زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده: جانت اس. کلوسکو
مترجم: ساره حسینی عطار
انتشارات: انتشارات شمشاد
جملهی The past is never dead. It’s not even past را اولین بار در یکی از بازیهای اندرویدی مشاهده کردم. شما وقتی وارد بازی میشوید، در زمان حال قرار دارید. شرایط نامشخص، مبهم و آشفته است؛ جوری که هیچ چیز نمیدانید اما متوجه خواهید شد که شرایط موجود، محصول گذشته است و برای حل و فصل آن، به کمک نشانهها و حل معماها، باید به گذشته برگردید و به تدریج، به آن پی خواهید برد. بعدها متوجه شدم این جمله را ویلیام فاکنر، رمان نویس آمریکایی، در یکی از کتابهایش به کار برده است. جمله کوتاه است اما بسیار عمیق؛ «گذشته هرگز نمرده. گذشته حتی نگذشته است». جدا از اینکه نویسنده این جمله را با چه هدفی به کار برده است، آن چیزی که من از این جمله برداشت کردم، به اهمیت گذشته در برخی رویکردهای روانشناسی ارتباط پیدا میکند و طرحواره درمانی یکی از آنهاست. طرحواره درمانی توسط جفری یانگ، روانشناس آمریکایی، براساس رویکردهای شناختی، رفتاری، روانکاوی و تجربهای طراحی شد. در این یادداشت، نگاهی به کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید نوشتهی جفری یانگ داشتیم و براساس این کتاب، به معرفی طرحواره درمانی پرداختهایم. پس تا پایان، با ما همراه باشید.
تا به حال شده است که به روانشناس مراجعه کنید و او تلاش کند وارد گذشتهی شما شود؟ میتوانید بگویید زمانی که درگیر فکر کردن به کودکی خود میشوید، چه احساسی دارید؟ شاید بگویید هیچ احساسی. پس در این صورت، شما هنوز با گذشته مواجه نشدهاید یا شاید هم با آن کنار آمده باشید. اما اگر هیجاناتِ ضعیف یا شدیدی را احساس کردید یعنی شروع ماجراجویی؛ یک سفر مبهم و شاید ترسناک و تاریک اما به سوی یک هدف مشخص که با پیدا کردن نشانهها و حل و فصل قدم به قدم آن، به روشنایی و آزادی ختم میشود. این جمله شاید بهترین توصیف من از طرحواره درمانی باشد. طرحواره درمانی نمیگوید گذشته مهمتر از زمان حال است اما به آن بیشتر تاکید میکند. در واقع میگوید بسیاری از مسائل فعلی به خاطر گذشتهای است که نگذشته است. این همان چیزی است که در ادبیات روانکاوی به آن «تثبیت – fixation»، و در ادبیات طرحواره درمانی به آن تلهی زندگی یا طرحواره گفته میشود. تثبیت زمانی اتفاق میافتد که نیاز کودک یا بیش از اندازه و یا کمتر از اندازه برآورده شود و تلهها، براساس تجارب اولیه دوران کودکی شکل میگیرند. بنابراین، با اینکه طرحواره درمانی و روانکاوی هر دو به گذشته میپردازند اما بر موضوعات متفاوتی تاکید دارند، تعاریف متفاوتی ارائه مینمایند و در کل، هیچ ارتباطی به هم ندارند. یکی دیگر از تفاوتهای این دو، نوع و شیوهی درمان آنهاست؛ روانکاوان به نوعی، جراحی روانی انجام میدهند و هدف آن است تا شخصیت تغییر کند اما در طرحواره درمانی هدف حذف طرحوارهها نیست بلکه تلاش میشود تا از دامنهی تاثیرگذاری تله و در نتیجه، ایجاد مشکلات در زندگی فعلی کاسته شود. اگر چه هر دو دیدگاههای متفاوتی ارائه میدهند اما به اتفاق در مورد گذشته و اهمیت آن صحبت میکنند.
همانطور که گفته شد، منظور از گذشته در طرحواره درمانی، تجارب اولیه کودکی است که از دو رخداد شکل میگیرند:
این دو مورد در ارتباط با یکدیگر تلهی مربوط به آن نوع از ناکامی و تجربه را شکل میدهند و افکار شما را قالب میزند. به بیان دیگر، تلهها الگوی فکری شما میشوند و به فکرهای شما شکل میدهند. برای مثال، اگر شرایط در دوران کودکی به گونهای باشد که نتوانید احساس امنیت کنید، به احتمال زیاد تلههای رهاشدگی، بیاعتمادی/ بدرفتاری، محرومیت هیجانی و… شکل میگیرند و این فکر تا سالیان سال با فرد باقی میماند که دنیا و آدمها قابل اطمینان نیستند و روزی مرا رها خواهند کرد. شاید شما هم به این موضوع پی برده باشید که در برخی موقعیتها، رفتار و احساس یکسانی دارید و با کمی دقتِ بیشتر متوجه میشوید این موقعیتها از جهاتی مشابه هستند. در صورتی که این موقعیتها شرایطی ایجاد کنند تا به شکل ناخودآگاه و آزاردهنده، افکار، احساسات و رفتارهایی را چه برای خود چه دیگران، داشته باشید، به نظر میرسد شما در تلهی زندگی خود گیر افتادهاید.
زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده: جانت اس. کلوسکو
مترجم: ساره حسینی عطار
انتشارات: انتشارات شمشاد
برای آشنایی بیشتر با این تلهها میتوانید کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید را بخوانید. در این کتاب، جفری یانگ به معرفی ۱۱ تله پرداخته است و سپس برای مشخص شدن میزان فعال بودن هر تله در زندگی افراد، تستهایی را قرار داده است. پس از آنکه تلهها به ما معرفی شد و تستها را انجام دادیم، یانگ به ما روشهایی برای کنترل این تلهها میآموزد. کنترل آنها باعث میشود که کمتر در دام آنها بیفتیم و سعی کنیم بیشتر به مدیریت زندگی خودمان بپردازیم، بهطوری که واقعا به کمک این کتاب بتوانیم زندگی خودمان را بازآفرینی کنیم.
بخشی از کتاب صوتی زندگی خود را دوباره بیافرینید را بشنوید.
زندگی خود را دوباره بیافرینید
نویسنده: جفری ای. یانگ
گوینده:
انتشارات: انتشارات شمشاد
جفری یانگ در مدل درمانی خود به این موضوع تاکید میکند که «ممکن است افراد در شروع مشکلات خود نقش چندانی نداشته باشد، اما در تداوم مشکلات خود حتما نقش دارند». پس تمرکز اصلی در درمان، جلوگیری از تداوم اثرگذاری تلههاست. یانگ به پنج سازوکار (علت) تداوم طرحوارهها اشاره میکند:
در این پنج مورد، مورد دوم، یعنی انتخاب همسر، از اهمیت بیشتری برخوردار است و به نظر میرسد حال و هوای رابطهی عاطفی افراد با والدینشان در دوران کودکی به حال و هوای رابطهی عاطفی آنان با همسرشان انتقال مییابد که شامل دلایل زیر است:
پس از آنکه تله در کودکی افراد شکل گرفت، باورها تولید میشوند و افراد براساس آن انتخاب میکنند. زمانی که انتخابها مشکل ایجاد نمایند، افراد براساس همان طرحواره، راهکارهایی را جهت کنار آمدن با مشکل خود ابداع میکنند که از قضا راه گشا نخواهد بود. در نتیجه، مشکل تقویت (جدیتر) میشود. ارائهی راهکار ناکارآمد و به تبع آن، وخیمتر شدن مشکلات، در یک چرخهی معیوب قرار میگیرد که در نهایت فرد در برآوردهسازی نیازهایش (نیازهای هیجانی) ناکام شده و متوجه میشود انگار گذشته در حال تکرار شدن است؛ انگار همین اتفاق و همین احساسات را در کودکی نیز تجربه کرده است که البته خاصیت طرحواره همین است؛ الگویی قدیمی که مجموعهای از رفتارها را شکل میدهد. اما واضحترین نشانه یا نشانههایی که بتوان مشخص کرد آیا مشکل فعلی به علت طرحوارههاست یا نه، چیست؟ یانگ در ادامه به ویژگیهایی اشاره مینماید که خبر از وجود طرحواره میدهد:
برای آنکه دقیقتر متوجه سرنخهای وجود تله در خود شوید، موارد زیر را در خود بررسی کنید:
اما چرا رها کردن طرحوارهها تا این حد دشوار است؟ برای پاسخ به این سوال، پیشنهاد میکنم احساسات یک نوزاد را تصور کنید. تصور کنید به دنیایی چشم باز کردید که هیچ چیز از آن نمیدانید، دور و برتان هر چیزی به شکل عجیبی بزرگتر از شماست و در عین حال، واضح دیده نمیشود (بینایی نوزاد انسان تا مدتی بعد از تولد ضعیف است که به مرور بهتر میشود). تصور کنید هیچ چیز نمیدانید به جز صدای قلب مادر. ما بزرگترها وقتی به یک کشور غریبه سفر میکنیم، از اینکه آشنا نمیبینیم اضطراب میگیریم اما چون راههای کسب حمایت را میشناسیم بر آن غلبه میکنیم اما نوزاد تنها یک صدای آشنا دارد. به همین علت پس از تولد نوزاد را بر روی سینه مادر میگذارند تا نوزاد کمی آرام شود و احساس امنیت کند. نوزاد به مرور رشد میکند. تنها کسی که میشناسد مادر است چون شکم و رحم او برای اولین بار ثابت کردند بقای او را حفظ میکنند و مراقبش هستند. حال اگر در همین زمان مادر یا مراقب که به او عادت دارید شما را به یک باره رها کند و به گونهای باشد که نتوانید پیشبینی کنید او هست یا نه، امنیت شما به خطر میافتد و عمیقا احساس رهاشدگی خواهید داشت؛ پس برای همیشه این فکر را با خود خواهید داشت که دنیا جای ناامنی است، مراقبین و اولین مرکز عاطفی همیشه تو را ترک خواهند کرد و تو تنها خواهی شد. اولین طرحواره به همین سادگی شکل گرفت: طرحواره رهاشدگی.
چنین اتفاقی در ذهن نوزادِ انسان حکم لب پرتگاه مرگ ایستادن را دارد اما واقعیت تا این اندازه کشنده نیست. ذهن انسان طوری است که اگر در شرایطی قرار بگیرد که اضطرابزا باشد و نتواند به شکل بیرونی بر آن غلبه کند، از درون در برابر آن دفاع میکند اما قبل از آن، شما باید به طور رسمی بپذیرید و باور کنید شرایط واقعا تهدیدزاست (برای مثال: دنیا ناامن است و کسانی که مرا دوست دارند روزی میروند). سپس، دفاع میکنید (برای مثال: تا میتوانی به آنها بچسب تا نروند) و همین میشود که وقتی نوزاد به یک فرد بیستساله تبدیل میشود باورهایش برایش مشکل درست میکند چون با واقعیت فعلی همخوان نیست. بنابراین، طرحواره حکم حفاظ ایمنی است که فرد با آن احساس امنیت میکند. در فصل چهارم از کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید با سه سبک مقابلهای آشنا خواهید شد که اجمالا شامل تسلیم، فرار و حمله میباشد.
البته باید این نکته را در نظر داشت که همه چیز تقصیر عوامل بیرونی نیست؛ گاهی عوامل درونی شرایط را بدتر از آنچه که هست تفسیر میکنند. برای مثال خلق و خوی هر فردی به هنگام تولد، تا حد زیادی در نوع سازگاری او با دنیای جدید اثرگذار است. شاید شما هم دیده باشید که بعضی از نوزادان خیلی غریبی میکنند و خجالتی هستند اما برخی دیگر بسیار معاشرتی و همین تفاوت میزان نیاز نوزاد به امنیت را نشان میدهد؛ نوزاد خجالتی زودتر مضطرب میشود و نسبت به آن خیلی حساس است. خلق و خو مانند یک شناسنامه است که اگر والدین بتوانند آن را کشف کنند، کودک خود را حتی اگر دشوار باشد میپذیرند و نیاز او را تا روزی که کودک به قدر کافی مستقل شود، فراهم میکند.
یانگ در کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید ۱۱ طرحواره را معرفی کرد که شامل طرحوارههای رهاشدگی، بیاعتمادی/ بدرفتاری، محرومیت هیجانی، طرد اجتماعی، وابستگی، آسیب پذیری، نقص/ شرم، شکست، اطاعت، معیارهای سختگیرانه و استحقاق است. نکتهی قابل توجه این است که تلهها به ترتیبِ ذکر شده شکل میگیرند؛ یعنی برای مثال، تلهی رهاشدگی و بیاعتمادی/ بدرفتاری در سنین صفر تا دو سال و براساس برآورده نشدن نیاز به امنیت ایجاد میشود و علاوه بر آن، یکی از تلههای اساسی است که میتواند زمینهساز ایجاد تلههای دیگر باشد. در ادامه به توضیح مختصر هر طرحواره میپردازیم:
تا اینجا، به شکل خلاصه، به تلههای اصلی اشاره شد که برخی از این تلهها انواع دارند. توجه داشته باشید، پیدا کردن تلهها نیاز به دانش و تجربهی زیادی است. بنابراین، براساس تعاریف بالا خود را ارزیابی نکنید اما از آن به عنوان سرنخی استفاده کنید تا به سرنخ بعدی برسید. این را به یاد داشته باشید که در ابتدای این سفر هیچ چیز نمیدانید و تنها باید به دنبال سرنخها بگردید تا به اصل ماجرا برسید. بنابراین، باید وقت بگذارید، صبور باشید و آرام آرام با اصلاح اولین سرنخها شروع کرده و به ترتیب پیش بروید. با این حال، مطمئن باشید که با اصلاح هر سرنخ، اثر مثبت آن را احساس خواهید کرد. طرحواره درمانی عمیق است و بسیاری از مطالب، در این یادداشت اشاره نشد. امیدواریم این یادداشت شما را به مطالعه در این باره ترغیب کرده باشد. یک منبع خوب برای مطالعه در این باره کتاب زندگی خود را دوباره بیافرینید است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه