نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: انتشارات کتابسرای نیک
گابریل گارسیا مارکز، نویسندهای که نامش با رئالیسم جادویی گره خورده، از معدود نویسندگانی است که توانسته مرز میان واقعیت و خیال را در هم بشکند و جهانی سرشار از جادو، سیاست، عشق و سرنوشت خلق کند. آثار او نهتنها آینهای از تاریخ و فرهنگ آمریکای لاتیناند، بلکه به قلب مسائل انسانی نیز نفوذ میکنند؛ از تنهایی و مرگ گرفته تا امید و مبارزه.
در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، به سراغ بهترین کتابهای مارکز میرویم؛ آثاری که هرکدام دریچهای تازه به جهان پررمز و راز این نویسندهی جاودان باز میکنند.
برگ باد، نخستین رمان مارکز با روایتی چند صدایی است. این داستان پایانی باز دارد و گوشه چشمی به نمایشنامه «آنتیگونه » سوفوکلس دارد. مارکز در این رمان با زبان استعاری نگاهی به فقر و فحشا میاندازد و بعضی از پیشزمینههای کلیدی رمان صد سال تنهایی را در این کتاب بیان میکند.
برگ باد، کتابی است که ماکوندو در آن زاده شده است. روستایی که هرچند در این کتاب به دنیا آمده است، اما در صد سال تنهایی خودش را نشان داد و به یکی از اسطورههای زبان و ادبیات فارسی بدل شده است. در این کتاب با سرهنگ آئورلیانو بوئندیا آشنا میشویم و ماجرای یک خاکسپاری را میخوانیم؛ پزشکی که اهالی روستا دل خوشی از او ندارند. او از دنیا رفته است و سرهنگ بازنشسته که سخت در تلاش است تا او را دفن کند. حتی با اینکه مردم و مقامات سخت مخالفت میکنند…
صدسال تنهایی شاهکار مارکز و یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است. کتاب، داستان زندگی شش نسل از خانواده بوئندیا را نشان میدهد. سرهنگ آئورلیانو بوئندیا دومین فرزند اورسولا و خوزه آرکادیو است. او در دهکده ماکوندو به دنیا میآید. همان دهکدهای که از بهم پیوستن افسانه و تاریخ ساخته شده است و شخصیت اصلی داستان را در مشتش گرفته است. سرهنگ بارها و بارها از مرگ میگریزد. تمام احساساتش را از دست میدهد و بدون ترس، عشق و نفرت نظارهگر تغییرات است. تغییراتی که پل بین سنت و مدرنیته به حساب میآیند.
سرزمین ماکوندو، یک دهکده خیالی است. اما حالا به هرجایی از کلمبیا که پا بگذارید، نام ماکوندو را میبینید. این سرزمین خیالی، با اتفاقهای جادویی که در آن رخ میدهد، با گذراندن دورههای رکود و رونق اقتصادی، و با حضور ملکیادس پیشگو است که به این کتاب هویت داده است و محل مناسبی برای تولد رئال جادویی فراهم کرده است.
اگر به خواندن کتاب صد سال تنهایی علاقه دارید، و یا حتی آن را پیش از این خواندهاید، پیشنهاد میکنیم یادداشت «درسهایی از کتاب صد سال تنهایی» را هم بخوانید.
کتاب ساعت نحس، ماجراهای شهری را روایت میکند که در آمریکای جنوبی قرار دارد. شهردار به بهانهی برقراری نظم در شهر، دیکتاتور مأبانه اموال مردم را تصرف میکند و حتی حکومت نظامی اعلام میکند. هجونامههایی انتشار مییابد که اختلاف و مشکلات را نیز بیشتر میکند و منجر به قتلی دلخراش میشود. در این میان، کلیسا نیز وارد ماجرا میشود و مردم میان دو قدرت سرگردان میمانند. ماجرا تا جایی ادامه پیدا میکند که حتی جنگ داخلی نیز رخ میدهد و مردم در شرایطی قرار میگیرند که باید مبارزه کنند.
اگر از مردم دنیا بپرسیم که مهمترین اثر مارکز کدام است، احتمالا صدسال تنهایی را نام میبرند. اما اگر از خود مارکز در اینباره سوال کنیم، جوابش این کتاب است: پاییز پدرسالار. « از لحاظ ادبی مهم ترین کتاب من، پاییز پدرسالار است. این داستان که همیشه دوست داشتم بنویسمش مرا از گمنامی نجات داد. برای خلق این اثر بیش از ۱۷ سال کار کردم.»
پاییز پدرسالار داستان آشنایی است. داستان حاکمی که در ابتدای حکومتش، شریف است و جایش را در دل مردم باز کرده است. اما هرچه میگذرد، راه سواستفاده از قدرت را یاد میگیرد و تبدیل به دیکتاتوری تمام عیار میشود. مارکز در حین نوشتن این رمان، وقایع زندگی ژنرال فرانکو، دیکتاتور اسپانیایی را در ذهن داشت و آن را در قالب داستانی به روی کاغذ آورد.
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: انتشارات کتابسرای نیک
اگر اهل گشت و گذار در شبکههای مجازی باشید، ویدیوی کوتاه عشق در روزگار کرونا را دیدهاید. اما هیچ میدانستید که این نام، از کجا آمده است؟ عشق در روزگار وبا یا عشق سالهای وبا داستان عاشقانه مشهوری است که از یک مثلث عشقی میگوید. پسر جوانی به نام فلورنتینا آریسا با دیدن فرمینا داسا، گویی شعلهور میشود. او چنان عاشق میشود که تا پنجاه و سه سال و هفت ماه و یازده روز بعد هم این عشق در دلش زنده است اما ازدواج فرمینا در این میان، تمام رویاهای این دو عاشق را نقش بر آب میکند.
هرچند به نظر میرسد این داستان، تنها یک داستان عاشقانه است، اما نباید فراموش کنیم که با نویسنده بزرگی چون مارکز طرف هستیم. کسی که به خوبی میداند چطور از دل یک ماجرای عشقی، هزارتویی جذاب بسازد که با روایت داستانهای شخصیتهای مختلف، جذاب و جذابتر بشود.
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: انتشارات کتابسرای نیک
گابریل گارسیا مارکز کتاب کسی برای سرهنگ نامه نمینویسد را زمانی نوشت که در پاریس اقامت داشت. درمورد ایدهی مرکزی این داستان اینطور گفته میشود که زمانی که گابو در هتلی اقامت داشت به ذهنش خطور کرد.
خود مارکز این کتاب را بهترین اثر خودش میداند و درمورد آن گفته بود من حتما باید صد سال تنهایی را مینوشتم تا مردم کسی برای سرهنگ نامه نمینویسد را میخواندند.
ماجرای این رمان کوتاه از این قرار است که کلنل با همسرش که به آسم ابتلا دارد، در یک دهکدهی کوچک زندگی میکند.آنها پسرشان را به دلایل سیاسی در کلمبیا از دست دادهاند و با فقر دست پنجه نرم میکنند. کلنل باید در مراسم تشییع موزیسین دهکده شرکت کند و مرگ این موزیسین نکتهی قابل توجه ماجرا است. چراکه این مرگ بعد از سالها تنها مرگ عادی این دهکده است.
جالب اینجاست که هیچ یک از کاراکترهای این داستان از مارکز اسم ندارند و در طول داستان سرهنگ، موزیسین، همسر و… به مخاطب شناسانده میشوند.
نکتهی مهم دیگر در این داستان، حکومت نظامی و جو شورشی حاکم بر کلمبیا است که در پسزمینهی داستان به خوبی نمایش داده شده و همین بر اهمیت کسی به سرهنگ نامه نمینویسد اضافه میکند.
کتاب ژنرال در هزار توی خود یکی از مهمترین دلایل اهمیت و محبوبیت گابو در آمریکای جنوبی است. او در این داستان برشی از زندگی رهبر جنبش آزادیخواهی در آمریکای لاتین را روایت میکند. سیمون بولیوار قهرمان داستان اوست و روزهای پرافتخاری را از سر گذرانده، اما در جهان داستان گابیتو دیگر خسته و بیمار شده و ماههای آخر زندگی خود را میگذراند.
بولیوار در این داستان راهی یک سفر طولانی به قارهی اروپا شده تا امید و زندگی را دوباره پیدا کند. این در حالی است که در هزار توی خاطرات پرافتخار و روزهای پرالتهاب گرفتار شده.
این کتاب در سال ۱۹۸۹ نوشته شد و بیشتر از آنکه حامل پیامهایی مثل پیروزی عشق و امید باشد، نمایانگر چیرگی بیماری و مرگ بر امید است. سیاست و جنبشهای اجتماعی آمریکای جنوبی در این کتاب پررنگ هستند.
گرچه این کتاب بیشتر بر وقایع تاریخی و واقعیت متمرکز است، اما از نظر رئالیسم جادویی دست کمی از دیگر داستانهای گابیتو ندارد و کاملا امضا و اثر انگشت مارکز در خلق جادوهای واقعی را بر خود دارد.
گابریل گارسیا مارکز درمورد داستانهایی که در کتاب دوازده داستان سرگردان گردآوری شدهاند، گفته بود که این داستانها واقعا سرگردان بودند و به درستی نمیدانسته آیا باید آنها را بازنویسی کند یا به سطل زباله بیندازد.
دوازده داستان سرگردان شامل داستانهای مشهوری مثل قدیسه و سفر بخیر آقای رئیس جمهور است. پنج داستان از این کتاب مجموعهای از آثاری هستند که مارکز برای تبدیل شدن به فیلمهای سینمایی یا سریالهای تلویزیونی نوشته بود.
این مجموعه داستان از مارکز در دههی هفتاد قرن بیستم نوشته شدند، اما بیست سالی طول کشید تا بالاخره در اسپانیا برای اولین بار منتشر شدند و در دنیای ادبیات جایی برای خود دست و پا کردند.
کتاب گزارش یک مرگ در سال ۱۹۸۱ منتشر شد و واشنگتن پست آن را یک موفقیت توصیف کرد. کتاب روایتگر یک زنکشی عیان است که به شکلی سادهلوحانه انجام میگیرد. مارکز این بار با چیرهدستی یک گزارش دقیق از یک قتل که ۲۷ سال از ارتکاب به آن میگذرد را روایت میکند.
ماجرا از یک ازدواج شروع میشود؛ یعنی جایی که دختر زیباروی شهر با مردی پیمان زناشویی میبندد. روز بعد مرد دختر را با وضعی تحقیرآمیز به خانهی والدینش بازمیگرداند. والدین و برادران دختر به او فشار میآورند تا نام معشوق خود را اقرار کند تا پسر را به قتل برسانند.
سانتیاگو ناصر نام معشوق دخترک است و در روزی که قرار است به قتل برسد، خیال میکرد قرار است به رویای خود برسد و مشتاقانه از خواب بیدار شده بود. اما سرنوشت برای او خوابهای دیگری دیده بود.
داستان منحصربهفردی که مارکز خلق کرده است، ابداع بینظیری در ژانر داستانهای جنایی به شمار میرود، چراکه از همان ابتدا ماجرای قتل را باز میکند و بعد به سراغ ریز به ریز ماجرا و ابعاد این قتل میرود.
سییروا دختر عزیز دردانهی یک خانوادهی موجه است که در تولد دوازده سالگیاش سگی هار او را گاز میگیرد. پس از گازگرفتگی، دچار نوعی مسخ میشود. خانواده مجاب میشود دخترک را به یک دیر مسیحی بفرستند تا شیاطین از وجود او رخت ببندند. اما در آنجا کشیشی به عشق او گرفتار میشود و ماجرایی طوفانی، شورانگیز و رعبآور شکل میگیرد که تماما در یک بستر سراسر جادویی آمیخته با واقعیت رخ میدهند.
برای شناختن این مرد بزرگ که در سال ۱۹۹۹ لقب مرد سال آمریکای لاتین را گرفت باید به آثارش پناه برد. آثاری که با ترکیب جادو، افسانه و واقعیت رنگ دیگری به زندگی قهرمانهایش داده است. نوشتههایی که کمیته نوبل را وادار کرد تا او را «شعبده باز کلام و بصیرت» بخوانند. در نهایت خلاقیت خود او بود که توانست او را به جایگاه حال حاضرش برساند. کتابهای او را در فهرست کتابهای پرفروش بیاورد و کاری کند که کتابهایش، محبوب کتابخوانهای سراسر دنیا باشد.
پینوشت: بخشی از یادداشتی که مطالعه کردید، به قلم صدف کاظمی، نویسندهی بلاگ طاقچه بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه