لوگو طاقچه
خرید کتاب با تخفیف
مقایسه و معرفی بهترین ترجمه گوژپشت نتردام

مقایسه و معرفی بهترین ترجمه گوژپشت نتردام

بارها خوانده‌ایم و شنیده‌ایم که «ادبیات» پلی است میان فرهنگ‌ها! چیزی که شاید کمتر به گوشمان خورده باشد، این است که «ترجمه» شالوده و پایه‌های این پل را استوار نگه می‌دارد. آثار کلاسیکی مانند گوژپشت نتردام، اثر جاودانه‌ی ویکتور هوگو، نه‌تنها روایت‌گر داستان‌هایی ماندگار هستند، بلکه سهم بزرگی در انتقال اندیشه‌ها، ارزش‌ها و روح زمانه‌ی خود دارند. ازآن‌جایی‌که بسیاری از ما به زبان اصلی این رمان،  یعنی فرانسوی، مسلط نیستیم، راهی نمی‌ماند جز این‌که به ترجمه‌های آن روی بیاوریم. نباید فراموش کنیم که هر ترجمه‌ای علاوه‌بر معادل‌های واژگانی و نحوی، بازتاب‌دهنده‌ی ذوق، دیدگاه، لحن و تجربه‌ی مترجم هم هست. اینجاست که باید دست به انتخاب بزنیم؛ آن هم انتخابی آگاهانه و سنجیده!

اگر می‌خواهید خواندن یا شنیدن کتاب گوژپشت نتردام را آغاز کنید اما هنوز با ترجمه‌های خوب‌ یا خوب‌تر آن آشنا نشده‌اید، پیشنهاد می‌کنیم تا انتها با این یادداشت از وبلاگ طاقچه همراه باشید. گام‌به‌گام با یکدیگر پیش می‌رویم و در نهایت، ترجمه‌ای را انتخاب می‌کنیم که هم باب سلیقه‌تان باشد و هم دریچه‌‌ی تازه‌ای به روی این شاهکار ادبی باز کند.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

معرفی مختصر کتاب گوژپشت نتردام

گوژپشت نتردام، با عنوان اصلی Notre-Dame de Paris، رمانی است از ویکتور هوگو که نخستین بار در سال ۱۸۳۱ وارد دنیای ادبیات شد. ماجراهای این کتاب همگی در پاریس قرن پانزدهم رخ می‌دهند و حول محور سه شخصیت اصلی می‌چرخند: «کوآزی‌مُدو»، ناقوس‌زن زشت‌روی و گوژپشت کلیسای نتردام، «اسمرالدا»، دختر کولی‌تبار زیبا و مهربان و «کلود فرولو» به‌عنوان کشیشی متعصب و هوسران.

این رمان با برگزاری جشن «دیوانگان» شروع می‌شود. همان جایی که کوآزی‌مدو به‌عنوان زشت‌ترین مرد برگزیده می‌شود. درحالی‌که مردم به او می‌خندند، فقط اسمرالدا است که دلش به حال او می‌سوزد. همین ترحم باعث می‌شود کوآزی‌مدو دلبسته‌ی او شود. در این بین، فرولو هم دوستدار اسمرالدا می‌شود اما به‌جای ابراز محبت به او، به فکر قتل و اتهام به اسمرالدا می‌افتد.

اسمرالدا در عین بی‌گناهی، محکوم به مرگ می‌شود. کوآزی‌مدو برای نجات اسمرالدا در کلیسای نوتردام به او پناه می‌دهد اما فرولو او را تسلیم قانون می‌کند. کوآزی‌مدو، اندوهناک از مرگ اسمرالدا، فرولو را از بالای برج به پایین پرتاب می‌کند و خود نیز به تنهایی پناه می‌برد.

در لابه‌لای صفحات گوژپشت نتردام با یک رمان عاشقانه و تراژیک روبه‌رو می‌شوید که مملو از انتقادات اجتماعی است. رمانی که عشق را می‌ستاید اما همزمان، رذالت‌ها و تبعیض‌ها را هم به نمایش می‌گذارد. در عین حال، گوژپشت نتردام پُر است از ستایش زیبایی‌های درونی انسان‌ها که نشان می‌دهند هنوز هم انسانیت در میان انسان‌‌ها زنده است.

قسمت‌هایی از کتاب گوژپشت نتردام برای مقایسه

برای این‌که ترجمه‌های کتاب گوژپشت نتردام را ارزیابی کنیم، در قدم اول باید سری به متن اصلی رمان بزنیم و آن را معیاری برای مقایسه قرار دهیم. در ادامه، دو قسمت کوتاه از فصل اول متن رمان را مشاهده می‌کنید. البته ازآن‌جایی که ترجمه‌های این رمان غالباً براساس نسخه‌ی انگلیسی آن انجام شده‌اند و احتمالاً این زبان برای مخاطبان آشناتر از زبان‌ فرانسوی است، در این بخش، متن انگلیسی آن را ملاک قرار می‌دهیم.

نمونه اول:

It is this day three hundred and forty-eight years, six months and nineteen days since the good people of Paris were awakened by a grand peal from all the bells in the three districts of the City, the University, and the Ville. The 6th of January, 1482, was, nevertheless, a day of which history has not preserved any record.

نمونه دوم:

The waves of this sea, incessantly swelled by fresh accessions, broke against the angles of the houses, projecting here and there like promontories into the irregular basin of the place. In the centre of the lofty Gothic façade of the palace, the grand staircase, with its double current ascending and descending, poured incessantly into the palace like a cascade into a lake.

معرفی و مقایسه ترجمه‌های مختلف کتاب گوژپشت نتردام

در فهرست زیر، نام مترجمان و ناشرانی را مشاهده می‌کنید که تاکنون کتاب گوژپشت نتردام را به فارسی برگردانده‌اند و آن را به بازار داغ کتاب‌فروشی‌ها عرضه کرده‌اند. از این فهرست بلند، چهار مورد را با جزئیات بیشتری بررسی می‌کنیم و براساس بخش‌هایی از متن کتاب که در بخش قبل نشان دادیم، این ترجمه‌ها را می‌سنجیم. در مرحله‌ی بعد، نیم‌نگاهی هم به سایر ترجمه‌ها می‌اندازیم.

  • ترجمه‌ی محمدرضا پارسایار، نشر هرمس
  • ترجمه‌ی جواد محیی، نشر جاودان خرد، آتیسا و…
  • ترجمه‌ی حسام فروزان، نشر محراب قلم
  • ترجمه‌ی عرفان حسن زاده، نشر پنجره
  • ترجمه‌ی اسفندیار کاویان، نشر جامی
  • ترجمه‌ی احمد سعیدی، نشر ویکتور هوگو
  • ترجمه‌ی انوش غلامی، نشر سایه‌گستر
  • ترجمه‌ی مهیا محمدویردی، نشر پنگوئن
  • ترجمه‌ی طیبه هاشمی، نشر نودا
  • ترجمه‌ی محمد قصاع، نشر چکه
  • ترجمه‌ی محمد علوی، نشر باهم
  • ترجمه‌ی شهلا انتظاریان، نشر قدیانی

ترجمه‌ی محمدرضا پارسایار

هنگامی که ترجمه‌ی پارسایار و متن اصلی گوژپشت نتردام را در کنار هم قرار می‌دهیم، اولین چیزی که به نظرمان می‌آید، «امانت‌داری» مترجم و «وفاداری» او به متن اصلی است. این وفاداری هم در بازنمایی ساختار کلی جمله‌ها به چشم می‌خورد و هم  دربیان مفاهیم دیده می‌شود.

از سوی دیگر، مترجم در تلاش بوده تا با استفاده از لحن و سبکی رسمی، فضای متن اصلی را برای مخاطب ایجاد کند. البته مترجم به این‌ها محدود نمانده و کمی هم دست به بازآفرینی ادبی زده است. این نکته را در انتهای نمونه‌ی اول این متن به‌خوبی می‌بینیم. جایی که مترجم با اشاره به «حافظه‌ی تاریخ» به بار ادبی متن افزوده است.

بخشی از کتاب صوتی گوژپشت نتردام را بشنوید.

گوژپشت نتردام

نویسنده: ویکتور هوگو

گوینده: اشکان عقیلی‌پور

انتشارات: رادیو گوشه

ایجاد تعابیر و تصاویری مانند «سیل جمعیت» و «دریای بی‌کران» نوعی حس حرکت و انبوهی را به خواننده القا می‌کند که با بافت اصلی رمان کاملاً هم‌خوانی دارد. مترجم جملات را به‌طور منسجم و روان بیان کرده است. به‌طوری‌که خواننده بدون درگیری با کلمه‌ها و جمله‌ها می‌تواند به مفهوم کلی آن‌ها دست پیدا کند.

نکته‌ای دیگری که نباید آن را از یاد برد این است که مترجم در عین وفادار بودن، گاهی از تلخیص نیز استفاده کرد. به‌طور مثال در نمونه‌ی دوم، توصیفاتی که به «نمای گوتیک» اشاره دارند به متن ترجمه راه پیدا نکرده‌اند. روی‌هم‌رفته، ترجمه‌ای محمدرضا پارسایار از کتاب گوژپشت نتردام ارائه کرده‌ است هم شیوا و روان است، هم به متن وفادار مانده و هم از امکانات زبان فارسی برای زیباتر کردن متن رمان بهره برده است. نمونه‌هایی از این ترجمه را در ادامه با هم می‌خوانیم.

نمونه اول:

سیصدو‌چهل‌و‌هشت سال و شش ماه و نوزده روز پیش مردم پاریس با صدای پر طنین ناقوس کلیساها، که از سه منطقه‌ی شهر قدیم و جدید و کوی دانشگاه برمی‌خاست، از خواب بیدار شدند. هیچ خاطره‌ای چون خاطره‌ی روز ششم ژانویه‌ی ۱۴۸۲ در حافظه‌ی تاریخ به جا نمانده است.

نمونه دوم:

میدان کاخ پر از جمعیت بود و از پشت پنجره‌های ساختمان‌های مجاور چون دریایی بی‌کران می‌نمود. کوچه‌‌های اطراف میدان نیز چون رودخانه‌هایی بودند که از آنها سیل جمعیت دمادم به سوی این دریا سرازیر می‌شد.

ترجمه‌ی جواد محیی

گوژپشت نتردام

نویسنده: ویکتور هوگو

مترجم: جواد محیی

انتشارات: انتشارات پر

از میان ترجمه‌های کتاب گوژپشت نتردام شاید هیچ‌کدام به اندازه‌ی ترجمه‌ی جواد محیی شناخته‌شده نباشد. تاکنون ناشران مختلفی اعم از خسرو و شیرین، شاهدخت پاییز، معجزه علم، آوای مهدیس، پر، باران خرد، آستان مهر و… آن را به چاپ رسانده‌اند و بسیاری از علاقه‌مندان آثار ویکتور هوگو را برای اولین بار با کتاب گوژپشت نتردام آشنا کرده‌اند.

این ترجمه روان و وفادار به فضا و ساختار متن است. لحن آن رسمی است و تا حدودی برای مخاطبان یادآوری نثرهای قدیمی است. همین نکته موجب شده تا بسیاری از کتاب‌خوانان قلم مترجم را سنگین و دیریاب بدانند.

محیی در عین وفاداری و امانت داری، تا جایی که متن اصلی اجازه می‌داده، دست به تلخیص زده و برخی از قسمت‌ها را حذف کرده است. روی‌هم رفته، متن ترجمه منسجم و استوار است و بدون هیچ دست‌اندازی، مخاطب را به سمت مقصود اصلی نویسنده هدایت می‌کند. با‌این‌حال، لحن و قلم نویسنده ممکن است کمی برای مخاطبان ناملموس باشد، مانند استفاده از فعل «تصادم می‌کند».

تکه‌هایی از این ترجمه را در ادامه مشاهده می‌کنید.

نمونه اول:

سیصد و چهل و هشت سال و شش ماه و نوزده روز پیش اهالی پاریس به صدای زنگ کلیساها که از سه منطقه‌ی شهر قدیم و جدید و کوی دانشگاه برمی خاست از خواب بیدار شدند. خاطره‌ی هیچ روزی از سال چون روز ۶ ژانویه سال ۱۴۸۲ در تاریخ به جای نمانده است.

نمونه دوم:

ساختمان های مجاور به مانند دریای بیکرانی جلوه می‌کرد. خیابان‌های اطراف نیز چون رودخانه‌هایی مواج هر دم سیل جمعیت را در دریای خروشان میدان سرازیر می‌نمود جمعیت دم به دم به طغیان درآمده و به در و دیوار منازلی که چون دماغه‌هایی در سواحل دریای بزرگ قرار داشت تصادم می‌کرد.

بخشی از کتاب صوتی گوژپشت نتردام را بشنوید.

گوژپشت نتردام

نویسنده: ویکتور هوگو

گوینده: آرمان سلطان زاده

انتشارات: آوانامه

ترجمه‌ی اسفندیار کاویان

گوژپشت نتردام

نویسنده: ویکتور هوگو

مترجم: اسفندیار کاویان

انتشارات: انتشارات جامی

اسفندیار کاویان بیش از آن‌که به متن اصلی وفادار باشد، کوشیده تا مفهوم اصلی آن را به مخاطب منتقل کند. البته در حین این نقل‌و‌انتقال، بخش‌هایی از متن حذف شده‌اند و چه‌بسا فاصله‌ی زیادی بین ترجمه و متن اصلی ایجاد شده است.

به‌طور کلی، قلم مترجم روان است و از انسجام قابل قبولی برخوردار است اما اگر به دنبال ترجمه‌ای دقیق هستید، شاید این ترجمه انتظارتان را برآورده نکند. نکته‌هایی را که در این بخش یادآوری کردیم، با دقت به نمونه‌های زیر به‌خوبی درک خواهید کرد.

نمونه اول:

بامداد روز ششم ژانویه ۱۴۸۲ که آهنگ ناقوس‌ها مردم را از خواب بیدار می‌کرد.

نمونه دوم:

در آن روز غوغا و هیاهوی عجیبی بود. در کوچه و بازار مردم را به تماشا دعوت کرده بودند. همه جا را آذین بسته و آتش‌بازی باشکوهی شروع شده بود.

ترجمه‌ی شهلا انتظاریان

گوژپشت نتردام

نویسنده: ویکتور هوگو

مترجم: شهلا انتظاریان

انتشارات: انتشارات قدیانی

در این ترجمه، نه‌تنها وفاداری به متن اصلی به چشم نمی‌خورد، بلکه جمله‌هایی دیده می‌شود که معادلی در متن اصلی ندارند. از سوی دیگر، به ‌نظر می‌رسد بخش‌های عمده‌ای از متن اصلی وارد ترجمه نشده‌اند، بلکه چکیده‌ای از آن‌ها در ترجمه قرار گرفته است. خواندن این ترجمه را به مخاطبانی که می‌خواهند به ترجمه‌ای دقیق دسترسی داشته باشند، توصیه نمی‌کنیم. بااین‌وجود، نمی‌توان انکار کرد که قلم مترجم هم روان و منسجم است و خواننده را به‌خوبی با خود همراه می‌کند.

نمونه اول:

در روز ششم ژانویه‌ی سال ۱۴۸۲ شهر پاریس با صدای زنگ ناقوس‌ها بیدار شد.

نمونه دوم:

جمعیت چون آبی بود که از ظرفش سرازیر می‌کند، موج می‌خورد و به هر طرف می‌رود.

نگاهی به سایر ترجمه‌های گوژپشت نتردام

سایر ترجمه‌های ویکتور هوگو بیش‌و‌کم مشابه ترجمه‌ی شهلا انتظاریان و اسفندیار کاویان هستند. برخی از آن‌‌ها مانند گوژپشت نوتردام ترجمه‌ی محمد قصاع از زاویه‌ای کاملاً متفاوت روایت می‌‌شوند و برخی دیگر تا جایی از متن فاصله گرفته‌اند که ممکن است تشخیص اینکه هر بخش از ترجمه، به کجای متن کتاب تعلق دارد، دشوار باشد. با همه‌ی این‌ها، متن اغلب ترجمه‌هایی که در این مطلب نام بردیم، ساده، روان و زودیاب است و می‌تواند مخاطب را تا انتهای کتاب با خود همراه کند.

محبوب‌ترین و بهترین ترجمه کتاب گوژپشت نتردام در طاقچه

از نگاه همراهان و کاربران طاقچه، ترجمه‌ی محمدرضا پارسایار، به‌عنوان ترجمه‌ای وفادار به متن اصلی و سبک ویکتور هوگو معرفی شده است. در عین حال، ترجمه‌ی اسفندیار کاویان نیز با وجود حذف‌ها و تلخیص‌های بسیاری که داشته است، به‌سبب روانی و سادگی‌اش توجه مخاطبان طاقچه را به خود جلب کرده است. در این بین گوژپشت نوتردام ترجمه‌ی مهیا محمدویردی، نیز نظر مثبت کاربران به دست آورده است.

پیشنهاد ما به شما کدام ترجمه‌ی گوژپشت‌ نوتردام است؟

اگر امانت‌داری مترجم برایتان اهمیت زیادی دارد و به دنبال ترجمه‌ای روان و گویا از کتاب گوژپشت نتردام هستید، ترجمه‌‌های محمدرضا پارسایار و جواد محیی انتخاب‌های بسیار خوبی خواهند بود. البته با این تفاوت که پارسایار در ترجمه‌ی خود از لحن رسمی اما امروزی استفاده کرده است، درحالی‌که محیی زبان و بیانی سنگین و کمی ناملموس را به کار گرفته است.

هر دو ترجمه تا حد زیادی به متن اصلی رمان وفادار مانده‌اند، جز این‌که در برخی جزئیات به تلخیص روی آورده‌اند. با مطالعه‌ی هریک از این ترجمه‌ها، به متنی منسجم دسترسی خواهید داشت که یادآور سبک نویسندگی ویکتور هوگو است و می‌کوشد فضای اصلی رمان را برایتان بازسازی کند.

جمع‌‌بندی

می‌دانیم که برای آشنایی با آثار فاخر ادبی، مانند رمان گوژپشت نتردام از ویکتور هوگو، ساده‌ترین راه این است که به سراغ ترجمه‌های این آثار برویم. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، ترجمه‌‌های فارسی گوژپشت نتردام را نام بردیم و چهار مورد آن‌ها را بر اساس نسخه‌ی انگلیسی رمان بررسی کردیم. سپس نظرات مثبت کاربران را در مورد ترجمه پارسایار، کاویان و ویرمحمدی بیان کردیم و در نهایت، مطالعه‌ی ترجمه‌های پارسایار و محیی را به‌عنوان ترجمه‌های خواندنی به مخاطبان پیشنهاد دادیم. ترجمه‌هایی را که در این یادداشت معرفی کردیم، می‌توانید به‌صورت نسخه‌ی الکترونیکی یا صوتی از اپلیکیشن طاقچه تهیه کنید.

طاقچه پلی است به دنیای بی‌کران کتاب‌های الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه می‌گشاید. در فروشگاه طاقچه، با چند کلیک می‌توانید کتاب دلخواهتان را بخرید و هر لحظه و هر کجا، از خواندن یا شنیدن آن لذت ببرید.

2 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
خرید کتاب صوتی با تخفیف

من، ویدا حامدیان، در دومین روز از پاییز ۱۳۷۴ به دنیا آمدم. از همان سال‌های کودکی، دنیای کلمه‌ها و ادبیات برایم جذابیت خاصی داشت. همین علاقه در سال‌های بزرگسالی به مسیر حرفه‌ای‌ام تبدیل شد. بعد از پایان دوره‌ی دبیرستان، تحصیلاتم را در رشته‌ی ادبیات فارسی در مقطع کارشناسی و در دانشگاه تهران شروع کردم. در دوران کارشناسی توانستم با آثار غنی ادبیات فارسی آشنا شوم و علاقه‌ام به این رشته روز‌به‌روز بیشتر شد. در مقطع کارشنا‌سی‌ارشد، رشته‌ی آزفا (آموزش زبان فارسی به غیرفارسی‌زبانان) را انتخاب کردم. در تمام این سال‌ها، بیشتر به‌عنوان نویسنده و کارشناس تولید محتوا فعالیت کرده‌ام. نویسندگی برای من نه‌تنها یک شغل، بلکه یک عشق است. عشقی که از دنیای کلمات و خیال سرچشمه می‌گیرد. در طول این سال‌ها توانستم در حوزه‌های مختلف نویسندگی، از جمله‌ نگارش بیوگرافی‌ها، نقد کتاب، مرور کتاب، تهیه‌ی مطالب آموزشی در زمینه‌های ادبیات فارسی، دستور زبان فارسی و زبان عربی تجربیات ارزشمندی کسب کنم. همکاری با سایت و اپلیکیشن طاقچه یکی از آرزوهای شیرینی بود که مدتی پیش به آن رسیدم. در کنار نویسندگی، همیشه به هنر، به‌ویژه فرش، علاقه‌ی زیادی داشته‌ام. این علاقه منجر به فعالیت‌هایی در این زمینه شد که برایم بسیار جالب و الهام‌بخش بود. هنر به من این امکان را می‌دهد که از دنیای کلمات فراتر بروم و به جنبه‌های بصری و احساسی بیشتری از دنیای اطرافم نگاه کنم. همه‌ی این‌ها در کنار هم مرا به جایی رسانده‌اند که هر روز بیشتر از قبل عاشق دنیای بی‌کران نویسندگی و هنر باشم. این‌ها برایم به سفری می‌مانند که هر لحظه‌اش پر از کشف‌ها و زیبایی‌‌های تازه است.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه