خروس سحر
نویسنده: عبدالحسین نوشین
انتشارات: نشر قطره
از گذشته تا امروز تاریخ ادبیات ایران بهویژه ادبیات نمایشی، نمایشنامهنویسان برجستهای به خود دیده است که آثارشان همچنان اجرا میشود و آشنایی با آنها نیاز جامعه نمایشی و ادبی ایران است. از میان نمایشنامهنویسهای قدیم ایران میتوان به میرزا آقا تبریزی (پنج نمایشنامه)، آخوندزاده (تمثیلات)، میرزادهی عشقی (رستاخیز سلاطین ایران در خرابههای مداین) و عبدالحسین نوشین (خروس سحر) اشاره کرد. نمایشنامهنویسان برتر ایرانی از دههی ۴۰ به بعد و همچنین نمایشنامهنویسان متأخر ایران عبارتاند از: بهرام بیضائی (مرگ یزدگرد)، عباس نعلبندیان (ناگهان هذا حبیبالله)، اکبر رادی (روزنه آبی)، غلامحسین ساعدی (ﺁﯼ ﺑﺎﮐﻼﻩ! ﺁﯼ ﺑﯽﮐﻼﻩ)، بهمن فرسی (آرامسایشگاه)، محمود استاد محمد (آسیدکاظم)، محسن یلفانی (آموزگاران)، بیژن مفید (شهر قصه)، نغمه ثمینی (شکلک)، محمد رضاییراد (رقصی چنین)، محمد یعقوبی (خشکسالی و دروغ)، جلال تهرانی (هی مرد گنده گریه نکن)، محمد رحمانیان (مصاحبه)، داود میرباقری (عشق آباد) و پری صابری (هفت شهر عشق).
در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، قصد داریم به معرفی ۱۰ تن از نمایشنامهنویسان برجستهی ایرانی بپردازیم.
خروس سحر
نویسنده: عبدالحسین نوشین
انتشارات: نشر قطره
عبدالحسین نوشین، نمایشنامهنویس، مترجم، کارگردان و بنیانگذار تئاتر نوین ایران در سال ۱۲۴۸ در بیرجند متولد شد و دوران متوسطه را در مدرسهی دارالفنون گذراند. زمانی که به همراه نخستین گروه محصلان ایرانی به فرانسه رفت، به سیاست علاقهمند شد و بنابراین فعالیتهایش آمیخته به مسائل سیاسی بود. او بعد از بازگشت به ایران عضو کلوب ایران جوان شد و نمایشنامههای توپاز / مردم و تأثیر زن وظیفهشناس را به روی صحنه برد. نوشین بین سالهای ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۷ «تئاتر نکویی» را به همت دو تن از دوستانش راهاندازی کرد. او همچنین تئاتر فرهنگ و تئاتر فردوسی را تأسیس کرد. عبدالحسین نوشین به اتهام عضویت در کمیتهی مرکزی حزب توده زندانی شد؛ اما در آنجا هم از فعالیت هنری و هدایت آثار نمایشی دست بر نداشت. او در سال ۱۳۲۹ بههمراه گروهی از رفقایش از زندان گریخت و به شوروی رفت.
خروس سحر، نمایشنامهای اجتماعی و کارگری است که نوشین آن را در اوج فعالیتهای حزبیاش نوشت. این نمایشنامه یکی از نمونهای از زندگی کارفرمایان و کارگران ایرانی را به تصویر میکشد. سعید نفیسی منتقد ادبی آن را شاهکاری میداند که نهتنها در زبان فارسی نظیر ندارد؛ بلکه معتقد است در زبانهای اروپایی هم نمایشنامهای که سرمایهدار پست را رسوا کند و ریاکاریهای اینگونه مردم را از پرده بیرون بریزد، کمتر نوشته شده است.
ارثیه ایرانی
نویسنده: اکبر رادی
انتشارات: نشر قطره
اکبر رادی، نویسنده و نمایشنامهنویس ایرانی به جهت نثر فوقالعاده و الماسگونهای که دارد بدون شک جزو برترینهای ایران است. او دهم مهر ۱۳۱۸ در رشت متولد شد، دورهی متوسطه را در دبیرستان فرانسوی رازی گذراند، در رشتهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران تحصیل کرد؛ اما در مقطع کارشناسیارشد نزدیک به پایاننامه آن را رها کرد. اولین نمایشنامهاش «روزنه آبی» نام داشت. اکبر رادی در ۶۸سالگی از دنیا رفت؛ اما به قول بهرام بیضائی چشمهای را که از قلمش جوشید، جا گذاشت. اکبر رادی دنیای شگفتانگیزی دارد و از ویژگیهای بارز او بازبینیهای مکرر آثارش است. نمایشنامههای وی حقیقتاً کلاسِ درسِ نویسندگی است و باید آن را جدی گرفت.
نمایشنامهی ارثیه ایرانی او رویکردهای افراد در برخورد با تجدد را به نمایش میگذارد. این نمایشنامه که درونیات آدمها در دههی ۱۳۴۰ را نشان میدهد، به مسائلی مانند عدم تطبیق طبقات، فرهنگ و آستانهی تحمل و ظرفیت انسانها میپردازد.
موش: بازی در دو پرده و یک تابلو
نویسنده: بهمن فرسی
انتشارات: نشر بیدگل
بهمن فرسی، نویسنده، نمایشنامهنویس و بازیگر ایرانی دوازدهم بهمن ۱۳۱۲ در تبریز متولد شد. او بعد از ترک تحصیل و فعالیت در مشاغل مختلف، وارد کار دولتی شد. فرسی داستاننویسی و نگارش نمایشنامه و نقد را از سنین جوانی آغاز کرد. «نبیرههای باباآدم» اولین کتاب اوست که نثری آهنگین دارد. رمان معروفش «شب یک، شب دو» در سال ۱۳۵۳ به چاپ رسید. بهمن فرسی در فیلم «پستچی» داریوش مهرجویی به عنوان بازیگر حضور داشت و نمایشهای «چوب زیر بغل» «صدای شکستن» «بهار و عروسک» «گلدان» و «آرامسایشگاه» را روی صحنه برد. او قلمی بسیار قوی و قدرتمند داشت و در این باره گفته بود: قلم به دست گرفتن کار آسانی است، از انگشت در بینی گرداندن هم آسانتر است. و به همان اندازه مفرح! اما دشواری کار در ادامه دادن است، که دیگر نه بهاندازهی انگشت در بینی گرداندن آسان است و نهچندان مفرح!
نمایشنامهی موش بهمن فرسی، فلسفی، اجتماعی و عمیق است و پرسشهای تأملبرانگیزی را مطرح میکند. ۹ نفر شهری به نام ترفنج را میخرند و قواعد خاصی در آن وضع میکنند تا اینکه یک موش آزمایشگاهی به ثروتی عظیم دست پیدا میکند.
آسید کاظم و تیغ و ترنا
نویسنده: محمود استاد محمد
انتشارات: نشر چشمه
محمود استاد محمد، نمایشنامهنویس، کارگردان و بازیگر تئاتر، سوم آبان ۱۳۲۹ در تهران متولد شد. او که نقش انکارناپذیری در تاریخ تئاتر ایران و نمایشنامهنویسی ملی داشت و نمایشهای قهوهخانهای را بنیان نهاد، فعالیت نمایشی خود را در نوجوانی و پس از آشنایی با استادش محمد آستیم و سپس نصرت رحمانی و عباس نعلبندیان و با بازی در نمایشهای بیژن مفید و عضویت در آتلیه تئاتر شروع کرد. استاد محمد در بهتصویرکشیدن لحظات تراژیک انسانی، نشاندادن شور عشق، فروریختن غرور آدمی و آشکارساختن دروغ تاریخی زبانی چنان گرم و پرشور دارد که هر خوانندهای را به وجد میآورد. محمود استاد محمد در ۶۳سالگی به دلیل سرطان کبد درگذشت.
نمایشنامهی آسیدکاظم و تیغ و ترنا از مشهورترین نمایشنامههای او هستند که در جامعهی کنونی اتفاق میافتند؛ اما به آیینها و سنتهای قدیمی و کهن، نگاهی استعاری دارند. استاد محمد در این آثار زبان و صدای مردم شده و تلاش کرده تا مخاطبانش را درگیر جذابیتهای پُرهیجان ارتباطهای شخصی و جمعی کند.
کوروش کبیر
نویسنده: پری صابری
انتشارات: نشر قطره
پری صابری، نویسنده، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر هجدهم بهمن ۱۳۱۱ در کرمان متولد شد و بدون شک یکی از زنان تأثیرگذار ایرانی به شمار میرود. او بعد از پایان دورهی متوسطه به پاریس رفت و در رشتهی سینما و تئاتر تحصیل کرد. پری صابری بعد از بازگشت به ایران، گروه تئاتر پاسارگاد را پدید آورد. او همچنین تالار مولوی تهران را تأسیس کرد. صابری آثار ارزشمند متعددی دربارهی فروغ فرخزاد، سهراب سپهری، مولوی، عطار نیشابوری، بیژن و منیژه و رستم و سهراب نوشت و روی صحنه برد. او در سال ۲۰۰۴ نشان لژیون دونور کشور فرانسه را دریافت کرد.
کتاب کوروش کبیر نمایشنامهای است که نگاهی به تاریخ و زندگی اساطیری کوروش کبیر، بنیانگذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی دارد. پری صابری این اثر را با موسیقی حماسی و پخش تصاویر پنجههای شیر آغاز میکند. بعد از آن کوروش از میان تصاویر شیرها بیرون میآید. این نمایشنامه با مرگ کوروش به پایان میرسد.
آی بی کلاه، آی با کلاه
نویسنده: غلامحسین ساعدی
انتشارات: انتشارات نگاه
غلامحسین ساعدی یکی از خلاقترین نمایشنامهنویسان ایرانی، بیست و چهارم دی سال ۱۳۱۴ در تبریز متولد شد. او طبیبی زبردست، نویسندهای پرکار و علاقهمند به وطن و همچنین از پایهگذاران اصلی کانون نویسندگان ایران بود. ساعدی در سال ۱۳۳۲ وارد دانشکده پزشکی تبریز شد و در اواخر سالهای دانشکده، به طور جدی فعالیت هنری و ادبیاش را آغاز کرد. او بعد از تحصیل در گرایش روانپزشکی و کار در بیمارستان روانی، مطبی در اختیار داشت که ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﺑﺪﻭﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺣﻖ ﻭﯾﺰﯾﺖ ﺑﯿﻤﺎﺭﺍﻥ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﯾﻨﻪ ﻣﯽﮐﺮﺩ. این پزشک مهربان با چند خودکار و دستهای از کاغذ با سرعتی نفسگیر در اتاق بالای مطبش مینوشت. ساعدی نمایشنامههایش را که ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﻧﻤﺎﯾﺸﻨﺎﻣﻪﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻟﺤﺎﻅ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭ ﻭ گفتوگو ﺑﻪ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺷﺪﻩﺍﻧﺪ، با نام مستعار گوهرمراد به چاپ میرساند. از نوآوریهای او در زمینهی تئاتر میتوان به چاپ آثار پانتومیم باعنوان لالبازی اشاره کرد. ساعدی در سال ۱۳۵۳ توسط ساواک دستگیر و زندانی شد و شکنجههای جسمی و روحی زیادی را تحمل کرد. فیلمهای بلند و موفق سینمای ایران مانند «گاو» و «دایرهی مینا» ساختهی داریوش مهرجویی و «آرامش در حضور دیگران» ساختهی ناصر تقوایی بر اساس آثار اوست. یکی از نکات جالب دربارهی زندگی ساعدی، عشق او به دختری بهنام طاهره کوزهگرانی بود که در طول ۱۳ سال ۴۱ نامه به او نوشت و در نامهها از او میخواست که پاسخ نامههاش را بدهد اما طاهره هیچگاه پاسخى نداد. غلامحسین ساعدی عمر کوتاهی داشت و در ۵۰ سالگی درگذشت. او در گورستان پرلاشز در کنار صادق هدایت بهخاک سپرده شد.
نمایشنامهی آی بیکلاه و آی باکلاه ساعدی جامعهای را به تصویر میکشد که فردی نالایق آن را هدایت میکند. شخصیتها از طبقات مختلف اجتماعی هستند و بر نقش حیاتی روشنفکران در ایجاد باورهای غلط و درست در مردم تأکید شده است.
بهرام بیضایی از جمله فیلمسازانِ صاحبسبک و معتبر، یکی از پایهگذاران کانون نویسندگان ایران، مهمترین نمایشنامهنویس تاریخ ادبیات فارسی و برترین کارگردان تاریخ سینمای ایران، پنجم دی ۱۳۱۷ متولد شد. در نوجوانی با صادق هدایت آشنا شد و از او تأثیر پذیرفت. او در سالهای آخر دبیرستان دو نمایشنامه به زبان تاریخی نوشت. وی تحصیلات دانشگاهیاش را در رشتهی ادبیات نیمهکاره گذاشت، ولی کتاب مهمی با عنوان نمایش در ایران منتشر کرد. پدر بهرام بیضایی تعزیهخوان بود. او با تأثیرپذیرفتن از تعزیه، از صحنهپردازی در نمایش به نفعِ بازی کاست، بهطوریکه در بهترین کارهایش صحنه خالی است. «باشو، غریبهی کوچک» از برجستهترین فیلمهای بیضایی است. برخی بیضایی را به جهت تأثیرِی که بر اندیشه و هنرِ آزاد در ایران داشت با فردوسی قیاس کردهاند و او را وارثِ فردوسی، یا فردوسیِ معاصر خواندهاند. در انقلابِ فرهنگی بعد از سال ۵۷، بیضایی درحالیکه دو ماه به بازنشستهشدنش مانده بود از دانشگاهِ تهران اخراج شد.
نمایشنامهی مرگ یزدگرد به روایتهای تاریخی متفاوت مرگ یزدگرد سوم، پادشاه ساســانی، میپردازد. یزدگرد بــه هنگام فرار از دست سپاه تازیان، به آسیابی پناه آورده و در آنجا به دست یک آسیابان در مرو به قتل میرسد. آسیابان و خانوادهاش که محکوم به مرگ شدهاند، روایتهای گوناگونی از مرگ شــاه ارائه میکنند و واقعیت تاریخی در میــان ایــن روایتها گم میشود.
عباس نعلبندیان، نمایشنامهنویس، نویسنده و مترجم برجستهی ایرانی در سال ۱۳۲۶ در تهران متولد شد. نعلبندیان تابستانها در دکهی روزنامهفروشی پدرش کار میکرد و بیشتر وقتش را به مطالعه میگذراند. این نویسندهی قدرتمند، دیپلمش را نگرفت و در ۱۸سالگی پس از آشنایی با افرادی چون محمد آستیم و محمود استاد محمد شروع به نوشتن کرد. او هنگام نوشتن «پژوهشی ژرف و سترگ» ۲۰ساله بود و جایزهی اول مسابقه نمایشنامهنویسی نسل جوان را از آن خود کرد. نعلبندیان بر خلاف ظاهر آرام، روحی بهشدت سرکش داشت و نگاه تند انتقادیاش را نه فقط در آثارش که در رسمالخط خاص او میتوان دید (نوشتن سندلی، سندوغ و…). نعلبندیان برای نخستینبار، در تاریخ ادبیات نمایشی ایران به بازی با زبان میپردازد و ساختارمندی اثرش در عین گسستهای مختلف اثرش یکپارچه است. او در ۴۲سالگی و مدتی بعد از انقلاب ۵۷ با خوردن قرص خودکشی کرد.
داستانهایی از بارش مهر و مرگ یک نمایشنامهی پنجگانه است که هرکدام داستانی عجیب و جداگانه دارد؛ اما به هم مرتبط هستند. از همان گانهی اول نمایشنامه با عنوان عجیبش «سیاه میبارد، موت»، مخاطب را گیر میاندازد و به فکر فرو میبرد که این عنوان چه معنایی دارد و چه چیزی قرار است در این اثر اتفاق بیفتد، نمایشنامهای که این پرسش را مطرح میکند که آیا در جهانی سراسر خونریزی و تجاوز، راه نجاتی وجود دارد؟
چهار دقیقه و همان چهار دقیقه
نویسنده: نغمه ثمینی
انتشارات: نشر نی
نغمه ثمینی، نویسنده، نمایشنامهنویس و فیلمنامهنویس ایرانی پانزدهم خرداد ۱۳۵۲ در تهران متولد شد. او مدرک کارشناسی ادبیات نمایشی و کارشناسیارشد سینما را از دانشگاه تهران و دکترای پژوهش هنر را از دانشگاه تربیتمدرس دریافت کرد. او از جمله نویسندگان زن معاصری است که با نگاهی منتقدانه، واقعیتهای موجود در جامعه را به چالش میکشند و با نگاهی زنانه به دنبال فرصتهای برابر زندگی و شکوفایی انسانها بهویژه زنان هستند. نغمه ثمینی از طریق آثار متعدد و متنوعش، به سهم خود برای غنیتر شدن تفکر و سطح فرهنگ کوشیده است. او برندهی بهترین کتاب بخش نقد ادبی دورهی دوم جایزهی ادبی جلال آلاحمد و همچنین برندهی بیست و هفتمین دورهی جایزهی کتاب سال ایران برای کتاب تماشاخانه اساطیر شده است. مستندی هم با نام «جادونویس» دربارهی زندگی تئاتری نغمه ثمینی ساخته شده است.
نمایشنامهی خلاقانهی «چهار دقیقه و همان چهار دقیقه» به درماندگی انسان میپردازد. او در مقدمهی کتابش اشاره میکند که «ایدهای که در استانبول یافتم ایده شقه شدن بود. آدمی به جبر و بهتصادف نیمهاش را در آن شهر گم میکرد و بعد تکافتاده و ترسیده باید راز نیمه گمشده را درمییافت و مگر استانبول خود شهرِ دوپارهها نیست؟ آسیا و اروپا، آب و خشکی، تاریخ و جغرافیا، اسلام و مسیحیت، حزن و شادی، مهاجرانِ بیپناه و پناهگاهِ مهاجران. اما این شقه شدن کافی نبود. هیچوقت ایده بهتنهایی کفایت نمیکند. فکر کردم باید از شقه شدن جان و جغرافیا پلی بزنم به شقه شدن در ذهن…».
رقصی چنین…
نویسنده: محمد رضاییراد
انتشارات: نشر بیدگل
محمد رضایی راد، نویسنده، فیلمنامهنویس، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر در سال ۱۳۴۵ به دنیا آمد. این نویسندهی خوشذوق و خلاق، با قدرت تخیل فوقالعادهاش آثاری خلق کرده که توانسته نقشی کلیدی در تحول تئاتر ایران داشته باشد. تعدادی از فیلمنامههای او برندهی جشن خانه سینما، جشنوارهی فیلم فجر و جشنوارهی فیلم آسیا پاسیفیک شده است.
دید فلسفی و همزمان شاعرانهی رضایی راد نسبت به جهان اطراف در آثارش کاملاً پیداست که بیشترین نمودش را میتوان در نمایشنامهی رقصی چنین مشاهده کرد که روایت شاعرانه از وضعیت یک سرباز در وسط جنگ ایران و عراق است. او لحظهای به خواب میرود، خوابی که او را به میدان مین میکشاند و وقتی بیدار میشود، خودش را ایستاده بر مین میبیند و هر حرکت او باعث انفجار میشود، تصویری که فضایی رؤیاگونه ایجاد کرده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه