لوگو طاقچه
خرید کتاب صوتی با تخفیف
نقد کتاب هزار خورشید تابان

نقد کتاب هزار خورشید تابان؛ داستانی از رنج، امید و رهایی

2 بازدید

سایه‌ی شوم نبردها، ویرانی‌ها و قدرت‌طلبی‌های مردسالارانه زندگی زنان افغان را از بدو تولد به رنجی ممتد بدل می‌کند. زن افغان انتخابی ندارد جز آن‌که تحمل کند. «سرنوشت ما در زندگی این است، مریم. زن‌هایی مثل ما. ما تحمل می‌کنیم. همینیم و بس. می‌فهمی؟» (از متن کتاب) زن افغان دهه‌هاست بازیچه‌ی قدرت‌هایی است که یکی‌یکی شکل می‌گیرند و سقوط می‌کنند؛ قدرت‌هایی که هیچ‌کدامشان به زن به چشم انسان نمی‌نگرند. اما «هزار خورشید تابان» فقط روایت رنج نیست. خالد حسینی نشان می‌دهد که در پس تمام این کُشتارها، جنایت‌ها و ظهور و افول قدرت‌های گوناگون زنانی وجود دارند که دوام آورده‌اند. هزار خورشید تابان در این ویرانه‌ها منتظر طلوع‌اند. زنانی که درهم نشکسته‌اند، امیدوار‌اند و مهم‌تر از همه، دوام آورده‌اند.

کتاب هزار خورشید تابان نوشته‌ی خالد حسینی زندگی دو زن افغان از دو نسل متفاوت را روایت می‌کند که در میانه‌ی خشونت و بی‌عدالتی داستانی از مقاومت، مادرانگی و دوستی می‌سازند. مریم و لیلا؛ زنانی که برخلاف جهان متعصب پیرامونشان، فکر عشق و آزادی را در سر می‌پرورانند. خالد حسینی، پزشک و نویسنده‌ی افغانستانی ساکن آمریکاست که «بادبادک‌باز» و «ندای کوهستان» از دیگر آثار مشهور او به شمار می‌روند. کتاب‌های او به زبان انگلیسی به نگارش درآمده و به زبان‌های بسیاری ترجمه شده‌اند. خالد حسینی عنوان کتاب هزار خورشید تابان را از شعری منسوب به صائب تبریزی برگرفته است: حساب مه جبینان لب بامش که می داند؟ / دو صد خورشیدرو افتاده در هر پای دیوارش.

خلاصه کتاب هزار خورشید تابان

هزار خورشید تابان

نویسنده: خالد حسینی

مترجم: مهدی غبرایی

انتشارات: نشر ثالث

داستان هزار خورشید تابان از کودکی مریم در دهی به نام گُل‌دامن، جایی نزدیک شهر هرات در غرب افغانستان، آغاز می‌شود. تولد نامشروع او و ترس از زخم ‌زبان‌های مردم آغاز انزوایی اجباری در این ده می‌شود که مادر مریم، ننه، به آن تن می‌دهد. برخلاف منفی‌بافی‌های ننه، رویای آزادی در سر مریم با رفت‌وآمدهای جلیل، پدرش، به خانه‌شان به مرور بزرگ‌تر می‌شود. او فکر می‌کند بالاخره یک روز می‌تواند در سینمای پدرش کارتون پینوکیو را تماشا کند، با خواهر و برادرهای ناتنی‌اش بازی کند و مهم‌تر از همه، پذیرفته شود؛ که بالاخره جایگاهی در عمارت پدرش داشته باشد، اما در مسیر رسیدن به این رویا، پل‌های پشت سرش را خراب می‌کند و در دام ازدواجی اجباری می‌افتد و به کابل می‌رود.

مریم بیست ساله که می‌شود، لیلا در همسایگی او پا به این دنیا می‌گذارد. آغاز نوجوانی لیلا در زمانه‌ی تسلط کمونیست‌ها بر افغانستان می‌گذرد. زمانی که برخی از زنان افغان می‌توانستند پزشک، مهندس و وکیل شوند و لیلا نیز می‌توانست به مدرسه برود و رویای مستقل‌شدن را در سر بپروراند. گیتی و حسنیه، دوست‌هایش، به او می‌گفتند برخلاف آن‌ها اسم او یک روز در صفحه‌ی اول روزنامه‌ها نقش می‌بندد. اما سقوط کمونیست‌ها و سپس روی کار آمدن مجاهدین و درگیری‌های داخلی ورق را برمی‌گردانَد و اوضاع را چنان ناامن می‌کند که لیلا ناچار می‌شود در خانه و با کمک پدرش درس بخواند.

در میانه‌ی جنگ‌های پیاپی و آشوب‌های داخلی، جرقه‌ی عشق میان لیلا و هم‌بازی کودکی‌اش، طارق، به شعله‌ای سوزان تبدیل می‌شود. اما هم‌زمان آتش درگیری‌های داخلی نیز تند می‌شود و راکت‌ها در کوچه‌هایی سقوط می‌کنند که پیش از این محل بازی کودکان بودند. این اوضاع نابسامان بسیاری از ساکنان کابل و دیگر مناطق را ناچار به فرار می‌کند.
بوسه‌ها زیر آتش شکل می‌گیرند و سپس مصلحت‌های خانوادگی آن‌ها را وادار به جدایی می‌کند. قول و قرارها در گوش‌ها زمزمه می‌شوند، اما جبر جغرافیایی از امیدی که در قلب‌هایشان جوانه می‌زند، قوی‌تر است.

آتشْ خانواده‌ی لیلا را از او می‌گیرد و او قدم به دنیایی تاریک می‌نهد. جایی که تنها نقطه‌ی اتصال او به زندگی گذشته‌اش، به طارق و جوانه‌ی امید درون قلب‌هایشان، کودکی است که آرام‌آرام دارد در وجود او جان می‌گیرد و لیلا برای حفظ این میراث هم که شده به ازدواج با شوهر مریم تن می‌دهد.

زندگی این دو زن رنج‌کشیده زیر یک سقف به یک‌دیگر پیوند می‌خورد و سوءظن و تردید به مرور به دوستیِ عمیقی بدل می‌شود. مریم و لیلا تلاش می‌کنند زیر سایه‌ی تعصبات جامعه‌ی پیرامونشان دوام بیاورند، زندگی کنند و از مشکلات بگذرند.

نقد کتاب هزار خورشید تابان

هزار خورشید تابان روایت داستانیِ واقعیتی است تلخ و دردناک از زندگی زنان افغان. خالد حسینی تلاش کرده است تا تأثیر تحولات معاصر افغانستان، تعصبات مردسالارانه و فضای فرهنگی منطقه را بر زندگی زنان افغان نشان دهد و در کنار روایت رنج‌ها با نثری احساسی، ظریف و ملموس، امید و روابط انسانی را مثل نقطه‌ای نورانی در دل این تاریکی بیان کند. عمق عاطفی، شخصیت‌پردازی قوی و بیان ملموس و دقیق واقعیت‌ها از ویژگی‌های برجسته این کتاب به شمار می‌روند. تأکید بر اهمیت زنان، مقاومت آن‌ها و قدرت درونی‌شان نه فقط برای تحمل رنج، بلکه برای دوام‌آوردن در موقعیت‌های سخت و حتی ایجاد تغییر این کتاب را به کتابی ارزشمند تبدیل می‌کند.

البته در کنار تمام این ویژگی‌های تحسین‌برانگیز و ارزشمند، برخی منتقدان نقدهایی به این کتاب وارد آورده‌اند. از جمله این نقدها می‌توان به اسلام‌هراسی اشاره کرد. برخی بیان کرده‌اند که این کتاب برای سفیدپوستان غربی نوشته شده است و خشونت بیش از حد آن به اسلام‌هراسی دامن می‌زند و خالد حسینی به تقویت این تصویر پیش چشم غربی‌ها کمک کرده است. گرچه با ظهور دوباره‌ی طالبان و اوضاع نابسامانی که شاهدش هستیم این نقد کمی به دور از واقعیت و ناعادلانه به نظر می‌رسد. و این واقعیت را انکار می‌کند که زنان افغان زیر سلطه‌ی مردسالاری و در معرض خشونت هستند. در این نقد‌ها اشاره می‌شود که حسینی کلیشه‌هایی که از قبل درباره‌ی مسلمانان وجود دارد را به مخاطبان سفیدپوست خود القا می‌کند و تفاوتی بین اسلام بنیادگرا و اسلام عادی قائل نمی‌شود. گرچه می‌توان گفت صحبت‌های ملافیض‌الله و ارتباط مریم با او و حتی حضور خود ملافیض‌الله به عنوان یک شخصیت مذهبی در داستان نشان می‌دهد خالد حسینی به نقش مثبت دین هم پرداخته است.

به طور کلی نقاط قوت کتاب را می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

  • شخصیت‌پردازی عمیق و عمق عاطفی
  • بیان ملموس و دقیق ویژگی‌های فرهنگی منطقه و تأثیر آن‌ها بر زندگی زنان
  • پرداختن به رنج زنان افغان و بیان واقعیت‌ها

و نقاط منفی:

  • برخی شخصیت‌ها مثل رشید کلیشه‌ای‌اند و چندلایه نیستند.
  • برخی به خشونت بسیار در برخی قسمت‌ها و رنج و غم بیش از حد اشاره کرده‌اند.

هزار خورشید تابان

نویسنده: خالد حسینی

گوینده: مریم پاک‌ذات

انتشارات: آوانامه

شخصیت‌های هزار خورشید تابان و نقش آن‌ها در داستان

مریم از شخصیت‌های اصلی داستان، حاصل ارتباط مردی ثروتمند و اهل هرات با خدمتکار عمارتش بود. مادر مریم از ترس این‌که دخترش را «حرامی» صدا کنند، اجازه نداد مریم به مدرسه برود و ترجیح داد در منطقه‌ای به نام گل‌دامن دور از مردم زندگی کند و به جای معلم مدرسه، ملافیض‌الله، یک روحانی محلی، به مریم قرآن خواندن بیاموزد. مریم پیش از روبه‌روشدن با واقعیت زندگی‌اش و ازدواج با رشید، دختری بود که رویای دیدن هرات، زندگی در عمارت پدرش و تحصیل‌کردن را در سر می‌پروراند، اما پس از ازدواج با رشید و نقل‌مکان به کابل به مرور به زنی مطیع تبدیل شد که فقط کارهای خانه و اوامر شوهرش را انجام می‌داد. گرچه ورود لیلا به زندگی‌اش او را به تدریج به خود قبلی‌اش پیوند داد و روح سرکش او را بیدار کرد و باعث شد امید در قلبش جوانه بزند. این سیر تدریجی تغییر شخصیت مریم به خوبی در داستان نشان داده شد.

لیلا زنی بود که پدری روشن‌فکر و اهل ادب داشت و پیش از آن‌که ناچار شود با رشید ازدواج کند، به تحصیل، استقلال و گذراندن زندگی‌اش با طارق، کسی که دوستش داشت، فکر می‌کرد. گرچه مادر لیلا در برابر غم و ازدست‌دادن تاب نمی‌آورد و وضعیت روانی ناپایداری داشت، اما لیلا برخلاف او تسلیم‌ناپذیر به نظر می‌رسید. البته به این موضوع هم می‌توان نقد وارد کرد که نیاز بود گاهی لیلا کم بیاورد یا خشمگین شود. مثلاً از دست‌دادن والدینش یا ازدواجش با رشید از سر ناچاری، بهتر بود که از لحاظ احساسی عمیق‌تر توصیف می‌شدند، اما از طرفی می‌توان گفت که شاید داشتن چنین مادر بی‌ثباتی باعث شده او تاب‌آوری فوق‌العاده‌ای در برابر مصیبت‌ها داشته باشد.

طارق کسی بود که پیش از بالاگرفتن درگیری‌ها می‌خواست با لیلا ازدواج کند. شخصیت طارق می‌توانست عمیق‌تر شود. بهتر بود که تردید او میان برگزیدن مصلحت خانواده و زنی که دوستش دارد، پررنگ‌تر می‌شد. طارق به‌اندازه‌ی لیلا و مریم چندان عمیق و چندلایه نیست.

جلیل پدر مریم بود. تردید او برای پذیرفتن مریم و درگیری فکری‌اش میان برگزیدن مریم یا زندگی اجتماعی‌اش خوب نشان داده شد. مخصوصاً وقتی که دنبال اتوبوس دوید یا در مورد ازدواج مریم تردیدش را نشان داد. جلیل را می‌توان شخصیتی چندلایه دانست.

رشید شوهر لیلا و مریم بود. رشید نماد یک مرد معتقد به مردسالاری، خشن و متعصب بود. مردی که در چنین جامعه‌ی متعصب و مردسالارانه‌ای زیاد پیدا می‌شود. شخصیتی کلیشه‌ای بود و بیشتر ابزاری بود برای پیش‌برد داستان تا یک شخصیت عمیق و چندلایه.

حکیم پدر لیلا بود. حکیم را می‌توان نماد انسانی روشن‌فکر دانست که در جامعه‌ای متعصب مثل روزنه‌ای نورانی در دل تاریکی است. تمایز او با دیگر شخصیت‌ها، خصوصاً مردان دیگر داستان نشانه‌ای بود بر این‌که همه مثل هم نیستند و آدم‌هایی مثل حکیم در هر جامعه‌ای پیدا می‌شوند و می‌توان به آن‌ها امیدوار بود.

شخصیت‌های دیگر نیز بیشتر ابزاری برای پیش‌برد داستان بودند و چندان به آن‌ها پرداخته نشده بود. در واقع، بسیاری از شخصیت‌ها با وجود منحصربه‌فردبودن، قشری از جامعه را نمایندگی می‌کردند و گاهی نیز کلیشه‌ای بودند، اما نمی‌توان به شخصیت‌های نمادین و تکراری داستان خرده گرفت. هزار خورشید تابان بیش از آن‌که یک داستان تخیلی باشد، بیان واقعیت است و ممکن است واقعیت گاهی تکراری ‌شود، اما از اهمیت آن کاسته نمی‌شود.

تم و درون‌مایه کتاب

می‌توان گفت درون‌مایه‌ی کتاب هزار خورشید تابان قدرت خاموش زنان و تبدیل رنج به ایستادگی است. لیلا و مریم نماد زنانی‌اند که در میانه‌ی جنگ، آشوب، تبعیض و ازدواج‌های اجباری همچنان می‌جنگند و عشق می‌ورزند. همچنین، عشق میان لیلا و طارق نماد معنا پیداکردن امید در تاریکی و سیاهی است. به علاوه، خالد حسینی در این کتاب نشان می‌دهد که چگونه جنگ، قدرت‌طلبی و تحولات سیاسی می‌توانند زندگی مردم عادی خصوصاً زنان را تحت تأثیر قرار دهد.

زمان رمان

کتاب هزار خورشید تابان حدوداً نیم‌قرن از تاریخ افغانستان را از حدود ۱۹۶۰ میلادی تا سال ۲۰۰۳ در بر می‌گیرد. هم‌زمان با آغاز نوجوانی مریم، در سال ۱۹۷۳ میلادی حکومت ظاهرشاه پس از چهل سال توسط کودتای داوودخان به پایان می‌رسد. لیلا در میانه‌ی حمله‌ی شوروی به افغانستان به دنیا می‌آید و نوجوانی‌اش با آغاز درگیری‌های داخلی مجاهدین هم‌زمان می‌شود. پس از ازدواج او با رشید و مدتی بعد از تولد عزیزه، دختر لیلا، طالبان در افغانستان قدرت را به دست می‌گیرد. در نهایت پایان رمان با حمله‌ی آمریکا و سقوط طالبان هم‌زمان می‌شود.

کتاب هزار خورشید تابان

فضاسازی و لوکیشن

فضاسازی و لوکیشن رمان هزار خورشید تابان فقط یک پس‌زمینه نیست، بلکه شخصیت مستقلی است که می‌توان تأثیرش را در روند داستان دید. کابل، به عنوان صحنه‌ی اصلی رمان، بارها در طول داستان دستخوش تغییر می‌شود. چهره‌ی کابل تحت تأثیر تحولات سیاسی و نظامی قرار می‌گیرد. ویرانی مجسمه‌های بودا و جای‌گزین‌شدن زنانی که دامن می‌پوشند، سر کار می‌روند و سیگار می‌کشند با مردان ریش‌دار اسلحه‌به‌دست پس از سقوط شوروی همگی از جمله تغییراتی‌اند که کابل را به شخصیتی زنده و پویا در داستان بدل می‌کنند.

هدف و پیام‌های اصلی کتاب

هزار خورشید تابان از آن دست آثاری است که هم رنجی شخصی را به تصویر می‌کشد و هم می‌توان آن را یک بیانیه‌ی انسانی و اجتماعی قلمداد کرد. از پیام‌های اصلی کتاب می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

هزار خورشید تابان فقط روایت جنگ نیست، بلکه داستان کسانی است که زیر آوار جنگ نفس می‌کشند. این کتاب فراتر از اخبار جنگ و تروریسم، چهره‌ای انسانی از افغانستان را به جهان نشان می‌دهد.

از مهم‌ترین اهداف کتاب نشان‌دادن قدرت درونی زنان و فداکاری آنان است. خالد حسینی در این کتاب نشان می‌دهد که زنان در چنین جوامعی قربانی منفعل نیستند، بلکه نیرومندترین و مقاوم‌ترین انسان‌های آن جامعه به شمار می‌روند.
هزار خورشید تابان از طریق نشان‌دادن زندگی روزمره زنان افغان نظام مردسالار، ازدواج‌های اجباری و قوانین ظالمانه‌ی طالبان را مورد نقد قرار می‌دهد.

ژانر کتاب و سبک نگارش

وقایع کتاب هزار خورشید تابان در بستر تحولات معاصر افغانستان رخ می‌دهد، اما تمرکز اصلی بر زندگی آدم‌ها، روابط انسانی و رنج زنان است. درهم‌تنیدگی جنگ و تحولات سیاسی‌نظامی و زندگی شخصیت‌ها باعث می‌شود بتوان این کتاب را یک درام اجتماعی‌تاریخی دانست.

به علاوه، حسینی در نگارش این کتاب از استعاره‌های متعدد و دلپذیر و توصیفات ادبی زیادی استفاده کرده است که نثر کتاب را شاعرانه می‌کند. استفاده از اصطلاحات محلی و توصیفات دقیق و ملموس به فضاسازی سینمایی و احساسی داستان کمک می‌کند.

روایت و زاویه دید

داستان از زاویه‌ی سوم شخص، اما از منظر دو شخصیت روایت می‌شود. از گل‌دامن و کودکی مریم آغاز می‌شود و سپس به لیلا و عشق نوجوانی او می‌رسد تا زمانی که زندگی این دو شخصیت به یک‌دیگر گره می‌خورد. روایت داستان نیز خطی پیش می‌رود و وقایع یکی‌یکی به وقوع می‌پیوندند؛ گرچه در برخی قسمت‌ها با فلش‌بک هم مواجه می‌شویم.

نظرات خوانندگان درباره کتاب هزار خورشید تابان

بسیاری از خوانندگان به تحسین این کتاب پرداخته‌ و اشاره کرده‌اند که خالد حسینی در هزار خورشید تابان تلاش کرده است رنج زنان افغان و تأثیر تحولات نظامی و سیاسی را بر زندگی مردم افغانستان نشان دهد. برخی از خوانندگان بیان کرده‌اند که نه‌تنها داستان کلیشه‌ای و یک‌جانبه نبود، بلکه تصویری واقعی از جامعه‌ی سنتی و مردسالارانه‌ی افغانستان نشان داد. برخی نیز این کتاب را کتابی تأثربرانگیز و غمگین توصیف کرده‌اند که توانسته است احساساتشان را درگیر کند. همچنین، عده‌ای از خوانندگان توصیه کرده‌اند که اگر شرایط روحی مناسبی ندارید، مطالعه‌ی این کتاب را به زمان دیگری موکول کنید.

البته در کنار نظرات مثبت، عده‌ای در نقدهایی که نسبت به این کتاب وارد آورده‌اند، گفته‌اند که خالد حسینی با تجربه‌ی دین در بستر جامعه‌ی متعصب خود در این کتاب مغرضانه رفتار کرده است. و برخی به بازسازی افغانستان پس از حمله‌ی آمریکا در سال ۲۰۰۳ که خالد حسینی در کتاب توصیف کرده بود، اشاره کرده‌اند و آن را خلاف واقعیت دانسته‌اند. برخی از خوانندگان نیز این کتاب را در مقایسه با اثر دیگر خالد حسینی، بادبادک‌باز، ضعیف‌تر دانسته‌اند.

بازخوردها و نقدهای ادبی

کتاب هزار خورشید تابان در سال نخست انتشار بیش از یک میلیون نسخه فروخت و به مدت پانزده هفته در صدر پرفروش‌ترین‌های نیویورک تایمز قرار گرفت. لو گراسمن از مجله‌ی تایم آن را در رتبه سوم ده کتاب داستانی برتر سال ۲۰۰۷ قرار داد و آن را به عنوان «راهنمایی فشرده و غنی برای تحمل غیرقابل‌تحمل‌ها» ستود. جاناتان یاردلی در «دنیای کتاب» واشنگتن پست گفت:

اگر از خود می‌پرسید که آیا هزار خورشید تابان خالد حسینی به خوبی بادبادک‌باز است، پاسخ این است: نه، بهتر است.

کتاب هزار خورشید تابان تحسین منتقدان را برانگیخت، به طوری که پابلیشرز ویکلی آن را تصویری قدرتمند و تکان‌دهنده از افغانستان نامید و یواس‌ای تودی نثر آن را به طرز دردناکی زیبا توصیف کرد.

گرچه در کنار تحسین‌ها، منتقدان نیز به نقد بخش‌هایی از این کتاب ارزشمند پرداخته‌اند؛ از جمله میچیکو کاکوتانی، نویسنده نیویورک تایمز که بخش آغازین رمان را سنگین و رویدادهای اولیه رمان را شبیه سریال‌های آبکی توصیف کرد، اما وجود این نقدها، او در نهایت نتیجه گرفت: که به تدریج، مهارت‌های غریزی داستان‌سرایی آقای حسینی غالب شده و موفق می‌شود واقعیت زندگی مریم و لیلا را برای ما ملموس کند.

به علاوه، سایت muslimmatters با زاویه‌ای محافظه‌کارانه و دیدگاهی اسلامی به این اثر نگریسته و بیان می‌کند که بدیهی است که حسینی، که سال‌ها پیش در کودکی افغانستان را ترک کرد، وقتی تصویری از کشور زادگاهش ارائه می‌دهد، مخاطب آمریکایی را در نظر می‌گیرد. این نقد تنها تصویر مثبت از اسلام را شخصیت ملافیص‌الله دانسته است و می‌گوید حسینی تلاش کرده است تا رضایت مخاطبان غربی را جلب کند. این نقد به قسمتی اشاره می‌کند مریم برای تخریب مجسمه‌های بودایی احساس تأسف می‌کند و می‌گوید کسی مثل لیلا مسلماً دغدغه‌های مهم‌تری دارد تا فکرکردن به تخریب یک مجسمه.

شما می‌توانید جملات معروف کتاب هزار خورشید تابان را، که از روی ترجمه‌ی مهدی غبرایی توسط خوانندگان آن گردآوری شده است، در طاقچه بخوانید.

جمع‌بندی

به طور کلی و با وجود تمام بازخوردها و نقدهای مثبت و منفی، کتاب هزار خورشید تابان از خالد حسینی اثری ارزشمند و خواندنی به شمار می‌آید که تلاش کرده است تا زندگی زنان افغان را زیر سایه‌ی تحولات تاریخی و فرهنگی مردسالارانه و سنتی به تصویر بکشد.

هزار خورشید تابان در خلل شرح زندگی دو زن افغان تاریخ چند دهه از افغانستان را مرور می‌کند: از دوران سلطنت ظاهرشاه و کودتای داوود خان، تا اشغال توسط شوروی، جنگ‌های داخلی مجاهدین و در نهایت دوران سیاه طالبان. اما در میان تمام این آشوب‌ها، عشق، دوستی و فداکاریِ زنانه تبدیل نقطه‌ای نورانی می‌شود که در دل این سیاهی می‌درخشد.

ترجمه‌های متفاوتی از کتاب هزار خورشید تابان اثر خالد حسینی در طاقچه وجود دارند که می‌توانید آن‌ها را خریداری و دانلود کنید.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

2 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
خرید کتاب صوتی با تخفیف

فاطمه عبدالهی هستم، متولد ۱۳۸۴ و دانشجوی کارشناسی حقوق دانشگاه شهید بهشتی تهران. کتاب‌ها از کودکی مأمن امن زندگی‌ام بودند و اکنون نیز برای گریز از گرداب روزمرگی به این دنیای خیال‌انگیز پناه می‌برم. نویسندگی برای من فقط علاقه نیست، بلکه راهی است برای روایت‌کردن واقعیت، نظم‌دادن به افکارم و ساختن جهانی تازه. مسیر نوشتن برای من از سنین نوجوانی و داستان‌های کودکانه آغاز شد تا درنهایت به نگارش داستان‌های بلند جنایی، ویراستاری، نقد و معرفی کتاب‌ها‌ رسید. از مطالعه‌ی کتاب‌های تاریخی، فلسفی، حقوقی و رمان‌های جنایی‌معمایی لذت می‌برم و معتقدم معرفی کتاب‌های خوب به دیگران راهی‌ است برای تشکر از نویسنده‌ی آن کتاب که تجربه‌ای چنین خوشایند برایم رقم زده است. مدتی‌ است که افتخار همکاری با پلتفرم طاقچه را دارم و برای وبلاگ یادداشت‌هایی در باب معرفی و نقد کتاب‌های مختلف می‌نویسم. فعالیت به عنوان نویسنده در پلتفرم طاقچه فرصتی‌ است که باعث می‌شود پیوندم با دنیای کتاب‌ها عمیق‌تر و حرفه‌ای‌تر و «نوشتن» تبدیل به جزئی جدایی‌ناپذیر از زندگی‌ام شود.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه