لوگو طاقچه
بهترین ترجمه ی هملت

مقایسه‌ی ترجمه‌های مختلف نمایشنامه‌ی هملت

1 بازدید

جمله‌ی معروف «بودن یا نبودن؟ مسئله این است.» تقریباً به گوش تمام افراد یا حداقل کسانی که اندک سررشته‌ای در ادبیات دارند آشناست. بسیاری حتی ممکن است این جمله را شنیده باشند ولی ندانند که از کجا نقل‌قول شده و متعلق به چه اثری است. باید گفت که این جمله، از نمایشنامه‌ی معروف «هملت» نوشته‌ی شکسپیر گرفته شده است، نمایشنامه‌ای که باوجود گذشت چندین قرن همچنان به‌عنوان یکی از بهترین نمایشنامه‌های تاریخ شناخته می‌شود. شکسپیر که خود نیز به‌عنوان تأثیرگذارترین نمایشنامه‌نویس تاریخ‌ادبیات شناخته می‌شود، این نمایشنامه را در سال ۱۶۰۲ میلادی نوشت. هملت نه‌تنها طولانی‌ترین نمایشنامه‌ی شکسپیر است، بلکه شخصیت هملت نیز در میان تمامی شخصیت‌های نمایشنامه‌های شکسپیر بیشترین دیالوگ‌ها را به خود اختصاص داده است. 

تراژدی هملت تاکنون به زبان‌های گوناگونی ترجمه شده است و فارسی هم یکی از همین زبان‌هاست. در نظر داشته باشید زبانی که شکسپیر در آثار خود استفاده می‌کند، زبانی سخت و قدیمی به حساب می‌رود. بسیاری از کلمات نمایشنامه‌های شکسپیر حالا دیگر archaic یا کهنه محسوب می‌شوند و خواندن آن‌ها حتی برای خود انگلیسی‌زبانان نیز دشوار است. ازاین‌رو، بهتر است ترجمه‌ای را انتخاب کنید که در عین حفظ زبان شکسپیر، ترجمه‌ای درست و خوانا ارائه داده باشد. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه قصد داریم ترجمه‌های مختلفی که از این نمایشنامه موجود است را بررسی کنیم و سپس بهترین آن‌ها را انتخاب کنیم. این ترجمه یا آن ترجمه؟ مسئله این است. 

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

درباره‌ی نمایشنامه‌ی هملت

قبل از رفتن به سراغ ترجمه‌ها بهتر است کمی اطلاعات بیشتری درباره‌ی تراژدی هملت کسب کنیم. اصلاً خود واژه‌ی تراژدی چه معنی‌ای دارد و چرا این‌چنین با هملت گره خورده است؟ تراژدی گونه‌ای از نمایشنامه است که در آن با قهرمانی مواجه می‌شویم که معمولاً عضو طبقه‌‌ی مرفه جامعه است. این قهرمان، در برابر سرنوشتی که تقدیر برایش در نظر گرفته بی‌دفاع است و اغلب به دلیل اشتباهات و همچنین نقص‌های شخصیتی خود (fatal flaw) دچار سقوط می‌شود. 

نمایشنامه‌ی هملت داستان شاهزاده‌ای به همین نام را تعریف می‌کند که در دانمارک زندگی می‌کند. او پدر خود را به‌تازگی از دست داده و از طرف دیگر، عمویش نه‌تنها به‌جای پدر او بر تخت شاهی نشسته؛ بلکه با مادر هملت نیز ازدواج کرده است. ماجرا از جایی آغاز می‌شود که هملت روح پدر خود را می‌بیند و از وی می‌شنود که برادرش کلادیوس، یعنی عموی هملت، او را به قتل رسانده. هملت تصمیم می‌گیرد تا انتقام پدر خود را بگیرد و در طول داستان با کشمکش‌های روانی بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کند. این نمایشنامه سرشار است از استعاره‌ها و مفاهیم فلسفی، تک‌گویی‌های مختلف و همچنین طنزی سیاه. 

قسمت‌هایی از کتاب هملت برای مقایسه 

برای مقایسه، بخش‌هایی از صحنه‌ی اول نمایش را انتخاب کرده‌ایم تا سپس آن‌ها را در هر ترجمه مورد بررسی قرار دهیم. 

نمونه‌ی اول: 

Barnardo: In the same figure like like the king that’s dead.

Marcellus: Thou art a scholar; speak to it, Horatio.

Barnardo: Looks ’a not like the king? Mark it, Horatio.

Horatio: Most like. It harrows me with fear and wonder.

Barnardo: It would be spoke to.

Marcellus: It would be spoke to. Speak to it, Horatio.

Horatio: What art thou that usurp’st this time of night,

Together: with that fair and warlike form

In which the majesty of buried Denmark

Did sometimes march? By heaven I charge thee, speak!

نمونه‌ی دوم: 

“Marcellus: Good now, sit down, and tell me, he that knows,

Why this same strict and most observant watch

So nightly toils the subject of the land,

And why such daily cast of brazen cannon,

And foreign mart for implements of war,

Why such impress of shipwrights, whose sore task

Does not divide the Sunday from the week –

What might be toward that this sweaty haste

Doth make the night joint-laborer with the day?

Who is’t that can inform me?”

بستن تبلیغ

مقایسه‌ی ترجمه‌های هملت

در ادامه ترجمه‌های مختلف هملت را مقایسه کرده‌ایم:

کتاب هملت ترجمه‌ی مسعود فرزاد

هملت

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: مسعود فرزاد

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

خرید کتاب

مسعود فرزاد اولین کسی بود که هملت را ترجمه و وارد بازار ایران کرد. گفته می‌شود که وی ترجمه‌ی این اثر را در سال ۱۳۰۶ آغاز کرد و نسخه‌ی اولیه‌ی آن را در سال ۱۳۱۰ به چاپ رساند. این نسخه دارای مشکلات چاپی بوده و خود مسعود فرزاد نیز از آن رضایت کافی نداشته است، ازاین‌رو او در سال ۱۳۳۶ پس از بازبینی و ویراستاری، نسخه‌ی دیگری از هملت را منتشر می‌کند. بااین‌حال، او باز هم چندان از ترجمه‌ی خود راضی نبود و عقیده داشت که اگر فرصتی به دست می‌آورد، می‌توانست دوباره آن را تغییر دهد و بهتر ترجمه کند. او در مقدمه‌ی کتاب درباره‌ی ترجمه‌ی خود چنین توضیح داده است: «منتهای کوشش را کرده‌ام که این ترجمه، لفظ به لفظ، یا لااقل نکته به نکته، مطابق با اصل انگلیسی (که به شعر است) باشد، و فقط در مواردی که اجرای این امر به‌هیچ‌وجه امکان نپذیرفته، و یا طوری بوده است که ترجمه‌ی دقیق با مفهوم بودن عبارت فارسی منافی درمی‌آمده ترجمه را کمابیش آزاد گرفته‌ام. درنتیجه انشای این ترجمه (مانند انشای اصلی درام منظوم شکسپیر در نظر انگلیسی‌های امروزی) قدری پیچیده جلوه می‌کند و طوری است که این ترجمه به درد خواندن می‌خورد ولی برای نمایش دادن مناسب نیست.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«برناردو: عیناً شبیه به هملت بزرگ است، دارای پیکر هملت مرحوم است!
مارسلوس: هوراشیو، تو اهل علم هستی، با او حرف بزن.
برناردو: آیا شبیه به هملت بزرگ نیست؟ هوراشیو به آن خوب نگاه کن!
هوراشیو: کاملاً شبیه است. مرا از فرط ترس و حیرت به عذاب آورده است.
برناردو: میل دارد با او حرف بزنند.
مارسلوس: هوراشیو، به او چیزی بگو.
هوراشیو: چیستی تو، ای پیکر برازنده و رشیدی را که در روزگار گذشته از آن «دانمارک» مدفون بود به خود گرفته و گردش خود را بر این هنگام شب تحمیل می‌کنی؟ تو را به آسمان قسم می‌دهم، حرف بزن.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«مارسلوس: راستی چرا حکم شده است که شب‌ها در سرتاسر کشور با این سختی کشیک بکشند؟ چرا هر روز توپ‌های برنجی در کارخانه‌ها ریخته می‌شود و از کشورهای خارج آلات و مهمات جنگ وارد می‌کنند؟ چرا این‌همه کشتی‌سازان و کارگران را به کار وادار می‌کنند و حتی روزهای یکشنبه نیز آنان را از کار معاف نمی‌دارند؟ مگر چه مصیبتی نزدیک است که برای جلوگیری از آن بایستی مردم دانمارک شب‌وروز کار بکنند و عرق بریزند؟»

همان‌طور که خود مسعود فرزاد ادعا کرده بود، این ترجمه به‌راستی به متن اصلی وفادار است و باوجودآنکه قدیمی‌ترین ترجمه‌ی این اثر به حساب می‌رود، همچنان به‌راحتی خوانده می‌شود. گرچه ممکن است برخی از کلمات یا عبارات این ترجمه برای خواننده‌ی امروزی سخت جلوه کند، ولی باید این را در نظر داشت که متن‌های شکسپیر به‌طورکلی سخت‌خوان هستند و ساده ترجمه کردن آن‌ها در حقیقت خیانت به متن اصلی به حساب می‌آید. روی‌هم‌رفته، از این ترجمه ایرادی نمی‌توان گرفت. مسعود فرزاد ترجمه‌ای شاعرانه از هملت ارائه داده و تنها در برخی از قسمت‌های آن تکنیک ترجمه‌ی آزاد را به کار برده است.

کتاب هملت ترجمه‌ی م.ا. به‌آذین

محمود اعتمادزاده که با نام مستعار م.ا به‌آذین شناخته می‌شود، ترجمه‌ی خود از کتاب هملت را در سال ۱۳۴۴ به انتشار رساند. به‌آذین به زبان فرانسوی تسلط کامل داشت و معمولا آثار را از زبان فرانسوی به فارسی ترجمه می‌کرد. او هملت را نیز از روی نسخه‌ی فرانسوی‌اش به فارسی برگردانده است. به‌آذین درباره‌ی ترجمه‌ی خود این‌گونه توضیح داده است: «برای فراهم آوردن متن حاضر، من یک‌بار ترجمه‌ای را که ایو بونفوا از هملت به زبان فرانسه پرداخته است به فارسی درآوردم. سپس همان را راهنمای خود کرده، از روی متن انگلیسی نمایشنامه که ضمن کلیات آثار شکسپیر چاپ دانشگاه آکسفورد آمده است، ترجمه‌ی دیگری هرچه دقیق‌تر و کامل‌تر ترتیب دادم.» او همچنین در ادامه افزوده که متن ترجمه را چندین بار بازبینی و ویرایش کرده است. 

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«برناردو: درست به همان هیئت شاهی که درگذشت.
مارسلوس: هوراشیو، تو درس خوانده‌ای؛ با او حرف بزن.
برناردو: آیا شبیه شاه نیست؟ درست توجه کن، هوراشیو.
هوراشیو: خیلی شباهت دارد. با ترس و حیرت شکنجه‌ام می‌دهد.
برناردو: میل دارد با او سخن بگویند.
مارسلوس: هوراشیو، ازش چیزی بپرس.
هوراشیو: کیستی تو که این‌وقت شب را در اختیار گرفته، هیئت دلاورانه‌ای را که گاه اعلیحضرت پادشاه درگذشته‌ی دانمارک در آن ظاهر می‌شد بر خود بسته‌ای؟ برای خدا، سخن بگو!

ترجمه‌‌ی نمونه‌ی دوم:

«مارسلوس: خوب، بنشینیم، و آنکه می‌داند برایم بگوید این نگهبانی دقیق و بس جدی چرا شب‌ها مردم این کشور را در زحمت می‌افکند؟ برای چه هر روز آن همه توپ‌های مفرغین می‌ریزند و چرا آن همه مصالح جنگی وارد می‌کنند، و این‌همه کارگران کشتی‌ساز که کار توان‌فرسایشان یکشنبه‌ها را با دیگر روزهای هفته درآمیخته برای چیست؟ مگر چه در پیش است که با این شتاب تب‌آلود شب را نیز به کار روز می‌پیوندد؟ که می‌تواند مرا از این آگهی دهد؟»

ترجمه‌ی به‌آذین به اندازه‌ی ترجمه‌ی مسعود فرزاد پرطمطراق نیست. او از معادل‌های ساده‌تر و روان‌تری استفاده کرده و بااین‌حال، همچنان کلام پراحساس و شاعرانه‌ی شکسپیر را حفظ کرده است. جملات او در مقایسه با ترجمه‌ی مسعود فرزاد، کوتاه‌تر و خلاصه‌تر هستند. به‌طور مثال این موضوع کاملاً در جمله‌ی «درست به همان هیئت شاهی که درگذشت.» مشهود است. ترجمه‌ی او در عین وفاداری لحن و سبک ادبی، برای مخاطب امروزی قابل‌فهم‌تر و خوش‌خوان‌تر است.

کتاب هملت ترجمه‌ی داریوش شاهین  

ترجمه‌ی داریوش شاهین از این اثر نخستین‌بار در دهه‌ی ۴۰ شمسی به انتشار رسیده بود و سپس در سال ۱۳۹۰ از سوی انتشارات بدرقه جاویدان تجدید چاپ شد. به گفته‌ی داریوش شاهین، ترجمه‌ی وی از روی نسخه‌ی انگلیسی «هملت» انجام شده است. او همچنین ذکر کرده که برای فهم بهتر زبان شکسپیر، از پنج کتاب انگلیسی دیگر بهره برده که در نقد و تفسیر این نمایشنامه نوشته شده بودند. داریوش شاهین اشعار نمایشنامه را همان‌گونه که در متن انگلیسی نوشته شده‌اند ترجمه کرده و از برگرداندن آن‌ها به قالب نظم فارسی خودداری کرده است. 

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: کاملاً شبیه به «هملتِ» بزرگ است، پیکری همچون جثه‌ی «هملت» مرحوم دارد. 

مارسلوس: «هوراشیو» تو اهل دانش و فرهنگی، با او سخن بگو. 

برناردو: آیا همانند «هملت» بزرگ نیست؟ «هوراشیو» به آن خوب بنگر! 

هوراشیو: کاملاً شبیه اوست. جانم از شگفتی و وحشت از او در عذاب است. 

برناردو: مایل است با او سخن بگویند.

مارسلوس: به او حرفی بزن، «هوراشیو» 

هوراشیو: چیستی تو که گردش خویش را بر این هنگام شب هموار ساختی؟ ای که پیکر افروخته و رشیدی را که در روزگار پیشین از آنِ دانمارک بوده و مدفون است، به خود گرفته‌ای. تو را به آسمان سوگند می‌دهم، حرف بزن.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

«بسیار خوب، بنشینید. بگویید بدانم به‌راستی از چیست که فرمان آمده تا شب‌ها در سراسر کشور به این سختی پاسداری کنند؟ سبب چیست که هر روز توپ‌های برنجی در کارخانه‌ها ریخته می‌شود و از کشورهای بیگانه، آلات و ادوات جنگ وارد می‌کنند؟ از چه روست که این‌همه، کشتی‌سازان و کارگران را به کار وا می‌دارند و حتی روزهای یکشنبه نیز در کارشان توقفی ایجاد نمی‌نمایند؟ چه بلایی نزدیک است که برای پیشگیری از آن بایستی مردم دانمارک شب‌وروز کار کنند و عرق بریزند؟» 

ترجمه‌ی داریوش شاهین به‌گونه‌ای است که نه می‌توان آن را سنگین و سخت خواند و نه روان و آسان. او برخی از قسمت‌های متن را به خوبی ترجمه کرده؛ ولی در برخی از قسمت‌ها نیز از متن اصلی و زبان شکسپیر تا حدی فاصله گرفته است. ترجمه‌ی او خالی از اشتباه نیست، به‌طور مثال در این قسمت «کاملاً شبیه به «هملتِ» بزرگ است، پیکری همچون جثه‌ی «هملت» مرحوم دارد.» تکرار دو بخش اصلی جمله باعث شده که عبارت حالت عجیبی به خود بگیرد. 

کتاب هملت ترجمه‌ی آرش خیرآبادی

هملت

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: آرش خیرآبادی

انتشارات: انتشارات نمایش

خرید کتاب

ترجمه‌ی آرش خیرآبادی از نمایشنامه‌ی هملت در سال ۱۳۹۱ به انتشار رسید. خیرآبادی به مدت سه سال بر روی این ترجمه کار کرده است و به گفته‌ی خودش، تلاش او بر این بوده تا بهترین و کامل‌ترین نسخه‌ی فارسی هملت را به مخاطب ارائه دهد. او در گفت‌وگویی با ایبنا، از بین ترجمه‌های پیشین ترجمه‌ی به‌آذین را بهترین ترجمه‌ی موجود دانست و در ادامه درباره‌ی ترجمه‌ی دوباره‌ی هملت چنین بیان کرد: «آنچه مرا واداشت تا به ترجمه‌ی دوباره از هملت بپردازم، نبودن یک متن منظوم، موزون، مقفی و آهنگین از هملت بود، که هرجا متن اصلی شعر می‌شود، آن قسمت به شعر ترجمه شود و هر جا متن اصلی محاوره است، ترجمه نیز محاوره‌ای شود. همچنین هر جا دیالوگ سجع دارد، در ترجمه نیز سجع به کار برده شود و هرجا آهنگین است، به نثرِ آهنگین ترجمه شود.» 

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: بنگرید!… درست ماننده‌ی هملت بزرگ است. (پیکر) پادشاهی که درگذشت. 

مارسلوس: هوراشیو! شما دانش‌آموخته‌اید. (این شمایید که می‌توانید) با او به سخن درآیید. 

برناردو: دقت کنید هوراشیو!… آیا به (راستی) شبیه «هملت‌شاه» نیست؟ 

هوراشیو: بسیار شبیه. (چنین همانندگی) تنم را از ترس ریش‌ریش می‌کند و عذابم می‌دهد.

مارسلوس: با او به سخن درآیید هوراشیو! 

هوراشیو: تو چیستی؟ در این شباهنگام، دژم و خشمناک، با هیئت پادشاه فقید دانمارک – جنگ‌آور و گرد – چندان که پیش‌تر تنها او (چنین جبروتی) در خود داشت، کیستی که حضور گردنده‌ی خویش را (به ما) پذیرانده‌ای؟ خدای را به زبان درآی!

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

«خب! (خواهشمندم) بنشینیم و آنکه می‌داند، مرا نیز آگاهی دهد که این نگهبانی‌های سفت و سخت‌گیرانه‌ی شبانه در (سراسر) کشور، از چیست؟ چرا هر روز مردم باید چندین به رنج و مشقت توپ‌های مفرغین و برنجین را ریخته‌گری نمایند؟ و از چیست که این‌همه نبردافزارهای کشتار و جنگ (به دانمارک) وارد می‌شود، (یا) همه‌ی کارگران کشتی‌ساز، سخت سرگرم کار توان‌فرسایی هستند که (بی‌مزد و جیره) حتی یک‌شنبه‌ها (ی تعطیلشان) را نیز از ایشان گرفته است؟ مگر می‌خواهد بر سر دانمارک چه (مصیبتی) آوار شود که مردم می‌بایست شبانه‌روز، عرق‌ریزان، کوشش کنند و شامگاهان تب‌زده‌ی خویش را به روز متصل دارند؟

ترجمه‌ی خیرآبادی زبان کهن شکسپیر را با بیانی امروزی ترکیب کرده است. گویا جملات داخل پرانتز برای رفع ابهام مخاطب افزوده شده‌اند؛ ولی این کار کمی زیبایی طبیعی دیالوگ‌ها را کاهش داده است و خواننده را از دل داستان بیرون می‌کشد. همچنین برخی از کلماتی که خیرآبادی در ترجمه‌ی خود به کار برده است کمی مبهم و ناشناخته هستند. بااین‌حال، ترجمه‌ی او در حفظ لحن شاعرانه‌ی متن به خوبی عمل کرده است. 

کتاب هملت ترجمه‌ی علی اسلامی 

هملت (دوزبانه)

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: علی سلامی

انتشارات: انتشارات مهراندیش

خرید کتاب

ترجمه‌ی علی اسلامی از این کتاب در سال ۱۳۹۶ به انتشار رسیده و به‌صورت دوزبانه (انگلیسی و فارسی) چاپ شده است. او دلیل این کار را راحتی مخاطبان برای مراجعه به متن اصلی و مقایسه‌ی آن با ترجمه بیان کرده است. 

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: درست در همان هیبتِ پادشاهِ درگذشته. 

مارسلوس: هوریشیو، تو درس‌خوانده هستی. با آن سخن بگو!

برناردو: آیا او شبیه پادشاه نیست؟ خوب بنگر، هوریشیو. 

هوریشیو: آری، بسیار شبیه است. وحشت و حیرت وجودم را می‌رنجاند. 

برناردو: می‌خواهد سخن بگوید. 

مارسلوس: با آن سخن بگو، هوریشیو. 

هوریشیو: تو چه هستی که با همان لباسِ رزم و فاخر که پادشاهِ درگذشته‌ی دانمارک در آن ظاهر می‌شد، این زمان از شب را تصاحب کرده‌ای؟ به نام خداوندگار به تو فرمان می‌دهم، سخن بگو!

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

«اکنون ای نیکوخصال، بنشین و اگر می‌دانی به من بگو، این نگهبانیِ سخت‌گیرانه و دقیق از بهر چیست، چرا مردم این سرزمین شبانه سخت کار می‌کنند، و روزها را به ساختن توپ‌های برنجین سپری می‌کنند، و از کشورهای خارجی ابزار جنگی خریداری می‌شود، و چرا این‌همه کشتی‌ساز را به کار گمارده‌اند که کار توان‌فرسایشان یکشنبه را از هفته جدا نمی‌کند. چه در پیش است که این شتابِ تب‌آلود شب‌کاران را به کار در روز وا می‌دارد؟ کیست بتواند مرا آگاه کند؟»

ترجمه‌ی علی اسلامی از وفاداری خوبی نسبت به متن اصلی برخوردار است، بااین‌حال برخی از عبارات و کلمات بیش از اندازه سخت و کلاسیک ترجمه شده‌اند.  

کتاب هملت ترجمه‌‌ی مینا جعفری ثابت 

هملت

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: مینا جعفری ثابت

انتشارات: انتشارات چترنگ

خرید کتاب

ترجمه‌ی مینا جعفری ثابت در سال ۱۳۹۷ و به‌صورت مصور به چاپ رسیده است، به همین دلیل نسبت به ترجمه‌های پیشین خلاصه‌تر و ساده‌تر است. خواندن این ترجمه برای نوجوانان و یا افرادی که علاقه‌مندند آشنایی مختصری با هملت پیدا کنند می‌تواند مناسب باشد.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: با همان هیئت، درست به‌مانند شاه متوفی! 

مارسلوس: تو دانایی، هوراشیو! با او سخن بگو!

هوراشیو: ترس و حیرت به جانم می‌اندازد. 

برناردو: میل دارد که با او سخن بگوییم. 

مارسلوس: از او چیزی بپرس، هوراشیو. 

هوراشیو: تو کیستی که این وقت شب را تصرف کرده‌ای و راه‌پیمایی می‌کنی در لباس بزمی که پیش‌تر مخصوص شاه مرحوم دانمارک بود؟ تو را قسم می‌دهم به آسمان‌ها سخن بگو!»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

این بخش حذف شده است. 

کتاب هملت ترجمه‌ی علیرضا مهدی‌پور 

هملت

نویسنده: ویلیام شکسپیر

مترجم: علیرضا مهدی پور

انتشارات: نشر چشمه

خرید کتاب

ترجمه‌ی علیرضا مهدی‌پور در سال ۱۴۰۲ به انتشار رسیده است و از ترجمه‌های جدید این اثر به حساب می‌آید. او در عین وفاداری معنایی به متن اصلی، تلاش کرده تا متن را به‌صورت قابل‌فهم برای مخاطب امروزی ترجمه کند. ترجمه‌ی او در کنار ترجمه‌ی مسعود فرزاد، گزینه‌ی مناسبی برای اجرای تئاتری است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: به همان هیئت، شبیه پادشاه که درگذشت.

مارسلوس: هوریِشیو، تو فرهیخته و سخن‌دانی. با وی سخن بگو. 

برناردو: آیا شبیه پادشاه نیست؟ خوب نگاهش کن، هوریِشیو. 

هوریِشیو: آن‌چنان شبیه که از هراس و حیرت آزارم می‌دهد. 

برناردو: می‌خواهد که با او سخن بگوییم. 

مارسلوس: از او پرس‌وجو کن، هوریِشیو. 

هوریِشیو: چیستی تو، که این ساعت از شب را و نیز آن پیکر رشید و رزم‌آور را غصب کرده‌ای که پیش‌ازاین پادشاه دانمارک در آن گام برمی‌داشت و اینک به خاکش سپرده‌اند؟ خدا را، به تو فرمان می‌دهم. سخن بگو!

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

«مارسلوس: خدا را، بنشینید و هر که می‌داند مرا بگوید چرا چنین با نگهبانی و پاس‌های سرسختانه‌ی شبانه مردمان این سرزمین را به رنج و زحمت می‌اندازند و چرا هر روز این‌چنین آهن می‌گدازند و توپ‌های برنجین می‌ریزند و سلاح می‌سازند؟ و خرید این جنگ‌افزارها از بیگانگان از پی چیست و چرا کشتی‌سازان درتنگنایند و سخت مشغول کار، و کار سخت و سنگین‌شان یکشنبه و روزهای کاری هفته نمی‌شناسد؟ مگر چه در پیش است که چنین پرتب‌وتاب و پرشتاب با کوششی عرق‌ریزان تلاش شب را به تکاپوی روز می‌پیوندند؟ کیست که بتواند مرا آگاه سازد؟» 

کتاب هملت ترجمه‌ی رضا اسکندری

ترجمه‌ی رضا اسکندری که در سال ۱۴۰۲ به انتشار رسیده است، با ترجمه‌های پیشین تفاوت زیادی دارد و لحنی امروزی و خودمانی دارد. این ترجمه شاید مورد پسند برخی از مخاطبان باشد و راحت‌تر خوانده شود؛ ولی با متن اصلی تفاوت زیادی دارد و حالت کلاسیک و شکسپیری متن به‌طورکلی از بین رفته است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول: 

«برناردو: این بار هم به شکل پادشاه مرحومه. 

مارسلوس: تو درس خوانده‌ای، هوراشیو. باهاش حرف بزن. 

برناردو: به نظرت شبیه پادشاه مرحوم نیست، هوراشیو؟ 

هوراشیو: خیلی زیاد. دارم از حیرت و وحشت قبض روح می‌شم. 

برناردو: می‌خواد باهاش حرف بزنیم. 

مارسلوس: یه چیزی ازش بپرس، هوراشیو. 

هوراشیو: تو چی هستی و به چه حقی نیمه‌شب با لباس رزم پادشاه دانمارک پرسه می‌زنی؟ بهت دستور می‌دم حرف بزنی.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم: 

«خب، رفقا، بهتره بنشینیم و یکی که می‌دونه بهم بگه چرا چنین برنامه‌ی سخت‌گیرانه‌ای برای پاس شبانه اجرا کردن، چرا این‌همه توپ جنگی داخل کشور می‌سازن، چرا این‌همه سلاح از خارج وارد کردن و چرا کارگرهای کشتی‌سازی جوری مشغولن که انگار تعطیلی‌ای در کار نیست. قراره اتفاقی بیفته که لازمه همه شب و روز مشغول باشن؟ کسی می‌تونم این قضیه رو برام توضیح بده؟» 

محبوب‌ترین و بهترین ترجمه‌ی هملت در طاقچه 

تا زمان انتشار این یادداشت، ترجمه‌‌های مسعود فرزاد و آرش خیرآبادی بیشترین محبوبیت را بین کاربران طاقچه دارد. ترجمه‌های محبوب بعدی به ترتیب متعلق به ترجمه‌های مینا جعفری ثابت، علیرضا مهدی‌پور و علی اسلامی هستند. در نظر داشته باشید که برخی از ترجمه‌هایی که مقایسه کردیم در طاقچه موجود نیستند و به همین دلیل از آن‌ها در این قسمت نام نبردیم. 

پیشنهاد ما به شما کدام ترجمه هملت است؟

از بین ترجمه‌هایی که مقایسه کردیم، ترجمه‌ی مرحوم به‌آذین نه‌تنها بیشترین وفاداری را به متن اصلی داشت، بلکه به خوبی توانسته بود که زیبایی و غنای سخن شکسپیر را حفظ کند. ترجمه‌ی مسعود فرزاد نیز گرچه قدیمی‌تر است؛ ولی باز هم به‌عنوان یکی از بهترین ترجمه‌ها به حساب می‌آید و از آن معمولاً در اجرای تئاترها استفاده می‌شود. اگر با ترجمه‌های قدیمی نمی‌توانید به خوبی ارتباط بگیرید، پیشنهاد ما به شما ترجمه‌ی علیرضا مهدی‌پور است.

جمع‌بندی

طاقچه دریچه‌ای است به دنیای کتاب‌های الکترونیکی؛ جایی که با یک کلیک، به دنیایی از داستان‌ها، دانش و تجربه‌های تازه قدم می‌گذارید. هر زمان و هرجا که بخواهید، می‌توانید کتاب دلخواهتان را در فروشگاه کتاب طاقچه پیدا کنید و بی‌درنگ مشغول خواندن شوید. لذت یک کتابخانه‌ی همیشه در دسترس را با خرید کتاب در طاقچه تجربه کنید!

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

1 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

هستی خیبر


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه