آشنایی با جدیدترین و پرفروش ترین کتاب های نیویورک تایمز تا سال ۲۰۲۲

ما تمامش می‌کنیم کتابی است از کالین هوور. نویسنده‌ای که مدت‌هاست در پرفروش‌های نیویورک‌تایمز جای ثابتی دارد. همان‌طور که کتاب‌های قبلی‌اش در لیست پرفروش‌ها قرار دارند، کتاب جدیدی به آنها اضافه می‌شود. کالین هوور خوب می‌داند مردم چه می‌خواهند و کتاب‌ها چطور می‌توانند در دل‌شان جا باز کنند.

 هوور تا به حال ۲۲ رمان و داستان کوتاه نوشته است. داستان‌هایی که اکثرشان برای خواننده‌ها بسیار جذاب و گیرا بوده‌اند. اولین رمانش در سال ۲۰۱۲ منتشر و به لیست نیویورک‌ تایمز راه پیدا شد. پس از آن رمان‌های دیگری نوشت که اکثرشان جایگاه پرفروش‌ترین‌ها را تصاحب کردند.

البته او از جوایز هم بی‌نصیب نماند. در سال ۲۰۱۵ رمان «اعتراف» هوور برنده جایزه انتخابی بهترین کتاب گودریدز شد.

«ما تمامش می‌کنیم» رمانی عاشقانه است. داستان دختری به نام لیلی که زندگی آسانی نداشت و حالا درگیر عشقی سخت شده است. او از شهر کوچکی که در آن زندگی می‌کرد خارج شد. توانست از کالج فارغ‌التحصیل شود و به بوستون نقل مکان کند. لیلی دختری است که تلاش کرده از مشکلات گذر کند و زندگی تازه‌ای بسازد.

اما روزی اتفاقی برایش می‌افتد که مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد. اوعاشق یک جراح مغز و اعصاب می‌شود. احساس می‌کند همه چیز زندگی برایش جذاب و زیبا شده است. عشق به قلبش راه پیدا کرده بود. لیلی جوان سرشار از حس امید و زندگی بود. اما به مرور اتفاق‌هایی می‌افتد که مسیر روشن و درخشان را پر از ابرهای تیره می‌کند. سختی‌ها خودشان را نشان می‌دهند. کشمکش‌هایی که داستان را جذاب می‌کنند و خواننده ورق به ورق اشتیاقش برای خواندن و پی بردن به ادامه ماجرا بیشتر می‌شود. رابطه عاشقانه لیلی به کجا خواهد رسید؟ دوست داشتنی که همراه با آزار دیدن باشد تا کجا می‌تواند ادامه داشته باشد؟ تصمیم بزرگی در راه خواهد بود یا نه؟ لیلی بیست‌وسه‌ساله آیا موفق می‌شود همه چیز را درست کند؟ 

کتاب «ما تمامش می‌کنیم» دست‌کم هفتاد و شش هفته در لیست نیویرک‌ تایمز قرار گرفته و این نشان می‌دهد قرار است با داستانی جذاب و پر طرفدار سر و کار داشته باشیم.

مردم بسیاری به دنبال موفقیت‌اند. به دنبال کسی که به آنها بگوید بلند شو و از راه درست شروع کن. اشتباهات‌شان را مشخص کند و روی خطاها خط بکشد. بسیاری از ما به دنبال راه درست رسیدن به هدف و موفقیتیم. اما چطور و چگونه؟ کتاب‌های زیادی درباره رسیدن به هدف، از راه درست، نوشته شده است. هرکدام تجربه‌ای شخصی، همراه با نکات ثابت‌شده علمی و پژوهشی را در خود دارند. گاهی هم نظرات روان‌شناسانه به این موارد اضافه می‌شوند. یکی از کتاب‌های جذاب در باره موضوع موفقیت «عادت‌های اتمی است» کتابی که ۱۵۷ هفته در لیست پرفروش‌ها قرار بگیرد به طور واضح و مشخص اعلام می‌کند من جذابم و اگر مرا بخوانی مطمئن باش ضرر نخواهی کرد. 

جیمز کلیر در این کتاب از راه‌های ایجاد عادت‌های خوب و از بین بردن عادت‌های بد می‌گوید. با تغییرات کوچک شروع کنید. کلیر معتقد است تنها روش برای رسیدن به  موفقیت این است که با کارها و عادت‌های کوچک شروع کنید. لازم نیست در ابتدا سنگ بزرگی انتخاب کنید و تصمیم بگیرید آن را بردارید. همه چیز با صبر و صرف وقت به نتیجه درست خواهد رسید. این کتاب روی یک مدل رفتاری چهار مرحله‌ای تمرکز دارد. مدلی که در مرحله اول از سرنخ صحبت می‌کند. بعد به دنبال اشتیاق می‌رود. حالا نوبت پاسخ است و در انتها پاداش. در تمام این مراحل، قانون‌های تغییر رفتاری‌ای وجود دارند که با عمل به آنها گام به گام به موفقیت نزدیک خواهید شد. 

کلیر این کتاب را با توجه به تجربه‌های خودش نوشته اما در آن از نظریه‌های علمی (زیست‌شناسی، روان‌شناسی، فلسه و عصب‌شناسی) نیز استفاده کرده است. پیشنهاد می‌کنیم کتاب صوتی عادت‌های اتمی را با صدای سامان قلیچ خانی بشنوید.

بل هوکس با این کتاب توانسته ۵۱ هفته در لیست پرفروش های نیویورک ‌تایمز قرار بگیرد. معلوم است انسان‌ها هنوز هم پی معنای واقعی عشق‌اند و آن را در زندگی خود جستجو می‌کنند

هوکس از آن آدم‌هایی ست که از نداشتن چیزی به اهمیت آن پی برده است. او می‌گوید به‌خاطر فقدان عشق، به این حقیقت رسیدم که زندگی بدون عشق هیچ ارزشی ندارد. 

او فرزند اول خانواده بود. در ابتدا طعم عشق را چشید و یک روز که خودش هم نمی‌داند چه زمانی بود، فهمید که دیگر عزیز نیست. دیگر کسی به او توجه نمی‌کند و آغوشی در انتظارش نیست. برای بل این دوران سخت و گیج‌کننده بود. اما بالاخره توانست گذر کند. پس از مدتی متوجه شد افسوس، هیچ فایده‌ای ندارد. تلاش برای بازگرداندن چیزی به زندگی، که نیست، بیهوده است. بل هوکس اعتقاد دارد وقتی راهی به جلو وجود دارد چرا حسرت گذشته را باید خورد. بهتر است با امید به آینده، عشق ورزیدن را بیاموزیم و از آن استفاده کنیم. او در تعبیری زیبا و دلنشین می‌گوید: «وقتی عشق می‌ورزیم، قلب‌هایمان با هم حرف می‌زنند.»

این کتاب درباره هنر عشق ورزیدن است. هنری که شاید در روزگار شلوغ و پرترافیک این روزها به راحتی فراموش می‌شود. هوکس می‌گوید: «اگر عشق را انتخاب کنیم می‌توانیم صداهای امیدواری را که با ما حرف می‌زنند بشنویم.» شاید خیلی از ما نیاز داشته باشیم کمی از عشق بخوانیم و آن را در درون‌مان پیدا کنیم.

این بار هم کالین هوور و کتابی دیگر در پرفروش‌های نیویورک تایمز. حقیقت، در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و دست‌کم پنجاه و یک هفته در لیست پرفروش‌ها قرار داشت. از نام نویسنده معلوم است باز هم با رمانی پر کشمکش و جذاب روبرو هستیم. داستانی عاشقانه، این‌بار درباره یک نویسنده. البته ماجرا صرفاً عاشقانه نیست و قرار است با داستانی معمایی همراه شوید. قتلی مرموز و رابطه‌ای پنهانی. نویسنده‌ای که نمی‌داند آیا باید پرده از رازی ویران‌گر بردارد یا برای همیشه در دل خود نگه دارد. 

لوون با یک پیشنهاد کاری عجیب روبرو می‌شود. جرمی، که همسر نویسنده‌ای است به او پیشنهاد می‌کند یک سری از آثار ناتمام همسرش را بنویسد. وریتی کرافورد، همسر جرمی، به دلیل آسیب جسمانی و مشکلی که دارد دیگر نمی‌تواند به نوشتن ادامه دهد. لوون در ابتدا این پیشنهاد را رد می‌کند، اما به‌خاطر مشکلات مالی، مجبور به قبول خواسته جرمی می‌شود و ماجرا از این‌جا تازه شروع می‌شود.

لوون برای دسترسی کامل به نوشته‌های وریتی به خانه آنها نقل مکان می‌کند. هنگامی که مشغول بررسی یادداشت‌های وریتی بود به دفترچه خاطراتی برمی‌خورد که اسرار تکان‌دهنده‌ای در دل خود داشت. در ابتدا لوون تصمیم می‌گیرد دفترچه را فراموش کند و باعث ویرانی روحی جرمی نشود، اما معلوم نیست این تصمیم تا چه زمانی دوام خواهد آورد.

کتاب «بیمار خاموش» اولین اثر الکس مایکلیدیس است. نویسنده‌ای که در قبرس به دنیا آمد و بزرگ شد. او اکنون در لندن زندگی می‌کند. اولین رمان او  بلافاصله بعد از انتشار در صدر پرفروش‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. این رمان توانست نام نویسنده خود را ۵۲ هفته در صدر پرفروش‌ها نگه دارد. در چهل و نه کشور فروخته شد و در سال ۲۰۱۹ بیشترین فروش را در جهان داشت.

 بیمار خاموش، تریلری روان‌شناختی است که خواننده را میخکوب می‌کند و مجال زمین گذاشتن کتاب را از او می‌گیرد. آلیسیا برنسون، نقاشی معروف است که ظاهراً زندگی خوبی در کنار همسرش، گابریل دارد. یک نقاش در کنار یک عکاس، زوجی هنرمند که می‌توانند حرف‌های مشترک زیادی داشته باشند. اما یک شب همه چیز دگرگون می‌شود. اتفاقی غیر قابل تصور رخ می‌دهد. آلیسا منتظر بازگشت همسرش به خانه می‌ماند. نه برای این‌که زیر نور شمع در کنار هم شام بخورند و نه برای نشستن روی کاناپه و دیدن فیلم دلخواه‌شان. او منتظر بود تا پنج گلوله به صورت گابریل شلیک کند. 

بعد از این اتفاق عجیب آلیسیا دیگر حتی یک کلمه هم بر زبان نمی‌آورد. سکوتی که همه گفتنی‌ها را در خود حبس کرده و هیچ‌کس نمی‌داند چرا این اتفاق افتاد. این سکوت باعث می‌شود دایره حدس و گمان‌های مردم هر روز بزرگ و بزرگ‌تر شود. تخیل‌های خاص و احتمال‌های عجیب و غریب به گفتگوها پا می‌گذارند. هر کسی پی رسیدن به دلیل این کار است. آلیسیا در این میان به نقاشی بدنام تبدیل می‌شود. 

او که حالا به عنوان بیمار خاموش شناخته می‌شود به یک واحد پزشکی قانونی  امن در  شمال لندن پناه می‌برد. این‌جاست که یک نفر به کمک او می‌آید. «تئو فابر» روان‌درمانگر جنایی است. او عزم خود را جزم کرده تا این بیمار خاموش را وادار به حرف زدن کند و بالاخره از این راز بزرگ پرده بردارد که چرا آلیسیا به شوهرش شلیک کرد. روزها  و هفته‌ها از پی هم می‌گذرند تا به مرور، راز بزرگ برملا می‌شود. 

 این رمان جذاب و غافلگیرکننده در نظرسنجی سایت گودریدز رتبه اول بخش تریلر را به دست آورد و همچنین به عنوان کتاب سال تریلر آمریکا در سال ۲۰۱۹ نیز انتخاب شد.

باز هم اثری دیگر از نویسنده نام‌آشنای نیوریورک تایمز، کالین هوور. او قصد ندارد کتابی بنویسد که در لیست پرفروش‌های نیویرک‌تایمز نباشد. هوور سال‌هاست موفق شده ذهن و قلب خوانندگان زیادی را به تصرف دربیاورد. کتاب‌هایش قدرتی عجیب در جذب مخاطب دارند. 

این بار هوور با «همه خوبی‌هایت» مخاطبان را تسخیر می‌کند. باز هم داستانی عاشقانه اما با موضوعی متفاوت. داستان درباره زوجی است که به شیوه‌ای نامعمول با هم آشنا شده‌اند. خیانتی شکل می‌گیرد؛ و از پس آن رابطه‌ای به وجود می‌آید. هر دو از خیانتی زخم می‌خورند و این احتمالاً اولین وجه اشتراک‌شان می‌شود. 

در فصل‌های کتاب به صورت مداوم از گذشته به حال سفر می‌کنید. در این داستان قرار است قدرت عشق را ببینید و بخوانید. قدرتی که می‌تواند هر مشکلی را برطرف کند و محکم‌ترین پیوند بین رابطه‌ها باشد. هوور تلاش کرده به مخاطب گوشزد کند همه ما پر از ایرادیم، اما بهتر است به خوبی‌های یکدیگر هم فکر کنیم. او در جایی می‌گوید: «بعضی از مردم واسه این‌که ایرادهای خودشون رو مخفی کنن، ایرادهای دیگران رو بزرگ می‌کنن، تا همه مردم فقط بر روی ایرادهای دیگران تمرکز کنن.»

این بار هم قرار است کالین هوور با کتابی دیگر شما را شگفت‌زده کند. این نویسنده آمریکایی که در سال ۱۹۷۹ به دنیا آمده است در سال ۲۰۱۱ اولین رمان خود را به نام «بسته» نوشت. جالب این‌جاست که قصد نداشت آن را به چاپ برساند. «ماریس بلک» وبلاگ نویسی است که احتمالاً هوور هیچ‌گاه او را از یاد نخواهد بود. ماریس تصمیم گرفت کار او را نشر دهد. نتیجه بسیار جذاب بود. داستان کالین با استقبال زیادی مواجه شد. او شهامت پیدا کرد و داستان‌های دیگری  نوشت. کتاب‌هایی که همگی در لیست پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفتند. 

او رمان اعتراف را در سال ۲۰۱۵ نوشت. این کتاب جایزه انتخاب بهترین کتاب از نگاه خوانندگان «گودریدز» را نیز از آن خود کرد. موفقیت‌های «اعتراف» به این‌جا ختم نشد و در سال ۲۰۱۷ سریالی هم از روی آن ساخته شد. 

هوور در ابتدای کتاب می‌نویسد: «تمام اعترافاتی که در این کتاب می‌خوانید واقعی هستند و از افراد ناشناس جمع‌آوری شده‌اند. این کتاب تقدیم به تمام کسانی که شجاعت اعتراف را داشته و دارند.»

باز هم داستانی عاشقانه و البته رمزآلود. زنی به نام «اوبرن رید» با شخصیتی بسیار منظم و اهل برنامه‌ریزی برای کسب یک موقعیت شغلی وارد استودیوی دالاس می‌شود.

با مردی که صاحب استودیوست برخورد می‌کند. «اوون جنتری» مردی خوشتیب است، اما خانم اوبرن دلباختگی را در برنامه زندگی‌اش ننوشته بود. پس با خودش گفت قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. اما عشق حساب و کتاب نمی‌شناسد و بالاخره دلبستگی ایجاد شد. اما اوون مردی است با یک راز بزرگ. تنها راه نجاتش اعتراف است اما چطور؟

اینجا با یک داستان پرماجرا و جذاب طرف هستیم که کار جان گریشام است. داستانی که حس تحسینتان نسبت به نویسنده را حسابی برمی‌انگیزاند. فقط برای یک لحظه تصور کنید که نویسنده‌ی محبوبتان فقط یک نسخه دست‌نویس خیلی قدیمی از نوشته‌هایش دارد که آن هم باید در محفظه‌هایی که فشار هوا و هزارتا چیز دیگرش تنظیم شده است، نگهداری شود. اگر به سرتان بزند که آن‌ها را بردارید و با خودتان به خانه ببرید چه می‌شود؟ خب یک کارت شناسایی جعلی با یک اسم دهن‌پرکن و یک ریش چندروزه می‌تواند مجوز شما برای ورود به کتابخانه‌ای باشد که نسخه‌های دست‌نویس آنجا نگهداری می‌شوند. جان گریشام در کامینو آیلند، یک داستان جنایی را با ادبیات درآمیخته است. وقتی شروع به خواندن کتاب کامینو آیلند کنید، خرده حکایت‌ها و داستان‌های بسیاری از نویسنده‌های مختلف مثل فیتزجرالد، همینگوی، فاکنر و … می‌خوانید. طوری که انگار توی جمعشان نشسته‌اید و به حرفشان گوش می‌کنید.

«در توصیفش همین کافی است:‌ زیبایی سوزناک. رمانی برای پاسداشت طبیعت در خلال داستانی جنایی.» این همان جمله‌ای است که اگر به سایت نیویورک‌تایمز سر بزنید، در توصیف این اثر می‌بینید. دلیا اونز، یک داستان رمزآلود و جنایی را در دل طبیعت بکر کارولینا، در کنار مردابی زیبا، آفریده است. جایی که کیا کلارک به همراه پدرش زندگی می‌کند. کیا با طبیعت دور و برش احساس دوستی می‌کند و گل‌ها و گیاهان را دوست دارد. بعد کم‌کم سروکله‌ی مردان جوان و زیبایی پیدا می‌شود که شیفته‌ی زیبایی کیا کلارک می‌شوند. آن‌ها در وجود کیا، چیز منحصر به فردی می‌بینند که مهر شیفتگی را به وجودشان می‌زند. این حتما می‌تواند سرآغاز زیبایی برای یک زندگی متفاوت باشد. اما زمزمه‌های قتل، کیا را راحت نمی‌گذارد. در حاشیه‌ی مرداب، جسد مرد جوانی پیدا می‌شود و همه‌ی نگاه‌های به سمت کیا برمی‌گردد. انگار تنها مظنونی که وجود دارد، کیا است… جایی که خرچنگ‌ها آواز می‌خوانند، داستانی جذاب و خواندنی است که امید و ناامیدی، عشق و غرور، تنهایی و تلاش برای بقا را به تصویر کشیده است.

شاید تصمیماتی که ما در زندگی برای خودمان می‌گیریم، آنچنان بر دنیای دور و برمان تاثیر بگذارند که شهری را دوپاره کنند. چیزی شبیه همان اتفاقی که برای میا وارن و النا ریچاردسون افتاد. میا وارن، همراه با دختر نوجوانش، به حومه‌ی کلیولند مهاجرت می‌کنند و خانه‌ی ریچاردسون‌ها را اجاره می‌کنند. جذابیتی که در این مادر و دختر وجود دارد، کاری می‌کند که هر چهار فرزند ریچاردسون‌ها، مجذوب و دلباخته‌ی آن دو بشوند. دوستان خانوادگی ریچاردسون‌ها در فکر قبول کردن سرپرستی نوزاد دورگه‌ی چینی – آمریکایی هستند، همان تصمیمی که شهر را بهم می‌ریزد. بحث داغ حضانت در میان است. النا و میا، هرکدام یک طرف دعوا ایستادند. النا ریچاردسون نمی‌تواند به میا و تصمیمات و گذشته‌ی او اطمینان کند. او می‌خواهد به هرقیمتی که شده، از گذشته‌ی میا سر دربیاورد. این کنجکاوی، بهای سنگینی به النا تحمیل می‌کند. زندگی خاص میا، بی‌اعتنایی‌اش به قوانین و رفتارهایش، همه و همه، جامعه‌ی آرام و قانونمند حومه‌ی کلیولند را تهدید می‌کند.

شدن، میشل شدن یا میشل اوباما شدن، پرفروش‌ترین کتاب سال آمریکا است. کتابی آنقدر خواندنی و جذاب که در تمام دنیا، طرفدار دارد. در ایران، در همان یک ماه اول به چاپ هفدهم رسید، در جهان به بیست‌وچهار زبان ترجمه شد و در مدت پانزده روز، دو میلیون نسخه فروخت. اما چه چیزی در زندگی یک زن آفریقایی آمریکایی وجود دارد که اینطور محبوب است؟ میشل اوباما، هشت سال، بانوی اول آمریکا بود. شاید عده‌ای او را فقط به عنوان همسر رئیس جمهور آمریکا بشناسند، اما نمی‌توان نقش او را در موفقیت‌های باراک اوباما و فعالیت‌های گسترده‌ی دیگرش، نادیده گرفت. میشل اوباما در خانواده‌ای فقیر به دنیا آمد. با تلاش بسیارش توانست از دو دانشگاه پرینستون و هاروارد مدرک حقوق بگیرد و وقتی بیست‌ و هشت‌ساله شد، با باراک اوباما ازدواج کرد. فعالیت‌های او در آن دوران هم به شدت روی زندگی مردم تاثیر گذاشت. کارزار عمومی بهداشت، فعالیت‌های او در راستای حفظ محیط‌زیست و حمایتش از حق تحصیل و فقرا، از چیزهایی بود که او را به زنی تاثیرگذار و قدرتمند تبدیل کرد. زنی که البته هرگز از حمله‌ی هرزنگاران دور نماند، اما نماد و الگوی زنان بسیاری در تمام دنیا شد. میشل اوباما در کتاب شدن، مسیر پر فراز و نشیب زندگی‌اش را تصویر کرده است. مسیری که می‌تواند الهام‌بخش ما باشد.

تحصیل‌کرده، شاید در نگاه اول نام نچسبی به نظر برسد. چه چیز یک تحصیل‌کرده می‌تواند آنقدر جذاب باشد که کتابش را به لیست پرفروش‌های نیویورک‌تایمز بفرستد؟ شاید مسیری که قهرمان این کتاب برای تحصیل کردن طی کرده است، پاسخ ما را بدهد. تارا وستور، در خانواده‌ای فوق مذهبی به دنیا آمده است. با پدری که در تمام عمرش تلاش کرده تا فرزندانش را برای آخرالزمان تربیت و آماده کند، آن‌ها را منزوی بار بیاورد، تا هفده‌سالگی به مدرسه نفرستد و حتی تا نه‌سالگی برایشان شناسنامه‌ای هم نگیرد. در حالت عادی، دولت باید هزینه‌های مربوط به تحصیل را پرداخت کند. اما دولت چگونه از تولدهایی که در خانه اتفاق می‌افتند و گواهی برایشان صادر نمی‌شود، خبر داشته باشد؟ تارا با چنگ و دندان برای تحصیل کردن تلاش و مبارزه کرده است. در حقیقت تارا، بیشتر از هرچیزی تلاش کرده تا در یک محیط غیرعادی، در خانواده‌ای غیرعادی، عادی باشد! سخت‌ترین کار دنیا. بهرحال تلاش‌های او بی‌نتیجه نمانده و حالا کتابش را جز ده کتاب برتر دنیا و خودش را به عنوان یکی از صد چهره‌ی تاثیرگذار دنیا، می‌شناسند.

باز هم موضوع جذاب موفقیت! اینبار قرار نیست کتابی بخوانیم که یک نسخه‌ی کلی برای هفت میلیارد آدم متفاوت روی کره‌ی زمین بپیچد و تنها راه رسیدن به موفقیت را، همان توصیه‌ی خودش بداند. اتفاقا قرار است سرکی به زندگی افراد موفق بکشیم و تمام راهی که طی کرده‌اند را ببینیم. این کار اصلا چه فایده‌ای دارد؟ خب اول از همه اینکه نمی‌توانیم فقط موفقیت را ببینیم، آن‌هم بدون اینکه نقش خانواده، زمینه‌های تربیت، فرهنگ و تجارب خاص هرکس را در نظر نگیریم. اما حتی اگر شما تصمیمتان را هم گرفته باشید و به عنوان مثال بخواهید یک کارآفرین موفق باشید، از کجا می‌دانید که دقیقا چه مسیری را باید پیش بگیرید؟ مالکوم گلدول، کتاب از ما بهتران را داستان موفقیت می‌داند. داستانی که خواندنش به ما کمک می‌کند به راحتی سبک زندگی‌مان را تغییر بدهیم و به همان موفقیتی برسیم که لایقش هستیم.