مقایسهی ترجمههای مختلف کیمیاگر
پائولو کوئیلو سال ۱۹۸۸ رمان کیمیاگر (The Alchemist) را به زبان پرتغالی منتشر و با انتشار این کتاب سروصدای بسیاری در دنیا بهپا کرد. این کتاب با روایتی ساده و زبانی روان، داستان پسر جوانی به نام سانتیاگو را حکایت میکند که به دنبال افسانهی شخصیاش میرود. بسیاریْ ردپای این داستان را در هزارویکشب و مثنوی مولانا جستند و از سویدیگر، داستان کوئیلو را سادهشدهی داستانهای هرمان هسه قلمداد کردند که برای جوانان این دوره مناسبتتر است و بهقولی، به زبان آنها حرف میزند. داستانْ هرچه بود، در دنیا طرفداران بسیاری پیدا کرد. در ایران هم این نویسنده زود شناخته شد. کیمیاگر را نخستینبار سال ۱۳۷۴ دلآرا قهرمان با کمک نشر فرزانروز منتشر کرد. سال ۱۳۸۳ آرش حجازی با کسب اجازه از خود نویسنده، کتاب را ترجمه و منتشر کرد و از آن پس، ایرانیها بیشتر با این نویسندهی صاحبسبک آشنا شدند. بعد از حجازی که (انتشار کتابش با مشکل مواجه شد) مترجمان دیگری نیز کیمیاگر را ترجمه کردند. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه به چند نمونه از این ترجمهها میپردازیم و در انتها توضیح میدهیم که کدام ترجمه بهتر است.
نکته: اغلب ترجمههای کتاب از زبان انگلیسی انجام شده؛ بنابراین ما نیز برای مقایسه، به نسخهی انگلیسی رجوع کردیم. نسخهی انگلیسی کیمیاگر بر این اساس است:
Translated by Alan R. Clarke. Published 1992
تکههایی از متن اصلی برای مقایسه
در ادامه برای نمونه پاراگرافی از اوایل کتاب کیمیاگر را برگزیدهایم تا برگردان مترجمان از آن را با هم مقایسه کنیم.
“My heart is a traitor,” the boy said to the alchemist, when they had paused to rest the horses. “It doesn’t want me to go on.”
“That makes sense,” the alchemist answered. “Naturally it’s afraid that, in pursuing your dream, you might lose everything you’ve won.”
“Well, then, why should I listen to my heart?”
“Because you will never again be able to keep it quiet. Even if you pretend not to have heard what it tells you, it will always be there inside you, repeating to you what you’re thinking about life and about the world.”
“You mean I should listen, even if it’s treasonous?
“Treason is a blow that comes unexpectedly. If you know your heart well, it will never be able to do that to you. Because you’ll know it’s dreams and wishes, and will know how to deal with them.
“You will never be able to escape from your heart. So it’s better to listen to what it has to say. That way, you’ll never have to fear an unanticipated blow.”
ترجمهی آرش حجازی، نشر کاروان
هنگامی که برای لختی استراحتدادن به اسبها باز ایستادند، جوان به کیمیاگر گفت: «قلب من خیانتکار است. نمیخواهد ادامه بدهم.»
کیمیاگر پاسخ داد: «این خوب است. ثابت میکند که قلبت زنده است. طبیعی است که از مبادله هر آنچه به دست آوردهایم با یک رویا بترسیم.»
-پس چرا باید به قلبم گوش بسپرم؟
-چون هرگز نمیتوانی خاموشش کنی و حتی اگر وانمود کنی به او گوش نمیدهی باز همیشه در درون سینهات به تکرار نظرش درباره زندگی و جهان ادامه میدهد.
-حتی اگر خیانتکار باشد؟
خیانت ضربهای است که انتظارش را نداری. اگر قلبت را خوب بشناسی، هرگز در این کار موفق نمیشود؛ چون رویاها و تمناهاش را میشناسی و شیوه کنار آمدن با آنها را در مییابی. هیچ کس نمیتواند از قلبش بگریزد. برای همین بهتر است آنچه را که میگوید بشنوی. بدین صورت هرگز ضربهای را دریافت نمیکنی که انتظارش را نداشته باشی.
ترجمهی حجازی به نسخهی انگلیسی بسیار نزدیک است. برای مثال در پاراگراف آخر، اصطلاح blow را دقیقا ضربه معنی کرده است. تمام جملات و عبارات را هم به صورت نعلبهنعل ترجمه است. برای حجازی نزدیکی به متن انگلیسی بسیار مهم بوده؛ به همیندلیل، برخی قسمتها روان و خوانا نیست.
نکتهای که در خصوص ترجمهی حجازی جالب و حائز اهمیت است؛ این است که اشتباهاتی که او در برخی قسمتها داشته، اغلب مترجمها به پیروی از او، تکرار کردهاند. دو نمونه از اشتباهات او در همین چند جملهی بالا از این قرار است: در جملهی دوم، حجازی به جای That makes sense میگوید این خوب است. ثابت میکند که قلبت زنده است. درحالیکه حرفی از ثابتکردن و خوببودن نیست.
اشتباه دوم درخصوص این عبارت است: «تکرار نظرش درباره زندگی و جهان». در حالی که قلب نظری ندارد و تنها نظر شخص را دربارهی دنیا و زندگی تکرار میکند. حجازی به اشتباه نظر شخص را نظر قلب ترجمه کرده است.
اگر میخواهید ترجمهای بخوانید که به متن انگلیسی بسیار نزدیک است و برخی مشکلات آن، مثل رواننبودن برخی جملات برایتان اهمیتی ندارد، ترجمهی حجازی را بخوانید. حُسن ترجمهی او در این است که آثار کوئیلو و عقایدش را خوب شناخته و در انتقال آنها بسیار موفق بوده است. این نکته را در ترجمههای دیگرش از آثار کوئیلو نیز میتوان مشاهده کرد. بهنوعی حجازی مترجم انحصاری کوئیلو قلمداد میشود.
ترجمهی حسین نعیمی، نشر ثالث
وقتی توقف کردند تا اسبان از خستگی وارهند و نفس تازه کنند جوان رو کرد به کیمیاگر و گفت: «قلبم خائن است و ترسو، مایل نیست به راهم ادامه دهم.»
کیمیاگر پاسخ داد: «خوب است، خیلی هم خوب است، این نشان میدهد که قلبت زنده است و ترس او هم طبیعی است. چرا که میبیند تو به خاطر یک خواب همه آنچه را به دست آورده بودی و پیروزیهایت را بر سرِ بازیِ سرنوشت گذاشتی… .»
-«بنابراین، چرا باید به قلبم گوش کنم؟»
-«چون هیچوقت موفق نمیشوی خاموشش کنی. چنانچه کاری کنی که گفتههایش را نشنوی، او آنجا خواهد بود، در سینه تو، آرام نخواهد گرفت، و همه آنچه را که درباره زندگی و اسرار دنیا فکر میکند، بارها و بارها، تکرار خواهد کرد.»
-«حتی در حال خیانت؟»
-«خیانت ضربهای است غیرمنتظره، خارج از توقع و تصور. اگر قلبت را خوب بشناسی و مواظبش باشی، هرگز کاری نخواهد کرد که در تصور نگنجد. وانگهی، تو، هم رؤیاهایت را میشناسی و هم هوسهایت را، بنابراین مجالی برای خودنمایی قلبت نمیماند تا ضربتی دور از انتظار به تو بزند. ضمنا باید بدانی که هیچکس نمیتواند از چنگ قلبش رهایی یابد و فرار کند، پس بهتر است گفتههایش شنیده شود.»
همانطور که مشاهده میکنید، نعیمی سعی کرده ترجمهای ادبی و شاعرانه از کتاب کیمیاگر ارائه دهد. به جای خستگی در کردن اسبها از عبارت «از خستگی وارهند و نفس تازه کنند» استفاده کرده است. در همین راستا و برای رسیدن به ترجمهای ادبی نیز ممکن است در بعضی از قسمتهای ترجمه کلماتی به متن اضافه کرده باشد. برای مثال در پاراگراف اول، در کنار کلمهی خائن از ترسو هم استفاده کرده؛ در حالی که در نسخهی انگلیسی اسمی از ترس در این قسمت نیامده است. یا در جملهی بعدی میگوید: «خوب است؛ خیلی هم خوب است.» این هم در متن انگلیسی نیامده اما میبینید که متن را شاعرانه کرده است. «بر سرِ بازیِ سرنوشت گذاشتی» نیز عبارت شاعرانهی بعدی است. در جملهی «اگر قلبت را خوب بشناسی و مواظبش باشی» هم نیز از همین قانون پیروی کرده است.
اگر میخواهید ترجمهای ادبی و شاعرانه از کیمیاگر بخوانید حتما این نسخه را انتخاب کنید. با خواندن این ترجمه از کیمیاگر گویی نثری دلنشین و ادبی را از نظر میگذرانید. گزینش واژگان حسین نعیمی برای این کتاب حیرتانگیز و فوقالعاده است. گویی این حالوهوا و نثر به کلیت فضای کیمیاگر هم بیشتر شبیه است و آن را به ماهیت هزارویکشبی و مثنوی مولاناگونهاش نزدیکتر میکند.
ترجمهی سونیا سینگ، نشر مجید
وقتی برای استراحت اسبها توقف کردند، پسر به کیمیاگر گفت: «قلبم خیانتکار است، نمیخواهد به مسیرم ادامه بدهم.»
ــ منطقی است. طبیعتاً از این میترسد که تو در رسیدن به سرنوشتت آنچه را بهدست آوردهای از دست بدهی.
ــ دراینصورت، چرا باید به ندای قلبم گوش کنم؟
– چون دیگر هیچوقت قادر نخواهی بود ساکتش کنی. حتی اگر وانمود کنی حرفهایش را نمیشنوی، قلبت همیشه در حال تکرار حرفهایش خواهد بود؛ اینکه تو دربارهی زندگی و دنیا چه فکر میکنی.
ــ منظورت این است که باید به حرفهای قلبم گوش کنم، حتی اگر خیانتآمیز باشند؟
-خیانت مثل تیری است که وقتی انتظارش را نداری سر میرسد. اگر قلبت را بهخوبی بشناسی، هیچوقت توانایی خیانت ندارد، چون تو رؤیاها و آرزوهایش را میدانی و میدانی چطور با آنها کنار بیایی. هیچوقت نخواهی توانست از قلبت فرار کنی، پس بهتر است به حرفهایش گوش کنی. دراینصورت هرگز نیازی نیست از تیرهای غیرمنتظره بترسی.
سینگ ترجمهای سرراست و روان از کیمیاگر ارائه داده است. تقریبا هرآنچه در متن انگلیسی آمدهاست را ترجمه کرده و سعی کرده چیزی اضافه یا کم نکند. او این قسمت را بهدرستی ترجمه کرده: «قلبت همیشه در حال تکرار حرفهایش خواهد بود؛ اینکه تو دربارهی زندگی و دنیا چه فکر میکنی.» فقط اینکه سینگ blow را «تیر» ترجمه کرده که بهنظر میرسد «ضربه» ترجمهی بهتر و دقیقتری باشد.
اگر میخواهید ترجمهای از کیمیاگر بخوانید که غلطهای ویرایشی و دستور زبانی بهندرت داشته باشد و به متن اصلی هم بسیار نزدیک باشد، پیشنهاد میکنیم ترجمهی سینگ از کتاب کیمیاگر را بخوانید.
ترجمهی زهره زاهدی، نشر جیحون
یک بار زمانی که توقفی کردند تا اسبها استراحت کنند پسر به کیمیاگر گفت: «قلبم به من خیانت میکند دیگر نمیخواهد به راهم ادامه دهم.»
کیمیاگر جواب داد: «حرف عاقلانهای است. طبیعتا از آن میترسد که در راه رسیدن به رویا همهی چیزهایی را که به دست آوردهای از دست بدهی.»
پسر پرسید: «خوب پس چرا باید به حرفش گوش کنم؟»
و کیمیاگر گفت: «چون از آن به بعد دیگر هرگز نمیتوانی قلبت را آرام کنی. حتی اگر تظاهر کنی که صدایش را نمیشنوی همیشه در وجود توست و تفکرات تو را در مورد زندگی و دنیا تکرار میکند.»
پسر با تعجب گفت: «میگویی که حتی اگر به من خیانت هم کند به حرفش گوش کنم؟»
پیرمرد جواب داد: «خیانت عملی است که به طور ناگهانی اتفاق میافتد. اگر قلبت را خوب بشناسی، هرگز نمیتواند به تو خیانت کند. دلیلش هم این است که میدانی چه چیزهایی در سر دارد و میدانی با آنها چطور برخورد کنی. هرگز نمیتوانی به قلبت پشت کنی. پس بهتر است به حرفش گوش کنی. برای همین است که میگویم هرگز از اعمال ناگهانی آن نترس.»
زاهدی همان ابتدای پاراگراف بهجای آنکه بگوید «زمانی که توقفی کردند…» میگوید «یکبار…». آوردن یکبار در این جمله ضرورتی ندارد. در پاراگراف آخر هم میبینیم که ضربهی ناگهانی را اعمال ناگهانی ترجمه کرده که معنی آن را دور از ذهن کرده است. بقیهی متن شبیه به متن انگلیسی است و سعی شده روان و ساده باشد. دو نکتهی دیگر که در این ترجمه مشهود است؛ اول، مترجم در ابتدای دیالوگها، خود اضافه کرده: «پیرمرد جواب داد»، «پسر با تعجب گفت» و… . این جملات در نسخهی انگلیسی وجود ندارند و مترجم به سلیقهی خود آنها را اضافه کرده است. و دوم اینکه مترجم در جملهی آخر آورده است: «برای همین است که میگویم… .» چنین جملهای در نسخهی انگلیسی وجود ندارد.
ترجمهی زاهدی روان و واضح و قابلقبول است. اگر میخواهید ترجمهای سرراست و خوانا از کیمیاگر بخوانید ترجمهی او یکی از بهترین انتخابهاست.
ترجمهی ساره خسروی، نشر فرشته
وقتی توقفی کردند تا به اسبهایشان استراحت دهند پسر به کیمیاگر گفت: «قلب من خیانتکاره. نمیخواد من به راهم ادامه بدم.»
کیمیاگر جواب داد: «طبیعیه. چون میترسه در راه رسیدن به رویا چیزهایی که تا حالا به دست آوردی رو از دست بدی.»
-خب پس چرا باید به ندای قلبم گوش بدم؟
-چون هیچوقت نمیتونی ساکتش کنی. حتی اگر تظاهر کنی حرفهاش رو نمیشنوی اون همیشه درونت هست و فکرهایی که در مورد زندگی و جهان داری رو برات تکرار میکنه.
-پس منظورتون اینه که حتی اگه خیانتکار باشه بازم باید به نداش گوش بدم؟
-خیانت یه ضربهی ناگهانیه. اگه خوب قلبت رو بشناسی، هیچ وقت نمیتونه بهت خیانت کنه. چون تو رویاها و آرزوهاش رو میشناسی و میدونی چهجوری باهاشون رفتار کنی. تو هرگز نمیتونی از قلبت فرار کنی. پس بهتره که به حرفهاش گوش کنی. این جوری دیگه هرگز از ضربهی ناگهانی نمیترسی.
ترجمهی ساره خسروی به نسخهی انگلیسی بسیار نزدیک است. مترجم سعی کرده خطاهایی که دیگر مترجمها داشتهاند اصلاح کند. تنها تفاوتی که با دیگر ترجمهها دارد این است که گفتوگوها به صورت محاوره هستند. جملات نیز روان و ویراسته هستند. عبارت «فکرهایی که در مورد زندگی و جهان داری رو برات تکرار میکنه» هم نشان میدهد که خسروی این قسمت را بهدرستی ترجمه کرده است.
برای کسانی که علاقه دارند روانترین، خواناترین و ویراستهترین ترجمه را از کیمیاگر بخوانند، بهترین پیشنهاد ترجمهی خسروی از نشر فرشته است. خسروی گفتوگوها را محاوره ترجمه کرده و همین موضوع به روانترشدن و راحتخواندن متن کمک میکند. جز این، سعی کرده تا جایی که میتواند جملات را خوانا و واضح ترجمه کند که خواننده مجبور نباشد دوباره برگردد به عقب و یکبار دیگر جمله را بخواند.
ترجمهی مریم کشفی، نشر عطر کاج
وقتی برای کمی استراحت دادن به اسبها ایستادند، جوان به کیمیاگر گفت: «قلب من خیانتکار است. نمیخواهد ادامه بدهم.»
کیمیاگر پاسخ داد: «این خوب است. ثابت میکند که قلبت زنده است. طبیعی است که از مبادلهی هر چیزی که به دست آوردهایم با یک رؤیا بترسیم.»
-«پس چرا باید به قلبم گوش بدهم؟»
-«چون نمیتوانی صدایش را قطع کنی. و حتی اگر تظاهر کنی که به او گوش نمیدهی باز در سینهات به تکرار نظرش دربارهی زندگی و جهان ادامه میدهد.»
-«حتی اگر خیانتکار باشد؟»
-«خیانت ضربهای است که انتظارش را نداری. اگر قلبت را خوب بشناسی، هیچ وقت در این کار موفق نمیشود. چون رؤیاها و تمناهایش را میشناسی و شیوهی کنار آمدن با آنها را پیدا میکنی.
هیچ کس نمیتواند از قلبش فرار کند. برای همین بهتر است چیزی را که میگوید بشنوی. به این ترتیب هیچ وقت ضربهای نمیخوری که انتظارش را نداشته باشی.»
همانطور که میبینید این ترجمه به ترجمهی حجازی بسیار نزدیک است و تفاوت چندانی با آن ندارد. گویی یکی هستند.
ترجمهی دنیا مملکتدوست، نشر فانوس دنیا
وقتی آنان برای استراحت اسبهایشان توقف کردند، مرد جوان به کیمیاگر گفت: «قلب من خائن است. او نمیخواهد من ادامه دهم.»
کیمیاگر گفت: «این بسیار خوب است. این مسئله ثابت میکند قلبت هنوز زنده است. طبیعی است که از مبادله رؤیا با تمام چیزهایی که تا الآن موفق به کسب آن شدهای، ترس داشته باشی.»
-«خوب من چرا باید به حرف دلم گوش بسپارم؟»
-«برای اینکه هیچوقت موفق نخواهی شد آن را ساکت کنی. حتی اگر وانمود کنی که به آنچه که میگوید، گوش نمیدهی، او آنجا خواهد بود، در سینهات و نظراتش را درباره زندگی و جهان هستی تکرار خواهد کرد.»
-«حتی در مقام یک خائن؟»
خیانت ضربهای است که انتظارش را نداری. اگر قلبت را خوب بشناسی، هرگز چنین غافلگیر نمیشوی. چون تو رؤیاها و آرزوهایش را خواهی شناخت و آنها را بهحساب میآوری. هیچکس یارای این را ندارد که از دست قلبش بگریزد؛ بنابراین بهتر است که به حرفش گوش دهی؛ چونکه در اینصورت ناغافل مورد اصابت ضربهاش قرار نمیگیری.»
مملکتدوست از کیمیاگر ترجمهای سخت و ثقیل ارائه داده است. متن ویراسته نیست. جملات بعضا سخت شدهاند. خواندن جملات انگلیسی از جملات فارسی ترجمهی ممکلتدوست، راحتتر و خواناتر است.
ترجمهی فرزانه فرزاد، نشر دنیای نو
آن روز وقتی در گوشهای از صحرا ایستادند تا اسبها کمی بیاسایند. سانتیاگو به کیمیاگر گفت:
-قلب من زمزمههای عجیبی دارد. میخواهد مرا از رفتن باز دارد.
-معلوم میشود که قلب تو سرشار از زندگی است و تو را با نداهای خود میترساند.
-بهتر است که دیگر به ندای قلب خود گوش ندهم.
-نمیتوانی این کار را بکنی. او ساکت نمیماند و این قلب در سینه توست و مدام تو را وسوسه میکند و به تو هشدار میدهد که مبادا به استقبال خطر بروی.
-اما من نمیخواهم همیشه تابع قلبم باشم.
-با قلب خود یگانه باش. ندای او را بشنو. اگر از از او غافل بمانی میتواند در لحظهای که انتظارش را نداری تو را از پای دربیاورد.
همانطور که میبینید مترجم در متن دست برده و آن را خلاصه کرده است. قسمتهایی که موردپسند نبوده را حذف کرده و بعضی کلماتی که در نسخهی انگلیسی نیامده، به متن اضافه کرده است.
دیگر ترجمه ها
کیمیاگر از کتابهایی است که چندین و چندبار ترجمه شده. دو ترجمهی دیگر از آن در طاقچه موجود است: ترجمهی محبوبه فهیمی (نشر آستان مهر) و علیرضا دولت آبادی (نشر نگار تابان).
اما کتابْ ترجمههای دیگر هم دارد که از این قرار هستند: یولاند گوهرین (نگاه)، نوشین احمدی (ندای معاصر)، محمد حیدری (نارنگی)، ناهید ایراننژاد (روزبهان)، سپیده پوراکبر (دختر آفتاب)، صالحه ترابینوا (نگاه آشنا)، مهدی صائمی (پر)، سمیرا بیات (نیک فرجام)، گروه مترجمان نشر آتریسا، سجاد صامت (تیسا)، فائزه خوانساری (آراسبان)، بهرام جعفری (پارمیس)، سپهر راسخی (ارتباط برتر)، زهره زاهدی (بذر خرد).
ترجمهی «یولاند گوهرین» و «دل آرا قهرمان» از کیمیاگر نیز کیفیت خوب و قابلتوجهی دارند.
بررسی ترجمهها
از میان ترجمههای کیمیاگرْ برگردانهای حجازی، نعیمی، خسروی، سینگ و زاهدی از همه بهتر و قابل قبولتر هستند.
اگر میخواهید برگردانی ادبی و شاعرانه از کیمیاگر بخوانید، اول ترجمهی نعیمی (نشر ثالث) و سپس فرزانه فرزاد (نسخه صوتی در طاقچه) را پیشنهاد میکنیم؛ با این توضیح که نسخهی نعیمی کامل و ترجمهی فرزاد خلاصه و سادهشده است.
اگر میخواهید برگردانی از کیمیاگر را بخوانید که شبیه به نسخهی اصلی باشد و با آن مو نزند، بهترتیب ترجمهی حجازی (کاروان)، سینگ (نشر مجید) و زاهدی (نشر جیحون) را پیشنهاد میکنیم.
و اگر میخواهید برگردانی را بخوانید که روان و تمیز و ویراسته و صحیح باشد، ترجمهی خسروی (نشر فرشته) و ترجمهی سینگ (نشر مجید) را پیشنهاد میکنیم.
بهترین ترجمه کیمیاگر از نظر کاربران طاقچه
بهترین ترجمه از نظر خوانندگان طاقچه از میان کتابهای الکترونیکی تا تاریخ انتشار این یادداشت در طاقچه، ترجمهی حسین نعیمی از نشر ثالث، بیشترین رأیدهنده و امتیاز را به خود اختصاص داده است. در بین نسخههای صوتی منتشرشده از کیمیاگر نسخهی انتشارات نوین کتاب گویا، با ترجمهی آرش حجازی و گویندگی محسن نامجو و اثر صوتی منتشرشده توسط انتشارات آوانامه با ترجمهی حسین نعیمی و گویندگی احمد گنجی، بیشترین امتیاز را از شنوندگانشان در طاقچه کسب کردهاند.