لوگو طاقچه
بهترین ترجمه کتاب شب های روشن

مقایسه و معرفی بهترین ترجمه کتاب شب‌های روشن

33 بازدید

ترجمه‌های خوب بیش از آنچه که تصور می‌کنیم بر تجربه‌ی کتاب‌خوانی ما تأثیر می‌گذارند. کار یک مترجم گاه حتی ممکن است از نویسنده‌ی اثر هم بهتر از آب درآید و بر شهرت رمان بیفزاید. در طول تاریخ کتاب‌های بسیاری بوده‌اند که تنها به‌خاطر ترجمه‌های خوب، در کشوری به جز کشور خودشان، به محبوبیت رسیده‌اند. همان‌طور که یک ترجمه‌ی خوب باعث افزایش علاقه‌ی مردم به یک اثر می‌شود، یک ترجمه‌ی بد نیز می‌تواند سایه‌ای تاریک بر کتاب بیندازد و باعث شود که دیگر هیچ‌کس میل و علاقه‌ای به خرید آن اثر نداشته باشد.

 مهم است که در خرید یک اثر به ترجمه‌ی آن دقت کنیم و ببینیم که می‌توانیم با آن ارتباط برقرار کنیم یا خیر. البته وجود چند ترجمه‌ی مختلف از یک کتاب ما را در گمراهی سخت‌تری قرار می‌دهد. هر چه یک نویسنده یا اثر مشهورتر و مهم‌تر باشد، تعداد این ترجمه‌ها نیز بیشتر می‌شود و انتخاب برای ما دشوارتر. فیودور داستایفسکی نیز یکی از نویسندگان مشهوری است که آثارش چندین بار به زبان‌های بسیاری به ترجمه رسیده‌اند. در کشور ما نیز تقریباً تمامی آثار او در طول زمان‌های مختلف به دست مترجمان زیادی ترجمه شده‌اند. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه قصد داریم کتاب شب‌های روشن و ترجمه‌هایی که از آن وجود دارد را مورد بررسی قرار دهیم تا کار خوانندگان در هنگام انتخاب ترجمه آسان‌تر شود.

معرفی مختصر کتاب شب‌های روشن

فیودور داستایفسکی کتاب شب‌های روشن را در اوایل حرفه‌ی نویسندگی‌اش نوشت. این کتاب که یکی از آثار کوتاه او به شمار می‌رود، داستان مرد جوان و رؤیاپردازی را تعریف می‌کند که عادت دارد شب‌ها در خیابان‌های سن‌پترزبورگ پرسه بزند و در یکی از همین پرسه‌زنی‌های شبانه‌اش با زنی آشنا می‌شود و دل به او می‌بازد. این کتاب سراسر رنج و احساس است و یکی از لطیف‌ترین داستان‌هایی است که داستایفسکی در طول حیات خود نوشته بود. داستان از زبان مرد جوان (که هرگز نامش آشکار نمی‌شود) روایت می‌شود و سراسر رمان سرشار است از احساسات و تک‌گویی‌های عاشقانه. گرچه ساختار داستان نسبتاً ساده است؛ ولی یک مترجم باید بتواند به‌خوبی گفت‌وگوها و تک‌گویی‌ها را ترجمه کند. تفاوت لحن و نحوه‌ی صحبت شخصیت‌های کتاب باید حفظ شود و علاوه‌بر این فضای رؤیایی کتاب نیز باید آشکار بماند.

کتاب شب‌های روشن یکی از اولین داستان‌هایی بود که از داستایفسکی در ایران به چاپ رسید و باعث آشنایی ایرانیان با این نویسنده‌ی بزرگ شد. پرویز ناتل خانلری که نویسنده، شاعر و پژوهشگر بود در بین سال‌های ۱۳۲۲ تا ۱۳۵۷ مجله‌ای ادبی به نام مجله‌ی «سخن» داشت. همسر آقای خانلری یعنی زهرا خانلری (زهرا کیا) نیز همراه او بر روی این مجله کار می‌کرد و مطلب می‌نوشت. آن‌ها در این مجله گهگاهی داستان‌های کشورهای دیگر را نیز ترجمه و منتشر می‌کردند و شب‌های روشن هم اولین‌بار در همین مجله به چاپ رسید. زهرا خانلری در سال ۱۳۲۴ بخشی از این داستان را با نام «شب‌های سفید» ترجمه کرد و در مجله قرار داد. مدتی بعد، او ترجمه‌ی خود را به‌طور کامل منتشر کرد و اسم آن را نیز به «شب‌های روشن» تغییر داد.

فاطمه سیاح از دیگر کسانی بود که در شناساندن این داستان به ایرانیان نقش پررنگی ایفا کرد. او که خود به زبان روسی تسلط کامل داشت و چندین مطلب درباره‌ی داستایفسکی و ادبیات نوشته بود، بر ترجمه‌ی زهرا خانلری مقدمه و مقاله‌ای نوشت و از اهمیت داستایفسکی و ترجمه‌ی آثار او سخن گفت. این مقاله توجه خوانندگان ایرانی را بیش‌ازپیش به نبوغ داستایفسکی جلب کرد و همچنین باعث شد تا افراد بیشتر به سوی نثر و آثار رئالیستی کشیده شوند. به‌طورکلی، داستان کوتاه و کم‌حجم شب‌های روشن با ورود به ایران باعث ایجاد تحولات نسبتاً گسترده‌ای در دنیای ادبی شد.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

بخش‌هایی از متن کتاب شب‌های روشن برای مقایسه

زبان اصلی این کتاب روسی است؛ ولی ازآنجایی‌که بسیاری از مترجمان آن را از زبان انگلیسی نیز به فارسی برگردانده‌اند ما در اینجا هم متن روسی و هم متن انگلیسی را قرار می‌دهیم. البته لازم به ذکر است که تعدادی از مترجمان نیز از متن فرانسوی برای ترجمه استفاده کرده‌اند.

نمونه‌ی اول به زبان روسی:

Была чудная ночь, такая ночь, которая разве только и может быть тогда, когда мы молоды, любезный читатель. Небо было такое звездное, такое светлое небо, что, взглянув на него, невольно нужно было спросить себя: неужели же могут жить под таким небом разные сердитые и капризные люди? Это тоже молодой вопрос, любезный читатель.

نمونه‌ی اول به زبان انگلیسی:

It was a wonderful night, the kind of night, dear reader, which is only possible when we are young. The sky was so starry, it was such a bright sky that looking at it you could not help but ask yourself: is it really possible for bad-tempered and capricious people to live under such a sky? That is also a young person’s question, dear reader, a very young person’s question.

نمونه‌ی دوم به زبان روسی:

Мне тоже и дома знакомы. Когда я иду, каждый как будто забегает вперед меня на улицу, глядит на меня во все окна и чуть не говорит: «Здравствуйте; как ваше здоровье? и я, слава богу, здоров, а ко мне в мае месяце прибавят этаж». Или: «Как ваше здоровье? а меня завтра в починку». Или: «Я чуть не сгорел и притом испугался» и т.

نمونه‌ی دوم به زبان انگلیسی:

I also have houses that are my acquaintances. As I walk, it’s as if each one I come to runs out into the street in front of me, looks out at me with its windows wide open and almost says: ‘Hello, how do you do? And I, thank God, am well, but in May they’re going to add a floor to me.’ Or: ‘How do you do? And I’m having some repairs done tomorrow.’ Or: ‘I almost burned down and I was so scared’, and so forth.

بستن تبلیغ

معرفی ترجمه‌های مختلف شب‌های روشن

در ادامه این یادداشت همراه ما باشید تا بررسی کنیم کدام ترجمه این کتاب برای شما مناسب‌تر است:

ترجمه‌ی پرویز همتیان بروجنی

شب های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: پرویز همتیان بروجنی

انتشارات: انتشارات امیرکبیر

خرید کتاب

ترجمه‌ی پرویز همتیان بروجنی از کتاب شب‌های روشن در سال ۱۳۸۶ به انتشار رسیده است. او این داستان به‌صورت یک مجموعه داستان در کنار پنج اثر دیگر از داستایفسکی منتشر کرده و تمامی آن‌ها را از زبان انگلیسی به فارسی ترجمه کرده است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«شب زیبایی بود؛ شبی که انسان تنها زمانی که بسیار جوان است آن را درک می‌کند. آسمان پرستاره بود؛ به‌قدری صاف که شخص هنگام نگریستن به آن نمی‌تواند از چنین پرسشی خودداری کند: چگونه این همه انسان‌های عبوس و ترش‌رو می‌توانند در زیر چنین آسمانی زندگی کنند؟ در حقیقت دوست مهربانم، این سؤالی است که غالباً ذهن یک جوان را به خود مشغول می‌کند.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

من با خانه‌ها نیز دوست هستم. هنگامی که در خیابان قدم می‌زنم، به نظر می‌رسد همگی در برابرم رژه می‌روند، با پنجره‌هایشان به من خیره می‌شوند و با من سخن می‌گویند.
– حالتان چطور است؟
– بسیار خوبم. در ماه مه یک طبقه به من اضافه خواهد شد.
یا…
– شما چطورید؟
– فردا قرار است تعمیر شوم و یا چیزی نمانده بود آتش بگیرم. چقدر ترسیدم!

گرچه تقریباً سال‌های زیادی از انتشار این ترجمه می‌گذرد؛ بااین‌حال همچنان روان و خوش‌خوان است و مخاطب امروزی می‌تواند به راحتی از خواندن آن لذت ببرد. در انتهای نمونه‌ی دوم حرف‌های دو خانه با یکدیگر ترکیب شده است و طوری به نظر می‌آید که انگار این حرف از جانب یک خانه زده شده است. درحالی‌که در متن اصلی عبارت «فردا قرار است تعمیر شوم» از جانب خانه‌ی دیگری بیان شده است. البته این بیشتر یک خطای ویراستاری است تا خطای ترجمه. نکته‌ی دیگر این است که عبارت «dear reader» که در سرآغاز متن وجود دارد در ترجمه حذف شده و در ادامه نیز به‌صورت «دوست مهربانم» ترجمه شده است. درست است که این امر آسیب چندانی به متن وارد نمی‌کند؛ ولی بهتر بود که این عبارت از همان ابتدا حذف نمی‌شد چراکه راوی در سراسر داستان خواننده را مورد خطاب قرار می‌دهد و این موضوع یکی از مشخصه‌های اصلی کتاب شب‌های روشن است.

ترجمه‌ی سروش حبیبی

شب های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: سروش حبیبی

انتشارات: نشر ماهی

خرید کتاب

سروش حبیبی از مترجمان پرکار و شناخته‌شده‌ای شده است که آثار بسیاری را از زبان‌های فرانسوی، آلمانی، روسی و انگلیسی به فارسی برگردانده است. او تعداد زیادی از آثار داستایفسکی را مستقیم از زبان روسی ترجمه کرده و این ترجمه نیز از روی زبان روسی انجام شده است. ترجمه‌ی سروش حبیبی از شب‌های روشن در سال ۱۳۸۹ به انتشار رسیده است. ترجمه‌ی او به متن اصلی وفادار است و به خوبی لحن و سبک داستایفسکی را به زبان فارسی انتقال داده است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«شب کم‌نظیری بود، خواننده‌ی عزیز! از آن شب‌ها که فقط در شور شباب ممکن است. آسمان به‌قدری پرستاره و روشن بود که وقتی به آن نگاه می‌کردی بی‌اختیار می‌پرسیدی آیا ممکن است چنین آسمانی این‌همه آدم‌های بدخلق و بوالهوس زیر چادر خود داشته باشد؟ بله، خواننده‌ی عزیز، این هم پرسشی است که فقط در دل یک جوان ممکن است پدید آید. در دل‌های خیلی جوان.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«من با عمارت‌های شهر هم آشنا شده‌ام. وقتی از خیابان رد می‌شوم هر یک مثل این است که به دیدن من می‌خواهند به استقبالم بیایند و با همه‌ی پنجره‌های خود به من نگاه می‌کنند و با زبان بی‌زبانی با من حرف می‌زنند. یکی می‌گوید: «سلام، حالتان چطور است؟ حال من هم شکر خدا بد نیست. همین ماه مه می‌خواهند یک طبقه رویم بسازند.» یا یکی دیگر می‌گوید: «حالتان چطور است؟ فردا بناها می‌آیند برای تعمیر من!» یا سومی می‌گوید: «چیزی نمانده بود آتش‌سوزی بشود. وای نمی‌دانید چه هولی کردم!»

بخشی از کتاب صوتی شب های روشن را بشنوید.

شب های روشن

نویسنده: فیودور داستایفسکی

گوینده: بهناز جعفری

انتشارات: انتشارات ماه آوا

ترجمه‌ی نسرین مجیدی

شب‌های روشن( بخشی از خاطرات یک مرد رؤیایی)

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: نسرین مجیدی

انتشارات: نشر روزگار

خرید کتاب

ترجمه‌ی نسرین مجیدی از این کتاب در سال ۱۳۸۹ به انتشار رسیده است. این ترجمه در نگاه اول خوب و بسنده به نظر می‌رسد؛ ولی لحن اصلی کتاب تا حد زیادی از دست رفته است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«شب زیبایی بود خواننده‌ی عزیز. از آن شب‌هایی که فقط ممکن است در جوانی دیده شود، با آسمانی چنان ستاره‌باران و روشن که با دیدن آن مجبور می‌شدید از خود بپرسید: «چگونه بعضی آدم‌های عبوس و دمدمی می‌توانند در زیر چنین آسمانی زندگی کنند؟» این سؤال بچگانه‌ای است خواننده‌ی مهربان.»

در نمونه‌ی اول جملات تقریباً گنگ و مبهم ترجمه شده‌اند و علاوه‌بر این عبارت «سوال بچه‌گانه» معادل مناسبی برای «a young person’s question» نیست. در اینجا منظور جوانانی است که از روی ساده‌دلی و داشتن تجربه‌های اندک سوال می‌پرسند. سوال بچه‌گانه بیشتر بار منفی دارد.

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«من با خانه‌ها نیز دوست هستم. وقتی در خیابان قدم می‌زنم به نظر می‌رسد که جلوی من قدم پیش می‌گذراند. آن‌ها تقریباً صحبت می‌کنند و با تمام پنجره‌هایشان به من خیره می‌شوند. انگار می‌گویند: «چطوری؟ حال من هم خوب است. در ماه مه یک طبقه‌ی دیگر به من اضافه می‌شود.» یا «حالت چطور است؟ فردا تعمیر من شروع می‌شود.» یا «تقریباً آتش گرفتم، خیلی ترسیدم!» و غیره.»

ترجمه‌ی پرویز شهدی

ترجمه‌ی پرویز شهدی از روی متن فرانسوی ترجمه شده و در سال ۱۳۹۴ به انتشار رسیده است. ایرادی که در نمونه‌ی اول دیده می‌شود این است که زمان افعال متن اصلی و متن ترجمه با یکدیگر هماهنگی ندارند. در متن اصلی از زمان گذشته صحبت شده است درحالی‌که متن ترجمه این زمان را به زمان حال تغییر داده است. «جوانانه» کمی مبهم و گنگ است و شاید بهتر بود همان «جوانان» ترجمه می‌شد. به‌طورکلی این ترجمه، جز چند ایراد و تغییر جزئی، مشکل چندانی ندارد.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«شبی بود دل‌انگیز، از آن شب‌هایی که فقط وقتی آدم جوان است برایش پیش می‌آید، دوست خواننده. آسمان ستاره‌باران و چنان درخشان است که موقعی که آدم سرش را به‌سوی آن بلند می‌کند، باید به‌رغم میل خودش بپرسد: یعنی امکان دارد زیر چنین آسمانی آدم‌هایی خشمگین و هوس‌باز هم زندگی کنند؟ این پرسش هم جوانانه است، دوست خواننده، خیلی جوانانه…»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«برای من، خانه‌ها هم جزو آشنایانم هستند. موقعی که قدم می‌زنم، هریک انگار توی کوچه دارد به پیشوازم می‌آید: با همه‌ی پنجره‌هایش نگاهم می‌کند، انگار می‌گوید: روزبه‌خیر، حالتان چطور است؟ من خدا را شکر خوبم! ماه مه آینده می‌خواهند یک طبقه به من اضافه کنند.» یا: «حالتان چطور است؟ فردا قرار است تعمیراتم را شروع کنند.» یا: «نزدیک بود آتش بگیرم و خیلی ترسیدم.» بقیه همه از همین‌گونه حرف‌ها می‌زنند.

بخشی از کتاب صوتی یادداشت های زیرزمین و شب های روشن را بشنوید.

یادداشت های زیرزمین و شب های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

ترجمه‌ی سوگند اکبریان

شب های روشن

نویسنده: فئودور داستایفسکی

مترجم: سوگند اکبریان

انتشارات: انتشارات عطر کاج

خرید کتاب

ترجمه‌ی سوگند اکبریان در سال ۱۳۹۸ به انتشار رسیده است. این ترجمه روان و قابل‌فهم است؛ اما متن آن کمی ساده‌تر از متن اصلی است و همچنین احساساتی که در متن اصلی وجود دارند در این ترجمه کم‌تر دیده می‌شوند. جملات رسمی‌تر هستند و آن حالت رؤیایی متن روسی را از دست داده‌اند.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«شب فوق‌العاده‌ای بود، شبی که تنها در دوران جوانی آن را تجربه کرده‌ایم، خوانندگان عزیز. آن‌قدر آسمان درخشان و پرستاره بود که وقتی به آن خیره می‌شدی، نمی‌توانستی از خودت بپرسی چطور انسان‌های بدرفتار و دمدمی‌مزاج در زیر چنین آسمان روشنی زندگی می‌کنند. بله، این سؤالی است که در دوران جوانی پرسیده می‌شود.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«با خانه‌های شهر هم آشنا هستم. وقتی در خیابان قدم می‌زنم، خانه‌ها یکی پس از دیگری به استقبالم می‌آیند و پنجره‌هایشان با زبان بی‌زبانی با من حرف می‌زنند، «صبح به خیر! حالتان چطوره؟ منم خوبم، خدا را شکر، و قرار است ماه می یک طبقه‌ی جدید به من اضافه شود.» یا «حالتان چطوره؟ فردا قرار است من تعمیر شوم.» یا «من تقریباً در آتش سوختم و خیلی هم ترسیده‌ام.» و از این‌جور حرف‌ها.»

ترجمه‌ی رضا ستوده

ترجمه‌ی رضا ستوده در سال ۱۴۰۳ به انتشار رسیده است و از ترجمه‌های جدید این کتاب به حساب می‌آید. مثل ترجمه‌ی پیشین، مشکل این ترجمه نیز این است که لحن و احساسات اصلی کتاب در آن دیده نمی‌شوند. بهتر است در کتاب‌های کلاسیک، مخصوصاً کتاب‌های سترگ ادبیات روس، لحن رسمی و شاعرانه‌ی آن‌ها حفظ شود. گفت‌وگوها در این ترجمه به‌صورت محاوره ترجمه شده‌اند که این امر چندان با فضای اصلی کتاب سازگار نیست و از زیبایی آن کاسته است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«خواننده‌ی عزیز، شب محشری بود، از آن شب‌هایی که فقط در جوانی تجربه می‌کنیم. آسمان ستاره‌باران بود، آن‌قدر درخشان که با نگاه به آن نمی‌شد از این پرسش خودداری کرد که آیا آدم‌های بدعُنق و دمدمی‌مزاج می‌توانند زیر چنین آسمانی زندگی کنند یا نه؟ اما این دغدغه‌ای است جوان‌پسندانه.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«خانه‌ها هم برایم آشنا هستند. از جلوی آن‌ها که رد می‌شوم به نظرم می‌رسد پا پیش می‌گذراند و به خیابان می‌آید یا از هر پنجره‌ای مرا زیر نظر می‌گیرند. بفهمی نفهمی می‌گویند: «صبح به خیر! حالت چطوره؟ خدا رو شکر، من هم خوبم و فردا قرار است دکوراسیونم تغییر کند.» یا «حال شما خوبه؟ فردا یه طبقه به من اضافه می‌شه.» یا «نزدیک بود کاملاً آتیش بگیرم و چنان وحشتی کرده بودم که نگو و نپرس.» و…»

محبوب‌ترین ترجمه‌ی کتاب شب‌های روشن در طاقچه

از میان نسخه‌هایی که مورد بررسی قرار دادیم، ترجمه‌ی سروش حبیبی بیشترین محبوبیت را میان کاربران طاقچه دارد. ترجمه‌ی او همچنین به‌صورت صوتی و با گویندگی رضا عمرانی و بهناز جعفری در دسترس است. بعد از ترجمه‌ی سروش حبیبی، ترجمه‌ی پرویز شهدی از محبوب‌ترین‌هاست. این ترجمه نیز به‌صورت صوتی و با صدای آرمان سلطان‌زاده در طاقچه قرار دارد. ترجمه‌های پرویز همتیان بروجنی، نسرین مجیدی و سوگند اکبریان نسخه‌های محبوب بعدی هستند. تا زمان انتشار این یادداشت ترجمه‌ی رضا ستوده در طاقچه قرار ندارد. افزون بر این نسخه‌ها، در طاقچه ترجمه‌های دیگری نیز از این کتاب موجود است که آن‌ها عبارت‌اند از: هانیه چوپان (نشر کتاب کوله پشتی)، میرمجید عمرانی (انتشارات مهراندیش)، مطهره انصاری (نشر کتاب کوچه)، فریده سلیمانی فرد (نشر محراب دانش)، محمد شعبانی (انتشارات آقایی) و محدثه رستمی عمران (انتشارات آوای منجی).

پیشنهاد ما به شما کدام ترجمه‌ی کتاب شب‌های روشن است؟

 ترجمه‌ی سروش حبیبی بیشترین وفاداری را نسبت به متن اصلی دارد. ازآنجایی‌که سروش حبیبی به زبان روسی تسلط کامل دارد و این کتاب را نیز از روی متن روسی ترجمه کرده است؛ خواندن ترجمه‌ی او می‌تواند تجربه‌ی بهتری را برای شما رقم بزند. بعد از ترجمه‌ی سروش حبیبی، ترجمه‌ی پرویز همتیان بروجنی و پرویز شهدی نیز بسنده و مقبول هستند. 

طاقچه پلی است به دنیای بی‌کران کتاب‌های الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه می‌گشاید. در فروشگاه طاقچه، با چند کلیک می‌توانید کتاب دلخواهتان را بخرید و هر لحظه و هر کجا، از خواندن یا شنیدن آن لذت ببرید.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

33 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

من هستی خیبر هستم و به‌عنوان نویسنده در وبلاگ طاقچه کار می‌کنم. زندگی‌ام از زمانی که به یاد دارم با کلمات و کتاب‌ها گره خورده است. کوچک‌تر که بودم عادت به نوشتن شعر و داستان داشتم و چند باری نوشته‌هایم در مجله‌های رشد دانش‌آموز به چاپ رسیدند، این اتفاق هنوز هم برایم یکی از بزرگ‌ترین افتخارات زندگی‌ام به شمار می‌رود. حالا که بزرگ‌تر شده‌ام باز هم میل به نوشتن دارم؛ ولی حالا دیگر بیشتر درباره‌ی خود کتاب‌ها مطلب می‌نویسم. متولد اسفند سال ۱۳۸۱ در اهواز هستم. در دانشگاه شهید چمران اهواز در رشته‌ی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کرده‌ام و گهگاهی کتاب هم ترجمه می‌کنم. آرزویم این است که همیشه کارم ربطی به کتاب‌ها داشته باشد، احساس می‌کنم این‌طور دینی که از آن‌ها بر گردن دارم را ادا می‌کنم و علاوه‌بر این، خوشحال می‌شوم نقشی هرچند کوچک در مسیر کتاب‌خوانی دیگران ایفا کنم.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه