مرثیه ای برای آرژانتین
نویسنده: پاتریسیو پرون
مترجم: بهمن یغمایی
انتشارات: انتشارات نگاه
مهاجرت یکی از مسائلی است که ذهن بسیاری از افراد مختلف جهان را به خودش مشغول کرده؛ بسیاری از ما حداقل یک بار به ترک زادگاهمان و زندگی در کشورهای دیگر فکر کردهایم؛ مهاجرت میتواند تحت تاثیر شرایط اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی باشد.در این یادداشت سعی کردیم چند کتاب درباره مهاجرت معرفی کنیم؛ کتابهایی که شاید خواندنشان بخشی از غم دوری و چالشهای آن را کم کند.
مرثیه ای برای آرژانتین
نویسنده: پاتریسیو پرون
مترجم: بهمن یغمایی
انتشارات: انتشارات نگاه
مرثیه ای برای آرژانتین داستانی تلخ از مهاجرت و تبعید است که به دلیل حضور نیروهای نظامی در آمریکای لاتین رقم میخورد.
داستان درباره خانوادهای است که به دلیل محدودیتهای زندگی در وطنشان مجبور به مهاجرت میشوند. مادر و دختر به فرانسه میروند و پدر در زندان است. برای مادر و دختر محدودیتهای زیادی وجود دارد. آشنایی با محیط جدید، دگرگونیهای جسمی دختر و … همه و همه زندگی را بر آنها سخت میکند و مخاطبان را با ستم و محدودیتهای سیاسی آشنا میکند که در زندگی روزمره انسانهای گرفتار یک حکومت دیکتاتوری و مهاجران جریان دارد.
حالا که پدر بیمار شده و از زندان درآمده است، دختر به محل زندگیاش برمیگردد و این سفر فرصتی به دستش میدهد تا رابطه خودش با پدرش را واکاوی کند و به رازهایی درباره سرزمینش، آرژانتین و گذشتهاش، پی ببرد.
وزارت درد
نویسنده: دوبراوکا اوگرشیچ
مترجم: نسرین طباطبایی
انتشارات: نشر نو
وزارت درد، نوشته دوبراوکا اوگرشیج، از زبان استاد دانشگاهی به نام تانیا لودسیچ روایت میشود که تحت تاثیر جنگهای بالکان در دهه نود میلادی، مجبور به مهاجرت به آمستردام هلند شده است. تانیا متولد زاگرب، پایتخت کرواسی است؛ وزارت درد، روایت رنجها و دردهای مهاجران و پناهجویانی است که میبینند سرزمین مادریشان دستخوش نابودی شده است. ”پناهجو نبودم، اما مثل پناهجویان، جایی نداشتم که بازگردم.”
تبعات جنگ و آوارگی باعث شده که مهاجران و پناهجویان، بر هویت، ارزشها و باورهایشان، پا بگذارند و زندگیشان در تلاشی برای بقا -آنهم به هر نحو- خلاصه شود. انتخاب آمستردام برای وقوع داستانها امری جالب به نظر میرسد؛ صلحبانان هلندی با کوتاهی در حفاظت از شهروندان سربرنیتسا، در قتلعامی که به مرگ هزاران غیرنظامی انجامید؛ نقش داشتند. این نسلکشی، بزرگترین کشتار قرن بیستم در قاره اروپا شناخته شد و ساکنان بالکان هنوز با پیامدهای آن، دست به گریبان اند.
در وزارت درد دوبراوکا اوگرشیج تلاش میکند تا زوال ارزشهای اخلاقی ساکنان یوگوسلاوی را به تصویر بکشد و به گذشته این سرزمین، پیش از آغاز جنگ نیز بپردازد. نباید فراموش کرد که پیش از وقوع جنگ داخلی، یوگوسلاوی تحت سیطره حکومتی تمامیتخواه قرار داشت. “یوگوسلاوی جای وحشتناکی بود؛ همه دروغ میگفتند. البته هنوز هم دروغ میگویند، اما حالا هر دروغ تقسیم به پنج میشود، هر قسمت مال یک کشور.”
دوبراوکا اوگرشیچ در وزارت ترس با زبانی نرم، لطیف و طنزگونه، مهاجرت و مشکلات آن، آوارگی و کوچاجباری، ناامیدی، نداشتن چشماندازی روشن و.. را به تصویر میکشد.
“مامان آه کشید گفت که زندگی ادامه دارد تانیا، البته نه برای ما.”
«این رمان چیزی فراتر از یک “من اعتراض میکنم” صرف است.»
جمله بالا نقل قولی از ریچارد فلانگان، نویسنده برجسته استرالیایی در توصیف هیچ دوستی به جز کوهستان است.
اگر تمرکز وزارت درد به چالشهای حضور پناهجویان در جامعه مقصد باشد؛ هیچ دوستی به جز کوهستان، همچون نوری است که بر پیکره اردوگاهی از انسانهای فراموش شده، تابانده میشود.
انتظار کشیدن همواره رنجآور است و یک شکنجه آشکار با ابزار زمان در دل زمان.
پاییز فصل آخر سال است
نویسنده: نسیم مرعشی
انتشارات: نشر چشمه
رمان پاییز فصل آخر سال است، برخلاف رمانهای دیگری که معرفی کردیم؛ صرفا به چالشهای مهاجرت نمیپردازد؛ دغدغههای نسل دهه شصت و هفتاد در پاییز فصل آخر سال است، خود را نشان میدهد؛ مهاجرت، هویت شغلی و اجتماعی و روابط عاطفی، چالشهایی است که نسل جوان با آن دست به گریبان است.
«پاییز فصل آخر سال است»سه شخصیت اصلی دارد که هر کدام در تکهای از کتاب در دو بخش تابستان و پاییز، بیم و امیدها، اضطراب، نگرانی و ترسشان را با ما به اشتراک میگذارند؛ حسها، موقعیتها و شرایطی که بسیاری از ما یا اطرافیانمان، تجربهاش کردهایم. در هنگام خواندن داستان، نوعی همذاتپنداری میان شخصیتهای کتاب و خوانندگان برقرار میشود. شخصیتهای این داستان، روجا، شبانه و لیلا، خاکستری اند و همین امر سبب میشود به انسانهای واقعی نزدیکتر باشند؛ روجا زندگی خود را وقف اطرافیان و نزدیکشان کرده و تلاش میکند خواستههای اعضای خانوادهاش را برطرف کند.
لیلا همیشه دوست داشته در ایران بماند، اما همسرش مهاجرت کرده و او تلاش دارد که پیوند زناشوییاش را حفظ کند. شبانه به نوعی پوچی یا ملال رسیده و نمیداند که زندگیاش چه میخواهد.
“خیلی وقت است داریم ادا درمیآوریم. ادای خوشبختی سادهای که در این بدبختی محتوم ابدی گمش کردهایم.”
زنبوردار حلب
نویسنده: کریستی لفتری
مترجم: محمدصالح نورانیزاده
انتشارات: کتاب کوله پشتی
۱۵ مارس سال ۲۰۲۱، بحران سوریه ده ساله شد؛ در این ده سال، صدها هزار تن جان باختند؛ نزدیک به ۵٫۵ میلیون نفر از جمعیت ۲۲ میلیونی سوریه، به خارج از کشور کوچیدند و بنا بر براوردهای نهادهای بینالمللی ۹۰ درصد از کودکان سوری، نیازمند کمک فوری هستند.
زنبوردار حلب، داستان دو تن از میلیونها سوری است که مجبور به ترک خانه و کاشانه خود شدند. شخصیتهای اصلی داستان، نوری و افرا نام دارند؛ نوری انسانی آرام و شریف است که زنبورداری میکند و با همسرش افرا که علاقمند به طبیعت و نقاشی است، روزگار میگذراند. با تبدیل بحران سوریه به جنگ داخلی، زندگی نورا و افرا، دستخوش تغییر میشود؛ با یک بمباران، زندگی این زوج نابود میشود؛ پسرشان را از دست میدهند و افرا نابینا میشود. آنها برای فرار از جنگ، مجبور به مهاجرت و تن دادن به سختیهایش خواهند شد.
نویسنده داستان زنبوردار حلب، کریستی لفتری نویسنده و روانپزشک انگلیسی قبرسی تبار است که به طور داوطلبانه در یکی از مراکز پناهندگی زیر نظر سازمان ملل در آتن، به پناهجویان کمک میکند. این کتاب و شخصیتهای آن، تحت تاثیر چنین فضایی خلق شده است. نویسنده در توصیف زنبوردار حلب میگوید: «…کتابی درباره مرگ و فقدان است اما همچنین از عشق و دوباره شادی میگوید. این تمام چیزهایی است که در خیابانها و اردوگاههای آتن، دیدم و شنیدم و حس کردم.»
خروجی غرب؛ همهی ما مهاجریم حتی اگر تمام عمر در یک خانه بمانیم
نویسنده: محسن حمید
مترجم: یلدا بلارک
انتشارات: انتشارات ورا
خروجی غرب، داستانی است از عشق میان نادیا و سعید در شهری واقع در خاورمیانه. جنگ و ناآرامی در این شهر بینام اما آشنا، آغاز میشود و این دو جوان که خاستگاههای اجتماعی متفاوت و عقاید متضاد هم دارند؛ با کنار گذاشتن خانوادههایشان، تن به مهاجرت میدهند.
خروجی غرب نوشته نویسنده آمریکایی پاکستانیالاصل به نام محسن حمید است و این کتابش توانسته برنده جایزه سال ۲۰۱۸ لسآنجلس تایمز شود. در خروجی غرب، عواطف انسانی با جنگ، مهاجرت و خشونتهای فرقهای در هم میآمیزد.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه