ضیافت
نویسنده: افلاطون
مترجم: محمدعلی فروغی
انتشارات: کتاب کوله پشتی
فلسفه در طول تاریخ طولانی و متنوع خود معانی و کارکردهای مختلفی داشته است و بالطبع، یافتن دو فیلسوف که موضوع فلسفه را دقیقاً به یک شکل تعریف کنند، اگر نگوییم غیرممکن، دشوار است. جستوجوی حکمت، تلاش برای درک جهان بهعنوان یک کل، تفکر دربارهی مسئولیتهای اخلاقی و تعهدات اجتماعی بشر، کوشش برای پی بردن به مقاصد الهی و جایگاه انسانها با توجه به آن مقاصد، پایهگذاری روش در علوم طبیعی یا بررسی دقیق منشأ، گستره و اعتبار ایدههای انسانی، کاوش در اراده و آگاهی در جهان، تأمل در ارزشها و فضیلتهایی چون حقیقت، خوبی و زیبایی، تدوین قواعدی برای اندیشهی بشری به منظور ترویج عقلانیت و گسترش تفکر روشن گوشهای از تلاشهای فیلسوفان مختلف در طول تاریخ فلسفه بوده است. اگرچه تعیین اینکه آیا میتوان عنصر مشترکی را در این تنوع یافت و آیا هر معنایی میتواند تعریفی جهانی و فراگیر باشد، دشوار است؛ اما شاید بتوان فلسفه را «تأملی بر انواع تجربیات بشری» یا «بررسی منطقی، روشمند و نظاممند موضوعاتی که بیشترین نگرانی را برای نوع بشر دارند» تعریف کرد. بنابراین، دو مؤلفه در تعاریف فلسفه مشترک است: اول اینکه فعالیتی تأملی است و میتواند هر نوع تجربهای را موضوع خود قرار دهد و دوم اینکه مبتنی بر روش است. راهحلهای این دانش، نشئتگرفته از بینش آن تأملگران دربارهی جهان است؛ بنابراین مهر آن شخصیتها را دارد و انتخاب استدلالهای آنها نیز مسئلهی انتخابیشان در مورد خودشان و زمینه و زمانهی آنها را آشکار میکند. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، با تعدادی از فیلسوفان مشهور جهان و ایران و مضامین اصلی فلسفهی آنها آشنا میشویم.
این بخش را با یونان کلاسیک که عصر زایش فلسفه بود و با افلاطون آغاز میکنیم. کسی که در کتاب معروفش، جمهور، با پرسشی ساده و کلی از عدالت بینش فلسفی را بهتدریج وارد حوزههای بیشتری کرد، ابتدا اخلاق و از آن پس، سیاست، تربیت، معرفتشناسی و در نهایت، متافیزیک. این پرسش سادهی او بود که موضوع فلسفه را به وسعت جهان در هزارههای بعد گسترده کرد.
ضیافت
نویسنده: افلاطون
مترجم: محمدعلی فروغی
انتشارات: کتاب کوله پشتی
افلاطون در ۴۲۹ پیش از میلاد به دنیا آمد. شهروندی آتنی بود که جایگاهی بالا و در رویدادهای سیاسی یونان کلاسیک حضوری تأثیرگذار داشت. در جوانی یکی از اعضای حلقهی اطراف سقراط بود. از آنجا که سقراط نوشتهای ندارد، آنچه از فعالیتهای مشهور او در درگیر کردن همشهریانش در گفتوگو میدانیم بیش از هر چیز در نوشتههای افلاطون منعکس است. آثار افلاطون که معمولاً «سقراطی» نامیده میشود، نمایانگر نوع کاری است که سقراط انجام میداد. او مردانی را که ظاهراً در برخی از جنبههای انسانی برتری داشتند، به چالش میکشید تا در مورد موضوعاتی چون شجاعت و فضیلت توضیح دهند. افلاطون بهشدت تحت تأثیر زندگی و مرگ سقراط قرار داشت و فعالیتهای سقراط نقطهی شروع فلسفهورزی او بود. آکادمی افلاطون که در دههی ۳۸۰ پیش از میلاد تأسیس شد، نطفهی آکادمی مدرن بود. این آکادمی مردان توانمند را جذب میکرد. اگرچه افلاطون در تفکر و «فلسفه» اولین نبود؛ اما او بود که میدانست فلسفه چگونه باید پرسش کند. از این جهت، او جریانهای فکری را که فلسفه با آن دستوپنجه نرم میکرد، دگرگون ساخت. کار او بررسی نظاممند مسائل اخلاقی، سیاسی، متافیزیکی و معرفتی با مجهز شدن به روشی متمایز و به شیوهی مختص خود یعنی دیالوگ بود. به همین دلیل در هر عصری فیلسوفانی بودهاند که خود را از برخی جهات مهم افلاطونی میدانستهاند. آموزهی اصلی او قلمرو «اشکال» یا «مثل» بود. او اعتقاد داشت جهانی که به نظر میرسد، به نوعی معیوب و پر از خطا است؛ اما قلمرو واقعیتر و کاملتری وجود دارد که با موجوداتی به نام اشکال یا ایدهها پر شده است که ابدی، تغییرناپذیر و به نوعی الگوی ساختار و جهان ارائهشده به حواس ما هستند. از جمله مهمترین این اشکال خیر، زیبایی، بزرگی، تشبیه، وحدت، بودن، یکسانی، تفاوت، تغییر و تغییرناپذیری است. تقریباً هر اثر افلاطون به نوعی به این تمایز اختصاص یافته یا وابسته به آن است و تاریخی طولانی از تأملات هستیشناسانه به وجود آورد. کتاب «جمهور» با ترجمهی فؤاد روحانی، « ضیافت» که رسالهای دربارهی عشق است با ترجمهی محمدعلی فروغی و دورهی چهار جلدی «آثار افلاطون» شامل ۲۹ رساله با ترجمهی محمدحسن لطفی برای خواندن آثار کامل او به زبان فارسی در دسترس هستند.
بخشی از کتاب صوتی جمهور را بشنوید.
جمهور
نویسنده: افلاطون
گوینده: فریاد موسویان
انتشارات: آوانامه
منطق ارسطو
نویسنده: ارسطو .
مترجم: میرشمسالدین ادیب سلطانی
انتشارات: انتشارات نگاه
ارسطو بنیانگذار مکتب فلسفی مشاء در لیسیوم آتن بود. گسترهی فکری سنت فلسفی ارسطو گسترده بود و قرنها فلسفه را از دوران باستان متأخر تا رنسانس شکل داد و حتی امروزه نیز با علاقه مطالعه میشود. نوشتههای او در رشتههایی چون منطق، متافیزیک، فلسفهی ذهن و اخلاق، نظریهی سیاسی، زیباییشناسی، منطق و بلاغت تا زمینههای عمدتاً غیرفلسفی مانند زیستشناسی تجربی را در بر میگیرد. سنت ارسطویی، تاریخ طولانی تفسیر و تصاحب متون و مضامین ارسطویی است که بیش از دو هزار سال میشود و شامل فیلسوفانی است که در سنتهای دینی و سکولار فعالیت میکردند. نظام فلسفی و علمی ارسطو هم چهارچوب و محملی برای فلسفهی مسیحی و هم فلسفهی ایرانی، اسلامی و یهودی قرونوسطا شد. دانشمندان مسلمان او را معلم اول نامیدند و دانته او را «استاد کسانی که میدانند» خواند. اطلاعات کمی در مورد زندگی او وجود دارد. در ۳۸۴ پیش از میلاد در شهر استاگیرا در شمال یونان در دورهی کلاسیک به دنیا آمد. در حدود هجده سالگی به آکادمی افلاطون در آتن پیوست و تا ۳۷سالگی آنجا ماند. اندکی پس از مرگ افلاطون آتن را ترک کرد و به درخواست فیلیپ دوم مقدونی، پسرش اسکندر مقدونی را در ابتدای ۳۴۳ پیش از میلاد تعلیم داد. او نوشتههای زیادی داشت که تنها بخش کوچکی امروز در دسترس هستند. ارسطو اولین مطالعات نظاممند و شناختهشده در منطق را داشت که تأثیرش تا قرن نوزدهم نیز ادامه یافت. این منطق مشهور و قیاسهایش در کتاب «منطق ارسطو» (ترجمهی میر شمسالدین ادیب سلطانی) آمده است؛ یعنی شکلی از استدلال که در آن نتیجهگیری از دو پیشفرض گرفته میشود. نام ارسطو با پلیس و مناسبات شهروندی نیز گره خورده است. واژهی سیاست یا پلیتیک که از پلیس یونانی گرفته شده، ریشه در کار ارسطو بر روی مناسبات میان شهروندان دارد که ارسطو آن را بالاترین سطح مناسبات برای انسان به عنوان حیوان سیاسی میدانست. مجموعهی سه جلدی «آثار ارسطو» با ترجمهی محمدحسن لطفی در دسترس هستند.
نقد عقل محض
نویسنده: ایمانوئل کانت
مترجم: بهروز نظری
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
در عصر روشنگری، مکتبی فلسفی در آلمان پا گرفت که با نام «ایدئالیسم» مشهور است. ایدئالیسم اصطلاحی بود که لایبنیتس، فیلسوف و ریاضیدان و پیروان او برای اشاره به نوعی از فلسفهی مخالف ماتریالیسم به کار میبردند. امانوئل کانت، سردمدار این مکتب فلسفی بود. او ۲۲ آوریل ۱۷۲۴ در کونیگزبرگ، آن زمان جزو قلمرو پروس، به دنیا آمد. شهرت فلسفی او به دلیل کار جامع و منظم در معرفتشناسی، متافیزیک، اخلاق و زیباییشناسی بود. اندیشهی فلسفی او در زمینهای شکل گرفت که عقلگرایی رنه دکارت و تجربهگرایی فرانسیس بیکن جریان داشت. فلسفهی علم او به دلیل شیوهای که با آن تلاش کرد چارچوب فلسفی را برای معرفت علمی از جهان صورتبندی کند که هم شرایط واقعی حاکم بر آن را شرح دهد و هم استقلال و تنوع علوم خاص مختلف را حفظ کند، مورد علاقهی فیلسوفان علم معاصر است. معرفتشناسی این فیلسوف قرن هجدهم را اصطلاح «ایدئالیسم استعلایی» نامیدهاند. کانت در زمانهی تلاشها برای دست یافتن به قوانین متقن طبیعت و تفسیر پدیدهها بر اساس آن اعلام کرد درک انسان، منبع قوانین کلی طبیعت است و انسان یا من استعلایی، دانش را از تأثیرات حسی و مفاهیم جهانی (فاهمه) و تحمیل آن میسازد؛ بنابراین مادهی خام دانش برای همیشه ناشناخته میماند و دانش بشری نمیتواند به آنها برسد؛ زیرا دانش تنها در جریان ترکیب ایدههای حسی میتواند پدید آید. او این موضوع را که معرفت باید یقینی، ضروری و عینی باشد مفروضی درست نمیدانست. به همین دلیل اعتقاد داشت به جای معرفت عینی باید خود فاعل مدرک (انسان) محور شناخت قرار بگیرد و امور با ذهن مطابقت داشته باشد و نه بالعکس. این نظر او را در آن زمانه همچون انقلاب کپرنیکی میدانستند که به انقلاب کپرنیکی کانت معروف است. ایدهی اساسی «فلسفهی انتقادی» کانت بهویژه در سه نقد او دیده میشود: نقد عقل محض (ترجمهی ادیب سلطانی یا بهروز نظری)، نقد عقل عملی (ترجمهی مسعود حسینی) و نقد قوه حکم (ترجمهی عبدالکریم رشیدیان) که به زبان فارسی در دسترس هستند.
پدیدارشناسی روح
نویسنده: گئورگویلهلمفریدریش هگل
مترجم: سیدمسعود حسینی
انتشارات: نشر نی
گئورگ ویلهلم فردریش هگل ۲۷ اوت ۱۷۷۰ در اشتوتگارت به دنیا آمد که آن زمان جزو امپراتوری مقدس روم بود. زمانهی او دورهی انتقالی بین جنبش روشنگری و رمانتیک را تجربه میکرد. هگل آخرین سازندهی نظام فلسفی بزرگ در این دوران بود. او کوشید نظام فلسفی جامعی را از یک نقطهی شروع منطقی ایجاد کند. هگل بیش از هر چیز به دلیل فلسفهی غایتشناختیاش از تاریخ مشهور است. روایتی که بعدها کارل مارکس آن را تصاحب کرد و نظریهی ماتریالیستی خود از یک تحول تاریخی که در کمونیسم به اوج میرسد بر آن بنا کرد. هگل طرحی دیالکتیکی ریخت که بر پیشرفت تاریخ و ایدهها از تز به آنتیتز و از آن به یک سنتز تأکید داشت. او ایدئالیستی مطلق بود که از بینشهای مسیحی بهویژه آموزهی روحالقدس برای موضوع عقل (روح) و آزادی الهام گرفت و با تسلط خود بر مجموعهای خارقالعاده از دانش منطقی، طبیعی، تاریخی و الهیاتی طرح دیالکتیک خود را پی افکند. تأثیر او بر فیلسوفان اگزیستانسیالیست، مارکسیستها و کنشهای اجتماعیشان چشمگیر بود. نخستین کتاب مهم او به نام «پدیدارشناسی روح» (با ترجمهی محمدمهدی اردبیلی و مسعود حسینی) درخشانترین و به دلیل تراکم مفهومی و کنایهای، اصطلاحات خاص و گیجکنندهی آن دشوارترین کتاب اوست و توضیح میدهد که چگونه ذهن انسان، از طریق خودآگاهی (عقل و روح)، از آگاهی صرف به معرفت مطلق میرسد. پس از او، شاگردان و پیروانش به دو دستهی هگلیان راست و چپ تقسیم شدند. راستها که ظاهراً شاگردان خود او در دانشگاه بودند و چپها که به هگلیان جوان نیز معروفاند و هگل را به معنایی انقلابی تفسیر کردند. اولی خیلی زود فراموش شد و دومی با تفسیرهای مارکسیستی از دیالکتیک او و تأکید بر عمل توسط متفکرانش ماندگار شد.
غروب بتها
نویسنده: فردریش نیچه
مترجم: داریوش آشوری
انتشارات: انتشارات آگه
فریدریش نیچه، ۱۵ اکتبر ۱۸۴۴ در دهکدهی روکن، آن زمان جزو قلمرو پروس، به دنیا آمد. او فیلسوف و منتقد فرهنگ کلاسیک آلمان بود. نیچه را به خاطر نوشتههایش در مورد خیر و شر، پایان دین در جامعهی مدرن و مفهوم ابرمرد میشناسند. او زمانی نوشت برخی از مردان پس از مرگ به دنیا میآیند و این در مورد او صادق است. تاریخ فلسفه، الهیات و روانشناسی از اوایل قرن بیستم بدون شناخت او قابل درک نیست. نوشتههای او دربارهی فردیت و اخلاق در تمدن معاصر بر بسیاری از متفکران و نویسندگان اصلی قرن بیستم تأثیر گذاشت. بهویژه تلاشهایش برای برملا کردن انگیزههایی که زیربنای دین، اخلاق و فلسفهی سنتی غربی هستند، عمیقاً بر نسلهای متکلمان، فیلسوفان، روانشناسان، شاعران، رماننویسان و نمایشنامهنویسان تأثیر گذاشت. از نیچه اغلب با عنوان یکی از اولین فیلسوفان اگزیستانسیالیست یاد میشود. او در باب پیامدهای پیروزی سکولاریسم روشنگری تأمل میکرد و به خاستگاه و کارکرد ارزشها در زندگی بشر مشغول بود. در این تأملات بود که نوشت خدا مرده است. «نیهیلیسم» اصطلاحی بود که نیچه برای توصیف افول ارزشهای والا و میل به آرمان زاهدانه به کار میبرد. او عصری را که در آن زندگی میکرد به عنوان عصری از نیهیلیسم منفعل میپنداشت؛ یعنی عصری که هنوز آگاه نبود مطلقهای دینی و فلسفی در ظهور پوزیتیویسم قرن نوزدهم از بین رفتهاند. با فروپاشی مبانی متافیزیکی و الهیاتی و تحریمهای اخلاقی سنتی، تنها احساس فراگیر بیهدفی و بیمعنایی باقی میماند و پیروزی بیمعنایی، پیروزی نیهیلیسم است. بنابراین در نوشتههایش مشغول مبارزه با این نوع نیهیلیسم شد. او زندگی را «اراده به قدرت» میدانست، در حالی که آنچه ارزشهای متعالی بشر نامیده میشد فاقد آن بودند. بنابراین، فلسفه، دین و اخلاق سنتی، نقابهایی بودهاند که یک ارادهی ناقص قدرت بر سر میگذارد. این مفاهیم در کتابهای مهم او مانند «چنین گفت زرتشت» (ترجمهی داریوش آشوری)، «فراسوی نیک و بد» (ترجمهی داریوش آشوری) و «ارادهی قدرت» (ترجمهی مجید شریف) آمده است.
بخشی از کتاب صوتی چنین گفت زرتشت را بشنوید.
چنین گفت زرتشت
نویسنده: فردریش نیچه
گوینده: افشین یداللهی
انتشارات: نوین کتاب گویا
مراقبت و تنبیه
نویسنده: میشل فوکو
مترجم: نیکو سرخوش
انتشارات: نشر نی
میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی پستمدرن ۱۵ اکتبر ۱۹۲۶ در پواتیه به دنیا آمد. او یکی از فیلسوفان تأثیرگذار در قرن بیستم و یکی از بحثبرانگیزترین محققان دورهی پس از جنگ جهانی دوم بود. نقدهای او به نهادهای اجتماعی او را به متفکری مهم در علوم انسانی و اجتماعی جدید بدل کرد. فوکو خود را متأثر از نیچه میدانست و خواندن آثارش را در حکم مکاشفهای میدید که تجربههای متفاوت با خواندههای پیشینش به او داد. موضوع اصلی فلسفهی او رابطهی قدرت و دانش است؛ یعنی چگونگی کنترل و چیستی قدرت دانش. او منتقد نظام کیفری و نهادهای روانی بود. حتی دربارهی مدرسهها میگفت که همان کارکردی را دارند که زندانها و مؤسسات روانی دارند: طبقهبندی، کنترل و استثمار مردم. اعتقاد بدبینانهی او این بود که جامعه و نهادهای اجتماعی از طریق روابط قدرت کنترل میشوند. او گمان میکرد اگر فلسفه بر اساس روشهای او سازماندهی شود، وسیلهای برای تغییر موازنهی قدرت برای فرد خواهد بود آن هم از طریق افشای ساختارهای قدرتی که قصد کنترل ما را دارند. او این نظر و تلاش برای ایجاد جهتی جدید در فلسفهی فرانسه را در کتابهای «مراقبت و تنبیه» (ترجمهی افشین جهاندیده و نیکو سرخوش) و کتاب «دیرینهشناسی دانش» (ترجمهی نیکو سرخوش و افشین جهاندیده) تشریح کرده است. نوعی تاریخنگاری که فوکو آن را باستانشناسی نامید. توجه فوکو به مسائل قدرت و کنترل آن بر دانش در فعالیتهای سیاسی و علاقهاش به حوزههایی مانند حقوق دگرباشان جنسی، اصلاح زندانها، سلامت روان و رفاه پناهندگان منعکس شد. افکار او بر دانشگاهیان دورهی جدید در تعداد زیادی از حوزههای متضاد مطالعه تأثیر گذاشته است؛ همچون انسانشناسی، مطالعات ارتباطات، جرمشناسی، مطالعات فرهنگی، فمینیسم، نظریهی ادبی، روانشناسی و جامعهشناسی.
بخشی از کتاب صوتی اراده به دانستن را بشنوید.
اراده به دانستن
نویسنده: میشل فوکو
گوینده: سعید اسلام زاده
انتشارات: استودیو نوار
در این بخش با اندیشهی تعدادی از فیلسوفان ایرانی آشنا میشویم که حاصل التقاط حکمتهای ایران پیش از اسلام، میراث فلسفی یونان و کلام و عقاید اسلامی بود.
تدابیر المنازل
نویسنده: ابوعلی سینا
انتشارات: کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران
ابوعلی حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا معروف به ابن سینا از سرآمدان عصر خود در طب، منطق و فلسفه در قرون چهارم و پنجم هجری بود. او در بخارا به دنیا آمد. در شانزده سالگی به پزشکی روی آورد و زمانی که سلطان بخارا به بیماری مبتلا شد ابن سینا بر بالین او حاضر شد و او را شفا داد. سلطان برای قدردانی کتابخانهی سلطنتی سامانیان را به روی او گشود و اینگونه بود که شیخالرئیس با فلسفه آشنا شد. کتاب شفای او دایرهالمعارف وسیع فلسفی و علمی و به عنوان کتابی استاندارد، تا چند قرن در دانشگاههای اروپایی مورد توجه بود. کار فلسفی ابن سینا آمیزهای از حکمت یونانی و ایرانی و کلام و الهیات دورهی اسلامی در یک نظام منطقی بود. آنچه او از سنت فلسفی یونانی احیا کرد تا مدتها واکنشهایی اعم از پذیرش، تجدیدنظر، جایگزینی و تحولات در فلسفه، علم و منطق را تعیین کرد. در قرن دوازدهم میلادی این فلسفهی ابن سینا بود که بر فیلسوفان و دانشمندان قرونوسطا و رنسانس بهویژه کاتولیکهای رومی تأثیر گذاشت. ترجمهی لاتین کتاب «قانون» او اساس آموزش پزشکی در دانشگاههای اروپایی بود. ابن سینا تلاش کرد طبقهبندی یکپارچه و گستردهای از دانش کند. الهیات او که به «علت اول و ده عقل (عقول)» معروف است و اعتقادش به خدا به عنوان خالق و سلسلهمراتب آسمانی، اجازه داد تا بهراحتی در اندیشهی اسکولاستیک اروپای قرونوسطا وارد شود. کیهانشناسی ابن سینا خدا را به عنوان خالق متمرکز کرد و آن را علت اول و موجودی ضروری نامید که ده عقل از او سرچشمه میگیرد و جوهر و وجود تغییرناپذیرش بر آن عقول حکم میراند. او که ابتدا در سنت فارابی، فیلسوف ایرانی و مهم پیش از خود، و مکتب مشائی میاندیشید (گرچه در تفسیرهایش بر ارسطو از او انتقاد میکرد) بهمرور از آن جدا و به مفاهیم و آموزههای افلاطونی و عرفان روی آورد. ابن سینا بیشتر کتابهایش را به زبان عربی نوشت. کتاب الشفای او با عنوان «ترجمه و تفسیر برهان شفا» با ترجمهی مهدی قوام صفری به فارسی و نیز کتاب مهم «دانشنامه علایی» او به زبان فارسی و با ویرایش محمد معین در دسترس هستند.
عقل سرخ
نویسنده: شهاب الدین یحیی سهروردی
انتشارات: نشر ارس
شهابالدین یحیی سهروردی، فیلسوف ایرانی و مؤسس مکتب اشراق در قرن ششم هجری قمری بود. او در ۵۴۹ هجری در روستای سهرورد نزدیکی زنجان به دنیا آمد. از او با نامهای شیخالاشراق و شیخالمقتل نیز یاد میشود. سهروردی را احیاکنندهی آثار حکیمان پهلوی و سنت کهن حکمت ایرانی میدانند. او از عرفان ایرانی پیش از اسلام استفاده کرد و آن را با خرد یونانی و الهیات اسلامی درآمیخت. او معتقد بود که حکمت ایرانیان باستان با فیلسوفان یونانی مانند افلاطون مشترک است و فلسفهی اشراق خود را کشف مجدد این حکمت باستانی میدانست. تأثیر عمدهی تفکر ایرانی پیش از اسلام بر سهروردی در حوزهی فرشتهشناسی (امشاسپندان) و کیهانشناسی بود. او زبانی نمادین برای بیان متافیزیک و کیهانشناسی به کار برد. مؤلفهی اساسی واقعیت برای سهروردی، نور خالص و غیرمادی بود، انواری که از طریق نظمی نزولی با شدتی رو به کاهش آشکار میشود که از نظر مفهومی شبیه به اشکال یا مثل افلاطونی است که بر گونههای واقعیت دنیوی حاکم است. به عبارتی، او هستی را پیوستار واحدی میدانست که در نور نابی که او آن را خدا نامید به اوج میرسد. مراحل دیگرِ بودن در امتداد این پیوستار مخلوطی از نور و تاریکی است. اگرچه ابن سینا به مسئلهی معرفت عرفانی پرداخته بود و جایگاهی را برای این حوزهی معرفتی در قلمرو حکمت در نظر گرفته بود؛ اما این سهروردی بود که معرفت عرفانی و شهودی را به پارادایم تبدیل کرد. نظریهی تقدم ماهیت او بیشترین تأثیر را بر فیلسوفان اسلامی دورههای بعد داشت. عمر او کوتاه و کمتر از چهل سال بود و در شرایطی نامشخص و شامل اتهامات فساد دین و ادعای نبوت به دستور حاکم ایوبی، زندانی و در همانجا کشته شد. کتاب «حکمهالاشراق» او با ترجمهی محمد ملکی و نیز مسعود انصاری در دسترس است.
بخشی از کتاب صوتی عقل سرخ را بشنوید.
عقل سرخ
نویسنده: شهابالدین سهروردی
گوینده: مریم محبوب
انتشارات: انتشارات نیستان هنر
حکمت متعالیه در اسفار عقلی اربعه؛ جلد اول
نویسنده: محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی (ملاصدرا)
مترجم: محمد خواجوی
انتشارات: انتشارات مولی
صدرالدین محمد بن ابراهیم قوام شیرازی معروف به ملاصدرا و صدرالمتألهین، حکیم متألهی ایرانی است که در سدهی یازدهم هجری قمری میزیست. او را بنیانگذار حکمت متعالیه مینامند. نوشتههای او تلفیقی از چندین سده اندیشههای پیش از او هستند. او شیعهی دوازدهامامی بود و به اصول و فروع آن اعتقاد داشت. مهمترین کتابش، الاسفارالاربعه (هشت جلد)، تلاشی برای بازیابی جایگاه برهان در دین و به طور اخص مذهب شیعه است. ملاصدرا اعتقاد داشت اسلام با دانش استدلال یقینی مخالفتی ندارد و در عین حال، با فلسفهای که قوانینش مطابق قرآن و سنت نبود، دشمنی میکرد. او عرفان را رد نمیکرد؛ اما نه تا جایی که سیروسلوکش منجر به کوتاهی از احکام دین شود. مکتب ملاصدرا که حکمت متعالیه نامیده میشود، بر اصل «وجود» و تمایز آن از «ماهیت» استوار است. اعتقاد ملاصدرا بر آن بود که «وجود مقدم بر ماهیت است و بر اساس این اصل است که هر شیئی اول باید وجود داشته باشد تا بتواند ماهیت داشته باشد». این مسئله برای ملاصدرا مخصوصاً در مورد موقعیت خداوند در جهان صادق بود؛ بهویژه از آن جهت که میتوانست جایگاه خداوند را از دیدگاه قرآن با جهانشناسی فلسفی دوران طلایی که تحت تأثیر فلسفهی یونان بود وفق دهد. بنا بر دیدگاه او، بدیهیترین مسئلهی جهان، مسئلهی وجود یا هستی است که ما با علم حضوری و دریافت درونی خود، آن را درک میکنیم و نیازی به اثبات آن نداریم. اما ماهیت، آن چیزی است که سبب گوناگونی و تکثر پدیدهها میشود و به هر وجود، قالبی ویژه میبخشد. نظریهی حرکت جوهری او مشهورترین بخش فلسفهاش است. موضوعی که (حرکت در جوهر) تا پیش از آن فلاسفه محال میدانستند. بنابراین، منظومهی فکری او تلفیقی بین فلسفهی مشاء، فلسفهی اشراق و معارف کتاب و سنت و مبنای معرفتشناسیاش ملازمهی عقل و دین است. مجموعهی «اسفار اربعه» او در چهار جلد دربارهی مراحل چهارگانهی مسافرتهای معنوی عرفا برای رسیدن به خدا است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه