نویسنده: ویکتور هوگو
مترجم: ناهید ملکوتی
انتشارات: انتشارات نگاه
بسیاری از ما پیش از آنکه کتاب بینوایان را خوانده باشیم، در کودکی یا نوجوانی از طریق اقتباسهای تلویزیونی، کارتون، فیلم یا سریال، با ژان والژان، کوزت، ژاور و تناردیهها آشنا شدهایم؛ تصویر ژان والژانی را دیدهایم که بهخاطر دزدیدن یکتکه نان برای سیرکردن یک کودک، سالها بار زنجیر کشید. بیآنکه کتاب را ورق زده باشیم، دلمان برای رنجهای کوزت سوخته، با ژان والژان همدلی کرده و از تناردیهها متنفر شدهایم. خیلی زود درک کردیم که هر خطا، اشتباه یا حتی جنایتی پیش از آنکه اتفاق بیفتد، از دالانهای تاریک زندگی گذشته و کسی که این دالانها را بشناسد، هرگز داوری نمیکند.
حالا، پس از همهی تصویرهایی که از این داستان دیدهایم، زمان آن رسیده که به سرچشمه بازگردیم؛ به خودِ کتاب. به واژههای جاودانهی ویکتور هوگو که جهانی ساختهاند به وسعت درد انسان و امید به رهایی. شاهکاری که نشان میدهد چگونه میتوان در دل ظلمت و بیعدالتیها هنوز به انسانیت و روشنایی ایمان داشت و بیجهت نیست که خودِ هوگو گفته بود: این کتاب، درامی است که شخصیت نخست آن خداوند است.
ژان والژان، مردی که تنها برای دزدیدن یک قرص نان به زندان افتاد و نوزده سال از عمر خود را در زندان با اعمال شاقه گذراند، پس از آزادی با جامعهای روبهرو میشود که او را طرد میکند. تنها اسقف مهربانی به نام میرییل به او پناه میدهد و با بخششی بزرگ، مسیر زندگیاش را تغییر میدهد. ژان والژان با هویتی تازه، به انسانی نیکسرشت بدل و حتی شهردار میشود؛ اما گذشتهاش در قامت بازرس ژاورِ سختگیر همچنان در تعقیب اوست. در گوشهای دیگر از قصه، فانتین، زنی تنها و رنجکشیده، در جستوجوی لقمهای نان برای دخترش، کوزت، تن به سقوط و تحقیر میدهد. سرنوشت این زن، با ژان والژان گره میخورد و والژان که متأثر از سرنوشت دلخراش فانتین است تبدیل به پدرخواندهای فداکار برای کوزت میشود که در میخانهای تاریک و سرد، قربانی حرص و دروغ خانوادهای فریبکار به نام تناردیه بوده است. والژان او را از چنگال آن ظالمان میرهاند و با هم به گوشهای امن در پاریس پناه میبرند. کوزت با عشقی پدرانه بزرگ میشود تا زمانی که نگاهش با جوانی آرمانخواه به نام ماریوس گره میخورد. عشق، انقلاب، خیانت و فداکاری، در هم میپیچند؛ ماریوس با دوستانش برای آزادی میجنگد و ژان والژان، پنهان از چشمها، جانِ ماریوس را از مرگ نجات میدهد. ژاور نیز که سالها بیوقفه در پی اجرای قانون بود، در برابر بزرگی بخشش درمیماند و خود را غرق میکند. در پایان، ژان والژان، تنها و دور از چشمان کسانی که دوستشان دارد، به استقبال مرگ میرود؛ اما حقیقت آشکار میشود و کوزت و ماریوس در واپسین لحظات، بر بالین مردی که تمام عمرش را وقف عشق و رهایی دیگران کرد، حاضر میشوند.
رمان بینوایان شاهکار ماندگار ویکتور هوگو، نهتنها اثری برجسته در ادبیات فرانسه، بلکه سند تاریخی، اجتماعی و اخلاقی قرن نوزدهم است. این رمان با محوریت شخصیت ژان والژان، زندانی سابقی که در جستوجوی رستگاری و معنا در زندگی است، خواننده را به سفری پرفرازونشیب در دل نابرابریهای اجتماعی، فقر، انقلاب، عشق و ایمان میبرد. هوگو در این اثر، با مهارت کمنظیر خود، رمانی چندلایه خلق کرده که در آن تاریخ، فلسفه، جامعهشناسی و اخلاق درهمتنیده شدهاند. فضای اجتماعی و سیاسی فرانسه پس از انقلاب ۱۷۸۹ و بهویژه طغیان ناکام ۱۸۳۲، بستری برای روایت سرگذشت شخصیتهایی فراهم میکند که هر یک نمایندهی طبقه و دیدگاهی خاص هستند؛ از کشیش مهربانی چون اسقف میرییل گرفته تا مأمور قانون سنگدلی چون ژاور، از مادری رنجکشیده مانند فانتین تا دخترک معصومی چون کوزت، همه با دقتی شاعرانه و انسانی تصویر شدهاند.
از نقاط قوت چشمگیر این رمان، تأکید آن بر قدرت دگرگونکنندهی عشق و محبت است. ژان والژان که به دلیل بیعدالتی نظام کیفری فرانسه به موجودی تلخ و خشمگین تبدیل شده، با مهربانی یک اسقف مسیر زندگیاش تغییر میکند. این تغییر، پیام اخلاقی اصلی رمان را نیز منتقل میکند: اینکه انسانها تنها از راه عشق و فداکاری میتوانند به معنا و نجات برسند. آنچه این اثر را جاودانه کرده، نه فقط داستان پرکشش آن، بلکه تواناییاش در بهتصویرکشیدن انسان است؛ انسانی که در دل سختی و فقر، هنوز توان دوستداشتن، بخشیدن و دوباره ساختن را دارد.
در کنار مضامین اخلاقی، ویکتور هوگو با شجاعت به نقد نابرابریهای اجتماعی، فقر، بیسوادی و تبعیض جنسیتی میپردازد. شخصیت فانتین، نمونهای از قربانیان جامعهای بیرحم است و مرگ او، ننگی بر پیشانی تمدنی خودمحور. از سوی دیگر، ژان والژان تنها نماد تحول فردی نیست، بلکه تجسم آرمان هوگو برای جامعهای انسانیتر است؛ جامعهای که از تاریکی جهل و بیرحمی، به سوی نور آگاهی، عشق و آزادی حرکت میکند. حتی در صحنههای تلخ و خونبار انقلاب، جوانانی چون آنژولراس و ماریوس که جان خود را در آرزوی تغییر فدا میکنند، این باور جاری است که تغییر واقعی نه با اسلحه، بلکه با دگرگونی درونی و عشق حاصل میشود.
بخشی از کتاب صوتی بینوایان (نسخه کامل) را بشنوید.
بینوایان (نسخه کامل)
نویسنده: ویکتور هوگو
گوینده: مهیار ستاری
انتشارات: نوین کتاب گویا
ژان والژان شخصیت محوری رمان بینوایان و نمادی از نیروی تغییر از خلال عشق و محبت است. او مردی شریف است که سالها زندان، کینهای ریشهدار در او نسبت به جامعه میپروراند؛ اما ملاقاتش با اسقف مهربان میرییل، سرآغاز تحولی عمیق در جان او میشود. ژان والژان، پس از آن دیدار و تجربهی آن بخشش، دوباره از نو زاده و تبدیل به انسانی میشود که همواره تلاش میکند زخمی که از جامعه خورده را با مرهم نیکی و ازخودگذشتگی التیام ببخشد. عشق به کوزت نیز که همچون فرزندی برای اوست، والژان را به اوج بلوغ انسانی میرساند.
کوزت دختری است که در کودکی رنج و آزار فراوان دیده، اما پیش از آنکه معصومیتش در تندباد زندگی از میان برود، نجات پیدا میکند. تربیت و رشد در کنار ژان والژان او را به زنی نجیب، باهوش و مهربان تبدیل میکند. عشق پاک و راستین او به ماریوس نیز در واقع پژواکی از عشق پدرانهای است که والژان به او آموخته است.
ژاور تجسم نظم خشک و بیچونوچرای قانون است. مردی تأثرناپذیر که چنان در قوانین اجتماعی غرق شده که فراموش میکند عدالت، گاه فراتر از قانون است. او عاقبت در برابر مهربانی ژان والژان درمیماند؛ آنچنان که دنیایش فرو میریزد و راهی جز غرقکردن خودش نمیبیند.
فانتین مادر کوزت، چهرهی زنانهی رنج در این رمان، قربانی جامعهای است که بهسادگی قضاوت میکند و نمیبخشد. درحالیکه همهی بدبختیهای او حاصل بیرحمی دیگران است، اوست که محکوم میشود. هوگو با ترسیم زندگی و مرگ فانتین، ناعادلانهترین زوایای جامعهی فرانسه را در برابر چشمان خواننده میگذارد.
ماریوس برخلاف بسیاری از شخصیتهای دیگر که در ناز و نعمت بزرگ میشود، آتش اختلافات خانوادگی، روح او را در مینوردد. ماریوس باید میان پدری که در راه انقلاب جنگیده و پدربزرگی که با عقاید او مخالف است و ممکن است او را از ارث محروم کند یکی را انتخاب کند. با خروج از خانهی پدربزرگ، ماریوس هویت مستقل خود را مییابد؛ عاشق میشود، ولی گاه جهل و غرورش، جلوی دیدش را میگیرد؛ تا آنجا که حتی ژان والژان را از خود میراند.
اسقف میرییل در این رمان فرشتهای است در کالبد انسان؛ مردی که دنیا را با چشم رحمت و مهربانی مینگرد و در دل تاریکی، چراغ نجات را روشن میکند. بخشش بیدریغ او در برابر دزدی ژان والژان، سنگ بنای بزرگترین تحول داستان است. او یادآور این نکته است که حتی یک حرکت مهربانانه، میتواند سرنوشت انسانی را کاملاً دگرگون کند.
تناردیه اما، چهرهی کریه طمع و رذالت است. مردی بیاخلاق، سودجو و بیرحم که از رنج دیگران نیز کسب منفعت میکند و آنگاه که اشتباهش ناخواسته حقیقتی را روشن میسازد، باز هم تنها به فکر کسب پول است. هوگو او را در تقابل با فانتین مینشاند تا نشان دهد فقر، الزاماً فساد نمیآورد؛ این اخلاق است که انسان را بالا یا پایین میکشد.
بینوایان اثری است که از دل یک جامعهی زخمخورده سر برآورده تا با زبان ادبیات، حقیقتهای تاریخی را بازگو کند. اگرچه داستان در قرن نوزدهم میگذرد، اما پرسشهای آن دربارهی فقر، عدالت، کرامت انسانی و امکان رهایی همچنان برای خوانندهی امروز ضروری است. این رمان نهتنها یکی از شاهکارهای ادبیات جهان است، بلکه آینهای تمامنما از بحرانها و نابسامانیهای اجتماعی و سیاسی فرانسه در قرن نوزدهم بهشمار میرود. ویکتور هوگو با نگاهی عمیق، چهرهی رنجکشیدگان، تهیدستان و طردشدگان جامعه را به تصویر میکشد؛ انسانهایی که در گرداب بیعدالتی، فقر، جرم و تبعیض، همچنان رؤیای رستگاری را در دل میپرورانند.
بینوایان در فرانسهای روی میدهد که بستر انقلابها و خیزشهای پیاپی بوده است؛ سرزمینی در تلاطم، از انقلاب ۱۷۸۹ تا جنبشهای ۱۸۳۲ و ۱۸۴۸، آکنده از آرمانخواهی، ستیز با بیعدالتی و تلاش برای دگرگونی اجتماعی. زمانی که ویکتور هوگو این اثر را مینوشت، هنوز پژواک انقلابها خاموش نشده بود؛ بازماندگان خیزشها، خواستاران اصلاحات و رنجدیدگان، همه اطراف او نفس میکشیدند. خودش نیز تنها ناظر این طوفانها نبود؛ او در مقام نمایندهی پارلمان، فعال سیاسی و نویسندهای تبعیدی، نقشی جدی در تحولات زمانه داشت. قلمش در دفاع از فرودستان و در ستایش حقیقت مینوشت و همین نگاه انسانی و آرمانخواهانه است که در بینوایان موج میزند.
در دل این رمان، تاریخ زنده است؛ تاریخی که در آن مردمانی چون ژان والژان، فانتین، کوزت، ماریوس و آنژولراس، نه فقط شخصیتهایی داستانی، بلکه نمایندگان روح یک عصر هستند. هوگو با نثری شاعرانه و نگاهی تاریخنگارانه، روح زمانهاش را به ادبیات و نسلهای آینده منتقل میکند؛ گویی میخواهد با هر واژه، مشعل امید به دست نسلهای آینده بسپارد؛ بنابراین بینوایان را نمیتوان بدون درک ژرفی از تاریخ اجتماعی و سیاسی قرن نوزدهم فرانسه بهدرستی فهم کرد. این رمان حامل نوعی رسالت تاریخی است و همانگونه که در زمان خود بازتابی از رنجها و آرمانهای مردم بود، امروز نیز ندایی است برای تأمل در باب عدالت، انسانیت و معنای واقعی رستگاری. رمان بینوایان، این شاهکار جاودانهی ویکتور هوگو، در واقع سندی ادبی است بر رنجهای تاریخی یک ملت، آینهای از بحرانهای اجتماعی قرن نوزدهم فرانسه و صدایی رسا برای عدالت، انسانیت و اصلاح.
ویکتور هوگو با پرداختن به زندگی ژان والژان، یک زندانی سابق که در پی تغییر گذشتهی خویش است، نهتنها یک قهرمان خلق میکند، بلکه پرسشی بنیادین را مطرح میسازد: آیا جامعه حق دارد انسان را بهخاطر گذشتهاش برای همیشه طرد کند؟
در مرکز روایت بینوایان، فقر نه یک مسئلهی اقتصادی، بلکه سازوکاری پیچیده و ساختاری است که بر افراد تحمیل و مدام بازتولید میشود. فانتین، زن جوان و رنجدیدهای که بهتدریج در چرخهای از تبعیض، بیرحمی و بیعدالتی فرومیافتد، نمایندهی قربانیان این ساختار ناعادلانه است؛ انسانی که جامعه نهتنها به او کمک نمیکند، بلکه با بیرحمی تمام طردش میکند. در برابر این ظلم، ویکتور هوگو راههای گوناگون رهایی را پیش روی ما میگذارد: شفقت بیچشمداشت در چهرهی اسقف میرییل، امکان دگرگونی فردی در مسیر پرفرازونشیب ژان والژان و مبارزهی آرمانخواهانهی جمعی در شخصیتهایی چون آنژولراس. این سه مسیر، در کنار هم راههایی برای مقاومت در برابر ستم و بازگرداندن معنا به زندگیاند. در این میان، دین نیز در نگاه هوگو چهرهای نو پیدا میکند؛ نه آن نهاد خشک و مجازات محور کلیسا، بلکه نیرویی عمیقاً انسانی، زلال و رهاییبخش. ژان والژان نه بهواسطهی قانون که بهبرکت مهربانی و بخششی بیتوقع دگرگون میشود. اینجاست که اخلاق، معنا و قدرتی فراتر از مجازات پیدا میکند.
در رمان بینوایان، مفهوم عدالت از قالب خشک قانونی بیرون آمده و با نگاهی اخلاقی بازتعریف میشود. ژاور، نمایندهی عدالت خشک و بیروح سیستم قضایی، در برابر تحول والژان میایستد و از فهم معنای واقعی عدالت بازمیماند. این تقابل، یکی از عمیقترین مباحث فلسفی رمان را شکل میدهد: مرز میان قانون و اخلاق کجاست؟ همچنین، هوگو با ترسیم تضاد میان آنچه که وضعیت موجود را بازتولید میکند و آنچه که وضع موجود را زیر سؤال میبرد، پیام روشنی برای تغییر اجتماعی بیان میکند.
رمان بینوایان تا امروز بارها به فارسی ترجمه شده و در قالبهای مختلف، از نسخههای کامل تا روایتهای خلاصهشده برای نوجوانان، در دسترس مخاطبان قرار گرفته است. نخستین و کهنترین ترجمهی کامل این اثر، به همت زندهیاد حسینقلی مستعان در سال ۱۳۱۰ منتشر شد؛ ترجمهای مستقیم از زبان فرانسه که با گذر زمان بارها ویرایش و بازنگری شد تا نثری روانتر و امروزیتر پیدا کند. نسخههای جدید این ترجمه، با حفظ اصالت زبان و وفاداری به متن اصلی، دارای پانویسهای مفصل و مقدمههایی مفید هستند که فهم رمان را برای مخاطب معاصر آسانتر کردهاند.
از ترجمههای معاصر، میتوان به محمدرضا پارسایار (نشر هرمس) اشاره کرد که در سال ۱۳۹۶، با وسواس فراوان در انتخاب واژگان، متنی منسجم، روان و دقیق از زبان فرانسه ارائه کرد. این نسخه نیز با پانویسهای غنی و زبانی پاکیزه، یکی از بهترین ترجمههای امروزی به شمار میآید.
ترجمهی ناهید ملکوتی و نسرین تولایی (۱۳۹۳) نیز از دیگر ترجمههای وفادار و دقیق به متن اصلی فرانسوی است که با ترجمهی انگلیسی تطبیق داده شده است و زبانی شفاف و خواندنی دارد. ترجمهی محسن سلیمانی ۱۳۸۶ که از زبان انگلیسی و بهصورت خلاصهشده انجام شده، نسخهای سادهتر و کوتاهتر است که برای مطالعهی سریعتر مناسب است. در کنار اینها، ترجمههای دیگری مانند محمد مجلسی (دنیای نو)، محسن سلیمانی (افق)، صبا اسلامی (محراب قلم)، صدف محسنی (بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه) نیز در دسترس هستند که هریک با رویکرد و سبک خاص خود، سهمی در معرفی این شاهکار جهانی به مخاطبان داشتهاند.
بخشی از کتاب صوتی بینوایان (خلاصه کتاب) را بشنوید.
بینوایان (خلاصه کتاب)
نویسنده: ویکتور هوگو
گوینده: رضا عمرانی
انتشارات: استودیو نوار
رمان بینوایان فراتر از یک داستان، آیینهای است از رنج، عشق، فقر و امید در دل جامعهای بیرحم. ویکتور هوگو با نگاهی انسانی و ژرف، مسئلهی عدالت، رستگاری و دگرگونی را به چالش میکشد. این شاهکار جاودانه، هنوز هم ما را به تأمل در باب معنای واقعی انسانبودن فرا میخواند.
در این یادداشت نقد و بررسی کتاب بینوایان را مطالعه کردید. اگر میخواهید کتابهای دیگر ویکتور هوگو و همچنین بینوایان را بخوانید، سری به طاقچه بزنید. فروشگاه کتاب طاقچه پلی است به دنیای بیکران کتابهای الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه میگشاید. چه اهل خواندن باشید، چه شنیدن، هر لحظه و هر کجا میتوانید در دنیای کلمات غرق شوید و از لذت بیپایان کتابها بهره ببرید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه