طفلی به نام شادی
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
انتشارات: انتشارات سخن
هزاران شاعر فارسیزبان از آن زمان که شعرشان به دست ما رسیده تا به اکنون، واژههایشان را درون قالبهایی چون غزل، قصیده، رباعی، مثنوی و…، بسته به حال و مقام خود و شرایط جامعه، ریختند و شکل دادند. در هر دوره مردم با گونهای از شعر بیشتر ارتباط برقرار کردند و آن را زبان و وصف حال خود دانستند. در دوران معاصر با تغییراتی که در جامعه به وجود آمد، زبان و ساختار شعر فارسی به کل تغییر پیدا کرد و طرحی نو در انداخته شد. پایهگذار شعر نو را نیما یوشیج میشناسند. سرآغاز شعر نو در ایران به عنوان پدیدهای ضروری و دامنگستر و راهگشا و پیشرو، در جنبش مشروطیت است؛ جنبشی که نتیجهی آشنایی ایرانیان با فرهنگ اروپا، مفهوم آزادی و حقوق مدنی انسانها بود. این یادداشت با مقدمهای کوتاه در معرفی شعر نو و انواع آن، چند مجموعه کتاب شعر نو را نیز معرفی میکند.
شعر نو گونهای از شعر نوگرا و عنوانی در برابر شعر کهن فارسی است. این گونه، در وزن عروضی و قالب از شعر کهن سنتی پیروی نمیکند. بسته به رویکردی که شاعر در شعر نو به عروض و قافیه و وزن نشان میدهد، شعر نو را به سه دسته تقسیم میکنند: نیمایی، سپید، موج نو.
شعر نیمایی: وزن عروضی دارد اما جای قافیهها مشخص نیست؛ مثل اشعار اخوان ثالث، فروغ فرخزاد و سهراب سپهری.
سپید: هر چند آهنگین است اما وزن عروضی ندارد و جای قافیهها در آن مشخص نیست؛ مثل برخی اشعار احمد شاملو.
موج نو: نه قافیه دارد و نه وزن عروضی و فرق آن با نثر در تخیل شعری است. موج نو به پیچیدگی معروف است. مثل برخی اشعار احمدرضا احمدی.
هرکدام از این دستهها نیز در سالهای اخیر تغییرات فراوانی پیدا کردهاند. شاعرانِ این گونهها در شعر خود دست به ابداع و خلاقیت زدند و قالبهایی چون حجم، شعر ناب، موج سوم، پست مدرن، فرا نو، فرا شعر و… را به ادبیات فارسی راه دادهاند. هرچه به سالهای اخیر نزدیکتر میشویم میبینیم زبان و شکل شعر نو سادهتر و به نثر نزدیکتر شده است.
در ادامه با هم چند نمونه از این شاعران و شعرهایشان را مرور میکنیم.
طفلی به نام شادی
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
انتشارات: انتشارات سخن
طفلی به نام شادی شامل پنج دفتر شعر به نامهای «زیر همین آسمان و روی همین خاک»، «هنگامه شکفتن و گفتن»، «از همیشه تا جاودان»، «شیپور اطلسیها» و «در شب سردی که سرودی نداشت» است. برخی از اشعار این مجموعهی سترگ شعر نو هستند. نام این مجموعه هم برگرفته از شعر دکتر شفیعی است که این روزها بسیار شهرت پیدا کرده است.
طفلی به نام شادی دیریست گم شدهست
با چشمهای روشن براق
با گیسویی بلند به بالای آرزو
هرکس ازو نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما:
یک سو خلیج فارس
سوی دگر، خزر
دکتر شفیعی به زبان کهن و شاعران مکتب خراسانی توجه ویژهای دارد و در شعر او، چه از لحاظ آوا و چه از لحاظ واژه جلوههایی از شعر کهن دیده میشود؛ در عین حال او از زبان محاوره هم استفاده کرده است. خود استاد شفیعی کدکنی اعتقاد دارد شعری جاودانه است که در ذهن مخاطب نفوذ کند و از این منظر، او شاعری جاودانه است.
یکی از ویژگیهای زبان استاد شفیعی این است که هیچ واژهای را غیر شاعرانه نمیداند و برخلاف افرادی که از واژههای محدود استفاده میکنند، دایرهی لغات او فراخ و وسیع است.
دفتر اول «زیر همین آسمان و روی همین خاک» نام دارد. شاعر در این دفتر برای وطن دلشوره دارد و از وضع موجود ناراضی است. در این دفتر دغدغههای استاد شفیعی برای آزادی به صورتی آشکارتر بسامد پیدا کرده است. در مجموعه دوم که «به هنگامه شکفتن و گفتن» نام دارد عمده شعرها بر تاملات وجودی و فلسفی تاکید دارد. در مجموعه سوم که «از همیشه تا جاودان» نام دارد، بیشتر از سخن، کلمه و کلام گفته شده و از ۱۲ شاعر در این دفتر به میان آمده است که از آن میان، میتوان به بیدل، دهخدا، اخوان ثالث، نیما، خیام و… اشاره کرد که شاعر دربارهی آنها حرف میزند. در مجموعه «شیپور اطلسیها» شاعر به جمال، زیبایی و طبیعت توجه بیشتری دارد و یادآورِ منوچهریِ شاعر است.
گوشواره های گیلاسی
نویسنده: مهسا ملکمرزبان
انتشارات: انتشارات مروارید
گوشوارههای گیلاسی اشعار نو و عاشقانه و پراحساس مهسا ملک مرزبان است. این دفتر شعر مانند دفترچهی خاطراتی میماند که شاعر با ذکر تاریخ، احساسی که در آن روز خاص داشته، ثبت کرده است. خواننده پا به پای شاعر عاشقانگیهای او را تجربه میکند. عشق شاعر هر لحظه قویتر و روشنتر میشود و فصل که تغییر میکند جلوههای عشق او نیز تغییر میکند؛ فصلی به رنگ پاییز و فصلی دیگر به رنگ زمستان درمیآید. خواننده لطیفترین احساسات زنان را میتواند در این مجموعه بخواند. دنیا از دریچهی دید زنی عاشق زیباتر خواهد بود.
اشعار ملک مرزبان ساده و صمیمی هستند. زبان سرراست و توصیفات آشنایی دارند. در بعضی از اشعار اشارههایی به برخی داستانها یا فیلمها میکند که به جذابیت شعرها میافزاید. نام کتاب نیز یادآوری داستان دختری با گوشوارههای مروارید است و ملک مرزبان ضمن تداعی این داستان، به گذشتهی خودش نقبی میزند؛ زمانی که دخترکان با گیلاس برای خود گوشواره درست میکردند. البته این دختربچه هنوز در اشعار او زنده است و نقش اصلی دارد.
حالا
تا تو
مقابل چشمان من
خاطرات دلبرکان شاد و غمگینت را
مرور میکنی
من نیز
پنهان از چشمان تو
یک زیر و یک روی کاموایی کنار هم میگذارم
تا تو را
برای برف بعدی
مهیاتر کنم
هجده دی
***
گفتم که میروم تمشک و گردو بچینم
تو چرا جدی گرفتی و رفتی؟
داشتم برایت قصه میگفتم
فکر کردم خوابت برد.
تخت چوبی توی باغ شاهد است
لای پلکهایت باز بود
و لبخند میزدی
مثل من،
این را ماهها پیش به تو گفتم
یادت هست؟
حالا منی که فکر میکردم میمانی
آمدم و دیدم ملافه را پیچیدهای دور چشمهایت
من طاقت اینهمه دوری ندارم
هنوز که هنوز است
صدای رفتنت غم عالم را یکجا به دلم هوار میکند
هجده مرداد
راوی دوم شخص
نویسنده: شمس آقاجانی
انتشارات: بوتیمار
راوی دوم شخص روایتهای شاعرانهی شمس آقاجانی از مواجههی او با زندگی است. شاعر در گیرودار اتفاقاتی که در زندگی برایش رخ میدهد و دغدغههایی که دارد، پرسشهایی در ذهنش مطرح میشود؛ پرسشهایی که بعضا پاسخی هم برایشان پیدا نمیکند. اما به آنها جامهی شعر میپوشاند تا خواننده را همراه خود کند و لحظههایی تفکربرانگیز همراه با حظ هنری را برای او رقم بزند.
این شاعرِ گاه فیلسوف، در برخی دیگر از لحظاتش به عشقش میاندیشد؛ عشقی که اکنون کنارش نیست و او میخواهد تمام تمنا و احساس خود را به معشوق نشان دهد. گاهی در میان فلسفهورزیهایش هم به یاد این عشق میافتد و میخواهد او را در فلسفه هم بجوید.
منِ شاعر در برخی اشعار آقاجانی فراتر میرود و صدایی بلندتر و رساتر از خود او پیدا میکند. گویی با بسیاری از همنسلان خود یکی میشود و میتواند از زبان آنها سخن بگوید و داد بزند. بنابراین اشعار او روایت دردهای متولدین سالهای ۴۵ تا ۵۵ در برههای خاص از ایران است؛ زمانی که همه ۴۰ سالگی را رد کرده و به ماندن یا رفتن میاندیشیدند.
مثل زیباییات از بعضی زوایا
و در یک لحظاتی،
مثل فرق هر کسی
مثل حق هر کسی
مثل خودم
تو هم اگر آنجا بودی
میدیدی!
که هر کسی با عکس خودش چه فرقهایی دارد.
در این خیابانِ پر از واقعیت
شاخ میزنم شاید
از شدت درماندگی
و روی ناچاری
مثل فرق هر کسی با عکسهای خودش.
به دیدار من نمیآیی
و همین میشود راز
که باز هم نمیآیی
البته همین که بیخبر هم، قدم میگذاری به خیابان
در مواقع بحرانی
و شعار هم نمیدهی!
میاندازی امنیت ملی را به خطرهای فراوانی
نگاه جالبی داری به بعضی قضایا
و زوایا
ای آرمان انسانیام
به ویژگیهای ظاهریت گره خورده!
به انحرافات کوچک
(گرفتاریم به خدا! )
و بعد، آرمانهایی روی دست ما میماند
و بعد، آدمهایی
و آنهایی که جانشان را دادند
توی سرِ ما شلوغی میشود
گرفتاریم به خدا!
چون خود ما گفته بودیم
حق ما حق شماست مردم
به ما ملحق شوید!
محوِ
نویسنده: علیرضا روشن
انتشارات: نشر نون
علیرضا روشن یکی از شاعران نوگرای معاصر محسوب میشود که در زمینهی سرایش اشعار عاشقانه سرآمد است. اشعار او به دلیل اعتقادات و سبقهی درویشانهای که دارد، رنگ و بوی عارفانه دارد و عشقش نیز پاک و بیریاست. عاشق در اشعار روشن اغلب به معشوق نرسیده و در فراق او میسراید. اشعار روشن در کتاب محو کوتاه هستند و اغلب از چهارپنج خط بیشتر تجاوز نمیکنند. روشن در اشعارش خواننده را دچار نوعی آشناییزدایی گرم و دلچسب میکند؛ او در ابتدا خواننده را وارد فضایی ملموس و آشنا میکند و سپس با توصیف خاص خود، آن عنصر آشنا را دور کرده و با عنصری زیبا و جدید جایگزین میکند. کتاب محو برای عاشقان بهترین گزینه است تا با خواندن اشعار لطیف آن چند ساعتی خوش باشند و هر قسمت از آن را که خواستند برای معشوق بفرستند.
عشقِ من
لکهیآفتابیست
که بر فرشی افتاده باشد،
با شستوشو نمیرود،
فرش را برداری
نمیرود،
پنجره را ببندی
نمیرود،
پرده را کلفتتر بگیری
نمیرود.
این لکه
وقتی میرود
که خورشیدم رفته باشد
اسکی روی شیروانیها
نویسنده: رسول یونان
انتشارات: نشر چشمه
در دورهای که جوانان کمتر با شعر معاصر ارتباط برقرار میکردند، رسول یونان به گونهای شعر سرود و وارد فضای ادبی ایران شد که بسیاری از این جوانان قهرکرده با ادبیات را با شعر آشتی داد. او در اشعارش زبان خاصی دارد و به جرئت میتوان گفت که در بین شاعران همعصر خود یگانه است و سبک منحصربهفرد خود را نیز حفظ کرده.
اسکی روی شیروانیها همانطور که از نامش پیداست، مجموعه اشعار شوخ و شنگ یونان دربارهی پدیدههای مختلف پیرامونش، چون عشق، مرگ، فراق، کار، بیماری و… است. آن ویژگیای که اشعار یونان را از سایر شعرها متمایز میکند، توصیفات بینظیر او از مکانها و چیزهایی است که اکنون در میان مردم جایی ندارند یا شلوغی روزهایشان باعث میشود کمتر به آنها دقت کنند؛ اما برای آنها تداعیگر آرامش و خاطرات روزهای خوباند؛ برای مثال اشارهی او به مزرعه، باغ خرمالو، علفزار، دریا، جنگل، خیابان خیس از باران، پرندههای پشت پنجره، بالکن پر از گنجشک، پشت بامی رو به افق و… همه یادآوری لحظات خوب برای خوانندههای خسته از زندگی در شهر و ملالتهای روزانه است. در اشعار یونان، مرد عاشقی هرشب خیابان را پرسه میزند و به یاد معشوق به چراغهای خیابان مینگرد و سعی میکند قطعات وجود تکهپارهاش را با دیدن درختان و پرندههایی که گویی کسی به آنها نگاه نمیکند، جمع کند و خستگیهایش را در میان کلمات بیاورد تا از حجم آنها کاسته شود.
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چهکار کنم
مثل پرندهای لالم
که میخواهد آواز بخواند و نمیتواند.
به هوای دیدنت
در قاب پنجرهها قد میکشم
نیستی
فرو میریزم
مثل فوارهای بر سر خودم
زیر آوار خودم میمانم در گوشهٔ اتاق
ای انار تَرَکخورده بر فراز درخت
من دستی کوتاهم
من پرندهای بیبالم
ای آسمان دوردست!
از تو محرومم
آنگونه که دهکده از پزشک
کویر از آب
لاکپشت از پرواز
اندوهها در من شعلهور است و
ابرها در من در حال بارش
نیمی آتشم
نیمی باران
اما بارانم، آتشم را خاموش نمیکند.
گرفتار ناتوانیهای خویشم
رودی کوچکم
گرفتار باتلاق.
من تو را دوباره کی خواهم دید
ای پرندهٔ مسافر
از کجا معلوم که دوباره برگردی!
راهها باز است
آفتاب میتابد
اما من
حسرت راه رفتنم در پای فلج
گرسنهای هستم
که نانم را
جای ماه بر سینهٔ آسمان چسباندهاند
دلم برای تو تنگ شده است
اما نمیدانم چهکار کنم
آرام میگریم
حال آدمی را دارم
که میخواهد به همسر مُردهاش تلفن کند
اما نمیکند
چرا که بهخوبی میداند
در بهشت گوشیها را برنمیدارند…
دفترهای واپسین (هفت دفتر به رنگهای آبی نیلی، آبی دریا، آبی آسمان، سبز، زرد، پرتقالی، آبی) مجموعه دفترهای شعر احمدرضا احمدی شاعرا نوگرا و خوشقریحهی معاصر است. احمدی به سبک موج نو شعر میسراید و بنیانگذار آن محسوب میشود. اگر شعر نو را میدانی فراخ تصور کنیم، شعر موج نو یکی از جادههایی است که از این میدان منشعب شده است. اشعار احمدی اغلب روایتگونه هستند و مانند قصه، داستانی را بازگو میکنند. تخیل در اشعار احمدی به بالاترین حد خود میرسد و با امری که روایتش میکند، بیواسطه مواجه میشود. استعاره و نماد در اشعار احمدی گاه حرف نخست را میزنند. آفتاب، آسمان، میوهها و… همه در دنیای ذهنی شاعر استعاره هستند و فهم هر یک از آنها میتواند به لذت خواننده بیفزاید. آشناییزدایی نیز ویژگی دیگر اشعار احمدی است. نگاه خاصی که شاعر به دنیا دارد، متمایز از نگاه سایر مردم است و همین، باعث میشود خواننده لحظهای از دنیای عادی خودش دور شود و به دنیای زیبای شاعر پا بگذارد. عشق، کودکی و جوانی عنصرهای مهم و اصلی احمدی در این دفترهای شعر هستند که گویی برهههایی از زندگی او را به تصویر میکشند. تفاوت رنگ در هر دفتر نشاندهندهٔ تفاوت نگاه شاعر در سنین مختلف و به یادآوردن دورههای گوناگون زندگی اوست.
قاعده این است
پس از تو
ما
گریه کنیم
و
سفر را
به تأخیر بیندازیم
و روی شیشههای پنجره
اندوه را
روی کاغذ سفیدی
بنویسیم
و شیشههای پنجره را
صیقل دهیم
بر پشت اسبان
کاههای سوخته
گندمهای مرده را
بگذاریم
و گندمهای مرده را
در کنار آسیابهای فرسوده
انباشته کنیم.
ما به دنبال پناه
بودیم.
مجموعه اشعار م. آزاد
نویسنده: محمود مشرف آزاد تهرانی (م.آزاد)
انتشارات: انتشارات نگاه
مجموعه اشعار م. آزاد مجموعهای است از چهار دفتر شعر: «دیار شب»، «آیینهها تهیست»، «قصیدهی بلند باد»، «با من طلوع کن» و «شعرهای تازه».
آزاد هم با ادبیات کلاسیک ایران آشناست و هم به نوگرایی معتقد است. از این روی وی در تمام سالهای سرودن با تلفیق زبان سنتی و نوعی مدرنیسم به زبان خاص خود در شعر رسید و کلامش از دیگر شاعران همعصرش متمایز شد. او در وزن شعر نو فارسی تأثیرگذار بوده است.
زبان روان و سلیس و واژگانی که در میان سطور شعر شاداب و پرخون او زندگی میکنند در کنار دانش شعری و ادبی آزاد، نوعی تشخّص به کار او میدهد که سبب میگردد خواننده و مخاطب از کنار شعر او بهآسانی نگذرد.
به قول احمد شاملو در مقدمهٔ این کتاب: شاعر، یک راهنما، یک چراغدار است. وجدان بشری شاعر به او فرمان میدهد که یا دم فرو بندد و یا از تبلیغ یأس بپرهیزد. زیرا مسافرانی که او چاووش آنهاست، راهی دراز در پیش دارند. این کار بدان میماند که بهجای آب گوارای مطبوع، زهری خوشرنگ در جام کنیم و آن را در دسترس تشنگان بگذاریم… تشنهاند، میبلعند و میسوزند. و ما سوختن آنان را تماشا کنیم و درد بکشیم، و درد خود را چون زهری کشندهتر در جامی زیباتر در دسترس تشنگانی دیگر قرار بدهیم. و م آزاد از این دسته شاعران است.
عروسکها را در شب تاراج کردهاند
در شهر چهرهیی نیست
در شهر
دکهها باز
باز و خالی و تاریکست
از باد
از باران
و از بیکاران
شکوه میکنند
سوداگران سودایی
خسته میگویند: «باران؟
چه بارانی
بیمانند!
میدانید؟
باران سختی آمد.»
و خریداران
ناباورانه از همه شهر
دیدار میکنند:
در پشت ویترینها
کنسرو چیدهاند و گل کاغذی.
و از زلال آبی کاشیها
تصویر ماهیان قزلآلا را
پاک کردهاند.
در شهر
تاکها را خاک کردهاند
سوداگران سودایی، در شهر
خمهای خالی را
بر سنگفرشهای خیابانها
پرتاب کردهاند
در شهر چهرهها را در خواب کردهاند
جوانی ها
نویسنده: بیژن الهی
انتشارات: نشر بیدگل
کتاب جوانیها مجموعه شعری از بیژن الهی شاعر، نقاش، مترجم ایرانی است. این کتاب شامل اشعار دورهی جوانی الهی مابین سالهای ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۱ است؛ مجموعهای که در طول زندگی او منتشر نشد، چراکه بیژن الهی در انتشار آثار خود طبعی سختگیر و وسواسگونه داشت. صاحبنظران الهی را یکی از تأثیرگذارترین چهرههای شعر نو فارسی قلمداد کردهاند. نوگرایی او از همان اشعار آغازینش پیداست و میتوان نشانههای آن را در مجموعهی جوانیها که شامل اشعار دورهی ابتدایی شعر او یا بهتعبیر خودش اشعار جوان اوست، دید. کتاب جوانیها از ده مجموعه تشکیل شده است. علاوهبر خصوصیات منحصربهفرد ادبی، افکار سیاسی الهی نیز در اشعار این مجموعه متبلور شده است. باور و نگاه عمیق بیژن الهی به مفهوم آزادی از طنین و تکرار این واژه در شعر او هویداست.
ای نگفتههای مخطط/ که در نقشهی خونم/ شبهجزیره میشوید!/ به این مهتاب/ که به اندازهی پردهی خناق/ کوچک شده ست/ مسعود سعدحصار گلویم/ بیگانه نیست./ میدانم طیارهیی میان جنگل سقوط کردهست/ و پرندگان زنده/ از دریچههای خُرد شدهاش / به درون میروند. / چه شب خاموشی/ که زیباترین ِآوازها/ همه با سُم نمدپیچ از آن میگذرند!
در میمون خودم پدر بزرگم
نویسنده: بکتاش آبتین
انتشارات: انتشارات نگاه
بکتاش آبتین در مورد مجموعه شعر در میمون خود پدربزرگم میگوید: «نام کتاب از عنوان یکی از شعرهای مجموعه برگرفته است و چون این عنوان برایم جالب بود به عنوان اسم کتاب هم آن را انتخاب کردم. من شعرهای زیادی درباره میمون دارم و به نوعی میتوانم بگویم میمون حیوان مورد علاقهام است و شاید دلیل دیگری نداشته باشد.» این کتاب شامل ۵۰ شعر سپید است که در فاصله سه سال سروده شدهاند و برخی از آنها نیز پیش از این در نشریات به چاپ رسیدهاند. این کتاب شامل شعرهای عاشقانه، اجتماعی و مرگاندیش است.
انسانم
در غار خودم هستم
و برگهای درختان را
من زا به راه کردهام!
وحشیترینم
میغرم، لختم، میخارم در خودم
ترسوترینم
وقتی شیری میغرد
در غار خودم هستم
و ابزار
در دست من نقاشی میکشد ترس
بر دیوارهی غارها نقاشی میکشد!
انسانم
و علاقه در من
حیوانیست که فکر نمیکند
فکر میکنم آیا انسانم؟
گاهی در میمون خودم پدربزرگم
و ادای عشقبازی را
در پوستینی کهنه درمیآورم!
در من موهای بلندی پیر شده
و انگار تاریخ را
در سینهی من با خط میخی چکش زدهاند!
انسانم و پیش از خودم را نمیدانم
آیا در زیر شهری گمشده خاکم؟
آیا آن جمجمه با چشمهای خالی منم؟
آیا دو اسکلت که دست بر دست هم
بر پهلوی چپ و راست خوابیدهاند
منم و زنم؟!
تنگ است و تاریک و باریک
دنیایی را که من گشاد میپنداشتم!
اسکارلت دههی شصت
نویسنده: سجاد افشاریان
انتشارات: نشر چشمه
سجاد افشاریان خود به زیبایی و وضوح در مقدمه کتابش نوشته: «من بهتازگی دیگر کارکردهای شعر را دریافتهام که مهمترینشان امنیت است، ما همه در رگهایمان سعدی و خیام و شاملو و نصرت و اخوان و سپهری و مشیری و فروغِ درون داریم که حافظ ماست، باورم هست که من، ما و هر انسانی که ربطی به این خاک داشته باشد، در درون خود شعرهای بیشمار شخصی را خاطره ساخته، چنانکه یاد که یادش میافتد، گاهی در دلمان قند آب میشود، همین که کسی باشد که برایش دل به دریا بزنیم شعر است، امنیت است. دل آدمی با شنیدن کلماتی که باید، چنان احساس امنیت میکند و امن میشود، که هزار بنا که پیشکش کنید نمیشود. کافی است گمان کنیم فردایی نیست، بعد جلو آینه بایستیم و زیرلب زمزمه کنیم. حتا اگر برای من فردایی نباشد برای آنها که دوستدارشان هستم، هست. مؤمنم که شعر امنیت است و پیامبرِ امینِ حال خوب و دردهای بیصدای یک اجتماع.»
این کتاب شعر شامل پنجاه قطعه شعر است که نام خاصی ندارند و افشاریان آنها را عددگذاری کرده است. درونمایهی اشعار اسکارلت دههی شصت، عاشقانه و احساسی است. گویی با خواندن هر شعر خواننده فیلمی کوتاه را میبیند یا عکسی را از نظر میگذراند. هر شعر میتواند یادآور خاطرهای برای جوان معاصر با افشاریان باشد.
اشعار در قالب نو سروده شدهاند و وزن و قافیهی مشخصی ندارند. جملات کوتاه هستند و شعرها هم طولانی سروده نشدهاند. مخاطب میتواند بدون اینکه خسته شود، شعرها را پشت سر هم بخواند و پس از هر کدام لحظهای تامل کند یا لبخندی بزند.
به یاد شالیزارِ موهات
یکی دو قرص برنج خریدهام
اسبها به رقص بیامان یالهاشان
گریان شدهاند
دلداریشان بده
چشم که بر بندم
نفس که نای شود
دلکم را میرسانم
آرام نشسته بر مادیانی سفید پرواز میکنم
حالا
سر برگردانی به شمال موهات
مرا میبینی
مردی تنها
ایستاده در شرجی و باد
سر بر باد؛ از گزیده اشعار عباس کیارستمی
نویسنده: عباس کیارستمی
انتشارات: انتشارات رسم
اشعار عباس کیارستمی درست مانند عکسهای او هستند؛ ساده و موجز و زیبا. نمایشگر یک مسیر و درخت سروی که آن دور تنهاییِ پر عظمتش را نشان میدهد. اشعار او همینقدر ساده و کوتاه هستند؛ هایکوهایی با ده واژه و پر از تصویر. کیارستمی راوی زندگی است. شعر او نیز مانند دوربینش زندگی را روایت میکند. اشعار او پر از تصویرهای خیالانگیز است. جای جای این اشعار کیارستمی به خواننده (یا بیننده) تلنگرهای امیدبخش میزند. در این اشعار بادی خوش میوزد و ستاره در شب سو سو میزند و مهتاب دشت را روشن میکند. تصویرگریهای فائزه پورکمالی مکملِ اشعار کیارستمی در این مجموعه هستند.
بر زبانم طعم تلخ صبر
کدام شیرین آن زا خواهد زدود
تن بر خاک
پای در گل
دل بر آتش
سر بر باد
بیزارم از زبان
زبان تلخ
از زبان دستور
از زبان کنایه
با من
به زبان اشاره سخن بگو
شبانه ها در غیاب احمد شاملو
نویسنده: سیدعلی صالحی
انتشارات: نشر چشمه
کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو سرودههای سیدعلی صالحی، شاعر بزرگ معاصر ایران است. این کتاب حال و هوای شعرهای احمد شاملو را دارد، بهویژه شعر شبانههایش. به همین دلیل نام این کتاب شبانه ها در غیاب احمد شاملو انتخاب شده است. صالحی از شاعرانی است که به سمت شعر موج ناب گرایش پیدا کرد و به نوعی از سردمداران آن محسوب میشود. او همچنین با نقض تقطیع سنتی و سطربندی کلاسیک در شعر سپید، پیشنهاد تقطیع هموار و مدرن را مطرح کرد. درواقع شعر گفتار با ساده کردن زبان شعر، بابی نو از شعر نو را پیش روی مخاطبان شعر باز کرد. اشعار صالحی حال و هوای خاص خود را دارد و واژهها و موتیفها و ترکیبهای منحصر به فردی در آنها به کار رفته. راوی این اشعار دغدغهمند است؛ او از جبر موجود شکایت میکند اما گویی میپذیرد که باید به دنبال اندک شادی موجود باشد و آن را از لابهلای جزئیات کوچک زندگی بجوید.
کمسنوسال
دخترِ پابهماهِ انار
باغ میزاید از حلولِ ماه.
و شب
محتاجِ مطلقِ همین ماهِ خوشگل است.
زنانِ همسایه
همه آمدهاند زنانِ همسایه
همه
تا سپیدهدم بیدارند.
هفتسینی انارِ دانهکرده
رو به دریا…
قرار است محمدمراد
از کویت به خانه برگردد!
هفتاد سال عاشقانه
نویسنده: محمد مختاری
انتشارات: بوتیمار
محمد مختاری از شاعران و پژوهشگران بنام معاصر ایران است. او در کتاب هفتاد سال عاشقانه، به تحلیل هفتاد سال شعر عاشقانهٔ ادبیات معاصر ایران میپردازد. در این هفتاد سال، هر ذهنی و هر شاعری به گونهای و از زاویهای به عشق گرویده است. و به بیانی عاشقانه گراییده است. عملکرد شعر معاصر نشان میدهد که دفتر شاعران این دوره مملو از اشعار عاشقانه و غنایی است که کمتر به آنها پرداخته شده است. محمد مختاری در کتاب خود، این اشعار غنایی را بررسی کرده؛ اشعاری که بهطور عام حاوی و حامل بار غنایی و حالت جذبه و رهایی و یگانگی شاعر با هستی عاشقانه پیرامون، آرمان، آرزو، مطلوب، حقیقت مطلق، طبیعت، خدا، کل جهان و… بودهاند. این اشعار دارای اهمیت هستند زیرا هم در شعر خود شاعر نقطه عطفی محسوب میشوند و هم در حرکت شعر معاصر. در اینگونه دستاوردها، شاعر در گفتوگو و رابطه با معشوق، جامعه، جهان، خویشتن، شعر، عشق و… در پی چنان وحدتی است که تغنی و تغزل سرشار و نیرومندی را آشکار میسازد. خصلت اساسی همه آنها رفتار عاشقانه شاعر با همهچیز، از راه زبان است.
گاه شاعری از خوشبختی یا آزادی یا شعر یا انسان و… چنان عاشقانه و پیجویانه سخن گفته است که دریغ است در رویکردش تأمل نکنیم. در این تأمل آشکار میشود که عالیترین لحظههای تغنیِ شاعران هنگامی است که با هر چه در جهان و زبان هست، رابطهای عاشقانه برقرار میکنند.
مختاری با ذکر عاشقانهترین اشعار این هفتاد سال (۱۳۰۰ تا ۱۳۷۰) گلچینی از بهترین اشعار نو را برای خواننده جمعآوری کرده و با بررسی آنها، ویژگیهای اجتماعی و زبانی آنها را برشمرده و چراغ راهی پیش روی شاعران آیندهٔ ایران برافروخته است.
کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو ، تاریخ جامعهشناختی یک دوره از شعر نوین ایران (۱۲۸۴-۱۳۵۷) است که با استناد به اغلب کتابها و نشریات حاوی شعر نوی هفتاد و اندی سالِ مورد بررسی، نوشته شده است. تقسیمبندی کتاب در چهار جلد، تقسیمی است تاریخی و مبتنی بر سه مقطع از تاریخ که در شعر نوی ایران تحولی رخ داده است. تدوین کتاب براساس سال است و در بررسی وضع شعر نوی هر سال، نخست فهرستی از کتابهای منتشرشده و نشریاتِ شعر نوی آن سال داده شده است، و سپس مهمترین کتابها، همراه با نقدهای مطرح، آورده شـده است.
این کتاب شامل فصلی کامل در معرفی شعر نو است و خوانندهای که درصدد است با شعر نو به صورت تخصصیتری آشنا شود، میتواند از این کتاب بهره ببرد.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه