نویسنده: فرهاد حسنزاده
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
نوجوانی دورهی ویژهای است. روحیات بچهها مخصوصاً دختران در این دوره بسیار متفاوت میشود. آنها با چالشها و تغییراتی مواجه میشوند که کتابها میتوانند همچون یک محفل و تجربهی امن به آنها در سپریکردن این مسیر کمک کنند. هر کدام از نوجوانان با مسائل مختلف و در عین حال مشترکی سروکار دارند. کتابخواندن به آنها کمک میکند تا متوجه ویژگیهای مشترک بین همنسلان خود شوند و همچنین بتوانند احساسات خود را ابراز کنند. در این یادداشت از بلاگ طاقچه، به معرفی تعدادی از کتابها در موضوعات مختلفی چون هویتیابی، کنجکاوی، کشف مسیر زندگی، عشق و سختیهایی که در زندگی وجود دارد پرداختهایم. این کتابها به درک زندگی و مسائل مختلف کمک میکنند و در عین حال، با نگاهی مثبت و امیدوارانه راهکارهایی را برای ادامهی زندگی و کنارآمدن با مشکلات ارائه میدهند.
پیشنهاد میکنیم نگاهی به یادداشتهای زیر هم بیندازید:
داستان یک روز زندگی زیبا داستانی پر فرازونشیب و عجیب است. زیبا دخترکی نوجوان است که در مؤسسهای زیر نظر بهزیستی زندگی میکند. او در خانوادهای بدسرپرست بزرگ شده است. پدرش به خاطر بیماری روانی در آسایشگاه بستری است و مادر معتادش دوباره ازدواج کرده است. زیبا مدتی با مادرش زندگی کرد؛ اما آنچنان اذیت شد که به زندگی در موسسه تن داد. داستان اصلی از روز تولد زیبا و با تصمیم او آغاز میشود. زیبا دلش میخواهد روز تولدش را با پدرش جشن بگیرد؛ پس نقشه میکشد تا پدرش از آسایشگاه فرار کند. این پدر و دختر خیابانهای تهران را زیر پا میگذارند و لحظههای تلخ و شیرینی را ثبت میکنند؛ اما هر چه به شب نزدیک میشوند حال پدر زیبا دگرگونتر شده و شرایط برای زیبا سختتر میشود. این داستان تداعیکنندهی یک رابطهی پدر و دختری پر چالش، اما زیباست. زیبا سن زیادی ندارد و یک نوجوان است؛ اما زندگی درسهای زیادی برایش داشته است. نگاه مهربان زیبا نسبت به پدرش و حسی که به او دارد از نابترین احساسات انسانی است. همذاتپنداری با زیبا برای نوجوانان میتواند احساسات خاص و ویژهای را به همراه داشته باشد. فیلمی نیز با همین نام و با اقتباس از این کتاب سال گذشته در جشنوارهی فجر اکران شد.
ز دغدغههای مهم نوجوانان پیدا کردن مسیر زندگی است. دورهی نوجوانی زمانی است که بچهها به فکر پیداکردن هویت خود میافتند و دوست دارند برای زندگی خود تصمیم بگیرند. و باز هم سفر داستانی است در همین موضوع. سه دوست سفری اجباری را آغاز میکنند. سفری که از یک سنت دیرینه میآید و در آن نوجوانان چهاردهساله باید راهی سفری شوند که مدت سفر و بازگشت از آن نامعلوم است. آنها در این سفر باید مسیر زندگی خود را پیدا کنند. سه دوست با نامهای شوکا، سام و پونه با تصورات و احساسات متفاوت راههای منحصربهفرد خودشان را میروند. یکی از آنها وارد شهری میشود که همه چیز تحت کنترل است و اندیشه و فکر ممنوع است. دیگری با کولیها همسفر میشود و راه و رسم جدیدی را در زندگی میآموزد و درنهایت سومی به باغی میرود که معنای زندگی را در همان باغ مییابد. آنها ماجراهای تلخ و شیرین بسیاری را پشت سر میگذارند. زندگی به آنها درسهای زیادی میدهد؛ درسهایی که گاهی با خوشی، گاهی با غم و حتی گاهی با درد همراه است.
داستان این کتاب براساس یک واقعهی تاریخی در آمریکا نوشته شده است. قطار یتیمان طرحی بود که از سال ۱۸۵۴ تا ۱۹۲۹ اجرا شد. در این طرح یتیمان بسیاری سوار قطار شدند و در ایستگاههای مختلف به خانوادههایی که اکثراً کشاورز بودند سپرده شدند. این کودکان سرنوشتهای متفاوتی داشتند برخی صاحب یک خانوادهی واقعی شدند؛ اما با برخی دیگر چون کارگران رفتار شد. نویسنده با این ایده داستان هیتی را خلق کرده است. هیتی دختر یتیمی است که در کودکی خانوادهی خود را در آتشسوزی از دست داده است و حالا او به همراه دیگر دوستانش در پرورشگاه سوار قطار سرنوشت میشوند. سرنوشت هیتی با خانوادهای کشاورز و متشکل از یک زن و شوهر گره میخورد. خانوادهی جدید مشکلات خاص خود را دارد. الیزابت به خاطر مرگ دو فرزندش با افسردگی دست و پنجه نرم میکند و پذیرای هیتی نیست. همهی اطرافیان به هیتی میگویند باید شکرگزار باشد اما او دلیلی برای شکرگزاری نمیبیند. آیا هیتی میتواند خودش را با زندگی وفق دهد و دلیلی برای شکرگزاری بیابد؟
وقتی مژی گم شد از آن دست کتابهایی است که علاوه بر نوجوانان خوب است که بزرگسالان و بهویژه والدین نیز آن را بخوانند. این کتاب داستان دو خانواده را روایت میکند. دو خانواده که دو دختر دارند به نام مژی. حس معماگونه و رازورمز از همان ابتدای داستان به خواننده القا میشود و این سوال که چه اتفاقی برای مژی افتاده است به سوال اصلی ذهن تبدیل میشود. دو خانواده که به سفر شمال رفتهاند از همان روز دوم سفر با مشکل بزرگی روبهرو میشوند؛ مژی گم میشود. ویژگی منحصربهفرد این کتاب روایت داستان از زبان تمام شخصیتهاست. هر کس از نگاه خودش داستان را روایت میکند و این بر پیچیدگی و تعلیق داستان میافزاید. مقصر اصلی تا پایان مشخص نمیشود. مسائلی که نوجوانان دختر در خانوادهها با آن روبهرو میشوند و ماجرای فرار دختران از موضوعات بسیار مهم اجتماعی است که این کتاب به آنها پرداخته است.
قضاوت و فقدان دو موضوع اصلی این کتاب هستند. سالامانکای نوجوان همراه پدرش زندگی میکند. او در دلش غم بزرگی را حمل میکند. دوری از مادرش و ندیدن او برایش غمی بیانتهاست. او رفتارهای عجیبوغریبی را در اطرافیان خود میبیند و مدام دربارهی آنها فکر میکند. سالامانکا دلیل رفتار آنها را به شرایط خود نسبت میدهد و برایش سخت است که دیگران را قضاوت نکند. به نظرش هر آنچه را که با چشمانش میبیند و در ذهنش تفسیر میکند درست است؛ اما زمانی که نزد پدربزرگ و مادربزرگش میرود و سفری پرمعنا را با آنها آغاز میکند متوجه میشود که تا زمانی که مدتی با کفشهای دیگران راه نرود نمیتواند دلیل کارهایشان را بفهمد. او به رازهایی در زندگی پدربزرگ و مادربزرگ و حتی مادرش پی میبرد که به او میآموزند قضاوت دیگران تنها از روی ظاهر و گذرا درست نیست و نمیتواند حقیقت کارهای آنها باشد.
زندگینامه از ژانرهای بسیار جذاب برای نوجوانان است. آنها بسیار دوست دارند تا از زندگی دیگران بخوانند و این به آنها کمک میکند تا مسیری که دیگران طی کردهاند را ببینند. هوشنگ مرادی کرمانی نویسندهی مطرح کودکان و نوجوانان در کتاب شما که غریبه نیستید از زندگی خود میگوید. او زندگی بسیار سختی سپری کرده است. او از زندگیاش در روستا و فقدان پدر و مادر میگوید. از زمانی میگوید که همه به او سرخور میگفتند؛ چون هنگام تولد مادرش مرد و پدرش دیوانه شد. تلخی زندگی او با یک شیرینی خاص همراه است. امید او به زندگی و شیطنتهای کودکانهاش چون نوری تابان بر تاریکیهای زندگی تابیده است و قلم سحرانگیز نویسنده این طعم عجیب تلخ و شیرین را به خوبی به روح میخوراند. حتماً خواندن این کتاب دوستداشتنی دیدی تازه و انگیزهای مضاعف را به نوجوانان هدیه میدهد.
داستان از زبان یک پسر روایت میشود؛ داستانی که حول محور یک دختر ویژه میگذرد. دختر ستارهای یک تازهوارد در مدرسه است. او به خاطر لباسها و رفتارش توسط بقیهی بچهها قضاوت میشود؛ اما این حرفها و قضاوتها برای او هیچ اهمیتی ندارد. او از خوشحالکردن دیگران لذت میبرد و دوست دارد برای بقیه گیتار بزند. دختر ستارهای بدون هیچ قید و شرطی به بقیه عشق هدیه میدهد. این ویژگی او پسر راوی داستان را به خود مجذوب میکند. عشق از موضوعاتی است که در دوران نوجوانی در ذهن و فکر بچهها بسیار پررنگ میشود و چه خوب است با معرفی کتابهای مناسب در این زمینه آنها را در شناخت این حس خاص یاری دهیم. دختر ستارهای از آن کتابهای دوستداشتنی است که در کنار مسئلهی هویتیابی و اهمیتدادن به خود واقعی عشق زیبایی را نیز به تصویر میکشد.
یک زندگی طبیعی چگونه است؟ ادی خیلی دربارهی آن نمیداند. تنها چیزی که او میداند این است که مسلماً زندگی او و مادرش یک زندگی طبیعی نیست. ادی و مادرش در یک کانکس زندگی میکنند و مادر ادی اعتقادی به یک زندگی روتین ندارد. او به همه یا هیچ معتقد است، یک روز همه چیز مهیا و خوب است و روز دیگر حتی از غذا نیز خبری نیست. ادی یاد گرفته است که صبور باشد و از چیزی گله نکند. او دلخوش به روزهایی است که پدرخواندهاش به سراغش میآید و با هم وقت میگذرانند. با اینکه او پدر واقعی ادی نیست اما گویی بیشتر از مادر واقعیاش به ادی بها میدهد. صبوریهای ادی ادامه پیدا میکند؛ اما روزی میرسد که دیگر صبوری او جواب نمیدهد و کاری که نباید بشود میشود. ادی یک نوجوان است؛ اما باید با مسائلی چون طلاق، بدسرپرستی، فرزندخواندگی و خشونت خانگی دستوپنجه نرم کند و مهارتهایی چون حل مسئله و تصمیمگیری را به دست آورد.
در دوره و جامعهای زندگی میکنیم که به اصطلاح به آن میگویند جامعهی مدرن و ورود به مدرنیته. جامعهای که بسیار با جامعهی سنتی و قدیمی متفاوت است. لوئیس لوری در بخشنده هشدارهایی را از جامعهی مدرن مطرح میکند. داستان در جامعهای بدون درد، جنگ و ترس پیش میرود، جامعهای که گویی کامل است اما هیچ احساس نیازی به خانواده، دوست و عشق در آن وجود ندارد. یوناس دوازده ساله زمانی که انتخاب میشود تا توسط یک پیری به نام بخشنده آموزش ببیند متوجه احساسات مختلف و کمبودهای جامعه میشود. لوری در این کتاب تلاش میکند تا به نوجوانان امروز از آرمانشهری به نام جامعهی مدرن بگوید و به آنها رسم و رسومات گذشته و احترام به بزرگترها و عشق و محبت بین انسانهای مختلف را یادآوری کند و آنها را به فکر وادارد. تفکر دربارهی تقابل بین سنت و مدرنیته میتواند بعدهای مختلفی را در زندگی نوجوانان روشن کند.
فرهاد حسنزاده این بار از دختر متفاوتی به اسم هستی میگوید. هستی دختر دوازدهسالهی آبادانی است که کارهایش با دیگر دخترها متفاوت است. او عاشق فوتبال بازیکردن با پسرهاست و گهگداری دلش میخواهد با دایی جمشیدش به موتورسواری برود. پدر هستی اخلاق تند و تیزی دارد و موافق رفتارهای دخترش نیست و او را سرزنش میکند. مادر هستی در انتظار تولد فرزندش است و هستی مجبور است بیشتر وقت خود را با پدرش بگذراند. رفتارهای پدرش این فکر را به سر هستی میاندازد که او دختر واقعی خانواده نیست. در این بین جنگ چون بلایی بزرگ وسط زندگی مردم میافتد و هستی و خانوادهاش با خرابشدن خانهشان مجبور به کوچ میشوند. فکر و خیالهای هستی و رفتارهای پدرش او را وامیدارد تا با موتور به آبادان و وسط جنگ فرار کند. پدر هستی به دنبال او راهی میشود و ماجراهای این پدر و دختر در میدان جنگ رابطهی بین آنها را تغییر میدهد.
ماتیلدا از آن کتابهایی است که تاریخ انقضا ندارد و خواندنش لذت بسیاری را بههمراه دارد. رولد دال خالق داستانهای اعجابانگیز در کتاب ماتیلدا یک شخصیت ماندگار و متفاوت را خلق کرده است. ماتیلدا دخترک باهوش، کنجکاو و کتابخوانی است که نیروی خارقالعادهای هم دارد. او میتواند اشیا را با قدرت ذهنش حرکت دهد. شاید به نظر برسد هر پدر و مادری از داشتن همچین فرزندی به خود افتخار میکنند اما پدر و مادر ماتیلدا اینگونه نیستند و رفتار خوبی با دخترشان ندارند. ماتیلدا حتی در مدرسه نیز از دست مدیر بدجنس آسایش ندارد؛ اما او با قوای ذهنی ویژه و هوش بینظیرش جلوی پدر و مادر و مدیر مدرسه میایستد. این کتاب در زمانی که منتشر شد با نقدهای منفی بسیاری روبهرو شد چون در آن زمان نشاندادن وجه منفی والدین و مدیر یک مدرسه مرسوم نبود و شخصیت ماتیلدا در جامعهی آن زمان مقبول واقع نمیشد. کتاب ماتیلدا اما بسیاری از روشهای تربیتی و قضاوتی جامعه را نقد کرد و شروعکنندهی موج مثبتی در تغییر تفکرات نسبت به ابراز وجود بچهها مخصوصاً دختران بود.
بخشی از کتاب صوتی ماتیلدا را بشنوید.
ماتیلدا
نویسنده: رولد دال
گوینده: زهره زاهدی
انتشارات: نشر صوتی نیک
مجموعهی آن شرلی از آن کتابهایی است که هیچوقت تکراری و خستهکننده نمیشود. آن شرلی با آن شخصیت شیرین و دوستداشتنیاش خود را در قلب دختران چند نسل جای داده است. آن شرلی داستان زندگی دخترک مو قرمزی را روایت میکند که زندگی چندان به او آسان نمیگیرد؛ اما روحیهی شاداب و باانگیزهی آن شرلی باعث میشود تا زندگی با تمام سختیهایش به شیرینترین شکل خودش دربیاید. نگاه امیدوارانهی این دختر به زندگی و آینده دید هر کسی را نسبت به زندگی مثبت و امیدبخش میکند. آن شرلی از وقتی که پایش از یتیمخانه به گرینگیبلز باز میشود زندگی تمام مردم این جزیره مخصوصاً زندگی متیو و ماریلا را دستخوش تغییری مثبت و پر از نور و شگفتی میکند.
داستان ملاله داستانی است سرشار از امید و عشق. دو عنصری که شاید ما در زندگیهایمان گمش کرده باشیم. ملاله دختری بود که در خانوادهای فهمیده به دنیا آمده بود و برای تحصیل کردن، درس خواندن و کسب علم و دانش، ارزش و احترام قائل بودند. درست مانند پدرش که همیشه از حق تحصیل دفاع میکرد و برای تحصیل میان دختران و پسران، تفاوتی قائل نبود.
ملاله قدرتمند بود و همین طالبان را ترساند. آنها در مسیر مدرسهاش به او شیلک کردند و در نهایت ملاله برای درمان و برای حفظ جانش، ناچار شد تا از کشورش، که عاشقانه آن را دوست داشت، برود. اما عشق او به کشورش، حتی با وجود تمام بلاهایی که طالبان برسرش آورده است، حتی برای ذرهای کمرنگ نشد و امیدش به آیندهای روشنتر، رنگ نباخت. او بزرگترین بحران زندگیاش را به یک پیروزی بدل کرد و از قوای بینظیر آن کمک گرفت تا آدمهای بیشتری را آگاه کند و مسیری را که به درستی در آن قدم گذاشته بود، به روی آدمهای بیشتری باز کند. او در کتاب منم ملاله، تجربه بینظیری را با آدمها به اشتراک گذاشته است که هر خطش، درسی برای زندگی میدهد و پر از عشق و امیدواری و قدرت است.
نویسنده: جان گرین
مترجم: مهرداد بازیاری
انتشارات: نشر چشمه
نحسی ستاره های بخت ما، داستانی عاشقانه است. عاشقانهای که هرچند دردناک است، اما از زیباییاش کم نمیکند. این داستان درباره زندگی دو نوجوان است که هردو از بیماری سرطان رنج میبرند و در جریان درمانهای روحی و جلساتی که میگذرانند، باهم آشنا میشوند. این آشنایی به عشقی آتشین و پرشور بدل میشود و زندگی هردو را تحت تاثیر خودش قرار میدهد. از روی این کتاب در سال ۲۰۱۴ فیلمی ساخته شد که در همان هفته اول اکران در صدر پرفروشترینها قرار داشت.
نویسنده: جی. اشر
مترجم: فرمهر امیردوست
انتشارات: انتشارات میلکان
کتاب سیزده دلیل برای اینکه هم یکی دیگر از کتابهای پرفروشی است که کمپانی نتفلیکس را برآن داشت تا از روی آن سریالی بسازد. این داستان درباره دختر نوجوانی است که خودکشی کرده است، اما بیشتر از آنکه ماجرای یک زندگی را بیان کند، توجه مخاطبانش را به این موضوع جلب میکند که چطور میتوان با حرفها و کارها، زندگیهایی را به نابودی کشانید. این کتاب زیبا، هرچند روایتی جذاب ارائه میکند که احتمالا توجه دختران نوجوان و دوستداران دنیای رمان و ادبیات داستانی را به خود جلب میکند، اما برای هرکسی با هر سن و سالی جذاب است و مطمئنا در نگاه و نگرش او به زندگی تاثیر میگذارد.
زنان کوچک از آن دسته کتابهایی است که هرگز خسته کننده و قدیمی نمیشود. داستان خواهران خانواده مارچ که مجبورند بدون حضور پدر، زندگی خود را بگردانند. پدرشان که برای شرکت در جنگ به جبهه اعزام شده است، چهار دختر و مادرشان را تنها گذاشته است و مادر باید به تنهایی خانواده را اداره کند. نقش پدر را ایفا کند و کاری کند که دخترانش، تلخی این روزها را از یاد ببرند. این داستان زیبا، تقریبا به تمام زبانهای دنیا ترجمه شده است و بارها و بارها مورد اقتباسهای سینمایی قرار گرفته است. آخرین اقتباس مربوط به فیلمی است که در سال ۲۰۱۹ ساخته شد و با بازی اما واتسون و مریل استریپ، در شش رشته نامزد دریافت جایزه اسکار اعلام شد.
غرور و تعصب هم از آن دسته کتابهایی است که در طبقه بندی ادبیات کلاسیک جهان قرار میگیرد و به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شده است. این داستان زیبا که مخاطبانش را به سفری در دل انگلستان میبرد و آنان را با رسوم و قواعد دست و پاگیر اما جذاب انگلیسی آشنا میکند، داستان زندگی خواهرهای خانواده بنت است. خواهرانی که تفاوتشان از زمین تا آسمان است. مادری که به جز شوهر دادن دخترهایش، هیچ فکر دیگری ندارد و خواهرهایی که در زندگی، به دنبال عشق هستند، نه صرفا ازدواجی که آنها را از بدبختیهای مالی نجات دهد.
نباید فراموش کرد که هرچند در این داستان، ازدواج کردن تم و زمینه اصلی است، اما جین آستین با نوشتن این کتابها، کمک بسیاری به دیده شدن زنان کرد. آنهم در روزگاری که دنیا برای زنان، نقشی به جز خانهداری و به دنیا آوردن فرزند متصور نبود.
کشتن مرغ مینا هم یکی دیگر از داستانهایی است که عجیب با حال و هوای این روزهای ما میخواند. داستان درباره دختر یک وکیل است. وکیلی که در یک جامعه به شدت نژادپرست زندگی میکند اما برای دفاع از جان یک مرد سیاهپوست که به خشونت جنسی متهم شده است، اقدام میکند. داستان را از زبان دختر وکیل میشنویم و همراه با او به دنیای کودکانهای سر میزنیم که در چشمان او کمکم از صاف و سادگی درمیآید و چهره واقعیاش را نشان میدهد. این کتاب بعد از خواندن، به یکی از بهترین و محبوبترین کتابهایتان تبدیل میشود.
زنان پیشرو از مجموعه کتابهایی است که خواندنش را به هرکسی توصیه میکنیم. تنها به این دلیل که به یاد انسانها بیاوریم آنها توانا هستند و میتواند هرکاری را که اراده میکنند، انجام دهند. اما از طرف دیگر، برای اینکه بتوانیم به دخترانمان بیاموزیم که رویاهایشان را دنبال کنند و کاری کنند که به آن افتخار میکنند، باید مثالهایی واقعی و حقیقی داشته باشیم. الگوهایی که زندگیشان مانند ما بود، همان مشکلات و چالشهایی را داشتند که ما داریم و با اینحال دست از تلاش نکشیدند. این کتاب برای همه کسانی است که گاهی از تلاش کردن خسته شدهاند و باید دوباره منبعی برای انرژی به دست بیاورند. راستی اگر به دنبال نسخه بینالمللی کتاب گشتید و خواستید قصه زنان سراسر دنیا را بخوانید، داستانهای خوب برای دختران بلندپرواز را انتخاب کنید.
داستان نجود یک داستان کوتاه، تاثیرگذار و واقعی است. این داستان درباره دختری است که به اجبار خانوادهاش به عقد مردی درمیآید و آنچه باید زندگی مشترک نام داشته باشد، به جز سختی، بدبختی و درد برای او چیزی ندارد. نجود خوش شانس است که وقتی میخواهد از زندگی وحشتناکش فرار کند با وکیلی موفق و کارکشته آشنا میشود که به او کمک میکند. من نجود هستم، ده ساله و طلاق گرفته را بخوانید. نه به این دلیل که بدانید چه بر سر او آمد بلکه به این دلیل که بیاموزد چگونه باید از حقتان دفاع کنید.
کتاب خواندن، تجربه محدود ما را از زندگی گسترش میدهد. تجربههایی را پیش پایمان قرار میدهد که ممکن است در زندگی واقعی هرگز به دست نیاوریم. ما را به مکانهایی بکر و دنیای نو و بدیع میبرد و دیدگاهمان را گسترش میدهد. از بین تمام کتابهای دنیا، آنهایی را انتخاب کردیم که به نظرمان رسید برای دختران جوان مناسب است. شما هم تجربه خودتان را از خواندن این کتابها به ما بگویید و به ما در کامل کردن این فهرست کمک کنید.
طاقچه دریچهای است به دنیای کتابهای الکترونیکی؛ جایی که با یک کلیک، به دنیایی از داستانها، دانش و تجربههای تازه قدم میگذارید. هر زمان و هرجا که بخواهید، میتوانید کتاب دلخواهتان را در فروشگاه کتاب طاقچه پیدا کنید و بیدرنگ مشغول خواندن شوید. لذت یک کتابخانهی همیشه در دسترس را با خرید کتاب در طاقچه تجربه کنید!
پینوشت: بخشی از یادداشتی که مطالعه کردید، به قلم صدف کاظمی، نویسندهی بلاگ طاقچه بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه