معرفی کتاب‌هایی با دوستی‌های به‌یادماندنی

شما می‌توانید با آدم‌هایی بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از خودتان دوست شوید؟ معیارتان برای انتخاب دوست چیست؟ ماتیلدا از خانواده عجیبی آمده است. هرچند دختر نابغه‌ای است اما خانواده‌اش برای او ارزش و احترامی قائل نیستند. او که از قدرت عجیب و توانایی‌های خاص خودش خبر ندارد، روزی تصمیم می‌گیرد با تنها بزرگ‌تر قابل اعتمادی که می‌شناسد، یعنی معلمش، صحبت و مشورت کند. این مشورت چند دقیقه‌ای در خانه خانم معلم، زندگی هردویشان را تغییر می‌دهد و آن‌ها را به دوستانی نزدیک و صمیمی تبدیل می‌کند. اما برای لذت بردن از هیجان ماجرا، بهتر است خودتان به سراغ کتاب بروید و در مورد دوستی آن‌ها بخوانید و در آن غرق شوید. 

دوستی‌ها بر چه اساسی شکل می‌گیرند و بر چه اساسی به پایان می‌رسند؟ فرد اولمن در کتاب دوست بازیافته این ماجرا را به زیباترین شکل ممکن بیان کرده است. ماجرای کتاب در زمانی رخ می‌دهد که آلمان درگیر حکومت فاشیستی هیتلر است. آدم‌ها مجبورند تا زندگی‌شان را به شیوه دیگری پیش ببرند. دروغ گفتن، پنهان کردن و در نهایت فرار کردن برای حفظ جان و نیز ارزش‌ها، شیوه زندگی بسیاری از مردم در آن روزگار شده است و دامن دو دوست این کتاب، هانس و کنراد را هم می‌گیرد. دو دوستی که یکی از خانواده‌ای یهودی و دیگری از خانواده‌ای اشرافی است. با این حال، عمق دارد. پر از وقت گذراندن‌های مشترک و پر از گفتگوهای عمیق است. اما سرنوشت چنین دوستی در یک حکومت فاشیست چه می‌شود؟

نشریه اشپیگل درباره این کتاب این‌طور گفته بود: کسی که از مردی به نام اوه خوشش نیاید، بهتر است هیچ کتابی نخواند! چه چیزی در این داستان وجود دارد که آن را به کتابی چنین خواندنی بدل کرده است؟ طنز ظریف فردریک بکمن یکی از ویژگی‌های اصلی و تاثیرگذار این کتاب است. داستان روان و اتفاقات جذابی که در سرتاسر رمان رخ می‌دهد و پایان‌بندی درست و دقیق از عوامل موفقیت این کتاب است. اما رابطه دوستانه‌ای که میان اوه و همسایه‌های ایرانی جدیدش شکل می‌گیرد و پایه و اساس داستان است را می‌توان مهم‌ترین ویژگی آن دانست. زندگی با داشتن دوست بهتر است. هرچند عامل دوستی، تصادف ماشین با صندوق پست باشد!

دوستی به همه ما کمک می‌کند تا در روزهای سخت و دشوار، زنده بمانیم. دوستی به ما کمک می‌کند تا روزهای خسته کننده و شب‌های طولانی و کسل‌کننده را به ماجراجویی‌های هیجان‌انگیز تبدیل کنیم. دوستی کمکمان می‌کند تا احساساتی مانند دوست داشتن و دوست داشته شدن را تجربه کنیم.

گیل هانیمن در کتاب الینور آلیفنت کاملا خوب است، داستان یک دوستی بامزه را به تصویر کشیده است. دوستی میان دختری به نام الینور با همکار جدیدش که نقطه مقابل اوست. الینور همیشه از روابط اجتماعی فراری است و برای تک‌تک لحظات زندگی‌اش برنامه‌ریزی دقیقی دارد. اما درست از وقتی که همکار جدید، بی‌برنامه و شلخته وارد زندگی‌ الینور می‌شود، همه‌چیز تغییر می‌کند. دوستی میان آن‌ها تغییری در زندگیشان ایجاد می‌کند؛ رهایی از رنج، انزوا و البته کسب تجربه‌های جدید…

همه دوستی‌ها شاید سرانجام خوشی نداشته باشند، اما همیشه راهی برای جبران مافات وجود دارد. امیر و حسن، سلاطین کابل، دوستان صمیمی و نزدیکی برای یکدیگر هستند. هرچند امیر، پسر ارباب است و حسن، پسر خدمتکارشان. با اینحال، رابطه میان آن‌ها رابطه‌ای عمیق است که میان دو دوست شکل می‌گیرد. اما روزی، این رابطه شکاف می‌خورد و لحظه به لحظه عمیق‌تر می‌شود. امیر که خوب می‌داند مشکل کار کجاست، همه‌چیز را به دست فراموشی می‌‌سپارد اما یک تماس تلفنی زندگی او را زیرورو می‌کند. تلفنی که از او می‌خواهد برای وصله کردن آن شکاف عمیق، کاری انجام دهد. 

خالد حسینی در کتاب بادبادک باز یک زندگی را به تصویر کشیده است. زندگی که خوب بود و خوب پیش می‌رفت و البته مانند تمام زندگی‌ها، فراز و نشیب‌های خاص خودش را داشت. اما با ورود طالبان، همه زیبایی‌های آن زندگی به باد رفت. اما در نهایت این کتاب روایتی از یک دوستی است و اشاره به ماجراهای سیاسی و تاریخی افغانستان در حاشیه داستان انجام می‌شود.

مارگارت اتوود در کتاب چشم گربه، داستان نقاشی را روایت می‌کند که در تلاش است تا گره‌های زندگی‌اش را باز کند. ماجرا از زمانی آغاز می‌شود که او برای بازبینی آثار قدیمی‌اش به تورنتو می‌رود. شهری که دوران جوانی‌اش را در آن گذرانده است و خاطرات بسیاری از آن دارد. خاطراتی از یک گروه دوستی سه نفره که مجوز ورود او را به دنیای دوستی، آرزوها، خیانت‌ها و … بود. حالا این نقاش، دنیای گذشته‌اش را دوباره می‌بیند و تلاش می‌کند تا مسائل حل‌نشده‌اش را حل کند.

دوستی‌های معمول در زندگی ما، دوستی میان دو انسان است. اما اگر زمانی فرا برسد که دوستی‌ها شکل و شمایل دیگری به خود بگیرد، چه اتفاقی رخ می‌دهد؟ مثلا بتوانیم دوست‌های رباتی را از مغازه‌ها خریداری کنیم. این، ماجرای رمان کلارا و خورشید است. تازه‌ترین کتابی که از کازوئو ایشی گورو منتشر شده است. خواندن ماجرای دوستی میان کلارای ربات، که البته با ربات‌های دیگر حسابی فرق دارد، و دختری مریض‌احوال و ضعیف به نام جوسی، می‌تواند لحظات خوشی را برایتان رقم بزند و زندگی دیگری را برایتان به تصویر بکشد.

«هیچ دوستی‌ای نمی‌تواند عمیق‌تر از دوستی‌ای باشد که میان دو انسانی شکل می‌گیرد که به کتاب‌های مشترکی علاقه دارند». این کتاب‌ها می‌توانند پلی بزنند میان دختر دوازده‌ساله‌ خانواده‌ای ثروتمند که در ساختمانی مجلل زندگی می‌کند و زنی که به عنوان سرایدار همان ساختمان کار می‌کند. زنی که کتاب‌های فلسفه را از کتابخانه امانت می‌گیرد و آن را در زنبیلش، زیر خرید روزانه غذای گربه‌اش قایم می‌کند. دوستی میان پالوما و خانم رنه، سرایدار ساختمان و رازی که آن‌ها از دیگران پنهان می‌کنند، داستان ظرافت جوجه تیغی است.

همه ما در زندگی دردها و رنج‌هایی را به دوش می‌کشیم. غم‌هایی عمیق یا تجربه‌های تلخی که آرامش را از ما می‌گیرند. نیاز به یک پناهگاه داشتن، یا داشتن گوشه‌ای امن که بتوانیم حرف‌هایمان را بزنیم، بارمان را سبک می‌کند. بچه‌های کلاس خانم لاورن هم با راهنمایی او، تصمیم می‌گیرند که این پناهگاه امن را برای خودشان بسازند. گوشه‌ای داشته باشند که در آن بتوانند با آرامش خیال حرف بزنند و مزه امنیت و دوستی امن را بچشند. کتاب تو تنها نیستی، داستانی است در ستایش دوستی و شریک کردن دیگران در احساسات مثبت آن هم در دنیایی که همیشه فردیت را بر هر چیز دیگری مقدم می‌داند.

خیلی اوقات، دوستی‌ها در دام امتحان‌هایی گرفتار می‌‌شوند. امتحان‌هایی که وفاداری، صداقت، امیدواری و … را محک می‌زند. میسون باتل دوست صمیمی‌اش را از دست داده است. همه به او شک دارند و هرازگاهی سروکله پلیس‌ها پیدا می‌شود تا از میسون سوال و جواب کنند. خانواده دوست میسون، دیگر کمترین تمایلی برای ارتباط برقرار کردن با دوست صمیمی فرزندشان از خود نشان نمی‌دهند و کسی هم حرف او را باور نمی‌کند. دوستی میسون با کالوین، پسرک ریزه میزه کلاس، حال میسون را خوب می‌کند که اتفاق وحشتناک دیگری می‌افتد. کالوین گم می‌شود. حالا میسون چطور باید ثابت کند که در این ماجرا دستی نداشته است؟

دوستی برای همه است. کوچک و بزرگ به دوست نیاز دارند و باید برای داشتن یک دوست و ساختن یک رابطه صمیمانه و مراقبت از این ارتباط، تلاش کرد. اما اگر روزی بیاید که حالمان خوش نباشد، می‌توانیم به دوستانی که داریم پناه ببریم؟ کلاه شادی، جواب این سوال را به شما می‌دهد.