سنگ، کاغذ، قیچی
نویسنده: آلیس فینی
مترجم: سحر قدیمی
انتشارات: نشر نون
شاید شما هم از آن دسته افرادی باشید که در پایان سال نگاهی به کتابخانهتان میاندازید و کتابهایی را که در طول سال خواندهاید مرور میکنید. شاید دوست داشته باشید از کتابهایی که میخوانید جایی بنویسید. شاید هم همیشه به دنبال پیدا کردن و خواندن کتابهایی هستید که به تازگی منتشر شدهاند و روی قفسه کتابفروشیها خودنمایی میکنند. این بار به سراغ کتابهای داستانی و رمانهایی رفتیم که در سال ۱۴۰۱ منتشر شدهاند. شما هم کتاب موردعلاقهی خودتان را از میان این فهرست انتخاب کنید و برای ما بنویسید.
سنگ، کاغذ، قیچی
نویسنده: آلیس فینی
مترجم: سحر قدیمی
انتشارات: نشر نون
شما وقتی در زندگی به مشکلی برمیخورید، چه میکنید؟ راهحلتان چیست؟ اینکه به حال خودش رهایش کنید؟ همانجا در قلب همان مشکل بمانید و تلاش کنید تا حل شود؟ یا دوست دارید از آنجا کمی فاصله بگیرید و در جایی آرامتر با ذهنی روشنتر، فکری به حالش بکنید؟ اگر انتخابتان سومی است، کتاب سنگ کاغذ قیچی را بخوانید.
آدام و آملیا در زندگی مشترکشان مشکلاتی را احساس میکنند. زندگی در یک شهر شلوغ مانند لندن، البته که چنین مسائلی را هم به همراه دارد. اما راهحل چیست؟ آدام و آملیا تصمیم گرفتهاند به دریاچهی بلکواتر در اسکاتلند سفر کنند. اتاقی در یک هتل بگیرند؛ هتلی زیبا که درواقع ساختمان قدیمی یک کلیسا است و دور از شلوغی و هیایوی شهر برای مشکلاتشان چارهای بیندیشند. اما به نظر میرود راهی که انتخاب کردهاند، هیچ پایان خوشی ندارد.
رمان سنگ کاغذ قیچی، داستانی عاشقانه نیست. آلیس فینی در این داستان هر لحظه شما را غافلگیر میکند. آدام و آملیا در این سفر با چیزهایی روبهرو میشوند که تصورش را هم نمیکردند. اتفاقات عجیب و غریبی که مدام رخ میدهد، چیزی که برایش برنامهریزی کردند، نبود و حالا، باید دید آنها با تمام این مشکلات چگونه کنار میآیند.
ما شروعش می کنیم
نویسنده: کالین هوور
مترجم: مهدی شمسایی
انتشارات: انتشارات میلکان
کتاب ما شروعش میکنیم، ادامهی داستان جذاب ما تمامش میکنیم است. کالین هوور ما را دوباره به درون زندگی لیلی میبرد تا همراه با او و تصمیماتش باشیم؛ لیلی رابطه عجیبی را با رایل کینکید دارد. مردی که عشق میورزد، پدر بچهی لیلی است ولی مشکلاتی هم دارد. مشکلاتی که تحملش برای لیلی سخت و سختتر میشود. در همین گیرودار است که لیلی دوباره اطلس را میبیند. همان عشق اولش. حالا باید دید لیلی میتواند رابطهای را که حالا عشقش کمرنگ شده و توهینها و تحقیرهایش بیشتر شده، رها کند؟ آیا لیلی میخواهد دوباره با اطلس باشد و به زندگی سابقش برگردد؟
ما شروعش میکنیم، یک کتاب عاشقانه است که برای خواندنش باید کتاب «ما تمامش میکنیم» را خوانده باشید. تا بدانید دنیایی که به آن وارد میشوید چطور دنیایی است و شخصیتها چطورند. حالا میتوانید با خواندن این کتاب، دوباره به دنیای خروشان و پرتلاطم روابط عاشقانه لیلی برگردید و رشد او، امیدواری و تصمیمگیریهایش را ببینید.
همسر شوهرم
نویسنده: جین کوری
مترجم: فرنوش جزینی
انتشارات: نشر البرز
یک شروع دوباره همیشه برای همه نویدبخش است. آدمها تصور میکنند با شروع دوباره میتوانند گذشته را پشتسر بگذارند و همهچیز را به دست فراموشی بسپارند. اما رازهایی که در گذشتهی هر آدمی وجود دارد، میتواند در آینده نیز یقهی او را بگیرد. جین کوری در کتاب همسر شوهرم، به سراغ همین رازها رفته است؛ رازهایی که سایههای سهمگینی بر زندگی میافکنند.
لیلی، وکیلی است که به تازگی با مردی به نام اد ازدواج کرده است. یک پرونده جدید کاری گرفته است و به نظر میرسد زندگیاش به تازگی در نقطه درست قرار گرفته است. اولین پرونده کاری لیلی، پرونده یک قتل است. مردی به نام جو توماس که همسرش را در آب خفه کرده است، موکل لیلی است. به نظر میرسد که لیلی باید تواناییهایش را به عنوان وکیل محک بزند و دانشش را در بوته آزمایش قرار دهد. اما رابطه میان او و جو توماس شکل عجیبی به خودش میگیرد…
جین کوری تجربههای عجیبی در زندگیاش دارد. یکی از این تجربهها زندگی کردن در زندان مردان به عنوان نویسنده مقیم بود. زمانی که تصمیم به نوشتن کتاب همسر شوهرم گرفت، از تجربیاتی که در طول دوران زندان به دست آورده الهام گرفت.
معجزه های خواربارفروشی نامیا
نویسنده: کیگو هیگاشینو
مترجم: سبحان خسروجردی
انتشارات: انتشارات میلکان
اگر به شما بگویند مغازهای وجود دارد که نمیتوانید از آن خرید کنید، اما در عوض آرزوهایتان را برآورده میکند، باور میکنید؟ کیگو هیگاشینو در کتاب معجزههای خواربارفروشی نامیا به سراغ چنین ایدهای رفته است و داستانی هیجانانگیز و باورنکردنی خلق کرده است.
سه دزد به دنبال جایی هستند که شب را در آن بگذرانند. راهشان به مغازهای میافتد که به نظر متروک میرسد. همهچیز در مغازه از جمله تمام روزنامهها و مجلهها قدیمی است. آنها بعد از وارسی مغازه شروع میکنند به چرخیدن و خندیدن به اجناسی که برای فروش آنجا قرار گرفته است. اما ناگهان اتفاقی میافتد که تعجب همگی را برمیانگیزاند. یک پاکت نامه با اسم مستعار خرگوش ماه از در مغازه به درون مغازه میافتد! کسی که نامه را نوشته است، از صاحب مغازه راهنمایی میخواهد. اما اگر این مغازه متروکه است، پس جریان این نامهها چیست؟
هر چه باداباد
نویسنده: استیو تولتز
مترجم: پیمان خاکسار
انتشارات: پیمان خاکسار
هرچه باداباد جدیدترین رمان استیو تولتز است که با نوشتن کتابهای جزء از کل و ریگ روان به شهرت رسید. جزء از کل، اولین کتاب نویسنده بود که جوایز بسیاری را از آن خود کرد و برای دریافت جایزه من بوکر نیز نامزد شده بود. حالا او با نوشتن این کتاب، پایانی شکوهمند برای سهگانهاش رقم زد.
هرچه باداباد داستانی درباره دنیای پس از مرگ است. وقتی میمیریم، چه اتفاقی میافتد؟ انگوس، راوی داستان، در یک مراسم عروسی، کسی را میبیند که بناست ادامه زندگیاش را با او بگذراند. آنها با یکدیگر ازدواج میکنند و زندگی خوبی میسازند. درست در زمانی که منتظر تولد فرزندشان هستند، انگوس به قتل میرسد. او به دنیای پس از مرگ اعتقادی ندارد. اما حالا که مرده، خودش را در برزخی، میان هستی و نیستی میبیند و زندگی زنش را پس از خودش، تماشا میکند.
بخشی از کتاب صوتی هر چه باداباد را بشنوید.
هر چه باداباد
نویسنده: استیو تولتز
گوینده: اشکان عقیلیپور
انتشارات: رادیو گوشه
فردا و فردا و فردا
نویسنده: گابریل زوین
مترجم: کیمیا فضایی
انتشارات: انتشارات میلکان
احتمالا شما هم زمانی که بچه بودید، در فکر این بودید که هرگز از دوستانتان جدا نشوید، شاید حتی برای باهمبودنی طولانی برنامهریزی کرده باشید و تصمیم گرفته باشید که تا آخر عمر در کنار یکدیگر بمانید، کار کنید و زندگی را بسازید. اما تابهحال از خودتان پرسیدهاید که چند درصد از این برنامهریزیها به حقیقت میپیوندد؟ گابرین زوین در کتاب فردا و فردا و فردا به سراغ این رویای زیبا رفته است و پاسخی برای این سوال دارد.
سم و سیدی، دوستان خوبی بودند که در دوران کودکی تمام وقتشان را به بازی کردن میگذراندند. بازیهای ویدئویی رشتهی محکمی بود که پیوند این دو دوست را به هم متصل کرده بود. حالا بیست و پنج سالی از آن روزگار گذشته است. سم و سیدی دوباره کنار هم قرار گرفتهاند. اما این بار قرار است در کنار همدیگر یک بازی ویدئویی بسازند. بازیای که میتواند دوباره این رشته دوستی میانشان را محکم کند و آنها را به موفقیتی بزرگ برساند.
گابریل زوین در کتاب فردا و فردا و فردا به سراغ دو دنیای جذاب رفته است. یکی دنیای کودکانه و بازیهای کودکانه و دیگری تحقق رویایی که در روزهای دور گذشته شیرین و عملی به نظر میآمده است.
رها کردن خانه و زندگی، همسر و بچهها، چه احساسی دارد؟ چه اتفاقی باید رخ بدهد که زنی همسر و دو فرزندش را بگذارد، سوار ماشین شود و یک رانندگی طولانی به سمت شهر دیگری داشته باشد؟ در جستجوی چه چیزی است؟ چه کسی را میخواهد ملاقات کند؟
آلما زنی خانهدار است. دو بچه دارد. کارهای خانه را انجام میدهد، به سراغ زنان نویسندهای میرود که دوستشان دارد و کتابهایشان را میخواند. بعضی روزها هم اینترنت را به دنبال پیدا کردن جنسهای دست دوم زیرورو میکند. یک بار در همین گردشها چشمش به صفحهی سلست میافتد: زن سفالگری که سه بچه دارد، یوگا میکند و به نظر میرسد در زندگیاش، همه چیز درست همانجایی است که باید باشد. آلما از دیدن سلست و زندگی او لذت میبرد. آخر هردو شبیه به همدیگر هستند. اما کمکم چیزهای دیگری اذیتش میکند: تفاوتهایی که میان زندگی خودش و زن سفالگر احساس میکند. این احساس آنقدر در او قوی میشود که او را وامیدارد تا شبی، همسر و فرزندانش را رها کرده و سفری طولانی را آغاز کند. سفری برای دیدن سلست.
مکنا گودمن در کتاب شرم، به سراغ موضوعاتی رفته است که کمتر کسی ممکن است از آن حرفی به میان بیاورد: زندگی زناشویی، قالبهای سنتی ازدواج، مراقبت و رسیدگی به فرزندان آنهم در زمانی که احساس ناکافی بودن، شرم، تنهایی و شکست انسان را آزار میدهد و… او تمام افکارش را در قالب یک داستان درآورده است. با جلو رفتن سیر داستان، فلشبکهایی به درون زندگی آلما میزنیم تا دریابیم که چه افکار و احساساتی او را به انجام چنین کاری واداشته است.
بخشی از کتاب صوتی شرم را بشنوید.
شرم
نویسنده: مکنا گودمن
گوینده: فروغ حداد
انتشارات: انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر
نمایش افسانه ای برای وقتی دیگر
نویسنده: لویی فردینان سلین
مترجم: اصغر نوری
انتشارات: نشر مرکز
آیا میتوان در سختترین، تلخترین و تاریکترین روزها، شور و امید به زندگی در وجود انسانی موج بزند؟ لویی فردینان سلین در سال ۱۹۴۶ در زمانی که در زندانی در کپنهاگ محبوس بود، کتاب نمایش افسانهای برای وقتی دیگر را نوشت. اثری که توجه منتقدان را حسابی به خود جلب کرد. داستانی که به نظر میرسد بر علیه همهچیز و همهکس است و بیشتر از همه خود نویسنده. اما جالب اینجاست که او در سختترین روزهای زندگیاش بود و بااینحال شور زندگی در وجودش موج میزد و روی کاغذ میآمد.
این کتاب دربارهی یک دیدار غیرمنتظره است. زنی همسنوسال سلین به نام کلمانس، به دیدار سلین میرود. این دیدار غیرمنتظره در زمان بمبارانهای پاریس رخ میدهد. آزادی پاریس و پایان جنگ نزدیک است. آنهایی که خائن به وطن بودند، روزبهروز شناخته میشوند، و مردم در خیابان به حسابشان میرسند. کلمانس برای چه به دیدار سلین آمده است؟ آیا او از نوشتههایی که سلین نوشته است و در آن از احساسات ضدیهودیاش حرف زده، آگاه است؟
سبیل!
نویسنده: مک بارنت
مترجم: مسعود ملکیاری
انتشارات: انتشارات پرتقال
همهی ما ویژگی خاصی داریم که با آن شناخته میشویم. ممکن است رنگ چشممان باشد یا مدل مویی که سالهاست تغییری نکرده است. شاید به تغییر دادنش فکر کرده باشیم. از خودمان بپرسیم اگر تغییری در ظاهرم ایجاد کنم، چه کسی متوجهش خواهد شد؟ آیا این تغییر، چهرهام را بهتر میکند یا بدتر؟
امانوئل کارر در کتاب سبیل به همین سوال پاسخ داده است. مرد و زن قرار است برای رفتن به یک مهمانی خودمانی در خانهی دوستانشان آماده شوند. مرد پیش خودش فکر میکند بد نیست اگر سبیلهایش را بزند. او که همیشه با سبیل بوده و حالا این تغییر میتواند حسابی چشمگیر باشد. بههرحال حالا که از تعطیلات آمده است و پوستش هم کمی برنزه شده، زمان بدی برای زدن سبیلها نیست. هرچند زنش همیشه به او گفته است تو را با سبیل دوست دارم! اما مرد تصمیمش را میگیرد. تیغ ریشتراشی را برمیدارد و کار را یکسره میکند. اما آنچه که اتفاق میافتد، زمین تا آسمان با چیزی که انتظارش را دارد، متفاوت است…
زندگی هر کدام از ما با یک چیز گره خورده است و برای برخی این گره خوب است و خوشیمن، اما برای برخی دیگر شگون ندارد و شوم است و تلخ. برای پدر، که همیشه درحال بازگشتن بود، این گره، آب بود. گویی آب با سرنوشتش گره خورده بود و مدام او را میبرد و بازمیگرداند.
در یکی از شهرهای شمالی بارانی سیلآسا باریده است. برخی از قبرهایی که تازه بودند و هنوز سنگی نداشتند، بر اثر این باران، پاک شدند و جنازهها دوباره روی خاک آمدند. جنازهی پدر هم یکی از همانها بود. عکسش میان مردم دست به دست میشد. آدمها بدون اینکه او را بشناسند، عکسش را میدیدند. اما پدر، بیخیال تمام اینها، از لای پارچهی کفن به دوربین خیره شده است.
ساناز اسدی در کتاب سختپوست، روایتگر یک داستان کوتاه است. از پدری که میرود، برمیگردد ولی فقدانش هر لحظه احساس میشود و بازگشتش پررنگ است.
کلام آخر
شما چطور کتاب انتخاب میکنید؟ آیا دوست دارید از فهرستی کتاب انتخاب کنید که افرادی با سلیقهی شبیه به خودتان گفتهاند؟ یا دوست دارید اول قدیمیها را بخوانید و بعد به سراغ جدیدها بیایید؟ اگر دوست دارید از کتابهای تازهمنتشرشده خبردار شوید و از میانشان داستان مناسب خودتان را انتخاب کنید، این یادداشت برای شما نوشته شده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه