مسخ
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: صادق هدایت
انتشارات: طاقچه
فرانتس کافکا مردی بود قدبلند، با چشمانی درخشان، خلقوخویی آرام و گوشهگیر که همیشه مرتب و آراسته لباس میپوشید، شقورق راه میرفت و در طبقهی دوم ساختمان قدیمی شرکت بیمهی سوانح کارگران بهعنوان حقوقدان مشغولبهکار بود. اگر در همان زمان به او گفته میشد که داستانهایش جهان ادبیات را زیرورو خواهد کرد، احتمالا سرش را کمی کج میکرد و با لبخندی شرمسارانه از گفتهی گوینده عبور میکرد! بنابراین عجیب نبود که در انتهای عمرش درخواست کند تا نوشتههایش را بسوزانند.
خوشبختانه ماکس براد -دوست صمیمی کافکا- از درخواست او سرپیچی کرد و داستانهای نمادین و ارزشمند او را به ادبیات جهان هدیه داد. جالب اینجاست که براد نویسندهی مشهوری در زمان خود بود، ولی امروز اگر اسمی از او برده شود، بهخاطر داستانهای خودش نیست، بلکه بهدلیل صحبت از کافکا و آثارش و تخطی از وصیت کافکاست!
در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، لابهلای معرفی کتابهای پرفروش و خواندنی کافکا سری هم به نکات حیرتآور زندگی این نویسنده زدهایم که داستانهایش پس از گذشت صدسال همچنان زنده، تاثیرگذار و پرمخاطب هستند و از ارزش ادبی و هنری داستانهایش نهتنها ذرهای کم نشده، بلکه به آن افزوده هم شده است.
پیشنهاد میکنیم اگر به کافکا و سبک این نویسنده علاقهمندید یادداشت «کافکا کیست» را هم بخوانید.
مسخ
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: صادق هدایت
انتشارات: طاقچه
داستان مسخ در سال ۱۹۱۵ منتشر شد، البته مدتزمانی طول کشید تا با نمادها و طنز گزنده و تاریکش در ادبیات آلمان جای خود را پیدا کند، اما مدتی بعد در جهان ادبیات ماندگار شد. مسخ داستانی مدرن و کوتاه است که اضطرابها، زشتیها و تاریکیهای دنیای ما انسانها را بهخوبی به تصویر میکشد.
گرگور سامسا پسر جوانی است که برای تامین معاش خانوادهاش و بهخاطر بدهی والدینش تن به کاری یکنواخت داده که از آن بیزار است. او نهتنها از کاری که میکند، بلکه از رئیسش و همچنین از یکسان بودن روزها، ساعتها و لحظاتش هم بیزار است، اما نگرانی و دلسوزیاش نسبت به خانوادهاش او را در این موقعیت نگه داشته. داستان از جایی شروع میشود که گرگور با حالتی ناخوش و کمی دیرتر از ساعت معمول از خواب بیدار میشود، دستهایش کوتاهتر شده و بهجای صدای خودش صدای خشخش خفیفی از حنجرهاش بیرون میآید. گرگور در دنیای واقعی خودش تبدیل به یک سوسک شده و حالا باید دنیا و آدمهایش را از زاویهی دید یک سوسک ببیند و بشناسد.
کافکا در کتاب مسخ با چیرهدستی منحصربهفردش مفاهیمی مثل زشتی، زیبایی، حماقت، مهربانی و بیعاطفگی را در دنیایی وهمآلود و وارونه به تصویر میکشد که مخاطب تا مدتها بعد از خواندن این داستان آن را فراموش نخواهد کرد. گرگور در قدوقامت یک انسان، آنقدر خوشقلب، فداکار و فهیم است که پلیدی اطرافیان و دنیای تاریکی را که احاطهاش کرده است، نمیشناسد. بنابراین او به شکل یک سوسک درمیآید و با چشمهایش زشتی و چرکی کسانی را میبیند که درکشان از زندگی، هنر و عشق حتی از یک سوسک هم کمتر و پایینتر است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «نقد کتاب مسخ» را هم بخوانید.
بخشی از کتاب صوتی مسخ را بشنوید.
مسخ
نویسنده: فرانتس کافکا
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
محاکمه
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: علیاصغر حداد
انتشارات: نشر ماهی
کافکا در همان خطوط اول داستان به مخاطب خود میفهماند که یوزف کا بیگناهی است که کارش به دادگاه ناعادلانهای افتاده و بهشکلی هنرمندانه یک داستان پرکشش، آکنده از نمادهای فلسفی و تا حدی کنایهآمیز را خلق میکند تا مخاطب را با ابعادی ترسناک و دالانهایی تاریک از زندگی و تنهایی انسان مواجه کند.
گرچه فرانتس کافکا نوشتن رمان محاکمه را در سالهای ۱۹۱۴ شروع کرد و در ۱۹۱۵ به پایان رساند، اما این داستان در همان زمان منتشر نشد و یکسال پس از مرگ کافکا – یعنی سال۱۹۲۵- به همت ماکس براد چاپ شد. این رمان در زمانی نوشته شد که کافکا با یک دختر خردهبورژوا به نام فلیسه نامزد شده بود. فرانتس این نامزدی را تا حد در بند کشیدهشدن جانش تهدیدآمیز میدید و در نهایت هم به جدایی ختم شد.
کافکا در سالهای آخر عمر کوتاه و ۴۱سالهاش به بیماری سل مبتلا شده بود و درحالیکه در بستر بیماری بود در هر کاغذی که به دستش میرسید یادداشتها و داستانهایش را مینوشت. داستان محاکمه از جمله آثاری بود که کافکا در بستر بیماری و در یادداشتهایی پراکنده بارها و بارها تغییر داد و این داستان را تبدیل به داستانی پر از بحث کرد که احتمالا بحثها در مورد آن تا ابد به طول بکشد!
کافکا در روزهای آخر زندگیاش وصیت کرده بود که داستانهایش را همراه با وسایلش بسوزانند، اما دورا دیامانت -یار سالهای آخر عمر کافکا- دلش نیامد تا دستنوشتههای او را بسوزاند و آنها را به ماکس براد سپرد. براد به دستنوشتههای بههمریختهی او تا حد ممکن نظم داد و آنها را منتشر کرد. او در این مورد گفته است «اگر فرانتس میخواست که زندگی را برای ویراستاران آیندهی آثارش سخت و جانکاه کند، راهی از این زیرکانهتر وجود نداشت!»
پزشک دهکده
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: کامل روزدار
انتشارات: انتشارات اشاره
پزشک دهکده یک مثال بارز و جذاب برای اصطلاح «کافکایی» است. بهطور کلی اصطلاح کافکایی به آثاری اطلاق میشود که ایدهها، شخصیتها یا وقایعی داشته باشند که داستانهای فرانتس کافکا را یادآوری کنند. در آثار کافکایی، دنیایی که ما سراغ داریم جای خود را به جهانی نمادین، پیشبینیناپذیر، متفاوت، عجیبوغریب، پیچیده، غیرعادی و حتی تهدیدآمیز میدهد. در چنین دنیایی همانطور که آدمی مضطرب تبدیل به سوسکی فرهیخته میشود، کاملا منطقی است که در شبی زمستانی از خوکدانی یک مرد خوشچهره و سحرآمیز بیرون بیاید!
داستان پزشک دهکده از معدود آثار کافکاست که بهشکل کامل و منسجم و زمانی که نویسندهاش سالم و سرحال بود در سال ۱۹۱۸ در یک مجموعهی داستان کوتاه به همین نام منتشر شد.
شخصیت اصلی داستان یک پزشک است و در یک شب سرد بیمار بدحالی در گوشهی دورافتادهای از دهکده انتظار او را میکشد. شب قبل اسب پزشک سَقط شده و شخص دیگری هم در دهکده نیست تا او را برساند، ولی سروکلهی مردی اسرارآمیز پیدا میشود و مرد اسرارآمیز از ناکجاآباد دو اسب برای او جور میکند. در حالی که پزشک میخواهد به داد خدمتکارش که در خطر است برسد، اسبها از او نافرمانی میکنند و او را به بیمارش میرسانند و این تازه شروع ماجرا است!
پزشک دهکده بیشتر از اینکه یک داستان کوتاه ۲۵۰۰کلمهای باشد که حدود یک قرن پیش نوشته شده، شبیه به یک کابوس است! در این کابوس ابتدا جهان برای مخاطب کاملا آشنا است، اما چیزی نمیگذرد که بهشکلی خندهدار و دلهرهآور تبدیل به جهانی ناآشنا و غیرقابلپیشبینی میشود!
امریکا
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: علی اصغر حداد
انتشارات: نشر ماهی
کافکا در دنیای واقعی هرگز پایش را در آمریکا نگذاشت و این رمان هم یک داستان براساس رویدادهای واقعی نیست! کافکا با نگاه طنزآمیزش در این داستان ماجرای پسر نوجوانی به نام کارل را تعریف میکند که رسوایی خجالتآوری را به بار میآورد و والدینش او را برای تحصیل به سرزمین فرصتها یعنی آمریکا میفرستند. این درحالی است که کارل در آمریکا وارد ماجراهایی پیچدرپیچ و دیوانهوار میشود!
نگاه تازه و ماجراجویی خیالبافانهی کافکا باعث شد که داستان آمریکا در رسانههای آمریکایی و انگلیسی یکی از بامزهترین و جسورانهترین داستانهای فلسفی شمرده شود و البته هجویهای بر سرزمین فرصتها لقب بگیرد. نباید ناگفته بماند که طنز و ظرافت کافکا در این داستان شبیه به داستانهای فکاهی نیست که فقط یکبار خوانده شود. بهعلاوه تنهایی انسان همچنان یکی از پررنگترین تمهای این داستان است.
گزارشی برای یک آکادمی
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: کامل روزدار
انتشارات: انتشارات اشاره
یکی از جالبترین و پرمعناترین آثار کافکا داستان کوتاه گزارشی برای یک آکادمی است. شخصیت اصلی این داستان مردی است که سابقا یک میمون بوده و با استفاده از علم، تبدیل به انسان شده! او به زبانی کاملا آکادمیک صحبت میکند و داستان زندگی میمونیاش، ماجرای تغییر کردنش و جریان مهاجرتش به اروپا را برای یک هیئت علمی تعریف میکند.
گزارشی برای یک آکادمی درست مثل دیگر آثار کافکا یک معنای کلی را دربرنمیگیرد و پر از نمادهای ظریف و پیچیده است که در تاروپود داستان بافته شده. مخاطب این بار مسیر کابوسوار داستان ستایششده و مسحورکنندهی مسخ را معکوس طی میکند و از جادهای پیچخورده و مهیب از زندگی حیوانی به زندگی انسانی میرسد.
دورا دایمانت که در مکتوب شدن آخرین آثار کافکا نقش پررنگی دارد در مورد داستانهای او اینطور میگوید «در جهان کافکا آگاهی کهنی وجود دارد و البته هراسهایی کهن. مغزش جزئیاتی را میشناخت بسیار ظریفتر از آنچه که مغز مدرن قادر به درکشان باشد.»
نامه به پدر
نویسنده: فرانتس کافکا
مترجم: الهام دارچینیان
انتشارات: انتشارات نگاه
نامه به پدر یک رمان یا یک مجموعه داستان نیست که با نماد معنا بسازد و از هر چیز معمولی چیزی جادویی خلق کند. این بار نامههایی صادقانه از پسرکی حساس و لطیف است به پدری که زمین تا آسمان با او تفاوت دارد. فرانتس کافکا در این نامهها از صدمات و زخمهایش از نقش تربیتی پدرش پرده برمیدارد. او سعی میکند ارتباط عاطفیای را که هرگز نتوانسته با پدر تندخو و ملامتگرش داشته باشد، در نامههایش خلق کند. نامه به پدر بیشتر از دو دهه پس از مرگ کافکا منتشر شد. در این زمان نهتنها والدینش، بلکه خواهرانش هم در اردوگاه نازیها از بین رفته بودند.
در این یادداشت از بهترین و پرفروشترین کتابهای کافکا صحبت کردیم. در پایان علاقهمندان به زندگی کافکا از کتابهای کافکا در خاطرهها (غیرداستانی)، عروسک کافکا (داستانی) و شکوه زندگی (داستانی) لذت خواهند برد. این سه کتاب دربرگیرندهی برشهایی از زندگی فرانتس کافکا به قلم نویسندگان دیگر است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه