استالین
نویسنده: ادوارد رادزینسکی
مترجم: آبتین گلکار
انتشارات: نشر ماهی
تصور کنید با کسی چشم در چشم شدهاید. او فرمانِ انجام کاری را به شما میدهد، که باور دارید میتواند منجر به قربانی شدن جان میلیونها انسان بیپناه شود. قطعیت فرمان آنچنان در بندبند وجودتان میپیچد و همزمان موجی از ترس و نیاز به ایمنی را در رگهایتان جاری میکند، که بدون هیچ تأملی تسلیم خواستهاش میشوید. کسی که میتواند اختیار را از روانتان سلب کند. «یک دیکتاتور در مرتبه روانشناختی، سیطره یافته بر تمام لایههای اجتماع.» این حکایتی است که در زندگی ژوزف استالین رهبر آهنینِ اتحاد جماهیر شوروی خواهید یافت.
برای آنکه بهتر بدانید استالین کیست و با خصوصیات و شخصیت او آشنا بشوید، تا انتهای این یادداشت همراهیمان کنید. در این یادداشت مروری کوتاه بر زندگینامه استالین داشتیم و کتابهایی برای آشنایی بیشتر با سرنوشت و حکومت جوزف استالین معرفی کردهایم.
ژوزف ویساریونوویچ جوگاشویلی، که تا پیش از انقلاب ۱۹۱۷ حزب بلشویک روسیه با نام مستعار کُبا شناخته میشد، در آستانه انقلاب، نام خود را استالین گذاشت. شاید بتوان از همینجا دریچهای به شخصیت مرموز او یافت. «استالین» به معنی پولادین و شکستناپذیر است. او اطرافیان را موظف میکند تا او را به این نام بخوانند، که این حامل پیامی روشن برای معاشران استالین است: من استوارم، نفوذناپذیر هستم و هرگز خرد نخواهم شد.
سال ۱۸۷۸ نارضایتی گسترده دهقانان و کارگران، موجی از کینه و نفرت علیه اقلیت اربابان را خروشانده و به تئوری انقلاب اقتصادی مارکس در میان گروههای دانشجویی و نشستهای روشنفکری جان تازه میدهد. همزمان، در شهری دورافتاده از نواحی سرد و خشکِ گرجستان، جوزف استالین متولد میشود. او هیچ برادر یا خواهری ندارد. برسفره ای فقیر و زیر سایه پدر و مادری که جوزف آنها را حقیر میپندارد، سالهای کودکی را میگذراند. نوکری و کفشدوزی پدر و رختشوری مادر برای مردم، قطعاً راهی نیست که جوزف بخواهد در آن گام بگذارد. شبهای پدر به میگساری میگذرد. بعد در هنگامه مستی نوبت به کتک زدن ژوزف میرسد. اما این ژوزف است که زیر هجوم ضربههای پدر، احساسی پیروزمندانه دارد. حس کودکانه حکمرانی.
ژوزف به استقامت ادامه میدهد. او نمیخواهد مثل والدینش زندگی کند. در نوجوانی بورس تحصیلی برای درسخواندن در یک مدرسه دینی در شهر تفلیس و زیر سایه کلیسای ارتدکس گرجی را به دست میآورد. او سقفِ بلند کلیسا را هم برنتافته و به دلیل عدم شرکت در امتحانات مدرسه از این مرکز اخراج میشود. روایت مشروح سالهای شکلگیری شخصیت جوزف جوان را، میتوانید در کتاب «استالین» از نشر ماهی، نوشته ادوارد رادزینسکی و «استالین جوان» نشر ثالث، اثر سایمن سیبیک مانتیفوری دنبال کنید.
استالین
نویسنده: ادوارد رادزینسکی
مترجم: آبتین گلکار
انتشارات: نشر ماهی
این کتاب زندگینامه کامل ژوزف استالین، رهبر شوروی، از کودکی تا مرگ، است. ادوارد رادزینسکی، نویسنده کتاب، چند زندگینامه دیگر نیز درباره شخصیتهای تاریخی روسیه نوشته است و همچنین به نوشتن نمایشنامه هم شهرت دارد. او در نوشتن این زندگینامه از اسناد و مدارکی فوق محرمانه استفاده کرده است که پیش از فروپاشی شوروی در دسترس نبودهاند و اینگونه از چند راز بزرگ، از جمله راز مرگ استالین پرده برداشته است.
رادزینسکی، بدون این که دست به تحریف وقایع بزند، روایتی نسبتاً دراماتیک از زندگی استالین و تاریخ روسیه در آن سالها ارائه میدهد. چنانکه خود رادزینسکی میگوید، هدفش بیش از نمایش شخصیت استالین، توصیف زمانهای بوده که دیگر گذشته و از یاد رفته است.
استالین جوان؛ از تولد تا انقلاب اکتبر
نویسنده: سایمن سیبیگ مانتیفوری
مترجم: بیژن اشتری
انتشارات: نشر ثالث
«سایمن سیبیگ مانتیفوری» پژوهشگر و مورخ انگلیسی در این کتاب تلاش میکند به این پرسش پاسخ دهند که چطور استالین که در ۱۸۹۸ جوانی آرمانگرا بود و در ۱۹۰۷ یک راهزن، به یک مارکسیستِ متعصب آدمکش در دهه ۱۹۳۰ تبدیل شد و کمی بعد به فاتح برلینِ ۱۹۴۵؟ مانتیفوری بیوگرافی و تاریخ را به نحو خلاقانهای با هم ترکیب کرده و در مجموع توانسته شخصیت مرموز استالین را با جزئیات کامل و دقیق به خواننده بشناساند. پرداخت کاراکترها در این کتاب تنها با کتابهای داستانی قابل قیاس است؛ بیجهت نیست که یکی از منتقدان، کارِ مانتیفوری را با آثار برجسته ادبیات پلیسی مقایسه کرده است.
جوزف ۱۹ ساله بالاخره به فعالیت مورد علاقهاش راه یافته و به سازمان زیرزمینی سوسیال دموکرات مارکسیست تفلیس میپیوندد. سازمانی که درآمد عمدهاش با سرقت از ثروتمندان به دست میآمد. این فعالیت او به قیمت دستگیری، زندان و تبعیدی پانزده ساله تمام شد. در مقابل، جوزف، با نقشههایی هوشمندانه و اقداماتی که ممکن بود به مرگش منتهی شود، هر بار از زندان میگریزد. او این تهور را پنج مرتبه تکرار کرد.
اینگونه اقدامات او در آن سالها، شهرت و نامی ویژه در میان احزاب مبارز برای او فراهم آورد. در شرایط خاص آن دوران، که مبارزات بیقید و شرط علیه طبقه حاکم، حرف اول را میزد، توانایی سرشار استالین در تیراندازی، نبرد و یورش، قتل، سرقت، ارعاب و نابودگری در کنار ذکاوت، خونسردی و البته قاطعیت، او را به عنوان یک عنصر کلیدی مبارزه مطرح کرد. اتمسفر آن دوران، به شکلی مطلوب در کتاب صوتی «ظهور و سقوط اتحاد جماهیر شوروی» نشر آوانامه، اثر جان آر. ماتیوز قابل لمس شده است.
بخشی از کتاب صوتی ظهور و سقوط اتحاد شوروی را بشنوید.
ظهور و سقوط اتحاد شوروی
نویسنده: جان آر. ماتیوز
گوینده: اکرم پریمون
انتشارات: آوانامه
سال ۱۹۰۵، شروع یک ارتباط بود که سرنوشت تاریخی ملتی به وسعت یک قاره را تعیین کرد. جوزف که در آن سالها نام “کُبا” را برای خود برگزیده بود، با ولادیمیر ایلیچ اولیانوف، که امروز او را با نام لنین میشناسیم، آشنا شد. استالین بهعنوان نماینده مخفی بلشویکها عازم گرجستان شد. سرزمین مادری او که با روح سرد و خشنش در اتصال است، همان جایی است که یاران وفادار خود را پیدا کرد. کسانی که در آینده، در تسخیر همهجانبه قدرت برای او نقشی کلیدی ایفا کردند.
دختر استالین (جلد اول)
نویسنده: رزماری سالیوان
مترجم: بیژن اشتری
انتشارات: نشر ثالث
«دختر استالین» نام کتابی است نوشته رزماری سالیوان و چاپ شده توسط نشر ثالث که بازیهای سیاسی استالین از زمان شروع تا گسترش در سراسر جماهیر شوروی را از زاویهای نزدیک روایت میکند. روایتی داستانی از نگاه مضطرب دختربچهای که شاهد پچپچهای خونینِ پشت پرده تاریخ شوروی است.
لنین شخصیتی ترکیبیافته از یک روشنفکرِ نظریهپرداز و یک مبارز عملگرا بود. او الزامات واقعبینانه انقلاب برای گذار از آشوبها و نابهسامانیهای پیشِ رو را درک میکرد، اما از توجه به آرمانها و اهداف زیربنایی انقلاب سوسیالیستی نیز غافل نمیشد. این انقلاب به هدفِ ایجاد توازنِ قدرت و ثروت، میان توده مردم و رفع تبعیض میان آنها محقق شده بود. در میان همراهان لنین، طیفی از افرادِ «فرهیخته و آرمانگرا»، «سیاستمدار و سودمحور» و «تندرو و عملگرا» پیدا میشد. شخصیتهایی بسیار متفاوت، که تنها با نیروی جاذبه صلحدهنده لنینِ ظریفاندیش گرد هم آمده بودند. فرزندانی که بدون حضور پدر، هر لحظه با بحران فروپاشی و تفرقه روبهرو بودند.
لنین، پس از پیروزی انقلاب کارگری در سال ۱۹۱۷، استالین را به وزارت کشور منصوب کرد. جایگاهی که به صورت مستقیم با بحرانهای امنیتی جدی روبهرو بود. یکی از مهمترین این ماموریتها، تصفیه مسئولیتهای حساسِ نظامی و سیاسی از اشخاصی بود که بوی خیانت میدادند. سرکوبِ شورشهای متعدد مردمی، که به دلیل فراهم نشدن نیازهای اولیه زندگیشان رخ میداد، یکی دیگر از وظایف استالین بود. مبارزه با قانونشکنانی که روزهای انقلاب را فرصتی برای ایجاد وحشت و ناامنی و سرقت و تجاوز به اموال مردم یافته بودند، کاری بود که استالین برای آن ساخته شده بود. تمامی این مسئولیتها با طبیعت قاطع استالین سازگار بوده و با قدرت و جدیت تمام انجام می شدند. این بود حاصلِ یک انتخاب هوشمندانه توسط لنین، برای آرام نمودن اوضاع نابهسامان.
در این میان، استالین به یک قدرت محوری امنیتی-اطلاعاتی، سیاسی و نظامی رسیده بود. مسئولان زیردست او، به چنین شناختی از وی رسیده بودند: «با استالین نمیتوان شوخی کرد»، «استالین کسی نیست که با او مخالفت شود»، «بحث و استدلال و بهانه برای استالین بیمعنی است و تنها یک معادله در میان است: او دستور میدهد، و دستورات، بیچون و چرا اجرا می شوند. در غیر این صورت، شخص نافرمان باید بترسد. البته اگر پیش از آن، جانِ خود را از دست نداده باشد.»
این چهارچوب عملکرد در عرصه امنیتی، که مسئولیت اصلی استالین در آن دوران بود، گرچه با مخالفتها و انتقادات جزئی اعضای روشنفکر و تحصیلکرده حزب روبهرو میشد، اما در کلیتِ اقدامات، استالین در نگاه رهبر حزب و اعضای آن سربلند بود و هر روز بر اقتدارِ چهرهاش افزوده میشد.
نقطه عطفِ زندگی سیاسی استالین، زمانی است که لنینِ پیر، دچار سکته مغزی شده و ناچار به کنارهگیری از دایره اصلی قدرت شد. اعضای شورای مرکزی حزب، گرفتار در یک بازی سیاسی به دست استالین، شخصی را مناسبتر از او، برای دبیرکلی حزب نیافتند؛ یا میتوان گفت ترسیدند که بیابند. وقتی اعضای حزب کمونیست اینگونه از استالین میترسیدند، طبیعی است که منتقدین حکومت در چه وضعیتی بودند.
امید علیه امید
نویسنده: نادژدا ماندلشتام
مترجم: بیژن اشتری
انتشارات: نشر ثالث
گزارش تحلیلی مناسبات میان استالین و روشنفکران روسیه، موضوعی است که در کتاب «امید علیه امید» نشر ثالث، اثر نادژدا ماندلشتام پرداخته شده است. این کتاب روایت کنار گذاشتن لنین از عرصه سیاسی و قطعِ دستِ روشنفکران حزب از مناسبات حکومت شوروی را به خوبی بیان میکند.
با درگذشت لنین، استالین سیستم اجتماعیِ شنود و جاسوسی را در تمام روسیه اشاعه میدهد. مجموعه نهادهای فراقانونی که بیقید و شرط به همه اطلاعاتی که میخواستند، دست مییافتند و تابع محض دستورات استالین بودند. شرح روند تاریخی همهگیری الگوی جاسوسمآبانه اختراعی استالین در کتاب صوتی «ژوزف استالین» نشر آوانامه، اثر براندا هاوگن به خوبی آورده شده است.
بخشی از کتاب صوتی ژوزف استالین را بشنوید.
ژوزف استالین
نویسنده: براندا هاوگن
گوینده: مرتضی قربانی
انتشارات: آوانامه
ریچارد سورژ، جاسوس ویژه استالین
نویسنده: اوون متیوس
مترجم: زهره قلیپور
انتشارات: انتشارات خوب
همچنین در کتاب «ریچارد سورژ؛ جاسوس ویژه استالین» انتشارات خوب، از اوون متیوس نیز میتوانید درباره یکی از مشهورترین جاسوسان تاریخ یعنی جاسوس ویژه استالین اطلاعات جالببی بخوانید. این جاسوس با کمک اطلاعاتی که در دست داشت، توانست تاثیری شگفت بر نتیجه جنگ جهانی دوم بگذارد.
در آن سالها استالین میلیونها نفر را به جرمهای واهی به قتل رساند و بسیاری دیگر را در صحرای سیبری به کار اجباری واداشت. او یک مکتب سیستماتیک، بر محور ستایش شخصیتِ انقلابی خود ایجاد کرد. نامگذاری شهرها در ستایش خود، ستایش شخص استالین در تمامی هنرها، استفاده از نام او در سرود ملی جدید شوروی و از همه اینها مهمتر بازنویسی تاریخ بر محور قهرمان یکهتاز شوروی؛ یعنی ژورف استالین اقداماتی بود که دوران وی اتفاق افتاد. کتاب «۱۹۸۴» نشر چشمه، اثر جورج اورول و با ترجمه کاوه میرعباسی که توسط رادیو گوشه به کتاب صوتی نیز تبدیل شده، تمثیلی است از شوروی دوران استالین. هر چند داستان کتاب در سال ۱۹۸۴ و در شهر لندن میگذرد، اما در واقع مرثیهای است، بر استالینیسم و روزگاری که بر مردم شوروی در دوران استالین گذشت. کتاب دیگر جورج اورول، یعنی «قلعه حیوانات» نیز که توسط انتشارات جامی به چاپ رسیده و انتشارات نوین کتاب گویا آن را به کتاب صوتی تبدیل کرده، به زیبایی توانسته تمثیلی از انقلاب شوروی و به قدرت رسیدن استالین را بیان دارد.
ماه مارس ۱۹۵۳ است. رادیوی شوروی گزارش رسمی بیماری استالین را میخواند. اخبار داشت از میزان گلبولهای سفید خون استالین حرف میزد. پس گلبولهای سفید خون او هم با بقیه مردم فرقی نداشت. اما مگر مرگ میتوانست به خود جرئت دهد و جان او را بگیرد؟ آری. استالین مُرد. همانگونه که همه دیکتاتورها کردهاند. همانگونه که مابقی دیکتاتورها نیز خواهند مرد. درباره مرگ استالین چندین نظر وجود دارد. عدهای میگویند، او به مرگ طبیعی مرد. عدهای میگویند، زمانی که بیهوش بود خروشچف و دیگران او را خفه کردند. اصلاً استالین کجا مرد؟ کرملین؟ بلیژنیایا داچا؟ مرگ بود یا قتل؟ چه اهمیتی داشت. تنها چیزی که اهمیت داشت، این بود: استالین مُرد.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه