داس مرگ
نویسنده: نیل شوسترمن
مترجم: آرزو مقدس
انتشارات: انتشارات پرتقال
همه ما چیزهایی از «مدینه فاضله»، «آرمانشهر»، «یوتوپیا» و… شنیدهایم و تقریبا میدانیم که این کلمات در توصیف دنیایی کامل و ایدهآل به کار میرود. جایی که زندگی در حد کامل رفاه و آسایش و امنیت در جریان است و رضایت در دلها و چشمها جاری است؛ اما آیا تابهحال در مورد «دیستوپیا» چیزی شنیدهاید؟ دیستوپیا که در مقابل یوتوپیا تعریفشده همان «پادآرمانشهر»، «تباه شهر»، «مدینه فاسده»، «مدینه ضاله» و «ویرانشهر» تعریفشده است. دیستوپیا هم یک جامعهای خیالی است با ویژگیهای منفی. جایی که زندگی در آن آرزوی هیچکس نیست. این مفهوم چه در ادبیات و چه در صنعت سینما و تصویر دستمایه داستانهای تخیلی بسیاری شده است؛ و البته که برخی از این آثار به اقتباس از یکدیگر بودهاند. چنین آثاری معمولا ماحصل تلاش و تفکر نویسندگانی هستند که آنها را «آیندهگرا» مینامند. آنهایی که دنیایی را در قرنهای پیش رو تصویر میکنند و هرکدام با توجه به گرایش و علایق خود آن دنیا را تحت تاثیر امری خاص میبینند و بر اساس همین نوع نگرش آن زندگیِ در آینده را برای خوانندگان اثر خود شرح میدهند. اگرچه بسیاری از این نویسندگان تاثیر تکنولوژی و چیرگی آن بر انسان و یا پیشرفت علم پزشکی و غلبه تغییر ژن را بر آدمی، موضوع محوری داستانهای خود قرار دادهاند اما درنهایت به مباحثی چون اخلاق، انسانیت، احساس و… رسیده و مشکلات به وجود آمده را تحت تاثیر کمرنگ شدن این ویژگیها میدانند و قهرمان داستانشان در پی دست یافتن به همین موضوعات به مقابله با آن جامعه بیتفکر و فرورفته در منجلابِ از خود بیخودشدگی، برمیخیزد.
داس مرگ
نویسنده: نیل شوسترمن
مترجم: آرزو مقدس
انتشارات: انتشارات پرتقال
داستانهای دیستوپیایی مورد علاقهی بسیاری از افراد هستند. جوامع آشفتهای که بهعنوان مدینهی فاضله نگریسته میشوند، میتوانند بستر مناسبی برای نوشتن در باب دیدگاههای مردم عادی باشند که علیه ساختار اجتماعی تحمیلی مبارزه میکنند. داس مرگ یکی از آن داستانهای دیستوپیایی است که روند متفاوتی را دنبال کرده است. سیترا و روآن در دنیایی زندگی میکنند که مرگ طبیعی تقریبا از آن حذف شده و قاتلانی به نام داس، خارج از قوانین برای مدیریت جمعیت عمل میکنند. چنین وضعیتی، بدون تردید بههمریخته است، بااینحال، سیترا و روآن بهطور کامل، بخشی از مقاومت چنین جامعهای نیستند. آنها نیز در حال آموزش دیدن هستند؛ درواقع آنها نیز قاتلان حرفهای بالقوهای هستند که قرار است از ابزار مرگ روی جمعیتی بیاطلاع، استفاده کنند. بنابراین، چگونه میتوان تصمیم گرفت که آنها انسانهای خوبی هستند یا بد؟
«دنیای قشنگ نو» تصویری از آیندهای است که همهچیز تحت کنترل است و هر اتفاقی حتی خلق انسان تحت نظر و برنامهریزیهای از پیش تعیینشده هستند. انسانها در ردههای مختلف هوشی و توانایی دستهبندیشده و هر رده بهرهای از این امر دارد. کارخانههای انسانسازی انسان را طبق اصولی از پیش دستکاریشده و بر اساس منطقی که آن جامعه دارد میسازند؛ یک تولیدِ وسیع که از پیشرفت علم ژنتیک در راستای اهداف جامعه بهره برده است. در این دنیا روابط شکل دیگری به خود گرفته و آنچه ما در دنیای خود تجربه کرده و ارج مینهیم در آن دنیا نقش و جایی ندارد. این تصویر نمایانگر دنیایی تحت کنترل همهجانبه است. افراد گویی شستشوی مغزی دادهشده و از همه نظر تحت اختیار قرارگرفتهاند. آنها قدرت تفکر و تعقل نداشته و مصرفکنندههایی در خدمت پیشبرد اهداف جامعهاند. در این گستره متفاوت اما داستان ازآنجایی جذاب میشود که برخی از این انسانهای تولیدشده تفاوتهایی با دیگران دارند.
«دنیای قشنگ نو» را اثری قابلتوجه از «آلدوس هاکسلی» و حتی مشهورترین اثر او میدانند. داستانی که اگرچه از دنیایی غیرواقعی میگوید اما تصویری که به ما ارائه میدهد، تلخ و گزنده است. بسیاری این کتاب را با رمان ۱۹۸۴ نوشته جرج اورول قیاس میکنند و برخی شرایط توصیفشده در هرکدام از این داستانها را با دنیای حاضر مقایسه میکنند تا ببینند چه میزان ازآنچه در این کتابها تصویر شده اکنون محقق شده است.
بخشی از کتاب صوتی دنیای قشنگ نو را بشنوید.
دنیای قشنگ نو
نویسنده: آلدس هاکسلی
گوینده: متین بختی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
فارنهایت ۴۵۱
نویسنده: ری برادبری
مترجم: معین محب علیان
انتشارات: انتشارات میلکان
اگر کتاب نخوانیم چه اتفاقی میافتد؟ اگر کتاب خواندن ممنوع شود چطور؟ میان این دو دنیا فاصله بزرگی است که تصویر دوم بیشک بسیار هولناکتر از نخستین است. «فارنهایت ۴۵۱» رمانی علمی تخیلی است که همین دنیای دوم را تصویر کرده است. جامعهای که در آن کتابها را از بین میبرند و دارندگان کتاب مجرم محسوب میشوند و کار آنها به محاکمه میکشد. ازنظر منتقدان «فارنهایت ۴۵۱» داستانی تخیلی با بنمایه سانسور و حذف کتاب از جامعه انسانی است و این در حالی است که «ری بردبری»، نویسنده کتاب، آن را اثری در باب تاثیر تکنولوژی بر زندگی انسان و بیبدیل بودن نقش رسانههای مکتوب میداند. جایی از قول او درباره این کتاب اینگونه نقلشده که: «آینده را پیشبینی نمیکردم بلکه در حال تلاش برای جلوگیری از آن بودم».
در آرمانشهر معکوسی که در این کتاب تصویر شده تفکر، رشد و آزاداندیشی جایی ندارد و خواندن و یا حتی داشتن کتاب جرم محسوب میشود. افراد این جامعه روح، جان و روان خود را واگذار کرده و به موجوداتی تبدیلشدهاند که زندگی را با داروهای شادیآور میگذرانند.
«ری بردبری» برای فارنهایت ۴۵۱ خود که ازنظر بسیاری از برجستهترین رمانهای قرن بیستم است، موفق به کسب جوایز ادبی مختلفی شده است. داستان چنان تازه و جذاب مینمود که بعدها فیلمی با همین نام و به اقتباس از این کتاب ساخته شد و تماشاگران زیادی از آن استقبال کردند.
مزرعهی حیوانات
نویسنده: جورج اورول
مترجم: احمد کساییپور
انتشارات: نشر ماهی
«مزرعه حیوانات» از آن دسته کتابهایی است که گاه پیش خود میپرسیم آیا هنوز کسی هست که این کتاب را نخوانده و یا نقلقولهایی از آن را نشنیده باشد؟ و خود میدانیم که پاسخ این سوال منفی است. بیشک میتوان گفت بیشتر ما این کتاب را با جمله معروفش به یاد میآوریم: «همه حیوانات برابرند اما بعضی برابرترند». «جرج اورول» برای نگارش این اثر خود از زبانی نمادین بهره برده و با تصویر مزرعهای مشتمل بر حیوانات مختلف و نقش دادن به هرکدام از آنها به شرح و وصف زندگی جاری در آن مزرعه پرداخته است. خصوصیاتی که او برای هر عضو مزرعه قائل شده بهگونهای است که میتواند در هر جامعه حقیقیای وجود داشته باشد و همین امر داستانی باورپذیر را خلق کرده است.
او تلاش کرده با این تصویرسازیها جامعهای آرمانی را به خواننده نشان دهد و با نشان کردن هدفی مشخص حرکت بهسوی آن جامعه را برای بیننده روشن سازد. اورول در سیر این حرکت مشکلات و اتفاقهایی را پیش روی قهرمانان داستان خود قرار میدهد و کار را تا بدان جا پیش میبرد که درنهایت چیزی از آن ایدهآلِ نابِ ترسیمشده، باقی نمیماند. روایت مزرعه حیوانات بهقدری ملموس است و نمادها چنان قابلتشخیص هستند که کتاب در ترجمههای مختلف خود نیز موفق بوده و خوانندگان و طرفداران زیادی برای خود پیداکرده است.
سالار مگسها
نویسنده: ویلیام گلدینگ
مترجم: حمید رفیعی
انتشارات: انتشارات بهجت
ساختن تمدن چگونه پیش رفت؟ از ابتدایی که انسان وارد زندگی اجتماعی شد تاکنون چه مشکلاتی را از سر گذراند و چگونه به این نتیجه رسید که میتوان چیزی بود که امروزه از آن به «تمدن» یاد میشود؟ پاسخ به این سوالها سخت و حتی گاه ناممکن مینماید.
آنچه «ویلیام گلدینگ» در کتاب سالار مگس ها به آن میپردازد شرح و بسط همین دشواریها و ناممکنهاست. او در بستر داستانی خود شخصیتهای اصلی و قهرمانانش را در جزیرهای دورافتاده رها و آنها را وادار به ساختن جامعه میکند. اتفاقی که نهتنها راحت نیست که مشکلاتی را در پی دارد که سبب بروز انواع اختلافها و درگیریها میشود؛ روندی که خوشی را به ناخوشی مبدل میسازد. نویسنده بهخوبی توانسته تنشها و هیجانهای روحی و روانی نوع بشر را در انواع موقعیتها به تصویر بکشد و عکسالعملهای مختلف را در هرکدام از این شرایط برای ما و بر روی کاغذ شرح دهد. او در شخصیتپردازیها چنان دقیق و حسابشده پیش رفته که قهرمانان دنیایی که او از آن میگوید نهتنها باورپذیرند که هرکدام وجوهی از خود ما را در خود دارند؛ آنها مجموعهای از خود ما و از نوع بشریت هستند که بر لبهای باریک به ساختن جامعهای نیک و عالی ایستادهاند و موفقیت و یا عدم موفقیت آنها مرهون چگونگی همزیستیها و تعاملاتشان با یکدیگر است.
در جاده (روایت جاودان سلطان نویسندگان نسلِ بیت)
نویسنده: جک کرواک
مترجم: یاشین آزادبیگی
انتشارات: کتاب کوله پشتی
شده اندوه، اتفاقی خوش و یا ناخوشایند، انقلابی درونی و یا هر چیزی شبیه اینها شما را از زمین و زمان بکند و بروید و برای مدتی نباشید؟ در آن دوره که فیزیکی و یا روانی نیستید و در حوالی ماجراهایی دیگر سیر میکنید دقیقا چه اتفاقی برای شما میافتد؟ میتوان گفت که در این مواقع برخی در پی درک معنا و مفهومی برای زندگی میروند. برخی به نیستی و پوچی میرسند و گاه در این رسیدنشان نوعی کشف و شهود به وجود میآید. «در جاده» کتابی در همین مایههاست. رمانی به شکل زندگینامه که بنمایه اساسی آن خاطراتی هستند که نویسنده و دوستش تجربه کردهاند. خاطراتی برآمده از سفر این دو در سالهای گذشته و طی کردن مسافتهایی کموزیاد و گذر از مناطق مختلف آمریکا.
«در جاده» کتابی است که از پس این گذرهای جادهای و لمس تجربههای کسبشده پدید آمده است. به قول مترجم در جاده «کتابی است برای آنها که از همهچیز و همهکس عاصیاند و حال میخواهند دلشان را به دست جاده بسپارند و همینطور بروند و بروند تا ببینند سر از کجا درمیآورند و البته در کنار تمام اینها رسیدن به درک و دریافتی متفاوت از جهانی که در آن زیست میکنند».
بخشنده
نویسنده: لوئیس لوری
مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی
انتشارات: نشر کتاب چ
زندگی در دنیایی که همهچیز آن از پیش تعریفشده و هیچ اتفاق تازهای در خود ندارد چگونه میتواند باشد؟ اینکه تمام زندگی افراد بر اساس یک برنامه از پیش تعیینشده پیش برود و آدمها همچون ماشینهایی بیاحساس تنها پیشبرنده آن برنامهها باشند چگونه خواهد بود؟ حتی فکر کردن به چنین اوضاعی سخت است و آدمی را در هم میشکند. «لوئیس لوری» نویسنده کتاب «بخشنده» چنین دنیایی را برای ما روایت میکند. او از زندگی آدمها و جامعهای برای ما میگوید که احساس در آن از بین رفته، همه بر اساس برنامههایی از پیش تنظیمشده زندگی میگذرانند و حتی کوچکترین اتفاقهای این زندگیها هم برنامهریزیشده است اما پسری هست که گویی با دیگران تفاوتهایی دارد. او احساس دارد، میل به بیان و یا عدم بیان آن احساس در او زنده است و در کل انسانی متفاوت از دیگر افراد آن جامعه است و همین روند داستان را خواندنی میکند.
سرگذشت ندیمه
نویسنده: مارگارت اتوود
مترجم: سهیل سمی
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
داستان سرگذشت ندیمه که روایت اولشخص زنی به نام آفرد را به تصویر کشیده است، در جریان انقلابی در ایالات متحده اتفاق میافتد. داستان در شهر کمبریج در ماساچوست ایالات متحدۀ آمریکا اتفاق میافتد که پس از ترور رئیسجمهور آمریکا و به رگبار بسته شدن همۀ اعضای کنگره ایالات متحده به وسیلۀ مسیحیان بنیادگرا موسوم به «فرزندان یعقوب»، شرایطی انقلابی را ایجاد میکنند. از پی این شرایط، قانون اساسی لغو شده و با سانسور شدید اطلاعات ایالات متحدۀ آمریکا را به یک دیکتاتوری نظامی به نام جمهوری «گیلاد» تبدیل میکنند. در این حکومت تمامیتخواه جدید، مسائلی از تحجر دینی سر باز کرده و حقوق و آزادیهای مدنی زنان از شهروندان سلب شده و متخلفان مذهبی و یا سیاسی بهشدت مورد مجازات قرار میگیرند…
لاشه لطیف
نویسنده: آگوستینا بازتریکا
مترجم: سحر قدیمی
انتشارات: نشر چشمه
در آثار داستانی آگوستینا بازتریکا، طنز تلخی به چشم میرسد. این نویسنده، مشهور به توصیفات پادآرمانشهری و پیشبینی فروپاشیهای اجتماعی و زیستمحیطی است. او در تمامی آثارش تلاش میکند رنج انسان در مواجهه با طبیعت و همنوعانش را به کلام در آورد. «لاشه لطیف» دومین رمان بازتریکا و نمونه اعلایی از تلاش او برای درهمآمیختن این مضامین است. آگوستینا بازتریکا برای این رمان موفق به دریافت جایزه «کلارین» در سال ۲۰۱۷ شد.
رمان لاشه لطیف یکی از آثار مهم در ژانر دیستوپیایی یا پادآرمانشهری است. داستان این رمان کابوسوار در زمانی نامعلوم و در جامعهای رخ میدهد که در آن خوردن گوشت انسان قانونی است. انسان بهعنوان کالایی در نظر گرفته میشود که باید کشته و ذبح شود تا در چرخهی مصرف مردم قرار بگیرد.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه