لوگو طاقچه
نویسندگان روسیه

معرفی بهترین و مشهورترین نویسندگان روسیه

1 بازدید

نیمه‌ی دوم قرن نوزدهم، دوران شکوفایی ادبیات روسی و تحولات در اندیشه‌ی اجتماعی سرزمین روسیه بود که زمینه‌ی انقلاب را در آن فراهم کرد. این دوره را باید عصر طلایی رمان‌نویسی روسی نامید و می‌توان گفت دیگر کسی نتوانست بعد از این دوره قدم در مسیر آن نویسندگان بگذارد. در آن زمان، در پترزبورگ دو دسته‌ی مهم بر افکار ادبی و اجتماعی مردم حاکم بودند: یکی اسلاووفیل‌ها که به حفظ فرهنگ قدیم روسیه معتقد بودند، از کلیسای ارتدکس و حکومت تزاری پشتیبانی می‌کردند و با فرهنگ غرب که کم‌کم در روسیه نفوذ می‌کرد، مخالف بودند و آن را محکوم به فنا می‌دانستند و اعتقاد داشتند که روسیه به کمک خداوند پرچم‌دار فرهنگ و زندگانی فرخنده‌ی جدیدی در دنیا خواهد شد. بیش از هرکسی، فئودور داستایفسکی و رمان‌هایش را می‌توان نماینده‌ی این تفکر دانست. دسته‌ی دوم طرفدار تمدن غرب و لزوم تغییرات اساسی در زندگانی اجتماعی و ادبی و سیاسی روسیه بودند و آن را حتمی می‌دانستند. این دسته با تمام قوا در رهایی دهقانان از بردگی تلاش می‌کردند و معتقد بودند که روسیه از اروپای غربی عقب‌مانده‌تر است و باید از فرهنگ و تمدن جدید استفاده کند. نوشته‌های تورگنیف را می‌توان نمونه‌ای از این افکار دانست. زمانی که سدها شکسته شد و انقلاب بلشویکی و رژیم وحشت حاصل از آن آمد، ادبیات روسیه تبدیل به ادبیاتی رسمی و فرمایشی شد. نوشته‌های مهم این دوره از ادبیات روسیه را نویسندگانی نوشتند که یا از کشور خارج شده بودند، یا در خفا و به دور از چشم مقامات می‌نوشتند و یا به‌ دلیل نوشته‌هایشان طرد می‌شدند و در فقر و وحشت روزگار می‌گذراندند. اما ادبیات رسمی و مورد قبول آنی بود که در خدمت مبارزه‌ی طبقاتی و رژیم انقلابی بود و شاید گورکی بهتری نماینده‌ی آن باشد. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، زندگی، سبک و اندیشه‌ی تعدادی از نویسندگان این دوره از تاریخ ادبیات روسیه را به همراه یکی از بهترین رمان‌هایشان به‌اختصار معرفی می‌کنیم.

الکساندر پوشکین

دختر سروان

نویسنده: الکساندر سرگیویچ پوشکین

مترجم: پرویز ناتل خانلری

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

خرید کتاب

الکساندر سرگی ‌یویچ پوشکین در ۲۶ مه ۱۷۹۹ در مسکو به دنیا آمد. پدرش، سرگی لوویچ سرگردی بازنشسته و مادرش نادژدا اسیپاونا از نژاد آبراهام هانیبال امیرزاده حبشی از سرداران نزدیک تزار پیوتر بود. خانواده‌ی پوشکین به لحاظ فرهنگی در سطح بسیار بالای جامعه بودند و به علم، هنر و ادبیات توجه خاص داشتند. خانه‌ی آن‌ها همیشه پر از مهمانان شاعر، نویسنده، نقاش و موسیقی‌دان بود و او با اشتیاق به گفت‌و‌گوها درباره‌ی شعر و ادبیات گوش می‌داد. پدر پوشکین کتابخانه‌ی بزرگ و نفیسی از نویسندگان فرانسه و روس داشت که در زندگی آتی او و آشنایی با ادیبان بزرگ نقش مهمی ایفا کرد. او همچنین از طریق دایه‌اش با داستان‌های ملی کشورش آشنا شد. این موقعیت و فضا، علایق و تمایلات پوشکین را پرورش داد. هنوز نوجوانی بیش نبود که نوشتن‌های ادبی را آغاز کرد. پوشکین علیه کهنه‌اندیشی و ژانرهای منسوخ ادبیات می‌نوشت و در خلاقیت‌های ادبی پیشرو بود. در جوانی به عضویت انجمن ادبی چراغ سبز درآمد که با محافل و گروه‌های زیرزمینی انقلابی ارتباط نزدیک داشت. پوشکین را به دلیل عقاید سیاسی تا ۱۸۲۰ به جنوب تبعید کردند. زندگی در قفقاز و مشاهده‌ی معیشت کوه‌نشینان آنجا در مضامین اشعارش راه یافتند. او گرچه بخشیده شد و به روسیه بازگشت اما همواره زیر نظر پلیس بود و تألیف‌ها و سفرهایش به کسب اجازه‌ی رسمی نیاز داشت. ازدواجش با ناتالیا نیکالایونا گانچاراوا پایان زندگی‌اش را رقم زد. هجویات محافل اشرافی علیه همسرش، او را به دوئل کشاند و بر اثر جراحت ناشی از آن در ۲۷ ژوئیه ۱۸۳۷ درگذشت. مرگ این شاعر و نویسنده‌ی محبوب روسیه، تبدیل به عزای ملی شد. پوشکین علاوه بر شعر، رمان هم می‌نوشت که بعضاً، ناتمام ماندند. «دختر سروان» تنها رمانی بود که در ۱۸۳۶ کامل نوشت و در حیات خودش به چاپ رسید. داستان در ارتباط با شورش پوگاچوف یا قیام مردم فقیر در ناحیه‌ی شرق روسیه در ۱۷۷۳ است. در این رمان تاریخی، وقایع مربوط به شورش دهقانان به سبک واقع‌گرایی روایت شده است.

بخشی از کتاب صوتی دختر سروان را بشنوید.

دختر سروان

نویسنده: الکساندر سرگیویچ پوشکین

گوینده: مریم پاک‌ذات

انتشارات: آوانامه

نیکلای گوگول

نفوس مرده

نویسنده: نیکلای گوگول

مترجم: کاظم انصاری

انتشارات: فرهنگ معاصر

خرید کتاب

نیکلای واسیلیویچ گوگول در ۱۸۰۹ در خانواده‌ای از خرده‌مالکان اوکراینی به دنیا آمد. در نوجوانی پدرش را از دست داد و زیر نظر مادر مذهبی خود پرورش یافت. در همان نوجوانی به سن‌پترزبورگ رفت و آنجا داستان‌های کوتاهی درباره‌ی زندگی روستاییان اوکراینی در مجله‌ای نوشت که پوشکین منتشر می‌کرد. یکی از این داستان‌ها «تاراس بولبا» بود که برایش شهرت آورد. آشنایی گوگول با پوشکین و تأثیرپذیری از او نقش بزرگی هم در زندگی‌اش و هم در آثارش به جای گذاشت. داستان‌های او آمیخته با طنز، همدردی با فرودستان و انتقاد هجوآمیز از نظام اداری، فساد، رشوه‌خواری و بیداد مالکان بود. نوشته‌های انتقادی او باعث هجمه علیه او شد و او ناگزیر مدتی را به آلمان و ایتالیا رفت. پس از بازگشت به مسکو و کلنجار رفتن با اداره‌ی سانسور موفق شد کتاب مشهورش با نام «نفوس مرده» را در ۱۸۴۲ منتشر کند. نفوس مرده داستان کارمند بازنشسته‌ای به نام چیچیکوف است که می‌خواهد طرح یک کلاهبرداری بزرگ را به اجرا بگذارد. در آن زمان دهقانانی که در روسیه روی زمین کار می‌کردند، جزو اموال مالک بودند و خریدوفروش می‌شدند. در صورت فوت در سرشماری بعدی از فهرست مالیات حذف می‌شدند و دولت بابت آنان از مالک، مالیات سرانه دریافت می‌کرد. چیچیکوف تصمیم گرفت این رعیت‌های مرده را از مالکان بخرد و از این طریق رسماً صاحب تعداد زیادی رعیت شد که تنها بر روی کاغذ وجود داشتند و صاحبان قبلی از فروش آن‌ها با نازل‌ترین قیمت دیگر مجبور به پرداخت مالیات نبودند. اما خریدار با اعتباری که از مالکیت این همه رعیت به دست آورده بود قصد داشت وام کلانی از بانک دولتی بگیرد. حملاتی که پس از انتشار این رمان به گوگول شد بر او که خود دستخوش حملات عصبی بود تأثیر گذاشت و او را دگرگون کرد تا جایی که بخش دوم کتاب را در آتش افکند و خود را با گرسنگی دادن به کشتن داد. با این حال، این شاهکار ناتمام و کالبدشکافی دقیق آن از جامعه‌ی روسیه با زبان طنز سرمشقی برای نویسندگان بعد از گوگول بود.

بخشی از کتاب صوتی بازار مکاره (از کتاب بازار مکاره) را بشنوید.

بازار مکاره (از کتاب بازار مکاره)

نویسنده: نیکلای گوگول

گوینده: مسعود کرامتی

انتشارات: رادیو گوشه

بستن تبلیغ

ایوان تورگنیف

پدران و پسران

نویسنده: ایوان تورگنیف

مترجم: فرزانه طاهری

انتشارات: نشر مرکز

خرید کتاب

ایوان سرگیویچ تورگنیف ۶ در ژانویه ۱۸۱۸ در ولایت آریل به دنیا آمد. پدرش، سرگی ایوانویچ از خانواده‌های اصیل روسیه بود؛ اما چندان ثروتی نداشت. مادرش اما ایوان از خانواده‌ی اشرافی ثروتمندی بود. تورگنیف در ملک اربابی مادرش بزرگ شد و به دانشگاه مسکو و سپس پترزبورگ رفت. در ۱۸۳۸ برای ادامه‌ی تحصیل راهی آلمان شد. او در حالی به روسیه بازگشت که شیفته‌ی غرب شده بود و به ادبیات روی آورد. او ابتدا شعر می‌سرود. این دوره مصادف با رواج رمانتیسم در روسیه بود و ایوان که از کودکی به شعر و روایات علاقه‌ی مفرطی داشت با این نهضت جدید آشنایی پیدا کرد و تحت تأثیر اصول و افکار آن قرار گرفت. او در شعرهایش از رمانتیک‌هایی چون بایرون شاعر انگلیسی تقلید می‌کرد. بعد از آنکه به نویسندگی روی آورد، نوشته‌هایش ماهیت سیاسی و انتقادی گرفتند. او در نقد نظام اداری و سرواژ در روسیه که خود نیز به‌واسطه‌ی املاک مادری از نزدیک دیده بود، می‌نوشت. دوره‌ی زندگی او هم‌زمان با حکومت تزار نیکلای اول بود که متأثر از موج‌ انقلاب‌های اروپا، شورش دسامبریست‌ها را سرکوب کرده و در برابر فعالیت‌های براندازانه قرار گرفته بود. نوشته‌های سیاسی تورگنیف در چنین فضایی نوشته می‌شد. او در ۱۸۵۲ مدتی دستگیر و به ملک مادری تبعید شد. تورگنیف را در نویسندگی از رهبران مکتب ناتورالیسم در روسیه می‌دانند. گذارَش از شعر به نثر نشان‌دهنده‌ی حرکت از رمانتیسم به سوی رئالیسم بود، گرچه نثرش از شاعرانگی خالی نشد. انتقادها از رمان آخرش یعنی «پدران و پسران» و برخی درگیری‌های شخصی باعث شد سال‌ها بیرون از روسیه و در اروپا زندگی کند. تورگنیف اولین نویسنده‌ی روس بود که در اروپا و آمریکا شناخته شد. عمده‌ی شهرتش به‌خاطر وصف زندگی روستاهای روسیه بود. او همچنین خالق نخستین شخصیت نیهیلیست روسی بود که بر شخصیت‌پردازی نویسندگان بعدی چون داستایفسکی تأثیر گذاشت. او این شخصیت را در مشهورترین رمانش یعنی «پدران و پسران» جای داد، شخصیتی که پیش از آن در ادبیات روسیه آفریده نشده بود. بازارف این رمان سرسپرده‌ی علم و ماتریالیسم، منفی‌نگر، کلبی‌مسلک و مخالف زیبایی‌شناسی رمانتیک است. تورگنیف که همچون ناظری، تحولات روسیه و کشورهای اروپایی و جریان‌های سیاسی و فلسفی و ادبی را می‌نگریست و با دسته‌های مختلفی که آن زمان در روسیه به وجود آمده بود آشنایی داشت، از تمام این مشاهده‌ها و تجربه‌ها در رمان پدران و پسران استفاده کرد و از شکاف‌هایی که میان گروه‌های اجتماعی و نسل‌های پیر و جوان درباره‌ی فرهنگ، روش زندگی و اعیان و اشراف به وجود آمده بود یاد کرد. عاقبت بازارف نشان می‌دهد که تورگنیف به افکار اعتدالی و اصلاحات مایل و مخالف هر انقلابی بود و آن را عبث می‌پنداشت.

بخشی از کتاب صوتی آشیانه اشراف و پدرها و پسرها را بشنوید.

آشیانه اشراف و پدرها و پسرها

نویسنده: ایوان تورگنیف

گوینده: محسن خدری

انتشارات: انتشارات نیستان هنر

فئودور داستایفسکی 

برادران کارامازوف

نویسنده: فیودور داستایفسکی

مترجم: احد علیقلیان

انتشارات: نشر مرکز

خرید کتاب

فئودور میخایلوویچ داستایفسکی در ۱۱ نوامبر ۱۸۲۱ زاده شد. او که روسیه، افکار اجتماعی و شکوه این سرزمین فکرش را مشغول کرده بود زندگی پردردسری داشت. علاوه بر بیماری، در جوانی در حلقه‌ی پتراشفسکی که درباره‌ی کتاب‌های ممنوع‌شده‌ی دوره‌ی تزار بحث می‌کردند همراه با دیگر اعضای یک گروه مخفی زیرزمینی که به‌دنبال انقلاب علیه سرف‌داری بود، دستگیر شد تا پای چوبه‌ی دار رفت؛ اما پیش از اعدام حکمش شکسته و به سیبری تبعید شد. رد پای این ماجرا و هم‌نشینی با جنایتکاران آن زمان در زندان در بیشتر رمان‌هایش مشهود است. در دوره‌ای به قمار روی آورد و مدتی نیز به دلیل بدهی‌های زیاد مجبور به خروج از کشور شد. آنچه داستایفسکی را پدیده‌ای درخشان در ادبیات کرد بیش از آنکه هنر رمان‌نویسی او باشد افکار درخشان او هستند که در شخصیت‌های داستان‌هایش نمود می‌یابند. شخصیت‌هایی که همگی با مشکلات روسیه، حالت‌های روان‌شناسانه و عاطفی درگیر هستند. نقدهای او از بنیان‌های افکاری که می‌رفت سال‌ها پس از مرگش تبدیل به مهیب‌ترین ایدئولوژی قرن شوند او را تبدیل به یک پیش‌گو کرد. این چیزی است که بیش از هر مشخصه‌ی دیگر ادبی او را در ادبیات داستانی متمایز می‌کند. شخصیت‌هایی که او خلق کرد درگیر ایده‌هایی هستند که قرار است آن‌ها را به رفتاری خاص وادارد. مهم‌ترین و بهترین کتاب او «برادران کارامازوف» است که عمیق‌ترین افکارش را درباره‌ی روان انسان‌ها، فلسفه و الهیات مسیحی و اندیشه‌های نیهیلیستی زمان در خود جای داد. طرح اولیه‌ی داستان معمولی است: داستان سه برادر که پدرشان به دست یکی از آن‌ها کشته می‌شود. آنچه این داستان را منحصربه‌فرد کرده رفتارها و افکار غیرمعمولی این شخصیت‌ها است که هرکدام گرفتار مالیخولیا، روان‌پریشی و طغیان‌های درونی هستند.

بخشی از کتاب صوتی جنایت و مکافات را بشنوید.

جنایت و مکافات

نویسنده: فئودور داستایفسکی

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

لئو تولستوی 

جنگ و صلح (جلد اول)

نویسنده: لئو تولستوی

مترجم: سروش حبیبی

انتشارات: انتشارات نیلوفر

خرید کتاب

لئو نیکلایویچ تولستوی، در ۹ سپتامبر ۱۸۲۸ به دنیا آمد. او یکی از بزرگان رمان‌نویسی در جهان است. خانواده‌ی او اگرچه در تعیین دقیق نسبشان ابهاماتی وجود دارد؛ اما جزو اشراف روسیه بودند و لیو تولستوی از ملاکان دوره‌ی خود بود. با وجود این پیشینه‌ی خانوادگی، او از مدافعان الغای بردگی بود و به‌عنوان یک ملاک بردگان خود را آزاد کرد. او حتی با تقسیم زمین میان رعایا موافق بود؛ اما آزادی سیاسی را برای آن‌ها قبول نداشت و به صلاح نمی‌دانست. برخلاف بیشتر نویسنده‌های روسی، شخصیت‌ها و خانواده‌ها در داستان‌های او از طبقات بالای اجتماع هستند و او در دل این محافل و جمع‌ها نقدهای اجتماعی خود را مطرح می‌کند، از رنج طبقات پایین اجتماع می‌گوید و اهمیت مدارا و رعایت جانب حق درباره‌ی آن‌ها را گوشزد می‌کند. او را صلح‌طلبی مسیحی می‌دانند. رمان‌های او را شاید بتوان نقطه‌ی اوج واقع‌گرایی در ادبیات داستانی دانست. مشهورترین و عظیم‌ترین رمان او «جنگ و صلح» است. این کتاب، یکی از رمان‌های بزرگ دنیا در عصر ماست. جهانی از شخصیت‌ها دارد که هرکدام سوداها و افت‌وخیزهای خود را دارند. جنبش‌ها، ارتش‌ها، ملت‌ها همه و همه با جزئیات توصیف می‌شوند. تولستوی که خود در جنگ کریمه شرکت کرده بود، متأثر از یادکردها از جنگ بزرگ روسیه و فرانسه با مطالعه‌ی اسناد خانوادگی، گفت‌وگو با شاهدان عینی جنگ و بررسی گزارش‌ها و کتاب‌ها و نامه‌های زیاد از این دوران تصمیم گرفت داستانی میهن‌پرستانه بنویسد. نوشتن این کتاب هفت سال طول کشید و او آن را هفت بار بازبینی کرد.

بخشی از کتاب صوتی آنا کارنینا (مجموعه دو جلدی) را بشنوید.

آنا کارنینا (مجموعه دو جلدی)

نویسنده: لئو تولستوی

گوینده: علی عمرانی

انتشارات: انتشارات ماه آوا

آنتوان چخوف 

باغ آلبالو

نویسنده: آنتوان چخوف

مترجم: سیمین دانشور

انتشارات: نشر قطره

خرید کتاب

آنتوان پاولاویچ چخوف، پزشک، داستان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس در ۲۹ ژانویه‌ی ۱۸۶۰ به دنیا آمد. او فرزند خانواده‌ی شش نفره‌ی خواربارفروش در تاگانروگ، بندر دریایی در روسیه، بود. پدرش، عضو رده‌ی سوم انجمن بازرگانان و متعصبی مذهبی بود که از فرزندانش به‌عنوان برده استفاده می‌کرد. چخوف دستیار پاره‌وقت در تجارتخانه‌ی پدرش و همچنین خواننده‌ی گروه کر کلیسا بود. او توانست از دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه مسکو بورسیه‌ی تحصیلی بگیرد و از آن به‌عنوان پزشک فارغ‌التحصیل شود و حدود ده سال طبابت کند. در دوران دانشجویی نوشتن داستان‌های طنز خود را آغاز کرد. او زندگی کوتاهی همراه با بیماری داشت؛ اما توانست در همین زمان کتاب‌های زیادی به‌ویژه نمایش‌نامه و داستان کوتاه بنویسد. او را بهترین و مهم‌ترین نویسنده‌ی داستان کوتاه می‌دانند. سبک نویسندگی او عینیت به ‌همراه ایجاز بود. او در نوشته‌هایش از نکات ظریف و ظرایف طنز بهره می‌برد و چنان‌که خودش گفته «شیوه‌ی نویسندگی عینی» را برگزید. در کنار داستان کوتاه، او به‌عنوان نمایش‌نامه‌نویسی پرنبوغ ظهور کرد و نمایش‌نامه‌هایش بر تئاتر مدرن تأثیر گذاشت. چنان‌که نوآوری‌هایش بر تکامل داستان کوتاه مدرن تأثیر گذاشت. نمایش‌نامه‌ی «باغ آلبالو» درباره‌ی خانواده‌ی اشراف‌زاده‌ای است که به دلیل اهمال و سبک‌سری، قرض‌های زیادی دارند و به‌ناچار باغ آلبالوی خود را به فروش می‌گذارند. خریدار باغ، دهقان‌زاده‌ای ثروتمند‌شده است که پدرانش در آن باغ خدمتکار بودند. اشراف‌زاده‌ها باغ را ترک می‌کنند در حالی که نوکیسگان جدید با تبر به قطع درختان مشغول می‌شوند.

بخشی از کتاب صوتی سه خواهر را بشنوید.

سه خواهر

نویسنده: آنتوان چخوف

گوینده: جمعی از گویندگان

انتشارات: انتشارات ماه آوا

ماکسیم گورکی

مادر

نویسنده: ماکسیم گورکی

مترجم: علی‌اصغر سروش

انتشارات: انتشارات نگاه

خرید کتاب

الکسی ماکسیموویچ پشکوف معروف به ماکسیم گورکی در ۱۸۶۸ در شهر نیژنی نووگورود روسیه به دنیا آمد. او از خانواده‌ای روستایی بود. پدرش در ابتدا کارگر بود و سپس به عنوان کارمند وارد یک شرکت ساختمانی شد؛ اما مرگ او به علت بیماری دوران کوتاه خوشی آن‌ها را به پایان برد. گورکی از همان کودکی مجبور شد کار کند بی‌آنکه مانند هم‌سالان به مدرسه برود. با این حال، او خواندن و نوشتن را از پدربزرگ سختگیرش آموخت. مرگ مادرش عرصه را بر او تنگ‌تر کرد و او که مجبور بود برای گذران زندگی خود و مادربزرگش بی‌وقفه کار کند سرانجام از خانه گریخت و شب و روزش را در باراندازهای رود ولگا سر می‌کرد. سرانجام کاری در آشپزخانه‌ی یک کشتی بخار یافت. سرآشپز کشتی نخستین آموزگار زندگی او شد و گورکی با ادبیات داستانی آشنایی یافت. او در همین احوال برای ورود به دانشگاه غازان تلاش کرد که بیهوده بود. زندگی در میان فرودستان و سپس آشنایی با محافل روشنفکری و دانشجویی او را به مجامع سیاسی کشاند و آنگاه که در یک نانوایی کار می‌کرد افکار خود را میان کارگران اشاعه داد. پلیس شهر غازان او را شناسایی کرد و پرونده‌ای سیاسی برایش تشکیل داد. این زندگی محنت‌بار باعث شد دست به خودکشی ناموفق بزند. زمانی که پیشه‌ی ادبی را برگزید نام گورکی را برای خود انتخاب کرد که به معنای آدم تلخ است. او  در داستان‌هایش راوی رنج‌های آدمی شد و نوشته‌هایش رئالیسم سوسیالیستی خوانده شدند. از ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۳ به سبب داشتن اندیشه‌های انقلابی تبعید شد و با وقوع انقلاب ۱۹۱۷ از آن حمایت کرد. با گسترش خشونت‌های انقلابی او منتقد افراطی‌ها و «انقلابی‌نماها» شد و به بهانه‌ی بیماری روسیه را در ۱۹۲۲ ترک کرد و به ایتالیا رفت. در سال‌های واپسین عمر بود که به روسیه بازگشت و دولتمردان شوروی از او استقبال رسمی کردند و گورکی تبدیل به نماد ادبیات در شوروی شد. شهر محل تولد او، نیژنی نووگورود، در ۱۹۳۲ با هدف ارج نهادن به مقام ادبی او، گورکی نام گرفت. این نام تا زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی برقرار بود. مشهورترین رمان او «مادر» است که یکی از بهترین نمونه‌های ادبیات کارگری و راه‌ورسم مبارزه‌ی طبقات پایین جامعه علیه حکومت خوانده شده است. موضوع آن کارگران انقلابی کارخانه‌ها است با محوریت زنی به نام پلاژیا ولاسوا که مادر داستان است و پسرش پاول.

بخشی از کتاب صوتی دانشکده های من را بشنوید.

دانشکده های من

نویسنده: ماکسیم گورکی

گوینده: تایماز رضوانی

انتشارات: آوانامه

بوریس پاسترناک

دکتر ژیواگو

نویسنده: بوریس پاسترناک

مترجم: علی‌اصغر خبره‌زاده

انتشارات: انتشارات نگاه

خرید کتاب

بوریس پاسترناک، شاعر، نویسنده، مترجم و آهنگ‌ساز در ۱۰ فوریه ۱۸۹۰ در مسکو به دنیا آمد. او در خانواده‌ای هنرمند با میراث روسی-یهودی پرورش یافت. پدرش، لئونید پاسترناک نقاش پست امپرسیونیست بود که به عنوان استاد در مدرسه‌ی نقاشی، مجسمه‌سازی و معماری مسکو تدریس می‌کرد. مادرش، روزا کافمن پیانیست کنسرت بود. پاسترناک‌ها بخشی از یک حلقه‌ی اجتماعی انحصاری بودند که متشکل از بهترین موسیقی‌دانان، نویسندگان و نقاشان روسیه، از جمله لیو تولستوی و آهنگسازانی چون الکساندر اسکریابین، سرگئی راخمانینوف و آنتون روبینشتاین بودند. پاسترناک که در چنین فضایی رشد یافته بود در کنسرواتوار مسکو موسیقی و در دانشگاه ماربورگ آلمان، فلسفه خواند. او در جریان انقلاب ۱۹۱۷ از آن حمایت کرد؛ اما بعد از وحشی‌گری‌های بلشویک‌ها شوکه شد. در ۱۹۲۱ تمام خانواده‌ی او به اروپا مهاجرت کردند و خود پاسترناک نیز در دهه‌ی ۱۹۳۰ و زمان ترور بزرگ، از واقعیت شوروی ناامید شد. این موضوع او را آماج حملات شدید سیاسی کرد. از این زمان خود را وقف ترجمه‌ی شاهکارهای ادبی جهان کرد. بعد از برقراری ارتباط مستقیم استالین با پاسترناک، شخصاً نام او را از فهرست دستگیری خارج کرد. پاسترناک در خلال دهه‌ی‌ ۱۹۴۰ تا ۱۹۵۰ رمان «دکتر ژیواگو» را نوشت که به نوعی خودزندگی‌نامه بود و وقایع آن میان انقلاب ۱۹۰۵ و جنگ جهانی دوم روایت می‌شوند. پس از رد شدن چاپ این رمان در شوروی، دکتر ژیواگو مخفیانه از شوروی خارج و اولین بار در ۱۹۵۷ در ایتالیا منتشر شد. انتشار این رمان جایزه‌ی نوبل را برایش به همراه داشت. این موضوع باعث شد از سوی مقامات شوروی برچسب خائن بخورد و گرچه او به‌دلیل وحشت جایزه را نپذیرفت؛ اما تا پایان زندگی در ۱۹۶۰ تحت آزار و اذیت بود و در فقر و طرد از مجامع هنری زندگی کرد.

میخائیل بولگاکف

مرشد و مارگریتا

نویسنده: میخائیل بولگاکف

مترجم: عباس میلانی

انتشارات: نشر نو

خرید کتاب

میخائیل بولگاکف در ۳ مه ۱۸۹۱ به دنیا آمد. او بعد از فارغ‌التحصیلی از مدرسه‌ی طب در ۱۹۱۶، مدت‌ها در روستاهای روسیه به طبابت مشغول بود. بولگاکف علاوه بر رمان، نمایش‌نامه‌های زیادی نوشت و بسیاری از آن‌ها در دهه‌ی ۱۹۲۰ در مسکو و دیگر شهرها به روی صحنه‌ی رفتند. با روی کار آمدن استالین و بسط دیکتاتوری او، بولگاکف و نوشته‌هایش نیز مغضوب قدرت مسلط و منتقدان رسمی حکومت شدند تا جایی که از کار برکنار شد و به دلیل عقاید بورژوایی بیم جانش می‌رفت. این موضوع او را تا نزدیکی مهاجرت هم برد؛ اما با دخالت شخص استالین کاری در تئاتر مسکو به او سپردند و از همین زمان شروع به کار روی رمان مشهورش یعنی «مرشد و مارگاریتا» کرد. نوشتن این رمان شاید مهم‌ترین کار زندگی بولگاکف بود که آن را از ۱۹۲۸ آغاز کرد و تا ۱۹۴۰ ادامه داد. در میانه‌ی نوشتن به دلیل فشارهای روانی و اجتماعی و افسردگی پیامد آن، نسخه‌ی اول نوشته‌اش را به آتش افکند و سوزاند و یک بار دیگر نوشتن آن را شروع کرد. دلباختگی او به زنی به نام النا سرگیونا باعث شد که او شخصیت مارگاریتا را وارد این رمان کند و همان زن که همسرش شده بود در سال‌های پایانی عمر بولگاکف که بیماری مانع کارش می‌شد رمان را با صدای بلند برایش می‌خواند تا بولگاکف تصحیح‌های مد نظرش را وارد متن کند. او در مجموع هشت بار این رمان را بازنویسی کرد و دو سال پایانی را به تصحیح آن اختصاص داد. وقتی در ۱۰ مارس ۱۹۴۰ درگذشت، کسی جز همسر و چند دوست نزدیکشان از وجود مرشد و مارگاریتا خبر نداشت. البته ۱۵ سال دیگر هم زمان برد تا این رمان از خطر زمانه بگریزد و سپس تبدیل به یکی از رمان‌های شگفت‌انگیز ادبی در جهان تبدیل شود. بعد از مرگ استالین هم این کتاب با حذف صفحاتی توانست به چاپ محدود در شوروی برسد که همان هم با استقبال کم‌نظیر مردم همراه بود. رمان از سه داستان مختلف تشکیل شده که گاه‌به‌گاه در هم تنیده می‌شوند و در پایان، به وحدت می‌رسند. این داستان‌ها در دو زمان تاریخی مختلف رخ می‌دهند: یکی زمان عیسی مسیح در اورشلیم و دیگری زمان حکومت استالین در مسکو. بولگاکف زندگی در مسکو، فضای روشنفکری آن زمان شوروی و نهادهای بوروکراتیک آن را در فضایی استعاری و با زبان طنز به باد انتقاد می‌گیرد.

بخشی از کتاب صوتی یادداشت های یک پزشک جوان را بشنوید.

یادداشت های یک پزشک جوان

نویسنده: میخائیل بولگاکف

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

ولادیمیر نابوکوف

چشم

نویسنده: ولادیمیر ناباکوف

مترجم: یوسف نوری زاده

انتشارات: نشر مرکز

خرید کتاب

ولادیمیر نابوکوف ۲۳ آوریل ۱۸۹۹ در سن‌پترزبورگ به دنیا آمد. خانواده‌ی او در زمان انقلاب ۱۹۱۷ به کریمه گریختند و از آنجا به اروپا مهاجرت کردند. نابوکوف تا ۱۹۲۲ در کالج ترینیتی کمبریج ادبیات روسی و فرانسوی خواند. او طی دو دهه در پاریس و برلین با نام مستعار «سیرین» شعر و داستان عمدتاً به زبان روسی می‌نوشت. در سال ۱۹۴۰ به ایالات متحده نقل‌مکان کرد و علاوه بر تدریس زبان و ادبیات روسی و نویسندگی خلاق در دانشگاه‌های استنفورد، کورنِل، هاروارد و کالج ولزلی، حرفه‌ی ادبی خود را به عنوان شاعر، رمان‌نویس و مترجم پی گرفت. او بعد از نوشتن رمان «لولیتا» (۱۹۵۰) و موفقیت چشم‌گیر آن تصمیم گرفت تدریس را کنار بگذارد و تمام‌ وقت خود را به نوشتن بگذراند. نابوکف در ۲ ژوئیه ۱۹۷۷ در مونترو سوئیس درگذشت. رمان‌های او به دو زبان انگلیسی و روسی بودند و او خود در زمان حیات، بر ترجمه‌ی روسی نوشته‌هایش از جمله لولیتا نظارت داشت. «چشم» یکی از رمان‌های اوست که به زبان انگلیسی نوشت و شخصیت‌های آن برگرفته از مهاجران روسی هستند که ناباکوف در لندن، پاریس و برلین دیده بود. ماجرای این داستان بین سال‌های ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۵ می‌گذرد، زمانی که جنگ‌های داخلی روسیه به پایان رسیده و لنین مرده است؛ اما حکومت استبدادی ادامه دارد. مهاجران روسی که به برلین رفته‌اند به‌تدریج از فقر خلاص می‌شوند و کسب‌وکارشان رونق می‌گیرد. هرکدام از این مهاجران گریخته از وطن، متعلق به طبقه‌ای خاص هستند؛ نجبا، اشراف‌زادگان و روشنفکران.

بخشی از کتاب صوتی خنده در تاریکی را بشنوید.

خنده در تاریکی

نویسنده: ولادیمیر ناباکوف

گوینده: میلاد تمدن

انتشارات: انتشارات ماه آوا

الکساندر سولژنیتسین

مجمع الجزایر گولاگ (جلد اول)

نویسنده: الکساندر سولژنیتسین

مترجم: احسان سنایی اردکانی

انتشارات: نشر مرکز

خرید کتاب

الکساندر ایسایویچ سولژنیتسین در دسامبر ۱۹۱۸ به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی‌اش را در شهر راستوف به پایان رساند و در دانشکده‌ی ریاضیات و فیزیک همان شهر مشغول به تحصیل شد. در سال‌های بین ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ در ارتش خدمت کرد و نشان ستاره‌ی سرخ را دریافت کرد؛ اما در ۱۹۴۵ به جرم نوشتن چند جمله‌ی غیرمحتاطانه در مکاتباتش خطاب به استالین و حکومت به زندان افتاد. او را به هشت سال کار در اردوگاه کار اجباری محکوم کردند. ایده‌ی بسیاری از داستان‌هایش از جمله رمان «یک روز از زندگی ایوان دنیسوویچ» متأثر از این واقعه در ذهنش شکل گرفت. بسیاری از نوشته‌های سولژنیتسین در دوره‌ی حکومت شوروی امکان انتشار نیافتند؛ اما در بیرون از مرزهای آن و به‌عنوان نویسنده‌ای مخالف منتشر می‌شدند تا جایی که در ۱۹۷۰ جایزه‌ی ادبی نوبل را دریافت کرد. البته از ترس اینکه مبادا مانع از ورود او به روسیه شوند، تصمیم گرفت از شرکت در مراسم اهدای جایزه در استکهلم خودداری کند. کانون نویسندگان شوروی سولژنیتسین را سوگلی «محافل ارتجاعی غرب» می‌خواند و منتقدانش از او با عنوان «نویسنده‌ی متوسطِ خودبزرگ‌بین» یاد می‌کردند. تمام زندگی و تحرکاتش زیر نظر کاگ‌ب بود و سرانجام زیر فشار حکومت و پس از سلب تابعیتش در ۱۹۷۴، سولژنیتسین از کشور اخراج و به آلمان غربی فرستاده شد. در نهایت، او در آمریکا ساکن شد و آنجا به فعالیت ادبی و سیاسی مشغول شد. در ۱۹۹۴ بود که توانست بار دیگر به روسیه بازگردد. او در ۲۰۰۸ بر اثر نارسایی قلبی درگذشت. نام سولژنیتسین بیش از هر چیز با کتاب «مجمع‌الجزایر گولاگ» پیوند خورده است. همان کتابی که وقتی برای اولین بار نسخه‌های بدون سانسور و زیرزمینی‌اش پخش و دست‌به‌دست شد با افشاگری‌هایش احساساتی وسیع و هولناک برانگیخت. کتاب شرحی واضح و موثق از گولاگ بود. همچنین اولین تلاشی بود که کسی در روسیه صورت می‌داد تا از طریق اطلاعاتی که در آن برهه در دسترس بود، تاریخچه‌ای کامل از اردوگاه‌های اجباری شوروی بنویسد.

1 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

حدیث اورک


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه