
کتابها را با ترجمهی چه کسی بخوانیم؟
آشنایی با دنیای ادبیات شیرین و لذتبخش است. خواندن از نویسندههای شناس و ناشناس، آنهایی که به زبانی دیگر مینویسند، ما را با دنیاهایی متفاوت با جهانهایی ورای چیزی که در زندگی واقعیمان درک کردهایم، آشنا میکنند و وسعت دیدی نامحدود به ما میبخشند. واسطهی میان ما و همه اینهایی که گفتم فردی است که نام او با عنوان «مترجم» بر روی جلد کتاب و در شناسنامه کتاب نقش میبندد، اما تاثیرگذاری نثر او و مهارتش در انتقال مفاهیم عنوانشده کمتر از نویسنده اثر نیست. همین موضوع سبب شد تا در این یادداشت به سراغ معرفی چند نفر از بهترین مترجمها برویم و از میان آثار آنها یک نمونه را به شما معرفی کنیم.
پیشنهاد میکنیم یادداشتهای «کتابهایی که یک مترجم باید بخواند» و «چطور در خرید کتاب ترجمهی بهتری انتخاب کنیم؟» را هم بخوانید.
نجف دریابندری
ترجمه نه کار که هنری است که سابقه نقش موثری در کیفیت آن دارد. نجف دریابندری را میتوان از قدیمیهای ترجمه دانست. حضور نیروهای انگلیسی در شهر آبادان سبب رواج این زبان در محاورات روزمره و در تعامل با آنها شده بود. دریابندری که زادهی این شهر است بهتدریج و با مواجههای اینچنینی با زبان انگلیسی به آن علاقهمند و پیگیر فراگیری آن شد. با گذشت زمان، مردی که زبان انگلیسی را خودآموز پی گرفته بود، بهتدریج بهجایی رسید که کمتر کسی در قامت او هست. ترجمههای روان و سلیس او در کنار انتخابهای هوشمندانهاش سبب شده تا محصول، ترجمههایی بهغایت دلنشین باشند.
هرچند انتخاب یک گزینه از میان کارهای نجف دریابندری دشوار است اما میتوان کتاب «گوربهگور» اثر «ویلیام فاکنر» را با ترجمه او توصیه کرد. «گوربهگور» داستانی درآمیخته با مرگ و وصیت مادر به فرزندانش دارد. هرچند که ممکن است در ابتدا پیچیده به نظر برسد اما کمی که با داستان پیش برویم همهچیز ساده و روشن است.
بخشی از گور به گور را بشنوید.
سروش حبیبی
سروش حبیبی ازجمله مترجمان کهنهکاری است که تسلط او بر چند زبان سبب شده تا آثاری از زبانهای مختلف در کارنامهاش داشته باشد. خود او این ویژگی را نه فقط در وسعت دیدی که به مترجم میبخشد که در دقیقتر بودن محصول نیز موثر میداند چراکه امکان مقایسه با نسخههای ترجمه شدهی دیگر را برای مترجم فراهم میآورد. حبیبی از آن دسته مترجمانی است که تا کار بر دلش ننشیند و با تمام وجود نخواهدش، دست به ترجمه آن نخواهد زد. به قولی او در کار ترجمه «دلی» پیش میرود و برقراری ارتباط حسی با خواننده برایش بهشدت مهم است. همین خصوصیت سبب شده تا آثاری که ترجمه کرده موردتوجه قرار گیرند. حالا که بالاتر از دریابندری گفتیم، بد نیست این را هم بگویم که سروش حبیبی از او بهعنوان یکی از تاثیرگذارترین و بهترین مترجمان در صدسال اخیر نامبرده است.
شبهای روشن
برای شروع شاید بد نباشد از میان ترجمههای سروش حبیبی کتاب «شبهای روشن» را بخوانید. داستانی عاشقانه که «داستایوفسکی» نویسندهی نامآشنای روسی بهخوبی آن را ساختهوپرداخته کرده است. در بیان موفقیت این داستان همین بس که سینماگران بسیاری از کشورهای مختلف آن را پسندیده و به اقتباس از آن اثری خلق کردهاند.
مهدی سحابی
مهدی سحابی از دیگر مترجمانی است که به کمک تسلطش بر چند زبان و ترجمه آثاری از زبانهای مختلف، نویسندگان متعددی را به خوانندگان معرفی کرده است. قدرت کار سحابی تا به آنجا بود که «سهراب هادی»، نقاش و گرافیست، در توصیفش گفته است: «در آن زمان تاثیر ترجمهای که مهدی سحابی انجام میداد، مبنایی میشد برای شکستن ساختارهای قدرت از طریق ادبیات». سحابی همچنین دستی بر قلم داشت و آثاری چون «ناگهان سیلاب»، «پیچک باغ کاغذی» و «خیابان مارگوتا شماره ۱۱۰» را از خود به یادگار گذاشته است.
همه می میرند
برای معرفی اثری شاخص از میان ترجمههای مهدی سحابی میتوان به ترجمه رمان «در جستوجوی زمان ازدسترفته» اثر مارسل پروست اشاره کرد. شاید خواندن این رمان هفت جلدی کار دشواری باشد. برای همین پیشنهاد دیگری برای شما داریم. «همه میمیرند» اثر نویسنده شهیر «سیمون دوبووار» که از مردی میگوید که دچار نفرین زنده ماندن تا ابد شده است. دوبووار در قالب این داستان به وجوه مختلف زندگی و روحیات نوع بشر میپردازد و از تاثیر پایانپذیر بودن زندگی بر این زوایا میگوید.
امیرمهدی حقیقت
علاقهمندی امیرمهدی حقیقت به زبان انگلیسی بسیار ساده و با شنیدن یک نوار آموزش زبان بود. این موضوع در حد علاقهی صرف باقی نماند و بهتدریج به مشغولیت دائمی و حرفهایاش بدل شد. تا جایی که به گفته خودش «ترجمه» فعالیتی است که نه در زمانی خاص که در تمامی لحظات زندگیاش، هرکجا که باشد و هر زمانی که فرصت داشته باشد، به آن مشغول است.
سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش


سوکورو تازاکی بی رنگ و سال های زیارتش
نویسنده: هاروکی موراکامی
مترجم: امیرمهدی حقیقت
نشر چشمه
اگر بخواهیم یکی از ترجمههای امیرمهدی حقیقت را به شما معرفی کنیم به سراغ «سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش» اثر «هاروکی موراکامی» خواهیم رفت. داستانی که از زندگی، دوستی و دلشکستگی میگوید.
مژده دقیقی
مژده دقیقی که سابقه کار مطبوعاتی نیز دارد از جمله مترجمانی است که در حوزه ادبیات داستانی فعال است. او همزمان با کار در مطبوعات به نوشتن و ترجمه نیز مشغول بوده است. دقیقی از آن دسته مترجمانی است که روزمرگیها، ارتباط با آدمها، دانش علمیاش، تسلط بر زبان مبدا و مقصد و… همه و همه در کنار هم ساختار و درونمایه محتوایی و حسی ترجمههای مژده دقیقی را شکل میدهند. او در جایی گفته است «روح ترجمه بسیاری از چیزها را به مترجم میدهد و درنتیجه معیارهای او در طول کار عوض میشود و زبانش روزبهروز و کار به کار پختهتر میشود».
زندگی عزیز
از میان ترجمههای مژده دقیقی کتاب «زندگی عزیز» اثر «آلیس مونرو» پیشنهاد خوبی است. این کتاب مجموعهای از داستان کوتاه است. داستانهایی که قهرمانهایی معمولی دارند، کسانی شبیه همانها که هرکدام از ما در زندگی روزمرهمان با آنها در ارتباط هستیم. مژده دقیقی با قلم روان خود در قالب این داستانها به روابط فردی و اجتماعی و زندگیهای مختلف مردان و زنان معمولی جامعه پرداخته است و همین موضوع سبب شده تا مخاطبانی از گوشهگوشه جهان پیدا کند. «مونرو» برای این کتاب جایزه ادبی «تریلیوم» را از آن خود کرده بود.
بهمن فرزانه
«بهمن فرزانه» که پس از اخذ دیپلم به ایتالیا رفته بود، یک دوره تحصیلی ۴ ساله را در «مدرسه مترجمی» گذراند. او علاقهی زیادی به فراگیری زبانهای مختلف داشت و بهتدریج زبانهای ایتالیایی، انگلیسی و فرانسه را آموخت. علاوه بر اینها، او دوره نمایشنامهنویسی و فیلمنامهنویسی را نیز در مدرسه تئاتر گذراند. او به مدت ۱۰ سال به عنوان مترجم با سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (فائو) در ایتالیا همکاری میکرد. ازجمله بهترین آثار بهمن فرزانه در حوزه ترجمه میتوان به صدسال تنهایی اثر مارکز اشاره کرد. عبدالله کوثری مترجم صاحبنام این ترجمه را از آثار موفق در ادبیات فارسی دانسته و درباره آن گفته بود: «هیچکدام از ترجمههایی که از کتاب «صدسال تنهایی» انجامشدهاند بهپای ترجمهی بهمن فرزانه نمیرسند».
یادداشتهای پنج ساله
اثر دیگری از بهمن فرزانه که پیشنهاد میشود، کتاب «یادداشتهای پنج ساله» از دیگر نوشتهی مارکز است. این کتاب مجموعهای از یادداشتهای پراکنده نویسنده در بازهای ۴ ساله است که موضوعات مختلفی دارند و در کنار هم و در قالب یک کتاب منتشرشده است. ردپای قلم شیرین مارکز در تکتک این نوشتهها پیداست. با خواندن این کتاب با گوشهای از دنیای نویسنده، نوع تفکر، دغدغههای ذهنی او و مسائلی که به آنها میاندیشیده، آشنا خواهید شد.
محمد قاضی
محمد قاضی چه از لحاظ سبک و سیاق ترجمهاش و چه از نظر تنوع آثار از پرکارترینهایی است که ازقضا در حوزه کاری خود موفق نیز بوده است. او که به جد در مطالعه ادبیات کهن فارسی کوشا بود، به مدد حافظه قوی خود اشعار زیادی را نیز از بر داشت. این دو موضوع خودآگاه و یا ناخودآگاه بر ترجمههای او تاثیر مثبت داشت. تسلط محمد قاضی بر زبان مبدا باعث میشد تا حالوهوای داستان را بهخوبی درک کند و اشرافش بر زبان مقصد و ادبیات فارسی به محمد قاضی کمک میکرد تا به بهترین نحو آن حال را به زبانی دیگر منتقل کند؛ اما با اینهمه تسلط و توانایی، محمد قاضی مترجم بودن را نه به عنوان حرفه اصلی که بهعنوان کاری در کنار شغل خود ادامه داد. او علاوه بر ترجمه دستی بر قلم نیز داشت و آثاری چون «خاطرات یک مترجم»، «سرگذشت ترجمههای من» و «زارا» از خود به یادگار گذاشته است.
دن کیشوت (جلد ۱)
پیشنهاد ما برای خواندن ترجمهای از او، رمان «دن کیشوت» اثر ماندگار «سروانتس» است. نجف دریابندری ترجمه محمد قاضی از اثر مشهور دن کیشوت را ستوده و آن را از بهترین ترجمههای فارسی دانسته است.
عبدالله کوثری
عبدالله کوثری از آن دسته مترجمانی است که چنان بر کار خود مسلط هستند که لذت خواندن یک اثر را، بیتوجه به ترجمهای بودن آن، بهطور کامل به خواننده منتقل میکنند. او کتابهای نامآشنایی را به فارسی برگردانده و با این کار نهفقط خود اثر که نویسندگان مشهوری را نیز به خوانندگان آثارش معرفی کرده است. عبدالله کوثری جایی در باب دشواریهای ترجمه به خصوص در معادلیابیها به میزان تاثیر تسلط مترجم در این موارد پرداخته و آشنایی با فرهنگ خالق اثر را در کنار تسلط بر زبان مبدا و مقصد در این موضوع موثر دانسته است. کوثری نقش اشتراکات انسانی را در ترجمه بسیار موثر میدانست.
کنستانسیا
اگر به دنبال ترجمهای از عبدالله کوثری هستید، «کنستانسیا» اثر «کارلوس فوئنتس» را به شما معرفی میکنیم. کتابی که به زندگی یک زوج میانسال و اتفاقاتی که برایشان پیش میآید، میپردازد. داستانی انسانی که در آن تقابل مرگ و زندگی به تصویر کشیده شده است.