فلسفه ترس
نویسنده: لارس اسوندسن
مترجم: خشایار دیهیمی
انتشارات: نشر گمان
خیلی پیش آمده است که آرزو کنیم ای کاش هیچوقت نمیترسیدیم. آن موقع است که دیگر نه فکر اضافه از درستی یا نادرستی کارمان داریم نه نگرانیم که خدای نکرده اتفاق بدی بیفتد و بهتر از همه هیچوقت لازم نخواهد بود تا فشار عصبی حاصل از آن را تحمل کنیم. موضوعِ ترسها، فرد به فرد متفاوت میشود؛ اما همگی، واکنش یکسانی به آنها داریم و حتی میتوانیم توضیح دهیم در مواقعی که ترسیدهایم چگونه میشویم. در این یادداشت کمی درباره تفاوت ترس و اضطراب صحبت میکنیم و به معرفی چند کتاب برای غلبه بر ترس میپردازیم.
پیش از هر چیز این سوال را مطرح کنیم که آیا واقعا ترسها تا این حد بد و آزاردهنده هستند؟ حتما میگویید: «اگر آزاردهنده نبودند که دنبال غلبه بر ترس ها نبودیم! به خاطر همین ترسیدنها مجبور شدیم مسیر حرکت را تغییر دهیم یا حتی دور بزنیم. این به کنار، گاهی آنقدر فکر تولید میکنند که نتیجهاش جز سردرد نیست» بنابراین، به نظر میرسد ترسها مزاحمتر از چیزی هستند که به نظر میرسد.
اما با این حال، افرادی هستند که با این مدل فکر مخالفت میکنند و حتی میگویند: «نقطهی شروع تغییر یا پیشرفت ما از ترسهایمان بود! آنها بودند که به ما گفتند به کدام سمت حرکت کنیم تا موفق شویم.» تناقض این دو دیدگاه بسیار گیجکننده است؛ آخر مشکلاتمان را به گردن ترسهایمان بیاندازیم یا نه؟ در این یادداشت قصد داریم به این موضوع بپردازیم تا در نهایت به یک دیدگاه کارآمد و موثر برسیم. حتما تا انتهای این یادداشت با ما همراه باشید و دربارهی راهها و چند کتاب برای غلبه ترس بخوانید.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «در دوران افسردگی چه کتابهایی بخوانیم» را هم مطالعه کنید.
یکی از راههایی که باعث میشود در مورد چیزی نظر و دیدگاه دقیقی داشته باشیم، شناخت درست در مورد چیستی آن است. گاهی اوقات به دلیل اطلاعات کم در مورد ویژگیهای چیزی، دچار اشتباه میشویم و این اشتباه حتی بر روی ایدئولوژی ما نیز اثر خواهد داشت. در اینجا مختصرا به توضیح ترس و اضطراب و تفاوت میان آنها میپردازیم.
آیا شما هیجان ترس را میشناسید؟ یکی از خصوصیات ترس، ذاتی بودن آن است. همهی موجودات میترسند و این صرفا شامل حال انسانها نمیشود. اینکه از چه چیزی و چرا میترسند، متفاوت است و بستگی دارد. مثلا خرگوش در حضور یک حیوان درنده همیشه فرار میکند چون احساس خطر کرده و بقا تهدید شده است. این موضوع، در مورد ما انسانها نیز صدق میکند؛ هر زمان خطری ما را تهدید کند، هیجان ترس فعال میشود تا ما را وادار کند در برابر آن کاری کنیم. بنابراین، ترس یک واکنش طبیعی و ضروری بدن است و کار بزرگی انجام میدهد، باعث میشود در برابر موقعیت تهدیدزا واکنش درستی داشته باشیم.
ترس همواره در مقابل یک تهدید واقعی و بیرونی فعال میشود و حذف آن مساوی است با قرار گرفتن در برابر آسیب. از آنجایی که بدن به هنگام ترس و اضطراب واکنشهای فیزیکی یکسانی را بروز میدهد، ممکن است به اشتباه ترس را همان اضطراب بدانیم، در حالی که اینگونه نیست. در واقع ترس یک واکنش همگانی است اما اضطراب برای همه به یک شکل نیست. اضطراب حالتی است متشکل از ترس، تردید و نگرانی.
اضطراب به دلایل گوناگون رخ میدهد ولی عامل بهوجودآورندهی آن، برعکس عامل ترس، وجود خارجی ندارد و ذهنی است. همین موضوع باعث میشود که به عنوان مثال، شخص A دچار اضطراب امتحان شود اما فرد B در شرایط یکسان مشکلی نداشته باشد. بنابراین، اگر از چیزی میترسید که دیگران با آن مشکلی ندارند شاید به این علت باشد که فکر شما آن را تهدیدآمیز تلقی میکند (البته برای تشخیص دقیقتر، نظر یک متخصص در زمینهی بهداشت روان ضروری است) و این نکته احتمالا اولین قدم برای غلبه بر ترس است.
اما با این حال افراد مضطرب نیز از چیزی میترسند و علائم ترس را نشان میدهند و چیزی که ما به دنبال تغییر و حتی از بین بردن آن هستیم، یا حتی اگر فکر میکنیم بسیاری از فرصتها را از دست دادیم یا با وجودشان زندگی سختتر شده، اضطراب است نه خود ترس. همچون ترس، اضطراب نیز نسبت به یک موضوع تهدیدی را ایجاد میکند که منجر به فعال شدن مناطق مرتبط با ترس در مغز میشود. از آنجا که افکار اضطرابی دائمی هستند و به این سادگی متوقف نمیشوند، به مرور افراد را نگرانتر میکنند و اگر این فکر اصلاح نشود، به مرور ترس بزرگ و بزرگتر میشود تا جایی که زندگی فرد را مختل میکند و در اینجا تبدیل به اختلال اضطرابی میشود.
اینکه چه میشود افراد دچار اضطراب میشوند بستگی به خودشان و اجتماعی که در آن زندگی میکنند، دارد. تجارب زندگی اولیه و دوران کودکی، ویژگیهای شخصیتی، جهانبینی، میزان آمادگی ژنتیکی، عوامل اجتماعی-سیاسی-اقتصادی و… بله، همیشه هم اینگونه نیست که خودخواسته مضطرب شوید یا بترسید، محیط اطراف نیز به شدت میتواند در تولید اضطراب و ترس نقش داشته باشد.
فلسفه ترس
نویسنده: لارس اسوندسن
مترجم: خشایار دیهیمی
انتشارات: نشر گمان
اگر بررسی ترس از این منظر برایتان جالب است، کتاب «فلسفهی ترس»، نوشتهی لارس اسوندسن را به شما پیشنهاد میکنیم که قبل از خواندن یک کتاب برای غلبه بر ترس میتواند برای آشنایی با مسئله مفید باشد.
این کتاب به طور خاص به موضوع ایجاد اضطراب توسط عوامل بیرونی همچون فرهنگ، روابط اجتماعی و سیاسی میپردازد. ذکر این نکته ضروری است که همهی ما امکان دارد مضطرب شویم ولی بین این نوع اضطراب و اختلالات اضطرابی بسیار فرق وجود دارد و تنها روانشناس بالینی میتواند این موضوع را دقیق مشخص کند. با این وجود، بهتر است به هر نوع اضطراب با هر نوع شدت رسیدگی شود.
بخشی از کتاب صوتی فلسفه ترس را بشنوید.
فلسفه ترس
نویسنده: لارس اسوندسن
گوینده: سید میثاق ابطحی
انتشارات: انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
قبلتر به این موضوع اشاره کردیم که برخی افراد نسبت به ترسهایشان دید مثبتتری دارند؛ به نظر شما آنها از ترسهایشان چه دیدهاند؟ (از آنجایی که در اضطراب، ترس نیز وجود دارد، در این متن کلمهی ترس به جای اضطراب به کار میرود).
شخصی را تصور کنید که بسیار از خارج شدن از منزل میترسد و این ترس آنقدر شدید است که تهیه مایحتاج منزل نیز جزو دشوارترین کارهاست. جوانی را تصور کنید که برای یک مصاحبهی کاری دعوت شده است. این جوان در کار خود بسیار ماهر و با تجربه است ولی آنقدر از انتقاد و قضاوت منفی دیگران میترسد که در آن مصاحبه شرکت نمیکند و یک فرصت شغلی خوب را از دست میدهد! شخص دیگری را تصور کنید که بیشتر از ۲۰ سال سن دارد ولی هنوز نمیتواند مستقل زندگی کند و دائما در تصمیمگیریهایش به نظر این و آن متکی است و زمانی که دیگران کمک نکنند نمیتواند از پس کارها برآید و دچار استرس میشود. همزمان با این موضوع نیز سرزنش دیگران عزت نفس او را کاهش داده است.
از ترس تا شوق زندگی
نویسنده: کورت تیرواین
مترجم: کلارا کرمی
انتشارات: انتشارات نسل نواندیش
حال تصور کنید که این افراد بعد از مدتها توانستند از پس غلبه بر ترس بربیایند. طبیعی است که بگویند: «دنیایمان تغییر کرده است و حتی احساس میکنیم شخص دیگری شدهایم.» البته شاید بگویید مواردی که ذکر شد ترسهای سادهای هستند که میتوان به سرعت به آن غلبه کرد اما اگر از دید شخص مقابل به موضوع نگاه کنیم میبینیم که به هر حال برای او یک مشکل بزرگ و فلجکننده است. بنابراین، ترسها از فردی به فرد دیگر ریز و درشت میشوند ولی در اصل، فرقی ندارند؛ ترسها یک رسالت واحد دارند: ایجاد یک میدان نبرد که در ازای پیروزی، آزادی و آرامش عطا میشود.
این همان چیزی است که کورت تیرواین در کتاب «از ترس تا شوق زندگی» به آن اشاره میکند و میگوید: «… اما برای موقعیت یا شانسی که در ترس وجود دارد، به ندرت ارزش قائل میشویم که این موقعیت همانا پلی است که ترس در راه معنا بخشیدن و کیفیت بیشتر زندگیمان در اختیار ما قرار میدهد.» به بیان سادهتر، ترسها همچون نصحیتهای تند و آتشین هستند که تا عمق وجود را میسوزاند ولی عمل کردن به آن دنیای جدیدتری را به همراه دارد. اگر مایلید در مورد ترس و عوامل به وجود آورندهی درونی آن را بیشتر بشناسید، این کتاب برای غلبه بر ترس میتواند راهنمای خوبی برای شما باشد.
قابل درک است اگر تا به حال به ترس اینگونه نگاه نکرده باشید. در واقع هر یک از هیجانات اصلی (شادی، علاقه، غم، خشم، نفرت، ترس و تعجب) ابزار کار ما برای آگاهی از وضعیت روانی هستند و نباید به دو گروه بدها و خوبها دستهبندی شوند. هر کدام به موقع، ما را از وضعیت روانیمان آگاه میکنند.
اگر تجربهی صحبت با مشاور را داشته باشید حتما میدانید که آنها در مورد موقعیت موردبحث از احساساتتان در آن لحظه سوال میکنند. یکی از علتهایی که باعث میشود ترسها بدتر شوند و غلبه بر ترس سخت شود، ترسیدن از خود ترس است که تا حدی ناشی از اثر آموزش است، به خصوص اوایل زندگی. نوزاد تازهمتولدشده مملو از توانمندیهایی است که به مرور با قدم گذاشتن در محیط اطراف و کاوش، آنها را بالفعل میکند. بچهها در این راه بسیار زمین میخورند، گاهی زخمی میشوند و اینجاست که والدین باید به کودکشان کمک کنند نترسد و با آرامش این شرایط را طی کرده و عبور کنند. در واقع ترسیدن درست است ولی ادامه دادن به ترس کار را پیچیده میکند. کودک اگر ترس خود را حل نکند دیگر از کاوش محیط اجتناب میکند اما این تصمیم به ضرر رشد و تحولهای بعدی است.
امروزه علم روانشناسی راههای متعددی برای غلبه بر اضطراب ارائه میکند که کتابهای «روشهای خودیاری غلبه بر ترس و خشم» نوشتهی رابرت کورتاد و «غلبه بر ترسها در برقراری ارتباط» نوشتهی لارنس ای هجز مفید خواهد بود. مواجهه با عامل ترسناک کلید عبور از آن است. مواجهه فرصتی ایجاد میکند تا دوباره به موضوعی که مدتهاست از آن فرار میکنید، فکر کرده و تمرین کنید دیگر از آن نترسید. نگران نباشید که چرا میترسید، بلکه نگران این باشید که ترسهایتان فرصتها را از شما بگیرند. پس خود را معطل آنها نکنید و چند کتاب برای غلبه بر ترس بخوانید و مبارزه را شروع کنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه