لوگو طاقچه
کتاب هایی با شخصیت های مشترک و تکراری

کتاب‌هایی با داستان‌های حلقه‌ای و شخصیت‌های تکراری

4,496 بازدید

داستان‌های پیوسته یا حلقه‌ای، داستان‌هایی هستند که توالی رویداد، شخصیت و یا مکان در آن‌ها دیده می‌شود. این توالی و پیوستگی یکی از جذابیت‌ها و تکنیک‌های داستان‌نویسی است که در قرن بیستم در فضای ادبیات داستانی غرب رخ نمایاند. در این یادداشت داستان های حلقه ای را توضیح داده‌ام و کتاب‌هایی که با این تکنیک نوشته شده‌اند، معرفی کرده‌ام.

ویژگی‌های داستان‌های حلقه‌ای

سابقه‌ی این تکنیک به پیش از این قرن بازمی‌گردد؛ نویسندگان مدرن وقتی با کتاب «هزار و یک شب» به عنوان پدیده‌ای ادبی و نه صرفاً متنی کلاسیک مواجه شدند، متوجه شدند می‌توان یک داستان بلند با فصل‌های متنوع و ناپیوسته اما درمجموع ‌به‌هم‌مرتبط، یا شخصیت‌هایی یکسان در داستان‌های کوتاه متفاوت با موضوعات مختلف نوشت. به این نخ تسبیح که مهره‌ها را  در کنار هم نگه می‌دارد توالی یا حلقه‌ی داستان کوتاه (Short story Sequence) می‌گویند. جز داستان هزار و یک شب در حکایت‌های کانتر بری از جفری چاوسر و همین‌طور در داستان دکامرون از بوکاچیو نیز این تکنیک روایی دیده می‌شود.

داستان‌های حلقه‌ای مجموعه‌داستان‌هایی هستند که ممکن است یک یا چند ویژگی زیر را داشته باشند:

۱. یک شخصیت ثابت که در چند اثر مختلف وجود دارد و در این آثار به تکامل می‌رسد؛

۲. چند شخصیت مرکب و متنوع یا دسته‌ای از شخصیت‌های مشابه که در آثار مختلف تکرار می‌شوند؛

۳. چند شخصیت مختلف و نامرتبط که درون‌مایه‌ی مسلط و مشابهی دارند؛ برای مثال چند شخصیت در چند داستان کوتاه در یک دوره‌ی زمان مشخص یا مکان مشخصی زندگی کنند و نویسنده فقط این دوره یا مکان ثابت را روایت می‌کند؛ درحقیقت، محوریت با آن مکان یا زمان است. یا اینکه نویسنده به روایت طبقه‌ی اجتماعی خاصی در چند داستان بپردازد.

برای اینکه با این تکنیک آشنا شویم به چند نمونه از برجسته‌ترین کتاب‌ها و داستان‌هایی که از این تکنیک در آن‌ها استفاده شده اشاره می‌کنیم.

نویسنده‌هایی که از تکنیک داستان‌های حلقه‌ای استفاده کرده‌اند

بستن تبلیغ

آثار اسماعیل فصیح

برای گزینه‌ی اول شاید معروف‌ترین نمونه، اسماعیل فصیح و داستان‌های جاندارش و قهرمان ثابتش «جلال آریان» باشد. درحقیقت، در اغلب داستان‌های فصیح یک شخصیت ثابت وجود دارد که هربار درگیر اتفاقی خاص در مقطعی از تاریخ معاصر ایران می‌شود.

جلال آریان در خانواده‌ای پایین‌شهر در تهران به دنیا می‌آید و برای تحصیل به آمریکا می‌رود و سپس به ایران برمی‌گردد. او دهه‌ی ۱۳۵۰ کارمند شرکت نفت و مقیم آبادان می‌شود. در تجرد به سر می‌برد و دل‌بستگی‌هایش در کتاب، یکی از موضوعات اصلی داستان می‌شود. او نماینده‌ی طبقه‌ی متوسط و نیمه‌روشنفکر است که خانواده‌ای مذهبی دارد اما خودش آن‌چنان به مذهب پای‌بند نیست ولی به ایران دل‌مشغول است.

در داستان‌ ثریا در اغما، جلال آریان که به دلیلی شخصی به پاریس رفته، شاهد رفتار ایرانیان مهاجر یک سال پس از انقلاب ۵۷ است. آریان راوی ترس‌ها و امیدهای ایرانیان در این مقطع تاریخی است.

در داستان زمستان ۶۲ هم قرار است جنگ ایران و عراق روایت شود. جلال آریان این بار در اهواز است و قرار است تاثیرات اجتماعی این واقعه را بازگو کند.

آثار جی دی سلینجر

جروم دیوید سلینجر از نویسندگان مشهوری است که از تکنیک داستان‌های حلقه‌ای به‌کرّار استفاده کرده است. او خانواده‌ای را خلق می‌کند به نام خانواده‌ی گلس که اعضای آن نابغه هستند. هرکدام از آن‌ها در داستانی از سلینجر حضور دارند و او از جنبه‌ای خاص به زندگی‌شان نگاه می‌کند.

خانواده‌ی گلس (گلس در انگلیسی به معنای شیشه است و به نوعی نمادی از شکنندگی و شفافیت درونی این خانواده است) شامل خانم و آقای لس و بسی گلس می‌شود که هر دو هنرمند موزیکال هستند. آن‌ها صاحب هفت فرزند می‌شوند.

سیمور فرزند اول خانواده و مرشد خواهران و برادرانش است (متولد ۱۹۱۷). او در سال ۱۹۴۸، در داستان یک روز خوش برای موز ماهی که در کتاب نه داستان آورده شده است- خودکشی می‌کند. در داستان ۱۶ هاپورث ۱۹۲۴ هم نامه‌ای در هفت‌سالگی‌اش از کمپ برای پدرش می‌نویسد.

بادی فرزند دوم خانواده گلس (متولد ۱۹۱۹) است. او نویسنده و استاد دانشگاه است. در انزوا و به دور از همه چیز زندگی می‌کند. او در داستان «تیرهای سقف را بالا بگذارید نجاران» نقش پررنگی دارد. منتقدین اذعان کرده‌اند که بادی نزدیک‌ترین شخصیت به خود سلینجر است.

بوبو فرزند سوم خانواده گلس و متولد ۱۹۲۱ است. او مادر لاینل، پسربچه‌ی حساس و جذابی است. این شخصیت در داستان انعکاس آفتاب بر تخته‌های بارانداز حضور دارد.

والت و واکر فرزندان چهارم و پنجم خانواده، دوقلو و متولد ۱۹۲۳ هستند. والت در سال ۱۹۴۵ در حادثه‌ای در جنگ با ژاپن کشته می‌شود. در داستان عمو ویگیلی در کانه تی کت شرح داده می‌شود که او چگونه بر اثر یک انفجار می‌میرد. واکر هم یک کشیش است.

زاخاری یا به اختصار زویی در ۱۹۳۰ متولد می‌شود. او نمایش کار می‌کند. بسیار باهوش است و در داستان فرانی و زویی حضور پر رنگ و مرشدگونه‌ای دارد. داریوش مهرجویی شخصیت علی مصفا در فیلم پری را از زویی گرفته است.

و در آخر فرانسیس یا به اختصار فرانی آخرین فرزند خانواده در سال ۱۹۳۵ متولد می‌شود. او هم به کار نمایش می‌پردازد. فرانی بسیار حساس است و در کتاب فرانی و زویی دچار یک بحران روحی و معنوی می‌شود؛ ولی در آخر به کمک زویی راه خویش را پیدا می‌کند.

این هفت فرزند وقتی کودک بودند، بین سال‌های ۱۹۲۷ تا ۱۹۴۳ در یک برنامه‌ی رادیویی معروف به نام «این کودک دوراندیش است» شرکت می‌کردند. در این مسابقه مجری از آن‌ها سؤال‌های سختی می‌پرسید و بچه‌ها به او جواب‌های جالب و بزرگ‌تر از سنشان می‌دادند؛ به‌نوعی که باعث شگفتی شنوندگان می‌شدند. پنج کودک کوچک‌تر بیشتر از دو برادر بزرگ‌تر تأثیر می‌گرفتند. سیمور و بادی در حالی که خود را در کتاب‌های مختلف غرق می‌کردند، آموخته‌هایشان را که شامل مذهب، عرفان، علوم مختلف، ادبیات، فلسفه و… می‌شد به خواهر و برادران کوچک‌ترشان نیز انتقال می‌دادند. نتیجه آش شله قلمکاری می‌شد که چند بچه از همه چیز و همه کس سر در می‌آوردند. همین اطلاعات زیاد باعث شده بود آن‌ها در بزرگسالی حوصله‌ی آدم‌های معمولی و حرف‌های مضحکشان را نداشته باشند. زویی به فرانی خاطره‌ای را یادآوری کرد که در آن سیمور فقط برای خوشحالی یک پیرزن چاق به زندگی امیدوار می‌شد و می‌نوشت. 

«یک روز خوش برای موز ماهی» داستان مشهوری است که در کتاب «۹ داستان» یا «دلتنگی‌های نقاش خیابان چهل و هشتم» منتشر شد. این داستان برای نخستین بار شخصیت مرموز، مبهم، افسرده و تراژیک سیمور گلس را به خواننده معرفی می‌کند و به بررسی زندگی، دغدغه‌های معنوی و در نهایت به مرگ تراژیک او می‌پردازد. داستان‌های دیگر خانواده‌ی گلس نیز تقریباً همه حول محور همین شخصیت ساخته و پرداخته شده‌اند. خودکشی سیمور، شاعر حساس و بااستعداد بر زندگی و شخصیت سایر فرزندان خانواده‌ی گلس سایه افکنده است.

شاید به نظر برسد که اقدام سیمور برای پایان‌دادن به ابتذال و آشوب زندگی خود در این عصر جدید راه حلی عاقلانه به نظر برسد. با این حال درک عمیق‌تر آثار سلینجر پرده از این حقیقت بر می‌دارد که او پاسخ ظلم و خیانت و خصومت را نه در خودکشی بلکه در رویکرد معنوی به زندگی می‌داند. دل‌مشغولی سلینجر به ذن و دیگر عرفان‌های شرق در داستان‌های مربوط به خانواده‌ی گلس بسیار دیده می‌شود.

 خانواده کالفیلد

سلینجر این تکنیک ادبی را در خصوص خانواد‌ه‌ی کالفیلد هم به کار برد. هولدن کالفیلد شخصیت اصلی و راوی رمان ناطور دشت است؛ نوجوانی ۱۶ساله که به خاطر شکست در امتحانات از مدرسه اخراج شده است. 

دیگر داستانی که به خانواده‌ی کالفیلد برمی‌گردد داستان کوتاه «من خلم است» نام دارد. ما می‌توانیم روند شخصیت هولدن در دوره‌های مختلف را در این داستان‌ها ببینیم و مقایسه کنیم. گویی دیگر او برای ما انسان کاملاً آشنایی شده است که از دور هوایش را داریم و از او مطلع می‌شویم.

برادر بزرگ‌تر هولدن د.ب نام دارد. او در هالیوود کار می‌کند و نویسنده است. او در دو داستان کوتاه حضور دارد.

برادر کوچک‌تر هولدن الی نام دارد. او بر اثر یک بیماری فوت می‌کند و این مرگ بر روحیه‌ی هولدن تأثیر منفی می‌گذارد.

فیبی خواهر کوچک‌تر هولدن است؛ تنها کسی که هولدن دوستش دارد.

بخشی از لذتی که خواننده از خواندن داستان‌های سلینجر به دست می‌آورد از پیداکردن پاسخ این سؤالات در داستان‌های مختلف و کنارهم‌چیدن قطعات پازل و نقاط هم‌پوشانی‌شده است.

ممکن است اینگونه داستان‌ها وحدت زمانی، مکانی، شخصیتی و یا حتی درون‌مایه‌ای داشته باشند. هر داستان مانند یک قطعه پازل است که باید جداجدا خوانده شود و در آخر همگی با هم در ارتباط هستند. این داستان‌ها در حین آنکه مستقل هستند به یک واحد کلی‌تر و بزرگ‌تر هم مرتبط می‌شوند.

شمیم بهار

از نویسندگان ایرانی که از تکنیک چندشخصیتی استفاده کرده‌اند می‌توان به شمیم بهار اشاره کرد. او در داستان‌های «طرح، این‌جا که هستیم، پاییز، ابر بارانش گرفته، اردی‌بهشت چهل‌وشش»، «شش حکایت کوتاه از گیتی سروش» و «سه داستان عاشقانه» از این تکنیک به‌خوبی استفاده کرده است.

جیمز جویس

بهترین نمونه برای سومین گزینه‌ای که برای داستان‌های حلقه‌ای مطرح کردیم، دوبلینی‌های جیمز جویس است. در این مجموعه داستان کوتاه، جیمز جویس محوریت را شهر دوبلین قرار می‌دهد. دوبلین به عنوان نشانه در این داستان‌ها تکرار می‌شود و خود واجد ویژگی‌های هویتی است.

شروود اندرسون

نمونه‌ی دیگر داستان وایزنبرگ، اوهایو نوشته‌ی شروود اندرسون است. 

واینزبورگ، اوهایو یک رمان اپیزودیک محسوب می‌شود متشکل از سلسله‌داستان‌هایی که با چندین عنصر به یکدیگر متصل شده‌اند. کتاب شامل ۲۲ داستان و ۱۰۰ شخصیت است که برخی فقط یک‌بار و باقی چندین‌بار ظاهر می‌شوند. داستان‌ها در شهری خیالی در ایالت اوهایو به نام واینزبورگ رخ می‌دهند. خیلی‌ها معتقدند این شهر خیالی بر مبنای شهر کلاید است که اندرسون دوران کودکی و نوجوانی‌اش را در آن‌جا سپری کرده است. هر داستان به یک شخصیت اصلی اختصاص دارد و گاه آن شخصیت در داستان‌های بعدی تکرار می‌شود. از سوی دیگر در کتاب یک شخصیت اصلی در تمام داستان‌ها به جز شش داستان تکرار شده است و شخصیت اصلی کتاب محسوب می‌شود.

محور اصلی کتاب، این تفکر است که همه‌ی شخصیت‌ها گروتسک هستند. این گروتسک بودنشان به معنای از شکل‌افتادگی محض نیست، بلکه بیشتر به معنای تکه‌پاره‌هایی از احساسات غیرمعمول و غیرطبیعی است.

موضوع اصلی داستان‌ها، برخورد شخصیت‌ها و ساکنان شهر خیالی واینزبورگ، با جهان اطرافشان است. داستان‌ها همه از یک الگوی تکراری از مضمون‌ها و حوادث پیروی می‌کنند. گروتسک‌ها کمی جرئت به خرج می‌دهند و در تاریکی برای ماجراجویی عازم خیابان‌های واینزبورگ می‌شوند.

این شخصیت‌ها از کنار هم می‌گذرند، همدیگر را می‌بینند و صدای هم را می‌شنوند. بااین‌حال به‌نظر می‌رسد کلاً با دنیای اطراف خود قطع رابطه کرده‌اند و همچون روح‌هایی گم‌شده سرگردان‌اند.

اندرسون زمان‌ها را به‌هم می‌ریزد و در یک پاراگراف، قهرمان‌هایش را ده سال به جلو و عقب می‌برد و به‌طور غریزی همه‌چیز را به‌هم می‌آمیزد؛ گویی همه‌چیز در خواب اتفاق می‌افتد.

داستان‌ها به‌خاطر نگاه عجیب و به‌شدت شخصی و روانکاوانه‌ای که به زندگی آمریکایی دارند، قابل توجه‌اند. شخصیت‌های داستان، همچون شخصیت‌های شکل‌گرفته‌ی داستان‌های رئالیستی نیستند و نویسنده هم قصد ندارد آن‌ها را این‌گونه به تصویر بکشد. آن‌ها تکه‌های له‌شده‌ای از زندگی و ته‌مانده‌های رنج و شکست‌اند. در هر داستان، یکی از شخصیت‌ها ظاهر می‌شود و سعی می‌کند همراهی بیابد و دوستش داشته باشد و هربار از این جست‌وجو به مرز دیوانگی می‌رسد. هیچ‌کدام از این شخصیت‌های گروتسک برای نویسنده به خودی خود ارزش ندارند و ارزششان برای او، عطش نامعمول و غیرقابل تعریفشان برای ارتباط از طریق سخن گفتن است.

نمونه‌ی دیگر از این تکنیک را می‌توان در داستان رد زمانه‌ی ما، داستان کوتاهی از همینگوی و در کتاب برخیز ای موسی از ویلیام فاکنر دید.

کلام آخر

شما چه رمان‌ها و داستان‌هایی می‌شناسید که از تکنیک داستان‌های حلقه‌ای استفاده کرده باشند؟ می‌توانید نام‌ این کتاب‌ها را در بخش کامنت‌ها بنویسید.

4,496 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

افسانه دهکامه


اشتراک گذاری یادداشت
4.7 3 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه