هزار قدم در دل شب
نویسنده: تریسی چی
مترجم: مهشید شبانیان
انتشارات: انتشارات میلکان
زمانی که کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد منتشر شد، مخاطبان زیادی از سراسر جهان این داستان را خواندند و از خواندن یک داستان عاشقانه فانتزی لذت بردند. اکسی اوه با نوشتن این کتاب، افسانهای قدیمی را با روایتی جدید برای مخاطبانش بازآفرینی کرد. این کتاب به سرعت راهش را به فهرست پرفروشهای نیویورک تایمز باز کرد و تعریف و تمجیدهای بسیاری را هم از آن خود کرد. اما داستان از چه قرار بود؟
رمان دختری که به اعماق دریا افتاد داستانی پر از عشق و فداکاری است. سالهای سال است که سرزمین مادری مینا، گرفتار طوفانهای وحشتناک و تمامنشدنی است. مردم سرزمین، هرسال دختری را به عنوان قربانی به دریا میاندازند. به این امید که او بتواند عروس خدای دریا شود و شر طوفانها را از سر مردم دهکده باز کند. حالا قرعه به نام شیم چئونگ افتاده است. دختری زیبا که معشوقهی جون، برادر مینا است. جون میداند که نباید در کار قربانیکردن دخالت کند وگرنه مجازات سختی در انتظارش است، اما نمیتواند از عشقش دل بکند و مینا، نمیتواند ببیند که برادرش، جانش را از دست میدهد. به همین دلیل تصمیمی شجاعانه میگیرد…
اگر به داستانهایی مانند داستان دختری که به اعماق دریا افتاد (که با نام دیگر «دختری که به اعماق دریا سقوط کرد» نیز ترجمه شده است) علاقهمندید و دوست دارید عاشقانههای فانتزی بخوانید و در دنیای قهرمانان عادی اما جسور کتابها غرق شوید، این یادداشت وبلاگ طاقچه برای شماست:
هزار قدم در دل شب
نویسنده: تریسی چی
مترجم: مهشید شبانیان
انتشارات: انتشارات میلکان
نفرینها همیشه با نشانههایی همراهاند. مادر میوکو همواره در داستانهایش از این موضوع برای دخترش صحبت کرده است. اما میوکو، هرگز فکرش را هم نمیکند که طعمهای برای یک نفرین باشد. چون او یک دختر معمولی است. از خانوادهای معمولی و در طبقهای معمولی. بااینحال میوکو باید بداند که اگر در برابر این نفرین ایستادگی نکند و تلاش نکند تا دوباره زندگی معمولیاش را بازپس بگیرد، به قدرتمندترین موجود جهان بدل میشود. او تبدیل به یک اهریمن قوی میشود؛ موجودی فناناپذیر با قدرتهایی که میوکو در زندگیاش هرگز نداشته است.
در برابر تمام این قدرتها، میوکو چیزی را از دست میدهد. هر چیزی بهایی دارد و بهای قدرتمندشدن و فناناپذیرشدن و اهریمنیشدن برای میوکو این است که پدرش، او را طرد میکند. حالا میوکو باید انتخاب کند. او معمولیماندن و همان زندگی قدیمی سادهاش را میخواهد؟ یا دوست دارد اهریمنی باشد و قدرت و فناناپذیری را تجربه کند؟
مروارید اژدها
نویسنده: یون ها لی
مترجم: نگار شجاعی
انتشارات: انتشارات پرتقال
مروارید اژدها، شیئی باستانی با قدرتی ماورایی است. هرکس که بتواند به آن دست پیدا کند، قدرتی شگرف به دست میآورد. طبیعی است که هرکسی سودای دستیافتن به چنین مرواریدی را در سرش بپروراند. اما مین، مطمئن است که برادرش هرگز حاضر به ترک ناوگان فضایی نمیشود تا به جستوجوی چیزی افسانهای برود. حالا او باید راهی پیدا کند تا برادرش را از چنین اتهامی برهاند.
مین سیزدهساله است؛ از نسل روباهروحها. این یعنی قدرتی جادویی دارد و میتواند به هر شکلی که اراده کند، درآید. هرچند مادرش جادوکردن را برای تمام اعضای خانواده ممنوع کرده است. مادر نگران جان اعضای خانواده است و به همین دلیل همیشه اصرار دارد تا همه، به شکل انسانی خود بمانند و جادو نکنند. مین دوست دارد مانند برادرش به عضویت ارتش فضایی درآید. این تنها راه برای اوست که سفر کند، جای جای کهکشانها و کیهان را ببیند، جادو کند و از سیارهی فراموششدهی خودشان و از قوانین دستوپاگیر مادرش خلاص شود. اما حالا، با متهمشدن جون به ترک ناوگان فضایی برای یافتن مروارید اژدها، مین مأموریت جدیدی برای خودش دستوپا میکند: پیداکردن برادرش و پاککردن اتهامات از دامنش!
خون ستارگان (جلد اول؛ ریسیدن سپیده دم)
نویسنده: الیزابت لیم
مترجم: زهرا میالی
انتشارات: انتشارات کتابسرای تندیس
مایا تامارین با آرزوی خیاطشدن روزهایش را شب میکند. آرزویی که میداند شانس چندانی برای حقیقیشدنش ندارد؛ چراکه او یک دختر است و نهایت آرزویی که میتواند به آن امید داشته باشد این است که ازدواج خوبی داشته باشد. اما در نهایت علاقهاش به خیاطشدن و دوختن زیباترین لباسها در بوتهی آزمایش میافتد. پدرش که خیاط دربار بوده دوباره به آنجا احضار میشود. بیماری به او اجازهی رفتن را نمیدهد و پسرش باید به جای او حاضر شود. این همان نقطهی سرنوشتساز زندگی مایا است. آیا او حاضر است ریسک کند و زندگیاش را به خطر بیندازد اما به آرزوی دیرینهاش نزدیک شود؟
مایا راهش را به دربار باز میکند و با عدهی دیگری روبهرو میشود که برای خیاط دربار شدن باهم در رقابتاند. رقابت سخت است اما همه چیز برای میا سختتر هم میشود. چون او نباید بگذارد کسی متوجه شود که دختر است. حالا میا باید با چالش دیگری هم دستوپنجه نرم کند. دوختن لباسهایی از خندهی خورشید، اشک ماه و خون ستارگان. میا باید سفری دور و دراز به ناشناختهترین نقاط سرزمینشان بکند تا لباسهایی جادویی و برازندهی عروس امپراطور بدوزد… .
در جست و جوی جونی کیم
نویسنده: الن اوه
مترجم: علیرضا شفیعینسب
انتشارات: انتشارات پرتقال
جونی کیم خواستههای زیادی ندارد؛ جز اینکه در مدرسه بتواند مانند بقیه عادی باشد یا اینکه در مسیر خانه کسی را داشته باشد که بتواند با او حرف بزند. اما هیچکدام از اینها را ندارد. نه عادی است و نه دوست و همصحبت دارد. بنابراین تصمیم میگیرد تا کمکم نامرئی شود. با کسی حرف نمیزند. همیشه سرش را پایین میاندازد و طوری رفتار میکند گویی که اصلاً وجود ندارد. اما اتفاقات عجیب و غریب هیچوقت به میل او در مدرسه رخ نداده است و اینبار هم همینطور است: یک نفر روی دیوارها شعارهایی نژادپرستانهای نوشته است.
جونی نمیداند که کدام تصمیم صحیح است؛ به نامرئیبودنش ادامه دهد یا جلوی این اتفاقات بایستد و خودی نشان بدهد. او در گیرودار ناخوشایند تصمیمگیری است که تکلیف عجیب درس تاریخ جلویش ظاهر میشود: مصاحبهکردن با اعضای خانواده. جونی به سراغ پدربزرگ و مادربزرگش میرود و از آنها میخواهد تا برایش صحبت کنند و آنها هم از خاطرات باورنکردنی زمان جنگ کره برایش میگویند. خاطرات تلخی که تا امروز حرفی ازشان به میان نیامده بود. به نظر میرسد که جونی کیم بالاخره تصمیمش را گرفته است. او نمیخواهد سکوت کند اما آیا میتواند از این مهلکهی عجیب و غریب مدرسه جان بدر ببرد؟
جادوی برج های ابری
نویسنده: هدر فاوست
مترجم: فائزه محمدلو
انتشارات: انتشارات نگاه آشنا
به نظر میرسد زندگی هیجانانگیزی در انتظار آدم مالوگ باشد. زندگی در یک مدرسهی جادوگری، یادگرفتن راه و روش شکار اژدها و در نهایت چشمانداز شغلی به عنوان شکارچی اژدها آن هم در قلمرو ایری، سرزمین خودشان. در واقع این چیزی است که آدم مالوگ فکر میکند. او به همراه سه برادر بزرگتر از خودش و مادربزرگش زندگی میکند و در مدرسهی جادوگری اینگلنوک درس میخواند و انتظار روزی را میکشد که نوبت او بشود تا به شکار اژدها برود. اما ناپدیدشدن ناگهانی برادر دوقلویش، وینتر، تمام برنامههایش را بههم میریزد.
همه تصور میکنند که قویترین و قدرتمندترین اژدهای ایری، برادر آدم، یعنی وینتر مالوگ را بلعیده است. اما آدم مانند بقیه فکر نمیکند. او اصلاً متقاعد نشده است که وینتر به این آسانیها گرفتار یک اژدها بشود. هرچند مخوفبودن اژدهای بزرگ همه را به ترس انداخته است. آدم باید تصمیمی بگیرد و به همهی مردم سرزمینش نشان دهد که اشتباه فکر میکنند. او کای موریگان را همراه خود میکند تا به جنگ اژدهای هالو بروند. کای جادوگری است که نامش در پیشگوییها میدرخشد؛ مردم سرزمین ایری به او امیدوارند تا در آینده روزی برسد که او اژدهای هالو را نابود کند. درست همانطور که در پیشگوییاش آمده است.
حالا همراه آدم با کای چطور پیش میرود؟ آیا آنها موفق میشود تا اژدها را بیابند و شکستش دهند؟ آیا رازی عجیب در ماجرای ناپدیدشدن وینتر وجود دارد؟
رنگ شگفت انگیز روح
نویسنده: امیلی اکس. آر. پان
مترجم: شروین جوانبخت
انتشارات: انتشارات پرتقال
لی بهتازگی مادرش را از دست داده است. این همان حرفی است که تمام بزرگترها میزنند. لی مادرش را از دست داده است و هیچکس هم توضیحی برای برگشت مادر به شکل پرنده نمیدهد. هیچکس دوست ندارد حرف لی را باور کند که میگوید مادرش به شکل یک پرنده برگشته است. همه فکر میکنند او از سر اندوه و ناتوانی در پذیرش مرگ مادرش چنین فکرهایی میکند. اما واقعیت چیز دیگری است. لی این را میداند و مطمئن است. سفری که به تایوان برنامهریزی کرده است هم قرار است همین موضوع را به همه ثابت کند. لی اشتباه نمیکند و مادرش به شکل پرنده به زندگی برگشته است.
مادر لی در آخرین نامهاش نوشته بود که همسر و فرزندانش را دوست دارد اما کاری از دست قرصهای افسردگیاش برنیامده و او تصمیم گرفته به زندگیاش پایان بدهد. بااینحال او دوباره برگشته است. لی برای سفر به تایوان آماده میشود. او میخواهد پدربزرگ و مادربزرگ مادریاش را ببیند. کسانی را که تابهحال ندیده است. اما حدس میزند با او همعقیده باشند و بازگشت دخترشان را باور کنند. اما این سفر اصلاً به چیزی که لی انتظار داشت شبیه نیست. او در این سفر رابطهی عمیقی با پدربزرگ و مادربزرگش برقرار میکند. اما در کنارش چیزهای دیگری هم میآموزد… .
پسران آنانسی
نویسنده: نیل گیمن
مترجم: رحیم قاسمیان
انتشارات: انتشارات پریان
چارلی در فلوریدا زندگی میکند و روحش هم از اتفاقاتی که قرار است برایش بیفتد خبر ندارد. جالب است که همه چیز درست در یک لحظه تغییر میکند و یک زندگی عادی ناگهان به یک زندگی عجیب و غریب با اتفاقات ترسناک، ماورایی و باورنکردنی تبدیل میشود و غریبههایی هم راهشان به زندگی باز میشود. چارلی که همه او را به اسم چارلی خپله میشناسند، نمیداند که قرار است بهزودی پدرش را از دست بدهد و نمیداند که یک برادر دارد؛ برادری که از زمان کودکی از هم جدا شده بودند اما دست روزگار گویی تصمیم گرفته است تا دوباره این دو برادر را به همدیگر نزدیک کند.
اما شاید عجیبتر از همهی این اتفاقات رازهایی باشد که چارلی ازشان خبر ندارد. برادرداشتن، آن هم برادر دوقلو به اندازهی کافی عجیب و شوکهکننده است اما چارلی تازه متوجه شده که پدرش، تجسمی از خدای فریبکار آفریقا است. حالا زندگی چارلی، پسر یک خدا و دارای یک برادر گمشده چه شکل و شمایلی پیدا میکند؟
آخرین ماه گمشده
نویسنده: گریسی کیم
مترجم: مطهره ابراهیم زاده
انتشارات: انتشارات نگاه آشنا
رایلی باید به عنوان آخرین ستارهی سقوطکرده زندگی کند. اما این زندگی، چیزی نیست که انتظارش را داشت. هیجانی ندارد. مردم قبیله از دستش عصبانی هستند؛ زیرا او الههی خرس غار را کشته است و مردم را از تواناییهای شفابخشش محروم کرده است. اعضای خانوادهاش او را به یاد نمیآورند و قدرت جادویی چندانی هم ندارد. مردم قبیله حسابی بابت تمام این اتفاقات عصبانی هستند و تصمیم میگیرند تا خانه رایلی را نفرین کنند.
رایلی راه سختی پیشرو دارد. او باید جادو را به زندگی مردم برگرداند. هرچند این کار اصلاً آسان نیست. رایلی میداند که او در مسیر کاری که انتخاب کرده است، تنها نیست. میداند که میتواند روی کمکهای خواهرش هتی و دوست جدیدشان دال حساب کند. میداند که باید به دنیاهایی عجیب سر بزند و به احساساتش اطمینان داشته باشد. همان احساساتی که به او میگوید: قرار است اتفاقات وحشتناکی رخ بدهد. اما این را هم میداند که او تنها کسی است که میتواند جلوی اتفاقات بد را بگیرد و جادو را دوباره به زندگیهایشان برگرداند.
سانی سونگ معروف می شود؟
نویسنده: سوزان پارک
مترجم: مهدیه روستائی
انتشارات: انتشارات نگاه آشنا
زندگی بدون فضای مجازی سخت است و این را تمام دوستان و همسن و سالان سانی سونگ هم میدانند. اما پدر و مادر سانی اعتقاد دیگری دارند. به نظر آنها سانی خیلی بیشتر از دیگران، وقتش را در فضای مجازی میگذراند. پدرش میگوید که او وقتی مشغول فضای مجازی میشود، درست مانند یک زامبی رفتار میکند و هرچقدر سانی اصرار میکند که دیگران هم مانند او هستند، کسی گوشش بدهکار نیست! اوضاع در خانه بدجوری به هم میریزد و سانی باید راهی برای درستکردن اوضاع پیدا کند.
بعد از خرابکاری که سر کیکهای شکلاتی به بار آمد، بعد از اینکه ویدیوی سانی وایرال میشود و همه، یعنی صدها هزار نفر از جمله مدیر مدرسهی سانی سونگ آن را میبینند، دیگر فاتحهی سانی خوانده میشود. مدیرْ پدر و مادر سانی را راضی میکند تا دخترشان را به کمپ ترک اعتیاد مجازی بفرستند. جایی که باید یک ماه تمام بدون اینترنت زندگی کند! به نظر چیزی بدتر از این وجود ندارد اما سانی انتظار ندارد که کمپ اتفاقات خوبی هم رخ بدهد!
شینگین در خانهاش در ماه زندگی آرامی دارد. اما او خبر ندارد که مادرش، زندانی امپراطور افلاک و تبعید شده است. او را به دزدیدن اکسیر جاودانگی متهم کردهاند و حالا جادویش آشکار شده است. شینگین راهی جز فرار ندارد. او باید خانه و زندگی امن و آرامش را ترک کند تا بتواند به هدفش که پیداکردن مادرش و نجات او از دست هیولاهاست، برسد.
هیچ چیزی نباید شینگین را از هدفی که دارد، دور کند؛ هیچ چیز حتی هویت پنهانیاش در دربار امپراطور و شعلههای عشقی که میان او و پسر امپراطور زبانه میکشد.
کلام آخر
کدام یک از کتابهای این فهرست را خواندهاید؟ به نظرتان حضور دختران، پسران و نوجوانان قدرتمند به داستانها جذابیت بیشتری داده است یا درآمیختن فانتزی، افسانه و اسطوره با زندگی امروزی؟ جای چه کتابی را در این فهرست خالی میبینید؟
اگر کتاب دختری که به اعماق دریا افتاد را دوست داشتید، این کتابها برای شماست!
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه