نویسنده: هانا کنت
مترجم: فروزنده طیب
انتشارات: نشر داهی
بسیاری از ما با خواندن داستانها به دنبال خودمان در آن میگردیم. ما داستان میخوانیم تا بدانیم تنها نیستیم. کتابها در این مواقع درست مانند آینهای میشوند که ما را به خودمان نشان میدهند. احتمالا وقتی داستانی را میخوانیم به کنشها و واکنشهای شخصیتهای داستان فکر میکنیم. خودمان را جای آنها میگذاریم و مسئله را برای خودمان حل میکنیم. برایشان حکم صادر میکنیم و… اما خب در نهایت به دنبال این هستیم که ببینیم دیگران هم با مشکلات و مسائلی سروکله میزنند که ما را درگیر کرده است. شخصیتهای داستانی وقتی مشکل مالی دارند، چه میکنند؟ اگر داغدیده باشند، چطور سر میکنند؟ تصمیمات مهم زندگیشان را برچه اساسی میگیرند؟ حال اگر بفهمیم داستانی که خواندهایم، از روی یک ماجرای واقعی نوشته شده است، چه احساسی پیدا میکنیم؟ اگر آنها توانستند، حتما ما هم میتوانیم از پس این ماجراها بربیاییم. امروز با هم به مرور کتاب هایی با داستان واقعی میپردازیم.
آیین خاکسپاری کتابی با داستان واقعی از هانا کنت است که تا به حال جوایز و افتخارات بسیاری را از آن خود کرده است. این داستان درباره زنی به نام آگنس ماگنوس داتر است که به جرم کشتن و سوزاندن دو مرد، جادوگر خوانده شده است و حالا منتظر اجرای حکم اعدامش است. قرار است قبل از اینکه زمان اجرای حکمش فرا برسد به ناحیه دورافتادهای برود و در کنار خانوادهای زندگی و خدمت کند. به این امید که پیش از مرگش، اندکی متنبه شود. اعضای خانواده نمیتوانند حضور یک جنایتکار را در خانهشان تاب بیاورند، اما کشیش ناحیه، تمام تلاشش را میکند تا آغوشش برای این دختر باز باشد. کمکم زمزمههایی از هر سو به گوش میرسد. زمزمههایی که در گناهکار شناخته شدن این زن جوان، بذر شک و تردید میپراکند.
کاربران گودریدز کتاب آیین خاکسپاری را یکی از بهترین داستانهای تاریخی که خواندند، لقب دادهاند.
آرتور و جورج هم یک کتاب با داستان واقعی از جولین بارنز است که یکی از نامزدهای جایزه بوکر سال ۲۰۰۵ شناخته شد. این داستان درباره زندگی دو نفر است و مسیری که زندگی این دو را به هم پیوند میدهد. سر آرتور کانن دویل، نویسنده مشهوری که با خلق شخصیت شرلوک هلمز، نام خود را در تاریخ ادبیات جهان جاودانه کرده است با مردی به نام جورج ادلاجی آشنا میشود. جورج وکیلی است که از نوادگان زردشتیان هندی است. زندگی آرتور و جورج به دلیل یک بیعدالتی به هم گره میخورد و این آغاز ماجراهای این داستان است. داستانی که ذهن خوانندگانش را درباره عدالت و بیعدالتی، عشق و نفرت، ایمان و بیایمانی و… به چالش میکشد و همزمان از ناکارآمد بودن نظام قضایی نیز شکایت میکند.
در زمانه پروانهها داستانی از خولیا آلوارز، نویسنده، شاعر و فعال مدنی سیاسی اهل دومنیکن است. او در این کتاب داستان واقعی زندگی خواهران میرابال را نوشته است، خواهرانی که به نام پروانهها مشهور شدند و تمام عمر و زندگیشان صرف مخالفت و مبارزه با دیکتاتور کشورشان، رافائل تروخیو، شد. داستان از زمانی آغاز میشود که یکی از دوستان مدرسه خواهرها، رازی وحشتناک برایشان فاش میکند. رازی که آنان را قانع میکند تروخیو، همان مرد مهربانی نیست که عکسش را کنار عکس مسیح به دیوار زدهاند. بلکه یک قاتل است که از کشتار، سیری ندارد. آگاهی آنان از این راز باعث میشود تا تمام هم و غمشان را روی مبارزه بگذارند.
کشته شدن خواهران میرابال، آنها را به نمادی از مبارزات مردمی و فمنیستی تبدیل کرده است. ۲۵ نوامبر، روزی است که سازمان ملل متحد آن را روز بینالمللی مبارزه با خشونت علیه زنان نام داده است و این نامگذاری را به افتخار خواهران میرابال انجام داده است.
نویسنده: آگاتا کریستی
مترجم: سپیده حبیبی
انتشارات: موسسه نگارش الکترونیک کتاب (ماناکتاب)
قتل در قطار اورینت که با نام قتل در قطار سریع و سیر شرق هم شناخته میشود، اثری از آگاتا کریستی، ملکه جنایت و پرفروشترین نویسنده اهل بریتانیا است. این داستان، مانند آثار دیگر او از جذابیت کافی برای تبدیل شدن به فیلم و سریال برخوردار بود. در سال ۱۹۷۴ سیدنی لومیت فیلمی از روی این کتاب ساخت. کنت برانا هم در سال ۲۰۱۷ نسخه خودش را از این فیلم ارائه کرد. در فیلم او، هنرمندانی مشهور مانند جانی دپ، پنهلوپه کروز، جودی دنچ و ویلم دفو ایفای نقش کردند.
این کتاب داستان واقعی ماجرای قتلی است که در یک قطار رخ داده است. یک سرمایهدار در قطار به وسیله یک خنجر کشته شده است. حرکت قطار به دلیل طوفان، به تعویق افتاده است و کارآگاه پوآرو، شخصیت مشهور داستانهای آگاتا کریستی، در تلاش است تا گره از این ماجرا بگشاید.
داستان کشتی تایتانیک، یکی از مشهورترین و البته غمبارترین حوادثی است که در تاریخ بشر رخ داده است. این کشتی، یکی از بزرگترین و مجهزترین کشتیهایی بود که در آبهای اقیانوس اطلس جلو میرفت و مسافرانش را از انگلستان به نیویورک در آمریکا میبرد اما در میانه راه با کوه یخ برخورد کرد و به زیر آب رفت. این کشتی ۲۲۲۴ مسافر و خدمه داشت که از میان آنها تنها ۷۱۰ نفر، زنده ماندند و نجات پیدا کردند. تایتانیک هم از آن داستانهایی است که به دلیل اقتباس سینماییاش در سال ۱۹۹۷ بسیار مشهور است؛ داستانی با بازی لئوناردو دیکاپریو و کیت وینسلت.
بریل بینبرینچ، یکی از تواناترین نویسندگان انگلیسی است که به دلیل داستانهایی با ابعاد و ظرایف روانشناسانه شناخته شده است. او در این کتاب روایتی از یک داستان واقعی و رخدادهایی را نوشته است که در تایتانیک رخ داده است. از زمانی که مسافران به خوشی، مهمانی و میگساری مشغول بودند تا زمانی که متوجه شدند چه سرنوشتی انتظارشان را میکشد. تلاشهای مسافران برای نجات دادن خودشان، و روایتی که نویسنده از آن ارائه کرده است، این کتاب را به اثری جذاب و نفسگیر تبدیل کرده است.
بخشی از کتاب صوتی هر کسی به فکر خودش را بشنوید.
هر کسی به فکر خودش
نویسنده: بریل بینبریج
گوینده: حمیدرضا اژدرکش
انتشارات: واوخوان
زمانی که فیلم اتاق، نامزد چهار جایزه اسکار شد و جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن را از آن خود کرد، توجه مردم به این واقعیت جلب شد که این فیلمنامه از روی کتابی به همین اسم نوشته شده است و نویسنده کتاب، اما داناهیو، این داستان را بر اساس واقعیت نوشته است.
کتاب اتاق یک داستان واقعی و ماجرای مادری است که به همراه پسر پنجسالهاش در اتاقی ده متری زندگی میکند. پسر کوچولو در این اتاق زندگی خوبی دارد: همراه با مادرش خواندن و نوشتن یاد گرفته است، غذا میخورد، با هم بازی میکنند و قبل از اینکه نیک پیره بیاد، او به کمد میرود و آنجا قایم میشود و میخوابد. اما زندگی به همین خوبی و البته به همین محدودیت نیست. پسر کوچولو کمکم میفهمد که باید همراه با مادرش نقشهای برای فرار بکشد، چون اگر اینک ار را نکنند، ممکن است دیگر روی زندگی را نبینند…
دیوید سداریس، یکی از مشهورترین نویسندگان آمریکایی است. کتابهای او همگی در فهرست پرفروشها قرار دارند. بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم، یکی از مشهورترین کتابهای او است. این کتاب توجه همه منتقدان و مخاطبان را به خودش جلب کرد و حتی یک نقد منفی هم نگرفت! در این کتاب مجموعه روایتها و یادداشتهای طنزی را میخوانید که همگی از دل خاطرات و زندگی واقعی او بیرون آمدهاند. دیوید سداریس، در این کتاب، با کمک ذهن طنزپردازش هر اتفاق عادی را به یک ماجرای خندهدار بدل کرده است. ماجرایی که شما را میخنداند و اتفاقا توجهتان را به ماجراهای عادی زندگی جلب میکند. ماجراهایی که همگی توانایی نهفتهای در تبدیل شدن به خندهدارترین اتفاقات دنیا دارند.
بخشی از کتاب صوتی بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم را بشنوید.
بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم
نویسنده: دیوید سداریس
گوینده: هوتن شکیبا
انتشارات: رادیو گوشه
نویسنده: فیروزه جزایری دوما
مترجم: نفیسه معتکف
انتشارات: انتشارات هو
اگر کتاب مشهور عطر سنبل عطر کاج نوشته فیروزه جزایزی دوما را خوانده باشید، حتما از شنیدن اینکه این داستان ادامهای دارد، خوشحال میشوید. کتاب خنده لهجه نداره، که با نام لبخند بیلهجه هم منتشر شده است، در واقع ادامه داستانهایی است که در کتاب عطر سنبل عطر کاج خواندیم؛ ماجراهای خانوادهای که از آبادان ایران به کالیفرنیا در آمریکا مهاجرت میکنند. دختر هفت ساله این خانواده، فیروزه نام دارد. همان کسی که با چشمانی مشاهدهگر، تمام آنچه را که در پیرامونش، دیده بود، به خاطر سپرد و بعدها همه را در قالب کتابهایش در اختیار مردم قرار داد. هرچند زبان طنز و البته لحن صمیمی نویسنده، بیش از هرچیز مخاطبان را به خواندن مشتاق میکند، اما نباید فراموش کرد که در این کتاب ضمن یک داستان واقعی میتوان گوشههایی از برخورد دو فرهنگ را دید. تقابل نسل قدیمی و نسل جدید. پذیرا بودن برای تغییرات و خلاصه تمام آن چیزهایی که یک فرد مهاجر در زندگی خود پشت سر میگذارد.
نویسنده: ستاره فرمانفرمائیان
مترجم: کیومرث پارسای
انتشارات: انتشارات دیجیتال آوای موج کتاب (نشر صوتی)
این کتاب برشی است از تاریخ ایران از زبان سَتّاره فرمانفرماییان که با ترجمهی کیومرث پارسای در ایران به چاپ رسیده است. کتاب، داستان زندگی زنی است که روزگاری برای حال بهتر ایران تلاش بسیاری کرد و لقب «مادر مددکاری اجتماعی ایران» را هم به خودش اختصاص داد. او که دختر یکی از شاهزادگان قاجار بود در حرمسرای بزرگ پدرش رشد کرد و میان ۸ همسر، ۳۶ فرزند و خدمتکاران بسیاری قد کشید. توانست تحصیلات خود را در مدارس معتبری بگذراند و برای تصمیم بزرگی آماده شود. ستاره با وجود مخالفت خانوادهاش پای در مسیری پرپیچوخم گذاشت و در آن روزگار تنها زن ایرانیای شد که در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی تحصیل کرده بود. او برای رفتن به آمریکا، در بحبوحهی جنگ جهانی دوم، سوار بر یک کشتی مسافربری کوچک، و از هند راهی آمریکا شد. او در رشتهی جامعهشناسی و مددکاری اجتماعی فارغالتحصیل شد و پس از آن، به کشور بازگشت و مسیر پرفراز و نشیبی را پیمود.
اگر به داستانهای جنایی علاقهمندید این کتاب برای شماست. قاتلان ماه گل به نویسندگی دیوید گرن، دربارهی یکی از وحشتناکترین جنایات تاریخ آمریکاست. داستانی واقعی دربارهی سرخپوستانی که روزگاری خوش را میگذراندند و ثروت فراوانی داشتند، اما بهیکباره همه چیز دگرگون شد. اتفاقی هولناک رخ داد و سرخپوستان یکی پس از دیگری کشته شدند. اتفاقات این کتاب مربوط به سال ۱۹۲۰ است. زمانی که ماجرای قتل سرخپوستان در ابتدا با کشتن زنی آغاز شد و این تازه شروع ماجرا بود.
فیلمی نیز با اقتباس از این داستان با همین نام «Killers of the Flowermoon» به کارگردانی مارتین اسکورسیزی و بازی لئوناردو دی کاپریو و رابرت دنیرو در سال ۲۰۱۳ ساخته شد که جوایزی را نیز از آن خود کرد.
جان کراکائر در کتاب Into the Wild داستان پسر جوانی را روایت میکند که یک روز تصمیم گرفت سفری را به سمت سرزمین آلاسکا شروع کند؛ سفری که بازگشتی در پی نداشت و ۴ ماه بعد، گروهی از شکارچیان گوزن، جسد تجزیهشدهی او را پیدا کردند.
کریستوفر جانسون مک کندلس پسر جوانی از خانوادهای مرفه بود که در واشنگتندیسی بزرگ شده بود. از نظر تحصیلی موفق و همچنین یک ورزشکار حرفهای بود. اما در تابستان ۱۹۹۰ تصمیمی عجیب گرفت. او بلافاصله بعد از فارغالتحصیلی از نظرها ناپدید شد، حتی نام خود را هم تغییر داد. همهی ۲۴ هزار دلار باقیمانده حساب پساندازش را به یک مؤسسهی خیریه بخشید، هرچه داشت و نداشت را رها کرد و حتی تمام پول نقدش را هم سوزاند تا زندگی جدیدی را آغاز کند. او قدم در مسیری خطرناک گذاشت و بهسوی طبیعت وحشی، تنها و با پای پیاده حرکت کرد. سرگذشت او و مشکلاتی که از سر گذراند و سرانجام پایان زندگیاش، داستانی عجیب و خواندنی است.
اگر علاقهمند به داستانهای کوتاه طنز هستید حتماً نام دیوید سداریس را شنیدهاید. مردی که از هیچ خاطرهای نمیگذرد و خانوادهاش همیشه نگران دفترچهای هستند که همواره همراهش است، چون میدانند حتماً چیزی از آنها در برگهای دفترچه نوشته شده و باز قرار است در میان خاطرات جذاب و خواندنی او حضور داشته باشند. سداریس که پیشازاین با کتاب «بالاخره یه روزی قشنگ حرف میزنم» برای مخاطب ایرانی شناخته شده بود، باز هم با ترجمهی خواندنی پیمان خاکسار و توسط نشر چشمه، با «مادربزرگت رو از اینجا ببر» وارد شده است.
دیوید سداریس (David Sedaris) یکی از مشهورترین طنزنویسان معاصر آمریکاست، کتابهایش تیراژ میلیونی دارند و جوایز متعددی را از آن خود کرده است. اگر به داستانهای طنز علاقه دارید پیشنهاد میکنیم این کتاب را که مجموعهای از خاطرات واقعی سداریس است از دست ندهید.
(The daughters of Kobani) داستان زندگی زنان در بحبوحهی جنگ است. گیل تمساخ لمون نویسندهای است که دربارهی جنگ و زندگی زنان در جنگ مینویسد. او پیشازاین، کتابی با نام «خیاط خیرخانه» نوشته بود که دربارهی دختری نوجوان در افغانستان بود. این بار اما سراغ داستانی خاص رفته است. درواقع شاید بهتر است بگوییم داستان زنان مبارز کرد، او را به سوریه فراخواند.
یکی از دوستان گیل با وی تماس گرفت و دربارهی زنانی گفت که شجاعانه در برابر داعش به نبرد ایستادهاند، زمانی که دنیا از ترس و وحشت این گروه کابوس میدید، زنانی در قسمتی از این جهان واژهی ترس را به شوخی گرفته، و رخبهرخ با این گروه به جنگ مشغول بودند.
گیل راهی سوریه شد تا از نزدیک با این زنان آشنا شود، از چهرههای آفتابسوختهشان بگوید، از عزم راسخ، قدرت و روحیهی آزادگیشان بنویسد؛ و نتیجهی کار کتابی با نام «دختران کوبانی» شد. کتابی که جایش بین داستانهای قهرمانان جنگ خالی بود.
بخشی از کتاب صوتی دختران کوبانی را بشنوید.
دختران کوبانی
نویسنده: گیل تسماخ لمون
گوینده: فاطمه صداقتی
انتشارات: انتشارات دیجیتال آوای موج کتاب (نشر صوتی)
Seven Years in Tibet یکی از جذابترین سفرنامههاست. کتابی که هانریش هارر علاوه بر خاطرات سفر خود، مستندات تاریخی جذابی را هم به مخاطب ارائه میدهد. او داستان را از سال ۱۹۳۹ روایت میکند. زمانی که به همراه دوستانش در کراچی حضور داشت و قرار بود به هیمالیا صعود کنند. اما همه چیز روال عادی خود را طی نکرد و سفر آنها دچار فراز و نشیبهای عجیبی شد. جنگ جهانی دوم شروع شد و حضور آنها بهعنوان چند اروپایی در کشورهای آسیایی، شک و شبههی زیادی برانگیخت. کوهنوردان وارد ماجراهای عجیبی شدند. آنها توسط چند سرباز هندی دستگیر، و به منطقهای محافظتشده برده شدند.
مسیر رسیدن هانریش هارر به تبت و اقامت او در این منطقه و در نهایت نگارش این کتاب باعث شد مردم زیادی با تبت و واقعیت این مکان بیشتر آشنا شوند و نگاهی متفاوت به این نقطه از جهان داشته باشند. اهمیت این کتاب به حدی بود که دالای لاما، رهبر بوداییان تبت دربارهی هانریش هارر و کتابش گفت: «هانریش هارر یکی از افراد غربی است که تبت را از نزدیک میشناسد. کتابش زمانی عرضه شد که تصورات غلط بسیاری دربارهی زندگی و فرهنگ تبت وجود داشت؛ و بیشتر کتابهایی که در آن زمان موجود بود، کمکی به شفافسازی این عقاید غلط نمیکرد. با آمدن اجباری به تبت و در شرایط تأسفبار، خودش انتخاب کرد که در میان مردم ما زندگی کند و شریک زندگی سادهی آنها شود، و در نتیجه دوستان زیادی پیدا کرد و با علاقهی بسیار از جانب آنها پذیرفته شد.»
جالب است بدانید که در سال ۱۹۹۷ فیلمی با اقتباس از این کتاب و با همین نام، به کارگردانی ژان ژاک آنو و با بازی برد پیت ساخته شد.
کتاب بعد از ابر بر اساس داستانی واقعی نوشته شده است. بابک زمانی، ماجرای سدسازی اشتباه در منطقهی غرقآب در ایلام را دستمایهی داستان خود قرار داده است. سدسازی غلط در این منطقه باعث بحران آب و خشکسالی برای اهالی منطقه میشود و اهالی این منطقه در وضعیتی سخت و بحرانی زندگی میکنند. داستانِ رمان دربارهی سختیها و مشقتهایی است که افراد روستا با آن روبهرو شدهاند. این رمان برپایهی اتفاقات واقعی نوشته شده است و نویسنده صرفا با عوض کردن اسامی اشخاص و پر و بال دادن به برخی از موقعیتها، آن را به رشتهی تحریر درآورده است.
چندی پیش که تب و تاب کتابهای موفقیت و خودیاری، همهجا را گرفته بود، کسی پیدا شد که جرات به خرج داد و در این میان، از داستانهایی نوشت که زندگیاش را تغییر داده بودند. شاید بتوان اصلیترین دلیل چنین تفاوتی را در این دانست که در هر داستان، با ماجرایی جدید مواجه هستیم، ماجرایی که از زبان یک فرد خاص، با احوال و شرایط خاص و طرز تفکر خاص نوشته شده است. در هر داستان با شخصیتها همراه میشویم و همراه با آنها در زندگیشان قدم میزنیم. زندگیای که از حکمهای قطعی و قضاوتهای ناعادلانه خالی است و در عوض، پر است از زندگی. اگر شما هم کتاب هایی براساس داستان واقعی خواندهاید، میتوانید در بخش نظرات برایمان بنویسید.
پینوشت: بخشی از یادداشتی که مطالعه کردید، به قلم راضیه حسینی، نویسندهی بلاگ طاقچه بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه