مزاح بی پایان
نویسنده: دیوید فاستر والاس
مترجم: معین فرخی
انتشارات: نشر برج
اردیبهشت ۱۴۰۳ نمایشگاه کتاب چون سالهای گذشته برپا میشود و صدها هوادار کتاب را به سوی خود جذب میکند. نمایشگاه کتاب بهترین مکان برای کسانی است که میخواهند تازههای منتشرشده را ببینند یا مدتهاست منتظر چاپ مجدد کتابی هستند اما وعدهی دیدار دوباره آن را در نمایشگاه گرفتهاند. دانشجویان هم که گل سرسبد هرسالهی نمایشگاه هستند، با شلوغی خود میان هیاهوی نمایشگاه، به دنبال کتابهای محبوب خود میگردند. در هر صورت، بسیاری از کسانی که پا در نمایشگاه میگذارند دوست دارند بدانند چه کتابهایی بازار را قبضه کردهاند و حرفشان نُقل محافل شده است تا آنها را بخرند.
اگر شما هم از این دسته افراد هستید، در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، میخواهیم ۲۰ کتاب شاخص نمایشگاه ۱۴۰۳ را به شما معرفی و پیشنهاد کنیم. تلاش کردهایم در این فهرست، تمام سلایق را در نظر بگیریم. در انتهای یادداشت نیز تازههای کتاب امسال را نام بردهایم تا از بازار باخبر باشید و بهترین خریدتان را امسال انجام دهید.
درضمن، در روزهای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۳، طاقچه با تخفیفها و پیشنهادهای کتاب جذاب و فوقالعاده در کنار شماست: «طاقچه نمایشگاهته!» کتابهایی که در فهرست ۲۰تایی نام بردهایم در طاقچه نیز موجود هستند و آنها را با قیمت مناسب میتوانید خریداری کنید. همچنین نسخهی شنیداری بسیاری از آنها در طاقچه است؛ پس لذت شنیدن آنها را از دست ندهید.
مزاح بی پایان
نویسنده: دیوید فاستر والاس
مترجم: معین فرخی
انتشارات: نشر برج
سال گذشته یکی از کتابهایی که حسابی میان اهالی ادبیات، بهویژه طرفداران دیوید فاستر والاس سروصدا به پا کرد، مزاح بی پایان بود. کتاب از یک سو بهخاطر اینکه یکی از معروفترین کتابهای فاستر والاس بود و در امریکا هم محبوب شده بود، سر زبانها افتاد و از سوی دیگر بهخاطر حجم نسبتا زیادش. اما آنقدر محتوای کتاب جذاب و در نوع خود کمنظیر بود که کمکم خوانندگان آن، شروع به تمجید از کتاب و همچنین ترجمهی خوب معین فرخی کردند. اما مزاح بی پایان دربارهی چیست؟
این رمان دربارهی خانوادهی اینکاندنزا و ساکنان آکادمی تنیس انفیلد و مرکز بازپروری موادمخدر و الکل در نزدیکی آن است. بخش غالب رمان به خانواده اینکاندنزا، بهویژه هال اینکاندنزا، اعجوبهی تنیس با استعدادهای زبانی و ذهن دایرهالمعارفی، اختصاص دارد.
در سال ۱۹۹۶ که مزاح بیپایان منتشر شد، منتقدی نوشت کتاب را در همان صفحهی اول رها کرده است. اما خیلی نگذشت مزاح بیپایان پرفروش شد، در عرض یک سال بیش از ۴۴۰ هزار نسخه از آن فروش رفت و کار به جایی رسید که خود فاستر والاس هم اعتراف کرد تبِ کتاب سریعتر از زمان لازم برای خواندنش بالا رفته. سالها گذشت، مجلهی نیویورکتایمز مزاح بیپایان را جزو ۱۰۰ کتاب برجستهی انگلیسیزبان در بازهی سالهای ۱۹۲۳ تا ۲۰۰۵ قرار داد، از نویسندگانِ برجستهای مثل دان دلیلو تا چهرههای تأثیرگذاری مثل بیل گیتس از جایگاه والای کتاب گفتهاند.
مزاح بیپایان داستانی است دربارهی زندگیِ ازهمپاشیده و منزویِ دنیای مدرن. کتاب در جهانی میگذرد که احساس حضور در اجتماع، زیر سایهی تبلیغات و سرگرمی و رسانهها قرار گرفته است. در مزاح بیپایان زندگی برای همهی آدمها «جهنمی» است. اما این حرفها معنایش این نیست که با کتابِ غرغرویی روبهرویید که قرار است از تنهایی انسان معاصر بنالد؛ کتاب، چه در مضمون، چه در خط داستان و چه در فرم روایی، کاوشی است عظیم در آنچه دنیای امروزِ ما را ساخته است. اگر در بخشهای ابتدایی گسسته به نظر میرسد، به این دلیل است که داستان زندگی این آدمهای تنها از یکدیگر گسسته است. مزاح بیپایان حقیقت زندگی شخصیتهایی است که در دنیای ایزولهی خود به دنبال راهی برای ارتباطِ معنادار با هر چیزی میگردند، به دنبال ملجئی برای پرکردن تنهایی خود. مزاح بیپایان داستانِ اسارت است و بیشتر از هر چیز رهایی، داستان یأس و کورسوی دیریابِ امید.
خودِ دیوید فاستر والاس در همان مصاحبههای اولش دربارهی کتاب گفته بود «میخواستم چیزی بینهایت غمگین بنویسم، ولی همه گفتند خیلی بامزه از آب درآمده.» و کتاب هم بسیار غمگین است، هم پر است از لحظات بامزه، بخشهای تکاندهنده، شخصیتهایی که انگار در این دنیای خفه پنجرهای به جهان باز میکنند. حالا، حدود ۲۵ سال بعد از انتشار کتاب، هر سال خوانندگان تازهای به آن اضافه میشوند؛ به زبانهای مختلفی ترجمه میشود، و خوانندههای تازه، جهانی را تجربه میکنند که پر است از تجربههای حقیقی که واقعاً قلب آدم را ورزیده و ذهنِ آدم را تقویت میکنند؛ جهانی که گسترهی عظیمی از آدمها در آن حضور دارند: از معتادِ خیابانی تا معتادِ مرفه و دارای شغل و منصب؛ از نوجوانِ کتابخوان تا فیلمساز نابغه؛ از مبارزان شورشی تا گویندهی رادیویی اسرارآمیز. مزاح بیپایان آینهای است تمامنما از اجتماع، هرچند آینه دیگر تخت نیست؛ معوج است و به دلایلِ مهمی هم معوج است. والاس از جهانی میگوید که رسانهها و سرگرمی و درماندگی ما برای ارتباط با دیگری تا اعماق وجودمان پیش رفته و آگاهی ما از جهان را معوج کردهاند. نَه، این آینه صاف نیست، این کتاب ساده نیست، چون جهان امروز ساده نیست.
جریان های پنهان خانوادگی
نویسنده: افسانه نجم آبادی
مترجم: محمد سروی زرگر
انتشارات: نشر بیدگل
افسانه نجمآبادی را اغلب با سه کتاب «چرا شد محو از یاد تو نامم»، «حکایت دختران قوچان» و «زنان سیبیلو و مردان بیریش» میشناسیم. جدیدترین کتاب این پژوهشگر حوزهی مطالعات زنان و تاریخ، با نام جریانهای پنهان خانوادگی، هم بهنوعی کتابی شخصی و دربارهی خانوادهی نجمآبادی است و هم تحلیلی از وضعیت خانوادههای ایرانی در اوایل تا میانههای قرن بیستم. درحقیقت او برای بررسی وضعیت خانواده در آن دوره، به سراغ خانوادهی خودش رفته است. او سال ۱۳۶۵ مطلع شد خواهری به نام مینا دارد و اینگونه بعد از سالها متوجه شد که پدرش یک زندگی مخفیانه داشته که از بقیه پنهان کرده بود.
او در سفرش به ایران تصمیم گرفت درمورد خانوادهی دومش بیشتر تحقیق و پرسوجو کند؛ تا اینکه بعد از پیداکردن سرنخهای فراوان و شنیدن روایتهای گوناگون توانست تکههای پازل را کنار هم بگذارد و کل ماجرا را درک کند. او این ماجرا را به کلیتی جامع پیوند داد تا از این طریق بتواند الگویی از خانوادههای ایرانی و گذارشان از سنت به مدرنیته به دست آورد. کتاب جریانهای پنهان خانوادگی حاصل پژوهشهای اوست.
هدف از نوشتن این کتاب توجه به زمینهی تاریخیِ دگرگونیهای ایدههای برسازندهی یک خانواده است؛ اینکه چگونه این دگرگونیها اتفاق میافتند و چگونه رویههای مربوط به زندگی خانوادگی پذیرفته یا رد شدند. محدودهی جغرافیایی و زمانی این مطالعه تهران و طبقهی متوسط نوظهور آن در دهههای میانی قرن بیستم است.
نجمآبادی در فصل نخست با عنوان «ازدواج از سر عشق» این موضوع را دنبال میکند که چگونه ایدهی ازدواج از سر عشق در میان قشری از طبقهی متوسط شهری رواج پیدا کرد و در بین این طبقه تبدیل به ایدهی مسلط شد، بهویژه در میان زنانی که انتظار داشتند ازدواجِ همتا تکهمسری هم باشد. در این فصل به این موضوع میپردازد که چگونه ادبیات متکثر اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در این فرایند نقش ایفا کرد. مشخصاً در اینجا به بررسی رمانهای عاشقانه و داستانهای اخلاقی، روزنامههای اصلاحطلب، آثار طنز، نمایشنامهها، مکتوباتی دربارهی حیات اجتماعی در اروپا و درنهایت به برخی فیلمهای رمانتیک اواخر این دوره میپردازد.
در فصل دوم با عنوان «اشیا» به نقش اشیای معمولی زندگی روزمره در زناشوهریشدن خانواده میپردازد. این اشیا شامل نامههای عاشقانهی ردوبدلشده بین زن و مرد در دورهای است که به عقد هم درآمده بودند اما هنوز باهم زندگی نمیکردند، لباس عروسی که زوجهای جدید را از نسل والدینشان متمایز میکرد، عکسهای عروسی استودیویی و بهطور کلی، عکسهای خانوادگی که در زناشوهریشدن خانواده نقش داشتند و درعینحال نوعی مقاومت هم در برابر آن بودند.
فصل سوم با عنوان «معانی ازدواج» به بررسی دگردیسی صورتگرفته در هدف ازدواج میپردازد، از برداشتِ قدیمی تشکیل خانواده (تشکیل خانواده و زادوولد) تا خانوادهی زوجمحور در دوران مدرن.
در فصل آخر با عنوان «دگرگونیهای شهری» به این نکته پرداخته میشود که چگونه رشد و گسترش شهرها داشتن دو خانواده در یک شهر را ممکن کرد، خانوادههایی که یکی از وجود دیگری اطلاع نداشت.
بخشی از کتاب صوتی جریان های پنهان خانوادگی را بشنوید.
جریان های پنهان خانوادگی
نویسنده: افسانه نجمآبادی
گوینده: فروغ حداد
انتشارات: انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
خاطرات یک آدم کش
نویسنده: کیم یونگ ها
مترجم: خاطره کردکریمی
انتشارات: نشر چشمه
خاطرات یک آدمکش داستانی حدودا ۱۰۰صدصفحهای برای دوستداران ماجراهای روانشناسانه، ترسناک و معمایی است. اگر میخواهید داستانی نسبتا کوتاه بخوانید و در حین خواندن مو بر تنتان سیخ شود خاطرات یک آدمکش برای شماست.
داستان با پیداشدن جنازهی یک دختر دانشجوی بیستوپنجساله در جاده آغاز میشود. اما او اولین مقتول نیست؛ چند زن جوان دیگر را هم شبیه او دزدیده و کتک زده و کنار جاده رها کرده بودند تا بمیرد.
داستان را کیم بیونگسو روایت میکند؛ مردی ۷۰ساله که از بهقتلرسیدن دختران جوان ترسیده است؛ چراکه خودش هم یک دختر دارد. کیم به آلزایمر مبتلا شده و در آستانهی فراموشی است؛ برخی اتفاقات را به یاد میآورد، مثلا اینکه در گذشته قاتل بوده است. البته قاتلی عجیب که کتابهای بزرگ میخواند و به فیلسوفی مثل نیچه هم ارجاع میدهد. شغلش هم دامپزشکی بوده و از این طریق ابزار جنایت را فراهم میکرده است.
کیم میخواهد فکری برای این متجاوز که در قلمرو آنها آدم میکشد بکند، قبل از آنکه برای دخترش اتفاقی بیفتد. اما همه چیز از جایی پیچیدهتر میشود که راوی میفهمد دخترش عاشق کسی شده است. کیم به او شک دارد: شاید این پسر همان قاتل زنجیرهای باشد! برای اینکه از شر این قاتل خلاص شود باید دوباره به حرفهی آدمکشیاش برگردد… .
خاطرات یک آدمکش با پایان غافلگیرکنندهاش مدتها در ذهن خوانندگان میماند. البته شنیدن کتاب صوتی آن با صدای هوتن شکیبا نیز فرصتی بینظیر است تا چند ساعتی شنوندگان وارد دنیای عجیب و غریب کیم بیونگسو شوند.
بخشی از کتاب صوتی خاطرات یک آدم کش را بشنوید.
خاطرات یک آدم کش
نویسنده: کیم یونگ ها
گوینده: هوتن شکیبا
انتشارات: رادیو گوشه
یکی از متفکرانی که این روزها مورد توجه اهالی اندیشه بوده و کتابهایش با اقبال بسیاری روبهرو شده هانا آرنت است. کتاب آیشمن در اورشلیم او در سالهای گذشته جزو پرفروشها بوده؛ همین موضوع نشان میدهد که چقدر ایرانیها امروزه به اندیشه و فلسفهی سیاسی او توجه میکنند و نظریات او را برای مسائل کنونی ایران راهگشا میدانند. کتاب زندگینامه هانا آرنت نوشتهی سامانتا رز هیل پژوهشی چندوجهی در زندگی و آثار این متفکر است و میتواند برای کسانی که به مطالعهی آثار آرنت علاقه دارند یاریرسان باشد.
سامانتا رز هیل، پژوهشگر و استاد اندیشهی سیاسی مؤسسهی تحقیقات اجتماعی بروکلین که اکنون معاون «مرکز علوم انسانی هانا آرنت» در کالج بارد است، در این کتاب با کندوکاو در اسناد شخصی مربوط به هانا آرنت و زندگی او و نیز شعرها و نامهها و خاطرات مکتوب و دیگر نوشتههایی که از هانا آرنت بهجا مانده، تصویری جامع از این متفکر مشهور و مهم قرن بیستم ارائه میدهد. این کتاب ما را با جنبههای گوناگون زندگی و شخصیت و اندیشههای آرنت آشنا میکند.
«زندگینامه هانا آرنت» زندگی و افکار یک فیلسوف سیاسی و خط سِیرِ فکری و داستان زندگی او را در متن عصری بحرانی و گرفتار فجایعی سیاسی ترسیم میکند. این کتاب شرح زندگی و معرفی اندیشهها و آثار متفکری است که شور دانستن و زیستن را باهم داشت. در این کتاب هم با آرنت عاشق ملاقات میکنیم، هم با آرنت انساندوست و صلحدوست و شاعر و فیلسوف و نیز دیگر آرنتهایی که در یک وجود گرد آمده بودند و روی هم شخصیت و افکار و خُلقیات هانا آرنت را میساختند. کتاب هم آرنت متفکر را، از خلال آثارش، به ما میشناساند و هم بر خلوت او و احوال شخصی و زندگی خصوصی و تجربههای زیستهاش نور میتاباند.
از عشق گفتن
نویسنده: ناتاشا لان
مترجم: مهسا صباغی
انتشارات: انتشارات میلکان
شاید شما گاهی درمورد «عشق» سؤالی در ذهنتان شکل بگیرد، شاید هم دنبال یک رابطه هستید یا از خود میپرسید باید رابطهی فعلیتان را ترک کنید یا نه. شاید در یک رابطهی بلندمدت هستید و میخواهید بدانید چطور باید عشق را از میان طوفانهای بسیار زندگی به سلامت عبور دهید. شاید پدر یا مادری هستید که میخواهید والد بهتری برای فرزندتان باشید. شاید پدر یا مادری را از دست دادهاید و این سوگ برایتان آنقدر بزرگ به نظر میرسد که همهچیز زیر سایهی آن رنگ میبازد. ظاهراً آنچه ما از عشق میخواهیم و نیاز داریم با یکدیگر متفاوتاند. اما تمام سؤالهای شخصی ما از سه سؤال بزرگتر و اساسیتر نشئت میگیرند: چگونه عشق را پیدا کنیم؟ چگونه حفظش کنیم؟ و اگر از دستش دادیم، چگونه از این فقدان جان سالم بهدر ببریم؟ اینها سؤالهایی هستند که ناتاشا لان در کتاب گفتگوهای عاشقانه (از عشق گفتن) بررسی میکند.
ناتاشا لان در این کتاب با روانشناسها و متفکرهای زیادی صحبت میکند و دربارهی عشق از همهی آنها میپرسد به همین دلیل نام کتاب شده است گفتگوهای عاشقانه.
گفتگوهای این کتاب روایتهایی دربارهی عشقاند؛ در مورد اینکه انسانها چگونه به هم کشش پیدا میکنند و چرا از یکدیگر ناامید میشوند، چگونه آسیب میبینند و شفا مییابند. وقتی فکر میکنند ادامهی راه برایشان امکانپذیر نیست، چگونه ادامه میدهند و میکوشند معنای چیزی را بفهمند که زندگی از آنها دریغ کرده است؟
غلوآمیز نیست اگر بگوییم گفتگوهایی که در مورد عشق انجام شده زندگی شما را متحول خواهد کرد. این گفتگوها همچنین به ما یاد میدهد باوجوداینکه عشق از جهات بسیاری ناشناختنی است، تلاش برای تعریفکردن آن ممکن است مفید باشد.
ما نیاز داریم بیشتر در مورد عشق بیاموزیم؛ همانطور که دربارهی سایر مهارتها میآموزیم. چراکه عشق نقش تعیینکنندهای در زندگی ما دارد. نبود عشق میتواند آسیبهای فراوانی به بار بیاورد. عشق ثروتی است که میتواند ما را شفا دهد.
بخشی از کتاب صوتی گفت و گوهای عاشقانه را بشنوید.
گفت و گوهای عاشقانه
نویسنده: ناتاشا لان
گوینده: مهراوه شریفی نیا
انتشارات: رادیو گوشه
چیزی برای از دست دادن ندارید جز جان هایتان
نویسنده: سعاد العامری
مترجم: بهمن دارالشفایی
انتشارات: نشر مد
مسئلهی فلسطین و اسرائیل این روزها در میان اغلب خبرگزاریها و رسانهها مطرح است و مردم هم دربارهی آن نظر میدهند. کتابی که میخواهیم به شما معرفی کنیم درخصوص همین موضوع است اما با روایتی جدید.
چیزی برای از دست ندارید… روایت زنی نویسنده و استاد دانشگاه است که پدرش فلسطینی و مادرش اهل دمشق است. او در اردن و لبنان زندگی کرد و برای تحصیل به امریکا رفت. اما درنهایت به فلسطین برگشت.
او در این کتاب، یک روز (۱۸ ساعت) از زندگی کارگران غیرقانونی فلسطینی را روایت میکند. او با آنها همراه میشود که چطور به صورت غیرقانونی از مرز رد میشوند، سوار اتوبوسی میشوند که شهروندان اسراییلی درون آن نشستهاند، تا به جایی برسند که بتوانند کارگری کنند و پولی دربیاورند.
این مردان نیمههای شب از خانه بیرون میزنند تا پنهانی و با گذر از دل کوه به سمت اسراییل بروند. سعاد العامری همراه آنها میشود تا بتواند وقایعی را که بر آنها میگذرد لحظه به لحظه ثبت کند. خود او نیز بهعنوان کسی که سالها در رام الله زندگی میکرد از زندگی این کارگران سالها بیخبر بوده است. پس با نوشتن این کتاب تلاش میکند دنیا صدای آنها را بشنود.
مطالعهی این کتاب باعث میشود از دریچهای تازه به زندگی مردم فلسطین بنگرید.
غلامرضا غلامرضا را کشت
نویسنده: مهدی میرمحمدی
انتشارات: نشر چشمه
سالها از مرگ ناگهانی تختی، قهرمان کشتی ایران میگذرد اما مرگ او هنوز برای مردم معمایی حلنشده باقی مانده و البته خود تختی هم به قهرمانی بیبدیل تبدیل شده که هالهای از افسانه دورش را گرفته و بسیاری در حالی که تلاش میکنند شبیه او باشند از او دور و دورتر میشوند. تختیبودن اینقدر سخت است؟
کتاب غلامرضا غلامرضا را کشت دربارهی تختی و روایتی از بودن و نبودن اوست. دلایل مرگ او را برخی خودکشی و برخی قتل دانستهاند و کسی نتوانسته هیچ کدام از این دلایل را کاملاً رد یا اثبات کند. مهدی میرمحمدی، روزنامهنگار، نمایشنامهنویس و منتقد ایرانی، برای نزدیکشدن به پاسخ برخی از این پرسشها دست به نگارش این کتاب زده است.
میرمحمدی در این کتاب به بررسی زندگی غلامرضا تختی و علت مرگ او پرداخته و با استفاده از پژوهشهای تاریخی و شواهد موجود، زندگی شخصی و حرفهای تختی را بررسی و سعی کرده پرده از ابهامات مربوط به مرگ او بردارد.
به علت نگاه انتقادی و تحلیلی نویسنده به تاریخ معاصر ایران، کتاب غلامرضا، غلامرضا را کشت از نقطهنظر ادبی و فرهنگی نیز در خور توجه است. میرمحمدی با نگارش این کتاب، علاوهبر روایت زندگی یک قهرمان ملی، به نقش فرهنگ، سیاست و اجتماع بر زندگی افراد یک جامعه پرداخته است.
بخشی از کتاب صوتی غلامرضا ، غلامرضا را کشت را بشنوید.
غلامرضا ، غلامرضا را کشت
نویسنده: مهدی میرمحمدی
گوینده: اشکان عقیلیپور
انتشارات: رادیو گوشه
نزاع هزار ساله ما
نویسنده: سایمون جانسون
مترجم: سیدعلیرضا بهشتی شیرازی
انتشارات: انتشارات روزنه
کتاب چرا ملتها شکست میخورند در سالهای گذشته پرفروش و پرطرفدار بوده است. کتابی دیگر از دارون عجم اوغلو، نویسندهی چرا ملتها… منتشر شده و هواداران این نویسنده را کنجکاو کرده تا اثر تازهی او را بخوانند. موضوع این کتاب مشابه اثر قبلی، سیاسی و اقتصادی است، اما از دریچهای دیگر: نزاع هزار ساله ما روایت اقتصاد سیاسی از فنآوری است؛ سفری مهیج در تاریخ فنآوری و آیندهی آن. این کتاب کمنظیر فهم ما از وضعیت جامعه، تکنولوژی و علم اقتصاد ارتقا میبخشد و نشان میدهد چطور این سه با هم تلاقی میکنند.
کتاب با متنی درخشان به سؤالی مهم میپردازد که زندگی همه ما را تحت تأثیر قرار میدهد: فنآوری، خصوصاً هوش مصنوعی چطور بر شغل و زندگی و آینده ما اثر میگذارد؟ آیا فقط ما را منتفع میسازد؟ یا مضراتش میتواند بیش از عایداتش باشد؟
تکنولوژی فقط وقتی به رفاه همگانی میانجامد که از طریق حقوق، ارزشها، اصول و قوانین دموکراتیک رام شود و در مسیر بهبود کیفیت زندگی ما قرار گیرد. این کتاب تغییرات فنی را در کنار بیتوجهی فلجکنندهی اقتصاددانان به قدرت بررسی میکند.
مجمع الجزایر گولاگ (جلد اول)
نویسنده: الکساندر سولژنیتسین
مترجم: احسان سنایی اردکانی
انتشارات: نشر مرکز
مجمعالجزایر گولاگ، یکی از خواندنیترین روایتهای تاریخ ادبیات جهان که برای نویسندهاش جایزهی نوبل ادبی ۱۹۷۰ را به ارمغان آورده، تلاشی است برای ارائهی تصویری قابل درک از گستردگی سایهی شر بر زندگی میلیونها شهروند روس در عصر اتحاد جماهیر شوروی، بهویژه دورهی حکمرانی ژوزف استالین بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۵۳.
الکساندر سولژنیتسین، نویسندهی نامدار روس و از بازماندگان اردوگاههای کار اجباری گولاگ در شوروی سابق، این کتاب را طی ده سال و از راه گفتوگو با بیش از ۲۲۰ بازماندهی دیگر اردوگاهها، در سه جلد به رشتهی تحریر درآورده که آمیزهای است از نثر نویسندهای حماسهپرداز، مورخی آرمانگرا و مصلحی برآشفته، با رگههایی از طنز سیاه.
هیچ خوانندهی قرن بیستویکمیای که شاهکار سولژنیتسین را برای بار اول میخواند نباید تصور کند که بناست یک روایت تاریخی سرراست را بخواند. کتاب او فقط وصف تاریخ نیست، خود تاریخ است. به لطف عنایت وسواسگونهی سولژنیتسین به جزئیات و استعدادهای ادبی و جدلی او، مجمعالجزایر گولاگ به خلق همین جهانی که ما امروزه در آن زیست میکنیم کمک کرده است.
سولژنیتسین در این کتاب ماجرای بازداشت و بازجوییاش، اولین سلولش و همچنین در کمال شجاعت، شرح زد و بندش را با یکی از مأموران اردوگاه که به او پیشنهاد خبرچینی داده بود، با همهی جزئیات و ظرائف روایت میکند. سایر بخشهای کتاب وابستگی وثیقی به گفتهها و تجارب دیگران دارد، منجمله عدهای از رفقای اردوگاهی سولژنیتسین و همچنین بسیاری که او را نمیشناختند اما در پی انتشار ایوان دنیسوویچ با او وارد مکاتبه شدند. و الباقی بخشها هم مبتنی است بر تحقیقاتی که سولژنیتسین بر جملگی منابع موجود صورت داده، اعم از آثار حقوقی، رویدادنامههای رسمی و مطبوعات شوروی.
لذا مجمعالجزایر گولاگ اگرچه یک تاریخچه است، تفسیری از تاریخ هم هست؛ آنهم تفسیری که بسیاری در وهلهی اول از دانستن آن جا میخورید. تا پیش از انتشار گولاگ، خیلیها در روسیه و دیگر جاها، به مقصر انگاشتن استالین در ایجاد آن وحشتپراکنیها و اردوگاههای تجمیع و بازداشتهای دستهجمعی اکتفا میکردند. سولژنیتسین اما با شواهد راستین مدعی است که نه استالین، لنین مسئول ایجاد گولاگ بود و اولین اردوگاههای تجمیع شوروی برای زندانیان سیاسی هم در دههی ۱۹۲۰ احداث شد، نه دههی ۱۹۳۰.
مهمتر از همه اینکه سولژنیتسین کوشید نشان دهد که برخلاف باور رایج، گولاگ یک پدیدهی عَرَضی نبود که اتحاد شوروی بتواند نهایتاً آن را کنار یا پشت سر بگذارد. بلکه نظام زندان از همان ابتدا جزو ارکان نظام اقتصادی و سیاسی شوروی به حساب میآمد. او مینویسد «ما هیچوقت زندان خالی نداشتهایم؛ فقط و فقط زندانهایی داشتهایم که یا پر بودند یا خیلیخیلی شلوغ.» در واقع قصد مجمعالجزایر گولاگ محکومکردن نه فقط نظام اردوگاههای شوروی، بلکه ذات اتحاد شوروی بود که موفق هم شد.
لذت های ناممنوع
نویسنده: آدام فيليپس
مترجم: نصراله مرادیانی
انتشارات: نشر بیدگل
به این گزاره فکر کنیم: «تنها تغییری که آدم میتواند در خودش ایجاد کند، تنها صورت واقعی آن، از راه تغییر زبان ممکن است؛ به عبارت بهتر، دگرگونشدنِ زبانِ آدم عین تغییر است.» مثل خیلی از خصیصههای انسانی، زبان بشر نیز تا وقتی خطری احساس نکند، تا وقتی چیزی به مخاطرهاش نیندازد، بدیهی انگاشته میشود، انگار آدمی در آن غرقه است؛ اما مگر میشود خطری حتی لحظهای تهدیدش نکند؟
همین دغدغهی تغییر زبان آدم، و توجه به آن، دستکم در ساحت شخصیتر ـــ همین که میفهمیم در ارتباط با دیگری، در ارتباط با جهان بیرون، است که وجوه تازهای به زبانمان افزوده میشود، وجوه دیگری رنگ میبازد و تصوری جدید از مفاهیم و پدیدهها ممکن میشود ـــ نشان از پیوند زبان آدم با امور اخلاقی دارد. با متحولشدن زبان پرسشهایمان، نگرانیهایمان، خواستمان از زندگی و روابطمان نیز تغییر میکند؛ و البته خود این تحول از مواجهه با دیگری آغاز میشود. سؤالهایی مثل اینکه من از دیگری چه میخواهم و چه میتوانم بخواهم، از که حرفشنوی دارم، بهعبارتی از که فرمانبرداری میکنم یا نمیکنم، به اموری همگانیتر مانند قانون و اختیار ربط پیدا میکنند، به اینکه «امر ممنوعه چیست؟» و البته با ما چه میکند.
آدام فیلیپس دربارهی همهی اینها حرفهایی دارد. اما کل ایدههای جذاب و زبان خاصش در کتاب لذتهای ناممنوع از ایدهای جالب و تا حدود زیادی آرمانگرایانه نشئت میگیرد: اینکه چطور لذتهای ممنوع چنین جایگاهی در جهان و ذهن ما دارند؟ و اینکه اگر بنا باشد لذتهای ناممنوع را ترویج دهیم و خود و دیگران را بهشان ترغیب کنیم، بر سر ارزشها و معنای زندگی چه میآید و چه باید بیاید؟ بر سر لذتهای ممنـوع چه میآید؟ چگونه، این همـه، به ساختن زبانی تازه ربط پیدا میکند؟ آیا لذتهای ممنوع و ناممنوع میتوانند از هم چیزی بیاموزند؟
«چهبسا آن بخش از وجودمان که به لذتهای ممنوعه تمایل دارد بتواند چیزهای زیادی از آن بخش وجودمان یاد بگیرد که به لذتهای ناممنوع تمایل دارد.»
چمدان
نویسنده: سرگئی دولاتوف
مترجم: معین محب علیان
انتشارات: مهرگان خرد
چمدان رمان کوتاه طنز است با موضوع خاطرات و تجربیات سرگئی دولاتوف در زمینهی مهاجرت از روسیه به آمریکا. یک روز سرگئی با چمدان از کشورش خارج میشود؛ چون روسیه اجازهی چاپ آثارش را نمیداد، بههمراه پدر و مادرش، وطن را به مقصد آمریکا ترک گفت.
ادارهی مهاجرت به سرگئی هشدار داده بود که تنها اجازهی خروجِ سه چمدان را از کشور دارد. فکر اینکه ۳۶ سال زندگی را در سه چمدان جا بدهد، اول ترسناک به نظر میرسید، اما سپس زندگیاش را فشرده در یک چمدان با خود به دوش کشید.
او چمدانی را که مهمترین وسایلش را در بر میگرفت، چندین سال بعد از زیر گردوغبار بیرون کشید و باز کرد: کت چهاردکمهای، پیراهن زنانهی پوپلین، کلاه زمستانی با پوست خوک آبی، سه جفت جوراب کرپ نایلونی فنلاندی، دستکشهای رانندگی و کمربند چرمی پلیس، چند عکس و یک نقاشی از کارل ماکس محتویات چمدان بود. بیرونکشیدن این محتویات و زندهشدن خاطرات مهاجرت پس از چندین سال، سرگئی دولاتوف را بر آن داشت تا کتاب چمدان را بنویسد و هر داستان از کتاب را به اسم یکی از وسیلههایش نامگذاری کند. عنوان برخی از این داستانها که رمان کوتاه حاضر را شکل دادهاند، از این قرارند: از «جورابهای کرپ فنلاندی»، «از کتهای شیک با دو ردیف دکمه»، «کمربند افسر» و «ژاکت فرناند لِگِر».
قحطی سرخ
نویسنده: ان اپلبوم
مترجم: محمود قلی پور
انتشارات: نشر ثالث
حملهی روسیه به خاک اوکراین فقط محدود به زمان اکنون نبوده است. در گذشته نیز روسیه به خاک اوکراین و منابع آن چشم دوخته بود. کتاب قحطی سرخ روایت همین گذشتهی تلخ است.
دههی ۱۹۳۰ میلادی تصمیمهای فاجعهبار اتحاد جماهیر شوروی برای وادارکردن دهقانان اوکراینی به ترک زمین خود و پیوستن به مزارع اشتراکی، اخراج دهقانان ثروتمندتر از زمینهایشان و هرجومرج ناشی از اجرای سیاستهایی که جوزف استالین، دبیرکل حزب کمونیست شوروی دستور داده بود، فاجعهای بزرگ را رقم زد. استالین روستاها را به قحطی بیرحمانهای کشاند. در طول بهار و تابستان ۱۹۳۲ بسیاری از رفقای استالین برای توصیف بحران ایجادشده پیامهایی فوری از سراسر اتحاد جماهیر شوروی برایش ارسال کردند. رهبران حزب کمونیست در اوکراین به شدت ناامید بودند و بسیاری از آنها با نوشتن نامههای طولانی برای دولت مرکزی از آنها درخواست کمک کردند.
اما این قحطی فقط نیمی از ماجرای در حال رخدادن بود. درحالیکه دهقانان در حومهی شهرها در حال دستوپنجه نرم کردن با مرگ بودند، پلیس مخفی شوروی به نخبگان سیاسی و اندیشمندان اوکراین حمله کرد. با گسترش قحطی متهم کردن و سرکوب روشنفکران، استادان، متصدیان موزهها، نویسندگان، هنرمندان، کشیشان، واعظان، مقامات دولتی و دیوانسالاران اوکراینی آغاز شد. هر کسی که به جمهوری خلق اوکراین که مدت کوتاهی از تأسیسش در ژوئن ۱۹۱۷ میگذشت، متصل بود و زبان اوکراینی یا تاریخ این جمهوری را ترویج میداد، و نیز هر کسی که تأکید داشت زبان اوکراینی زبانی مستقل از روسی با پیشینهی تاریخی کهن است، محکوم به بدنام شدن، زندان، اعزام به اردوگاه کار اجباری یا اعدام بود. در ۱۹۳۳ میکولا اسکریپنیک، یکی از مشهورترین رهبران حزب کمونیست اوکراین که قادر به دیدن این فجایع نبود، خودکشی کرد. البته او تنها کسی نبود که این سرنوشت را برای خود برگزید.
کتابهایی که در این قسمت معرفی میکنیم، در چند ماههی اخیر جزو پرفروشهای چاپی و الکترونیکی بودهاند. بنابراین اگر بخواهید بدانید پرفروشهای این روزهای بازار کتاب در نمایشگاه چه کتابهایی هستند، این بخش را از دست ندهید. درضمن، این کتابها نیز در طاقچه با قیمت مناسب موجود هستند. برای مشاهده لیست کاملتری از کتابهای پرفروش، میتوانید به صفحه پرفروشترین کتابهای نمایشگاه کتاب ۱۴۰۲ سر بزنید.
اسب سیاه
نویسنده: اگی اگاس
مترجم: پیام بهرام پور
انتشارات: نشر مون
شاید دیگر از کتابهای موفقیت، خوشبختی در ۳۰ روز، موفقیت در دقیقهی ۹۰ و… خسته شده باشید؛ از کتابهایی که شما را تشویق میکنند که باید مدام تلاش کنید و بهترین و اولینِ حوزهی خودتان باشید؛ به گونهای که همه را پشت سر بگذارید. میخواهیم کتابی را به شما معرفی کنیم که دیدگاهتان را نسبت به موفقشدن و موفقیت تغییر میدهد: اسب سیاه.
اسب سیاه همان اسبی است که در مسابقات اسبسواری کسی روی آن شرط نمیبندد و به آن توجه نمیکند. او به هیچ حاشیهای توجه ندارد و مسیر خودش را طی میکند. اما در نهایت همین اسب همه را انگشت به دهان میکند و به جایگاه شایستهای میرسد. اسب سیاه نماد کسانی است که نیاز به رهبر و دنبالهرو ندارند. خودشان مسیرشان را مشخص میکنند. برایشان مهم نیست چه زمانی به هدف برسند. برای آنها مسیر مهمتر است. آنها زندگی را شبیه به یک مسابقه نمیبینند که مجبور باشند در آن از بقیه جلو بزنند و اگر مرحلهای را از دست بدهند احساس شکست کنند. درواقع آنها نمیخواهند استاندارد باشند و از مسیر و اصول استاندارد پیروی کنند، بلکه میخواهند مسیر شخصی خود را بسازند.
نویسندگان این کتاب معتقدند راه رسیدن به موفقیت برای همه یکسان نیست که بخواهیم نسخهای یکسان برای همه بپیچیم. درحقیقت کسی در این دنیا موفق میشود که راه شخصی خودش را طی میگیرد نه اینکه مسیر دیگران را تقلید کند و پی بگیرد. قدم نخست برای رسیدن به موفقیت این است که هر انسانی مسیر شخصی خودش را پیدا کند و تبدیل به یک اسب سیاه شود. موفقیت واقعی در همین نهفته است و نه صرفا رسیدن به مرحلهای که دیگران فکر میکنند موفقیت است. برای آنکه با ایدههای تاد رز و اگی اگاس آشنا شوید این کتاب را مطالعه کنید. درضمن، نشر میلکان نیز این کتاب را با ترجمهی مهسا صباغی منتشر کرده است.
بخشی از کتاب صوتی اسب سیاه را بشنوید.
اسب سیاه
نویسنده: اگی اگاس
گوینده: حمید محمدی
انتشارات: رادیو گوشه
قاتلان ماه گل
نویسنده: دیوید گرن
مترجم: ندا بهرامینژاد
انتشارات: نشر مون
سال گذشته اکران پرسروصدای فیلم قاتلان ماه گل از مارتین اسکورسیزی با بازی لئوناردو دیکاپریو یک بار دیگر نام کتاب قاتلان ماه گل را سر زبانها انداخت؛ کتابی که بر اساس ماجرای واقعی بومیان آمریکا نوشته شده که در اوایل قرن بیستم به طرز مشکوکی کشته میشدند.
داستان این کتاب دربارهی قبیلهی اوسیج است که در قرن نوزدهم آنها را بهاجبار به منطقهای از کانزاس کوچاندند. پس از گذشت چند سال متوجه شدند که آن منطقه روی یکی از بزرگترین مخازن نفتی آمریکا قرار دارد. قرار بر این شد که جویندگان نفت به اعضای قبیله اجارهبها و حق بهرهبرداری از نفت بپردازند. همین موضوع باعث شد این قبیله ثروتمند شوند. کمکم سفیدپوستها به سودای پول به این قبیله آمدند و مردان نیز فهمیدند که اگر با دختران بومی اوسیج ازدواج کنند در صورت مرگشان اموال دختران به شوهرانشان میرسد. بعد از مدتی در شهر یکییکی زنان به طرز ناگهانی فوت کردند. وقتی این مرگها به تعداد ۲۴ رسید زنگ خطر به صدا درآمد.
مالی یکی از زنان قبیله اوسیج بود که خواهرانش را از دست داد. ارنست برکهارت که به هوای داییاش به اوسیج آمده بود با مالی ازدواج میکند. مالی عاشق ارنست است و فکر میکند تنها کسی که میتواند او را از شر خطرات نجات دهد شوهرش است. البته او اینطور فکر میکند تا زمانی که ورق برمیگردد و متوجه حقایق پنهان در این ماجرا میشود.
این اتفاق در امریکا رخ داد اما به فراموشی سپرده شد تا اینکه در قرن بیست و یکم یک روزنامهنگار تصمیم میگیرد این ماجرا را از زیر گرد و غبار بیرون بکشد و سراغ بازماندگان قبیله اوسیج برود. او در کتابش سراغ تحقیقات افبیآی میرود که در زمان ماجرای قاتلان ماه گل تازه شروع به کار کرده بودند.
خواندن و شنیدن قاتلان ماه گل شما را با ماجرایی واقعی، ترسناک، پلیسی، تاریخی و عاشقانه مواجه میکند.
بخشی از کتاب صوتی قاتلان ماه گل را بشنوید.
قاتلان ماه گل
نویسنده: دیوید گرن
گوینده: نیما رئیسی
انتشارات: رادیو گوشه
اوپنهایمر
نویسنده: دیوید بویل
مترجم: امید حسینی
انتشارات: همراز
فیلم دیگری که سال گذشته بر سر زبانها افتاد و البته جوایز جشنوارهها را هم درو کرد اوپنهایمر به کارگردانی کریستوفر نولان بود. اما ممکن است بعد از دیدن فیلم عدهای تصور کرده باشند که هنوز سؤالات زیادی دربارهی اوپنهایمر دارند که فیلم به آنها پاسخ نداده است. برای همین، خواندن کتاب اوپنهایمر را در کنار دیدن فیلم پیشنهاد میکنیم.
اوپنهایمر داستان واقعی خلق بمب اتمی است. رابرت اوپنهایمر، ادوارد تلر و لوییس استراوس دست به دست هم دادند و بمب اتم و سپس بمب هیدروژنی را خلق کردند؛ پس از این کشف بزرگ، دنیا وارد مرحلهی جدیدی شد؛ مرحلهای که با ترس، تهدید، قدرت و نابودی گره خورد.
اوپنهایمر پدر بمب اتم، ادوارد مبتکر بمب هیدروژنی و لوییس بانکدار بود. ارتباط این سه و همکاری و سپس اختلافشان از قسمتهای جذاب کتاب است. درحقیقت، ارتباط آنها ادامه داشت تا زمان بمباران هستهای هیروشیما و ناکازاکی، که همه چیز عوض شد و این سه اختلاف پیدا کردند. اوپنهایمر از کشف خود پشیمان شد و در پی آن برآمد که جبران کند.
اگر به این ماجرا علاقه دارید، میتوانید کتابی دیگر با نام «قضیه رابرت اوپنهایمر» نوشتهی هاینار کیپهارت و ترجمهی نجف دریابندری از نشر خوارزمی را نیز مطالعه کنید.
بخشی از کتاب صوتی اوپنهایمر را بشنوید.
اوپنهایمر
نویسنده: دیوید بویل
گوینده: حسین مهدی
انتشارات: همراز
تلماسه (جلد اول؛ تلماسه)
نویسنده: فرانک هربرت
مترجم: سیدمهیار فروتن فر
انتشارات: انتشارات کتابسرای تندیس
مجموعه کتابهای تلماسه از پرفروشترین و معروفترین کتابهای دنبالهای علمیتخیلی جهان به شمار میروند. بهویژه اولین کتاب این مجموعه، تلماسه که در سال ۱۹۶۵ موفق به کسب نخستین جایزهی نبولا برای بهترین رمان علمیتخیلی شد، در سال ۱۹۶۶ جایزهی هوگو را از آن خود کرد و در سال ۲۰۰۳ لقب پرفروشترین رمان علمیتخیلیِ تمام اعصار را به خود اختصاص داد.
هربرت در بسیاری از آثارش، منجمله تلماسه، به بررسی تمایل نوع بشر به پیروی کورکورانه و بردهوار از پیشوایان کاریزماتیک و نیز بررسی عمیق کاستیها و تواناییهای بالقوهی نظام دیوانسالاری و حاکمیت دولتها میپردازد.
تلماسه (به انگلیسی Dune) داستانی سهجلدی، علمیتخیلی و آخرالزمانی است. در این داستان با فضایی مذهبی، نمادگرایانه و آخرالزمانی مواجه میشوید. نمادها و عناصر ادیان ابراهیمی سرتاسر این داستان دیده میشوند. همچنین خاورمیانه و بهویژه عراق در این داستان حضوری پررنگ دارند؛ اگرچه با نامهایی دیگر. علم، سیاست، دین، جامعه و طایفه، ارتش، حکومت، روانشناسی و… دستبهدست هم میدهند تا دنیایی را پیش چشم شما خلق کنند که در آینده رخ خواهد داد.
۲۱ هزار سال بعد انسان به چنان علمی رسیده که در سیارههای دیگری زندگی میکند و بین سیارات و کهکشانها بهراحتی سفر میکند. از زمین و انسانهای قدیم که ما باشیم خاطرهای بیش باقی نمانده است.
یک خاندان سلطنتی در این دنیا وجود دارد که حاکمان متعددی را در سرتاسر این سرزمینها به حکمرانی منتصب کردهاند و از این طریق بر تمام دنیا حکمرانی میکنند. اما جز این خاندان سلطنتی دو نهاد قدرتمند دیگری هم وجود دارند که اولی قدرت و دانش را در اختیار دارد و گروه دوم همه زن هستند و البته مستقلاند. یکی از کارهایی که این زنان انجام میدهند دستبردن در نژاد آدمهاست که باعث میشوند افراد خاصی به دنیا بیایند. آنها میخواهند با دستکاریهای ژنتیکی کاری کنند که موعود به دنیا بیاید. این موعود بین بعد زمان و مکان پل میزند و ناجی انسانهاست.
داستان از سیارهای خوشآبوهوا شروع میشود. افراد این سیاره میخواهند به منطقهای نقل مکان کنند که خشک و بیابانی است اما جایی است که در آن نوعی ادویه تولید میشود. کسانی که این ادویه را مصرف میکنند چشمانشان آبی میشود و البته قدرت جسمی و روحی خاصی پیدا میکنند. اما فقط آنها خواهان این ادویه نیستند بلکه خاندانهای دیگر هم میخواهند به قدرت آن دست پیدا کنند. در رمزگشایی داستان میتوان حدس زد که این ادویه در خاورمیانه تولید میشود. مردم این منطقه خود بهرهای از این نعمت نمیبرند و فقط مورد بهرهکشی خاندانهای دیگر قرار میگیرند.
سه خاندان بزرگ که یکی از آنها سلطنتی است باهم به نبرد میپردازند تا این منطقه و ادویه را تصاحب کنند.
تااینکه پل، تنها پسر خاندان آتریدیزها، یکی از این سه خاندان، وارد داستان میشود، کسی که باید دختر به دنیا میآمد اما گویی منجی انسانهاست.
بخشی از کتاب صوتی تلماسه را بشنوید.
تلماسه
نویسنده: فرانک هربرت
گوینده: آرمان سلطان زاده
انتشارات: آوانامه
فرندز
نویسنده: متیو پری
مترجم: کیمیا فضایی
انتشارات: انتشارات میلکان
متیو پری، محبوبِ طرفداران سریال فرندز، سال گذشته با مرگ قریبالوقوع و مشکوکش، تمام هوادارانش را در شوک و غم فرو برد. بسیاری از دوستداران این سریال یک بار دیگر سراغ آن رفتند تا لحظه به لحظهی حضور متیو را ببینند و بعضی دیگر هم اذعان کردند که دوست ندارند فرندز را ببینند درحالیکه میدانند متیو دیگر در این دنیا نیست. اما در کل، همه اعتراف میکردند که متیو از همهی شخصیتهای فرندز و حتی بازیگرهای آن مظلومتر و تنهاتر بود. او، چه متیو، چه چندلر، افسردگیاش را پشت شوخی و جُک پنهان میکرد تا کسی متوجه عمق رنجش نشود و با مزاحهای استادانه و نابش کاری میکرد که همه به ظرافت و استعداد و طنازیاش اعتراف کنند. اما نکته اینجا بود که پشت تمام آن شوخیها دنیایی از احساسات لطیف وجود داشت که قلب متیو هرروز آنها را حمل میکرد؛ روزی با آرامش و روزی بهسختی و سنگینی.
پیش از مرگ متیو کتابی از او منتشر شد که زندگینامهی خودنوشت متیو و بهنوعی رنجنامهی سالیان زندگی او بود؛ زمانی که از اعتیاد رنج میکشید، تنها و افسرده بود و خاطرات کودکی دست از سرش برنمیداشت.
پس از مرگ او این کتاب دوباره سر زبانها افتاد. شاید عدهای فکر کنند که این کتاب فقط شرح زندگی متیو و چگونگی بهشهرترسیدن اوست اما درحقیقت این کتاب داستان اعتیاد، چگونگی ترککردن و البته خدماتی است که او در این زمینه به معتادان کرد. متیو خود در یکی از مصاحبههایش گفته بود که دوست دارد مردم بعد از مرگش او را به خاطر فعالیتهایی که در زمینهی ترک اعتیاد برای بیماران انجام داده بشناسند؛ نه برای نقشهایش.
به همین دلیل، اگر دوست دارید با جنبهای دیگر و کمترشنیدهشده از زندگی متیو پری آشنا شوید این کتاب را بخوانید یا بشنوید. لابهلای آن با سیر زندگی متیو و همچنین دوستان نابش، بازیگران سریال فرندز، همراه خواهید شد. این کتاب را نشر مون نیز با نام فرندز؛ خاطرات و زندگی متیو پری ترجمهی مرجان حمیدی منتشر کرده است.
بخشی از کتاب صوتی فرندز را بشنوید.
فرندز
نویسنده: متیو پری
گوینده: اشکان عقیلیپور
انتشارات: رادیو گوشه
یدک
نویسنده: شاهزاده هری
مترجم: صدرا صمدی دزفولی
انتشارات: نشر مون
یکی دیگر از کتابهایی که سروصدای زیادی به پا کرد یدک (جانشین) نوشتهی شاهزاده هری بود.
زندگی اشرافی خاندان سلطنتی انگلستان برای بسیاری جذاب است. این افراد خبرها را رصد میکنند تا خبری جدید از این خانواده درز پیدا کند، مخصوصا آنها که رنگ و بوی حاشیه و شایعه دارند. اما آیا اخبار تمام واقعیت این خاندان را نشان میدهند؟
شاهزاده هری، پسر چارلز، (پادشاه کنونی انگلستان) و دایانا، بعد از ازدواج با مگان، بازیگر سینما، تصمیم گرفت از خانوادهی سلطنتی جدا شود؛ این تصمیم یعنی استقلال مالی این زوج و دوری از تمام فشار روانیای که رسانهها به خانوادهی سلطنتی وارد میکنند. در ابتدا، خانوادهی سلطنتی با آنها مخالفت کردند اما درنهایت به توافق رسیدند. همین موضوع باعث شد که زندگی و شخصیت هری برای مردم جذابتر شود.
تااینکه هری تصمیم میگیرد در کتابی درمورد زندگی و احساساتش بگوید. اما چرا اسمش را یدک انتخاب میکند؟ چون او جانشینِ جانشین پادشاه است.
او در این کتاب از اختلافات خانوادگیشان میگوید و به این منظور، افشاگریهای بسیاری میکند؛ چراکه میداند احتمال جانشینیاش تقریباً مساوی با صفر است. هری با انتخاب این اسم خودزنی کرده و سعی بر این داشته تا رسمورسوم خاندان سلطنتی را به چالش بکشد.
کتاب یدک که به سه بخش «کودکی هری تا پایان دورهی تحصیل»، «دوران خدمت در ارتش» و «ازدواج و حواشی آن تا جدا شدن از خاندان سلطنتی» تقسیم میشود، زندگینامه، یا بهتر است بگوییم درددلنامهی شخصی هری، دوک ساسکس، است که باوجود جدایی رسمی از سلطنت، کماکان او را شاهزاده هری مینامند.
بخشی از کتاب صوتی یدک را بشنوید.
یدک
نویسنده: شاهزاده هری
گوینده: محمود هادیزاده
انتشارات: انتشارات ماه آوا
مارادونا
نویسنده: گیم بالاگه
مترجم: علی شهروز ستوده
انتشارات: نشر چشمه
«دیهگو آرماندو مارادونو، اسطورهی فوتبال جهان»! شاید بهجرئت بتوان گفت که زندگی هیچکسی در دنیا بهاندازهی مارادونا برای مردم دنیا جالب و مهم نیست. مارادونا تنها بازیکنی است که زندگیاش حتی برای غیر فوتبالیها هم اهمیت و جذابیت دارد. همه میخواهند بدانند این بازیکن ریزجثه که با قدمهای خود طوری در زمین میدود که کسی به گرد پایش نمیرسد، چه کسی است؟ این بازیکن که حتی با انگشتان دستش هم میتواند معجزه کند و انتقام مردم کشورش را از استعمار پیر بگیرد، چگونه زندگی میکند؟
کتاب مارادونا ما را به آرژانتین میبرد، به محلهی فقیری که دیهگو در آن زندگی میکرد، با قوطی فوتبال بازی میکرد و در همانجا به ورزشگاه راه پیدا کرد، ثروتمند و مشهور شد و درنهایت هم، شهرتْ زندگیاش را طلسم کرد. اما دیهگو توانست در سالهای آخر عمرش، این بار در قامت مربی به زمین فوتبال برگردد. هیچکس نمیتوانست او را از رؤیایش جدا کند.
کتاب ماردونا نوشتهی گیم بالاگه پژوهشی جامع و کامل دربارهی خانوادهی دیهگو، زندگی شخصی، حرفهای و فوتبالی مارادونا و همچنین دوران بازنشستگی اوست و تمام اتفاقاتی که باعث شد حواشیْ بر متن زندگیاش چیره شود و او از فوتبال خداحافظی کند. اما دیهگو در اواخر عمرش هم سعی کرد همچنان بر مستطیل سبز اثر بگذارد و چشمان مردم در سرتاسر دنیا را به سوی خود جلب کند؛ او همیشه برای مردم اسطوره باقی میماند.
گیم بالاگه برای نوشتن این کتاب سعی کرده از منابع مختلفی ازجمله مصاحبههای خود دیهگو و همچنین گفتوگو با اطرافیان مارادونا و مقالههایی که دربارهٔ او منتشر شده استفاده کند.
مهرجویی، کارنامه چهل ساله
نویسنده: مانی حقیقی
انتشارات: نشر گیلگمش
مرگ تلخ، وحشتناک و ناگهانی داریوش مهرجویی سال گذشته تمامی اهالی هنر و دوستداران این کارگردان بزرگ سینمای ایران را در شوک و بهت فرو برد. نحوهی کشتهشدن مهرجویی آن اندازه فجیع بود که همهی مردم تحت تاثیر قرار گرفتند و تا مدتها دربارهی دهشتناکی آن سخن میگفتند.
بسیاری از دوستداران مهرجویی به پاس سالها فیلمسازی، هنرمندی، استادی و نویسندگی او، آثارش را مجددا به نمایش گذاشتند، جلسات نقد و بررسی برگزار کردند و کتابها و مستندهایی که دربارهی مهرجویی نوشته و ساخته شده را معرفی کردند؛ تا تنها اندکی از حقی که او به گردن سینمای ایران داشت، ادا کنند.
یکی از کتابهایی که پس از چند سال، دوباره معرفی و دست به دست شد «مهرجویی کارنامه چهل ساله» بود؛ کتابی که حاصل گفتوگوهای مانی حقیقی با داریوش مهرجویی است.
این کتاب یکی از بهترین منابع برای شناخت مهرجویی و آثار اوست و آنچه بر او در چهل سال فعالیتش گذشت. نکتهسنجیها و شوخطبعیهای مهرجویی در سرتاسر این کتاب به جذابیت آن افزوده است.
اسامی فیلمهایی که در کتاب میخوانید و حقیقی دربارهی آنها از مهرجویی پرسیده، در فهرست کتاب بدین ترتیب ذکر شده است: الماس ۳۳، گاو، آقای هالو، پستچی، دایرهٔ مینا، مدرسهای که میرفتیم، الموت، سفر به سرزمین آرتور رمبو، اجارهنشینها، شیرک، هامون، بانو، سارا، پری، لیلا، درخت گلابی، دختردایی گم شده، میکس، بمانی، مهمان مامان، سنتوری.
هدف اصلی مانی حقیقی از این گفتوگو ساختن فیلم مستندی بود دربارهی زندگی و فیلمهای مهرجویی؛ فیلمی که با تأخیری چندساله، سرانجام در ۱۳۹۰ به پایان رسید و تحت عنوان مهرجویی، کارنامه چهلساله آمادهی نمایش شد. ولی کارنامهی داریوش مهرجویی، شامل بیش از سی فیلم کوتاه و بلند، چندین فیلمنامهی ساختهنشده و چند رمان و تحقیق و ترجمه، در قاموس یک فیلم مستندِ حداکثر دوساعته نمیگنجید، بنابراین ایدهی تنظیم آن گفتوگو در قالب این کتاب درآمد. بنابراین کتاب از فیلم مستند حقیقی، کاملتر است.
در این قسمت، تازههای کتاب در نمایشگاه ۱۴۰۳ را به شما معرفی میکنیم. اگر میخواهید بدانید چه کتابهایی بهتازگی و از چه نشرهایی در نمایشگاه امسال منتشر شدهاند، این نامها را از دست ندهید. درضمن، برخی از این عنوانهای تازه در طاقچه نیز منتشر شدهاند که میتوانید نسخه الکترونیکی آنها را سریعتر و با قیمت کمتر تهیه کنید.
نشر ققنوس: از نابهنگامی حیات تا سترونسازی خیال
نشر سخن: این دفتر بی معنی، نامهای به آسمان، نامههای خاموشان
نشر برج: نشخوار رویاها، آخرین روزهای والتر بنیامین، من دینامیتم؛ سرگذشت نیچه، موزاییک استعارهها
نشر نی: گفتگو با مرگ، استالین مخوف، دکتر محمد مصدق؛ سرگذشت سیاسی، محلهای که بود
نشر شیرازه: انقلاب بدون انقلابیون؛ معنابخشی به بهار عربی
نشر ثالث: جدال با جهل (گفتگو با بهرام بیضایی)، ابژههای تکین؛ معماری و فلسفه، پناهگاه زمان
نشر بیدگل: مرگ به وقت بهار، سوگ؛ درآمدی فلسفی، مغز اندرو، به سوی فروغ آزادی، شب بهخیر غریبه، داستانهای بلکین، سالها، انقلاب را زیستن، تکنوفئودالیسم؛ آنچه سرمایهداری را نابود کرد،
نشر مد: کابوسهای کارلوس فوئنتس، کلیسای شیطان، خصم، دنیای شگفت انگیز نو، تصویر دوریان گری، صور اسرافیل؛ نامه آزادی، ترورهای سیاسی در ایران، اردوی زمستانی
نشر افق: دیار خوابگردی، مسند عقاب، مانون لسکو، هزارتوی پن، ژنرال ارتش مرده، ادموند گانگلیون و پسر
نشر سده: آن چنان تر
نشر چشمه: اسکارلت دهه شصت، تتها، کتاب پسر، کتاب وی، تاکسیسواری، نیکلای گوگول؛ بازار مکاره، گورهای گاوچران، درّ یتیم، آینههای درون زمین، مجموعه تن تن
نشر پریان: شهر اشباح، چطور زندگی میکنید، توتورو
نشر کتاب پارسه: فقیه و سلطان، زندگی واسیلی، چرا روشنفکران لیبرالیسم را دوست ندارند
نشر ماهی: فلسفه پیادهروی، من آدم کشتهام، تاریخ فرهنگی مفهوم صلح، تاراس بولبا، کتاب حسد
نشر اطراف: لهجهها اهلی نمیشوند، ارواح ملیت ندارند، نزدیک ایده
نشر میلکان: نیک سرشت، بدن فراموش نمیکند، افسانه عادی بودن
نشر مهرگان خرد: بازی
نشر علمی فرهنگی: امپراتوری عثمانی، روایت غنایی حسن و سمیه
نشر گمان: مهیای رقصی در برف، دری در کار نیست، شفق در خم جادهی بیرهگذر
نشر کتابسرای تندیس: خون خراب، سفیدی مرگبار
نشر مان کتاب: صادق هدایت: مرگ در پاریس، سفر سیگار، برچیدن کتابخانهام
نشر خوب: تعقیب هومر، در آبادی
و کتابهای خارپشت و روباه از نشر بایگانی، کاربر ناشناس از نشر خزان، موسیقیدن از نشر بان، کوههای بلند پرتغال از نشر اگر و لی لا از نشر آموت.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه