لوگو طاقچه
مقایسه ترجمه های مختلف بر باد رفته

مقایسه ترجمه‌های مختلف رمان بربادرفته 

94 بازدید

در سال ۱۹۲۶، مارگارت میچل ۲۵ساله قوزک پایش آسیب دیده بود و به همین دلیل، نمی‌توانست از خانه خارج شود و باید ساعات طولانی در تخت می‌ماند و استراحت می‌کرد. او که حوصله‌اش از این‌همه اوقات فراغت سر رفته بود، تصمیم گرفت شروع به نوشتن کند. رمانی که مارگارت میچل از روی بیکاری نوشت، بربادرفته نام داشت و هم‌اکنون یکی از محبوب‌ترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های جهان است. مارگارت میچل با این کتاب به موفقیت بزرگی دست یافت و در سال ۱۹۳۶ نیز برنده‌ی جایزه پولیتزر شد. 

بربادرفته به چندین زبان مختلف دنیا ترجمه شده است و فارسی نیز یکی از این چندین زبان است. در فهرست کتابخانه‌ی ملی نزدیک به ۱۴ ترجمه از این کتاب مشاهده می‌شود. وجود ترجمه‌های مختلف از یک کتاب، در ذهن خوانندگان این سؤال را ایجاد می‌کند که کدام‌یک از آن‌ها از دیگری بهتر است. ازآنجایی‌که یافتن ترجمه‌ای خوب همیشه کار دشواری است، در این یادداشت از وبلاگ طاقچه قصد داریم شش نسخه از ترجمه‌های مختلف بربادرفته را با هم مقایسه کنیم تا انتخاب برای شما راحت‌تر شود و بتوانید شاخص‌ترین ترجمه را پیدا کنید.

درباره رمان بربادرفته

داستان بربادرفته در دوران جنگ داخلی آمریکا اتفاق می‌افتد. زمانی که آتش ناامنی تمامی کشور را فرا گرفته بود و مردم به دلایل مختلف سر به شورش برداشته بودند. در این هیاهو، ما با دختر جوانی به نام اسکارلت اوهارا آشنا می‌شویم که مادرش از نجیب‌زاده‌های ساحل جورجیا و پدرش دهقان‌زاده‌ای ایرلندی است. اسکارلت دختر جسور و سرسختی است و درست به همان اندازه نیز از روحیه‌ای حساس برخوردار است. در حقیقت، محور اصلی این کتاب عشق و روابط مختلفی است که اسکارلت از سر می‌گذراند. او در تمامی داستان به دنبال یافتن معنای عشق و درک آن و البته حفظ زمین خانوادگی‌شان است. 

بخشی از کتاب صوتی بر باد رفته (جلد اول) را بشنوید.

بر باد رفته (جلد اول)

نویسنده: مارگارت میچل

گوینده: جمعی از گویندگان

انتشارات: آوانامه

ویژگی‌های متن کتاب بربادرفته 

قبل از هرچیز بهتر است بدانیم که متن کتاب چه لحن و زبانی دارد و یک مترجم چه چیزهایی را باید رعایت کند تا ترجمه‌اش یک ترجمه‌ی خوب و بسنده به حساب آید. بربادرفته یک عاشقانه‌ی تاریخی است، اشاره‌های زیادی به وقایع تاریخ آمریکا دارد و درعین‌حال، لحن آن شاعرانه و لطیف است. کلمات و جملات این کتاب بار احساسی و عاطفی زیادی در خود پنهان دارند و یک مترجم باید بتواند آن‌ها را به‌گونه‌ای ترجمه کند که احساسات خواننده را برانگیزد و باید تلاش کند تا در متن ترجمه‌شده‌ی خود درست مثل متن اصلی فضایی عاشقانه و سرشار از شور و احساس ایجاد کند. علاوه بر این، در بسیاری از بخش‌های کتاب شاهد توصیفات فراوان و دقیقی از افراد، رویداد‌ها و مکان‌های مختلف هستیم. یک مترجم باید این توصیفات را به ظرافت و زیبایی تمام به فارسی منتقل کند. 

بستن تبلیغ

بخشی از کتاب برای مقایسه 

برای بررسی کیفیت ترجمه‌ها سراغ پاراگراف آغازین کتاب رفتیم. 

Scarlet O’Hara was not beautiful, but men seldom realized it when caught by her charm as the Tarleton twins were. In her face were too sharply blended the delicate features of her mother, a Coast aristocrat of French descent, and the heavy ones of her florid Irish father. But it was an arresting face, pointed of chin, square of jaw. Her eyes were pale green without a touch of hazel, starred with bristly black lashes and slightly tilted at the ends. Above them, her thick black brows slanted upward, cutting a startling oblique line in her magnolia-white skin-that skin so prized by Southern women and so carefully guarded with bonnets, veils and mittens against hot Georgia suns.

ترجمه‌ی حسن شهباز 

بر باد رفته (جلد اول)

نویسنده: مارگارت میچل

مترجم: حسن شهباز

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

خرید کتاب

از قدیمی‌ترین ترجمه‌های بربادرفته می‌توان به ترجمه‌ی حسن شهباز اشاره کرد. حسن شهباز نویسنده، شاعر و مترجم بود. شهباز یکی از قوی‌ترین نویسندگان و مترجمان در سبک رمانتیک به شمار می‌رود و با ترجمه‌های خود از آثار بزرگ جهان، مردم را با ادبیات دیگر کشورها آشنا کرد. حسن شهباز بسیار شیفته‌ی شعر کلاسیک، به‌خصوص اشعار حافظ بود و تأثیر این دلبستگی را در ترجمه‌ها و دیگر آثار وی می‌توان به‌وضوح مشاهده کرد. بسیاری عقیده دارند که حسن شهباز هم‌زمان هم مترجم بود و هم نویسنده. افرادی هستند که ضمن تسلط به یک زبان خارجی، هنگام ترجمه از توانایی زبانی خود نیز بهره می‌برند و متن مقصد را طوری تغییر می‌دهند که شاعرانه‌تر و روان‌تر باشد. حسن شهباز یکی از این افراد بود و این توانایی زبانی در بسیاری از ترجمه‌های او دیده می‌شود. او همیشه متن را طوری به زبان فارسی برمی‌گرداند که به مذاق خواننده‌ی ایرانی خوش بیاید و از کلمات و عبارات پرآب‌وتاب و احساسی استفاده می‌کرد. ترجمه‌ی حسن شهباز از کتاب بربادرفته پیش از انقلاب و در سال ۱۳۳۶ از سوی انتشارات امیرکبیر و زیر نظر نشر فرانکلین منتشر شد. در انتشارات علمی و فرهنگی اسنادی موجود هست که نشان می‌دهد در آن زمان، انتشارات فرانکلین با جان مارش، همسر مارگارت میشل، مکاتبه داشته و از او حق چاپ این اثر را دریافت کرده بوده است. در برخی منابع جان مارش به‌اشتباه به‌عنوان پسر مارگارت میچل معرفی شده است، درحالی‌که این اطلاعات غلط است و مارگارت میچل هیچ فرزندی نداشته است. گفتنی است که ترجمه‌ی حسن شهباز از بربادرفته، هم از سوی نشر نگاه و هم از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است. 

ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اوهارا زیبا نبود، اما مردانی که تحت تأثیر جاذبه‌ی قوی او قرار می‌گرفتند، کمتر متوجه این حقیقت می‌شدند، نظیر برادران دوقلوی «تارلتون» که هر دو به او دل‌باخته بودند. در سیمای او، خصوصیات چهره‌ی ظریف مادرش که از خاندان اشرافی ساحل‌نشین فرانسوی و پدرش که از اخلاف ایرلندی بود و صورتی سرخ و شاداب داشت، به‌خوبی دیده می‌شد. روی‌هم‌رفته سیمایی داشت جذاب و دل‌نشین. چانه‌اش کشیده و فکش مربع بود. چشمانش حالتی خاص داشت. میشی نبود، اما بیشتر به سبزِ روشن متمایل بود. دو گوشه‌اش مورب بود و مژگان‌های سیاه و بلندی بر آن سایه می‌انداخت. ابروانش سیاه و پرپشت و دو جانبش به طرف بالا متمایل شده بود. بدین ترتیب، خطی مورب بر پوست لطیف ماگنولیا رنگش پدید آورده بود. این رنگ و لطافت پوست، در نواحی جنوبی، خیلی موردتوجه زنان بود و اگر دختری از این موهبت برخوردار می‌شد، به کمک کلاه و نقاب و دستکش و پوشش‌های دیگر، از خطر سیاه شدن آفتاب گرم و سوزانِ «جورجیا» محفوظش می‌داشت.» 

از انتقاداتی که همیشه به ترجمه‌های حسن شهباز وارد می‌شود این است که او وفاداری به متن را فدای روانی متن می‌کند و در آثار او عناصر متن مبدأ چندان به چشم نمی‌خورند؛ ولی همان‌طور که مشاهده می‌کنید ما با ترجمه‌ای روبه‌رو هستیم که شاعرانه است و زبانی نرم و روان دارد. هدف حسن شهباز این بوده است که خواننده در فضای احساسی داستان غرق شود و حس نکند که با متنی ترجمه شده طرف است. او تفاوت‌های فرهنگی و زبانی را از ترجمه حذف کرده و حاصل کار او درست به اندازه‌ی متن تألیفی زیبا و لطیف است و به آسانی خوانده می‌شود. 

ترجمه‌ی سوسن اردکانی

سوسن اردکانی پس از انقلاب و در سال ۱۳۶۹ بار دیگر کتاب بربادرفته را ترجمه کرد و به فارسی برگرداند. ترجمه‌ی او ابتدا از سوی نشرهای دیگری به چاپ رسید و سپس در سال ۱۴۰۱ از سوی انتشارات بدرقه جاویدان روانه‌ی بازار نشر شد.  

ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اوهارا زیبا نبود، اما مردانی که نظیر برادران دوقلوی «تارلتون» تحت تاثیر جذابیت او قرار می‌گرفتند، به ندرت متوجه‌ی این حقیقت می‌شدند. در چهره‌ی او، ظرافت سیمای مادرش، که بانویی از تبار اشراف فرانسوی ساحل‌نشین بود، با خطوط درشت و عمیق صورت شاداب و گلگون پدر ایرلندی به نحو چشمگیری ترکیب شده بود، و با این حال جذابیت می‌نمود: 

چانه‌ای برجسته و فکی چهارگوش داشت، چشمان موربش به رنگ سبز روشن بود اما میشی می‌نمود، و در زیر مژگان مشکی و برگشته‌اش، چون دو ستاره‌ی فروزان می‌درخشید. ابروهای سیاه و پرپشتش با انحنای ملایمی به سمت بالا، قوس صورتش را که پوستی به سپیدی و لطافت گلبرگ‌های ماگنولیا داشت قطع می‌کردند. 

این لطافت پوست، مطلوب همه‌ی خانم‌های جنوبی بود، به طوری که با استفاده از انواع کلاه و روبند توری و دستکش، پوست خود را از گزند آفتاب سوزان جورجیا حفظ می‌کردند.»

ترجمه‌ی سوسن اردکانی تا حدودی به متن وفادار است؛ ولی در انتقال فضای احساسی و پرشور کتاب موفق عمل نکرده. برخی از عبارات و کلمات بهتر بود جور دیگری ترجمه می‌شدند تا متن روان‌تر خوانده شود. به طور مثال، عبارت «مردانی که نظیر برادران دوقلوی تارلتون…» به‌خوبی خوانده نمی‌شود و ترجمه‌ی دقیق و درستی هم نیست. در متن اصلی این‌طور آمده: 

“but men seldom realized it when caught by her charm as the Tarleton twins were.”

یعنی برادران تارلتون مثالی هستند از کسانی که مجذوب زیبایی اسکارلت می‌شوند و عیب‌هایش را به چشم نمی‌بینند. بهتر بود جمله‌ی اول این‌طور برگردانده می‌شد: 

«اما مردانی که تحت‌تأثیر جذابیت او قرار می‌گرفتند به‌ندرت متوجه‌ی این حقیقت می‌شدند، نظیر برادران تارلتون.»  

در جای دیگری از ترجمه‌ی سوسن اردکانی این عبارت را می‌بینیم: 

«چشمان موربش به رنگ سبز روشن بود اما میشی می‌نمود، و در زیر مژگان مشکی و برگشته‌اش، چون دو ستاره‌ی فروزان می‌درخشید.» 

سوسن اردکانی کلمه‌ی starred را به معنای دو ستاره‌ی فروزان ترجمه کرده است. جدا از اینکه این کلمه در بافت این جمله بیشتر معنای «مزین شده» را می‌دهد؛ این سؤال پیش می‌آید که اصلاً کلمه‌ی فروزان معادل کدام کلمه در عبارت اصلی است؟ البته احتمالاً قصد سوسن اردکانی این بوده است که آوایی شاعرانه به جمله بدهد. 

ترجمه‌ی سوسن اردکانی در برخی قسمت‌ها بیش از اندازه کلمه‌به‌کلمه است و در قسمت‌های دیگر ما شاهد اضافه شدن یا حذف برخی از عبارات متن اصلی هستیم. 

ترجمه‌ی پرتو اشراق 

پرتو اشراق فارغ‌التحصیل رشته‌ی سینما بود و به هنر، موسیقی و ادبیات علاقه‌ی زیادی داشت. او کتاب‌های زیادی در زمینه‌های فلسفه، سینما و موسیقی پدید آورده و شیفتگی‌اش به ادبیات نیز سبب شد تا بسیاری از آثار مشهور دنیا را به زبان فارسی برگرداند. ترجمه‌ی پرتو اشراق از کتاب بربادرفته در سال ۱۳۸۱ منتشر و روانه‌ی بازار شد. 

ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اوهارا زیبا نبود، اما مردانی مثل دوقلوهای تارلتون که شیفته جذابیت او بودند کمتر متوجه این نکته می‌شدند. در چهره‌اش آمیزه‌ای از سیمای ظریف و اشرافی مادری فرانسوی و صورت متین و شاداب پدری ایرلندی مشاهده می‌شد. ترکیب چانه و آرواره‌اش سیمایی جذاب به وجود می‌آورد. از چشم‌هایش سبزی روشنی بیرون می‌ریخت که از رنگ میشی فاصله می‌گرفت و مژگان زبر و سیاهش در انتها کمی برگشته به نظر می‌رسید. ورای آن‌ها، ابروهای پرپشت و سیاهش اُریب به‌سوی بالا امتداد یافته، خطی شگفت‌انگیز بر پوست ماگنولیایی او می‌کشید. پوستی از آن دست که زنان جنوبی به آن افتخار می‌نمودند، و از آن‌ها در مقابل آفتاب داغ جورجیا با کلاه، توری و دستکش، به شدت محافظت می‌کردند.» 

ترجمه‌ی پرتو اشراق نسبت به ترجمه‌ی حسن شهباز سرراست‌تر است. این بار خبری از عبارات شاعرانه و پر احساس نیست و متن به همان صورت که هست، به زبان فارسی برگردانده شده است. به‌طورکلی پرتو اشراق ترجمه‌ی خوبی ارائه داده است و ایراد چندانی نمی‌توان از آن گرفت. 

ترجمه‌ی الهام رحمانی 

بر باد رفته

نویسنده: مارگارت میچل

مترجم: الهام رحمانی

انتشارات: انتشارات پر

خرید کتاب

کتاب بربادرفته با ترجمه‌ی الهام رحمانی از سوی نشر پر در سال ۱۳۹۳ به انتشار رسید. ترجمه‌ی الهام رحمانی واضح و قابل‌‌قبول است و سبک و سیاق کتاب نیز به‌درستی به زبان فارسی منتقل شده است. نکته‌ای که درمورد ترجمه‌ی رحمانی وجود دارد این است که تک‌جلدی است و تمام رمان در یک جلد آمده است. به همین دلیل، احتمالا برای کسانی که خواندن دو جلد برایشان سخت است، گزینه‌ی مناسب‌تری است.

ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اوهارا دختر چندان زیبایی نبود ولی مردهایی چون دوقلوهای تارلتون که شیفته جذابیتش بودند، این موضوع را متوجه نمی‌شدند. در چهره اسکارلت می‌شد به وضوح، آمیزه‌ای از ظرافت چهره‌ی مادری اشراف‌زاده و فرانسوی و جدیت و سرخ‌رویی پدری ایرلندی را دید، چانه‌ای برجسته و گونه‌هایی خوش‌حالت به چهره‌ی او جذابیت می‌بخشید. او چشم‌های سبز کمرنگی داشت که اصلاً میشی به نظر نمی‌آمدند. مژه‌هایش زبر و سیاه و در انتها کمی حالت‌دار و در بالای چشم‌ها، ابروهای پرپشت هلالی‌اش خطی مورب و شگفت‌انگیز در چهره‌ی سفید همچون ماگنولیایی‌اش کشیده بود. او پوستی داشت که زن‌های جنوب آن را موهبت دانسته و با کلاه، تور و دستکش در برابر آفتاب داغ و سوزان جورجیا به خوبی محافظت می‌کردند.» 

ترجمه‌ی مهدی کریمی 

ترجمه‌ی مهدی کریمی از سوی نشر پارسه در سال ۱۳۹۸ به انتشار رسید. او بخش آغازین کتاب را فقط تا همین قسمت ترجمه کرده و ادامه‌ی پاراگراف را حذف یا خلاصه کرده است. درباره‌ی ترجمه‌ی او چیز زیادی نمی‌توان گفت. 

ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اوهارا بانوی زیبایی نبود، اما مردان به ندرت وقتی مجذوب زیبایی او می‌شدند این موضوع را می‌فهمیدند، درست مثل برادران دوقلوی تارلتون. او آمیزه‌ای از ظرافت اشرافی مادر فرانسوی و متانت و گرمای سیمای پدر ایرلندی‌اش را در چهره داشت.» 

ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی 

شهرزاد لولاچی مترجمی سخت‌کوش و پرکار است و تاکنون بسیاری از آثار کلاسیک جهان را به فارسی ترجمه کرده است. از جدیدترین ترجمه‌های بربادرفته می‌توان به ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی اشاره کرد که در سال ۱۴۰۳ از سوی نشر افق به انتشار رسید و بخشی از مجموعه‌ی عاشقانه‌های کلاسیک این انتشارات است. 

 ترجمه‌ی جملات آغازین کتاب: 

«اسکارلت اُهارا زیبا نبود، اما مردانی مانند دوقلوهای تارلتون، که مجذوبش بودند، متوجه این موضوع نمی‌شدند. چهره‌اش ترکیبی واضح بود از ظرافت چهره‌ی مادرش، که اشراف‌زاده‌ی ساحل‌نشین فرانسوی بود، و زمختی صورت پدرش، که ایرلندی بود و سرخ‌روی. بااین‌حال، چهره‌ای جذاب داشت، چانه‌ی نوک‌تیز و فک برجسته. چشمان سبز روشنش، بدون ته‌مایه‌ای از رنگ میشی، زیر مژه‌های بلند و سیاهِ تابدارش می‌درخشیدند. ابروان پرپشت رو به بالایش گویی دو خط مشخص و مورب بر پوست سفید گلبهی‌رنگش پدید آورده بودند – چنان پوستی در نظر زنان جنوبی موهبتی بود که با کلاه لبه‌دار، روبند، و دستکش در برابر آفتاب سوزان ایالت جورجیا از آن محافظت می‌شد.» 

در ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی لحن اصلی کتاب تا حد زیادی حفظ شده است. او برخلاف مترجم‌های پیشین magnolia white skin  را به‌صورت کلمه‌به‌کلمه ترجمه نکرده و عبارت «پوست سفید گلبهی‌رنگش» را به‌عنوان معادل در نظر گرفته است. 

بهترین ترجمه‌ی بربادرفته از دید کاربران طاقچه

تا زمان انتشار این یادداشت محبوب‌ترین نسخه‌ی بربادرفته از دید کاربران طاقچه، ترجمه‌ی الهام رحمانی است. این نسخه‌ در طاقچه‌ی بی‌نهایت قرار دارد و خواننده‌هایی که عضو طاقچه بی‌نهایت هستند می‌توانند آن‌ را رایگان بخوانند. 

نسخه محبوب بعدی، نسخه صوتی بربادرفته با ترجمه‌ی حسن شهباز و با صدای آرمان سلطان‌زاده است. واضح است که یکی از دلایل محبوبیت این نسخه، صدای جذاب و گیرای آرمان سلطان‌زاده است. 

نسخه‌ی پرطرف‌دار بعدی، نسخه‌ی متنی بربادرفته با ترجمه‌ی حسن شهباز است. در آخر نیز ترجمه‌ی پرتو اشراق از محبوب‌ترین‌های کاربران طاقچه است.

بهترین ترجمه‌ی بربادرفته

از بین ترجمه‌هایی که به مقایسه‌ی آن‌ها پرداختیم، ترجمه‌های حسن شهباز و پرتو اشراق در انتقال لحن و فضای داستان بهتر از بقیه عمل کرده بودند. ترجمه‌ی حسن شهباز شاعرانه‌تر و دلنشین‌تر است و ترجمه‌ی پرتو اشراق وفاداری بیشتری به متن دارد. اگر عقیده دارید که مترجم می‌تواند جملات را طبق ذوق و قریحه‌ی خودش تغییر دهد و آهنگین‌تر کند، سراغ ترجمه‌ی حسن شهباز بروید. اگر دنبال ترجمه‌ای سرراست و روان هستید پیشنهاد ما به شما ترجمه‌ی پرتو اشراق است. ترجمه‌‌های الهام رحمانی و شهرزاد لولاچی نیز مقبول و خواندنی هستند و ترجمه‌ی شهرزاد لولاچی گزینه‌ای مناسب برای جوانان و نوجوانان ۱۶ سال به بالاست، چراکه پیچیدگی زیادی ندارد. 

94 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

هستی خیبر


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه