لوگو طاقچه
خرید کتاب صوتی با تخفیف
معرفی و نقد کتاب غرور و تعصب

خلاصه، نقد و نظرات درباره رمان غرور و تعصب

11,095 بازدید

غرور و تعصب شما را به یاد چه چیزی می‌اندازد؟ داستانی عاشقانه که خواندنش برای تمام علاقه‌مندان به ادبیات کلاسیک جهان، از واجبات است؟ یا رسوم دست‌وپاگیر و اغراق‌آمیز انگلیسی که عمل کردن بهشان، زندگی را هرچند کمی جذاب‌تر اما کسل‌کننده می‌کند؟ غرور و تعصب برای شما یادآور مردی زیباست که غرورش باعث می‌شود جذبش نشویم؟ یا خانواده‌ای پرجمعیت با پنج دختر که تنها فکر و ذکرشان، ازدواج کردن است؟ اگر سراغ اقتباس‌های سینمایی و تلویزیونی این داستان زیبا رفته باشید، احتمالا چیزهایی بیشتر از آن می‌دانید و اگر کتابش را خوانده باشید، حتما می‌توانید با یادآوری جزئیات زیبایش ساعت‌ها خودتان را سرگرم کنید. اما اگر دوست دارید کمی درباره‌ی خود کتاب، نویسنده و تاثیرگذاری‌هایش بر جهان ادبیات، کلمات و دنیای تصاویر بیشتر بدانید، تا پایان این نوشته همراه باشید.

خلاصه کتاب غرور و تعصب

جین آستن که خالق کتاب‌های ادبی بسیاری است، خودش به این موضوع اعتراف کرده است که در میان تمام کارهایش، غرور و تعصب، جایگاه خاصی دارد، همانطور که در میان خوانندگانش نیز همینطور است. این کتاب «بچه دلبند» نویسنده و تمام خوانندگانش است.

غرور و تعصب

نویسنده: جین آستین

مترجم: رضا رضایی

انتشارات: نشر نی

داستان درباره‌ی خانواده بنت و به خصوص دو دختر بزرگتر آن‌ها، جین و الیزابت است. خانم و آقای بنت پنج فرزند دارند و خانم بنت که همیشه نگران است بعد از مرگ شوهرش، چه بر سرشان می‌آید، سخت در تلاش است تا دخترانش را شوهر بدهد! اما این شور و شوق بیش از حدش، گاهی اوقات کار دستشان می‌دهد. در این میان، در یکی از مهمانی‌های رقص، جین با آقای بینگلی ثروتمند و خوش‌اخلاق و الیزابت با آقای دارسی ثروتمند و مغرور آشنا می‌شود و احتمالا همانطور که حدس می‌زنید، یا به خوبی می‌دانید، این آشنایی، آغاز تمام ماجراهای کتاب است.

عشقی که آغاز می‌شود، پیش‌داوری‌ها و قضاوت‌هایی که حقیقت را تیره و تار می‌کند، عاشقانه‌هایی که رنگ می‌بازند و دوباره از نو شکل می‌گیرند، شناختی که حقیقت را نشان می‌دهد و هزاران ماجرای دیگر که همه و همه سهمی در ساختن این اثر ادبی بزرگ دارند.

شخصیت‌های رمان غرور و تعصب و نقش آن‌ها در داستان

جین آستین با نگاهی ژرف و طنزی ظریف، جامعه‌ای را پیش چشم می‌گذارد که در آن، شخصیت‌ها نه صرفاً بازیگران یک روایت عاشقانه، بلکه نماینده‌ی اندیشه‌ها، باورها و تضادهای زمانه‌ی خویش‌ هستند. هر شخصیت، نقشی در آشکارساختن حقیقت روابط انسانی و کشمکش‌های طبقاتی دارد.

الیزابت بنت

الیزابت بنت، قهرمان اصلی رمان، تصویری زنده از زنی است که در میانه‌ی قرن نوزدهم، میان عقل و احساس، آزادی و محدودیت و عشق و غرور، راه خود را جست‌وجو می‌کند. او برخلاف بسیاری از زنان زمانه‌اش، تسلیم فشارهای اجتماعی و ازدواج‌های مصلحتی نمی‌شود و با جسارت و استقلال رأی، در برابر جریان‌های مسلط جامعه می‌ایستد. او زنی است شوخ‌طبع با ذهنی تیز که در هر گفت‌وگو ردی از هوش، نکته‌سنجی و طنز می‌گذارد؛ اما همین اعتماد به قضاوت خویش، گاه بزرگ‌ترین لغزش اوست؛ چراکه او هم مانند همه‌ی آدم‌ها، از دام پیش‌داوری در امان نمی‌ماند. نگاه تند و نقادانه‌اش به آقای دارسی و باور ساده‌دلانه‌اش به سخنان ویکهام نشان می‌دهد که حتی عقل‌گراترین انسان‌ها هم در سایه‌ی احساس و غرور، ممکن است حقیقت را نادیده بگیرند.

در لایه‌ای عمیق‌تر، الیزابت نماد زن مدرن در حال ظهور است؛ زنی که خود را نه در نسبت با مردان، بلکه در پرتو اندیشه، ارزش و عزت‌نفس خود تعریف می‌کند. او صدای تازه‌ای است که عشق را در پیوند با شناخت و احترام متقابل طلب می‌کند. رابطه‌ی او و دارسی با جدال غرور و پیش‌داوری آغاز و به درکی عمیق و انسانی از عشق ختم می‌شود؛ عشقی که نه بر مال و منزلت اجتماعی، بلکه بر بلوغ فکری و فروتنی استوار است.

آقای دارسی

دارسی، مرد ثروتمند و محترم رمان، تجسم غرور و محدودیت‌های اجتماعی قرن نوزدهم است که هم‌زمان با رشد شخصی و عشق حقیقی، تغییر و تکامل پیدا می‌کند. او در ابتدا مردی سرد و گاه مغرور به نظر می‌رسد؛ رفتارش باعث برداشت‌های اشتباه دیگران، از جمله الیزابت می‌شود و نخستین برخورد او با خانواده‌ی بنت‌ سرشار از پیش‌داوری‌های طبقاتی است. این غرور و خودبینی اولیه، همان نقطه‌ای است که داستان را پیش می‌برد.

دارسی نماد توانایی تغییر و تکامل انسانی است. او عاشق الیزابت می‌شود و پس از ردشدن پیشنهاد ازدواجش از سوی الیزابت، با بازنگری و شناخت اشتباهات خود، نه‌تنها شخصیتی بالغ و مسئولیت‌پذیر از خود نشان می‌دهد بلکه با دخالت در ماجرای لیدیا و ویکهام، صداقت و شرافت حقیقی‌اش را به نمایش می‌گذارد. دارسی در تقابل با ویکهام، ارزش‌های واقعی شرافت و اخلاق را نمایان می‌کند و نشان می‌دهد که حتی در جامعه‌ای طبقاتی، رشد شخصی و تغییر نگرش‌ها ممکن و ارزشمند است.

جین بنت

جین بنت، دختر بزرگ خانواده، نماد پاکی، زیبایی و مهربانی است و در عین ظرافت و ملاحت، استقامتی درونی دارد که او را از دیگران متمایز می‌کند. برخلاف خواهرش الیزابت که بر هوش و تیزبینی خود تکیه دارد، جین با آرامش، بردباری و مهربانی خود در برابر دشواری‌ها و رفتارهای نابجای اطرافیانش واکنش نشان می‌دهد. زیبایی او نه‌تنها توجه آقای بینگلی را جلب می‌کند، بلکه فروتنی و بی‌تکبر بودنش او را به زن نمونه‌ای که جامعه‌ی آن دوران انتظار داشت تبدیل می‌کند.  

آقای بینگلی

آقای بینگلی، مرد خوش‌سیما، ثروتمند و خوش‌رفتار، آغازگر حوادث در غرور و تعصب است؛ حضور او فضای داستان را دگرگون می‌کند و شور و هیجان را به زندگی آرام خانواده‌ی بنت می‌آورد. او تجسم نرمی، مهربانی و صفای باطنی است؛ برخلاف دوست نزدیکش، آقای دارسی، در او نشانی از تکبر و سردی دیده نمی‌شود. روحیه‌ی اجتماعی، لبخند صادقانه و رفتار خوشایندش باعث می‌شود در نخستین دیدار، دل بسیاری را به دست آورد. بینگلی عاشق جین بنت می‌شود و عشق ساده و بی‌ریا‌ی او تضادی زیبا با رابطه‌ی پیچیده و پرکشمکش دارسی و الیزابت دارد. او در برابر احساساتش صادق است و برخلاف بسیاری از مردان زمانه، عشق را فراتر از محاسبات طبقاتی می‌بیند. هرچند در آغاز تحت‌تأثیر قضاوت‌های اطرافیان، از جمله دارسی و خواهرانش، از معشوق خود فاصله می‌گیرد. داستان او و جین، با سادگی و خلوص خود، بازتابی از آرمان آستین درباره‌ی عشق راستین است؛ عشقی که بر پایه‌ی احترام متقابل، صفای دل و رهایی از قیدهای جامعه شکل می‌گیرد.

خانم بنت

خانم بنت مادری است که دغدغه‌ی اصلی‌اش آینده‌ی مالی و جایگاه اجتماعی دخترانش است. او در جهانی زندگی می‌کند که ازدواج، تنها راه نجات زن از فقر و بی‌اعتباری است و به همین دلیل، با شتاب در پی یافتن همسری ثروتمند برای هر یک از دخترانش است. همین نگرش مادی‌گرایانه، او را به چهره‌ای بدل می‌کند که از سر دلسوزی، فرزندانش را به مسیری می‌کشاند که گاه مایه‌ی شرمساری و زخم روح آنان می‌شود. بااین‌حال، پشت این ظاهر پر سروصدا، ترسی نهفته است؛ ترس از آینده‌ای که در آن دخترانش بی‌سرپرست و بی‌سرنوشت بمانند. او نماد زنی است که در چارچوب محدود جامعه‌ی خود، تنها ابزار بقا را در ازدواج می‌بیند.

آقای بنت

آقای بنت مردی است که به‌جای مشارکت فعال در امور خانواده، ترجیح می‌دهد تماشاگر باشد؛ تماشاگرِ آشوبی که گاه از بی‌عملیِ خود او برمی‌خیزد. او با پناه‌بردن به خلوت کتابخانه‌اش، از مسئولیت‌های پدری می‌گریزد و در نتیجه، خانواده را در معرض پیامدهای تصمیم‌های ناپخته و ساده‌لوحانه‌ی همسر و دخترانش رها می‌کند. جین آستین از طریق شخصیت او، نقدی ظریف بر مردان طبقه‌ی متوسط وارد می‌کند که به‌جای هدایت خانواده، در کنج عافیت‌طلبی خود پناه می‌گیرند.

لیدی کاترین دوبورگ

لیدی کاترین دو بورگ در غرور و تعصب چکیده‌ای از غرور طبقاتی و استبداد اشراف‌زادگان عصر خویش است. او زنی از طبقه‌ی اشراف است که خود را معیار نظم و منزلت اجتماعی می‌پندارد و بر این باور است که جایگاه و ثروت، نه‌تنها حق فرمان‌دادن به او می‌دهد، بلکه نشانه‌ای از برتری ذاتی است. جین آستین، این زن خودکامه  را به نماد طبقه‌ای بدل می‌کند که در برابر هرگونه دگرگونی اجتماعی مقاومت می‌ورزد. لیدی کاترین با لحنی آمرانه و رفتاری تحقیرآمیز، می‌کوشد جهان را مطابق میل خویش شکل دهد و هیچ صدایی را جز پژواک قدرت خود برنمی‌تابد؛ اما خواننده درمی‌یابد که پشت این نقاب اشرافیت، ناآگاهی، خودخواهی و نوعی پوچی پنهان است.

برخورد او با الیزابت بنت، میدان نمایش برخورد دو جهان است: یکی، دنیای اشراف و باور به خون و نسب؛ و دیگری، دنیای نویی که در آن هوش، منش و اصالت درونی، بر ثروت و تبار می‌چربد. لیدی کاترین می‌کوشد عشق الیزابت و دارسی را به بهانه‌ی نابرابری طبقاتی درهم بشکند، اما شکست او، پیروزی جهان‌بینی آستین است؛ جهانی که در آن شأن انسان از درون او می‌جوشد، نه از نشان خانوادگی‌اش.

آقای کالینز

کشیش کالینز، برادرزاده‌ی آقای بنت نه‌تنها وارث املاک خانواده بنت بلکه با رفتار متکلف و گفتار پرطمطراقش، نقدی زنده بر مناسبات طبقاتی و خود‌برتربینی اجتماعی در انگلستان قرن نوزدهم به شمار می‌رود. آستین با نگاهی ریزبینانه، کالینز را شخصیتی می‌سازد که بیش از آنکه شرور یا بی‌رحم باشد، مضحک و غافل از خویش است. او درحالی‌که خود را انسانی خردمند و با جایگاه می‌پندارد، از درک ابتدایی‌ترین احساسات و ظرافت‌های انسانی عاجز است.

جورج ویکهام

ویکهام افسری خوش‌پوش در آغاز ورودش به داستان، مانند قهرمانی دلربا و جذاب جلوه می‌کند؛ چهره‌ای فریبنده که با لبخند و سخنان سنجیده‌اش به‌سرعت دل‌ها را می‌رباید، به‌ویژه دل الیزابت بنت را. او به‌ظاهر مردی مؤدب، خون‌گرم و خوش‌رفتار است و روایت‌هایش از ظلم و بی‌عدالتی دارسی، تصویری قهرمانانه از خودش می‌سازد؛ اما همان‌گونه که درون‌مایه‌ی رمان آشکار می‌کند، ظاهر و باطن همیشه یکسان نیستند. آستین با مهارتی ظریف، نقاب از چهره‌ی او برمی‌دارد و چهره‌ی واقعی‌اش را نمایان می‌سازد: مردی خودخواه، دروغ‌گو و فرصت‌طلب که از راه بازی با احساسات دیگران در پی کسب ثروت و اعتبار است.

ویکهام در حقیقت تجسم فریب ظاهری و فساد پنهان جامعه‌ای است که ظاهر خوب را به‌جای شرافت و صداقت می‌نشاند. آستین از طریق شخصیت او هشدار می‌دهد که در دنیای پرزرق‌وبرق ظواهر، تشخیص خوبی از شر و صداقت از فریب، تنها با خرد و تجربه ممکن است.

نقد کتاب غرور و تعصب

رمان غرور و تعصب جین آستین، چه برای خوانندگان وفادار ادبیات کلاسیک، چه برای کسانی که تنها نسخه‌ی سینمایی آن را دیده‌اند، سفر به جهانی است که در آن عشق و منطق، غرور و داوری در جدالی بی‌پایان هستند. آستین در این اثر، با چشمانی تیزبین و نثری آکنده از طنازی، پرده از مناسبات طبقاتی و پیش‌داوری‌های اجتماعی دوران خویش برمی‌دارد. او نشان می‌دهد که چگونه احساس، اگر در حصار غرور گرفتار شود، کور می‌شود و چگونه قضاوت، اگر با شناخت همراه نباشد، به بی‌انصافی می‌انجامد.

غرور و تعصب تنها رمان عاشقانه خارجی نیست، بلکه مرثیه‌ای است بر خودخواهی‌ها، هشدار برای قضاوت‌های سطحی و درعین‌حال ستایش قدرت دگرگون‌کننده‌ی عشق. این اثر، با زبانی ساده اما نافذ به خواننده یادآور می‌شود که بزرگ‌ترین پیروزی انسان نه در ثروت و جایگاه اجتماعی، بلکه در غلبه بر غرور و تعصب درونی و رسیدن به بلوغ احساسی و اخلاقی است. به همین دلیل این رمان، پس از گذشت بیش از دو قرن، همچنان زنده و دلنشین مانده و در هر نسل، خوانندگانی  را شیفته‌ی خود می‌کند.

غرور و تعصب

نویسنده: جین آستِین

گوینده: سحر بیرانوند

انتشارات: آوانامه

نقاط قوت

  • خلق شخصیت‌های عمیق و ماندگار مانند الیزابت بنت و دارسی که فراتر از زمان و مکان به نماد غرور، شناخت و تحول درونی تبدیل شدند.
  • نقد جامعه‌ی طبقاتی و ازدواج‌های مصلحتی از طریق تیزبینی جین آستین و زبان آمیخته‌ با شوخ‌طبعی او.
  • روایت واقع‌گرایانه از جایگاه زن و نشان‌دادن محدودیت‌های زنان در جامعه‌ی مردسالار؛ در عین حال خلق شخصیتی مستقل و آزاداندیش مانند الیزابت.
  • تحول تدریجی شخصیت‌ها و رسیدن به خودشناسی که درس اخلاقی برای مخاطبان دارد.

نقاط ضعف

·   ریتم کند داستان، کم‌حادثه بودن و تمرکز بر گفت‌و‌گوها گاه روایت را از شور و هیجان دور کرده است.

·   باوجود جسارت آستین، پایان داستان همچنان در چارچوب سنتی «ازدواج به‌عنوان رستگاری» باقی می‌ماند. گویی سرنوشت زنان به ازدواج وابسته است.·   تمرکز رمان بر طبقه‌ی متوسط رو به بالا، دوری از طبقات فرودست و محدود بودن دایره‌ی اجتماعی تصویر ارائه‌شده از جامعه را تا حدی محدود کرده است.

درون‌مایه غرور و تعصب

هسته‌ی اصلی رمان، همان‌گونه که عنوانش نشان می‌دهد، حول دو نیروی متقابل غرور و پیش‌داوری می‌چرخد. آستین نشان می‌دهد که چگونه غرور می‌تواند انسان را در برابر حقیقت کور کند و چگونه پیش‌داوری‌ها مانع شناخت عمیق دیگری می‌شوند. درعین‌حال، عشق در این رمان نه احساسی زودگذر بلکه فرایندی دشوار و پرپیچ‌وخم است که تنها از مسیر رشد شخصی و تغییر نگرش حاصل می‌شود. درون‌مایه‌ی کتاب، کشف خویشتن و عبور از سدهای اجتماعی و روانی برای رسیدن به شناخت متقابل است. در پس قصه‌ی عاشقانه‌ی الیزابت و دارسی، صدای پرقدرتی از عدالت اجتماعی، ارزش فردیت و ضرورت نگاه نقادانه به قواعد تحمیلی جامعه شنیده می‌شود. غرور و تعصب داستانی است درباره‌ی رشد انسان؛ درباره‌ی آنکه چگونه عشق، ما را وادار می‌کند تا از برج غرور پایین بیاییم، پیش‌داوری‌های خود را بشکنیم و با چشمانی تازه، دیگری را ببینیم.

زمان رمان و بستر تاریخی، اجتماعی و سیاسی

غرور و تعصب در اوایل قرن نوزدهم نوشته شد و نخستین‌بار در سال ۱۸۱۳ منتشر گردید. بستر تاریخی آن، دوران پس از انقلاب صنعتی است؛ عصری که در انگلستان تغییرات طبقاتی، افزایش ثروت طبقه متوسط و فشارهای سنگین بر زنان برای ازدواجی مناسب را رقم می‌زد. زنان در آن دوران به‌ندرت فرصت انتخابی جز ازدواج داشتند چراکه قانون و عرف آنان را به حاشیه رانده بود. آستین در دل چنین فضایی، داستانی خلق می‌کند که هم لطافت عاشقانه دارد و هم نقد اجتماعی. او با نگاهی زنانه و جسورانه، محدودیت‌ها را برملا می‌کند و در سکوتی ظریف، نوعی مقاومت نرم را پیش می‌برد.

فضاسازی و لوکیشن

رمان به طور عمده در حومه‌ی آرام و سبز انگلستان روایت می‌شود؛ خانه‌های بزرگ روستایی، سالن‌های رقص محلی، و ملک‌های اشرافی  مانند پمبرلی نه‌تنها مکان‌ رویدادها، بلکه شخصیت‌هایی زنده‌اند که در شکل‌گیری داستان نقش دارند. آستین با قلمی ساده اما دقیق، این فضاها را چنان ملموس توصیف می‌کند که خواننده احساس می‌کند در کنار الیزابت در باغ‌های پرطراوت یا در تالارهای باشکوه قدم می‌زند. فضاسازی در این رمان به‌نوعی ابزار نویسنده برای نشان‌دادن فاصله‌ی طبقاتی، تفاوت سلیقه‌ها و جهان‌بینی شخصیت‌ها است.

هدف و پیام‌های اصلی کتاب غرور و تعصب

·   غرور و پیش‌داوری موانع عشق‌ هستند و تا زمانی که افراد از آن رها نشوند، نمی‌توانند حقیقت یکدیگر را ببینند.

·   اهمیت شناخت خویشتن و اینکه همین شناخت است که زمینه‌ی تحول را فراهم می‌کند.

·   برتری عشق مبتنی بر احترام و برابری؛ همین است که الیزابت حاضر نیست به‌خاطر ثروت یا شأن اجتماعی ازدواج کند؛ او عشق را زمانی می‌پذیرد که احساس احترام و درک متقابل کند.

·   نقد طبقات اجتماعی و فشارهای سنتی بر زنان

ژانر غرور و تعصب و سبک نگارش

سبک نگارش جین آستین در این اثر، متمایز و پیشرو است. او با بهره‌گیری از نثری ساده اما آکنده از ظرافت، توانسته است میان گفت‌وگوهای زنده و توصیف‌های دقیق توازن برقرار کند. طنز اجتماعی، کنایه‌های پنهان و دیالوگ‌های هوشمندانه، در خدمتِ ترسیم واقعیت‌های زندگی طبقه‌ی متوسط و اشراف انگلستان قرار می‌گیرد. آستین از گفتمان غیرمستقیم آزاد استفاده می‌کند؛ روشی که به او اجازه می‌دهد تا اندیشه‌ها و احساسات درونی شخصیت‌ها را بی‌واسطه و درهم‌تنیده با روایت بیرونی بیان کند.

گرچه رمان غرور و تعصب را عاشقانه‌ی کلاسیک می‌دانند، در ژانر، این اثر را می‌توان در دسته‌ی Bildungsroman «رمان تکوین شخصیت» که برخی به آن رمان تربیتی هم می‌گویند، جای داد؛ زیرا هم الیزابت بنت و هم آقای دارسی در طی روایت دگرگون می‌شوند، می‌آموزند و از سطحی‌نگری و پیش‌داوری به‌سوی بلوغ فکری و اخلاقی گام برمی‌دارند. بااین‌حال، وجه عاشقانه‌ی اثر نیز بسیار پررنگ است؛ عشقی که نه صرفاً حاصل احساس، بلکه نتیجه‌ی شناخت، فروتنی و تغییر است.

روایت و زاویه دید

در رمان غرور و تعصب، جین آستین با بهره‌گیری از زاویه دید و شیوه‌ی روایت خاص خود، داستانی چندلایه و را خلق کرده است. او از راوی دانای کل استفاده می‌کند؛ راوی‌ای بیرون از ماجرا که به ذهن و احساسات شخصیت‌ها دسترسی دارد و روابط و موقعیت‌های اجتماعی را ترسیم می‌کند. بااین‌حال، آستین بیشتر رخدادها را از دیدگاه الیزابت بنت روایت می‌کند. در نتیجه، ما از خلال ذهن او به جهان داستان نگاه می‌کنیم و برداشت‌های شخصی‌اش را تجربه می‌کنیم حتی اگر این برداشت‌ها اشتباه باشند. با این انتخاب، جین آستین نشان می‌دهد چگونه قضاوت‌های شتاب‌زده و پیش‌داوری‌ها می‌توانند درک انسان را از حقیقت دگرگون کنند؛ بنابراین، زاویه دید در این رمان تنها وسیله‌ای برای روایت نیست، بلکه ابزاری است برای نقد اجتماعی و روان‌شناختی؛ آستن با آن نه‌تنها جهان بیرون، بلکه دگرگونی درونی شخصیت اصلی را نیز به تصویر می‌کشد.

نظرات خوانندگان درباره کتاب غرور و تعصب

بر اساس بررسی نظرات کاربران در طاقچه، بیشتر خوانندگان از این اثر به‌عنوان یک رمان عاشقانه خارجی و ماندگار یاد کرده‌اند. بسیاری از مخاطبان معتقدند جین آستین با ظرافت و دقت زیاد، دنیایی ساخته که در آن شخصیت‌ها واقعی، باورپذیر و همراه با ضعف‌ها و فضیلت‌های انسانی‌اند. به باور خوانندگان، این کتاب نه‌تنها یک داستان عاشقانه است، بلکه اثری درباره‌ی شناخت خود و ارزش عقل و اصالت در روابط انسانی است. بسیاری از کاربران هم گفته‌اند که توصیفات دقیق و تصویرپردازی‌های آستین باعث می‌شود خواننده احساس کند در حال تماشای یک فیلم است و همین ویژگی باعث جذابیت نسخه‌ی صوتی آن نیز شده است.

برخی از خوانندگان از کند بودن روند داستان در بخش‌هایی از کتاب انتقاد کرده‌اند و گفته‌اند بعضی قسمت‌ها طولانی و تکراری است. باوجوداین، بیشتر کاربران باور دارند همین ریتم آرام، فرصتی برای درک بهتر گفت‌وگوها و شخصیت‌ها فراهم می‌کند. در مجموع، دیدگاه‌ها نشان می‌دهد که غرور و تعصب هنوز هم پس از دو قرن، اثری خواندنی و تأثیرگذار است.

می‌توانید جملات معروف کتاب غرور و تعصب را، که از روی ترجمه‌ی رضا رضایی توسط خوانندگان آن گردآوری شده است، در طاقچه بخوانید.

جایگاه و تأثیر رمان غرور و تعصب در ادبیات

غرور و تعصب، نه‌تنها یکی از شاهکارهای ادبیات انگلستان، بلکه سنگ بنای تحول در رمان‌نویسی قرن نوزدهم است. جین آستین در روزگاری قلم ‌به‌دست گرفت که رمان هنوز جایگاه جدی در سنت ادبی نداشت و نوشتن برای زنان امری حاشیه‌ای و جسورانه شمرده می‌شد. اما او با نثری روشن، طنزی پنهان و نگاهی نقادانه، جهان زنانه را از پشت دیوارهای خانه به عرصه‌ی گفت‌وگوهای اخلاقی، اجتماعی و انسانی کشاند. ازاین‌رو، غرور و تعصب را می‌توان یکی از نخستین رمان‌هایی دانست که در آن زنی نویسنده، با نگاهی زنانه و تحلیلی، ساختارهای مردسالار جامعه را به چالش می‌کشد.

جین آستین با کنارگذاشتن قهرمانان افسانه‌ای و تراژدی‌های دور از واقعیت، شخصیت‌هایی آفرید که از گوشت و خون، غرور و تردید ساخته شده‌اند. الیزابت بنت، زنی است که فکر می‌کند، داوری می‌کند و اشتباه می‌کند  و همین انسان بودن، او را از قهرمانان بی‌نقص پیشین متمایز می‌سازد.

از نظر سبک، نثر آستین الگویی برای نویسندگانی چون شارلوت برونته، جرج الیوت و حتی ویرجینیا وولف شد؛ نویسندگانی که بعدها از طریق نگاه زنانه و روان‌شناختی، جهان درون را کاویدند. طنز ظریف و گفت‌وگوهای سنجیده‌ی او، به الگوی نگارش بسیاری از رمان‌نویسان تبدیل شد؛ و نگاه انتقادی‌اش به طبقه، جنسیت و ازدواج، راه را برای رئالیسم اجتماعی باز کرد.

درباره نویسنده غرور و تعصب

جین آستن نویسنده غرور و تعصب است و اگر او را مادر رمان‌نویسی بدانیم، چندان بیراه نگفته‌ایم. او در دورانی که رمانتیک غالب بود، دست به سنت‌شکنی زد و رمان‌هایی رئال و واقع‌گرایانه خلق کرد. هرچند حساسیت او درباره آثارش آنقدر زیاد بود که بارها و بارها آن‌ها را بازنویسی می‌کرد و در نهایت به دست چاپ می‌سپرد. اما انتشار هم به این سادگی‌ها نبود. کتاب‌ها بعد از سال‌ها رد شدن توسط ناشران مختلف، در نهایت بدون نام نویسنده منتشر می‌شدند.

رضا رضایی که یکی از مترجمان کتاب‌های جین آستن از جمله کتاب غرور و تعصب است، درباره او اینطور گفته است: «اگر به دنیای ادبیات انگلیسی‌زبان نگاهی بیندازیم، درمی‌یابیم که بعد از شکسپیر، بیشترین نقد و بررسی روی آثار جین آستن صورت گرفته است. علاوه بر این، آثار او، هم توانسته‌اند که نظر منتقدان را به خود جلب کنند و هم مخاطبان عام را به سوی خود جذب کرده‌اند. حالا دویست سالی از نوشتن این کتاب‌ها گذشته است اما این آثار هنوز هم در سراسر جهان، خواننده دارند.»

زندگی شخصی جین آستن

جین آستن، نویسنده‌ی غرور و تعصب، هفتمین فرزند یک کشیش بود. او در تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۷۷۵ در استیونتون، همپشر، ناحیه‌ای در جنوب شرقی انگلستان، متولد شد. پدرش را در سال ۱۸۰۵ از دست داد. همراه با مادرش چندین بار به چند نقطه مختلف نقل مکان کرد و در نهایت تصمیم گرفت تا در همپشر ماندگار شود. هرچند در سال‌های بعدی به بیماری مبتلا شد و دوباره به محلی، در نزدیکی محل زندگی دکترش نقل مکان کرد. او در طول زندگی‌اش، چندبار به لندن سفر کرد. در نهایت در ۱۸ ژوئیه ۱۸۱۷ زندگی را بدرود گفت. عکسی که از او می‌بینیم، پرتره‌ای است که خواهرش، کاساندرا کشیده است و نکته جالب درباره زندگی شخصی او این است که هرگز ازدواج نکرد.

جین آستن زندگی منزوی داشت. اوقاتش را به نوشتن سپری می‌کرد و از نوجوانی به این کار مشغول بود. اما حتی با همین محدودیت‌ها هم به خوبی توانسته بود مردم، روحیات و اخلاق آن‌ها را بشناسد و در آثارش بازتاب دهد. او طنزی ظریف را در آثارش وارد کرده است و گاهی نیز، با روحیه انتقادی از جامعه آن روز انگلستان، قلم زده است.

عقل و احساس (Sense and Sensibility)، غرور و تعصب (Pride and Prejudice)، منسفیلد پارک (Mansfield Park) و اما (Emma)، رمان‌هایی هستند که در زمان حیات نویسنده منتشر شدند.

دو رمان نورثنگر ابی (Northanger Abbey) و ترغیب (Persuasion) یک سال بعد از مرگ نویسنده منتشر شدند و سه اثر دیگر نیز از او به جا مانده است که البته ناتمام مانده‌اند: سندیتن (Sanditon)، لیدی سوزان (Lady Susan) و واتسن‌ها (The Watsons).

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

جایگاه زنان در کتاب‌های جین آستن

احتمالا شما هم متوجه این نکته شده‌اید: تقریبا در تمام آثاری که از آستن موجود است، زنان و ازدواجشان، نقشی پررنگ دارد. همین موضوع هم سبب شده تا خیلی‌ها، از این موضوع، به عنوان بهانه‌ای برای خرده گرفتن به آثار او استفاده کنند و او را نویسنده‌ای بدانند که ازدواج را تنها دغدغه زنان بداند. اما سوال این است که این موضوع تا چه حد حقیقت دارد؟ آیا می‌توان باور داشت که نگاه نویسنده به زنان اینطور بوده است؟

برای پاسخ دادن به این سوال به راحتی می‌توانیم به آثار جین آستن رجوع کنیم و میان شخصیت‌های مختلف کتاب‌هایش، به دنبال جواب بگردیم. آیا همه آنان تنها راه نجات را در ازدواج کردن می‌دانند؟ مسلما نه. جالب این است که او، همیشه در تلاش بود تا در کنار نوشتن از احساسات، پای عقل را هم به نوشته‌هایش باز کند. تصمیمات را به دور از احساس‌گرایی مطلق بگیرد و نگاه منطقی به تمام قضایا داشته باشد. آن هم در دوره‌ای که سبک ادبی غالب، رومانتیک بوده و بازار نوشته‌های پرسوزوگداز عاشقانه و توصیفات طولانی، پر رونق!

این نکته را هم باید در نظر داشت که اگر آثار جین آستن را در بستر جامعه و روزگار خودش بررسی کنیم، درمی‌یابیم که نوشته‌های او، به دیده شدن زنان، بسیار کمک کرده است. او با نوشتن از زنان، دغدغه‌ها، مسائل و چالش‌هایی که با آن‌ درگیر بودند، قدم بزرگ و موثری برداشت تا به جامعه بفهماند قشر بزرگی از اعضای آن، نادیده و ناشناخته هستند و زمان دیدن آنان و روبه‌رو شدن با مسائلشان فرا رسیده است.

در همان سال‌هایی که جین آستن می‌نوشت، نویسندگان زن دیگری هم بودند. هرچند همه آن‌ها بخت و اقبال آستن را در خوانده و شناخته شدن نداشتند. اما البته کتاب‌های او به دلیل دیگری هم دیده شدند و این مسئله تا همین امروز هم، ادامه دارد: در تمام کتاب‌های او، شخصیت اصلی و قهرمان داستان، زن است. حال باید دوباره برگشت و به این سوال پاسخ داد. آیا تنها دغدغه زنان در این داستان‌ها، ازدواج کردن است؟

اقتباس‌های سینمایی از غرور و تعصب

تبدیل کردن کتاب‌ها به فیلم و سریال، کار سختی است. باید تمام ظرافت‌هایی را که در نوشته وجود دارد به تصویر کشید و از طرف دیگر، همیشه، عواملی محدودکننده و دست‌وپاگیر وجود دارند که اثر را کوتاه و جزئیات را حذف می‌کنند. با این حال، اقتباس‌های موفقی از غرور و تعصب وجود دارد که باهم به مرور آن‌ها می‌پردازیم.

فیلم سینمایی غرور و تعصب (سال ٢٠٠۵)

این فیلم به کارگردانی جو رایت (Joe Wright) و با بازی کیرا نایتلی (Keira Christina Knightley) در نقش الیزابت بنت و متیو مک فادین (Matthew Macfadyen) در نقش آقای دارسی در سال ٢٠٠۵ ساخته شد و موفق شد تا جوایز و افتخاراتی مانند بهترین طراحی لباس و صحنه، بهترین موسیقی متن، بهترین فیلم موزیکال شود و کیرا نایتلی هم به عنوان بهترین بازیگر نقش اول زن در جایزه گلدن گلوب اعلام شد.

سریال غرور و تعصب

شاید این سریال را از زمانی که در شبکه بی‌بی‌سی پخش می‌شد به یاد داشته باشید. یکی دیگر از اقتباس‌های این رمان که البته به صورت یک سریال درآمده بود و در سال ۱۹۹۵ ساخته شده بود. این سریال با هنرمندی جنیفر ایله (Jennifer Anne Ehle) در نقش الیزابت بنت و کالین فرث (Andrew Firth Colin) در نقش آقای دارسی در شش قسمت پخش شد و طرفداران بسیاری هم پیدا کرده بود.

گشمده در دنیای جین آستن

دنیایی که جین آستن خلق کرده است، آنقدر زیبا است که همیشه مایه الهام نویسندگان دیگر است. این سریال انگلیسی نیز با الهام از دنیای عاشقانه و زیبای او ساخته شد و ماجرای دختری است که با خواندن کتاب‌های جین آستن و پناه بردن به غرور و تعصب محبوبش، در رویایی غرق می‌شود: ای کاش او هم عشقی آتشین و عمیق مانند عشق الیزابت بنت و ویلیام دارسی پیدا می‌کرد. هرچند هرگز فکر نمی‌کند که این رویا به حقیقت بپیوندد اما می‌تواند از طریق دری در حمام خانه‌اش به دنیای غرور و تعصب برود…

جمع‌بندی

غرور و تعصب در حافظه‌ی جمعی خوانندگان جهان و دوستداران ادبیات کلاسیک جایگاهی احساسی یافته است. این رمان با گذشت قرن‌ها، هنوز با مخاطبانش سخن می‌گوید؛ زیرا دغدغه‌هایش جاودانه‌اند؛ شناخت خود، گذشتن از داوری‌های نادرست و یافتن عشقی که بر پایه‌ی احترام بنا شده باشد. هر نسلی در الیزابت و دارسی بازتابی از خویشتن را می‌یابد: نبرد میان غرور و عشق، میان عقل و احساس. رمان عاشقانه‌ی غرور و تعصب تنها قصه‌ای از گذشته نیست، بلکه آیینه‌ای از زندگی امروز ماست؛ چراکه انسان هنوز در پی همان حقیقتی است که جین آستین باور داشت و آن این است که راه عشق، از گذرگاه شناخت خویش می‌گذرد.

اگر این کتاب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم از قفسه «کتاب‌هایی مثل غرور و تعصب» دیدن کنید تا کتاب بعدی خود برای مطالعه را پیدا کنید.

11,095 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
خرید کتاب صوتی با تخفیف

من صدف کاظمی هستم. سال 1374 در تهران به دنیا آمدم. از دوران کودکی به کتاب خواندن علاقه داشتم و همیشه رویای کارهایی را در سرم می‌پروراندم که به نوعی با کتاب خواندن در ارتباط باشد. تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی و همچنین گذراندن دوره‌ی ادبیات کودک شورای کتاب کودک دنیای جدیدی را به من معرفی کرد. دنیایی که در آن می‌شد قصه‌ها و بچه‌ها را پیوند داد. نوشتن از کتاب‌ها و معرفی کتاب را در صفحه‌ی اینستاگرام خودم آغاز کردم. اما بعدتر این کار را به شکلی حرفه‌ای‌تر در وبسایت طاقچه با مرور و معرفی کتاب‌ها و وبلاگ طاقچه با نوشتن یادداشت‌هایی درباره‌ی کتاب‌ها ادامه دادم. برای وبسایت‌های دیگری مانند وینش، دانای کل و آوانگارد هم نوشته‌ام و می‌نویسم. یادداشت‌هایی که برای وبلاگ طاقچه نوشته‌ام، بیشتر معرفی کتاب‌هایی است که ممکن است در موقعیت‌های مختلف به کار آدم‌ها بیاید؛ کتاب‌هایی برای آدم بزرگ‌ها، نوجوان‌ها و بچه‌ها: هر آدمی که دوست دارد زندگی دیگری را هم تجربه کند یا از لابه‌لای قصه‌ها دنبال مرهمی برای دردهایش باشد. اما علاقه‌ام به رابطه ساختن میان آدم‌ها و کتاب‌ها محدود به نوشتن نیست. برگزاری کارگاه‌های کتابخوانی برای بزرگسالان و کودکان هم بخش مهمی از کاری است که انجام دادم و تجربه‌های شگفت‌انگیزی برایم ساخته است. کتاب خواندن برای بچه‌ها و کتابخانه ساختن در شهرهای مختلف، آرزوی زیبا و بزرگ من است و همراهی با پروژه‌ی بی‌مرز موسسه‌ی ازتا، من را یک قدم به ساختن آرزویم نزدیک‌تر کرده است.


اشتراک گذاری یادداشت
4 1 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه