بریدههایی از کتاب فرومایگان
۴٫۴
(۵۰)
پدر خدابیامرزم دو تا دعا میکرد که الان دارم به معنای هر دوش پی میبرم. دعای اولش همیشه این بود که خدایا حتی یک لحظه ما را به حال خودمان وا نگذار. این جوانک و دوستاش ازون دستهاند که چتر حمایتی خدا از روی سرشان برداشته شده و خلق و خوی حیوانی اونا، زندگی را به کام دیگران تلخ کرده. دعای دوم پدرم این بود که: خدایا هر چی میخوای بهم بدی، اول لیاقتشو بده.
کوروش
این یک حقیقته که وقتی آدمیزاد عزیزی را از دست میده، درست مثل یک دندان کشیده شده، هیچ چیز دیگری جای خالی آنرا تا ابد برایش پُر نمیکنه. آن موقعها به عمق این حرف و گفته نرسیده بودم. اما حالا میفهمم که هرگاه عزیزی که از این دنیا برای همیشه رخت بر میبنده، یک تکه از وجود دور و بریهایش را هم با خودش میبره. تنها جسم بیجان آنها نیست که زیر خروارها خاک میره. یک قسمت از وجود ما هم همون جا، همون وقت خاکسپاری برای همیشه دفن میشه. با اینکه مرگ یک واقعیته و برای همه اتفاق میاُفته، اما این واقعیت هیچوقت نتوانسته بر سودای دل غمزده و دلتنگم چیره بشه. حالا که فکر میکنم میبینم دلتنگیهایم هم با هیچ واقعیتی کم نشده و نخواهد شد. حساب دل از فکر و منطق جداست. تا بوده همین بوده؛ نه تنها برای من بلکه برای خیلیها.
احسان عبدی/نویسنده و ویراستار
آیا فکر میکنی مردی که در تاریکخانهٔ هدایت و در آن اُتاق عنابیرنگ و بدون پنجره با او به صحبت نشست، کسی جز ضمیر مشوش درون خودش بوده؟ یا آن مجنون داستان زنده به گور؟ آن قاضی توبهکار که با وراجیهایش دست از سر آلبر کامو برنمیداشت چه؟ مگر نه آنکه تمام کتاب سقوط، ناگفتههای ضمیر ناخودآگاه خودش بود؟
parichehr
ضمیرناخودآگاه انسانها خیلی گسترده و ناشناخته است. تمام مطالعات، اتفاقات زندگیت، فیلمهایی که دیدی، اخبار و اطلاعات. حرفهای روزمره، درسهایی که خواندی و آدمهایی که تا به حال ملاقات کردی یا حتی ندیده به آنها اندیشیدهای مثل یک نویسنده، بازیگر، موسیقیدان یا حتی اقوامی که قبل از تو از دنیا رفتهاند و فقط وصفشان را شنیدهای در ضمیر ناخودآگاه تو جا خوش کردهاند
parichehr
حجم
۲۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
حجم
۲۹۱٫۶ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۰
تعداد صفحهها
۳۴۳ صفحه
قیمت:
رایگان