لوگو طاقچه
خرید کتاب با تخفیف
بهترین ترجمه کتاب یادداشت های زیرزمینی

مقایسه و معرفی بهترین ترجمه کتاب یادداشت‌های زیرزمینی

آثار بزرگ ادبی هرچه برجسته‌تر و اثرگذارتر باشند، ترجمه‌های بیشتری از آن‌ها به زبان‌های گوناگون عرضه می‌شود. در زبان فارسی نیز کتاب‌های مهم جهان بارها ترجمه شده‌اند و «یادداشت‌های زیرزمینی» فئودور داستایوفسکی یکی از همین آثار است. مترجمان مختلف تلاش کرده‌اند این رمان کوتاه اما عمیق را به زبان فارسی برگردانند. در چنین موقعیتی، انتخاب ترجمه‌ی درست و خواندنی اهمیت زیادی پیدا می‌کند؛ چراکه هر ترجمه، دریچه‌ای متفاوت به دنیای پیچیده و پر از اندیشه‌ی داستایوفسکی می‌گشاید. در این یادداشت تلاش کرده‌ایم با معرفی و مقایسه‌ی ترجمه‌های شاخص کتاب یادداشت‌های زیرزمینی، به خوانندگان کمک کنیم بهترین و مناسب‌ترین ترجمه را برای خواندن برگزینند.

بهترین ترجمه کتاب یادداشت‌های زیرزمینی کدام است؟

یافتن بهترین ترجمه برای اثری مانند یادداشت‌های زیرزمینی آسان نیست؛ چراکه هر مترجم کوشیده است با ذوق و رویکرد خاص خود، به زبان و اندیشه‌ی داستایوفسکی وفادار بماند و چهره‌ای متفاوت از جهان پیچیده‌ی او را پیش روی خواننده بگذارد. ما تلاش کردیم ترجمه‌های شاخص را کنار هم بگذاریم، لحن و دقت آن‌ها را بسنجیم و روانی و نزدیکی‌شان به متن اصلی را بررسی کنیم. بر اساس این مقایسه، ترجمه‌ای شایسته‌تر و خواندنی‌تر را پیشنهاد داده‌ایم. با این همه، انتخاب نهایی همیشه به سلیقه و انتظار خواننده بستگی دارد. در ادامه می‌توانید جزئیات بیشتری درباره‌ی هر ترجمه بخوانید، نقاط ضعف و قوت را خودتان مقایسه کنید و در نهایت، برگردانی را برگزینید که بیش از همه با ذائقه و نگاهتان سازگار است.

بر اساس این مقایسه، ترجمه‌ی حمیدرضا آتش‌برآب را می‌توان بهترین برگردان دانست؛ ترجمه‌ای که هم به متن روسی وفادار مانده و هم از نظر نثر فارسی روان، خوش‌خوان و تأثیرگذار است. همچنین پانویس‌ها و تفسیرهای اضافه‌شده، به درک بهتر متن کمک شایانی می‌کند. در مقام دوم، ترجمه‌ی علی مصفا پیشنهاد می‌شود که تعادل را برقرار کرده است؛ او هم به تکرارها و انتخاب‌ واژه‌های کلیدی حساس است و هم تلاش کرده نثر فارسی‌اش از لحاظ صوت و لحن به اصل نزدیک باشد. به‌طورکلی متن از دقت ادبی بالایی برخوردار است.

محبوب‌ترین ترجمه یادداشت‌های زیرزمینی در طاقچه

در میان نسخه‌های مختلف کتاب «یادداشت‌های زیرزمینی» در طاقچه، ترجمه‌ی خانم نسرین مجیدی از نظر کاربران بهتر ارزیابی شده است: امتیازی بالاتر دارد و نظرات نسبتاً مثبتی در بین رأی‌دهندگان دیده می‌شود. این نسخه با نثر روان و سلیس خود، توانسته است نظر بسیاری از خوانندگان را جلب کند. در کنار آن، ترجمه‌ی آقای حمیدرضا آتش برآب از نشر علمی و فرهنگی نیز با ویژگی‌هایی چون وفاداری به متن اصلی و ارائه‌ی پانویس‌های مفصل، موردتوجه علاقه‌مندان به تحلیل‌های عمیق‌تر قرار گرفته است.

مقایسه ترجمه‌های فارسی یادداشت‌های زیرزمینی

یادداشت‌های زیرزمینی، شاید دشوارترین اثر داستایوفسکی برای خواندن باشد، اما هم‌زمان دریچه‌ای است به‌سوی رمان‌های بزرگ‌تر و پیچیده‌تر او در دوران بعدی زندگی ادبی‌اش. این کتاب که در سال ۱۸۶۴ منتشر شد، دو بخش دارد؛ بخش اول، اعترافات مرد زیرزمینی به مخاطبی خیالی و بخش دوم، نمایشی از زندگی او. مرد زیرزمینی با تک‌گویی دیوانه‌وارش ذهن ما را درگیر می‌کند، افکار پیچیده و فلسفی را مطرح می‌کند و ما تنها شنونده‌ایم در مقابل ذهن پریشان او.

این اثر، فراتر از یک رمان صرف است؛ بررسی‌های روان‌شناختی عمیق، تضادهای اخلاقی و فلسفی و بازی‌های زبانی مرد زیرزمینی، در آن به شکلی منحصربه‌فرد به تصویر کشیده شده است و خوانندگانی که با دیگر آثار داستایوفسکی آشنا هستند، می‌توانند نشانه‌های اولیه‌ی بسیاری از درون‌مایه‌ها و اندیشه‌های بزرگ‌تر او را در این کتاب شناسایی کنند. مرد زیرزمینی، با مخاطب خیالی خود بحث می‌کند، افکارش را روی کاغذ می‌آورد و حتی انکار می‌کند که کسی آن‌ها را خواهد خواند؛ نوشتن برای او ابزاری است برای تخلیه‌ی ذهن مشوش و خسته‌اش.

«یادداشت‌های زیرزمینی» از آن دست آثاری است که بارها به زبان انگلیسی ترجمه شده و هر بار مترجمان با چالشی جدی روبه‌رو بوده‌اند: چطور می‌توان لحن تند، گزنده و درعین‌حال چندلایه‌ی داستایوفسکی را به زبانی دیگر منتقل کرد؟ به همین دلیل، هر ترجمه‌ای که بتواند هم دقت معنایی و هم لحن و ریتم متن اصلی را منتقل کند، ارزش ویژه‌ای دارد. در میان ترجمه‌های انگلیسی، ترجمه‌ی Richard Pevear و Larissa Volokhonsky جایگاه بهتری دارد. به همین دلیل، برای بررسی، ترجمه‌ی این زوج انتخاب شده است.

بررسی ما محدود به بخش‌هایی از کتاب «یادداشت‌های زیرزمینی» است و طبیعتاً نمی‌تواند تمام وجوه و ظرایف ترجمه‌ها را در بر گیرد، بااین‌حال، این مقایسه بر اساس چند معیار اصلی انجام شد: حفظ لحن و سبک نویسنده، روان بودن و خوانایی، وفاداری به بازی‌های زبانی و انتخاب واژگان و همچنین توجه به یادداشت‌ها و تفسیرهای مترجم. این نوع مقایسه نسبی است و نمی‌تواند جای مطالعه‌ی کامل هر ترجمه را بگیرد. هر خواننده باتوجه‌به اولویت‌های شخصی؛ چه وفاداری به متن اصلی و چه روانی و جذابیت زبان، ممکن است ترجمه‌ای متفاوت را برتر بداند.

بخش‌هایی از متن کتاب یادداشت‌های زیرزمینی برای مقایسه

زبان اصلی این اثر روسی است؛ اما ازآنجاکه بسیاری از مترجمان ترجمه‌ی فارسی خود را بر پایه‌ی نسخه‌ی انگلیسی نیز انجام داده‌اند، ما در اینجا هم متن روسی و هم متن انگلیسی را ارائه می‌کنیم.

Но знаете ли, господа, в чем состоял главный пункт моей злости? Да в том-то и состояла вся штука, в том-то и заключалась наибольшая гадость, что я поминутно, даже в минуту самой сильнейшей желчи, постыдно сознавал в себе, что я не только не злой, но даже и не озлобленный человек, что я только воробьев пугаю напрасно и себя этим тешу. У меня пена у рта, а принесите мне какую-нибудь куколку, дайте мне чайку с сахарцем, я, пожалуй, и успокоюсь. Даже душой умилюсь, хоть уж, наверно, потом буду вам на себя скрежетать зубами и от стыда несколько месяцев страдать бессонницей. Таков уж мой обычай.

But do you know, gentlemen, what was the main point about my wickedness? The whole thing precisely was, the greatest nastiness precisely lay in my being shamefully conscious every moment, even in moments of the greatest bile, that I was not only not a wicked but was not even an embittered man, that I was simply frightening sparrows in vain, and pleasing myself with it. I’m foaming at the mouth, but bring me some little doll, give me some tea with a bit of sugar, and maybe I’ll calm down. I’ll even wax tenderhearted, though afterwards I’ll certainly gnash my teeth at myself and suffer from insomnia for a few months out of shame. Such is my custom.

ترجمه‌ی حمیدرضا آتش برآب

یادداشت های زیرزمینی

نویسنده: فیودور داستایفسکی

مترجم: حمیدرضا آتش بر آب

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

حمیدرضا آتش برآب این اثر را به طور مستقیم از متن روسی به فارسی برگردانده و انتشارات علمی و فرهنگی آن را منتشر کرده است. این نسخه با چهارده تفسیر از مترجم، برای علاقه‌مندان به تحلیل‌های عمیق و تفسیرهای گسترده جذابیت دارد

«اما آقایان، می‌دانید نکته‌ی اصلی خباثتم کجاست؟ خوب، در این‌که هیچ پایه‌مایه‌ی جدی ندارد. بدتر و نفرت‌انگیزتر از همه این‌که مدام، حتی در اوج خشم که صفرام می‌زند بالا، بازهم آگاهم که نه‌تنها خبیث نیستم، ادای خباثت را هم نمی‌توانم دربیاورم. من خیلی هنر کنم، بتوانم گنجشکی را بترسانم و با این کارِ بیهوده یک‌کمی خودم را تسکین بدهم. وقتی آن‌قدر عصبانی و هارم که کف به دهان آورده‌ام و در اوج خشم و جنون هستم، می‌توانی عروسکی، خروس‌قندی، چیزی به من بدهی و آرامم کنی؛ با این کار حتی در عمق جانم نرمی و لطافت شیرینی می‌دود. اما بعدش به شما چنگ‌ودندان نشان می‌دهم و خودم ماه‌ها از شرم و ننگ رنج می‌برم و بی‌خوابی می‌کشم. چه کنم؟ طبیعتم این است دیگر.»

حمیدرضا آتش‌برآب موفق شده است دوگانگی زبان داستایوفسکی را به‌خوبی منتقل کند: از «خبیث» و «نفرت‌انگیز» تا «نرمی و لطافت شیرینی» و سپس بازگشت به «شرم و ننگ» و «بی‌خوابی». این بالا و پایین‌های لحنی، به‌خوبی ریتم عصبی و پرتنش گفتار مرد زیرزمینی را زنده می‌کند.

ترکیب‌هایی مثل «صفرام می‌زند بالا»، «ادای خباثت»، «گنجشکی را بترسانم»، «عروسکی، خروس‌قندی» یا «ماه‌ها از شرم و ننگ رنج می‌برم» نشان‌دهنده‌ی تسلط مترجم بر واژگان فارسی برای رساندن تصویر قابل‌لمس است. هرچند بعضی واژه‌هایی مثل «خروس‌قندی» ممکن است با فضای روسی اثرفاصله ایجاد کنند.  این نمونه نشان می‌دهد آتش‌برآب توانسته است هم لحن تندوتیز مرد زیرزمینی را منتقل کند و هم با انتخاب واژگان و تصاویر خلاقانه، متن را در زبان فارسی زنده کند. او از مترجمانی است که نه‌تنها به انتقال معنا، بلکه به انتقال حالت و هیجان اثر نیز توجه داشته است.

ترجمه‌ی علی مصفا

یادداشت های زیرزمینی

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: علی مصفا

انتشارات: نشر چشمه

علی مصفا، بازیگر و مترجم کتاب یادداشت‌های زیرزمینی تلاش کرده است هم به داستایوفسکی وفادار باشد و هم برای مخاطب فارسی‌زبان لحن زنده و قابل‌لمس بسازد. شرح مفصل مترجم درباره‌ی تصمیم‌هایی که در ترجمه گرفته شده، نشان‌دهنده‌ی روش‌شناسیِ اوست. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.

«اما آقایان، می‌دانید نکته‌ی اصلی بدجنسیِ من چه بود؟ تمام ماجرا ازاین‌قرار بود: بزرگ‌ترین زشتی درست در آگاهی شرم‌آور و لحظه‌به‌لحظه‌ی من نهفته بود، حتی لحظاتی که از خشم لبریز بودم. آگاهی از این‌که نه‌تنها بدجنس نیستم، بلکه عصبانی هم نیستم و فقط بیهوده گنجشک‌ها را می‌ترسانم و خودم را با آن دلخوش می‌کنم. وقتی کف به دهان آورده‌ام، عروسکی به دستم برسانید، استکانی چای با قدری شکر، شاید آرام بگیرم. حتی نرم و خوش‌قلب خواهم شد، هر چند در پی آن، به‌حتم، به خودم دندان‌قروچه خواهم کرد و چند ماهی از شدت شرم بی‌خواب خواهم شد. این رسم من است.»

این بخش کتاب ترکیبی از خودافشاگری تلخ، طنز سیاه و لحن اعترافی است و علی مصفا توانسته این حس را منتقل کند. از نظر لحن، مصفا می‌کوشد تندی و بی‌پروایی راوی را حفظ کند؛ این انتخاب باعث می‌شود ترجمه نزدیک‌تر به اصلِ روسی و تأثیرگذارتر باشد. تنها جایی که ممکن است برای برخی خوانندگان مشکل‌ساز شود، رسمی یا سنگین‌شدن برخی اصطلاحات برای حفظِ دقت است. جملات همچنین پُرتعلیق‌اند، شبیه جمله‌بندی داستایوفسکی، درعین‌حال با نشانه‌گذاری و تکیه‌های مناسب (مثل «اما آقایان، می‌دانید…» یا «وقتی کف به دهان آورده‌ام، عروسکی به دستم برسانید») خواننده را خسته نمی‌کند. این یکی از نقاط قوت ترجمه‌ی مصفا است. او ترجمه را فراتر از انتقال معنا می‌داند و به انتقال سبک و ریتم گفتار راوی هم اهتمام دارد. چیزی که در آثار داستایوفسکی حیاتی است.

یادداشت های زیر زمینی

نویسنده: فئودور داستایفسکی

گوینده: علی مصفا

انتشارات: رادیو گوشه

ترجمه‌ی پرویز شهدی

یادداشت‌های زیرزمین و شب‌های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: پرویز شهدی

انتشارات: انتشارات به سخن

پرویز شهدی در مقدمه‌ای که به‌عنوان مترجم نوشته است، مختصر درباره‌ی نویسنده‌ی اثر گفته است و اعتقاد دارد هرکس با داستایوفسکی آشنا ‌شود، دنیای جدیدی کشف می‌کند که هیچ نویسنده‌ی دیگری میان همه‌ی ملیت‌ها، نتوانسته به آن دست یابد. این ترجمه را انتشارات مجید منتشر کرده است.

«هیچ می‌دانید آقایان چه چیزی به‌ویژه خشمگینم می‌کرد و باعث می‌شد رفتاری زشت و حماقت‌آمیز داشته باشم؟ به این‌خاطر که با کمال شرمندگی متوجه می‌شدم رفتارم نادرست است و هم‌زمان چون از عصبانیت کف به لب می‌آوردم، درمی‌یافتم که ذاتاً آدم بدجنس و کینه‌توزی نیستم، حتی کج‌خلق و بداخلاق هم نیستم، فقط خیلی ساده از ترساندن گنجشک‌ها لذت می‌بردم. همان موقع که از خشم کف به لبانم نشسته بود، کافی بود عروسکی، فنجان چای خیلی شیرینی تعارفم کند تا آتش خشمم فرونشیند و نه‌تنها آرام می‌گرفتم، بلکه آدم مهربان و دلسوزی هم می‌شدم. درعین‌حال این حقیقت هم وجود داشت که بعدها از خشم، خودم، خودم را می‌خوردم و از خجالت چند ماهی خوابم نمی‌برد. بله، من این‌طور آدمی هستم.»

پرویز شهدی در این بخش، زبانِ نسبتاً روان و قابل‌فهمی ارائه کرده است؛ جمله‌بندی به فارسیِ طبیعی نزدیک‌تر است و خواننده‌ی عام با کمترین مانع زبانی مواجه می‌شود. انتخاب‌هایی مانند «ذاتاً آدم بدجنس و کینه‌توزی نیستم» نشان می‌دهد مترجم گاهی برای شفاف‌سازی معنا دو یا چند واژه‌ی هم‌معنی را کنار هم می‌گذارد تا لایه‌های معنایی را تأکید کند؛ این روش خوانایی را افزایش می‌دهد؛ اما گاهی به قیمت اضافه‌گویی یا تکرار تمام می‌شود. از طرف دیگر، برخی روان‌سازی‌ها ممکن است از دقت ساختاری روسی بکاهد یا بار لحن تلخ راوی را کمی نرم کند. ترجمه‌ی «فقط خیلی ساده از ترساندن گنجشک‌ها لذت می‌بردم» تا حدی معنای اصلی را ساده‌سازی کرده و لحن را تغییر داده است. ترجمه‌ی او برای کسی که دوست دارد بدون پیچیدگی‌های سبکی وارد دنیای «یادداشت‌های زیرزمینی» شود؛ مناسب است؛ اما اگر خواننده‌ای بخواهد آن اضطراب، پرش‌های ذهنی، و طنز سیاه و تناقض‌آمیز داستایوفسکی را مستقیماً لمس کند، این ترجمه کمتر شدت آن را منتقل می‌کند.

یادداشت های زیرزمین و شب های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

ترجمه‌ی نسرین مجیدی

یادداشت های زیرزمینی

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: نسرین مجیدی

انتشارات: نشر روزگار

انتشارات روزگار، ترجمه‌ی ساده و روان نسرین مجیدی را منتشر کرده است.

«اما آقایان، می‌دانید دلیل اصلی عصبانیت و لجبازی من از کجا بود؟ نکته اصلی و دلیل واقعی بدخویی من در اینجا است، در این حقیقت نهفته است که حتی در همان لحظه‌ای که از کوره درمی‌رفتم با شرمندگی تمام نزد خود اعتراف می‌کردم که نه‌تنها کوچک‌ترین خشونتی در من نیست؛ بلکه اصلاً آدم بدجنسی هم نیستم. فقط ترسو بودم و خود را با این حرکات مشغول می‌داشتم. از شدت خشم کف بر دهان می‌آوردم، اما با یک عروسک یا فنجان چای شیرین آرام می‌گرفتم و رام می‌شدم. بعدازاین اتفاقات به‌شدت متأثر می‌شدم و تا ماه‌ها بعد شب‌ها دلم می‌خواست خود را از شدت شرمساری تکه‌تکه کنم. این روش من بود.»

نسرین مجیدی ترجمه‌ای قابل‌فهم ارائه داده است؛ جمله‌ها کوتاه‌تر و ساختارها به فارسی محاوره‌ای نزدیک‌تر شده‌اند. «فقط ترسو بودم» اضافه‌ای است که جنبه‌ی تفسیر دارد. این رویکرد خوبی برای خواننده‌‌ی عام است؛ چون دیالوگ ذهنی راوی را سریع و مستقیم منتقل می‌کند. بااین‌حال، همین سادگی گاهی به قیمت کاستن از دقت مفهومی و ازدست‌رفتن لایه‌های ظریف متن تمام می‌شود: افزودن واژه‌هایی مثل «ترسو» یا تبدیل برخی عبارات به معادل‌های احساساتی‌تر می‌تواند رنگ اصلی برخی صفت‌ها را مخدوش کند. جمله‌ها هرچند روان‌اند، اما آن ضربه‌های کوتاه و تند گفتاری که حس پریشانی و عصبانیت ناگهانی را می‌دهد کمتر محسوس است.

ترجمه‌ی سودابه پاس‌لاری

یادداشت های زیرزمینی

نویسنده: فئودور داستایوفسکی

مترجم: سودابه پاس لاری

انتشارات: انتشارات شانی

سودابه پاس‌لاری در مقدمه‌ای که برای کتاب نوشته از ارزش این اثر و پیچیدگی‌های آن سخن گفته است. انتشارات شانی این ترجمه را منتشر کرده است.

«اما می‌دانید آقایان، بدترین و چندش‌آورترین بخش بدذاتی من چه بود؟ آیا می‌دانید رنج‌آورترین قسمت ماجرا که همچنان بر روی شانه‌هایم سنگینی می‌کند چیست؟ این که دقیقاً در همان لحظه‌هایی که پلیدی بـــر مـــن غلبه می‌کرد، من با شرمساری تمام کاملاً واقف بودم که من یک انسان خبیث نیستم، بلکه مانند گنجشک وحشت‌زده‌ای هستم که فقط قصدش از نوشتن این داستان‌ها سرگرم‌کردن خودش است. در این لحظه من شدیداً خشمگین هستم؛ اما اگر یک فنجان چای به همراه شکر برایم آورده شود و یا دست نوازش صمیمانه‌ای بر سرم کشیده شود شاید دندان‌هایم را برهم بفشارم و خشم خود را فروببرم و با وجدانی شرمگین سر بر بالین بنهم. این همان کاری است که همیشه انجام می‌دهم.»

سودابه پاس‌لاری در این متن بیشترین تلاش را برای برانگیختن احساس و تصویرسازی کرده است؛ از انتخاب عباراتی مثل «چندش‌آورترین» و «سنگینی بر شانه‌ها» پیداست که هدف او ایجاد تأثیر عاطفی قوی‌تر است. این رویکرد می‌تواند خواننده را سریع درگیر کند، مخصوصاً اگر هدف ترجمه رساندن شدت احساس راوی به شیوه‌ای ملموس باشد؛ اما می‌تواند تبدیل به اضافه‌گویی و گاه دورشدن از زبان راوی شود. این ترجمه جذاب و قوی است؛ اما با این روش، دقت مفهومی و موسیقایی متن کمتر حفظ می‌شود.

جمع‌بندی

در این یادداشت، با مرور و مقایسه‌ی ترجمه‌های گوناگون یادداشت‌های زیرزمینی تلاش کردیم برترین برگردان این اثر را شناسایی کنیم؛ ترجمه‌ای که نه‌تنها راه فهم اندیشه‌های داستایوفسکی را هموار کند، بلکه پنجره‌ای عمیق به جهان آثار بزرگ او بگشاید. یادداشت‌های زیرزمینی پدیده‌ای ماندگار و فراتر از مرزهای هنر و ادبیات است؛ کتابی که می‌توان آن را به جزیره‌ای دور برد و تا پایان عمر در سایه‌ی اندیشه‌هایش زیست و تأمل کرد.

طاقچه پلی است به دنیای بی‌کران کتاب‌های الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه می‌گشاید. در فروشگاه کتاب طاقچه، با چند کلیک می‌توانید کتاب دلخواهتان را بخرید و هر لحظه و هر کجا، از خواندن یا شنیدن آن لذت ببرید.

5 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
خرید کتاب صوتی با تخفیف

سارا موسوی‌پور هستم. متولد ۱۳۶۸ در بهشهر (مازندران) و در رشته‌ی زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرده‌ام. علاقه‌ام به ادبیات، به‌ویژه ادبیات داستانی و ادبیات جهان، باعث شد تحصیلاتم را تا مقطع کارشناسی‌ارشد در همین رشته ادامه دهم. به حوزه‌های ادبیات داستانی، نقد ادبی، مطالعات زنان، فلسفه، جامعه‌شناسی و روان‌شناسی نیز علاقه‌مندم. از دیگر فعالیت‌هایم در کنار کار اصلی، ترجمه‌ی آثار ادبی است. دو سال سابقه‌ی تدریس زبان انگلیسی دارم و تجربه‌ام در حوزه‌ی تولید محتوا بیشتر با تمرکز بر کتاب بوده است. در مجموعه‌ی طاقچه در زمینه‌ی تولید محتوای مرتبط با کتاب فعالیت می‌کنم؛ از جمله نوشتن مرور کتاب، معرفی آثار، نقدوتحلیل، نگارش زندگی‌نامه‌ی نویسندگان و ویرایش متون. همچنین با سایت‌های ادبی مانند وینش همکاری داشته‌ام و چند یادداشت معرفی کتاب برای این وب‌سایت نوشته‌ام. باور دارم ادبیات می‌تواند فراتر از سرگرمی، وسیله‌ی تفکر و درک عمیق‌تر زندگی باشد؛ به همین دلیل دغدغه‌ی اصلی‌ام این است که با نوشتن درباره‌ی کتاب‌ها، تحلیل و معرفی آثار ادبی، مخاطبان عادی هم بتوانند از دل داستان‌ها به پرسش‌ها و مسائل انسانی، اجتماعی، اخلاقی و روانی فکر کنند و درک تازه‌ای از خود و جهان اطرافشان داشته باشند.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه