لوگو طاقچه
مقایسه ترجمه‌های مختلف کتاب ناطور دشت

مقایسه ترجمه‌های مختلف کتاب ناطور دشت 

565 بازدید

کتاب ناطور دشت نوشته‌ی جی. دی. سلینجر، یکی از مشهورترین و پرفروش‌ترین کتاب‌های دنیا به‌حساب می‌رود. باتوجه‌به آماری که در کتابخانه‌ی ملی وجود دارد، تاکنون بیش از ۲۰ انتشارات این کتاب را با ترجمه‌های مختلف به انتشار رسانده‌اند. ازآنجاکه یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های هر خواننده‌ای انتخاب بهترین ترجمه‌ی یک کتاب است، در این یادداشت از وبلاگ طاقچه به معرفی و مقایسه‌ی ۶ نسخه از این ترجمه‌ها می‌پردازیم. 

درباره‌ی کتاب ناطور دشت و سبک نوشتار آن 

پیش از آنکه به مقایسه‌ی ترجمه‌های مختلف این کتاب بپردازیم، بهتر است آشنایی مختصری با داستان آن و همچنین قلم سلینجر پیدا کنیم. کتاب ناطور دشت ماجرای نوجوان ۱۷ساله‌ای به نام هولدن کالفیلد را روایت می‌کند. در ابتدای رمان می‌بینیم که او در یک مرکز درمانی بستری است و قصد دارد ماجراهایی که برای رسیدن به آنجا از سر گذرانده را برای کسی تعریف کند. در ادامه می‌بینیم که او چگونه از مدرسه اخراج شده است و بیشتر با شخصیت و زندگی پیچیده‌ی هولدن آشنا می‌شویم. 

سبک نوشتاری سلینجر در این کتاب غیررسمی و سرشار از اصطلاحات آمریکایی است که ممکن است در فرهنگ ما معادل دقیقی نداشته باشند. هولدن کالفیلد نیز در بیشتر بخش‌های کتاب از کلمات کوچه‌بازاری استفاده می‌کند و حرف‌های رکیک و زشتی می‌زند. این کتاب به‌دلیل داشتن زبانی نامتعارف و صراحت در بیان مسائل جنسی و بیان موضوعاتی مثل خودکشی، تا مدتی در برخی از مناطق آمریکا جزو کتاب‌های ممنوعه به‌حساب می‌رفت. به‌طورکلی، یک مترجم برای ترجمه‌ی این اثر با چالش‌های بسیاری مواجه است. 

بخشی از کتاب صوتی ناطور دشت را بشنوید.

ناطور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

گوینده: مهدی پاکدل

انتشارات: نوین کتاب گویا

ناطور دشت یا ناتور دشت؟

بر سر املای درست عنوان این کتاب همیشه اختلاف‌های زیادی وجود دارد. احمد کریمی اولین کسی بود که این کتاب را در سال ۱۳۴۵ ترجمه کرد و این عنوان را برای آن برگزید. مترجم‌های دیگری هم که پس از او دست به ترجمه‌ی این کتاب زدند، همین عنوان را برای کتاب انتخاب کردند؛ اما برخی از آن‌ها ناطور را به ناتور تغییر دادند. حال سؤال پیش می‌آید که املای کدام یک از آن‌ها درست است؟ 

 در فرهنگ معین واژه «ناطور» به معنای «نگهبان» است. احمد کریمی به‌دلیل آشنایی با ادبیات و شعر کلاسیک فارسی، این واژه را در یکی از حکایت‌های بوستان سعدی پیدا کرده و از آن بهره برده است. در باب پنجم بوستان سعدی می‌خوانیم: 

یکی روستایی سقط شد خرش / علم کرد بر تاک بستان سرش 

جهان‌دیده پیری بر او بر گذشت / چنین گفت خندان به ناطور دشت

پس املای درست این واژه همان «ناطور» است. 

بستن تبلیغ

تکه‌هایی از متن اصلی برای مقایسه 

 دو نمونه از متن اصلی کتاب را انتخاب کرده‌ایم تا در هر ترجمه، برگردان آن را مقایسه کنیم. 

بخش اول: 

Then when he was taking off his tie, he asked me if I’d written his goddam composition for him. 

بخش دوم: 

Old Thurmer probably figured everybody’s mother would ask their darling boy what he had for dinner last night, and he’d say, “Steak.” What a racket. 

ترجمه‌ی احمد کریمی

ناطور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

مترجم: احمد کریمی

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

خرید کتاب

اولین ترجمه‌ی ناطور دشت به‌پیش از انقلاب و به سال ۱۳۴۵ برمی‌گردد. احمد کریمی (متولد ۱۳۲۴) اولین کسی بود که این کتاب را با همکاری انتشارات فرانکلین به چاپ رساند. ذکر این نکته لازم است که برخی به اشتباه نخستین مترجم ناطور دشت را احمد کریمی حکاک می‌دانند که این دو، یک نفر نیستند و مترجم ناطور دشت احمد کریمی است. پیش‌تر در همین مطلب درباره‌ی اسم کتاب صحبت کردیم، اما جالب است بدانید که عنوان انگلیسی کتاب، یعنی The Catcher in the Rye نیز به شعری از رابرت برنز برمی‌گردد؛ اما استعاره‌ی عمیق‌تری در پشت آن وجود دارد. در زمان‌های قدیم rye یا همان گندم‌سیاه باید مراحل بسیار سخت و طاقت‌فرسایی را پشت سر می‌گذاشت تا در نهایت به نان، آبجو یا نوشیدنی‌های دیگر تبدیل شود. در این مرحله catcherها کسانی بودند که از هدر رفتن دانه‌های گندم جلوگیری می‌کردند و دانه‌هایی که رها می‌شدند را دوباره به داخل دستگاه‌های تولید برمی‌گرداندند. هولدن نیز در جایی از کتاب خودش را ناطور دشت تصور می‌کند، یعنی کسی که نمی‌گذارد کودکان از لبه‌ی پرتگاه سقوط کنند. آقای احمد کریمی معادل بسیار خلاقانه و درستی را برای عنوان اصلی کتاب انتخاب کرده است. 

ترجمه‌ی بخش اول:

«بعد موقعی که داشت کراواتش را درمی‌آورد پرسید که آیا برایش انشاء نوشته‌ام یا نه.» 

ترجمه‌ی بخش دوم: 

«ترمر پیش خودش حساب کرده بود که ممکن است مادرها از بچه‌های عزیزشان بپرسند که دیشب شام چه خورده‌اند و آنها بگویند کباب. چه حقه‌ای.»

در نمونه‌ی اول goddam که کلمه‌ی رکیکی است به طور کل حذف شده است. در نمونه‌ی دوم نیز old ترجمه نشده و «ترمر» به‌صورت تنها ترجمه شده است. همان‌طور که گفته شد ترجمه‌ی احمد کریمی به قبل از انقلاب برمی‌گردد و در آن زمان بیشتر مرسوم بود که ترجمه‌ها به فرهنگ زبان مقصد نزدیک شوند و به همین دلیل در آن دوره خیلی از جملات و کلمات را با عباراتی که خیلی از متن اصلی دور بود جایگزین می‌کردند. در نمونه ترجمه‌ی دوم نیز به‌جای steak (استیک) از کباب استفاده شده است. 

ترجمه‌ی محمد نجفی

محمد نجفی دومین کسی بود که در سال ۱۳۷۰ به سراغ ترجمه‌ی این کتاب رفت و سپس آن را با همکاری انتشارات نیلا به چاپ رساند. او بر روی جلد کتاب به‌جای ناطور از ناتور استفاده کرده بود. تفاوت عمده‌ای که ترجمه‌ی نجفی با دیگر ترجمه‌ها دارد این است که سانسور کمتری در آن اعمال شده است و بیشتر محتوای کتاب با متن اصلی برابری دارد. 

ترجمه‌ی بخش اول: 

«بعد، وقتی داشت کراواتشو باز می‌کرد پرسید انشای کوفتیشو نوشته‌م یا نه.»

ترجمه‌ی بخش دوم:

«ترمر فکر می‌کرد مادرا از عزیزدردونه‌هاشون می‌پرسن دیشب چی خورده‌ن و اونام می‌گن استیک. چه محشر.» 

تلاش محمد نجفی بر این بوده است تا لحن بی‌پرده‌ی کتاب را به بهترین شکل انتقال دهد و ترجمه‌ی او به‌مراتب از ترجمه‌ی احمد کریمی جدیدتر است و خواننده‌ی امروزی بهتر می‌تواند با آن ارتباط برقرار کند. او برخلاف احمد کریمی کلمه‌ی goddam را حذف نکرده و معادل «کوفتی» را برای آن برگزیده است. در نمونه‌ی دوم، old باز هم ترجمه نشده است که البته نمی‌توان آن را نقص بزرگی به‌حساب آورد. در ترجمه‌ی محمد نجفی از جایگزین ایرانی کلمات استفاده نشده و استیک را به همان صورتی که هست وارد متن مقصد کرده است. او darling boy را «عزیزدردونه» ترجمه کرده است تا لحن ترجمه را کمی خودمانی‌تر کند و احتمالاً کلمه‌ی racket را نیز که به معنای حقه یا حیله‌گری است به همین دلیل «چه محشر» ترجمه کرده است. به‌طورکلی، ترجمه‌ی محمد نجفی به متن اصلی کتاب و لحن هولدن نزدیک‌تر است. گفتنی است که تمامی متن کتاب با زبان شکسته و عامیانه ترجمه شده است. 

ترجمه‌ی متین کریمی

انتشارات جامی این کتاب را با ترجمه‌ی متین کریمی در سال ۱۳۹۳ روانه‌ی بازار کرد. در این نسخه از املای درست ناطور بر روی جلد استفاده شده بود. 

 ترجمه‌ی بخش اول: 

«همینطور که داشت گره‌ی کراواتش رو باز می‌کرد، ازم پرسید براش انشا نوشتم یا نه.»

ترجمه‌ی بخش دوم: 

«ترمر پیش خودش فکر می‌کرد حتماً مادر هرکس از پسر عزیزش می‌پرسه عزیزم دیشب شام چی خوردی. و اونم میگه استیک! عجب حیله‌ای!» 

ناطور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

مترجم: متین کریمی

انتشارات: انتشارات جامی

خرید کتاب

متین کریمی تلاش بسیاری کرده تا لحن اصلی کتاب را حفظ کند. به گفته‌ی خودش، به‌دلیل اینکه این اثر سرشار از اشارات، کنایات و اصطلاحات و زبان شکسته بوده، او کل کتاب را به زبان محاوره‌ای ترجمه کرده است. متین کریمی قصد داشته ترجمه را تاحدامکان به متن اصلی نزدیک و باوجوداین، باز هم شاهد حذف کلمات تابویی مثل goddam در بخش اول هستیم. بخش دوم به‌خوبی ترجمه شده است و ایراد چندانی نمی‌توان از آن گرفت جز اینکه ساختار جمله کمی با متن اصلی تفاوت دارد و روان خوانده نمی‌شود. 

ترجمه‌ی آراز بارسقیان

ناطور دشت (ناتور دشت)

نویسنده: جی. دی. سلینجر

مترجم: آراز بارسقیان

انتشارات: انتشارات میلکان

خرید کتاب

انتشارات میلکان کتاب ناطور دشت را با ترجمه‌ی آراز بارسقیان در سال ۱۳۹۴ منتشر کرد. او خود در مؤخره‌ی کتاب درمورد ترجمه‌اش این‌گونه گفته است: «چند سال پیش مشغول رمان نوشتن بودم که همین کتاب آقا سلینجر را دوباره یک بار سر تا ته خواندم. خب خفه‌ام کرد. درجا کشتم و انداختم کنار. حیرت کردم. چند ماه بعد داشتم برنامه‌ای می‌دیدم درباره‌ی یک نویسنده‌ی ژاپنی که تو ایران خیلی گل کرده؛ همین آقا هاروکی موراکامی را می‌گویم. نسخه‌ی ترجمه‌ی آقا موراکامی از انگلیسی به ژاپنی ناطور دشت در ژاپن جزء کتاب‌های پرفروش است. آقا موراکامی را هم خیلی دوست داشتم و همین‌اش باحال بود. تازه تمام بروبچه‌های انتشارات منتشارات میلکان هم کلی دیوانه‌ی کتاب هستند… خلاصه همه‌ی این حرف‌ها باعث شد بشینم پای ترجمه‌ی این کتاب.» 

ویژگی بارز ترجمه‌ی آراز بارسقیان این است که او نیز تلاش کرده تا مثل ترجمه‌ی محمد نجفی، انتقال لحن شخصیت‌ها را در اولویت قرار دهد و بااین‌حال، در برخی از بخش‌های کتاب کمی از متن اصلی فاصله گرفته است. 

ترجمه‌ی بخش اول: 

«داشت گره‌ی کراوات باز می‌کرد که پرسید انشایش را نوشته‌ام یا نه؟» 

ترجمه‌ی بخش دوم: 

«این یارو آقا ترمر با خودش فکر می‌کرد که حتماً مادرها از بچه‌هاشان می‌پرسند: پسرم دیشب شام چی خوردی؟ و آن‌ها هم جواب می‌دهند: استیک! چه استیکی!» 

همان‌طور که می‌بینید در بخش اول باز هم کلمات قبیح حذف شده‌اند. در بخش دوم old thurmer را «آقا ترمر» ترجمه کرده و what a racket را کلاً حذف کرده است. باوجوداینکه در این ترجمه با تعدیل‌های زیادی روبه‌رو هستیم، درون‌مایه‌ی کتاب به‌درستی منتقل شده و ترجمه نیز روان و خوانا است. 

بخشی از کتاب صوتی ناتور دشت را بشنوید.

ناتور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

گوینده: عرفان ابراهیمی

انتشارات: استودیو نوار

ترجمه‌ی محمدرضا ترک تتاری

محمدرضا ترک تتاری، برنده‌ی جایزه‌ی ابوالحسن نجفی در سال ۱۳۹۸، از دیگر مترجمانی است که این کتاب را ترجمه کرده است. او خود در مقدمه‌ی کتاب می‌گوید دلیل اینکه تصمیم به ترجمه‌ی ناطور دشت گرفته این است که بسیاری از مترجمان پیشین در انتقال لحن خاص هولدن ناتوان بوده‌اند! انگیزه‌ی اولیه‌ی محمدرضا ترک تتاری این بوده است که این بار، هم زبان و هم متن کتاب را به‌درستی به فارسی برگرداند و تلاش او بر این بوده است تا ترجمه‌اش نزدیک‌ترین لحن ممکن به لحن هولدن را داشته باشد. 

ترجمه‌ی بخش اول: 

«بعد داشت کراوات را باز می‌کرد که پرسید انشای کوفتی‌اش را نوشته‌ام یا نه.»

ترجمه‌ی بخش دوم: 

«ترمر نازنین پیش خودش حساب کرده بود که مادرها از بچه‌های عزیزشان می‌پرسند شب قبل شام چه خورده‌اند و آن‌ها می‌گویند: «استیک.» حقه از این کثیف‌تر؟»

می‌توان گفت که بعد از محمد نجفی، محمدرضا ترک تتاری دومین نفری است که به‌خوبی توانسته لحن هولدن را همان‌طور بی‌پرده به زبان فارسی انتقال دهد. او نیز مثل محمد نجفی کلمه‌ی goddam را «کوفتی» ترجمه کرده است و old Thurmer را به معنای «ترمر نازنین» ترجمه کرده است. به‌طور کلی، ترجمه‌ی محمدرضا ترک تتاری خوب و بسنده است و ایرادی نمی‌توان از آن گرفت. بزرگ‌ترین تفاوت ترجمه‌ی او با ترجمه‌ی محمد نجفی در این است که نجفی، متن کتاب را به‌صورت عامیانه ترجمه کرده است. 

ترجمه‌ی مهدی آذری و مریم صالحی 

ترجمه‌ی بخش اول: 

«بعد وقتی که کراواتش را درآورد ازم پرسید برایش انشا نوشته‌ام یا نه؟» 

ترجمه‌ی بخش دوم: 

«شاید ترمر فکر می‌کرد که مادر بچه‌ها می‌پرسیدند که پسر عزیزشان دیشب چه غذایی خورده و او هم می‌گفت استیک! چه عالی.» 

مشکل اکثر ترجمه‌های ناطور دشت در این ترجمه نیز دیده می‌شود، لحن اصلی کتاب کاملاً از بین رفته است. در ترجمه‌ی مهدی آذری و مریم صالحی باز هم کلمه‌ی goddam حذف شده است. عبارت what a racket را «چه عالی» ترجمه کرده‌اند و این موضوع باعث شده تا زبان هولدن بیش از اندازه مؤدبانه به نظر برسد، حال‌آنکه شخصیت هولدن به بدزبانی و رک بودن معروف است و نباید برای ترجمه‌ی حرف‌های او لحنی ادبی برگزید. 

بخشی از کتاب صوتی ناطور دشت را بشنوید.

ناطور دشت

نویسنده: جی. دی. سلینجر

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

بهترین ترجمه‌ی ناطور دشت از دید کاربران طاقچه 

پیش از آنکه به محبوب‌ترین ترجمه‌های ناطور دشت از دید کاربران طاقچه اشاره کنیم باید به این نکته توجه کنیم که از بین ترجمه‌هایی که در این یادداشت به مقایسه‌ی آن‌ها پرداختیم تنها ترجمه‌های احمد کریمی، متین کریمی، آراز بارسقیان، مهدی آذری و مریم صالحی در طاقچه موجود هستند. علاوه بر این، در این مقایسه نسخه‌های متنی و صوتی در کنار هم قرار گرفته‌اند. 

تا زمان انتشار این یادداشت، ترجمه‌ی متین کریمی از نشر جامی بیشترین رای و امتیاز را به خود اختصاص داده است و محبوب‌ترین ترجمه از دید کاربران طاقچه است. یکی از دلایل محبوبیت این نسخه، حضور آن در طاقچه بی‌نهایت است. ترجمه‌ی محبوب بعدی، نسخه‌ی صوتی ناطور دشت با صدای آرمان سلطان‌زاده و ترجمه‌ی مهدی آذری و مریم صالحی محبوب کاربران طاقچه است. از دلایل محبوبیت این نسخه، صدای آرمان سلطان‌زاده است که لذت شنیدن کتاب را دوچندان کرده است. بعد از این دو نسخه، ترجمه‌ی آراز بارسقیان از نشر میلکان موردعلاقه‌ی کاربران است. این نسخه از ناطور دشت نیز در طاقچه‌ی بی‌نهایت قرار دارد و شما می‌توانید با تهیه‌ی اشتراک بی‌نهایت این ترجمه را به‌صورت رایگان مطالعه کنید. گفتنی است، ترجمه‌ی احمد کریمی را این روزها نشر علمی فرهنگی با شکل و شمایلی جدید منتشر کرده و در طاقچه در دسترس شماست. نسخه‌ی صوتی آن را هم نوین کتاب گویا با صدای مهدی پاکدل روانه‌ی بازار کرده است.

شما در طاقچه می‌توانید ترجمه‌های دیگری نیز از ناطور دشت پیدا کنید که از این قرارند: مونا سادات ذاکر/نشر شانی، حمیدرضا بلوچ/نشر کارگاه فیلم و گرافیک سپاس، رضا زارع/نشر پر. 

بهترین ترجمه‌ی ناطور دشت

و اما پیشنهاد ما به شما کدام ترجمه است؟ از بین تمامی ترجمه‌های ناطور دشت، ترجمه‌ی محمد نجفی بیشترین وفاداری را به متن اصلی دارد و به بهترین شکل لحن هولدن را به زبان فارسی انتقال داده است. ناطور دشت کتابی است پر از عناصر و اصطلاحات فرهنگی و دارای زبانی عامیانه و محاوره‌ای است. ترجمه‌ی چنین کتاب‌هایی معمولاً برای مترجمان چالش برانگیز است و محمد نجفی به‌خوبی توانسته از پس این چالش برآید. برای قضاوت بهتر، به بخش‌های دیگری از کتاب با ترجمه‌ی محمد نجفی نگاه کنید: 

The first thing you’ll probably want to know is where I was born, and what my lousy childhood was like, and how my parents were occupied and all before they had me, and all that David Copperfield kind of crap, but I don’t feel like going into it.

«لابد اول چیزی که می‌خوای بدونی اینه که کجا دنیا اومده‌م و بچگی گَندَم چه‌جوری بوده و پدر مادرم قبل دنیا اومدنم چیکار می‌کرده‌ن و از این‌جور مزخرفاتِ دیوید کاپرفیلدی؛ ولی من اصلا حال‌وحوصله‌ی تعریف کردنِ این‌چیزا رو ندارم.» 

Old Sunny and Maurice, the pimpy elevator guy, were standing there. 

«سانی با موریس، همون آسان‌سرُچیه که دلالش بود، پشت در وایساده بودن.» 

همان‌طور که می‌بینید، محمد نجفی به بهترین شکل ممکن توانسته لحن یک نوجوان عصبانی را به زبان فارسی برگرداند. بعد از محمد نجفی نیز ترجمه‌ی محمدرضا ترک تتاری از نشر چشمه به متن اصلی نزدیک است برای نمونه، بخش دیگری از ترجمه‌ی او را نیز قرار می‌دهیم: 

In the first place, that stuff bores me, and in the second place, my parents would have about two hemorrhages apiece if I told anything pretty personal about them.

«اولاً که این خزعبلات حوصله‌ام را سر می‌برند، بعدش هم اگر به گوش پدر و مادرم برسد راجع‌به زندگی خصوصی‌شان چیزی برای کسی تعریف کرده‌ام، طوری آتشی می‌شوند که دوباره هم کاردشان بزنی باز خون‌شان درنمی‌آید.» 

لحن هولدن به‌طورکلی عامیانه است و دلیل اینکه ما ترجمه‌ی محمد نجفی را به‌عنوان بهترین ترجمه پیشنهاد کردیم همین است؛ ولی اگر از خواندن کتاب‌ها با لحن عامیانه لذت نمی‌برید ترجمه‌ی محمدرضا ترک تتاری برای شما بهترین گزینه است. 

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

565 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

هستی خیبر


اشتراک گذاری یادداشت
3.5 2 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین
جدیدترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه