بابا لنگدراز
نویسنده: جین وبستر
مترجم: میمنت دانا
انتشارات: انتشارات پر
داستانها و رمانها میتوانند تجربههایی را به ما هدیه کنند که شاید در زندگی هرگز فرصتش را به دست نیاوریم. داستان خواندن احتمالا کمخرجترین روشی است که با آن میتوان به گوشه و کنار جهان سفر کرد، هزاران دوست و خانواده جدید پیدا کرد و کارهای متفاوت انجام داد. فقط کافی است روی مبل نرمی بنشینیم و کتابی به دست بگیریم!
در این یادداشت از وبلاگ طاقچه به سراغ رمانهای کوتاهی رفتیم که نوجوانان و البته همه کتابدوستهای دیگر میتوانند بخوانند و بعد یک لبخند خیلی بزرگ را به خودشان هدیه بدهند.
بابا لنگدراز
نویسنده: جین وبستر
مترجم: میمنت دانا
انتشارات: انتشارات پر
بابا لنگ دراز یکی از محبوبترین کتابهای جهان است. بارها و بارها مورد اقتباس قرار گرفته و هنوز هم تازگیاش را حفظ کرده است. از آن دست کتابهایی که هر نوجوانی میتواند بخواند، همراه با جودی به دانشکده برود، دوست جدید پیدا کند، تجربههای جدید به دست بیاورد، نامههای طولانی و پر طول و تفصیل از زندگیاش بنویسد و عاشق شود!
ماجرای دختر سربههوا، شیطون و خلاقی که در یک نوانخانه زندگی میکند و باید مراقب نودوهفتتا بچه دیگر باشد، درست در یک روز عوض میشود. وقتی که یکی از اعضای هیئت امنای نوانخانه تصمیم میگیرد این دخترک شیطون را به دانشکده بفرستد تا او به یک نویسنده بزرگ تبدیل شود. نویسندهای که دنیا با خواندن داستانهایش تکان بخورد! در عوض او باید هر روز نامهای به این عضو هیئت امنا بنویسد تا خلاقیتش شکوفا شود. جودی باید در نامههایش از درسهایش و وضعیت درسیاش بنویسد اما همهچیز میتوان در نوشتههای او پیدا کرد. از خریدن یک جفت جوراب ابریشمی گرفته تا جهانبینی او!
زندگی برای دختری که پایش را از نوانخانه بیرون نگذاشته است، یکباره تغییر میکند و این تغییر زیباترین اتفاقها را برای او رقم میزند.
بخشی از کتاب صوتی بابا لنگ دراز را بشنوید.
بابا لنگ دراز
نویسنده: جین وبستر
گوینده: محمد ولیان
انتشارات: نشر افق
دور دنیا در هشتاد روز
نویسنده: ژول ورن
مترجم: آرمین هدایتی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
شما سفر کردن را دوست دارید؟ سفر کردن برای شما بخشی از زندگی است یا فقط نقش تفریحی دارد؟ چطور مقصد را انتخاب میکنید؟ چطور مسیر را برنامهریزی میکنید؟ قصه دور دنیا در هشتاد روز، داستان یک سفر طولانی و پر از حادثه است. سفری که با یک شرطبندی شروع شد! آقای فاگ با دوستانش شرط میبندد که دور دنیا را در هشتاد روز طی کند! حالا او باید برای برنده شدن، سفری طولانی را شروع کند. سفری که هر لحظهاش یک ماجرای هیجانانگیز دارد.
ژول ورن کتاب دور دنیا در هشتاد روز را در سال 1873 منتشر کرد. او این داستان را ابتدا به صورت پاورقی در نشریات منتشر میکرد؛ همین موضوع نیز سبب شد تا عدهای از خوانندگان گمان کنند که واقعا آقای فاگی وجود دارد و چنین سفری، همینحالا در حال انجام است. هرچند ما امروز با سرعت بسیار بیشتری میتوانیم دنیا را دور بزنیم، اما زمان نوشته شدن این کتاب، هشتاد روز برای یک سفر جهانی، زمانی اندک به شمار میآمد.
حالا بسیاری از خیالپردازیهای ژول ورن، نویسندهی مشهور فرانسوی، به حقیقت پیوسته است. انسانها موفق شدند به اعماق آبها سفر کنند، روی ماه قدم بگذارند و دور دنیا را در مدت زمانی کوتاه بچرخند. اما زمانی که او این کتابها را مینوشت، خیالش بود که پرواز میکرد و همین خیالپردازیها، زمینهی پیشرفت انسانها را در زمینههای مختلف فراهم کرد.
بخشی از کتاب صوتی دور دنیا در هشتاد روز را بشنوید.
دور دنیا در هشتاد روز
نویسنده: ژول ورن
گوینده: مهدی مجنونی
انتشارات: رادیو گوشه
در جست و جوی آلاسکا
نویسنده: جان گرین
مترجم: فاطمه جابیک
انتشارات: انتشارات میلکان
دوران نوجوانی دورانی برای تجربه کردن است. تجربههایی که حتما میتوانند در آینده زندگی ما هم تاثیرگذار باشند. تجربههایی که به دست آوردنشان، ارزشمند است و کمکمان میکند تا چهره واقعی زندگی را ببینیم. تجربههایی که تاثیرشان تا پایان عمر بر وجود ما باقی میماند. شاید به همین دلیل هم مهم است که این دوران را چطور بگذرانیم.
مایلز هالتر نوجوان، زندگی آرامی دارد. بدون هیچ اتفاق و رخداد و ماجرای خاصی روزهایش را شب میکند. اما او تشنه به دست آوردن تجربههای جدید و ماجراجویی است. اتفاقاتی که زندگی او را از آنچه که هست، متفاوت کند و هیجانی برایش بسازد! بنابراین به یک مدرسه شبانهروزی میرود. آنجا با دختری به نام آلاسکا آشنا میشود. دختری جذاب، باهوش و با ذهنی پیچیده. آلاسکا به مایلز کمک میکند تا آن هیجانی را که در انتظارش است به دست بیاورد و مایلز هم کمکم به آلاسکا دل میبازد. اما حالا ماجراهایی که انتظارش را ندارند، دست از سرشان برنمیدارد.
آوای وحش
نویسنده: جک لندن
مترجم: بهار اشراق
انتشارات: انتشارات قدیانی
کتابهای کلاسیک همیشه متنهای خوبی برای خواندن به شمار میآیند. چرا که نماینده یک عصر و یک دوران هستند. کلاسیکها، در تاریخ جاودانه شدهاند و با وجود قدمتی که دارند، کهنه نمیشوند. نوشتههای جک لندن، یکی از نمونههای خوب کتابهای کلاسیک است؛ آوای وحش داستانی است که با درهم آمیختن بخش مهمی از تاریخ و حیاتوحش نوشته شده است و خواندنش، درست مانند یک ماجراجویی هیجانانگیز است.
داستان این کتاب، قصه سگ – گرگی به نام باک است که در خانه قاضی میلر زندگی میکرد. او همیشه باوقار و محکم قدم برمیداشت و البته به خاطر این بود که در خانه قاضی زندگی خوب و اشرافی داشت. اما از آنجایی که در همیشه بر روی یک پاشنه نمیچرخد، باک مجبور شد خانه اشرافی و زندگی ثروتمندانهاش را کنار بگذارد و همراه با جویندگان طلا راهی کانادا میشود. حالا ذهن باک درگیر جنگ و جدالی طولانی شده است. او باید روزهای زندگی آسوده را فراموش کند و به طبیعتش، زندگی در قالب یک گرگ درنده برگردد.
بخشی از کتاب صوتی آوای وحش را بشنوید.
آوای وحش
نویسنده: جک لندن
گوینده: سحر شاهوردی
انتشارات: شنیدار نگار نوین
زندگی در تبعیض همیشه سخت است. گاهی اوقات ما امتیازهایی را که داریم، فراموش میکنیم. امتیازهایی که شاید هرگز متوجهشان نباشیم اما همین که وجود دارند زندگی ما را بسیار سادهتر کردهاند. سادگی و آسانی که برای مهاجران، رنگینپوستان، اقلیتهای قومی، دینی و … وجود ندارد. خواندن داستانهایی از زندگی آدمهای دیگر، به ما کمک میکند تا شرایطشان را بهتر درک کنیم و احساس همدلی را با آدمهای دیگر در خودمان پرورش دهیم.
اسپرانزا کوردو، یکی از ساکنان خانه خیابان مانگو است. دختری از تبار آمریکای لاتین که در شیکاگو زندگی میکند. او با دقت تمام، آنچه را که پیرامونش رخ میدهد، برای ما تعریف میکند. از بیمهریها و تبعیضها میگوید و از روحیه جنگجویش؛ روحیهای که به او اجازه ناامید شدن را نمیدهد. از جایگاهی که برای خودش تصور کرده است میگوید و از تلاشی که برای رسیدن به آن جایگاه انجام میدهد.
اسپرانزا با روایت شیرینش ما را به دنیایی میبرد که با آنچه تابهحال دیده و تجربه کردهایم، متفاوت است.
بخشی از کتاب صوتی خانه خیابان مانگو را بشنوید.
خانه خیابان مانگو
نویسنده: ساندرا سیسنروس
گوینده: شرگان انورزاده
انتشارات: واوخوان
بادام
نویسنده: وون پیونگ سون
مترجم: مریم بردبار
انتشارات: انتشارات کتیبه پارسی
احساسات در زندگی ما چه جایگاهی دارند؟ آیا میتوانیم زندگی در دنیایی خالی از احساسات را تجربه کنیم؟ اگر حسهایی مانند خشم، غم، خوشحالی یا اضطراب وجود نداشت، درک ما از جهان چگونه میشد؟ ممکن است مثل همه آدمها در اوج تجربه ناامیدی، اندوه یا درد، از وجود احساسات شاکی باشیم. اما چطور میتوان سالها زندگی کرد بدون اینکه مانند هر انسان دیگری، حسهای مختلف را تجربه کرد؟ رمان بادام درباره همین موضوع است.
قهرمان کتاب بادام، نوجوانی به نام یونجه است که به یک بیماری نادر مبتلا است. بیماری الکسی تایمیا که نورونهای بادامی شکل مغز را درگیر میکند و اجازهی بروز و تجربه احساسات را از فرد میگیرد. یونجه همراه با مادر و مادربزرگش زندگی میکند. آنها خانهای در طبقه بالای مغازه کتابفروشی مادر دارند و مادر، با یادداشتهای مختلف و رنگارنگ به فرزندش یادآوری میکند که چه زمانی باید لبخند بزند، چه زمانی باید تشکر کند، چه زمانی باید بخندد و …
به نظر میرسد در زندگی یونجه با وجود چنین مادر فداکاری، مشکل چندانی پیش نیاید. اما آیا این وضعیت میتواند تا ابد ادامه داشته باشد؟ اگر روزی یونجه مادرش را از دست بدهد، زندگیاش چطور میشود؟
بخشی از کتاب صوتی بادام را بشنوید.
بادام
نویسنده: وون پیونگ سون
گوینده: میلاد فتوحی
انتشارات: نوین کتاب گویا
ناطور دشت (ناتور دشت)
نویسنده: جی. دی. سلینجر
مترجم: آراز بارسقیان
انتشارات: انتشارات میلکان
ناتور دشت، رمانی که همواره در فهرست کتابهای پرفروش جهان قرار دارد، داستان ساده و سرراستی دارد؛ داستانی که از احساسات یک پسر نوجوان میگوید و این بیان احساسات به قدری دقیق و حقیقی است که هرکسی میتواند آنها را درک کند و با قهرمان داستان، هولدن کالفیلد، همذاتپنداری کند. هولدن که با تجربههای عجیب و گاه دشوار نوجوانی دستوپنجه نرم میکند و مدام با خودش فکر میکند، حرف میزند، نشخوار فکری میکند و …
هولدن از مدرسه اخراج شده است. مدیر نامهای برای خانوادهاش نوشته است و خبر اخراج فرزندشان را به آنها داده اما هولدن تصمیم گرفته تا زمانی که آبها کمی از آسیاب میافتد، به خانه برنگردد. او بدون اینکه جای خاصی برای رفتن داشته باشد، در خیابانها گشت میزند و در دنیای افکارش غرق میشود.
زمانی که جی. دی. سلینجر رمان ناطور دشت را مینوشت، هدفش این بود که داستانی برای مخاطبان بزرگسال خلق کند. اما روایت او به قدری دقیق بود که نوجوانان را هم به خود جذب کرد و حالا این رمان، به یکی از محبوبترین رمانهای نوجوان در سراسر جهان تبدیل شده است.
بخشی از کتاب صوتی ناطور دشت را بشنوید.
ناطور دشت
نویسنده: جی. دی. سلینجر
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
اگر به داستان این کتاب علاقهمندید پیشنهاد میکنیم یادداشت «کتابهایی مثل ناتوردشت» را هم بخوانید.
اشتباه در ستارههای بخت ما (نحسی ستاره های بخت ما)
نویسنده: جان گرین
مترجم: مهرداد بازیاری
انتشارات: نشر چشمه
بیماری و جنگیدن با آنها همیشه سخت است. به خصوص اگر امید چندانی به درمان و معالجه وجود نداشته باشد. اما چطور میتوان در روزهای سخت و پر از رنج بیماری، امید و روحیه را حفظ کرد؟ آیا عشق هم میتواند در این روزها پیدا شود و رنگی دیگر به رنجهایمان بزند؟
هیزل شانزده ساله به بیماری سرطان مبتلا شده است. او از اینکه در جمعهای خودیاری نوجوانان بیمار حاضر شود، متنفر است. اما با اینحال به اصرار مادرش در یکی از این جلسات حاضر میشود. آشنا شدن با آگوستوس، که در حال مبارزه با سرطان است، زندگی او را حسابی تغییر میدهد. حالا هیزل دوستی دارد که میتواند با او احساس راحتی کند. رابطه هیزل و آگوستوس به تدریج عمیقتر میشود و آگوستوس تمام تلاشش را میکند تا هیزل را به آرزویش، دیدن نویسنده محبوبش برساند.
داستان زیبای بخت پریشان داستان عاشقانه و لطیفی است. این داستان برای تمام افرادی که سوگوار از دست دادن عزیزانشان بر اثر بیماری هستند، مناسب است و زیباییهای زندگی را دوباره به ما نشان میدهد. زیباییهایی که شاید در طول دوران سروکله زدن با اندوه، از چشممان دور ماندهاند.
بخشی از کتاب صوتی نحسی ستارههای بخت ما را بشنوید.
نحسی ستارههای بخت ما
نویسنده: جان گرین
گوینده:
انتشارات: آوانامه
درخت زیبای من
نویسنده: ژوزه مائورو ده واسکونسلوس
مترجم: مرضیه کردبچه
انتشارات: انتشارات شبگون
شاید شما هم زخم خورده قضاوتهای اشتباه بزرگترها باشید. رویابافیهایتان به اشتباه تعبیر شده باشد و دیگران به شما برچسب سربههوا بدهند. خیالات کودکانهتان را درک نکنند و در عوض ازتان بخواهند که زودتر بزرگ شوید. به دنیایی پا بگذارید که در آن از رنگ، نور، بازی، سادگی و معصومیت کودکانه خبری نیست. دنیایی که در آن سنگ صبوری نداشته باشید و درختی نباشد که به حرفتان گوش کند و بدون قضاوت کنارتان باشد.
زهزه یا همان ژوزه کوچولو، از همان دست بچههای خیالبافی است که همیشه باید به این و آن توضیح دهد خیالبافی چیز بدی نیست و البته که کسی گوشش بدهکار نیست. تنهاوتنها درخت پرتقال زهزه است که برای حرفها و داستانها و ماجراهای تمام نشدنی او گوش شنوایی است و کمکش میکند تا زندگی کردن کنار آدمهایی که او را درک نمیکنند، کمی راحتتر شود.
داستان درخت زیبای من، جلد اول از سهگانهای است که ژوزه مائورو ده واسکونسلوس نوشته است. دو جلد دیگر این سهگانه، «خورشید را بیدار کنیم» و «روزینیا، قایق من» نام دارد و ادامهای بر زندگی تلخ و شیرین نویسنده است.
پاستیلهای بنفش
نویسنده: کاترین اپلگیت
مترجم: آناهیتا حضرتی کیاوندانی
انتشارات: انتشارات پرتقال
رابطه شما با خیالپردازی چگونه است؟ آیا خیالپردازی را کار بچهها، بیکارها و عاشقها میدانید؟ جکسون از آن دست پسرهایی است که خیالپردازی را کار بچهها میداند. اما چیزی که انتظارش را ندارد این است که همین خیالبافی درست در روزهای سخت زندگی میتواند به کمکش بیاید. میپرسید چطور؟ خب داستان از این قرار است:
درست از وقتی که پدر جکسون به بیماری اماس مبتلا شد، مشکلات خانوادگی شدت گرفت. پدر نمیتوانست سرکار برود و برای همین، خانواده آنها نمیتوانستند از پس مخارج و اجاره خانهشان بر بیایند. آنها تمام وسایلشان را فروختند و چند دست لباس باقیمانده را بار ماشین کردند تا یک زندگی جدید همیشه در جاده را تجربه کنند. همین موقعها بود که سروکله دوست قدیمی جکسون، کرنشا، پیدا شد.
حالا جکسون باید حسابی حواسش را جمع کند. او باید مراقب خواهر کوچکترش باشد. به پدر و مادرش بگوید اصلا احساس گرسنگی نمیکند. آن هم مواقعی که شکمش از شدت گرسنگی به قاروقور میافتد و با موجودی خیالی سروکله بزند که بی اجازه آنجا حاضر شده. اما با تمام اینها، شاید کرنشا بتواند به جکسون کمک کند تا این دوران سخت را پشت سر بگذارد…
بخشی از کتاب صوتی پاستیل های بنفش را بشنوید.
پاستیل های بنفش
نویسنده: کاترین اپلگیت
گوینده: شیما درخشش
انتشارات: آوانامه
کورالاین
نویسنده: نیل گیمن
مترجم: فرزاد فربد
انتشارات: انتشارات پریان
احتمالا همه ما گاهی اوقات در زندگیمان آرزو کردیم کسان دیگری پدر و مادرمان بودند. گاهی موقع دعوا کردن این فکر به سرمان میآید و گاهی زمانی که پدر و مادرمان را با پدر و مادرهای دیگر مقایسه میکنیم. این حس هرچند گذرا، اما به فکر همه ما خطور کرده است؛ همانطور که گاهی دلمان خواسته خودمان فرد دیگری باشیم! حالا بیایید تصور کنیم که همه این چیزهایی که آرزویش را کردیم، واقعی باشد! تصمیم درست در چنین موقعیتی چیست؟
زمانی که کورالاین به همراه پدر و مادرش به خانه جدیدشان اسباب کشی میکند، چیزهای عجیب زیادی میبیند. از همسایههای عجیب و غریب گرفته تا سوراخ سمبههای خانه که هر روز باید کشفشان کند. اما عجیبتر از همه، پیدا کردن خانوادهای درست مانند خانواده خودش، آن طرف دیوارهاست. پدر و مادر او تمام وقتشان را به کار کردن میگذرانند و این بهترین زمان برای کورالاین است تا به خانواده جدیدش ملحق شود. اما عضو شدن در این خانواده جدید یک شرط دارد: مانند آنها شدن. بستن چشمها و گذاشتن دکمه به جای چشم. در عوض اینطوری پدر و مادری دارد که سرکار نمیروند و دوست دارند با او وقت بگذرانند…
نمیتوان از کتابهای نوجوانان صحبت کرد و از نیل گیمن، پادشاه داستانهای فانتزی و کتابهای جذابش حرفی نزد! اگر از طرفداران داستانهای فانتزی، خیالپردازانه و ژانر وحشت هستید، پای حرفهای نیل گیمن بنشینید و از وارد شدن به دنیای خیالی او لذت ببرید.
بخشی از کتاب صوتی کورالاین را بشنوید.
کورالاین
نویسنده: نیل گیمن
گوینده: هانیه رأفت
انتشارات: واوخوان
کلام آخر
سبک مورد علاقه شما چیست؟ آیا از خواندن داستانهای فانتزی لذت میبرید یا ترجیح میدهید در دنیای واقعی باقی بمانید و با دغدغههای مشابه سروکله بزنید؟
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه