کلیات سعدی
نویسنده: سعدی شیرازی
انتشارات: مرکب هنر
پرداختن به عشق، گفتن از این خاصترین و انحصاریترین اتفاق بشری کار سادهای نیست. گفتن از تجربهای شخصی، بیان احساسی که تجربهشده، در میانهی جمعی شناس و ناشناس مثال عریان کردن روح میماند. دشوار است و لذتبخش. از آن سختتر اما نوشتن و حتی سرودن از این پدیده است. انتقال یک مفهوم، یک حس لمس شده با جان، یک اتفاق که روح تو را اشارتی زده است، با کلمات کار آسانی نیست. بایستی واژهها را تکبهتک، دانه به دانه از میانهی ذهن آغشته به هیجانت برداری و همینطور که نفسهای عمیق میکشی آن را آهسته، یکجوری که دستت نلغزد و واژه بر زمین نیفتد، میان سطور کاغذ سفید یا کاهی رهایشان کنی و بعد بنشینی به تماشا؛ به نظارهی لغزش آرام و خزندهی این روح تجلییافته در لغت به جان دیگران، به تماشای بار دادن این میوهی شیرین.
عشق موهبتی است که دستوبال آدمی را میبندد و همین است که سخن گفتن از جذبه و جاذبه آن کار آسانی نیست. همین دشوار اگر محقق شود اما مرهمی بر دل زخمخوردگان و مجروحان خواهد بود. این دشوار با همهی توصیفاتی که آن رفت، شدنی است. هستند آنهایی که قلم برداشته و عشق را از پستوی خانه به میانهی بازار ادبیات آوردهاند. پریچهرهای را که تاب مستوری نداشت به دیگران نمایاندند و با هنر خویش حلاوت آن را به دیگران چشانیدند.
در این یادداشت به این بحر لایتناهی پا میگذاریم. به دریای پرجوشوخروش عشق و از شعر های عاشقانه، سخن میگوییم. چه تلخی آن را چشیده باشید و یا مزهی شیرینش به کامتان نشسته باشد، همراهی این نوشته دلنشین خواهد بود.
پیشنهاد میکنیم اگر به شاعران کلاسیک علاقه دارید، یادداشتهای زیر را بخوانید:
کلیات سعدی
نویسنده: سعدی شیرازی
انتشارات: مرکب هنر
مگر میشود سخن از اشعار عاشقانه باشد و نامی از استاد سخن، سعدی شیرازی، به میان نیاید؟ سعدی اشعار بسیاری در قالبهای گوناگون سروده است، اما اشعار عاشقانهی او که غالباً در قالب غزل سروده شدهاند، نزد مخاطب شعر فارسی از جایگاهی رفیع برخوردار است.
سعدی حدود ۷۰۰ غزل دارد که در چهار کتابِ طیبات، بدایع، خواتیم و غزلیات قدیم گردآوری شده است. او غزلیات قدیم را در دورهی سرشار از شور و شعف جوانی و خواتیم را در دوران گرایش به زهد و عرفان و اخلاقیات کهنسالی سروده است، اما بدایع و طیبات که مربوط به دوران میانسالی و پختگی سعدیاند شور و شعف جوانی و زهد و عرفان سالخوردگی را بهصورت توأمان در بر داشته و اشعار آنها بر دو کتاب دیگر برتری دارد. این اشعار به انضمام دیگر سرودههای شاعر را در مجموعهای به نام «کلیات سعدی» میتوان جست.
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را
دیوان اشعار فروغ فرخ زاد
نویسنده: فروغ فرخزاد
انتشارات: انتشارات کلک آزادگان
آنچه فروغ فرخزاد را از دیگر شاعران همنسل او متمایز میکند، نگاه متفاوت او به مسائل است. فروغ در کشف لذت شاعرانگی هرگز دنبالهرو هیچیک از پیشینیان خود نبوده و این استقلال و تجربهگرایی بهخوبی در شعر او نمود یافته است. از دیگر عوامل متمایزکنندهی شعر فروغ میتوان به روایت عشق در آن از زاویهی دید و زبان یک زن اشاره کرد، مسئلهای که پرداختن به آن در روزگار شاعر نیازمند جسارتی مثالزدنی بوده است.
دکتر شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» فروغ را «نمایندهی برجستهی نسل روشنفکر این مرزوبوم و گزارشگر راستین و صمیمی لحظههای زندگی این گروه» دانسته و شعر او را با همهی تفاوتهای آن، ملموس و قابلدرک میخواند.
زنده و جاری بودن سرودههای فروغ در جویبار هماکنون و قرابت زبان آن با زبان حال روزگار ما، بهرغم سپری شدن بیش از پنجاه سال از کوچ ابدی سراینده، نشر کلک آزادگان را بر آن داشت تا مجموعهای کامل از اشعار او را با عنوان «پرواز را به خاطر بسپار» منتشر و در اختیار دوستداران اشعار فروغ قرار دهند.
امشب از آسمان دیدهی تو
روی شعرم ستاره میبارد
در زمستان دشت کاغذها
پنجههایم جرقه میکارد
شعر دیوانهی تبآلودم
شرمگین از شیار خواهشها
پیکرش را دوباره میسوزد
عطش جاودان آتشها
دانی از زندگی چه میخواهم
من تو باشم، تو پایتاسر تو
زندگی گر هزار باره بود
بار دیگر تو، بار دیگر تو
آنچه در من نهفته دریایی است
کی توان نهفتنم باشد
با تو زین سهمگین طوفانی
کاش یارای گفتنم باشد
بس که لبریزم از تو میخواهم
بدوم در میان صحراها
سر بسایم به سنگ کوهستان
تن بکوبم به موج دریاها
آری آغاز دوست داشتن است
گرچه پایان راه ناپیداست
من به پایان دگر نیندیشم
که همین دوست داشتن زیباست
پرده را کنار بزن در پایان عشق پیروز است
نویسنده: سید علی صالحی
انتشارات: انتشارات نگاه
سید علی صالحی را میتوان از بنیانگذاران جریان موج ناب و شعر گفتار در شعر معاصر ایران دانست. او در مقدمهی کتاب «پرده را کنار بزن در پایان عشق پیروز است» رابطهی شعر و عشق را چنین تبین میکند: «شعر … تنها برای حضورِ شریفِ انسان آمده است تا در ظهور او به قیامِ پاکیها و درستیها قسم خورد. تا انسان از خوابِ روزمرگی به درآید و دردها را به همین دعا بشوید. شعر … دعوت به داناییِ عاشقانه است … تا ابدالآباد!». او که همواره در اشعار خود از سادگی عشق میگوید، شعر زیر را در ستایش یک عشق ساده سروده است.
من بر اثر علاقهی بیسبب
به خیلی از این مردمِ ساده
مفت به این یقین رسیدهام
که من هم میتوانم
مثل خیلی از این مردم ساده
ساده باشم،
و حتی با تو از چیزهایی سخن بگویم،
که فقط میتوانم با تو
از همین چیزها سخن بگویم
شعر همین است،
وصف خوب نان،
و حتی تشنگی…
من اصلاً نمیترسم،
کافی است دو نفر
عمیقاً یکدیگر را دوست بدارند
حتماً باران خواهد آمد.
اقلیت
نویسنده: فاضل نظری
انتشارات: انتشارات سوره مهر
نظری سه سال بعد از اولین مجموعه شعرش، دومین مجموعه شعر خود را با نام «اقلیت» منتشر کرد. این مجموعه شامل ۳۷ قطعه شعر در قالبهای نو و غزل است و جمعا ۲۱۰ بیت دارد. در این مجموعه نیز همچنان غزلهای کوتاهتر تعداد بیشتری دارند. در این مجموعه، تعداد بیستوپنج غزل پنج بیتی، هشت غزل شش بیتی، دو غزل هفت بیتی، یک غزل یازده بیتی و یک غزل دوازده بیتی وجود دارد. این مجموعه که در آن چهارعنصر «عاطفه»، «تخیل»، «زبان» و «آهنگ» حضوری بهجا دارند توانست کتاب برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران در سال ۸۵ شود. بیت «زمین از دلبران خالی است، یا من چشم و دل سیرم/ که میگردم، ولی زلف پریشانی نمیبینم» از این مجموعه است.
زمستان نیز رفت اما بهارانی نمیبینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمیبینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته میگردم
ولی از خویش جز گردی به دامانی نمیبینم
به غواصان بگو کافیست هرچه بی سبب گشتند
در این دریای طوفاندیده مرجانی نمیبینم
چه بر ما رفته است؟ ای عمر! ای یاقوت بی قیمت
که غیر از مرگ، گردنبند ارزانی نمیبینم
زمین از دلبران خالیست، یا من چشم و دل سیرم
که می گردم ولی زلف پریشانی نمیبینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ میخواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم
فاضل نظری مجموعهای از معروفترین غزلهای عاشقانه را سروده است. پیشنهاد میکنیم «اشعار فاضل نظری» را هم بخوانید.
دورتر از شاخه نیلوفر
نویسنده: محمود درویش
مترجم: اصغر علی کرمی
انتشارات: انتشارات تمدن علمی
محمود درویش در ۱۳ مارچ ۱۹۴۲ در روستایی به نام «البروه» در فلسطین به دنیا آمد. وقتی که او ششساله بود، اجباراً کشورش را ترک کرد و به همراه خانوادهاش به لبنان پناهنده شد. یک سال بعد به البروه بازگشت، اما پس از مدتی کوتاه مجدداً مجبور به مهاجرت و ترک وطن شد.
درویش -که امروزه شاعر عشق و وطن نامیده میشود- بیش از سی دفتر شعر دارد و در اشعارش بیشتر به مسئلهی فلسطین و اوضاع آن میپردازد. «دورتر از شاخهی نیلوفر» مجموعهی چهار کتاب از اشعار او است که توسط اصغرعلی کرمی به فارسی ترجمه شده است. علاوهبر این کتاب، اغلب آثار محمود درویش به فارسی برگردانده شدهاند که از مهمترین این آثار میتوان به «ریتا» (عاشقانههای محمود درویش)، «تاریخ دلتنگی» (گزیدهی اشعار درویش)، «درخت زیتون»، «از آنچه کردهای عذرخواهی نکن»، «وضعیت محاصره»، «از حصار»، و «اگر باران نیستی نازنین، درخت باش» اشاره کرد.
عشق
مانند قهوهخانهای کوچک در خیابان غریبههاست
درهایش به روی همه باز
مثل قهوهخانهای که رفتوآمدهایش به وضعیت آبوهوا بند است
باران که میبارد مشتریهایش بیشتر میشوند
و هوا که صاف باشد مشتریها کمتر و خوابآلودهترند
من اینجا هستم
ای غریبه
در گوشهای نشستهام
(چشمهایت رنگی است؟ نامت چیست؟ با چه نامی صدایت کنم آن هنگام که از کنارم میگذری و به انتظارت نشستهام؟)
عشق قهوهخانهای کوچک است
دو پیمانه شراب سفارش میدهم
یکی را به سلامتی خودم مینوشم و یکی را به سلامتی تو
دو کلاه با خود آوردهام و یک چتر
باران میبارد
بیشتر از هر روز دیگر باران میبارد و تو داخل قهوهخانه نمیشوی
با خود میگویم: شاید کسی که منتظرش هستم، منتظرم باشد
و شاید منتظر مردی دیگر
شاید هم منتظر هر دوی ماست
هیچکداممان را نمیشناسد و با خود میگوید:
(چشمهایت چه رنگی است؟ چه شرابی را دوست داری؟ نامت چیست؟ چگونه صدایت کنم وقتی از برابر چشمانم میگذری؟)
عشق مانند قهوهخانهای کوچک است
صد غزل عاشقانه
نویسنده: پابلو نرودا
مترجم: زهرا رهبانی
انتشارات: انتشارات نگاه
پابلو نرودا عاشقانههایش را از شیلی به تمام جهان رساند. او که در عرصه سیاست نیز حضور فعالی داشت در دنیای ادبیات تا جایی پیش رفت که جایزه نوبل ادبی را از آن خود کرد. نرودا زبان شعر را بهترین وسیله در انتقال مفاهیم گسترده و کلان انسانی میدانست و توانسته بود بهخوبی از این حربه بهره گرفته آنها را به تصویر درآورد. تصاویری آرام و نرم که تجربهای دستیافتنی برای هر فردی بود. پابلو نرودا شاعری برای همهی زمانها و همهی مکانها بود. شعرهایش مانند ضربهای آرام در طول زمان پیشآمده و تاثیرش را در طول گذر دوران و در هر نقطه بهنوعی گذاشته و در پهنهی جهان پخششده است. شعر عاشقانه نرودا چون نوازشی است که از گذشته تاکنون گرمایش بر تن زمان حس میشود. نوشتههایش چنان گیرا هستند که هرکدام بهنوعی ارزش خواندن دارند و «صد غزل عاشقانه» ازآنجاکه رنگ عشق دارد و به احوالات آن بیشتر پرداخته، پیشنهاد اول ماست. پابلو نرودا با خلاقیت بینظیرش و با تبحری که در درآمیختن روح سیال انسانی و کلمات داشته راه خود را به عمق روان انسان گشوده و از چیزهایی سخن گفته که هرکدام از ما تجربهاش کرده و از کنه جان مزهاش را چشیده است. شعرهایش را که میخوانی هر بار به خودت میگویی «این خود منم». او چنان ماهرانه از احساسات غریب آدمی، درست از همان لحظهای که آنها رخ مینمایند، سخن گفته که انگار این خود خواننده است که بر پهنهی کاغذ نقش بسته. خواندن شعرهای عاشقانهاش مثال دمیدن دوباره روح بر جسم خستهی آدمی است. او چنان ماهرانه شما را با کلمات وارد دنیای بیکران عاشقی میکند که گاه حتی فراموش میکنید این اشعار به زبان دیگری سروده شده و بعد به فارسی برگردانده شدهاند.
اما وقتی مرگ در میکوبد
تنها نگاه توست در آن لحظههای تهی،
تنها روشنان توست تا نیست شدن،
تنها عشق توست برای انسداد سایهها.
شلتاق؛ مجموعه غزل
نویسنده: غلامرضا طریقی
انتشارات: نشر چشمه
غلامرضا طریقی از غزلسرایان معاصر فارسی است که پیش از این چندین مجموعهی پرمخاطب از قبیل «ایمان بیاورید به تمدید فصل سرد»، «جهان غزلی عاشقانه است»، «به جهنم» و … از او منتشر شده است. کتاب «شلتاق» که نشر چشمه آن را چاپ کرده است مجموعهای از غزلهایی با حال و هوای متفاوت است که زبان آن نسبت به آثار پیشین شاعر پختهتر و اشعار عاشقانه ی آن با مضامین اجتماعی درآمیخته است. در پیشدرآمد مجموعه آمده است: «عشق، آخرین تلاش بشر پیش از پذیرفتن مرگ است؛ چنان که کودک پیش از تسلیمشدن در برابر خواب، شلتاق میکند». شاید این جمله در آغاز قدری شعارگونه بنماید؛ اما درست در لحظهی بهپایانرسیدن مجموعه، مخاطب را بدین نتیجه میرساند که شاعر در این کتاب همچون کودکی است که با همهی درستوغلطهایش شلتاق میکند، چرا که نمیخواهد مثل دیگران خود را به خواب بزند و در برابر هرچه جز عشق تسلیم شود.
نگرد نیست! که پیش از تو هرکه جست نبود
که عشق حادثهای جز تب نخست نبود
برای ما که پر و بال کوچکی داریم
شکستن قفس از ابتدا درست نبود
من و تو زود شکستیم و دیر فهمیدیم
که آسمان گذر بالهای سست نبود
به آسمان زدن و در فراز جان دادن
مناسب هوسی که به بال توست نبود
سفر به ساحت دریا درست بود ولی
سزای چشمه که دست از جهان نشست نبود
آیدا: درخت و خنجر و خاطره
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات مروارید
اگر بگوییم احمد شاملو یکی از سرشناسترین شاعران معاصر ایران است، بیراه نگفتهایم. شاملو علاوه بر شعر، دستی بر نوشتن فیلمنامه و نمایشنامه و همچنین ترجمه کتابهای مختلف داشت؛ فعال اجتماعی بود و به نوعی در زمانه خودش روشنفکر به حساب میآمد. خیلیها میگویند آشنایی شاملو با آیدا سرکیسیان نقطه عطفی در زندگی او به شمار میآید. شاملو در فروردین ۱۳۴۱ با او آشنا میشود، زمانی که کمتر از یک سال از طلاقش گذشته بود. آنها در سال ۱۳۴۳ با یکدیگر ازدواج میکنند و زندگیشان را در شیرگاه مازندران آغاز میکنند. معروفترین کتاب او با مضمونی عاشقانه «مثل خون در رگهای من» است که مجموعه نامههایی است که برای آیدا نوشته است. نامههایی که اگرچه به نثر نوشته شدهاند، اما حال و هوایی شعرگونه دارند. کتاب «ایدا: درخت و خنجر وآینه» مجموعه شعری است که شاملو درباره آیدا سراییده و با خواندنش، عشق را با زبانی دیگر از ته دل حس میکنیم.
پیشنهاد میکنیم این ویدیو که نگاهی به زندگی شخصی شاملو با چاشنی طنز است، مشاهده کنید.
دوستش میدارم
چرا که میشناسمش به دوستی و یگانگی.
-شهر
همه بیگانگی و عداوت است.-
هنگامی که دستان مهربانش را به دست میگیرم
تنهایی غمانگیزش را در مییابم.
اندوهش
غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی.
خسرو و شیرین
نویسنده: نظامی گنجوی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
میتوان گفت در میان منظومههای عاشقانه «خسرو و شیرین» از مشهورترینهاست. روایتی که از ماجرای دلدادگی شاهزاده خسروپرویز پسر هرمز چهارم، پادشاه ایران و نوه انوشیروان ساسانی به شیرین شاهزادهی ارمنیتبار، میگوید؛ روایتی از یک دلدادگی در دل تاریخ، عشقی از سده هفتم میلادی. داستانی که در کتابهای مختلف تاریخی نقل آن آمده اما نظامی گنجوی بهترین روایت را از آن ارائه داده است. پس از او شاعران بسیاری از عشق خسرو به شیرین سرودند اما هیچکدام در حد و اندازه شاهکار نظامی ظاهر نشدند. تسلط نظامی بر زبان فارسی، مهارتش در انتخاب کلمات بهجا و مناسب و توانایی او در پرداختن به داستان چنان بود که شاهکاری عظیم «منظومه خسرو و شیرین» پدید آمد. نظامی در این منظومه از عشق، فراغ، وصال و مرگ به بهترین شیوه سروده است. اگر علاقهمند به شنیدن یکی از شاهکارهای ادبیات فارسی ایران هستید، میتوانید به «طاقچه» سری بزنید. در بخش کتابهای صوتی نسخه رایگان «خسرو و شیرین» با صدای رضا عمرانی و راضیه هاشمی در دسترس شماست.
در بخشی از خسرو و شیرین میخوانیم:
مراکز عشق به ناید شعاری
مبادا تا زیم جز عشق کاری
فلک جز عشق محرابی ندارد
جهان بیخاک عشق آبی ندارد
غلام عشق شو کاندیشه این است
همه صاحب دلان را پیشه این است
اگر به رمانها و داستانهای عاشقانه علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی و دانلود رمان عاشقانه» را هم بخوانید.
گلها همه آفتابگردانند
نویسنده: قیصر امینپور
انتشارات: انتشارات مروارید
قیصر امینپور چهرهی ماندگار شعر و ادبیات فارسی است. بارها اشعار او را خواندهایم و اسمش را شنیدهایم. با این حال اطلاعات اندکی از زندگی شخصی او در دست است. امینپور را میتوان شاعری دانست که حقیقتاً شعرهایش را میزیست.کتاب «گلها همه آفتابگردانند» از آخرین آثار او به حساب میآید که ۹۱ قطعه شعر سرودهشده بین سالهای ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۹ در قالبهای غزل، رباعی، دوبیتی و قطعات نیمایی را شامل میشود. در این مجموعه، علاوهبر تحول در ساختار شعر و پختهتر شدن سبک شعری شاعر، بر نقد اجتماعی نیز تأکید بیشتری میشود و او سعی کرده است با استفاده از لغات معمول و اصطلاحات رایج، به بیان احساسات و اندیشههای خود بپردازد. روانی سخن قیصر مخاطب را با خود تا انتهای شعر میکشاند و اشعار او غالباً با پایانی تاثیرگذار تمام میشوند.
من از عهد آدم، تو را دوست دارم
از آغاز عالم، تو را دوست دارم
چه شبها من و آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم، تو را دوست دارم
نه خطی، نه خالی! نه خواب و خیالی
من ای حس مبهم، تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم: تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد همآواز با ما
تو را دوست دارم، تو را دوست دارم
هایکوهای عاشقانه
نویسنده: الن کامینکز
مترجم: رضی هیرمندی
انتشارات: نشر چشمه
بیشک خواندن هایکو را باید در صدر لذتهای انسانی جای داد. متن را پیش رویت میگذاری، دو سه خط بیشتر نیست، میخوانی و در لایتناهی بیکرانی غرق میشوی. چند لغت ساده و یک همنشینی حسابشده تو را به دریایی میکشاند. حال حساب کنید اگر این معجون از عشق گفته باشد. گفتن از معنایی چنان گسترده در قالب چند لغت که نهایتا در سه یا چهار سطر شعرگونه تجلی مییابند کار آسانی نیست. اینکه در یک هایکو که درک آنی لحظهای است به معنایی چنان عمیق بپردازی نیز علاوه بر توانایی شاعرانه، تسلط بر گستردهی لغت و کلام را میطلبد. مهارت شاعران در انتخاب لغت، چینش آنها و رسیدن به معنای حقیقی بیان بسیار تعیینکننده است. «هایکوهای عاشقانه» مجموعهای است که به همت «الن کامینکز» گردآوریشده و رضی هیرمندی آن را به فارسی برگردانده است. سیر اشعار از ابتدای جرقههای عشق در وجود آدمی تا بالوپر گرفتن آن پیش میرود. از حلاوت درک عشق تا جدایی و فراق همه را در برمیگیرد. پیشنهاد میکنم در اولین فرصت به سراغ این کتاب بروید. خواندن هایکوی عاشقانه لذتی چون یک نوشیدنی گرم میان برف و سرما دارد و جان آدمی را در آغوش خود گرم میکند.
عشق با چهرههای فراوانش ــ
با نابترین سپیدی آغاز میشود
رشتههای شوق
دوستت دارم امضای من است
نویسنده: نزار قبانی
مترجم: اصغر علی کرمی
انتشارات: نشر ایهام
شعر عاشقانه نزار قبانی قلب انسان را میدرد و در میانهی جان آدمی آرام میگیرد. توانایی شاعر ازیکطرف و وسعت بیکران زبان عرب از سمت دیگر ما را به بیکرانی دوستداشتنی وصل میکنند. مجاورت این دو، معجزه آفریده و شاهکارهایی را رقمزده است که هر بار بخوانیشان بازهم دلت سیر نمیشود. قبانی را شاعر عشق و آزادی میدانند بس که در این دو حوزه بهدرستی و نیکی سروده است. نزار قبانی از عشق چنان میگوید که هرکدام از ما درک کرده و میکنیم. عشق از دید او پدیدهای ماورایی و دستنیافتنی نیست. امری است که به آن مبتلا میشویم و با چاره یا بیچاره، با معشوق و یا در فراق او، در آن میمانیم و رشد میکنیم. او با گفتن از عشق، از معشوق و از وطن میگوید. نگاه واقعگرایانه نزار قبانی به اتفاقی سهل و دشوار چون عشق، خواننده را با دنیای درون واژگانش آشنا و درک دیگر مفاهیمی که به آنها پرداخته و ابعاد دیگری چون سیاست را پوشش میدهند، آسانتر میکند. کتاب «دوستت دارم امضای من است» مجموعهای بینظیر از شعرهای عاشقانه نزار قبانی است. شعرهایی عاشقانه که خوانندگان بهنام عرب آنها را خوانده و به گوش مردم جهان رسانیدهاند. حتی اگر این آوازها را شنیدهاید، خواندن متن شعر را از دست ندهید. بیشک با هر بار خواندن لایهای دیگر از معنای عمیق آن برای شما رو خواهد شد.
مگر شک داری که زیباترین زن جهان هستی؟
و مهم ترین زن جهان؟
آیا شک داری که وقتی تو را به دست آوردم کلید همه گنج های جهان به دستم افتاد؟
آیا شک داری آن هنگام که دست تو را گرفتم
سامان جهان به هم ریخت؟
شک داری روزی که به قلبم آمدی
بزرگ ترین روز تاریخ است
و آمدنت
بهترین خبر جهان
بینا (غزلهای نفیسهسادات موسوی)
نویسنده: نفیسهسادات موسوی
انتشارات: انتشارات سوره مهر
«بینا» نام دفتر غزلهای معناگرایانهی نفیسهسادات موسوی، شاعر جوان معاصر است. در این مجموعه، مخاطب با شعرهایی سرشار از حال و هوای عاشقانه روبرو است؛ اشعاری که بسیاری از آنها این ظرفیت را دارد که شاهبیت شود و در ذهنها ماندگار. این کتاب شامل چهل شعر عاشقانه است که در وزنها و قافیههای متنوع و متفاوت سروده شدهاند و شاعر توانسته با تسلط خوبی که به زبان دارد؛ به خوبی از پس آنها برآید.
از دیگر ویژگیهای کتاب بینا تنوع موسیقیایی آن در کنار استفادهی خوب از عناصر ادبی است؛ همچنین احساساتی که در اشعار عاشقانهی آن حاکم است و بهخوبی نشان از حضور یک زن در پس ابیات آن دارد، از وجوه تمایزبخش این مجموعه به شمار میرود.
گم کردهام بدون تو راه نجات را
خضرم که دادهام ز کف آب حیات را
درد است این که با همهی پادشاهیام
مجبورم انتخاب کنم کیش و مات را
پشت بهانههای تو هر بار نکتهای ست
حفظم تمام زیر و بم این نکات را
رحمت به روزگار! که پستی بلندیاش
رو کرده دست زندگی بیثبات را
ای عشق! این سکوت به معنای عجز نیست
حرمت نگاه داشتهام خاطرات را
ماه و ماهی؛ مجموعهی غزل
نویسنده: علی رضا بدیع
انتشارات: نشر چشمه
علیرضا بدیع شاعر و غزلسرای جوانی است که در عرصه شعر خوب ظاهرشده و توانسته آثار مقبولی ارائه کند. اشعار او که در رادیو و تلویزیون نیز به اجرای برنامههایی با محتوای ادبی نیز پرداخته و گاه بهعنوان کارشناس ادبی در آنها حضورداشته، جوایزی را در چند کنگره و جشنواره از آن خود کرده است. برخی علیرضا بدیع را بهواسطه این برنامهها، برخی بهواسطه همکاریهایش با بزرگان موسیقی و آواز ایران و برخی نیز با سرودهای تحت عنوان «ماه و ماهی» که حجت اشرفزاده آن را خوانده است، میشناسند. کتاب «ماه و ماهی» که نامش را از همین شعر عاشقانه وام گرفته مجموعهای از غزلهای اوست. انتشارات چلچله هم نسخهی صوتی این کتاب شعر عاشقانه را تهیه کرده است.
تو ماهی و من ماهی این برکه ی کاشی
اندوه بزرگی ست زمانی که نباشی
آه از نفس پاک تو و صبح نشابور
از چشم تو و حجره ی فیروزه تراشی
پلکی بزن ای مخزن اسرار که هر بار
فیروزه و الماس به آفاق بپاشی
ای باد سبک سار مرا بگذر و بگذار
هشدار که آرامش ما را نخراشی
هرگز به تو دستم نرسد ماه بلندم
اندوه بزرگی ست چه باشی، چه نباشی
محوِ
نویسنده: علیرضا روشن
انتشارات: نشر نون
علیرضا روشن متولد ۱۳۵۵ و فارغالتحصیل ادبیات نمایشی است. اشعار او ابتدا در فضای مجازی مورد توجه مخاطبان قرار گرفت و بعد از انتشار «کتابِ نیست» توسط نشر آموت، نام او بهعنوان شاعری جوان که شعرهایش هم مورد توجه مخاطب عام است و هم مخاطب خاص را اقناع میکند، مطرح شد.
پس از استقبال مخاطبان از اولین مجموعه شعر روشن، او کتاب دیگر خود را با نام «محو» از سوی نشر نون منتشر ساخت که در مدتی کمتر از یک ماه به چاپ دوم رسید. این مجموعه شامل ۱۱۵ شعر کوتاه است که زبان و فضایی عاشقانه دارند. در شعرهای روشن، عشق از حضور کسی سرچشمه میگیرد که نیست و تمام اشیاء اطراف شاعر، محوِ نبودن او است.
تو سکوت لابهلای حرفهای منی،
از حرفهایم
آنچه نمیگویم؛
تویی
وقتی از عشق حرف میزنیم
نویسنده: ریموند کارور
مترجم: محمدصادق رئیسی
انتشارات: انتشارات سولار
«ریموند کارور» غیر از شعر به داستانهای کوتاهش شهره است. او از خود بهعنوان کسی که «تمایل به ایجاز و قوّت دارد» یادکرده و پرداختن به داستانهای کوتاه را نوعی اعتیاد برای خود میدانسته است. داستانهایی که در آنها به روزمرگیهای زندگی و اتفاقات سادهی آن میپردازند. کارور این ویژگی را یعنی گفتن از زندگی و روزمرگیها و همین چیزهای سادهی آن، در شعرهایش نیز دارد. تصویر کردن جریان زندگی عادی در لفافهای موزون و زیبا از توانمندیهای اوست. او چنان ساده از عادیترین اتفاقهای زندگی میگوید و چنان راحت آنها را وصف میکند که خواننده را جدای از حیرت در تفکر فرومیبرد. ریموند کارور از جزئیاتی سخن میگوید که ملموس است و برای همه ما رخداده است. مسائلی که همه ما در زندگیهایمان، در تعاملات روزمره و همین امور عادی که درگیرشان هستیم، دیدهایم و تجربهشان کردهایم. امور روزمرهای که گاه زندگی را میسازند و گاه آن را روبهزوال و تباهی پیش میرانند. مجله «گاردین» «ریموند کارور» را به خاطر ویژگیهای نوشتاریاش «چخوف آمریکا» نامید. «وقتی از عشق حرف میزنیم» نام مجموعه شعری عاشقانه است که در آن ریموند کارور توانسته به صورت شعر حضور انسان در زندگی عادی، دنیای متلاطم، پیچیدگی زندگی امروزی و از همه مهمتر عشقی که در این بستر میتوانیم تجربه کنیم، صحبت میکند. نام کتاب نامی هوشمندانه است، که بهتنهایی خواننده را بهسوی خود میکشید تا در پی درک معنای عشق برآید. کارور با انتخاب این عنوان خوانندگانش را از پیش برای خود داشت. پرسشی فراگیر و سوالی همگانی که بشر هنوز پاسخی متقن برایش پیدا نکرده اما همچنان به دنبال آن در حرکت و تکاپو است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه