بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول | طاقچه
تصویر جلد کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول

بریده‌هایی از کتاب خوره های ریاضی کارآگاه می شوند؛ جلد اول

۴٫۵
(۱۱)
«مثل اینکه سرنوشتمون یه سیم رابط لازم داره.
=o
«الو؟» صدایی از آن‌طرف خط گفت: «رئیس نیستم. امروز رو حسابی شانس آوردی. اما یادت باشه که رئیس دوست نداره منتظر بمونه.» «راستش... من پول ندارم.» صدای آهی از پشت تلفن به گوش رسید. «یعنی... الان ندارم. یه‌کم وقت می‌خوام.» آن‌طرف خط کسی زیر لب غرید: «مثل اینکه نشنیدی چی گفتم! رئیس اهل صبر کردن نیست.» «گوش کن. من یه نقشه دارم. حتی... حتی پنج درصد بیشتر از مبلغ بدهی‌م رو بهتون برمی‌گردونم!» سکوتی سرد فضا را پر کرد. قلبش تندتند می‌زد. انگار این حرف‌ها فایده‌ای نداشت. «ببین، من قبلاً کسانی رو می‌شناختم که می‌تونستن چیزهای گرون‌قیمت رو توی بازار سیاه آب کنن و...» صدا گفت: «رئیس خودش همه‌چیز رو دربارهٔ سابقهٔ سیاهت می‌دونه. در واقع همین الان هم یه پروندهٔ کَت‌وکلفت از گذشتهٔ درخشانت زیر دستمه. پس می‌گی بیشتر وقت می‌خوای، هان؟» «بله.» «انگار امروز شانست زده... یه هفته وقت داری نقشه‌ت رو عملی کنی.»
AMIr AAa i
«سلام بچه‌ها. چه خبرها؟ دنبال دردسر که نمی‌گردین؟» گرتی گفت: «نه، اومدیم اعتراف کنیم سرقت الماس کلی‌مور کار ما بوده.»
=o

حجم

۶۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

حجم

۶۰۵٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۸۸ صفحه

قیمت:
۳۴,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد