کتابهایی برای تغییر شخصیت
شخصیت و شخصیتشناسی، یکی از بامزهترین و جذابترین مباحث علم روانشناسی است که تقریبا میتوان گفت اکثر افراد در مورد آن کنجکاوند. به عنوان روانشناس اگر باشی، جالبترین چیزی که در ارتباط با افراد و به هنگام تبادل اطلاعات مشاهده خواهی کرد، یک شور و اشتیاق عمیق درونی از دانستن در مورد خودشان است؛ انگار در حال پیشگویی آیندهای دور هستی! و اگر به عنوان متخصص، آن نقطهای را پیدا کنی که افراد به دنبال رسیدن به آن هستند، به آنچه میگویی توجه کامل خواهند داشت.
گاهی اوقات این اشتیاق دانستن به گونهای در ما دیده میشود که گویی همه دانشمندانی با ماموریت اکتشاف جهانی هستیم و هیچکس جز خودمان به آن دسترسی ندارد. گاهی اوقات نیز ترجیح میدهیم، این ماموریت را متوقف کنیم؛ شاید به این علت که خود و دنیایمان را عذابآور، ترسناک یا خجالتآور میبینیم. در نهایت، به نظر میرسد همهی ما در این که چه کسی هستیم، چگونه دیده میشویم و اثرگذار خواهیم بود، مایلیم بیشتر بدانیم. خوشبختانه علم روانشناسی در این زمینه حرفهای زیادی برای گفتن دارد. دانشمندان زیادی در تبیین این موضوع تلاش بسیار کردهاند و نظریات مختلفی مطرح کردند که شخصیت چیست و چگونه شکل میگیرد. برخی نگاه زیستی داشتهاند و برخی اثر محیط و تجارب اولیه کودکی را پر رنگتر نشان دادند. در کل، نگاه فعلی به شخصیت مجموعهای از تمامی نظریات است و فاکتورهای بسیار وجود دارند که به شخصیت هر فرد شکل و شمایلی بدهند. با این اوصاف، نقش ما در این ماجرا چیست؟ اگر بخواهیم در خصوص برخی ویژگیهایمان تجدید نظری داشته باشیم و دوباره از نو شروع کنیم، چه کاری از ما ساخته است؟ این موضوعی است که در این یادداشت از وبلاگ طاقچه به برخی از مصداقهایش میپردازیم.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «کتابهایی که افراد درونگرا باید بخوانند» را هم مطالعه کنید.
نمایی تمام قد از شخصیت
فکر میکنیم در این جمله با هم اتفاق نظر داشته باشیم که قبل از هرگونه تغییر و تحولی، شناخت تیپ شخصیتی، مقدمهی کار است. شما چه قدر از خودتان با خبرید؟ آیا میتوانید در چند جمله خودتان را برای دیگران توصیف کنید بدون آنکه به شغل، تحصیلات، وضعیت زندگی و … اشاره کنید؟ اگر این تیپ سوالات برایتان چالشی است، جلوتر در مورد آن مفصل صحبت خواهیم کرد اما شاید هم دارید به این فکر میکنید که چرا بر فهم این موضوع تا این اندازه تاکید میشود درحالی که پرداختن به آن از هر نظر سخت و دشوار است. آلن دوباتن در بخش اول کتاب «خودشناسی»، پاسخ تاملبرانگیزی ارائه کرده است. او مطرح میکند: «تقریبا هرگاه در کار دروننگری تعلل کنیم، هزینهی بالایی خواهیم پرداخت» و در ادامه مثالهایی ارائه میکند: «جاهطلبیای که خودش را نشناسد، به شکل اضطراب بروز میکند. حسادت به لباس کینه تبدیل میشود؛ اندوه به تدریج به افسردگی میانجامد». این کتاب به شما کمک میکند دید متفاوتتری نسبت به موضوع خودشناسی به دست آورید و بیشتر به اهمیت و ضرورت آن پی ببرید.
با اینکه دانستن و آگاهی بخش مهمی از فرایند تغییر است، اما آیا کافی هم هست؟ چه راههای دیگری وجود دارد تا بتوانیم در این مسیر از آن بهرهمند شویم؟ احتمالا با آزمونهای شخصیت آشنا هستید و حتی ممکن است برخی از این آزمونها را انجام داده باشید؛ آزمونهایی مثل نئو، MMPI، میلون، MBTI، رورشاخ و … که جزو پرکاربردترین آزمونها در سنجش شخصیت هستند. آنها یکی از رایجترین راهها برای رسیدن به حداکثر اطلاعات در مدت زمان کوتاه است و به همین جهت، در زمینههای زیادی از جمله خودشناسی، کاربرد فراوان دارند. اکثر تستهای شخصیت بر مبنای یک نظریه هستند؛ یعنی دانشمندان قبل از طراحی تست، نظریات و یافتههای خود را ارائه کردند و بر اساس آن، آزمونی طراحی شد تا عوامل مرتبط با آن را بسنجد. آزمونی که در این یادداشت به طور خاص به آن اشاره خواهیم کرد، برخاسته از مکتبی به نام اینیاگرام است که فردی به نام دان ریچارد ریسو، یکی از نظریهپردازان این مکتب که کتابهای زیادی از جمله کتاب «حکمت اینیاگرام: راهنمای کامل رشد روانشناختی و معنوی برای تیپهای شخصیتی ۹گانه» توسط ایشان نگاشته شده است و جزو یکی از بهترین کتابها برای شناخت خود است. زمانی که مطالعهی این کتاب را آغاز میکنید، وارد یک سفر روحانی-معنوی میشوید. در این اثر تاکید بر آن است تا علاوهبر تشخیص تیپهای شخصیتی ۹گانه (به وسیلهی آزمون)، به توصیفِ به نسبت جامع هر تیپ شخصیتی و نیز به تفسیر و تحلیل ابعاد پیچیدهی روان انسان در قالب این ۹تیپ، و مهمتر از آن، ماهیت ذاتی انسان پرداخته میشود. بخش جالب این کتاب به ارائهی راهکارها و تمرینهایی برای اصلاح عادتهای مخرب و ترمیم روابط بینفردی هر تیپ اختصاص دارد. بنابراین، حتما آزمون و تفسیر این مکتب فکری را امتحان کنید.
در کنار مواردی که پیشنهاد شد، اگر به دنبال کتابی هستید که علاوه بر ارزیابی، ساده، مفید و مختصر در این زمینه شما را راهنمایی کند، کتاب «از خودآگاهی تا خودشناسی»، نوشتهی شهربانو قهاری میتواند انتخاب مناسبی باشد. این کتاب به طور کلی به دو بخش آگاهی و ارزیابی تقسیم میشود که در انتهای ارائهی مطالب، بخشی به عنوان تمرین در اختیار شما قرار میدهد. مزیتی که در مطالعهی این کتاب وجود دارد، بیان سادهی آن است که برای کسانی که به تازگی به علم روانشناسی علاقهمند شدهاند میتواند جالب باشد. همچنین، اگر جزو آن دسته از افرادی هستید که با اصطلاحات و کلمات روانشناسی آشنایی ندارید و این شرایط مطالعه را برایتان سخت کرده است، این کتاب میتواند یکی از پیشنهادات ما به شما باشد.
صفاتتان را دستچین کنید
میخواهیم چند لحظه به این موضوع فکر کنیم که دقیقا چه چیزی شخصیت ما را میسازد. عوامل ژنتیکی یا هر چیزی به جز آن؟ دقیق نمیتوان گفت که نظر اکثریت به کدام سمت متمایل میشود؛ شاید به این خاطر که احتمالا همهی ما اثر هر دو را چه در زندگی خود چه در زندگی دیگران دیدهایم. بنابراین، احتمالا جواب اکثریت به هردوی آنها متمایل باشد. از ابتدای قرن بیستم تاکنون، بیش از ۲۰نظریه توسط دانشمندان این حوزه ارائه شده است که به وضوح جدل بین اثر ژنتیک و محیط را میتوان از آن دریافت که در نهایت، میتوان به این نتیجه رسید که هر دو اثرگذار هستند؛ درست است که ژنتیک، صورتی را به ما میدهد اما چهرهی نهایی، پس از تجربهی محیط حاصل میشود. بنابراین، ۷ عامل به عنوان عوامل اثرگذار بر شخصیت مطرح شده است: وراثت، محیط، یادگیری، والدین و مراقبین اولیه، مراحل رشدی، هشیاری، ناهشیاری و مخزن تعارضات درونی، و عوامل شناختی؛ با این وجود، ممکن است موارد بیشتری هم باشد. با اینکه اهمیت ژنتیک و تجربیات چند سال نخست زندگی بر شخصیت، و همچنین تثبیت تدریجی آن بر اساس افزایش سن را نمیتوان نادیده گرفت، با این حال، میتوانیم در برخی از خصوصیاتمان تجدید نظر کنیم.
در بخش قبلی سعی بر آن شد تا شما را با منابعی آشنا کنیم که به وسیلهی آن بتوانید نسبت به خودتان بینش بیشتری کسب کنید اما شاید همین برای شما چالش شده باشد که واقعا آن چیزی که به آن دستیافتهایم شخصیت ماست؟ برای مثال، آیا فردی که خود را درونگرا میبیند با فردی که از روابط اجتماعی مضطرب میشود و به همین خاطر از دیگران فاصله میگیرد، یکسان هستند؟ قطعا خیر و این همان چیزی است که یک متخصص پس از مشاهدهی آزمونهای شخصیتی شما باید به اکتشاف آن بپردازد. در این مورد، چیزی که یک درونگرای واقعی را از یک فرد با سطح اضطراب بالا یا در برخی موارد، از شخصی که مبتلا به اختلال شخصیت اجتنابیست، متمایز میکند، احساس آنهاست؛ یک فرد درونگرا با شرایطی که این خصوصیت برایش فراهم میکند (مانند دایره اجتماعی کم، تنهایی و …)، مشکلی ندارند، عملکرد اجتماعی، شغلی و عاطفیشان مثبت و سالم است و به نظر نمیرسد اصراری بر تغییر آن داشته باشند چون با آن راحتاند. البته این موضوع پیچیدهتر از این حرفهاست که بتوان در مورد آن خودمان به نتیجه برسیم و شاید به کمک یک متخصص نیاز باشد.
با اینحال، درست است که افراد درونگرا با این خصلت خود مشکل ندارند و این خصوصیت برایشان فواید بسیاری دارد اما شاید با آن در برخی موقعیتها به مشکل خورده باشند. برای مثال، شاید برای برخی افراد، بروز و صحبت در مورد احساسات یک چالش بزرگ باشد یا برخی دیگر، در شبکهسازی و معرفی خود در حرفه و تخصصشان دشواریهایی داشته باشند. در اینجا لازم نیست چیزی را تغییر دهید بلکه باید مهارت بیشتری بیاموزید و این را بدانید که تمام درونگرایان مثل یکدیگر نیستند. یکی از کتابهای مفید و جالب توجه، کتاب «چگونه یک درونگرای تاثیرگذار باشیم» نوشتهی دیوید اینگلم است. یکی از مزیتهای این کتاب جامعیت آن است؛ یعنی، این کتاب برای انواع روابطی که یک درونگرا ممکن است با آن چالش داشته باشد، اطلاعاتی ارائه میکند.
اما اگر میخواهید صرفا در موضوع شغل و حرفه عمیق شوید، کتاب «شبکهسازی درونگراها» نوشتهی دوورا زاک، میتواند انتخاب مناسبی باشد. خوبی مطالعه در این حیطه آن است که شما از این آشفتگی که بالاخره من باید درونگرا باشم یا نه خارج میشوید و بهتر میتوانید روابط اجتماعی، شغلی و عاطفی خود را مدیریت کنید. در خصوص کسانی که به ظاهر درونگرا به نظر میرسند اما واقعا با آن مشکل دارند چه؟ یکی از مواردی که با درونگرایی خیلی اشتباه میشود، اضطراب اجتماعی، خجالتی بودن و به طور کل ترس از دیگر افراد است که از طریق تست یا حتی راحتتر از آن، احساس افراد، قابل تشخیص است.
بنابراین، تستهای شخصیت، علاوه بر ویژگیهای شخصیتی، فاکتورهای روانشناختی مثل اضطراب، غم، تکانشگری و … را نیز میسنجند چرا که مهم است مسائل روانی، به عنوان ویژگی تلقی نشوند. اگر کنجکاو هستید در مورد اضطراب و انواع آن بیشتر بدانید، کتاب «زمانی که اضطراب حمله می کند چه کنیم؟» نوشتهی دیوید برنز (نویسندهی کتاب معروف «از حال بد به حال خوب»)، به شکل کامل و جامع در این باره به شما اطلاعات ارزشمند به همراه تکنیکهای کاربردی بر اساس رویکرد شناختی ارائه خواهد کرد. با این حال، طبق آن چیزی که نویسنده نیز اشاره کرده است، نه کتاب، نه تکنیک و نه دارو برای همه یکسان عمل نمیکند و ممکن است علاوهبر روشهای این کتاب، به یک درمانگر ماهر و دلسوز هم نیاز داشته باشید و این هیچ اشکالی ندارد. شاید از این طریق به این موضوع پی ببرید که رویکردهای درمانی دیگر برای شما موثرتر هستند از جمله رواندرمانی با رویکرد ISTDP. این رویکرد که از ترکیب چند رویکرد و بر اساس اصول روانپویشی پدید آمده، نگاه متفاوتتری به مسائل روانی دارد که شاید یکی از معروفترین جملههایی که از متخصصان این حوزه میشنویم این است؛ اختلالات روانی در دل رابطه شکل میگیرد و در رابطه نیز درمان خواهد شد.
به یاد دارید در ابتدای یادداشت به این موضوع اشاره شد که یکی از عوامل اثرگذار بر شخصیت، هشیاری و ناهشیاری است؟! از آنجا که این رویکرد برخاسته از نظام روانتحلیلگری است، بر این عامل موثر بر شخصیت بسیار تاکید دارد. فنون این رویکرد عمدتا بر روی مکانیزمهای دفاعی ناسالمی تمرکز دارد که ما را اسیر خود ساختهاند؛ دفاعهایی که ما در برابر اضطراب اعمال میکنیم تا از خودمان محافظت کنیم. اگر مایلید بیشتر در این باره بدانید، کتاب «رواندرمانگری پویشی فشرده و کوتاه مدت» نوشتهی نیما قربانی، از جمله فعالان این حوزه، میتواند مفید باشد. از مبانی تا تکنیکهای درمانی این رویکرد، به زبانی ساده و جامع نوشته شده است. اگرچه این کتاب بیشتر مناسب روانشناسان و به طور کل کسانی است که دانش حداقلی از این علم را دارند، با این حال، میتواند انتخاب خوبی برای علاقهمندان این حوزه باشد.
با این اوصاف، اگر مشکلات اضطرابی ما بیشتر به روابطمان مربوط باشد، کتابهای دیگری نیز وجود دارند که میتوانند در این زمینه به ما کمک کنند از جمله؛ کتاب «رهایی از مشکلات بینفردی» نوشتهی متیو مک هی است که در خصوص هر نوع ارتباط، جدا از اینکه چه نقشی در آن داریم، دانش و راهکارهایی ارائه میکند، و همچنین، کتاب «غلبه بر ترسهای ارتباطی ما» نوشتهی لارنس هجز که به طور خاص، بر روابط زوجی و خانوادگی تمرکز میکند. یکی دیگر از کتابهایی که خواندن آن میتواند به شما اطلاعات ارزشمندی در خصوص اختلالات شخصیتی ارائه کند، کتاب «شناخت اختلالات شخصیتی: قبل و بعد از ازدواج» نوشتهی جانسون و موری است که علاوه بر شناخت این اختلالات، اطلاعات مهمی از اینکه چرا جذب اینگونه افراد میشویم را بازگو میکند.
در این یادداشت سعی بر آن شد تا مروری اجمالی و هدفمند بر دنیای بیانتهای شخصیتشناسی داشته باشیم. مطالب و کتابهای بسیاری در این حیطه وجود دارند که امیدواریم این یادداشت توانسته باشد نقش کوچکی در مسیر شناخت هر چه بیشتر ایفا کرده باشد.