کتاب‌هایی که حال آدم را خوب می‌کنند

کتاب «پاندای بزرگ و اژدهای کوچک» نوشته‌ی جیمز نوربری هنرمند، نویسنده و تصویرگر انگلیسی است که عشق آشکاری به طبیعت و حیوانات دارد. این داستان درباره‌ی پاندای بزرگ و اژدهای کوچکی است که با هم سفری را در فصول مختلف سال آغاز می‌کنند. آن‌ها مانند بسیاری از انسان‌ها در مسیر گم می‌شوند. اما در حالی که گم شده‌اند، مناظر زیبای زیادی را کشف می‌کنند که اگر راه درست را می‌رفتند هرگز پیدایشان نمی‌کردند.

در این داستان، که به کمک مجموعه‌‌ای از نقاشی‌های زیبا و مکالمات آرام و گاهی احمقانه روایت می‌‌شود، پاندا و اژدها افکار و احساسات، سختی‌ها و شادی‌هایی را که همه‌ی ما را به هم مرتبط می‌‌کند، کشف می‌کنند. آن‌ها در طبیعت یاد می‌گیرند که چگونه در لحظه زندگی کنند، چگونه با عدم اطمینان در آرامش باشند و چگونه با هم قدرتی برای غلبه بر موانع زندگی پیدا کنند. جیمز امیدوار است که کلمات و تصاویر کتاب به دیگران الهام بخشد تا مکث کنند و به زندگی به شیوه‌ای جدید و مثبت نگاه کنند.

آقای باکلاه تعداد زیادی کلاه داشت که هیچ کدام مثل هم نبود. آقای بی‌کلاه نیز تعداد زیادی سر داشت و تنها یک کلاه. زمانی که این دو آقا با یکدیگر ملاقات می‌کنند، اتفاق عجیبی می‌افتد…

کتاب «آقای باکلاه و آقای بی‌کلاه» از شل سیلوراستاین قطعا از کتاب‌هایی است که حال آدم را خوب میکنند. این اثر علاوه بر اینکه با طرح‌های زیبای خود شما را سرگرم می‌کند و با داستان‌هایش شما را می‌خنداند، نکات آموزشی و اخلاقی‌ای هم دارد که باعث می‌شود مخاطب به تفکر درباره مسائل مطرح‌شده در داستان‌ها بپردازد.

کتاب «مردی به نام اوه»، اثری از فردریک بکمن  نویسنده، وبلاگ‌نویس و مقاله‌نویس سوئدی است. این کتاب و بسیاری از آثار دیگر او، پرفروش‌ترین کتاب‌ها در سوئد بودند. کتاب‌های بکمن به بیش از بیست و پنج زبان منتشر شده است.

این اثر درباره یک آدم بداخلاق است. مردی که به افرادی که از آن‌ها بدش می‌آید با دست اشاره می‌کند، گویی آن‌ها سارقانی هستند که بیرون پنجره اتاق خواب او دستگیر شده‌اند. او قوانینی ثابت، روتین‌های سختگیرانه، و ظرفیت کمی دارد و سریع از کوره در می‌رود. طوری که مردم و همسایه‌ها به او لقب «همسایه‌ی تلخی از جهنم» را داده‌اند. اما آیا اوه فقط به این دلیل تلخ است که هیچ‌گاه لبخند نمی‌زند؟ پشت این شخصیت بداخلاق یک داستان و یک غم وجود دارد. این رمان، کاوشی متفکرانه بر روی تأثیر عمیق یک زندگی بر تعداد بی‌شماری زندگی دیگر دارد.

از جمله کتاب هایی که حال آدم را خوب می‌کنند رمان دوست‌داشتنی دایی جان ناپلئون است. این کتاب اولین بار در دهه ۱۹۷۰ در ایران، به قلم ایرج پزشکزاد منتشر شد.

دایی جان ناپلئون یک طنز جاودانه درباره‌ی عشق اول یک نوجوان و دسیسه‌ی خانوادگی است. اتفاقات این داستان در زمان اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جنگ جهانی دوم رخ می‌دهد. بیشتر داستان در خانه راوی رخ می‌دهد، یک عمارت بزرگ به سبک ایرانی اوایل قرن بیستم که در آن سه خانواده ثروتمند تحت ظلم یک پدرسالار پارانوئید، دایی جان ناپلئون، که در واقع یک افسر سطح پایین بازنشسته از بریگاد قزاق ایرانی به فرماندهی سرهنگ ولادیمیر لیاخوف است، زندگی می‌کنند. راوی داستان، یک دانش‌آموز دبیرستانی است که عاشق دختر دایی‌اش لیلی، دختر دایی جان است. این رمان که در اصل یک داستان عاشقانه است، حول تلاش‌های راوی برای متوقف کردن ازدواج ازپیش‌تعیین‌شده لیلی با پسرعمویش پوری می‌گذرد، عشقی که پیوسته توسط اعضای خانواده و فتنه‌ها و دسیسه‌های آن‌ها علیه‌شان به خطر می‌افتد.

«شازده کوچولو» نوشته‌ی نویسنده فرانسوی، آنتوان دو سنت اگزوپری است. این داستان شاهزاده جوانی را دنبال می‌کند که از سیارات مختلف در فضا از جمله زمین بازدید می‌کند و به موضوعاتی مانند تنهایی، دوستی، عشق و از دست دادن می‌پردازد. شازده کوچولو علیرغم سبکی که به عنوان یک کتاب کودک دارد، مشاهداتی درباره زندگی، بزرگسالان و طبیعت انسان ارائه می‌دهد. این کتاب با فروش حدود ۱۴۰ میلیون نسخه در سراسر جهان به موفق ‌ترین اثر سنت اگزوپری و یکی از کتاب هایی که حال آدم را خوب می کنند تبدیل شده است. شازده‌کوچولو با اشکال هنری و رسانه‌های متعددی، از جمله ضبط‌های صوتی، نمایش‌های رادیویی، تئاتر، فیلم، تلویزیون، باله و اپرا اقتباس شده است.

کاترین اپلگیت در اولین رمان خود پس از کتاب تنها ایوان، برنده‌ی مدال نیوبری، داستانی فراموش‌نشدنی و جادویی درباره خانواده، دوستی و انعطاف‌پذیری را روایت می‌کند. جکسون و خانواده‌اش روزهای سختی را پشت سر گذاشته‌اند. دیگر پولی برای اجاره و حتی غذا هم نیست. والدین، خواهر کوچکش و سگشان ممکن است مجبور شوند در مینی ون خود زندگی کنند و زندگی جدیدی را شروع کنند. کرنشاو که یک گربه خیالی است، به زندگی جکسون بازگشته تا به او کمک کند. اما آیا یک دوست خیالی برای نجات این خانواده کافی است؟ نویسنده محبوب کتاب «پاستیل‌های بنفش» به روش‌های غیرمنتظره‌ای ثابت می‌کند که دوستان مهم هستند، چه واقعی باشند و چه خیالی.

کتاب «آبنبات پسته‌ای» از آثار مهرداد صادقی، طنزنویس بجنوردی است که او را بیشتر به خاطر کتاب آبنبات هل‌دار می‌شناسند. کتاب آبنبات پسته‌ای مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه  برای نوجوانان است که با طنزی شیرین آمیخته شده است و خواندن آن حس و حال خوبی به آدم می‌دهد و مطمئن باشید از کتاب هایی است که حال آدم را خوب میکنند.

داستان این کتاب از نگاه یک پسربچه به نام محسن روایت می‌‌شود. محسن که نوجوانی بازیگوش و سروزبان‌دار است، یک خواهر دارد که خواستگارهای زیادی دارد و شخصیت اصلی داستان‌های جالب و خنده‌داری را با آن‌ها دارد. در میان داستان‌های طنز محسن، مهرداد صدقی به روایت رویدادهای سال‌های هفتاد تا هفتاد و دو که تاثیر زیادی بر زندگی محسن و خانواده‌اش داشته است، می‌پردازد.

به آن‌هایی که به دنبال کتاب هایی که حال آدم را خوب می‌کنند ، می‌گردند توصیه می‌کنیم مجموعه داستان «دزد مو وزوزی و انسان فرهیخته» را از دست ندهند. در این کتاب دوازده داستان طنز می‌خوانید که بعضی‌هاشان شما را می‌خندانند و بعضی‌هاشان هم ممکن است تلخ باشند. محسن پوررمضانی در این کتاب از همان مقدمه، با همه چیز شوخی می‌کند. او با عادت‌ها، روزمرگی‌ها، سرخوردگی‌ها ارتباطات میان آدم‌ها و بعضی از رسوم و بایدها و نبایدها شوخی‌های بامزه‌ای کرده‌ است. زبان کتاب هم بسیار گرم و دوست‌داشتنی است.