انسان در جستجوی معنا
نویسنده: ویکتور فرانکل
مترجم: امیر لاهوتی
انتشارات: انتشارات جامی
«وقتی نمیتوانیم موقعیتی را تغییر دهیم؛ چالش پیش روی ما تغییر خودمان خواهد بود.» ویکتور فرانکل، گویندهی این «گزاره» احتمالا بهترین الگوی عملی پیشنهادی است که داده است. او زندگی در اردوگاههای مرگ آشوویتس را با همین تفکر تاب آورد.
آیا در زندگی لحظاتی سختتر از بیآیندگی و انتظار مرگ محتوم وجود دارد؟ این همان موقعیتی است که دکتر فرانکل ـ روانشناس اتریشی ـ ناخواسته گرفتار آن شد و از آن، زنده و پرامید و سربلند بیرون آمد. او بهجای تلاش برای تغییر موقعیتی که در آن گیر افتاده بود، روی تغییر خودش تمرکز کرد. و بهگمانم این همان گمشدهی روزهای سختِ امروزِ زندگی ما ایرانیان است: تلاش برای تغییر خودمان در دنیایی که هیچ چیزش بهقاعده نیست.
بدیهی است که برای تغییر کردن باید بدانیم که هستیم و چرا و چگونه باید تغییر کنیم. در این راهِ پر پیچ و خم، برای فتح قلههای صعبالعبورِ پیشِ رو، نیازمند داشتن ساز و برگ کافی و مناسب هستیم. و چه چیزی جز سلاح دانش و آگاهی میتواند ساز و برگ بهتری باشد؟ کتاب، این ابداع جادویی بشر، احتمالا یکی از بهترین توشههایی است که میتواند همراهِ راه ما در موفقیت در کار و بارمان باشد.
اما تغییرِ خود بهصورت تام و تمام یک بحث است و تغییرات کوچک اما مؤثر در برخی جنبههای مهم زندگی بحثی دیگر. یکی از حوزههای اصلی زندگی ما، کار کردن است. فارغ از اینکه آیا شغل درآمدزایی داریم یا نه، در هر حال هر کدام از ما مشغولیتها، و آرزوهایی را برای زندگی خودمان در اجتماع داریم. در واقع همان چیزی که بیشتر از همه چیز برای آن وقت صرف میکنیم، «حرفه»ی ما است. و آیا برای پیشرفت در حرفه، نقطهی پایانی میتوان متصور شد؟
در هر حرفهای عدهای هستند که نقطهی کمال آن حرفه هستند. چرا آنها به این کمال دست یافتهاند؟ نکتهی مهم این است که تمامِ قصه، استعداد نیست. در واقع راز اصلی در این نهفته است که «حرفهای»ها برای خودشان راه و رسم و اصولی دارند که قابل الگوبرداری است. اینجا است که من از «کار حرفهای» سخن بهمیان میآورم: چگونه میتوانیم مانند حرفهایها کار کنیم؟
دوستان خوب من در «طاقچه» از من خواستهاند تا در مورد کتابهایی که به موفقیت در کسب و کار کمک میکنند بنویسم. من در این نوشتار تلاش میکنم تا ۵ کتابِ بسیار خوب را در مورد راه و رسمِ «کار حرفهای» به شما معرفی کنم که در طاقچه میتوانید پیدایشان کنید.
پیشنهاد میکنیم اگر به خواندن کتاب های انگیزشی علاقه دارید، نگاهی به صفحه کتابهای پیشنهادی کوین ترودو هم بیندازید.
انسان در جستجوی معنا
نویسنده: ویکتور فرانکل
مترجم: امیر لاهوتی
انتشارات: انتشارات جامی
در ابتدای نوشته به دکتر فرانکل اشاره کردم. او پس از پشت سر گذاشتن تجربهی دهشتناک آشوویتس، در ادامه به کار اصلیاش یعنی رواندرمانی بازگشت و مکتب جدیدی را رواندرمانی پایهگذاری کرد که معنادرمانی (لوگوتِراپی) نام دارد.
دکتر فرانکل، عصارهی تجربیات و تفکر خود را در کتاب «انسان در جستجوی معنا» خلاصه کرد. از این کتاب چند ترجمه وجود دارد و احتمالا خیلی هم تفاوتی نمیکند کدام را بخوانید.
اگر بخواهم بهصورت خلاصه این کتاب را معرفی کنم میگویم که: در روزهای تلخ و تاریک زندگی، آنچه موجب نجات آدمی میشود، ایمان به زیبایی رؤیاها و معنای بزرگی است که وجود هر انسانی را تعریف میکند. قصهی پرغصهی زندگی گویی با درک این معنی است که به آرامش میرسد. کتابی پنج ستاره که چون از دل برآمده بر دل مینشیند. شاهکار دکتر فرانکل را باید بارها خواند!
پیشنهاد میکنیم یادداشت « در جستجوی معنای زندگی با کمک کتابها » را بخوانید.
ذهن شما دوستتان نیست؛ چگونه افسردگیتان را از بین ببرید و خود را نجات دهید!
نویسنده: آدام آلوارادو
مترجم: طوبی مردانی
انتشارات: نشر نوین
این کتابِ «آدام آلوارادو» با ترجمهی خوب «طوبی مردانی» کاری از نشر نوین است. این کتاب را زمانی خواندم که درگیر جنگی بزرگ با خودم بودم: اینکه من نمیتوانم یا اینکه نمیشود؟ زمانی که این کتاب را خواندم، فهمیدم که ذهنِ ما در واقع چندان تفاوتی با آن شخصیتِ همیشه ناامید کارتون گالیور یعنی «گِلام» ندارد که همیشه میدانست قرار است کارها خوب پیش نروند! آلوارادو در کتاب درخشانش به ما نشان میدهد که ذهن ما از چه تاکتیکهایی برای بهبند کشیدن خلاقیت و امیدواری و آیندهجویی ما استفاده میکند؛ تاکتیکهایی که خیلی وقتها هم بسیار ناجوانمردانهاند!
در واقع با فهمیدن ساز و کار منفیگرایانهی ذهن است که میتوانیم روی امیدواری و تلاش برای ساختن آیندهای بهتر متمرکز شویم. برای این منظور، باید تلاش کنیم تا ورودیهای ذهن یعنی اطلاعات بهدست آمده از دنیای بیرون را کنترل کنیم (مثلا کمتر اخبار منفی که نمیتوانیم برای آنها کاری کنیم را بخوانیم) و بهموازات آن، تلاش کنیم تا هر روز ـ حتی شده یک دقیقه بیشتر از دیروز ـ واقعیتهای تلخ زندگی را فراموش کنیم و به دنیای خیالی روشن آینده پناه ببریم.
این کتاب برخلاف آن چیزی که بهنظر میرسد از جنس کتابهای روانشناسی زرد نیست و میتواند در موفقیت در کار به همه کمک کند. کتابی است بسیار خواندنی که ذهن من را واقعا حسابی قلقلک داد.
در یادداشت «چگونه بهترین کتاب روانشناسی را انتخاب کنیم؟» میتوانید اطلاعات بیشتری دربارهی انواع کتابهای روانشناسی به دست آورید.
کفش فروش پیر (شرح حالی از بنیانگذار نایکی)
نویسنده: فیل نایت
مترجم: حامد رحمانیان
انتشارات: نشر نوین
«به خودتان ایمان داشته باشید؛ اما همینطور به خود ایمان هم ایمان داشته باشید. نه آن ایمانی که دیگران تعریف میکنند. ایمانی که خودتان آن را تعریف میکنید. ایمانی که خود ایمان در قلب شما آن را تعریف میکند.»
جذابیت شرح حال فیل نایت بنیانگذار نایکی بیش از هر چیزی در بازتاب نقاط ضعف او بهعنوان یک انسان است. شاید بتوان رازهای موفقیت نایت و نایکی در کار را اینگونه خلاصه کرد: ایمان به آیندهی روشن، تسلیم نشدن، ساختن تیم خوب، خلق فرهنگ سازمانی پرشور و گرفتن تصمیمات درست.
فیل نایت که کارش را از واردات کفش از ژاپن به آمریکا شروع کرده بود، با همکاری استاد بزرگش در دو و میدانی یعنی «بیل بائورمن» دست به اختراع و تولید کفشی زد که تاریخ ورزش را تکان داد. و داستان وقتی دلانگیزتر میشود که در قصهی زندگی او بخوانیم با چه چالشهای شخصی عجیبی از جمله مواجهه با پدرش و مرگ فرزند جوانش دست و پنجه نرم کرده است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی ۱۰ کتاب برای شروع کسب و کار» را هم بخوانید.
تختخوابت را مرتب کن
نویسنده: ویلیام. اچ. مکریون
مترجم: حسین گازر
انتشارات: کتاب کوله پشتی
تخت خوابت را مرتب کن از آن کتابهایی است که به یک بار خواندنش میارزد. درسهای ویلیام اچ. مک ریون ـ یک کهنهسرباز آمریکایی حاضر در جنگ افغانستان و عراق ـ از زندگی که عصارهی آن، لزوم ترکیب کردن واقعبینی با امید و سختکوشی است. هر چند لازم است اشاره کنم که کتابی بهقلم یک ژنرال پنج ستارهی آمریکایی نمیتواند رپورتاژ آگهی در ستایش ارتش آمریکا و دخالتهای نظامی ناجوانمردانه و مرگبارش در سراسر دنیا نباشد و این، آزاردهنده است.
داستان من
نویسنده: مریلین مونرو
مترجم: معصومه عسکری
انتشارات: انتشارات میلکان
روایتی تلخ و شیرین از زندگی بازیگر افسانهای تاریخ سینما. زبان ساده و روراست کتاب را دوست داشتم که ترجمهی عالی خانم معصومه عسکری قطعا در این بین نقش مهمی داشت. مهمترین نکتهی کتاب بهگمانم این بود که خانم مونرو جایی از کتاب اشاره میکنند: «رؤیای من از دیگران قویتر بود!» او با سلاح «رؤیای بزرگش» و با پافشاری و تحمل سختیهای خردکننده سرانجام به رؤیایش رسید و یک هنرپیشهی ماندگار شد.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی کتاب بهترین قصهگو برنده است» را هم بخوانید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه