بریدههایی از کتاب پیدا کردن چیکا
۳٫۴
(۷)
آن جشن تولد، شادترین و درعینحال دلگیرترین جشن تولدی بود که در عمرم تجربه کرده بودم.
یك رهگذر
کریستوفر رابین موقع خداحافظی به پو میگوید: «قول بده که هیچوقت مرا فراموش نمیکنی؛ حتی اگر صد ساله شدم». اما پو (خرس) اول میپرسد: «آن موقع من چندساله خواهم بود؟»
یك رهگذر
میپرسد: «چیکا کجاست؟» دستش را روی قلبم میگذارد: «اینجاست» و میرود.
یك رهگذر
آدم نمیتواند کسی که دوستش دارد را فراموش کند.
یك رهگذر
باری که به دوش میکشیم شخصیت ما را تعریف میکند. این بار میتواند مسئولیت تأمین نیازهای خانواده باشد، میتواند نگهداری از بیماران باشد، میتواند کار نیکی باشد که حس میکنیم باید در قبال دیگران انجام دهیم، یا بدیای باشد که نباید آن را اشاعه دهیم. هرچه که باشد، ما هرروز باری را به دوش میکشیم
یك رهگذر
وقتی کسانی که دوست داری را روی کاغذ میآوری، برای همیشه واقعیتی را در مورد آنان میپذیری
یك رهگذر
پروردگار، زندگی را برای ما نصفه و نیمه تدبیر نمیکند.
abar
وقتی انسان ازدواج میکند عشق را با همسرش تقسیم میکند. اما وقتی بچه از راه میرسد، یک عشق دیگر ایجاد میشود، نه فقط عشق به بچهای که اضافه شده، بلکه عشق به نهاد جدیدی که به وجود آوردهاند؛ یعنی خانواده. این عشق، بهتر از عشق زوجین به هم نیست بلکه مکمل آن است و با حسی جدید و قلبی بزرگتر و وسیعتر در هم آمیخته است.
یك رهگذر
برای مراقبت از یک کودک باید قدرت خاصی داشته باشی، اما اقرار به اینکه چنین تواناییای نداری قدرت عجیبتر دیگری میطلبد.
یك رهگذر
از آلبرت سؤال کردم که آیا او هم با اینکه کشیشی پرهیزگار است بهخاطر آن مصیبت از خدا عصبانی شده؟ جواب داد: «اوه. بله. خیلی هم خشمگین شدم.»
«پس چرا دست از ایمان به خدا برنداشتی؟»
«چون هرچقدر هم حال خرابی داشتم باز آرامش میگرفتم از اینکه کسی بود تا بتوانم پیشش شکایت کنم، از اینکه وجودِ قادری بود تا بتوانم سرش فریاد بزنم؛ و این بهتر از وضعیتی است که کسی را نداشته باشی تا رو به سوی او کنی.»
یك رهگذر
وقتی میخواهی با طناب یک وسیله را ببندی، راحت به آن طناب اطمینان میکنی، اما اگر قرار باشد لبهٔ پرتگاهی مرگبار به طنابی چنگ بزنی قضیه کاملاً فرق میکند.
یك رهگذر
ناامیدی میتواند واگیردار باشد، امیدواری هم همینطور.
یك رهگذر
امید واقعاً عنصری حیاتی است. حتی برای پشت سر گذاشتن لحظات سخت، داشتن امید الزامی است. از آنطرف، هیچ مصیبتی هم مثل ناامیدی نیست. معتقدم که ناامیدی از هر درد دیگری بدتر است.
یك رهگذر
ارزندهترین چیزی که میتوانی به کسی بدهی وقتت است چون هیچوقت نمیتوانی آن را پس بگیری و هیچچیز جایش را پُر نمیکند. وقتی هم که اصلاً به پسگرفتن وقتت فکر نمیکنی یعنی آن را در ازای عشق دادهای.
یك رهگذر
«میچ! مردن فقط یک درد است که باید غصهٔ آن را خورد. اما زندگیکردن بدون خوشبختی و خوشحالی درد بزرگتری است.»
یك رهگذر
همهٔ چیزهای ناخوشایند در همین کلمهٔ «تا وقتی که» نهفته است.
یك رهگذر
انواع مختلف خودخواهی در این دنیا وجود دارد، اما خودخواهترین فرد کسی است که در مورد زمان خست به خرج دهد.
یك رهگذر
اگر فرزند نخواهی، بچهدار نشدن هیچ اشکالی ندارد، اما اگر داشتن فرزند را دوست داشته باشی، بچهدار نشدن واقعاً دردناک است.
یك رهگذر
حجم
۳۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
حجم
۳۱۴٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۲۰۰ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد