انتری که لوطیاش مرده بود
نویسنده: صادق چوبک
انتشارات: انتشارات نگاه
صادق چوبک در سال ۱۲۹۵ و در شهر بوشهر به دنیا آمد. او حدود ۲۵ سال از زندگی خود را دور از ایران و در انگلیس و آمریکا گذراند. سرانجام سال ۱۳۷۷، در حالی که بیناییاش را از دست داده بود، در برکلی آمریکا درگذشت. چوبک بعد از دوره رضاشاه، واردِ ادبیات شد و دستی در ترجمه شعر و داستان هم داشت. قصهی «آدمک چوبی» یکی از داستانهای ترجمه اوست که درواقع برگردانِ داستان پینوکیو به فارسی است.
صادق چوبک، از دیگر نویسندههایی بود که در کنارِ جمالزاده، صادق هدایت و بزرگ علوی دست به نوآوری در داستان ایرانی زد. چوبک، از همان زمانی که واردِ دنیای ادبیات شد، در محافلِ صادق هدایت شرکت میکرد. نثر صادق چوبک (بهخصوص در آثار اولیهاش) تحتتأثیر نثر صادق هدایت بود؛ ضد خرافه، ضد باورهای سنتی، صریح و تلخ.
در این یادداشت به معرفی کتابهایی از این نویسنده و خلاصه داستانهای او میپردازیم. گفتنی است برای خرید نسخه الکترونیکی و صوتی کتابهای صادق چوبک میتوانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.
انتری که لوطیاش مرده بود
نویسنده: صادق چوبک
انتشارات: انتشارات نگاه
مجموعهداستان «انتری که لوطیاش مُرده بود» و «خیمهشببازی» از آثار اولیه چوبک است. «انتری که لوطیاش مرده بود» مجموعهای از چهار داستان است. نامِ مجموعه، اسم یکی از آن داستانهاست. انتری که لوطیاش مرده بود، داستانِ میمونی به نامِ مخمل است که اربابی معرکهگیر دارد. مخمل از اربایش ناراضی است. آرزو دارد که اربابش بمیرد و آزادانه زندگیش را ادامه بدهد. روزی به دشتِ بزرگی برای تفریح میروند. لوطی، مخمل را به درختِ بزرگی میبندد و میخوابد. پس از مدتی مخمل میبیند که «در پوستِ لوطیاش هیچ جنبشی نیست و چشمش آن نورِ همیشگی را ندارد و صورتش بیرنگ است. مانندِ چرم خام.»۱
مخمل متوجه میشود که اربابش مُرده است. در آن لحظه، میفهمد که در آن دشت تنهاست؛ دیگر لوطیاش آنجا برایش وجود نداشت. نمیدانست چه کار کند. هیچوقت خودش را بیلوطی ندیده بود. لوطی برایش همزادی بود که بی او وجودش ناقص بود. مثل این بود که نیمی از مغزش فلج شده بود و کار نمیکرد. تا یادش بود، از میان آدمها تنها لوطی را میشناخت؛ و او بود که همزبانش بود و به دنیای آدمهای دیگر ربطش میداد. زبانِ هیچکس را بهخوبی زبان او نمیفهمید. در قهوهخانهها، در میدانها، در تکیهها، در گاراژها، در گورستانها، در کاروانسراها، زیر بازارچهها که لوطی بساط معرکهاش را پهن میکرد، همهجور آدم دورِ لوطی و مخمل جمع میشدند. و از آدمها همیشه این خاطره در دلش بود که برای آزار و انگولککردن او بود که دورش جمع میشدند. اما مخمل حرف هیچکس را گوش نمیداد. فقط گوشبهزنگِ لوطی بود که تا زنجیرش را تکان میداد، هرچه او میخواست، برایش میکرد.
بسیاری داستانِ انتر و لوطی را برگرفته از وضعیتِ جامعه آن زمان میدانستند. کتابی که انتشارش باعث شد که محبوبیت صادق چوبک دوچندان شود. منتقدانِ بسیاری (از جمله خودِ هدایت) آثار ادبی چوبک را تحسین میکردند. آنها معتقد بودند که چوبک آهستهآهسته از زبانِ هدایت فاصله میگیرد و زبانِ خودش را پیدا میکند. رضا براهنی، شاعر و نویسنده معاصر، درباره نثر چوبک گفته است: «چوبک زبانی خاص خود دارد. گرچه در اوایل، این زبان همسایگیهایی با زبان هدایت داشت؛ ولی بعدها چوبک آن همسایگی را پشت سرگذاشت و بهسوی زبانی دقیقتر از زبان هدایت برآمد.»
بخشی از کتاب صوتی انتری که لوطیاش مرده بود را بشنوید.
انتری که لوطیاش مرده بود
نویسنده: صادق چوبک
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
تنگسیر
نویسنده: صادق چوبک
انتشارات: انتشارات نگاه
چوبک بعد از انتشار مجموعهداستانهایش، رمانهای تنگسیر و سنگ صبور را نوشت. رمانِ تنگسیر، از معدود کتابهای فارسیزبان است که باعث پیوند سینما و ادبیات شده. امیر نادری، کارگردان مطرحِ سینمای ایران، سال ۱۳۵۲ فیلمی به همین نام و با بازی بهروز وثوقی ساخت. نثرِ دقیق و روانِ چوبک که با زبان و وقایع روزِ جامعه آمیخته، یکی از دلایلی است که رمانِ تنگسیر را مورد توجه فیلمسازان قرار داده است.
تنگسیر، روایتی است از ظلمی که بر زارمحمد (شخصیت اصلی داستان) در تنگستان میگذرد. تنگسیر، به مرد یا زنی میگویند که اهلِ تنگستان باشند.
داستانِ رمان، داستانِ تنگسیری است که بعد از بیست سال کار کردن در خانهی یک شخصِ خارجی (یا به قولِ چوبک «فرنگی») تصمیم میگیرد با دوهزار تومان پولی که جمع کرده، دکانِ جوفروشی باز کند. در این میان، با کریم حاج حمزه طرحِ شراکت میریزد. در مقابل، کریم حاج حمزه هم خانهای را برای شروعِ کار به گرو میگذارد. بعد از چند ماه، زارمحمد متوجه میشود که آن خانه، نزدِ چندین نفرِ دیگر هم گرو بوده است. زارمحمد وکیل میگیرد تا بتواند سهمش را از کریم بگیرد. اما وکیل هم همدستِ کریم از آب درمیآید و درنتیجه پولهای زارمحمد از بین میرود. زارمحمد که حالا تمامِ زندگیش را از دست داده، تصمیم میگیرد برای انتقام از کریم حاج حمزه و همدستانش آنها را بکشد. همسرش را باخبر میکند و روزِ بعد با تفنگش به شهر میرود.
بخشی از کتاب صوتی تنگسیر را بشنوید.
تنگسیر
نویسنده: صادق چوبک
گوینده: علی دنیوی ساروی
انتشارات: آوانامه
پیرهن زرشکی داستانی کوتاه از صادق چوبک است که در مجموعه داستان «خیمهشببازی» منتشر شد. این داستان ماجرای یک روز کاری دو زن مردهشوی را روایت میکند. آنها از شرایطشان راضی نیستند و میخواهند تغییری در زندگیشان ایجاد کنند و این تغییر از مسیر مردگان میگذرد و آنقدر غرق در مسائلشان با هم میشوند که از مرده روی تخت غافل میشوند. داستان «پیرهن زرشکی» شما را درگیر کشمکشهای درونی بسیاری میکند و صادق چوبک شما را به دنیایی نزدیک میکند که شاید هیچگاه تجربهاش نکرده باشید.
بخشی از کتاب صوتی پیرهن زرشکی را بشنوید.
پیرهن زرشکی
نویسنده: صادق چوبک
گوینده: شهین نجفزاده
انتشارات: نوین کتاب گویا
داستان «نفتی» بر پایههای آرزوها و خواستههای دخترکی جنوبی استوار است که تمام هم و غمش را برای ازدواج و خلاصی از خانه پدر گذاشته است. دخترک اسمش عذراست. در ابتدای داستان عذرا را در امامزاده میبینیم که از آقا موسی بنجعفر میخواهد پیش خدا واسطه او و خدا شود و طلب شوهری سر راهش قرار دهد میکند. این خواسته عجیب است تا جایی که در داستان میفهمیم خاطرهای دور دختر را گرفتار غریزه جنسی کرده است.
این داستان کوتاه نیز متعلق به مجموعه «خیمهشببازی» است.
بخشی از کتاب صوتی نفتی را بشنوید.
نفتی
نویسنده: صادق چوبک
گوینده: شهین نجفزاده
انتشارات: نوین کتاب گویا
رمانِ تنگسیر، به زبانهای بسیاری در سراسر دنیا ترجمه شده است. رمانی که بسیاری، آن را شاهکارِ صادق چوبک میدانند. چوبک، در تنگسیر (و بهطور کلی در داستانهایش) به زبان و فرهنگهای عامیانه (بهخصوص فرهنگِ مخصوصِ مردم جنوب کشور) بسیار توجه داشت. همین موضوع از نکاتی بود که نثر او را در ادامه نثرهای جمالزاده و هدایت قرار میداد و با سایر نویسندگانِ همدورهاش متمایز میکرد.
چوبک در دوران نویسندگیش تلاش میکرد که صدای بیصداهای جامعه باشد. قشرِ فرودست و فقیر که از نظر چوبک، درگیر خرافه و سنتهای کهنه هستند. «راس گفتن بالاخره مملکت همهجور آدم لازم داره. هم نویسندهی متعینین و متعینات میخواد؛ هم نویسندی گداها. منم اگر میخواستم نویسنده بشم، میشدم نویسنده گداها… .» اینها صحبتهای احمدآقا در رمانِ سنگ صبور است. شخصیتی که در طولِ داستان، انگار کلماتش از زبانِ نویسنده برمیآید و چوبک هم راه او را پیش گرفته است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه