آوازهای کوچکی برای ماه
نویسنده: گوستاو فلوبر
مترجم: گلاره جمشیدی
انتشارات: نشر افق
عشقْ دلیل اصلی ماندگاری در دنیا، روحبخش زندگی روزمره و آرامشبخش دلهاست. هرچند با وصال به لذت و شیرینی میرسد و با فراغ تلخی میآورد، اما همیشه ارزشمند است و تعالی به بار میآورد. در این یادداشت وبلاگ طاقچه سری به کشوی نامههای عاشقانهی نویسندگان بزرگ جهان زدهایم.
آوازهای کوچکی برای ماه
نویسنده: گوستاو فلوبر
مترجم: گلاره جمشیدی
انتشارات: نشر افق
نام گوستاو فلوبر همیشه یادآور بلندپروازیهای زنی به نام اما است که نتوانست بلندپروازیهایش را با واقعیت زندگی تطبیق دهد و به همین دلیل، زندگی خوبی را که میتوانست داشته باشد، از خودش دریغ کرد. گوستاو فلوبر با نوشتن کتاب مادام بوواری، نشان داد که چگونه میتواند دنیای واقعی را به تصویر بکشد و همزمان عشق را نیز نشان دهد. همین داستان هم برای او، لقب پدر سبک واقعگرایی را به ارمغان آورد. شاید خواندن این کتاب و آشنایی با افکار فلوبر این سوال را برایمان ایجاد کند که او در زندگی عاشقانهاش چگونه بوده است؟
کتاب آوازهای کوچکی برای ماه، پاسخی برای این سوال است؛ این کتاب مجموعهای از نامههای عاشقانه است که میان گوستاو فلوبر و آمانتین اُرُر لوسیل دوپن رد و بدل میشد که آمانتین نام ادبی ژرژ ساند را برای خود انتخاب کرده بود. آنها در قرن نوزدهم و در میانهی جنگ فرانسه و آلمان، رابطهای را آغاز کردند که امروز میتوانیم از دل این نامهها به چگونگیاش پی ببریم.
کتاب آوازهای کوچکی برای ماه، نه فقط نامههای عاشقانهی میان این دو را روایت میکند که بازتابی است از زندگی و باورهای روشنفکران در آن روزگار. آنها در نامههایشان از آنچه که دوست داشتند، سلیقهشان در ادبیات و هنر و حتی تفاوت دیدگاههایشان هم صحبت کردهاند. از همین رو، این کتاب هم لطافتی عاشقانه دارد و هم مانند تونل زمان ما را به قرن نوزدهم فرانسه و زندگی در آن دوران میبرد.
دلبند عزیزترینم
نویسنده: اولگا کنیپر
مترجم: احمد پوری
انتشارات: نشر نیماژ
امروز که درمان بسیاری از بیماریها در دسترس است و پیشرفت تکنولوژی زندگی را برای آدمها بسیار آسان کرده است، تصور روزگاری که بیماری جان انسانها را بگیرد و نامهنگاری تنها راه ارتباطی میان انسانها باشد سخت است. اما چنین روزگاری چندان هم از ما دور نبودند. زمانی که آنتوان چخوف، نویسندهی شهیر روس با اولگا کنیپر، هنرمند تئاتر ازدواج کرد، بیماری سل به سراغش آمد. از همین رو، دکتر برایش زندگی در مکانی خوش آبوهواتر از مسکو را تجویز کرد. از سوی دیگر، اولگا به دلیل شرایط کارش امکان ترک مسکو را نداشت. همین شد که نامهنگاریها میان این دو آغاز شد.
کتاب دلبند عزیزترینم، مجموعهای از نامههای عاشقانهای است که در فاصلهی بین سالهای ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۴ میان این دو نفر رد و بدل شد. آنها رابطهی عاشقانه را در سال ۱۸۹۹ آغاز کردند و دو سال بعد در سال ۱۹۰۱ ازدواج کردند. اما شرایط زندگی چندان با آنها راه نیامد و رابطهی آنها به رابطهی راه دور تبدیل شد. در نهایت آنتوان چخوف در سال ۱۹۰۴ از دنیا رفت. اما اولگا که آرامش زندگی را در نوشتن و نامهنگاری پیدا کرده بود، به نوشتن ادامه داد.
اولگا در نامههایش از زندگیاش در مسکو میگفت. از نمایشهای همسرش که روی صحنه میرفتند برایش مینوشت و از حال و احوال زندگی خانوادگیاش و رابطهاش با اعضای خانواده و کسانی مانند مادر و خواهرش هم میگفت. اما چخوف بهخوبی بلد بود چطور با عشق و محبت آتشینی که دارد، آرامش را دوباره به قلب همسرش بازگرداند. شاید به دلیل همین عشق عمیق و رابطهی خاص آنها باشد که کتاب دلبند عزیزترینم به یکی از زیباترین عاشقانههای جهان بدل شده است.
بیتو همهچیز کسالتآور است. چهقدر دلم برای دیدنت، برای نوازشت، برای نگاه کردن به تو تنگ شده است. احساس میکنم از همهی دنیا دور افتادهام.
تو چه؟ دربارهی چه فکر میکنی؟…
ناظم حکمت در قلب پیرایه
نویسنده: نازان آریسوی
مترجم: یاسمن پوری
انتشارات: نشر سنگ
زندگی از عشق و زیبایی و همزمان رنج و درد بسیار پر است. زندگی ناظم حکمت و همسر سومش پیرایه نیز ترکیبی از عشق و رنج بود. ناظم حکمت و پیرایه هر دو در روابط عاطفی قبلیشان شکستهایی را تجربه کرده بودند و این شد که وقتی به همدیگر رسیدند، آغوششان برای عشق یکدیگر گشوده و باز بود. در سال ۱۹۳۲ تصمیمشان برای ازدواج جدی شد اما بهزندانافتادن ناظم، برنامههایشان را متحول کرد. همین دوری نیز سبب شد تا به نامهنگاری روی بیاورند.
کتاب ناظم حکمت در قلب پیرایه، مجموعهی نامههایی است که در طول دوازده سال میان این دو دلداده در جریان بود. وقتی که ناظم حکمت دوباره به زندان افتاد، به همسرش بیوفایی کرد. اما پیرایه تمام این نامهها را در چمدانی جمع کرده بود. پس از مرگ پیرایه، این پسر او بود که این نامهها را پیدا و آنها را منتشر کرد. ماجرای بیوفاییها و خیانت ناظم حکمت، هرچند در قلب پیرایه محفوظ مانده بود، اما پس از انتشار نامهها برای تمام مردم واضح شد.
بخشی از کتاب صوتی ناظم حکمت در قلب پیرایه را بشنوید.
ناظم حکمت در قلب پیرایه
نویسنده: نازان آریسوی
گوینده: بهمن وخشور
انتشارات: آوای چیروک
نامههای عاشقانه
نویسنده: جبران خلیل جبران
مترجم: آزاده مسعودنیا
انتشارات: نشر ثالث
جبران خلیل جبران برای نوشتن متون عارفانه و عاشقانه در سراسر دنیا شناخته میشود. او روح و جسمش را میان لبنان، زادگاهش و آمریکا، محل بالیدنش، تقسیم کرده بود، از همین روست که هم در میان عربزبانها و هم در میان مردم غرب شهرت دارد. البته آثار ادبی شاخص و نگاه زیبای او به زندگی را نیز نباید از یاد برد.
در کتاب نامههای عاشقانه، مجموعهای از نامههایی را میخوانیم که خلیل جبران و می زیادا، به یکدیگر نوشته بودند. آنها در سال ۱۹۱۲ نامهنگاری را آغاز کردند و تا زمان مرگ خلیل جبران در سال ۱۹۳۱ به مکاتبه ادامه دادند. در نامههایشان از آنچه که خوانده بودند، صحبت میکردند. دیدگاههای ادبیشان را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند و بر آنچه که خوانده بودند نقد و بررسی میکردند. هم خلیل جبران و هم می زیادا از جمله نویسندگان شاخص ادبیات عرب به شمار میآمدند و در گرفتن گفتوگوهای ادبی میانشان، چیزی دور از ذهن نبود؛ می ازجملهی نخستین زنانی بود که به جنبش آزادی زنان در قاهره پیوست و خانهاش تبدیل به محفل بزرگی شده بود که دوستداران ادبیات و ادبا همواره در آن گرد هم میآمدند.
بااینحال، کمکم آتش کمجان عشق میانشان شعله کشید تا جایی که مرگ جبران در سال ۱۹۳۱، دورههایی از افسردگی شدید را برای می به همراه داشت. کتاب نامههای عاشقانه جدا از اینکه مخاطبان را با دیدگاههای دوتن از بزرگان ادبیات جهان آشنا میکند، ارزش دیگری هم دارد. رابطهی میان این دو دوست تنها و تنها از طریق نامهنگاری بود و آنها در زندگیشان در این دنیا، موفق به دیدار یکدیگر نشدند. شاید همین موضوع، حلاوت عشق میان این دو را نشان دهد.
بخشی از کتاب صوتی نامههای عاشقانه را بشنوید.
نامههای عاشقانه
نویسنده: جبران خلیل جبران
گوینده: راضیه هاشمی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
نامههای عاشقانه پابلو نرودا به آلبرتینا رزا
نویسنده: پابلو نرودا
مترجم: ابوذر آهنگر کیاسری
انتشارات: نشر روزگار
پابلو نرودا، شاعری که در سال ۱۹۷۱ جایزهی نوبل ادبی را از آن خود کرد، زندگی عاشقانه و کاری پرفراز و نشیبی داشت. او از حزب کمونیسم طرفداری میکرد و از مخالفان ژنرال فرانکو، رهبر دیکتاتور اسپانیایی و ژنرال پینوشه، رهبر دیکتاتور شیلیایی بود و در نوشتههایش از سیاستهای آمریکا بهویژه جنگ با ویتنام انتقاد کرده بود. همین دلایل هم سبب شد تا نوشتههای او به عنوان نویسنده، همواره رنگ و بوی سیاسی داشته باشد و همیشه در حال جابهجایی باشد. اما از سوی دیگر، اشعار او لطافت و حلاوتی خاص دارند.
کتاب نامههای عاشقانهی پابلو نرودا، مجموعه نامههایی است که او به آلبرتینا رزا نوشته است. عشقی یکطرفه اما آتشین و عمیق. نرودا امیدوار بود که بتواند با آلبرتینا رزا ازدواج کند اما در سوی دیگر، آلبرتینا چنین تصمیمی نداشت. نرودا به نوشتن نامهها ادامه داد، با زبانی گرم و صمیمی برای او نوشت، از زندگی، امیدواریها و اندوهش صحبت کرد و عشقش را به این زن تاثیرگذار ابراز کرد. اثر این عشق بر نرودا چنان بود که پس از گذشت سالها، حتی زمانی که برای سومین بار هم ازدواج کرده بود، باز هم یاد و خاطرهی آلبرتینا در وجودش زنده بود.
ملوسک عزیزم، این قدر شکایت نکن که به تو نامه نمیدهم، به زندگینابسامان پابلویت فکر کن که سرپناه ندارد، پول ندارد، و تو را هم ندارد. دیروز نامهی طولانیام به دستت رسید؟ آن کارت را یولاندو به من داده بود. از ادارهی پست یک روزنامه، یک کتاب و نوشتهی چاپی را هم بخواه، حتماً همهی قسمتها را میگردند و آنها به تو میدهند.
نامههای عاشقانه جیمز جویس به همسرش نورا بارناکل
نویسنده: جیمز جویس
مترجم: غلامرضا صراف
انتشارات: نشر نیماژ
جیمز جویس را باید یکی از مهمترین نویسندگان قرن نوزدهم و بیستم دانست. او با آثاری مانند دوبلینیها، اولیس، پرترهای از مرد هنرمند در جوانی درخشیده که به عنوان آثاری مشهور در سبک مدرنیسم شناخته میشود. اما تواناییها و استعدادهای او محدود به نوشتن نبود. او از همان ابتدای تولد استعدادی عجیب از خود نشان داد و به مرور زمان به سیزده زبان مختلف در دنیا تسلط پیدا کرد. رابطهی عاشقانهی او با نورا بارناکل نیز از جمله پیچیدهترین روابطی است که در آن روزگار میان نویسندگان در جریان بوده است.
نورا بارناکل، بر خلاف همسرش، زنی عامی بود و در زمان نامه نوشتن حتی نمیتوانست بهراحتی از علائم سجاوندی استفاده کند. اما عشق این دو نفر به همدیگر و تعهد و وفاداریشان به یکدیگر، سبب شد تا رابطهی میانشان محکم و عاشقانه باقی بماند. آنها نامهنگاری را در سال ۱۹۰۴ آغاز کردند و تا سال ۱۹۲۴ ادامه دادند. اما تا سال ۱۹۳۱ هنوز با یکدیگر ازدواج نکرده بودند. در کتاب نامههای عاشقانهی جویس به همسرش نورا بارناکل میتوان حرارت عشق و محبت میان این دو نفر را احساس کرد. شاید حمایتهای نورا از همسرش و همراهی او در مهاجرتهای پیدرپی جیمز جویس، دلیلی برای محکمبودن این رابطهی عاطفی است.
نورای عزیزم، الآن زنگ ساعت یک را اعلام کرد. من یازدهونیم رسیدم خانه. از آن موقع، همچون ابلهی بر صندلی راحتی نشستهام. هیچ کاری نمیتوانم بکنم. به هیچ صدایی جز صدای تو نمیتوانم گوش دهم. همچون ابلهی هستم گوشسپرده به تو تا «عزیز» خطابم کنی. امروز دو نفر را با بیاعتنایی ترک کردم و رنجاندم؛ میخواستم صدای تو را بشنوم، نه صدای آنها را.
نامههای عاشقانه ویکتور هوگو
نویسنده: ویکتور هوگو
مترجم: مینا آذری
انتشارات: انتشارات یوبان
ویکتور هوگو با نوشتن کتابهایی مانند بینوایان و گوژپشت نوتردام در جهان شناخته میشود. زبان و توانایی قلم او در نوشتن از مشکلات جامعه، فساد درباری و رنج مردم فقیر سبب شد تا همیشه با خشم سران حکومت دستوپنجه نرم کند. تندادن به تبعید و خودداری از بازگشت به کشورش به دلیل اینکه نمیخواست آثارش زیر تیغ سانسور بروند، از او یک قهرمان ملی ساخت. عضویت در فرهنگستان فرانسه، یکی دیگر از دستاوردهای ادبی او بود. هرچند زندگی عاطفی او چندان خوشایند نبود.
ویکتور هوگو در جوانی به آدل فوشه، دختر یکی از دوستان خانوادگیشان دل باخت. مخالفت اعضای خانواده با ازدواج آنها آتش عشقشان را شعلهورتر کرد و نامهنگاری میانشان از سال ۱۸۲۰ آغاز شد. آنها دوسال بعد در سال ۱۸۲۲ ازدواج کردند اما در نهایت، غم ازدستدادن فرزندان و خیانت آدل به ویکتور، زندگی عاطفی آنها را نابود کرد.
کتاب نامههای عاشقانهی ویکتور هوگو، مجموعه نامههای عاشقانهای است که ویکتور هوگو در طول این دو سال و پیش از ازدواج با آدل برایش نوشته است. نامههایی که نشان از عشق پاک دوران جوانی دارد. هرچند هوگو زیر نامهها را «برای آدل، همسر تو» امضا میکرد، اما به طور مرتب از او میخواست تا نامهها را بسوزاند. باید از آدل فوشه ممنون بود که به این خواستهی همسرش تن نداد!
آدل، من خوشبخت بودن را گم کردهام اما خواندن یادداشت بسیار کوتاهت، شادی و خوشی که تقریباً برای یک سال تمام از آن محروم بودم را به من برگرداند. این حقیقت که هنوز مرا دوست داری ناگهان مرا از دلمردگی و سردی خارج کرد. حال تقریباً خوشبختم! دارم فکر میکنم چگونه عبارتی بیابم تا این صحنهی خوشبختی را برای تو توصیف کنم، تویی که خود دلیل این خوشبختی هستی؛ نمیتوانم هیچ واژهای بیایم. با این حال باید برایت بنویسم. احساسات بسیاری به یکباره در من جمع شدهاند و نمیتوانم بدون منتقل کردن آنها به تو زندگی کنم.
خطاب به عشق
نویسنده: کاترین کامو
مترجم: زهرا خانلو
انتشارات: نشر نو
در میان آثار نویسندگان مهم قرن بیستم، نام آلبر کامو به دلیل خلق آثاری مانند بیگانه، کالیگولا و افسانهی سیزیف و نیز دریافت جایزهی نوبل ادبیات میدرخشد. نویسندهای که فلسفه میدانست و همین نگاه فلسفی، در آثار او بازتاب پیدا کرد و سبب شد تا از مشکلات جهان بنویسد. او روابط عاشقانهای هم داشت. یکبار ازدواج کرده بود اما ازدواجش دو سال بعد به پایان رسید. بار دیگر عشق در خانهاش را زد اما حاضر به ثبت ازدواج رسمی با معشوقهاش نشد و هیچ چیز حتی تولد فرزندانشان هم نظر او را تغییر نداد. اما عشق او به ماریا کاسارس، که هنرپیشهی تئاتر بود، گوشهی دیگری از زندگی این دو را نشان داد.
کتاب خطاب به عشق، مجموعه نامههایی است که نوشتنشان در سال ۱۹۴۴ آغاز شد و تا زمان مرگ کامو ادامه پیدا کرد. این نامهها، چهرهی دیگری از آلبر کاموی فیلسوف و روزنامهنگار به مخاطبان نشان میدهد. چهرهای جدید که شباهتی به نویسندهی کتاب بیگانه ندارد و از همین رو، خواندنش، جذاب و لذتبخش و مانند یک ماجراجویی عجیب است.
بخشی از کتاب صوتی خطاب به عشق را بشنوید.
خطاب به عشق
نویسنده: آلبر کامو
گوینده: رضا عمرانی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
مثل خون در رگ های من
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: نشر چشمه
نمیتوان از نامههای عاشقانه صحبت کرد و از عاشقانههای شاملو برای آیدا چیزی ننوشت. احمد شاملو که شاعری پیشرو، روزنامهنگار و مترجم بود، به دلیل فعالیتهای سیاسیاش به زندان افتاد. آشنایی او با نیما یوشیج و فریدون رهنما، بر مسیر حرفهای او تاثیر عمیقی گذاشت و سفرهای که به کشورهای خارجی داشت دیدگاه او را وسیعتر کرد. بااینحال، در زندگی عاطفیاش ردپایی از شکست را میتوان دید. ازدواج اول شاملو با اشرفالملوک اسلامیه چهار فرزند به او داد اما نتیجهاش جدایی بعد از ده سال زندگی مشترک بود. ازدواج دومش با طوسی حائری نیز بعد از چهارسال به پایان رسید. درست زمانی که شاملو در سکوت فرو رفته بود و امیدش را به زندگی از دست داده بود، آیدا مانند نوری وارد زندگی او شد و درخشش عشق، امید را دوباره به او بازگرداند.
کتاب مثل خون در رگهای من، نامههای عاشقانهای است که احمد شاملو از سال ۱۳۴۱ برای معشوقه و بعدتر همسر سومش، آیدا سرکیسیان نوشته است. شیرینی عشق میان این دو، تاریخ و ساعتی که پای هر نامه نوشته شده است و لطافت نوشتار عاشقانهی احمد شاملو، درست مانند یک راهنمای بزرگ است؛ چطور میتوان از عشق مراقبت کرد و آن را از نهالی شکننده به درختی تنومند بدل کرد.
بخشی از کتاب صوتی مثل خون در رگ های من را بشنوید.
مثل خون در رگ های من
نویسنده: احمد شاملو
گوینده: میکائیل شهرستانی
انتشارات: رادیو گوشه
در همین یادداشت به معرفی کتابهایی پرداختیم که نامههای عاشقانهای از سوی نویسندگان و شاعران بزرگ جهان به معشوقهایشان بود. هرچند امروز میتوانیم به اطلاعات بسیاری دست پیدا کنیم، اما روزگار گذشته همانند امروز نبود. نکتهی دردآور ازبینرفتن نوشتههایی است که میتوانست راهگشای ما برای درک عشق میان دو دلداده در سالهای دور باشد. بااینحال، برخی از نامههای بهجامانده از بزرگان تاریخ، از سیاستمدارها گرفته تا نویسندگان و موسیقیدانها چراغ روشن این مسیر است. کتابهایی که در ادامه معرفی میکنیم، از مجموعهی «نامههای نامداران» انتخاب شده است و هرکدام تکهای از این پازل بزرگ عاشقانههای جهانی است.
رمانتیکهای عاشق، مجموعهای از نامههای عاشقانه از نویسندگان و شاعران مانند هوگو، شیلر، گوته، شلی و پوشکین است که در طول سالهای مختلف برای معشوقهای مختلفی نوشته شده است. این کتاب به همت کاوه میرعباسی گردآوری و منتشر شده است.
نحوهی ابراز عشق و عاشقی به یک معشوقه در روزگار دور چگونه بوده است؟ بزرگان ادبیات و تاریخ چطور عشقشان را ابراز میکردند؟ در مسیر عاشقی چطور دل نازک میشدند و حسادت میورزیدند و چطور با فراغ کنار میآمدند؟ کتاب هفده خان عشق به این سوال پاسخ میدهد.
نامههای عاشقانه اگر از سوی نویسندگان و شاعران باشد، بیشتر درک میشود. اما در کتاب به نام عشق قرار است نامههای عاشقانهای از سیاستمدار بزرگی مانند ناپلئون بناپارت و نیز موسیقیدانی مشهور مانند بتهوون را بخوانیم و روی دیگرشان را، ورای سیاست و موسیقی ببینیم.
کتاب رئالیستها در غرقاب عشق، جلد دیگری از این مجموعه است و نامههای عاشقانه و شرحی کوتاه از زندگی نویسندگانی مانند تولستوی، بالزاک، فلوبر، تواین، دیکنز و برنارد شاو است.
اگر به خواندن نامههای افراد مشهور و نویسندگان و داستاننویسان علاقه دارید، نامههای کافکا را نیز به شما پیشنهاد میکنیم: نامههای کافکا به ملینا (نامههای به ملینا)، نامه به فلیسه، و نامههای کافکا به پدر و مادر.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه