مغازه خودکشی
نویسنده: ژان تولی
گوینده: هوتن شکیبا
انتشارات: رادیو گوشه
شنیدن کتاب داستان صوتی به اندازهی کافی لذتبخش است، مخصوصا اگر محتوایش طنز باشد. هنگام استراحت، کارکردن، تفریح، در تنهایی یا دورهمی، در اردو یا در ماشین اگر میخواهید کتابی گوش کنید که هم جالب باشد و هم شنیدنش تمرکز بالایی نخواهد و راحت با آن ارتباط برقرار کنید و پیش بروید، پیشنهاد ما به شما شنیدن کتاب صوتی طنز است. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه چند کتاب صوتی طنز معرفی میکنیم. هرکدام از آنها ویژگی خاصی دارند؛ برخی، حکایتهای جداجدا و بامزه دارند که میتوانید هربار یک قسمت از آن را گوش کنید، برخی، داستانی دنبالهدار دارند که آرامآرام با آن پیش میروید و لحظات مفرح خود را بیشتر میکنید و برخی دیگر نیز کوتاهتر هستند و میتوانید چند ساعت از روزتان را به آن اختصاص دهید و با داستان همراه شوید و تمامش کنید.
باید خیلی شجاع باشیم که به نحوهی مرگ خودمان بخندیم. نه؟ مغازه خودکشی داستان خانوادهای است که ابزارآلات خودکشی میفروشند؛ آن هم در شهری که گیاه و حیوانی باقی نمانده، محیط زیست در خطر است و بهقول خودمان، آخرالزمان شده و ناامیدی و سیاهی همهجا را گرفته است. در این شهر، مرگ بهترین چاره است و چه راهی بهتر از خودکشی برای پایاندادن به همهچیز.
خانوادهی تواچ، متشکل از یک زن و مرد و سه فرزند با نامهای عجیب ونسان و مریلین و آلن (برگرفته از نام آدمهای معروفی که خودکشی کردهاند)، استعداد و مهارت خارقالعادهای در خلق راههای خودکشی دارند. آنها میخواهند به وظیفهی خطیرشان عمل کرده و به مردم شهر خدمت کنند که مرگی آسودهتر داشته باشند. تا اینکه آلن، پسر کوچکتر خانواده که کمی با آنها فرق میکند، همهچیز را تغییر میدهد.
طنزِ مغازه خودکشی از نوع سیاه است؛ همانکه کمدی تلخ نامگذاری میشود. در هر فصل این کتاب شما قرار است با شیوهای جدید از خودکشی آشنا شوید و پوزخندی بزنید؛ از عرق نعنا ریختن روی سیانور برای ازبینبردن مزهی بد آن حین نوشیدن بگیرید تا خودکشی از طریق بیماریهای مقاربتی. درضمن بچههای زیر ۱۵سال فقط میتوانند یک شکلات مرگآور بگیرند نه بیشتر. فقط یک شانس. هر آدم هم فقط میتواند یک گلوله بگیرد چون مغازه نمیخواهد کسی به قتل برسد. فقط باید خودکشی کرد!
تمام اشارههای نویسنده به وسایل خودکشی، آداب و رسوم عزاداری و اتفاقاتی که حین و بعد از مرگ کسی رخ میدهد، در این کتاب «آشناییزدایی» دارد؛ در زندگی با آنها مواجه شدهایم اما هیچوقت اینگونه به آنها فکر نکردهایم.
هوتن شکیبا با صدای خاص و طناز خود شخصیتهای مختلف کتاب را گویندگی کرده است. او طوری با جدیت کتاب را روایت میکند و در مورد انواع خودکشی میگوید که شنونده ناخودآگاه جا میخورد و خندهاش میگیرد. این لحن برای کتابی با طنز سیاه بهترین شیوهی روایت است. این کتاب صوتیْ ۳۴ فایل کوتاه حدودا ۱۰ دقیقهای دارد و شنیدنش زمان زیادی نمیبرد.
بخشی از کتاب صوتی مغازه خودکشی را بشنوید.
مغازه خودکشی
نویسنده: ژان تولی
گوینده: هوتن شکیبا
انتشارات: رادیو گوشه
اگر دههی پنجاه یا شصت به دنیا آمدید و از آن زمان خاطرات تلخ و شیرین بسیاری به یاد دارید، سه کتاب صوتیِ آبنبات هلدار، دارچینی و زعفرانی قرار است شما را با خود به آن دوره ببرد و درست مثل آن زمان دههی شصت و سپس هفتاد را پشتسر بگذارید؛ آن هم با تمام خصوصیات آن دوره؛ جنگ و بمباران، مدرسه، کمبود امکانات و… . اما برروی تمام این خاطرات لحن طنز مهرداد صدقی سایه افکنده تا شما به یاد گذشته لبخند بزنید.
آبنبات هلدار داستان پسر نوجوان بجنوردی به نام محسن است که در دههی شصت و در دوران جنگ به سر میبرد. برادر بزرگ او میخواهد به جبهه برود و محسن میخواهد هر طور شده روحیهاش را حفظ کند. اتفاقاتی که برای او و خانوادهاش در آن زمان رخ میدهد زمینهساز اصلی این داستان است.
بخشی از کتاب صوتی آبنبات هلدار را بشنوید.
آبنبات هلدار
نویسنده: مهرداد صدقی
گوینده: میرطاهر مظلومی
انتشارات: نشر سماوا
آبنبات دارچینی جلد دوم این مجموعه است و در سالهای ۷۲ تا ۷۴ اتفاق میافتد. در این کتاب هم با محسن همراه میشوید با ادامهی اتفاقات خندهدار زندگیاش و آبنبات نارگیلی که جلد سوم است، در نیمهی دوم دههی ۷۰ میگذرد. در داستان این جلد، محسن دیگر دانشجو شده و قرار است با جنبههای دیگری از زندگیآش آشنا شوید؛ البته هنوز کماکان خنده بر لبان شما میآورد.
بخشی از کتاب صوتی آبنبات دارچینی را بشنوید.
آبنبات دارچینی
نویسنده: مهرداد صدقی
گوینده: میرطاهر مظلومی
انتشارات: نشر سماوا
میرطاهر مظلومی با صدای شیطنتآلود و بازیگوش خود به جذابیت این داستان اضافه کرده است. او گاهی با چنان سادگی و صمیمیت و جدیتی ماجرایی طنز را تعریف میکند که شنونده از همین تقابل، خندهاش میگیرد.
مهرداد صدقی کتاب طنز دیگری نیز دارد با نام «آخرین نشان مردی». اینجا دیگر قهرمان کتاب نه یک نوجوان، بلکه پدری حدودا شصتساله است. پدری درست شبیه اغلب پدران ما که دههی سی به دنیا آمدند. ماجراهای بامزهی این پدر شما را حسابی میخنداند. البته در کنار خنده میخواهید پدر داستان و پدر خودتان را محکم بغل کنید. گویندهی کتاب صوتی آخرین نشان مردی نیز میرطاهر مظلومی است.
بخشی از کتاب صوتی آخرین نشان مردی را بشنوید.
آخرین نشان مردی
نویسنده: مهرداد صدقی
گوینده: میرطاهر مظلومی
انتشارات: نشر سماوا
دیوید سداریس پرمخاطبترین طنزنویس بیست سال اخیر امریکاست. تمام کتابهایش پرفروشاند. البته پرطرفدارترین و بهترین کتابش همین کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» است. سداریس میخنداند. به مفهوم واقعی کلمه. از او نباید انتظاری را داشته باشید که از کافکا و فاکنر و بورخس دارید. اتفاقاً در بیشتر طنزهایش فضاهای روشنفکری و روشنفکران را دست میاندازد و باعث خنده میشود. اما داستان این کتاب چیست؟! این کتاب بهنوعی داستان زندگی خود سداریس است که معلوم نیست کجاها حقیقت دارد و کجاها را از خودش درآورده است ولی پر از جزئیات است. کتاب به دو بخش تقسیم شده؛ بخش اول مربوط به زمانی میشود که هنوز به نرماندی فرانسه نقل مکان نکرده بود. او از بزرگشدنش در حومه شهر رالی در کارولینای شمالی میگوید، وقتی نمیتوانست «س» و «ش» را درست تلفظ کند. بعد از شغلهای عجیبغریبش در شهر نیویورک میگوید. در نیویورک دوست بدجنس دوران کودکیاش را میبیند و در آخر، با دوستدخترش آشنا میشود.
بخش دوم، بعد از نقل مکان سداریس به نرماندی است که زندگی مشترکش با دوست دخترش را روایت میکند. این بخش همچنین دربارهی تلاشهای ناامیدکنندهاش برای یادگیری زبان فرانسه است که به قسمت طنز ماجرا بیشتر میافزاید. او فرانسوی بلد نیست اما میخواهد با همه ارتباط برقرار کند. پس داستان از این قرار است که کودکی سعی میکند اسمش را درست تلفظ کند و بزرگسالی که سعی میکند بدون فرانسوی یادگرفتن با آدمها ارتباط برقرار کند؛ بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزند!
یکی از شخصیتهای اصلی و محبوب این کتاب پدر سداریس است. میتوان علاقهی او به پدرش را در جایجای کتاب حس کرد. وقتی ابتدای کتاب میبینیم سداریس کتاب را به پدرش تقدیم کرده، این مهر برایمان عیانتر میشود.
هوتن شکیبا در این کتاب صوتی سعی میکند فضای شوخ و شنگ داستان را منتقل کند. گاهی لحنش را شبیه کابوها میکند، گاهی شبیه پسربچههای یکدنده، گاهی شبیه مردهای گردنکلفت و گاهی مثل پسران معصوم. موسیقی پسزمینهی این کتاب صوتی نیز فوقالعاده است. حال و هوای اغلب این موسیقیها سبک کانتری است.
بخشی از کتاب صوتی بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم را بشنوید.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
نویسنده: دیوید سداریس
گوینده: هوتن شکیبا
انتشارات: رادیو گوشه
از داستانهای تونل زمانی خوشتان میآید؟ همان داستانهایی که یک نفر از زمان حال به گذشته برمیگردد. داستان ماشاءالله خان در بارگاه هارون الرشید داستانی طنز با همین موضوع است. ماشاءالله خان که یک کارمند سادهی بانک است و عاشق خواندن کتابهایی درمورد هارون الرشید، خلیفهی عباسی و جعفر برمکی، سراغ یک مرتاض هندی میرود تا او را به آن دوره ببرد. او موفق میشود به آن زمان برود و این آغاز داستانی خندهدار از موقعیتهای او در بارگاه هارون الرشید است.
جعفر برمکی یکی از وزیران هارون الرشید بود که به کاردانی، فضل، دانش و هنر شهره بوده اما متاسفانه هارون الرشید با وجود علاقهای که به او داشته، دستور قتل او را صادر میکند. حالا ماشاءالله خان میخواهد از مرگ جعفر برمکی جلوگیری کند.
این آدم ساده که نمیتواند درست عربی هم صحبت کند، پا به حرمسرا و قصر هارون الرشید میگذارد. همهچیز از وقتی جدیتر میشود که ماشاءالله خان با چشم خودش میبیند که دربار چه ظلمی به مردم روا میکند، پس تصمیم میگیرد دست بهکار شود و طرحی نو در اندازد و تاریخ ایران را تغییر دهد.
ماشاءالله خان شاید به خندهداری داستان دیگر ایرج پزشکزاد، دایی جان ناپلئون نباشد اما با روایت گوشههایی از تاریخ ایران، در کنار خندهای که گوشهی لب شما مینشاند غمگینتان هم میکند.
ایوب آقاخانی داستان را شبیه راویان قصههای هزارویکشب میخواند و همین، جذابیت داستان را بیشتر میکند. موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی عربی نیز به حال و هوای داستان کمک کرده است.
بخشی از کتاب صوتی ماشالله خان در بارگاه هارونالرشید را بشنوید.
ماشالله خان در بارگاه هارونالرشید
نویسنده: ایرج پزشکزاد
گوینده: ایوب آقاخانی
انتشارات: واوخوان
علامه علیاکبر دهخدا را بیشتر با لغتنامهی دهخدا و امثالوحکم و پژوهشهای سترگ ایشان در باب ادبیات ایران میشناسیم. اما شخصیت او وجهی دیگر نیز داشت؛ وجه مبارز و ستیزهگر و ناآرام که از روند اجتماعی و سیاسی روزگار خود بهتنگ آمده و وضعیت آشفته و نابسامان کشور و مردمش او را آزار میدهد و به طغیان وامیدارد و نهتنها در عرصهی قلم او بروز میکند که خود یکی از مبارزان آزادیخواه مؤثر میشود.
دهخدا برای بیداری و آگاهی مردمی که معتقد بود حقشان توسط عدهای از رجال دولتی و حکومت و برخی روحانینماهای خودفروش خورده میشود، قلم توانا و هنرمندش را بهکار گرفت و در مقالههایی با عنوان چرندپرند در روزنامه صور اسرافیل به روشنگری و بیداری مردم پرداخت.
این روزنامه بهصورت هفتگی منتشر میشد و نُه ماه پس از اینکه ایران نیز در جرگه دولتهای مشروطه قرار گرفت، در تهران آغاز بهکار کرد. اولین شماره آن در تاریخ پنجشنبه، ۱۷ ربیعالآخره ۱۳۲۵ هجری قمری و شماره ۳۲ آن که آخرین شماره دوره اول روزنامه بود، روز شنبه ۲۰ جمادیالاول سال ۱۳۲۶ هجری قمری؛ یعنی سه روز قبل از بهتوپبستن مجلس و چهار روز قبل از اعدام میرزاجهانگیرخان شیرازی منتشر شد. سه شماره نیز در سوئیس انتشار یافت.
دهخدا بهعنوان نویسنده و سردبیر با میرزاجهانگیرخان شیرازی بهعنوان مدیر و گرداننده امور و میرزاقاسمخان تبریزی بهعنوان صاحب سرمایه و مدیر در اداره روزنامه صوراسرافیل همکاری بسیار نزدیکی داشت.
او در ستون چرندپرند اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران را به زبان طنز به نقد میکشید؛ طنز عمیق و نثر ساده او در این مقالات بهسرعت محبوبیت و پیروان فراوانی یافت و در تحول و پویایی نثر فارسی نقش بسیار آفرید.
نثر دهخدا در مقالات از سویی ساده و باب فهم همه و از سویی دیگر پر از عبارات و اصطلاحات محاوره، عامیانه و شیرین ایرانی است که برخی از آنها این روزها به فراموشی سپرده شدند و شنیده شدنشان لذتبخش است. همچنین با شنیدن این کتاب میتوانید فضای اجتماعی دوران مشروطه را بیشتر درک کنید.
هوتن شاطریپور این کتاب صوتی را شبیه روزنامهنگارهای قدیمی میخواند. با همان لحن و متانت و ادب. اما در جاهایی که حکایتْ طنز میشود با شیطنت آن را روایت میکند. لغات عربی و القاب قجری و سلطنتی و کلمات آن دوره را نیز با تبحر میخواند.
بخشی از کتاب صوتی چرند و پرند را بشنوید.
چرند و پرند
نویسنده: علی اکبر دهخدا
گوینده: هوتن شاطریپور
انتشارات: نشر ارس
حتما فیلم «لیلی با من است» را دیدهاید؟ کسی که از جنگ میترسد اما پایش به خط مقدم میرسد. کتاب شوایک هم همان حالوهوا را دارد با این تفاوت که قهرمان این داستان آنقدر سادهدل است که نمیداند چه خطراتی در جنگ در انتظارش است و با علاقه به استقبال آن میرود.
شوایک داستان سربازی در جنگ است که در هر فصل با سادگی و بلاهتش اتفاقی خندهدار را رقم میزند. یاروسلاو هاشک، نویسندهی شوایک خودش نیز پایش به جنگ جهانی اول میرسد. اما یکبار اخراجش میکنند، یکار خودش فرار میکند، یکبار دیگر به روسیه میگریزد و وارد حزب کمونیست روسیه میشود و بعد به میهنش، چک، برمیگردد تا داستان شوایک، سرباز بدشانسی را که بهصورت سریالی منتشر میکرد به اتمام برساند، اما مرگ امانش نمیدهد و این داستان نیمهتمام باقی میماند. از تجربههای هاشک میتوان حدس زد که چقدر از ماجرای شوایک براساس اتفاقاتی است که او بهعینه دیده بود.
او با سادهدلیاش تمام قواعد خشن جنگ را به سخره میگیرد. از نظر هاشک در برابر آن همه خشونت و سنگدلی و قوانین خشک و رسمی گویی نمیشود کاری کرد جز آنکه با معصومیت خود دربرابرشان ایستاد و خندید. درست مانند «لورل و هاردی» که در یکی از فیلمهایشان با معصومیت خود پا به میدان جنگ گذاشته بودند و همه فرماندهها از دستشان کفری شده بودند. اما مشکلْ معصومیت و بلاهت آنها نبود بلکه خشونت میدان جنگ بود.
رادیو گوشه در ۲۴ قسمت سریالی، کتاب شوایک را صوتی کرده است. هر قسمت چند فصل کوتاه دارد. اطهر کلانتری تلاش کرده در این کتاب صوتی صدای شوایک را بسیار نزدیک به شخصیت اصلی دربیاورد: مردی سیچهلساله که از بیمارستان روانی بیرون آمده، ساده و صادقانه حرف میزند و کلمات را جداجدا و شل ادا میکند و علاقهی عجیبی به تعریفکردن همهچیز دارد و میخواهد درمورد هرچیزی هم بداند؛ آن هم فقط به روش خودش.
بخشی از کتاب صوتی سریال شنیدنی شوایک (قسمت اول) را بشنوید.
سریال شنیدنی شوایک (قسمت اول)
نویسنده: یاروسلاو هاشک
گوینده: اطهر کلانتری
انتشارات: رادیو گوشه
آیا دوست دارید بدانید پدر و مادرتان چطور باهم آشنا شدهاند؟ اینکه چطور هم را دیدند و کِی ازدواج کردند را حتما میدانید اما جزئیاتش را چه؟ اینکه واقعا موقع آشناشدن چه گفتند و چه حسی داشتند؟ پدر چطور خواستگاری رفته و مادر چه کاری کرده آن لحظه؟
کتاب چگونه با پدرت آشنا شدم نامههای یک مادر به دخترش است که میخواهد در آنها ریز به ریز جزئیات آشناییاش با همسرش را تعریف کند، اما با زبانی طنز. بسیاری از ماجراهایی که مادر داستان برای دخترش تعریف میکند برای اغلب زن و شوهرها رخ داده و به قول خودمان، خاطره شده است؛ از آشناشدنهای یواشکی و با ترس و لرز بگیرید، آرزوی شوهر خوب کردن دخترها… تا خواستگاریهای سنتی که در آنها حتما یک اتفاق خندهدار میافتاد و بعد مجلس عروسی پرحاشیه که آخرش حرف و حدیث هم داشت.
اگر میخواهید همراه خانواده یک کتاب صوتی طنز گوش کنید و یاد گذشته بیفتید این کتاب گزینهی خوبی است؛ مخصوصا اینکه آزاده مویدیفرد با صدای طناز خود حال و هوای مفرح کتاب را چند برابر کرده است.
بخشی از کتاب صوتی چگونه با پدرت آشنا شدم؟ را بشنوید.
چگونه با پدرت آشنا شدم؟
نویسنده: مونا زارع
گوینده: آزاده مؤیدیفرد
انتشارات: رادیو گوشه
دادگاهها برای همهمان ترسناک و استرسآور هستند. نه؟ حتما آرزو میکنیم که هیچوقت پایمان به هیچ دادگاهی نرسد؛ مخصوصا اگر متهم باشیم. اما صبر کنید. کتاب صوتی وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد قرار است نظر شما را تغییر دهد.
امین تویسرکانی که خود قاضی جوانی است با قلم طنازانهی خود شروع کرد به نوشتن تجربهها و خاطراتش از دادگاههای مختلف. او در کتاب اولش «از پشت میز عدلیه» این کار را شروع کرد که با استقبال زیادی مواجه شد و بعد «وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد» را نوشت که حتی موفقتر از کتاب قبلی شد.
اسقاط خیار غبن فاحش بلکه افحش میدانید یعنی چه؟ خب قرار است تویسرکانی در این کتاب برایتان بگوید که این اصطلاح و اصطلاحات معروف دیگر حقوقی چه معنایی دارند، آن هم نه با زبان خشک و رسمی حقوقی بلکه با طنز و البته در روایت داستانی که شنیدنش آنقدر جذاب است که مخاطب را همراه خود میکشاند.
بخشی از کتاب صوتی از پشت میز عدلیه را بشنوید.
از پشت میز عدلیه
نویسنده: امین تویسرکانی
گوینده: وحید رونقی
انتشارات: رادیو گوشه
تویسرکانی در هر فصل یک ماجرای بامزه و عجیب اما واقعی را تعریف میکند. زبان طنز و نگاه نقادانه و تیزبینش سراغ همه میرود؛ از شاکی و متهم و شاهد و سرباز دادگستری گرفته تا خود نویسنده و فرهنگ سازمانی و محیط کاریاش.
روایت جالب تویسرکانی یکطرف، خوانش جذاب هومن خیاط هم یکطرف دیگر. هومن خیاط آنقدر حرفهای عبارات حقوقی را میخواند و ماجراهای دادگاهها را روایت میکند که شنونده چندجا احساس میکند صدای خود تویسرکانی را میشنود.
اگر میخواهید بدانید در دادگاههای ایران بهویژه برای جرایمی مثل تصادف، دعواهای خانوادگی و هممحلهایها، دزدی و… چه اتفاقات بامزهای میافتد این کتاب را بشنوید. حتما بعدش کمی نظرتان درمورد دادگاهها و متهمها تغییر میکند.
بخشی از کتاب صوتی وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد را بشنوید.
وقتی اقیانوس وارد عدلیه شد
نویسنده: امین تویسرکانی
گوینده: هومن خیاط
انتشارات: رادیو گوشه
خدا رحمت کند عمران صلاحی را؛ یکی از طنزنویسهای معاصر ما که مردم او را با اشعار و نوشتههای طنزش میشناختند. از کتابهای طنز او میتوان به «طنز و شوخ طبعی ملانصرالدین» اشاره کرد. این کتاب مجموعه حکایتهای ملانصرالدین، این شخصیت فکاهی و معروف ادبیات ایران است.
اما ملانصرالدین که بود؟ ایران، ترکیه، افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، آذربایجان، پاکستان و حتی بوسنی، قفقاز و اعراب اعتقاد دارند ملانصرالدین متعلق به فرهنگ آنهاست. پس میشود حدس زد که این شخصیت چند فرهنگی در برههای از تاریخ جهان (حدود قرن ۸ قمری) آنقدر معروف بوده و حکایتهایش همه جا پیچیده که هر کشوری فکر میکند این شخص متعلق به آن است. ملانصرالدین با نگاه نقادانهی خود به همهچیز و همهکس مینگریست. از ماجراهایی که برایش رخ میداد لطیفههایی خندهدار ساخته شد که حتی امروزه نیز خنده به لب میآورند.
عمران صلاحی این کتاب را در دو بخش و هر بخش چند فصل نوشته. در بخش اول ماجرای ملا و من، ملا و محققان، ملا و طراحان، ملا و راویان آمده است. در بخش دوم هم لطیفههای ملا را میشنوید به این صورت: ملا و خودش، ملا و زنش، ملا و دخترش، ملا و پسرش، ملا و مادرش، ملا و پدرش، ملا و خرش و… . (خرِ ملا خیلی به او نزدیک است. چون هم با او درد دل میکند و هم دعوا. حیوانات دیگری هم در زندگی او هستند اما خر ملا چیز دیگری است و با هیچ خری قابل مقایسه نیست.)
کتاب صوتی طنز و شوخ طبعی ملا نصرالدین فقط شامل بخش دوم این کتاب میشود. امتیاز این کتاب صوتی صدای داریوش کاردان و موسیقی سنتی ایرانی است. هنگام شنیدن این حکایتها در عین اینکه میخندید یاد صبحهای جمعه میافتید که پدرها رادیو گوش میدادند و صدای رادیو در خانه میپیچید.
بخشی از کتاب صوتی طنز و شوخ طبعی ملا نصرالدین را بشنوید.
طنز و شوخ طبعی ملا نصرالدین
نویسنده: عمران صلاحی
گوینده: داریوش کاردان
انتشارات: نوین کتاب گویا
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه