جایی دیگر
نویسنده: گلی ترقی
گوینده: مونا فرجاد
انتشارات: رادیو گوشه
تاریخ ادبیات ایران پر از شاعران، نویسندگان و تاریخنگاران بزرگ و ارزشمندی است که در هر دورهای، آثاری برجسته و درخشان از خودشان بهجا گذاشتهاند. از هزاران هزار سال گذشته تاکنون، هر ادیبی، برگ زرینی به کتاب بزرگ تاریخ ادبی ایران افزوده است. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه مروری میکنیم بر زندگی و آثار برخی از نویسندگانی که در دههی هفتاد خورشیدی در ایران درخشیدند.
هرچند نباید از یاد برد که نویسندگانی مانند احمد محمود، هوشنگ گلشیری و محمود دولتآبادی همچنان جایگاه ویژهی خودشان را در سیر داستاننویسی ایران حفظ کردند، اما این یادداشت ادای احترامی است به نویسندگانی که در دههی هفتاد با آثارشان، بر سر زبانها افتادند.
گلی ترقی، نویسندهای که در نرم، آرام و روان نوشتن استاد است و همزمان میتواند چنان غافلگیرت کند که از جا بپری، در سال ۱۳۱۸ به دنیا آمد. خانوادهی او اهل فرهنگ و ادبیات بودند و پدرش، لطفالله ترقی، ناشر مجلهی ترقی بود. زندگی گلی در ایران، آمریکا و فرانسه گذشت. ازدواجش با هژیر داریوش، پایش را به محافل ادبی باز کرد و دوستی او با فروغ فرخزاد، سبب شد تا جرئت و شهامت انتشار داستانهایش را پیدا کند. فروغ بعد از خواندن داستانی از گلی ترقی او را ترغیب کرده بود تا کارش را منتشر کند و بعد از انتشار داستان به او گفته بود «نگفتم تو نویسندهای؟»
گلی ترقی را برای نوشتن داستانهایی میشناسند که روایتی از یک خاطره هستند. با شخصیتپردازیهای دقیق، پیرنگهای قوی و موضوعاتی مهم. داستانهایی که از حس زندگی پر هستند و بارها در جایزهی هوشنگ گلشیری، عنوان داستان برگزیده را از آن خود کردهاند. از میان آثار برجستهی گلی ترقی میتوان به کتابهای جایی دیگر (مجموعه داستان) خواب زمستانی (داستان بلند) و خاطرات پراکنده (مجموعه داستان) اشاره کرد. آثاری که ویژگی شاخصشان قدرت قلم نویسنده، صراحت بیان او و احساسات صادقانهای است که در داستانها جریان دارد.
جایی دیگر مجموعهی داستانهای کوتاهی است که از یکدیگر مستقلاند اما ارتباطی هم دارند. بازی ناتمام، اناربانو و پسرهایش، سفر بزرگ امینه، درخت گلابی، بزرگبانوی روح من و جایی دیگر نام داستانهای این مجموعه است. داریوش مهرجویی در سال ۱۳۷۶ فیلمی با اقتباس از داستان درخت گلابی ساخت.
بخشی از کتاب صوتی جایی دیگر را بشنوید.
جایی دیگر
نویسنده: گلی ترقی
گوینده: مونا فرجاد
انتشارات: رادیو گوشه
سفر کسرا
نویسنده: جعفر مدرس صادقی
انتشارات: نشر مرکز
جعفر مدرس صادقی در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. برای درسخواندن به تهران آمد و همکاریاش با مطبوعات، روزنامهنگاری و نقدنویسی وقتی بیستوسهساله بود آغاز شد. انتشار کتاب گاوخونی اما برایش شهرت به ارمغان آورد؛ چراکه به غیر از داستانپردازی قوی و روایت غریبش، به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی، کردی و عربی هم ترجمه شده است.
جعفر مدرس صادقی علاوه بر نوشتن داستان و رمان، به کار بازنویسی و ویرایش متون کلاسیک و کهن ادبیات فارسی نیز علاقهمند است و آثاری مانند سیاستنامه، تاریخ بیهقی، مقالات شمس و مقالات مولانا از او منتشر شده است. او را باید از آن دست نویسندگانی دانست که به خوبی میداند چطور لحن صمیمی و نزدیک به گفتار را در آثارش حفظ کند و در عین حال، تاثیرپذیریاش از ادبیات کلاسیک ایران را نشان دهد. او نویسندهای است که باور دارد قصهگفتن، کار اصلی نویسندگان است. با زبانی ساده اما نو مینویسد و به دنبال جنجال، هیاهو و حواشی نیست.
جعفر مدرس صادقی در سال ۱۳۳۳ در اصفهان به دنیا آمد. برای درسخواندن به تهران آمد و همکاریاش با مطبوعات، روزنامهنگاری و نقدنویسی وقتی بیستوسهساله بود آغاز شد. انتشار کتاب گاوخونی اما برایش شهرت به ارمغان آورد؛ چراکه به غیر از داستانپردازی قوی و روایت غریبش، به زبانهای مختلفی از جمله انگلیسی، کردی و عربی هم ترجمه شده است.
جعفر مدرس صادقی علاوه بر نوشتن داستان و رمان، به کار بازنویسی و ویرایش متون کلاسیک و کهن ادبیات فارسی نیز علاقهمند است و آثاری مانند سیاستنامه، تاریخ بیهقی، مقالات شمس و مقالات مولانا از او منتشر شده است. او را باید از آن دست نویسندگانی دانست که به خوبی میداند چطور لحن صمیمی و نزدیک به گفتار را در آثارش حفظ کند و در عین حال، تاثیرپذیریاش از ادبیات کلاسیک ایران را نشان دهد. او نویسندهای است که باور دارد قصهگفتن، کار اصلی نویسندگان است. با زبانی ساده اما نو مینویسد و به دنبال جنجال، هیاهو و حواشی نیست.
سفر کسرا نام کتابی است که در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. داستان، دربارهی کسرا و سفری است که او آغاز میکند و به جستوجوی خویش برمیآید. او خودش را نمیشناسد و به دنبال هویتش میگردد. با مقدار کمی پول، بار سفر میبندد و از همسرش خداحافظی میکند. اما آیا در پایان سفر میتواند به چیزی که میخواسته برسد؟ جعفر مدرس صادقی دو داستان دیگر به نامهای شریک جرم و کلهی اسب نوشت و دوباره، شخصیت کسرا را وارد داستانش کرد.
سمفونی مردگان
نویسنده: عباس معروفی
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
عباس معروفی، نویسندهی گرانقدری که در سال ۱۴۰۱ چشم از جهان فروبست، با یادگارهایی مانند سمفونی مردگان و سال بلوا همیشه در خاطر دوستداران ادبیات زنده است. او در سال ۱۳۳۶ بهدنیا آمد. در دانشگاه ادبیات دراماتیک خواند. دوستی او با محمدعلی سپانلو به آشناشدنش با نویسندگان بزرگی مانند هوشنگ گلشیری، باقر پرهام و احمد شاملو منجر شد و دامنهی فعالیتهای او را گستردهتر کرد. انتشار نشریهی ادبی گردون، بنیانگذاری جایزهی قلم زرین گردون و راهاندازی انتشارات گردون از جمله فعالیتهای او بود. او همچنین برای نشاندادن احترامی که برای صادق هدایت قائل بود، کتاب پیکر فرهاد را نوشت و نام کتابفروشیاش را در برلین، خانهی هدایت نام گذاشت.
عباس معروفی آثار بسیاری از خود بهجا گذاشت. آثاری که هرکدام در نوع خود شاهکاری بهحساب میآید. نمایشنامههای ارزشمند و داستانهایی که گوشههایی از مشکلات روز دورانش را نشان میداد. سمفونی مردگان، داستانی که به سبک جریان سیال ذهن نوشته شده است و روایتی است از آنچه در یک خانواده با افکار سنتی رخ میدهد. خانوادهای که نمیتواند پذیرای مدرنیته و نوگرایی باشد و در جریان مبارزه با هر فکر تازهای برای خودش سیاهی به بار میآورد.
بخشی از کتاب صوتی سمفونی مردگان را بشنوید.
سمفونی مردگان
نویسنده: عباس معروفی
گوینده: حسین پاکدل
انتشارات: آوانامه
سال بلوا، اثر مشهور دیگری است که در سالهای جنگ جهانی دوم در ایران، در شهرستان سنگسر رخ میدهد و قصهی عشق و رنج زنی به نام نوشآفرین را روایت میکند. دختری که سرهنگزاده است و عشق جوانی کوزهگر را در دل دارد…
خانه ادریسیها
نویسنده: غزاله علیزاده
انتشارات: انتشارات توس
شبهای تهران، شبهایی روشناند. درست همانطور که غزاله علیزاده دوست داشت و گفته بود: «من غلام خانههای روشنم». اما افسوس که در چهلوهشتسالگی به زندگیاش پایان داد و درخشیدن بسیاری از آثارش را ندید. غزاله علیزاده در سال ۱۳۲۷ بهدنیا آمد. کارشناسی علوم سیاسی داشت و برای خواندن فلسفه به فرانسه رفت. تنها پایاننامهاش دربارهی مولانا مانده بود که با مرگ پدرش نیمهکاره ماند. دوبار ازدواج کرد. یادگار زندگی مشترکش با بیژن الهی دختری به نام سلمی بود و یادگار زندگیاش با محمدرضا نظامشهیدی به فرزندی گرفتن دو دختر از بازماندههای زلزلهی بوئین زهرا بود.
غزاله علیزاده به بیماری سرطان مبتلا بود و هرچند بیماریاش به کنترل درآمده بود، اما از مرگ و خودکشی صحبت میکرد. کارش را انجام داده و البته به کاری که میکرد عشق میورزید. گفته بود «برای دوستداشتن نوشتهام» و از چند نفر خواسته بود تا پس از مرگش، در صورت امکان کارهایش را چاپ کنند. آثاری مانند دو منظره و خانهی ادریسیها در زمان حیاتش به چاپ رسید و کتاب شبهای تهران، پس از مرگش. نثر روان و گاه شاعرانهی نویسنده، آثارش را ماندگار کرده است.
خانهی ادریسیها داستانی از یک خانهی قدیمی است که ساکنانی عجیب دارد. همه سالهای جوانیشان را گذراندهاند، به تنهایی خو گرفتهاند و از خانه خارج نمیشوند. اما ناگهان، گروهی وارد خانه میشوند و تلاش میکنند تا حق ستمدیدگان را از ستمگران بگیرند. با ورود آنان به خانهی ادریسیها، ماجراهای عجیب این کتاب آغاز میشود.
بخشی از کتاب صوتی خانه ادریسی ها را بشنوید.
خانه ادریسی ها
نویسنده: غزاله علیزاده
گوینده: سلمی الهی
انتشارات: رادیو گوشه
شرق بنفشه
نویسنده: شهریار مندنی پور
انتشارات: نشر مرکز
شهریار مندنیپور، نویسندهای با داستان آهنی و دستکشهای مخملی، از مهمترین نویسندگان نسل سوم ایران است. او در سال ۱۳۳۵ در شیراز به دنیا آمد. علوم سیاسی خواند، در جنگ ایران و عراق در جبهه خدمت کرد. در سال ۱۳۷۵ از سوءقصد جان بهدر برد و یک سال بعد نشریهی عصر پنجشنبه را راهاندازی کرد. چند سال بعد به آمریکا مهاجرت کرد تا بهعنوان استاد دانشگاه در رشتههای هنرهای نمایشی، ادبیات فارسی و سینمای مدرن تدریس کند و هنوز هم در مقام استادی مشغول به فعالیت است.
شهریار مندنی پور، به دلیل خلق آثار درخشانش، موفق شده تا لوح طلایی بیستسال داستاننویسی ایران، جایزهی مهرگان ادب و جایزهی ادبیات آتن را از آن خود کند و برای دریافت جایزهی پن در آمریکا نامزد شود. هرچند شرق بنفشه، همیشه یادآور نام شهریار مندنیپور است، اما داستانهای بینظیر دیگری مانند مومیا و عسل، ماه نیمروز و قصهی هزارویکسال نیز از او بهجا مانده است.
شرق بنفشه، مجموعهای از چند داستان کوتاه است که از عشق صحبت میکند. کتاب نامش را وامدار یکی از داستانهایش است. دیگر داستانهای کتاب نیز شام سرو و آتش، آیلار، سالومه، ناربانو، مهمان، کهندژ، هزارویک شب و باز روبه رود نام دارد. عشق، در زبان شاعرانهی نویسنده متجلی میشود. هر شخصیت به فراخور جایگاه اجتماعیاش، زبان مخصوص به خود را دارد. ابهام و رمزورازگونهبودن داستانها، شرقیبودن شخصیتها و شاعرانگی متن، خواندن داستانها را به کاری لذتبخش تبدیل میکند.
بخشی از کتاب صوتی شرق بنفشه را بشنوید.
شرق بنفشه
نویسنده: شهریار مندنی پور
گوینده: حسن همایی
انتشارات: نوین کتاب گویا
اسفار کاتبان
نویسنده: ابوتراب خسروی
انتشارات: نشر نیماژ
ابوتراب خسروی، نویسندهای که با قلمش، داستانهای واقعگرایانه را با مفاهیم پستمدرن درهم میآمیزد و جادویی عجیب از روایت را شکل میدهد، در سال ۱۳۳۵ بهدنیا آمد. به اقتضای شغل پدر در سفر بودند و مسیرشان به اصفهان رسید. جایی که توانست شاگرد هوشنگ گلشیری باشد و از او برای بهترخواندن و نوشتن راهنمایی بگیرد. او که در زمینهی آموزش ابتدایی تحصیل کرده بود، سالها در مدارس کودکان استثنایی معلمی کرد و حالا هرچند از کار تدریس بازنشسته شده است، اما هنوز مینویسد.
قلم ابوتراب خسروی و سبک خاص نوشتههایش، مخاطبان خاصپسند را به خود جلب میکند. او که با اساطیر و کهنالگوها آشنا است، بهخوبی میداند چطور داستانهایی از مسائل و دغدغههای امروزی بنویسد و با اسطورهها ترکیبش کند. او میداند چگونه مضمون را به خدمت بگیرد تا شگردهای ادبی مختلف را در داستانش تجربه کند. همین نگاه خاص به داستاننویسی تابهحال دو بار برایش جایزهی هوشنگ گلشیری، جایزهی مهرگان ادب و جایزهی ادبی جلال آل احمد را بهارمغان آورده است. داستانهایی مانند اسفار کاتبان، رود راوی و ملکان عذاب از شناختهشدهترین آثار ابوتراب خسروی به شمار میروند.
اسفار کاتبان، داستانی عاشقانه است. از عشقی که میان دختری یهودی به نام اقلیما و پسری مسلمان به نام سعید شکل گرفته است. اقلیما و سعید که با هم بر موضوعی مشترک تحقیق و پژوهش میکنند، کمکم به یکدیگر دل میبازند. اما نگاه متعصبانهی خانوادهی دختر، مشکلاتی را بر سر راه اقلیما و سعید قرار میدهد.
برهنه در باد
نویسنده: محمد محمدعلی
انتشارات: نشر مرکز
محمد محمدعلی در سال ۱۳۲۷ در خانوادهای که به قصه و داستان عشق میورزیدند، به دنیا آمد. مادر که عاشق داستان امیرارسلان نامدار بود پسرش را با دنیای داستان آشنا کرد و محمود ثنایی که در دبیرستان، استادش بود، او را به نوشتن ترغیب کرد. از همان زمان نوشتن برای سالنامهی مدرسه و نوشتن داستان کوتاه را آغاز کرد. پس از تحصیل در رشتهی علوم سیاسی به فعالیت در سازمان بازنشستگی کشور، ادارهی آموزش عالی و سازمان اسناد و مدارک علمی کشور مشغول شد. او در سال ۱۳۵۶ به عضویت کانون نویسندگان ایران درآمد. سردبیری نشریهی برج، همکاری با نشریات دیگر و برگزاری جلسات شاعران سهشنبه از فعالیتهای دیگر اوست.
محمد محمدعلی در داستانهایش از فقر و مشکلات مردم امروزی مینویسد؛ درست مانند کتاب بازنشستگی و داستانهای دیگر که در سال ۱۳۶۶ منتشر شد. زبانی ساده دارد ولی چندصدایی را همواره در داستانهایش دارد و هر داستانی راویانی بسیاری دارد. نگاه او به مسئلهی مرگ نیز نگاهی متفاوت است که در آثارش بازتاب دارد. او در سال ۱۳۸۸ به کانادا مهاجرت کرد و در ونکوور نیز به تدریس داستاننویسی مشغول بود. در نهایت در سال ۱۴۰۲ چشم از جهان فروبست.
برهنه در باد، نام یکی از درخشانترین آثار اوست که در سال ۱۳۷۹ چاپ شد. داستان دربارهی یک کارمند معمولی است که میخواهد رمانی دربارهی یکی از ستوانهای زمان سربازیاش، یعنی منصور مرعشی بنویسد. ناگهان مرعشی سر راهش سبز میشود و همین موضوع آنها را دوباره به همدیگر میرساند. اما نقطهی اوج ماجرا زمانی است که مرد متوجه میشود پدرزنش هم مشغول نوشتن یک فیلمنامه دربارهی مرعشی است. اما مرعشی خیالات او کجا و مرعشی درون ذهن پدرزنش کجا!
امیرحسین چهلتن از آن دست نویسندگانی است که همواره، برای دریافت جوایز مختلف نامزد میشود. کارهایش در سطح بینالمللی مورد تقدیر قرار میگیرد و القابی مانند بالزاک ایران را برایش به همراه دارند. اما از سوی دیگر، همواره زیر تیغ سانسور است. او در سال ۱۳۳۵ بهدنیا آمد. هرچند در دانشگاه در رشتهی مهندسی الکترونیک درس خواند اما نوشتن چیزی بود که او را به جهان شناساند. یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران است. بعد از ماجرای اتوبوس ارمنستان، دوسال در ایتالیا اقامت کرد و با کمک بورسیهی بنیاد فرهنگی دو سال در آلمان بود. چند ماهی را هم به دعوت دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، در لسآنجلس گذراند. آثارش به زبانهای مختلف ترجمه میشود و جوایز مختلفی را با خود به خانه میآورند. مانند جایزهی بینالمللی ادبیات از سوی خانهی فرهنگهای جهان، برای کتاب محفل عاشقان ادب در سال ۲۰۲۰.
امیرحسین چهلتن فعالیتهای دیگری از جمله داوری جایزهی جهانی داستان واقعی در بخش روزنامهنگاری را هم برعهده دارد. او برای داستانهایش موضوعات جالبی را انتخاب میکند. تلاش میکند تا یک روایت تاریخی را در بستر تاریخ معاصر ایران روایت کند و البته که زن، زنانگی و زنان از جمله موضوعات تکراری در آثار اوست.
مهرگیاه داستان دو زن در ایران سالهای پادشاهی رضاخان است. شمسالضحی و رفعت که در روسیه و بیروت زندگی کرده و درس خواندهاند و حالا، همزمان با آغاز تحولات ایران و برداشتن گامهای به سوی مدرنیته، به ایران بازگشتهاند. باید دید واکنش آنها به این تغییرات گسترده چیست و چطور با این ایران جدید روبهرو میشوند.
بخشی از کتاب صوتی مهرگیاه را بشنوید.
مهرگیاه
نویسنده: امیرحسن چهلتن
گوینده: امیرحسن چهلتن
انتشارات: واوخوان
تیله آبی
نویسنده: محمدرضا صفدری
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
محمدرضا صفدری، نویسندهی اهل جنوب که داستانهایش با بوی دریا، شلوغی بندرها و جنگ گره خورده است، در سال ۱۳۳۲ بهدنیا آمد. در رشتهی ادبیات نمایشی درس خواند و سالها به عنوان دبیر در دبیرستان به کار تدریس مشغول بود. چندسالی در جلسات داستانخوانی با هوشنگ گلشیری شرکت کرد و مجموعه داستانهای کوتاه، رمان و نمایشنامههای بسیاری نوشت.
محمدرضا صفدری، در داستانهای واقعگرایانهاش با زبانی صریح از مسائل و مشکلات مردم مینویسد. در توصیفهای فضاهای خشن و کارگری، درست مانند نویسندگان دیگری همچون نسیم خاکسار و ناصر تقوایی عمل میکند. بااینحال، حسن میرعابدینی باور دارد که صفدری، هنوز سبک و صدای خودش را نیافته است. از میان هزاران نویسنده، صدای او هنوز چندان به گوش نمیرسد. علاقهی او به درآمیختن افسانههای قدیمی و فولکلور با داستانهای امروزی، در کتابهایش مانند تیلهی آبی و افسانههای چهل گیسو دیده میشود.
تیلهی آبی مجموعه چند داستان کوتاه با نامهای پریون، تیلهی آبی، دلگریخته، دیدارخانه، دو بلدرچین، مویه و درخت نخستین است. هرکدام از داستانها به نوعی به یکی از آداب و رسوم بومی مردم جنوب اشاره میکند و صفدری با توانایی خاصش در بهکاربردن تکنیکهای داستاننویسی، روایتهای بدیع آفریده است.
هیس
نویسنده: محمدرضا کاتب
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
محمدرضا کاتب، در سال ۱۳۴۵ بهدنیا آمد. از همان دوران نوجوانی علاقهاش را به نوشتن نشان داد و با انتشار داستانهایش در مجلههایی مانند کیهان بچهها و سروش نوجوانان، این علاقه را نشان داد. در دانشگاه در رشتهی کارگردانی درس خواند اما عشق نوشتن با او ماند و نتیجهی این عشق، انتشار چند رمان، چند مجموعه داستان و چند فیلمنامه است.
محمدرضا کاتب را باید از نویسندگان پستمدرن ایران دانست. او این ویژگیها را بهخوبی در داستانش جای میدهد. با شخصیتهایی که سرانجامی ندارند. با عدم قطعیتی که در تمام داستان موج میزند و ضمیمهها و پاورقیهای بسیاری که به داستانهایش اضافه میکند و گویی داستان را در دل حاشیهها ادامه میدهد. کتاب هیس، شاید بهترین نمونه برای معرفی سبک او در نوشتن داستان باشد که عنوان بهترین رمان سال را از سوی جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی از آن خود کرده است. بی ترسی، رام کننده و وقت تقصیر از آثار دیگر اوست.
هیس داستانی با چند راوی است. یک پاسبان، یک قاتل، نویسنده که در نیمههای داستان، جانش را از دست میدهد و راویهای دیگری که هرازگاهی سروکلهشان پیدا میشود تا قصه را از منظر خودشان روایت کنند. قصهی آدمهایی که در یک چرخهی پایانناپذیر و تمامنشدنی خشونت گرفتار شدهاند و حالا هرکدام، قصهای دارند که در دل این قصهی طولانی، برای مخاطبانشان تعریف کنند.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه