کمدی الهی (دوزخ)
نویسنده: دانته آلیگیری
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: كارگاه فيلم و گرافيگ سپاس
آنچه ادبیات ایتالیایی خوانده میشود، مجموعهای از آثار مکتوب به زبان ایتالیایی و متعلق به قرن سیزدهم میلادی به بعد هستند. قبل از این زمان، زبان ادبیات و تقریباً تمام آثاری که در قرونوسطا در اروپا نوشته میشد، لاتین بود. آثار تاریخی، افسانههای حماسی، اشعار مذهبی و تاریخی، زندگی قدیسها و آثار آموزشی توسط نویسندگانی که در مدارس کلیسایی آموزش دیده بودند، نوشته میشد. علاوه بر نوشتههای لاتین، تعدادی از شاعران ایتالیایی به زبان فرانسه شعر میسرودند. ادبیات به زبان ایتالیایی دیرتر از ادبیات فرانسوی توسعه یافت؛ اما توانست پس از بالیدن، چند قرن بر تمام اروپا تسلط یابد و شاید بهنوعی نقطهی شروع رنسانس باشد. سه نام در قرن سیزدهم و چهاردهم ایتالیا برجسته هستند: دانته، پترارک و بوکاچو که این یادداشت نیز با آنها آغاز میشود. اولین آنها دانته است که اثباتگر امکانات زبان ایتالیایی برای خلق اثر ادبی بزرگ بود آن هم در کشوری که زبانها و لهجههای گوناگون دارد. معرفی نویسندگان تا قرن بیستم ادامه مییابد، قرنی که ادبیات ایتالیا پس از جنگهای جهانی به سمت واقعگرایی اجتماعی رفت. معرفیها شامل زندگینامهی نویسندگان، فعالیتهای عموماً سیاسی، شیوهی نوشتن و توضیحی کوتاه دربارهی یکی از کتابهای آنهاست.
کمدی الهی (دوزخ)
نویسنده: دانته آلیگیری
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: كارگاه فيلم و گرافيگ سپاس
این سیاستپیشهی ناکام با چهرهای همچون جادوگران بدجنس و رفتاری متکبرانه و تحکمآمیز بیش از هر چیز، شاعر شعرهایی با مضمون عشق والا و تعالیبخش بود و نیز نویسندهی یکی از مجموعههای شعری بزرگ جهان به زبان مادری در زمانهای که زبان لاتینی بهواسطهی سلطهی کلیسا بر کل اروپا سیطره داشت. او پیشبینی کرده بود که این زبان خیلی زود جایگزین لاتینی خواهد شد. دانته در دورهی تفتیش عقاید، قدرت کلیسا و ایتالیای در حال گذار به دوران جدید و مملو از درگیریها و دستهبندیها در ۳۰ مه ۱۲۶۵ در محلهی سان مارتینوی شهر فلورانس به دنیا آمد. پدر دانته عضو دونپایهای از یک جامعهی حقوقی بود که اسناد، وصیتنامهها و قراردادها را نزد خود به امانت نگه میداشت و منازعات کوچک میان شهروندان را حلوفصل میکرد. خانوادهی آلیگیری با بسیاری از خانوادههای سرشناس شهر نسبت خویشاوندی داشتند. در زمانهی دانته دو گروه اشراف کوچک و پیشهوران شهری موسوم به گوئلفها با اشراف فئودال یعنی گیبلینها در تقابل بودند. خانوادهی دانته از دستهی گوئلفها بود. دانته کودکی معمولی در خانهای کوچک داشت. او فن بیان را نزد برونتو لاتینی، دانشمند و سیاستمدار فلورانسی آموخت. آغاز شعر سرودن دانته با احساسات عاشقانه در وجودش ارتباط داشت. او در کودکی عاشق دختر خانوادهی سرشناس فولکو پرتیناری شد که بیچه نام داشت. دانته او را بئاتریچه نامید؛ یعنی سعادتبخش. اگرچه میان این دو ارتباطی به وجود نیامد و بئاتریچه در ۱۲۹۰ درگذشت؛ اما این عشق در زندگی و هنرش ماندگار شد و دانته آن را در ذهن خود، راهنمای اندیشه و احساس آرمانی کرد. در شعرهایش دلدار را مظهر نیکی و نیکوکاری و بهعنوان ارمغان معجزهواری میستود که خداوند به زمین ارزانی داشته است تا موجب کمال درونی انسان شود. دانته شیفتهی ویرژیل، شاعر امپراتوری رم بود و دربارهی اسلوب شاعری از او میآموخت. چشمانداز فلسفی دانته بهشدت تحت تأثیر بستر تربیت او در فلورانس اواخر قرن سیزدهم شکل گرفت. از ۱۲۸۵ تا ۱۳۰۲ که از فلورانس تبعید شد، در زندگی فرهنگی و مدنی آنجا فعال بود و خود را با گوئلفهای سفید، یک جناح مخالف دخالت سیاسی پاپ متحد کرد. هنگامی که گوئلفهای سیاه، با حمایت نیروهای پاپ، کودتا کردند، گوئلفهای سفید برجسته، ازجمله دانته، از اموال خود خلع و از شهر تبعید شدند. دانته که بعدتر به مرگ محکوم شده بود هرگز به فلورانس بازنگشت و ۱۳ یا ۱۴ سپتامبر ۱۳۲۱ در پی تبی که بر او عارض شد، در راونا درگذشت. دانته کاملاً با سنت کلاسیک اروپا آشنا بود و برای اهداف خود از نویسندگانی مانند ویرژیل، سیسرو و بوئثیوس استفاده میکرد. او همچنین به فلسفهی مدرسی و الهیات نیز مسلط بود. مهمترین نوشتهی زندگیاش یعنی «کمدی الهی» را در میانهی سرنوشتسازترین بحران زندگی خود در تبعید به پایان برد. داستان کمدی ساده اما تفسیرهای آن پیچیده و عمیق است: مردی که عموماً تصور میشود خود دانته است، بهطور معجزهآسایی قادر به انجام سفر فوقالعاده به جهان دیگر میشود و با ارواح در جهنم، برزخ و بهشت دیدار میکند. او دو راهنما دارد: ویرژیل که او را در دوزخ هدایت میکند و بئاتریچه که او را در برزخ به بهشت هدایت میکند.
بخشی از کتاب صوتی کمدی الهی (بهشت) را بشنوید.
کمدی الهی (بهشت)
نویسنده: دانته آلیگیری
گوینده: آسمان مصطفایی
انتشارات: کتابهای صوتی کتابسرای نیک
دکامرون
نویسنده: جووانی بوکاچیو
مترجم: محمد قاضی
انتشارات: انتشارات مازیار
بوکاچو یکی از نثرنویسان مهم قرونوسطا بود. بهاحتمال، در ۱۳۱۳ به دنیا آمد. دربارهی محل تولدش قطعیتی وجود ندارد. پدرش، بوکاچینو، بازرگان و صراف توسکانی بود که در پاریس بیوهزن جوان و زیبایی را با وعدهی ازدواج فریفت و بوکاچو ثمرهی آن شد. او خیلی زود مادرش را از دست داد و در مرکز نگهداری از کودکان بیخانواده که پدرش در فلورانس ایجاد کرده بود، مستقر و زیر سایهی پدرش پرورده شد. برجستهترین ویژگی بوکاچو گذشته از ادبیات، عشقش به زنان بود که گویی در سرشتش بود و بر همهی احساسات دیگرش غلبه داشت. این احساس تنها در سنین پیری بود که در او فروخوابید. غرایز او زمانی بالیدن گرفت که پانزده سال داشت و پدرش او را به ناپل فرستاد تا دورهی کارآموزی تجارت را دنبال کند. در شهر ناپل با طبیعت زیبا و جامعهی پرجوشوخروش و کامروا، لذتها و امکانهایی برای خوشگذرانی دید که با غرایزش سازگار و در پرورش نبوغ او تأثیرگذار بود. نخستین اشعار توصیفی خود را که ترسیمکنندهی این صحنهها هستند در آنجا سرود. بوکاچو احتمالاً با وساطت سرمایهدارانی که با پدرش روابط دوستی داشتند توانست به محافل برگزیده وارد شود. روایتی هم وجود دارد که بانویی به نام ماریا داکینو که فرزند نامشروع شاه روبرت بود به او علاقه داشت و بوکاچو از این موقعیت بهرهمند بود. او در بیستسالگی تحصیلات حقوقی را بهنفع ادبیات رها و شروع به نوشتن داستان کرد. بعد از بازگشت ناگزیر به فلورانس چون از عهدهی هیچ کاری در تجارت برنمیآمد باز هم مشغول نوشتن شد و اوقات فراغت خود را صرف تنظیم و تدوین داستانهایی میکرد که شبها در شبنشینیها با دوستان یا روزها در مجامع شهری از قبیل تجمع در قهوهخانهها و کافهها میشنید و خود با ذوق ادبی و تخیل قوی این رشته از داستانها را به یکدیگر پیوند میزد و کششی دلانگیز به آنها میداد. بنابراین داستانهای «دکامرون» ساختهی ذهن و فکر بوکاچو نبودند بلکه بیشتر از روایتهای شفاهی و عامیانه درست شدند. دکامرون صد قصه دارد که در ده روز روایت میشوند. راوی آنها هفت زن جوان و سه مرد جوان اشرافی، آدابدان، موقر و نجیبزاده هستند که برای فرار از طاعون به بیرون از فلورانس رفته و دور هم جمع شدهاند. موفقیت دکامرون بسیار زیاد بود و از آن به عنوان شاهکاری مسلم استقبال شد. اواخر عمر بوکاچو در فقر و انزوا گذشت و بعد از ابتلا به بیماریهای پرمشقت در ۲۱ دسامبر ۱۳۷۵ در خانهی اجدادیاش درگذشت.
عشق نافرجام
نویسنده: لوئیجی پیراندلو
مترجم: آزاده آل محمد
انتشارات: روشنگران و مطالعات زنان
پیرانلو، رماننویس و نمایشنامهنویس صاحب سبک ایتالیا و یکی از شخصیتهای تئاتر قرن بیستم بود. او به نوشتههای تمثیلی، ظرایف هنر طنز، تحلیل سایهروشنهای روانشناختی و نگرش فلسفی، نامدار است و از شهرت جهانی برخوردار. لوئیجی پیراندلو ۲۸ ژوئن ۱۸۶۷ در شهر آگریجنتو در جزیرهی سیسیل به دنیا آمد. در خانوادهای آزادیخواه بالید که خواهان وحدت سیاسی ایتالیا و مخالف بوربونها بود. آنها سرمایهگذارهای کلان در صنعت معدن بودند. پیراندلو که به این کار علاقه نداشت برای تحصیلات ابتدا به رم و سپس به بن در آلمان رفت و تحصیلاتش را با دکترای لغتشناسی به پایان رساند. پایاننامهاش در مورد گویش آگریجنتو بود. در ۱۸۹۴ با دختر یک تاجر ثروتمند گوگرد به نام آنتونیتا پورتولانو ازدواج کرد و توانست استقلال مالی به دست آورد و با فراغت در رم مقیم شود و بنویسد. در ۱۹۰۳، رانش زمین، معدن گوگردی را که سرمایهی همسر و پدرش در آن گذاشته شده بود، تعطیل کرد. پیراندلو که ناگهان فقیر شده بود، مجبور شد از طریق نوشتن و تدریس ایتالیایی در کالج معلمی در رم امرارمعاش کند. در نتیجهی فاجعهی مالی، همسرش دچار بحران روانی و در نهایت به آسایشگاه منتقل شد. این تجربهی تلخ تبدیل به مشخصهی اصلی داستانهای اولیهی او شد: کاوش در دنیای کاملاً بستهی شخصیت انسانی همیشه متغیر. پیراندلو در ۱۹۳۴ جایزهی نوبل ادبیات را برد و آن را به دولت فاشیستی ایتالیا تقدیم کرد تا بهنفع اشغال اتیوپی ذوب شود. گرچه هرگز به عنوان فاشیست وارد منازعات سیاسی نشد. «تراژدیکمدیهای» پیراندلو اغلب به عنوان پیشروهای تئاتر ابزورد یا تئاتر پوچانگار در نظر گرفته میشوند. شناختهشدهترین نمایشنامهاش «شش شخصیت در جستوجوی نویسنده» نام دارد. این نمایش که در اولین اجرای خود در ۱۹۲۳ فریاد اعتراض تماشاچیان را به روند غیرمنطقی داستان برانگیخت، جزو مشهورترین نوشتههای اوست و دربارهی شش شخصیت در یک صحنهی تئاتر است که برای تمرین دور هم گرد آمدهاند.
نان و شراب
نویسنده: اینیاتسیو سیلونه
مترجم: محمد قاضی
انتشارات: انتشارات امیرکبیر
سیلونه ۱ مه ۱۹۰۰ در دهکدهی کوچک پشینا در منطقهی آکویلا در ایتالیا به دنیا آمد. پدرش خردهمالک بود و مادرش پارچهبافی میکرد. در ۱۹۱۵ زلزلهای آمد و سیلونه را بی پدر و مادر و بیخانمان کرد. او تحصیلات دبیرستانیاش را در مؤسسهای مذهبی ادامه داد. با شروع شورشهای سیاسی، پیش از پایان جنگ جهانی اول تحصیلاتش را رها کند. در ۱۹۲۱، بهعنوان نمایندهی «جوانان سوسیالیست» در تأسیس حزب کمونیست ایتالیا شرکت کرد، سپس به عضویت کادر رهبری حزب درآمد و بهعنوان نمایندهی آن در چندین کنفرانس بینالمللی شرکت کرد. او در دورهی مقررات سخت موسولینی در ایتالیا ماند و همراه آنتونیو گرامشی به فعالیتهای زیرزمینی ادامه داد. چند بار در دادگاه ویژهی دفاع از کشور محاکمه شد؛ اما چون فراری بود، حکمی دربارهاش صادر نشد. با بالا گرفتن جستوجوهای پلیس، به خارج از کشور گریخت و به فرانسه، اسپانیا و شوروی رفت. در ۱۹۲۷ در مسکو، در جلسههای کمینترن شرکت کرد. جلسههایی که به محکومیت تروتسکی و زینوویف منتهی شد و قدرت را یکپارچه به استالین داد. در ۱۹۳۰ اما از سازمان زیرزمینی حزب کمونیست ایتالیا خارج و در سوئیس ساکن شد و تا بازگشت به وطن، در پاییز ۱۹۴۴ در آنجا ماند. در سالهای اقامت در سوئیس نویسنده شد و کتابهایش را پیدرپی نوشت. پس از بازگشت به کشورش، عضو کادر رهبری حزب سوسیالیست ایتالیا و نمایندهی منطقهی زادگاه خود در مجلس مؤسسان شد. با دلسردی مجدد از کار حزبی آن را رها و دوباره به نوشتن و فعالیت هنری روی کرد. گرچه همواره سوسیالیستی مؤمن بود. نوشتههای سیلونه تا حد امکان از پیرایهها و شگردهای ادبی و تصویرپردازی دوری میجویند. این موضوع باعث شده بسیاری او را نویسندهای فاقد سبک و نثر او را خشک و بیهویت بدانند. نثر فاقد ظرافت او به این دلیل بود که او هر اثر را قبل از آنکه هنری بداند، سیاسی و فلسفی و در خدمت بیان موضوعاتی میدانست که در طول زندگی پرماجرای سیاسی و اجتماعی تجربه کرد. رمانهای او یادآور مبارزات ضد فاشیستی آزادیخواهان و سوسیالیستهای فعال ایتالیا و زندگی کشاورزان فقیر (کافونها) منطقهی فوچینو در زادگاه خودش هستند. کتاب «نان و شراب» که آن را خودزندگینامهی سیلونه میدانند بر محور قهرمانی به نام پیترو سپینا میگردد و داستانی دربارهی زندگی دهقانان فقیر ایتالیا، عادات و رسوم و معتقدات خرافی و زندگی اسفبارشان به سبک واقعگرایانه است.
بخشی از کتاب صوتی نان و شراب را بشنوید.
نان و شراب
نویسنده: اینیاتسیو سیلونه
گوینده: علی همت مومیوند
انتشارات: نوین کتاب گویا
بیابان تاتارها
نویسنده: دینو بوتزاتی
مترجم: سروش حبیبی
انتشارات: نشر ماهی
دینو بوتزاتی نویسندهای است با قلم شیوا و اندیشههایی که میان عالم حقیقت و تخیل در پرش هستند. او ۱۶ اکتبر ۱۹۰۶ در شهر بلونو به دنیا آمد. مادرش، دامپزشک اهل ونیز و پدرش، جولیو سزار بوتزاتی، استاد حقوق بینالملل در دانشگاه میلان و از یک خانوادهی قدیمی بلونزی بود. او در دانشگاه حقوق خواند. بعد از پایان تحصیلات در حقوق به ادبیات روی آورد و شروع به نوشتن شعر کرد. در ۲۲ سالگی خبرنگار روزنامهی معروف کوری یره دلاسرا و سپس خبرنگار جنگی در نیروی دریایی ایتالیا شد. آنچه شهرت او را جهانگیر کرد، ابتدا اندیشههای او بودند. او این اندیشهها را با طنزی خاص به نوشته درآورد و آنها را با ایجازی که دیگر ویژگی نوشتههای اوست روایت کرد. دلواپسیها و پرسشهای درونی روحی بسیار حساس و آشفته در نوشتههایش شکل تمثیل گرفتهاند. اگرچه بوتزاتی تحت تأثیر فرانتس کافکا قرار گرفت؛ اما نوشتههایش مهارت خاص اوست با طنزی که متعلق به خود اوست. قهرمانان داستانهایش زخمهای پنهان و درونی، نگرانی، خطاکاری، حرص و آز و خشم و سبعیت در خود دارند. مسائل جدی زندگی انسان و از همه بالاتر موضوع مرگ و زندگی در زبان او شکل تخیل و طنز دارند و حقیقت و خیال گاه چنان به یکدیگر تنه میزنند که تشخیص آن دو از هم مشکل است. بوتزاتی ۲۸ ژانویه ۱۹۷۲ بر اثر سرطان پیشرفته درگذشت. داستان «بیابان تاتارها» دربارهی محتومیت زندگی انسان و تقدیر رقمخوردهاش از بدو تولد است. افسر جوانی به نام جیووانی دروگو به قلعهای دورافتاده برای خدمت فرستاده میشود. او با رؤیایی از افتخارآفرینی به آنجا میرود؛ اما قلعهای رو به ویرانی میبیند و دشمنی که وجود ندارد.
بخشی از کتاب صوتی بیابان تاتارها را بشنوید.
بیابان تاتارها
نویسنده: دینو بوتزاتی
گوینده: متین بختی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
در جمع زنان
نویسنده: چزاره پاوزه
مترجم: مجتبی ویسی
انتشارات: نشر ثالث
چزاره پاوزه ۹ سپتامبر ۱۹۰۸ در مزرعهی والدینش که اکنون محل موزهی پاوزه است در سانتو استفانو بلبو، شهری کوچک در نزدیکی تورین به دنیا آمد. پدر پاوزه، قاضی دیوان دادگستری بود. او وقتی پاوزه شش سال داشت بر اثر تومور مغزی درگذشت. موضوعی که اثرش در زندگی پاوزه دنبالهدار بود. پاوزه با نوشتن پایاننامه دربارهی والت ویتمن، شاعر آمریکایی از دانشگاه تورین فارغالتحصیل شد. او ترجمههای متعددی از کتابهای معروف ادبیات آمریکا انجام داد و کمک کرد فرهنگ آمریکایی از طریق ادبیات در ایتالیا شناخته شود؛ ازجمله کتابهای هرمان ملویل، سینکلر لوئیس، ویلیام فاکنر، جان دوس پاسوس و جان اشتاین بک. بین سالهای ۱۹۴۳ و ۱۹۴۵ با پارتیزانهای مقاومت ضد فاشیستی در تپههای پیمونت زندگی میکرد. در ۱۹۴۵، به حزب کمونیست پیوست و در همان سال، مدیر تحریریهی مطبوعات Einaudi شد. او برای ابراز همدردیهای سیاسی خود برندهی جایزهی ادبی حزب کمونیست ایتالیا شد. پاوزه به دلیل سیاسی بودن دو دوره تبعید را تحمل کرد. او در طول عمر کوتاه خود از آسم مزمن و افسردگی رنج میبرد. در سالهای آخر زندگی با کنستانس داولینگ، مدل و بازیگر آمریکایی رابطهی عاشقانه داشت. ظاهراً بازگشت او به ایالات متحده، ناامیدی پاوزه را عمیقتر کرد. او در ۲۶ اوت ۱۹۵۰ در هتلی در تورین خودکشی کرد. بخش عمدهای از نوشتههای پاوزه، بین پایان جنگ جهانی و مرگ او نوشته شدند و تا حدی از طریق تأثیر ملویل، به اسطوره، نماد و کهنالگو گرایش داشتند. کتاب «در جمع زنان» دربارهی زندگی در ایتالیای پس از جنگ و سختیهای آن است. شخصیت آن زنی به نام کلهلیا است که با پایان جنگ جهانی دوم به تورین بازمیگردد تا در آن اجتماع، سالن زیبایی خود را اداره کند.
بخشی از کتاب صوتی در جمع زنان را بشنوید.
در جمع زنان
نویسنده: چزاره پاوزه
گوینده: متین بختی
انتشارات: واوخوان
دن کامیلو و شیطان
نویسنده: جووانی گوارسکی
مترجم: مرجان رضایی
انتشارات: نشر مرکز
جووانی گوارسکی، طنزنویس صاحبنام ایتالیایی در ۱۹۰۸ در پارما به دنیا آمد. در دانشگاه حقوق خواند و در ۱۹۲۵ سردبیر مجلهای فکاهی به نام کوریره امیلیانو شد. در فاصلهی ۱۹۳۶ تا ۱۹۴۳ سردبیری مجلهی فکاهی دیگری را به نام برتولدو به عهده گرفت. در خلال جنگ جهانی، منتقد دولت موسولینی و بهتبع تحت آزار حکومت بود. در ۱۹۴۳ به ارتش فراخوانده شد و آلمانیها در آلساندریا او را اسیر کردند. وقتی ایتالیا با نیروهای متفقین قرارداد متارکهی جنگ را امضا کرد، او در جبههی شرقی اسیر بود و سه سال در اردوگاه اسرا در لهستان به سر برد. پس از پایان جنگ به ایتالیا بازگشت و سردبیر مجلهی فکاهی کاندیدو شد. در این مجله از دمکراتهای مسیحی حمایت و از کمونیستها انتقاد میکرد. در ۱۹۴۸ که کمونیستها در انتخابات شکست سختی خوردند، قلم را زمین نگذاشت و انتقاداتش را متوجه دمکراتهای مسیحی نیز کرد. از ۱۹۵۶ وضع سلامتیاش رو به وخامت گذاشت و سرانجام در ۱۹۶۸ در پی حملهی قلبی درگذشت. طنز گوارسکی که نوشتههایش را در جهان مشهور کرده، حاصل بیش از چهار دهه حضور او در کوران حوادث سیاسی و اجتماعی ایتالیا از ۱۹۲۰ تا ۱۹۶۰ است. در میان ویژگیهای گوارسکی مهارت او در دیالکتیک نیرومند است که در بحث و جدلهای طولانی دو قهرمان کتاب ظاهر میشود و به استدلالهای آنان پایه و مایهی مرامی و مسلکی میبخشد و مفاهیم پیچیدهی فکری و اعتقادی آنان را به روشنترین و سادهترین شکل بیان میکند. در کتاب «دن کامیلو و شیطان» دو شخصیت، یک کشیش و یک کمونیست، که نمایندهی دو طرز تفکر و جهانبینی متضاد حاکم بر جامعهی ایتالیای پس از جنگ حاکم هستند، سرسختانه از مواضع مرامی و مسلکی خود دفاع میکنند و بر حقانیت خود و ناحق بودن طرف مقابل پای میفشارند.
بخشی از کتاب صوتی رفیق دن کامیلو را بشنوید.
رفیق دن کامیلو
نویسنده: جووانینو گوارسکی
گوینده: مهدی محرمی
انتشارات: واوخوان
بارون درختنشین
نویسنده: ایتالو کالوینو
مترجم: مهدی سحابی
انتشارات: انتشارات نگاه
ایتالو کالوینو یکی از چهرههای سرشناس ادبیات جدید ایتالیا در قرن بیستم است که به دلیل شیوهی نویسندگی خاص خود و تمثیلهای عجیبوغریبش در میان رماننویسان اروپایی جایگاهی ویژه دارد. شیوهی او آمیزهای از تخیل نیرومند، طنز ظریف و توجه به واقعیت و تاریخ است. او در طول حیات ادبی خود در ژانرهای گوناگونی قلم زد. کالوینو ۱۵ اکتبر ۱۹۲۳ در شهر سانتیاگو دلاسوگاس در کشور کوبا به دنیا آمد. پدر و مادرش هر دو ایتالیایی و گیاهشناس بودند. در پنجسالگی همراه خانواده از کوبا به سن رمو در ایتالیا رفت و تا هجدهسالگی آنجا ماند. در ۱۹۴۱ مدرک ادبیات خود را با نوشتن پایاننامه دربارهی جوزف کنراد از دانشگاه تورین در حالی گرفت که برای نشریهی کمونیستی L’Unità کار میکرد. در ۱۹۴۳ به نهضت مقاومت ایتالیا در جنگ جهانی دوم و بریگاد گاریبالدی و پس از آن به حزب کمونیست ایتالیا پیوست. کالوینو از ۱۹۵۰ شروع به نوشتن داستانهای تمثیلی و فانتزی کرد. از ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۶ ویراستار مجلهی چپگرای Il Menabò di Letteratura بود. وحشت جنگ هم دستمایهی نوشتههایش شده بود و هم به لحاظ اعتقادی احترامش را به آرمان کمونیستی عمیقتر کرد. با ورود به زندگی سیاسی تورین خود را با جنبش کارگری مرتبط کرد. در ۱۹۵۷ وقتی شوروی به مجارستان حمله و جنبش آنجا را با خشونت سرکوب کرد، کالوینو سرخورده و از حزب کمونیست ایتالیا خارج شد. گرچه اعلام کرد «دیدگاههای دمکراتیک» کمونیسم جهانی را تأیید میکند. یکی از داستانهای تمثیلی و فانتزی او «بارون درختنشین» بود که موضوع آن مسئولیت روشنفکر در زمان توهمات درهمشکسته و نمونهی کاملی از شیوهی نویسندگی کالوینو است. داستان دربارهی مردی به نام بارون روندو است که از زندگی و مردم گریخته و با شیوهی زیستنی که اختیار کرده است، در پیچاپیچ درختان میخواهد پشت پا به قراردادهای سفتوسخت دیرینه بزند و از دل آنها نظمی نو جستوجو کند: انقلابی جهانی و برپایی «جمهوری درختستان». آنچه این راه جدید را هموار میکند دانش نوپا و روشنگری است. ایتالو کالوینو در ۱۹ سپتامبر ۱۹۸۵ بر اثر خونریزی مغزی در سیهنا درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی ویکنت دو نیم شده را بشنوید.
ویکنت دو نیم شده
نویسنده: ایتالو کالوینو
گوینده: مهیار ستاری
انتشارات: نوین کتاب گویا
نامه به کودکی که هرگز زاده نشد
نویسنده: اوریانا فالاچی
مترجم: عباس زارعی
انتشارات: نشر آموت
فالاچی شهرتش را مدیون قدرت بیان، درک خاص خود از سیاست، جسارت زیاد و شرکت فعال در مصاحبه با شخصیتهای جنجالی جهان بود. او ۲۹ ژوئن ۱۹۲۹ در فلورانس به دنیا آمد. نهساله بود که جنگ جهانی دوم شروع شد. خانوادهی او فقیر اما سیاسی بودند. اعضای فامیل او، هم از طرف پدری و هم مادری، پیشینهی فعالیت سیاسی داشتند. مادرش، دختر یک آنارشیست ایتالیایی بود و پدرش، ادواردو فالاچی یک لیبرال که در جریان مبارزات ضد فاشیستی، به یکی از رهبران این جنبش تبدیل شده بود. اوریانا خود نیز در مبارزات زیرزمینی ضد فاشیستی مشارکت داشت. گرچه بعدها نوشت که دو طرف جنگ برایش تفاوت چندانی نداشتند؛ اما به پدرش در مبارزاتش کمک میکرد و تا پایان جنگ تجربههای وحشتناکی را پشت سر گذاشت. نوشتههایش در دههی شصت میلادی علیه جنگ ویتنام و دیکتاتوریهای باقیمانده در اروپا مانند اسپانیا مشهورش کردند. مصاحبههای متعدد اوریانا فالاچی با رهبران سیاسی جهان او را به یکی از برجستهترین مصاحبهگرهای سیاسی قرن بیستم بدل کرد. فالاچی در عقاید سیاسی خود را «بریده از چپ» و متمایل به راست توصیف میکرد. زمانی که به سرطان سینه و ریه مبتلا شد، نویسندگی را کنار گذاشت و به استراحت مشغول شد. با این حال روزی پنجاه نخ سیگار میکشید. وقوع حادثهی یازده سپتامبر بار دیگر او را به فعالیت واداشت و شروع به انتقاد شدید از مسلمانان کرد و گفت در چند سال آینده اروپا مستعمرهی مسلمانان خواهد شد. او در آخرین کتابش اعتراض جمع کثیری از مسلمانان مقیم ایتالیا را برانگیخت که منجر به تهدیدهای جانی علیه او شد. فالاچی ۱۵ سپتامبر ۲۰۰۶، در بیمارستانی در شهر فلورانس ایتالیا بر اثر سرطان درگذشت. او در ۱۹۷۳ با شاعر یونانی و رهبر مقاومت آن کشور، آلکوس پاناگولیس، مصاحبه کرد و پس از آن، رابطهای سه ساله را آغاز کردند که با کشتهشدن پاناگولیس به دست دشمنان سیاسی در ۱۹۷۶ به پایان رسید. کتاب «نامه به کودکی که هرگز زاده نشد» در پی بارداری سهماهه که به مردهزایی ختم شد به وجود آمد. این کتاب با زاویهی اولشخص، گفتوگوهای زنی است با جنینی که در رحم دارد. او که باید دربارهى حفظ جنین با سرنوشت نامعلوم در جهانى خشن یا پایان دادن به زندگى او تصمیم بگیرد با این فرزند نازاده از مصیبتها و بیرحمیهای دنیا میگوید.
بخشی از کتاب صوتی جنس ضعیف را بشنوید.
جنس ضعیف
نویسنده: اوریانا فالاچی
گوینده: آیلار محمدی
انتشارات: رمانو
آونگ فوکو
نویسنده: اومبرتو اکو
مترجم: رضا علیزاده
انتشارات: انتشارات روزنه
اومبرتو اکو را بهواسطهی گستردگی دانش در رشتههای مختلف دانش میشناسیم. از نشانهشناسی گرفته تا ادبیات قرونوسطایی، چشماندازی از ارتباطات بهظاهر نامتناهی در درون نوشتههایش قرار داده که با ذوق، شوخطبعی و خلاقیت توأم است. اکو همچنین به دلیل پیشگام بودن در نشانهشناسی یعنی مطالعهی چگونگی تأثیر علائم یا نمادهای مختلف بر تفسیر یا عمل شناخته میشود. او در ۵ ژانویه ۱۹۳۲ در شهر کوچک الساندریا واقع در شمال غربی ایتالیا به دنیا آمد و در خانوادهای کارگری بزرگ شد. در کودکی غرق در فرهنگ ایتالیایی ازجمله مذهب و فلسفهی سنتی کاتولیک بود. گرچه در دوران تحصیل از کلیسای کاتولیک بیرون رفت و اعلام کرد بیخدا است. اکو تحصیلات خود را در یک دبیرستان فنی در شهر مجاور تورین آغاز کرد و از آنجا به دانشگاه تورین رفت و وارد مطالعات قرونوسطایی و فلسفی با علایق خاص در ادبیات، الهیات و نشانهشناسی شد. پس از پایان تحصیلات به عنوان ویراستار و منتقد فرهنگی مشغول به کار و در نهایت به ریاست پژوهشکدهی نشانهشناسی دانشگاه تورین منصوب شد. حوزهی تحقیقاتی دیگر اکو زبانشناسی بود. در ۱۹۷۵، اکو شروع به تدریس در دانشگاه بوکونی در میلان کرد و در ۱۹۷۹ به مقام استادی کامل رسید. کتابهای داستانی اومبرتو اکو از خطوط داستانی داستانهای قرونوسطایی مایه گرفتهاند. به همین دلیل است که او را پلی زنده میان «حماسههای جاودانهی گذشته» و عصر کنونی میدانند. ماهیت داستانهای او کاوش در نظریههای پیچیده و گاه انتزاعی فلسفی از طریق داستانهای تاریخی است. برای مثال، رمان «نام گل سرخ» که در ۱۹۸۰ منتشر شد، کاوشی در نشانهشناسی، هرمنوتیک و الهیات فرانسیسکن است که با یک داستان جنایی سنتی در هم آمیخته است. اکو ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی آنک نام گل را بشنوید.
آنک نام گل
نویسنده: اومبرتو اکو
گوینده: رضا عمرانی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
دفترچه ممنوع
نویسنده: آلبا د سس پدس
مترجم: بهمن فرزانه
انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی
آلبا دسس پدس رماننویس، شاعر و فیلمنامهنویس ایتالیاییکوبایی بود. او در خانوادهی ثروتمند و فعال سیاسی ضد فاشیست بزرگ شد. آلبا دختر کارلوس مانوئل دسس پدس ای کوسادا، سفیر کوبا در ایتالیا بود. مادر ایتالیاییاش، لورا برتینی نام داشت. پدربزرگ آلبا، کارلوس مانوئل دسس پدس دل کاستیلو، اولین رئیسجمهور کوبا بود و پدر ملت کوبا نامیده میشد. آلبا از بیست سالگی حرفهی نویسندگی را آغاز کرد. او در طول دههی ۱۹۳۰ به عنوان روزنامهنگار مشغول به کار شد و در مبارزات پارتیزانی ایتالیا شرکت فعال داشت. دو بار به دلیل فعالیتهای ضد فاشیستی به زندان افتاد. دو رمان او نیز توقیف شدند. پس از سقوط فاشیسم، مجلهی ادبی مرکوریو را تأسیس کرد و به یکی از نویسندگان موفق ایتالیا تبدیل شد. آلبا پس از جنگ برای زندگی به پاریس رفت. داستاننویسی او تا حد زیادی تحت تأثیر تحولات فرهنگی منجر به جنگ جهانی دوم و نتیجهی آن بود. آلبا رمانهای روانشناختی اجتماعی و زنانه مینوشت و به شخصیتهای زن داستانهایش ذهنیت میداد. زنانی که باید دربارهی درستی یا نادرستی اعمال خود قضاوت کنند. اگرچه کتابهای او پرفروش بودند؛ اما دسس پدس در مطالعات اخیر دربارهی نویسندگان زن ایتالیایی نادیده گرفته شده است. کتاب «دفترچه ممنوع» یادداشتهای روزانهی زنی به نام والریا است که در عصر جدید، تربیتی قدیمی دارد. والریا در این یادداشتها از گرفتاریهای زندگی زناشویی خود میگوید و عشقی که میرود تا بیرون از زندگی زناشویی دلش را برباید. آلبا دسس پدس ۱۴ نوامبر ۱۹۹۷ در پاریس درگذشت.
بخشی از کتاب صوتی عروسک فرنگی را بشنوید.
عروسک فرنگی
نویسنده: آلبا دِ سِس پِدِس
گوینده: میلاد فتوحی
انتشارات: آوانامه
دوست باهوش من
نویسنده: النا فرانته
مترجم: سودابه قیصری
انتشارات: نشر ثالث
اِلنا فرانته نامی مستعار از یک نویسندهی زن شناختهشده در ایتالیا است. او در ۱۹۴۳ در ناپل به دنیا آمد. جزئیاتی از زندگی او وجود ندارد؛ زیرا از زمان شروع به کار عامدانه تصمیم گرفت از زندگی خصوصیاش محافظت کند و تنها از طریق نوشتههایش شناخته شود. بر اساس تحقیقات مارکو سانتاگا، رماننویس، روانشناس و استاد دانشگاه پیزا، این نام مستعار باید متعلق به مارچلا مارمو، استاد ناپلی دانشگاه پیزا باشد که در سالهای ۱۹۶۴ تا ۱۹۶۶ در این دانشگاه مشغول به کار بوده؛ اما ناشر آثار فرانته این ادعا را رد کرده است. کتابهای او به زبانهای بسیاری ترجمه شده و نامش در ۲۰۱۶ جزو فهرست صد شخصیت تأثیرگذار مجلهی تایم بود. مضمون نوشتههای فرانته ترکشدگی، محوشدن، ازمیانرفتن به دست فرهنگ، عشق، دوستی، تمایلات سرکش و خانواده است که در زمینهای اجتماعی همچون کلافی در هم پیچیده شدهاند. این رمانهای عامهپسند توانسته تحسین منتقدان را برانگیزاند. مشهورترین رمانش «چهارگانهی ناپلی» است. داستانی از دو دوست به نامهای لیلا و النا که دوستی مادامالعمرشان ستون فقرات این مجموعه هستند. هر جلد از مجموعه، وقتی به پایان میرسد که از یک سو، پیوند دوستی دو شخصیت اصلی کاملاً رو به گسست و فروپاشی میرود و از سوی دیگر، این پیوند توسط مجموعهای از عاملهای بیرونی رو به گسترش و ژرفا مینهد و این، سبب دگرگونی و پیچشهای داستانی میشود.
بخشی از کتاب صوتی دوست باهوش من را بشنوید.
دوست باهوش من
نویسنده: النا فرانته
گوینده: شبنم فرشادجو
انتشارات: رادیو گوشه
سایهی سنگین خانم الف
نویسنده: پائولو جوردانو
مترجم: محیا بیات
انتشارات: نشر برج
پائولو جوردانو ۱۹ دسامبر ۱۹۸۲ در تورین به دنیا آمد. او در دانشگاه تورین فیزیک خوانده است و دکترای فیزیک نظری ذرات دارد. جوردانو که در حال حاضر به نوشتن مشغول است با اولین رمان خود به نام «تنهایی اعداد اول» بسیار مشهور شد و خیلی زود چاپ کتابش به نسخهی میلیونی و ترجمهاش به سی زبان دنیا رسید و چندین جایزه گرفت. این کتاب چگونگی تأثیر تجربههای تلخ دوران کودکی بر انسان را روایت میکند. رمان بین سالهای ۱۹۸۳ تا ۲۰۰۷ در شهر تورین میگذرد و روایتگر زندگی دختر و پسری به نامهای آلیس دلاروکا و ماتیا بالوسینو است که خیلی زود با تلخیها و ناکامیهای زندگی مواجه میشوند. این دو در کنار هم قرار میگیرند؛ اما بهرغم حس مشترک میانشان از هم فاصله میگیرند. این کتاب نوعی جستوجو در درون ذهن و واکاوی روانشناسانهی شخصیتهایش است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه