ساندویچ ژامبون
نویسنده: چارلز بوکوفسکی
مترجم: علی امیر ریاحی
انتشارات: انتشارات نگاه
چند نویسنده خارجی را میشناسید که برای افراد زیادی آشنا باشند و حداقل نام یک اثر او را بدانند؟ چند نویسنده خارجی را میشناسید که نام یک اثرشان چنان برای افراد آشنا باشد و چنان بر سر زبانها جاری که گاه اصلا او را به نام همین اثر بشناسند و نه دیگر آثار و نوشتههای او؟ چند نویسنده خارجی در میان فهرست محبوبترینها جای دارند و مخاطبان آنها در جایجای کشور و جهان پراکندهاند؟ بیشک تعداد آنها زیاد نیست و کافی است این سوالها را از چندین و چند نفر پرسیده و پاسخها را جایی یادداشت کنیم تا در انتها ببینیم که نام «چارلز بوکوفسکی» یکی از نامهای تکرارشونده میان این جوابهاست. شاعر و نویسندهای که اکثر ما او را به نام اثر معروفش «عامهپسند» میشناسیم.
او که بیشتر شاعر بود تا نویسنده در آلمان متولد شد و در همان سالهای اولیه زندگی به همراه خانوادهاش به آمریکا نقلمکان کرده بود. بوکوفسکی کار را با نوشتن داستانهای کوتاه آغاز کرد و در ادامه به سرودن شعر روی آورد و اتفاقا در این زمینه هم موفق هم بود. پس از تجربه این دو حوزه او رماننویسی را نیز امتحان کرد و آثاری از خود بر جای گذاشت. او در طول زندگی خود بیش از هزاران شعر سرود و صدها داستان کوتاه و شش رمان بلند نوشت. بیشتر آثار او را میتوان اقتباسی از سبک زندگی لسآنجلسی دانست و رگههای فرهنگی و اقتصادی این نوع زندگی را در لابهلای متنهایش دریافت. منتقدان آثار بوکوفسکی را برگرفته از احوال درونی نویسنده میدانند و معتقدند کلماتی که او بر روی کاغذ نقش میزده است همگی بازتابکننده چیزی از درون او هستند. شاید یکی از عوامل اقبال خوانندگان به آثار او همین موضوع باشد.
پیشنهاد میکنیم یادداشت « نگاهی به زندگی و آثار هرمان هسه» هم بیندازید و آن را بخوانید.
از ویژگیهای نوشتاری چارلز بوکوفسکی میتوان به پیچیده نبودن متن اشاره کرد. او در نوشتن قصد خودنمایی ندارد. تلاش نمیکند تا دانش خود، ادراکش از ادبیات، تسلطش بر کلمات و دامنه آشناییاش با ترکیبهای پیچیده را به رخ خواننده بکشد. نوشتار او ساده و قابلفهم است. همین است که آثارش خوانندگان بسیاری دارد و این افراد از قشرهای مختلف اجتماعی هستند. جایی از او چنین نقلشده که «برخی از من میپرسند که چه کار میکنم، چگونه مینویسم و آثار ادبیام را خلق میکنم؟ و من به آنها پاسخ میدهم تنها کاری که لازم است انجام دهی این است که هیچ کاری نکنی! کافی است دست از تلاش برداری! این خیلی مهم است که تلاش نکنی، چه برای به دست آوردن یک کادیلاک، چه برای خلق یک اثر و چه برای جاودانگی. فقط کافی است که منتظر شوی و اگر اتفاق نیفتاد بیشتر منتظر شوی. درست مثل یک میخ روی دیوار. صبر میکنی تا خودش به سمت تو بیاید». بیشک همین روش از او نویسنده و شاعری آشنا برای همگان ساخته است.
از میان آثار چارلز بوکوفسکی میتوان به «عشق»، «اداره پست»، «از چند قدمی یک تیمارستان»، «خوششانسها»، «نگران نباش»، «هزارپیشه»، «ساندویچ ژامبون»، «هالیوود»، «عامهپسند»، «عشق سگی است دربان جهنم»، «ناخدا برای ناهار رفته و ملوانان کشتی را تسخیر کردهاند»، «حکایتهایی از دیوانگیهای روزمره»، «برای من غمگین نشوید»، «اعترافات مردی چنان دیوانه که با حیوانات میزیست»، «آدمکشها»، «سوختن در آب غرق شدن در آتش»، «پیش بهسوی قرن بیستویک»، «و آنگاه خدا عشق را آفرید»، «آویزان از نخ»، «شاعری با یک پرنده آبی»، «موسیقی آب گرم»، «یک شعر تا حدودی مندرآوردی» و… اشاره کرد. برخی از آثار او پس از مرگش به چاپ رسیدند.
ساندویچ ژامبون
نویسنده: چارلز بوکوفسکی
مترجم: علی امیر ریاحی
انتشارات: انتشارات نگاه
از این میان «ساندویچ ژامبون» را میتوان یک اتوبیوگرافی از نویسنده دانست که در آن به زندگی خود پرداخته و شرح پارهای از مشکلاتی را که از سر گذرانده، آورده است. این کتاب را میتوان شروعی مناسب برای خواندن آثار این نویسنده دانست چراکه نهتنها خواننده با قلم او آشنا میشود که تصویری نسبتا شفاف از نویسنده نیز در ذهن او نقش میبندد که بهصورت کلی میتوان گفت این آشنایی با نویسنده، عموما کمک خوبی در درک آثار اوست.
هزارپیشه
نویسنده: چارلز بوکوفسکی
مترجم: علی امیر ریاحی
انتشارات: انتشارات نگاه
بوکوفسکی در «هزارپیشه» ماجرای فردی را روایت میکند که در پی سفرهای متعدد و جابهجایی از شهری به شهری دیگر، شغلهای مختلفی را تجربه میکند. گویی او در پردازش اصلی این داستان از شخصیت خود الگو برداشته است.
عامه پسند
نویسنده: چارلز بوکفسکی
مترجم: پیمان خاکسار
انتشارات: نشر چشمه
اکثر منتقدان و خوانندگان «عامهپسند» را بهترین اثر چارلز بوکوفسکی دانستهاند. این کتاب آخرین اثر نویسنده است. او که در زندگی خود تجربه از سر گذراندن روزهای سخت و بیماری را داشته است در میانههای نوشتن این کتاب بود که متوجه بیماری سخت خود شد. این آگاهی بر دیدگاه نویسنده نسبت به مرگ تاثیرگذار بوده و این تاثیر را میتوان از خلال متن کتاب متوجه شد. به قولی «بزرگی طبیعت مرگ مفهوم رایجی است که در تمام فضای رمان به چشم میخورد».
نکته دیگر در این کتاب انتخاب ترجمهای مناسب و فراخور برای عنوان آن است. این امر ناشی از مهارت و تسلط مترجم بر مفهوم موردنظر نویسنده است. بوکوفسکی در این کتاب نیز به زندگی در محلههای پایینشهر و زندگی درآمیخته با فقر مردم پرداخته است. قهرمان این داستان یک کارآگاه است که ویژگی خاص او این است که مانند سایر همردهها و همکاران خود و برخلاف تصویر و تصوری که ما از چنین اشخاصی داریم، باهوش و زیرک نیست و برای حل معماهایی که با آنها مواجه میشود هیچ ایدهای ندارد.
احسان عباسلو درباره «عامهپسند» گفته است: «ظاهرا هیچچیز خاصی در درون خود ندارد؛ ولی واقعیت این است که «هیچچیز نبودن» موضوع اصلی داستان است». پیمان خاکسار مترجم این اثر نیز در نشست نقد و بررسی کتاب «عامهپسند» که نشر چشمه برگزار کرده بود گفته است «بوکوفسکی با شیوه روایتی که دارد نشان میدهد، هیچچیز برایش مهم نیست و این کتاب به نظر من یک مانیفست پوچی است. نویسنده بهعمد موقعیتهایی را در داستان ایجاد میکند که همه نویسندگان دیگر از آنها نهایت استفاده دراماتیک را میکنند ولی او آنها را رها میکند و به هیچچیز و هیچ جا ختمش نمیکند».
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه