۱۹۸۴
نویسنده: جورج اورول
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: نشر چشمه
زمانی که جورج اورول، کتاب قلعهی حیوانات را نوشت، انگلیس و شوروی روابط خوبی باهم داشتند. بنابراین کتاب مجوز انتشار نگرفت تا زمانی که جنگ جهانی دوم به پایان رسید. در میانهی قرن بیستم این کتاب به شهرت رسیده بود و حالا جزو یکی از مشهورترین کتابهای سراسر دنیا است. جورج اورول با نوشتن رمان قلعهی حیوانات، فضای حکومت کمونیستی شوروی را به تصویر کشید. این داستان بهقدری پرطرفدار شد که نویسندگان دیگر هم به این فکر افتادند که آثاری مانند آن را خلق کنند. شاید چون تنها راه نجات را در آفریدن قصهها، ادبیات و واژهها میدانستند. در این یادداشت باهم، کتابهای شبیه به قلعه حیوانات را بررسی میکنیم.
اگر کتاب قلعه حیوانات را خواندهاید، حتما دوست دارید یادداشت «نقد و بررسی کتاب مزرعه حیوانات» را هم بخوانید.
۱۹۸۴
نویسنده: جورج اورول
مترجم: کاوه میرعباسی
انتشارات: نشر چشمه
باز هم جورج اورول. او یک بار دربارهی نوشتن اینطور گفته است: «وقتی مینشینم که کتابی بنویسم، به خودم نمیگویم میخواهم اثری هنری به وجود بیاورم. کتاب را مینویسم زیرا دروغی هست که میخواهم فاش کنم، واقعیتی وجود دارد که میخواهم به آن توجه جلب کنم و دغدغه اصلیام این است که به گفتهام گوش کنند.» حالا هم در نوشتن کتاب ۱۹۸۴ جامعهای پادآرمانشهری را توصیف کرده است. جایی که زندگی آدمها با مانیتورهای بزرگ کنترل میشود و کسی حق فکر کردن، ازدواج کردن، عاشق شدن و … را ندارد. حالا تصور کنید یک نفر چقدر باید شجاع باشد که برای خودش دفترچهای داشته باشد و در آن از افکار و عقاید آزادیخواهانهاش بنویسد.
قلب سگی
نویسنده: میخائیل بولگاکف
مترجم: آبتین گلکار
انتشارات: نشر ماهی
سگدل، قلب سگ یا قلب سگی، داستانی علمی تخیلی است که مانند دیگر کتابهایی که در این سبک نوشته میشوند، تا سالها اجازهی انتشار پیدا نکرده بود. میخائیل بولگاکف، در این اثر که نمادی از انقلاب روسیه است، ماجرای جراحی را نوشته است که با یک عمل جراحی، سگی را به انسان تبدیل میکند. او برای اینکار، غدهی هیپوفیز یک جسد را در مغز سگ کار میگذارد. مشکلی که در این میان وجود دارد، این است که غدهی هیپوفیز، از مغز یک مجرم سابقهدار بیرون آمده است. حالا سگ رفتارهای عجیب و زنندهای از خودش نشان میدهد و اسمهای عجیب غریبی هم برای خودش انتخاب میکند…
نقدها و واکنشهای بسیاری که دربارهی کتاب قلب سگ نوشته شده است نمادهای مختلف این داستان را رمزگشایی میکند. سگ، نمادی از مردم روسیه است که سالها مانند حیوان با آنها رفتار شده است، جراح، که احتمالا خود لنین یا تجسمی از حزب کمونیست است و تلاشهای جراح برای انسان کردن یک سگ، نمادی از انقلاب روسیه. این داستان خواندنی کوتاه، میتواند تنها گوشهای از فجایع دنیای کمونیست را نشان بدهد.
فارنهایت ۴۵۱
نویسنده: ری برادبری
مترجم: معین محب علیان
انتشارات: انتشارات میلکان
۴۵۱ درجهی فارنهایت درجهای است که کاغذ در آن میسوزد. اما هیچ میدانستید آتشنشانهایی وجود دارند که کارشان سوزاندن است؟ آنهم سوزاندن کتابها و کلا هرچیز خواندنی؟ گای مونتاگ یکی از این آتشنشانها است. هرجایی که کتابی باشد خودش را به سرعت میرساند تا کتاب را به آتش بکشد و از این کار لذت میبرد. او زندگی خوبی دارد؛ قرصهای شادیآور، قرصهای خوابآوری که مشکلات را از یاد میبرند و مانیتورهای بزرگ که تمام دغدغهها را رفع میکنند. پس چرا باید ناراحت باشد؟ اما یک روز که در محلی حاضر میشود تا کتابهای زن مسنی را بسوزاند و صاحبش را هم به قتل برساند، اتفاق عجیبی میافتد. زن ترجیح میدهد همراه با کتابهایش سوزانده شود. برای گای مونتاگ سوال میشود که «چه چیزی در این کتابها نوشته شده است که اینقدر برای او مهم است؟» مونتاگ یکی از کتابها را برمیدارد تا بخواند. این ماجرا، سرآغاز بزرگترین تغییر زندگی او است.
سالار مگسها
نویسنده: ویلیام گلدینگ
مترجم: حمید رفیعی
انتشارات: انتشارات بهجت
شما فکر میکنید وجود قانون در جوامع ضروری است یا نه؟ ویلیام گولدینگ این سوال را از خودش پرسید و دنیای بیقانونی را تصور کرد و کتاب سالار مگسها را نوشت. سالار مگسها داستان هواپیمایی است که بچههای یک مدرسه را با خود حمل میکند اما جایی در میانهی راه، در یک جزیره سقوط میکند. بچهها، حالا باید بدون هیچ سرپرستی، ادارهی امورشان را به دست بگیرند. در مرحلهی اول مشکل چندانی پیش نمیآید. بچههای شش تا دوازدهسالهای که درک چندانی هم از زندگی اجتماعی ندارند، تلاش میکنند تا نیازهای اولیه زندگیشان را رفع کنند. اما با گذر زمان، اجتماعی را شکل میدهند که در آن خبری از معصومیت کودکانه نیست و در عوض، اعمال و رفتار وحشیانه، زورگویی و رفتارهای زننده جای آن را میگیرد… حالا با این اوصاف، فکر میکنید هنوز هم قانون چیز خوبی برای ادارهی جوامع نیست؟
بدون شک سالار مگس ها را میتوان یکی از اصلیترین کتابهایی معرفی کرد که در لیست کتاب هایی مثل قلعه حیوانات معرفی کرد.
هرچند اسم این داستان، عاشقانه است و از عشق هم حرف میزند، اما فضای آن، فضای خاصی است که خلق کردنش فقط از کازوئو ایشیگورو برمیآید. داستان کتاب هرگز رهایم مکن در یک مدرسهی خاص اتفاق میافتد. جایی به اسم هیلشم. بچهها در آن مدرسه کارهای دستی مثل سفالگری، نقاشی و … میپردازند و البته که حواسشان باید به سلامتیشان هم باشد. این کار دلیل ویژهای دارد. دلیلی که کمکم با جلوتر رفتن داستان متوجهش میشویم. کتی اچ.سی که داستان زندگیاش را روایت میکند در این مدرسه زندگی میکند و از بزرگ شدنش، درگیر شدنش در یک مثلث عشقی و … حرف میزند. عشقی که کمی بعدتر، باید فدای زندگی عجیبشان شود. اهدای اعضای مختلف بدن و مرگ تدریجی…
بخشی از کتاب صوتی هرگز ترکم مکن را بشنوید.
هرگز ترکم مکن
نویسنده: کازوئو ایشی گورو
گوینده: رضا عمرانی
انتشارات: انتشارات ماه آوا
بخشنده
نویسنده: لوئیس لوری
مترجم: کیوان عبیدی آشتیانی
انتشارات: نشر کتاب چ
در تمام این داستانها، یک ویژگی بارز به چشم میخورد. جامعهای که در آن تفکر غالب، قدرتش را از کنترل کردن مردم و گرفتن حق انتخاب آنان میگیرد. آیا این مفاهیم را میتوان با نوجوانان هم در میان گذاشت؟ شاید اگر بچهها با زشتیهای چنین طرز تفکری آشنا کنیم و آنها را واداریم تا به این نوع زندگی، فکر کنند، در آیندهای نه چندان دور، شاهد تفاوت چشمگیری دربالا رفتن کیفیت زندگی مردم باشیم. لوئیس لوری که یکی از نویسندگان توانای کودکان و نوجوانان است در کتاب بخشنده، چنین جامعهای را ترسیم میکند. بخشنده که جلد اول یک چهارگانه است، زندگی یوناس را نشان میدهد. یوناس در دنیایی زندگی میکند که در آن حق انتخاب ندارد، از عواطف و احساسات خبری نیست و روابط در مکانیکیترین حالت ممکن است. اما یوناس که برای مقام خاص بخشنده بودن انتخاب شده است، متوجه میشود، دنیا جایی فراتر از زندگی ساده و بیروح آنهاست و حالا باید انتخاب کند که این زندگی را میخواهد یا برای تغییر آماده است؟
کتاب و ادبیات را میتوانیم به چشم ناجیانی ببینیم که بازتاب زندگی ما هستند. زندگی البته حق همهی ماست. اما کیفیت و چگونگی آن را ما تعیین میکنیم. خواندن کتابهای خوب یکی از راههایی است که میتواند بینش ما را نسبت به دنیا تغییر دهد و ذهنمان را برای پذیرش تغییرات مختلف آماده کند.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه