مقایسهی ترجمههای مختلف کتاب کتابخانه نیمهشب
کتابخانه نیمهشب یکی از پرفروشترین رمانهای سالهای اخیر بوده است. کتابی که با موضوع جذاب و پرداخت درست توانسته نظر عموم مخاطبان را به خود جلب کند. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه برخی از ترجمههای فارسی کتابخانه نیمه شب را معرفی کردهایم، به این امید که اگر قصد خواندن این کتاب را دارید، با مقایسهی آنها به گزینهی بهتری بنا به ذائقهی خود برسید.
مختصری از کتاب کتابخانه نیمهشب
رمان کتابخانه نیمه شب در سال ۲۰۲۰ منتشر شد. خالق این رمان مت هیگ، نویسنده و روزنامهنگار انگلیسی است. نویسندهای که زبان انگلیسی و تاریخ خوانده و مدتی با افسردگی سخت دستوپنجه نرم کرده است. کتابخانه نیمهشب نیز داستان دختری است بهنام نورا سید که به بنبستی سخت در زندگی خود رسیده، آنقدر سخت که جز مردن راهی برای برونرفت از آن پیدا نمیکند. در دنیای فانتزی داستان، نورا بهجای مردن، این بخت را پیدا میکند که زندگیهای بیشتری را بیازماید. جایی میان مرگ و زندگی، در کتابخانهای با میلیونها کتاب. او میتواند بهکمک این کتابها زندگیهای نیازموده را تجربه کند، تا ببیند آیا اگر مسیر دیگری در زندگی میپیمود، به جایی بهتر از این میرسید؟ آیا راه بیسنگلاخی هست برای گذران زندگی بدون حسرت؟ البته کتابخانه نیمهشب رمانی شعاری نیست. داستانی ساده و دلنشین دارد و آنقدر جذاب که در تمام دنیا خوانندگان بسیاری را به سمت خود کشانده است.
ترجمهی کتابخانه نیمهشب به فارسی
داستانِ همیشگی ترجمهی رمانهای پرطرفدار در کشور ما، برای این کتاب هم تکرار شده است؛ کتابخانه نیمهشب بارها به فارسی ترجمه شده است. معمولا ترجمهی مجددِ کتابی که پیشتر ترجمه شده، باید دلیلی داشته باشد همچون وجود مشکلات جدی در ترجمهی پیشین، تا عزم مترجم را برای برگردان جدید کتاب جزم کند. یااینکه لااقل سالها از ترجمهاش گذشته باشد و نیاز به ترجمهی جدید احساس شود. دلیل دوم با توجه به سال انتشار کتاب، بلاموضوع است. قضاوت دربارهی دلیل اول، که نیاز به ترجمهی بهتر است هم در صلاحیت متخصصان امر است و در ظرفیت این یادداشت نیست و بنای ما هم این نبوده است.
در این یادداشت یک مقایسهی کلی از تنها چند ترجمه از کتابخانه نیمهشب انجام دادهایم. بههیچوجه نمیتوان با استناد به آن نظری اصولی و اساسی دربارهی بهترین ترجمهی کتاب کتابخانه نیمه شب داد. بیشتر یک معرفی و مقایسهی ابتدایی بین چند برگردان فارسی است که عموما پرفروش بودهاند.
باید به این نکته اشاره کرد که رمان پیچیده نیست و متن غامضی ندارد. لحن سادهی داستان در برخی ترجمهها بهخوبی منتقل شده است و به نظر میرسد بزرگترین امتیاز برای ترجمهی این رمان هم همین میتواند باشد: پیچیده نکردن متن رمانی که خود روان و دوستداشتنی است.
تکههایی از متن اصلی برای مقایسه
برای نمونه دو پارهی کوتاه از اوایل کتاب کتابخانه نیمهشب را برگزیدهایم تا برگردان مترجمان از آن را مقایسه کنیم.
بخش اول
“Twenty-seven hours before she decided to die, Nora Seed sat on her dilapidate sofa scrolling through other people’s happy lives, waiting for something to happen. And then, out of nowhere, something actually did. Someone, for whatever peculiar reason, rang her doorbell”.
بخش دوم
“She didn’t correct his knowledge of diamonds. She didn’t tell him that while coal and diamond are both carbon, coal is too impure to be able, under whatever pressure, to become a diamond. According to science, you start off as coal and you end up as coal. Maybe that was real-life lesson.
ترجمهی محمدصالح نورانیزاده
یکی از اولین ترجمههای منتشرشده از این کتاب به فارسی، متعلق به محمدصالح نورانیزاده است. حاصل کار او به همت نشر کتاب کولهپشتی چاپ شده است. ترجمهی نورانیزاده دقیق، روان و پیراسته است. او هم در انتقال لحن و معانی به کتاب وفادار بوده و هم حالوهوای رمان را بهخوبی حفظ کرده است. برگردانی بیتکلف که خواندنش تجربهی شیرینِ مطالعهی این رمانِ محبوب را برای مخاطبان فارسیزبان نیز به ارمغان میآورد. در ادامه، ترجمهی نورانیزاده از بخش های انتخابی از رمان کتابخانه نیمهشب را آوردهایم:
بخش اول
«نورا سید بیستوهفت ساعت پیش از آنکه تصمیم به مردن بگیرد، روی مبل زهواردررفتهاش نشسته بود و تصاویر زندگیهای شاد دیگران را نگاه میکرد و منتظر بود اتفاقی رخ دهد. بعد، کاملا ناگهانی واقعا اتفاقی افتاد.
یک نفر به هر دلیلی زنگ در خانهاش را زد.»
بخش دوم
«نورا دانش او دربارهی ساخت الماس را تصحیح نکرد. نگفت بااینکه زغالسنگ و الماس هر دو از کربن ساخته شدهاند، زغالسنگ ناخالصتر از آن است که هر فشاری را هم که تحمل کند، بتواند به الماس تبدیل شود. آنطور که علم ثابت میکرد، اگر اولش زغالسنگ باشی، تا آخر زغالسنگ میمانی. شاید درس درستی که باید از زندگی میگرفتند همین بود».
از همین دو پارهی کوتاه، روانی متن را میتوان دریافت. در این دو قسمت کلمهی «ساخت» در جملهی اولِ بخش دوم و فعل «ساخته شدهاند» در جملهی بعدی است که توسط مترجم اضافه شده تا موضوع بحث دربارهی «الماسها» روشنتر شود. تغییرات نسبت به متن اصلی عمدتا در همین حد است. ترجمه بهخوبی ویرایش شده و اشکالاتش عموما جزئی است و میتوان مطالعه آن را به علاقهمندان پیشنهاد داد.
ترجمهی مینا صفری
ترجمهی مینا صفری را از رمان کتابخانه نیمهشب، انتشارات میلکان منتشر کرده است. نشری که با آثار توسعهی فردی جذابی که منتشر میکند، شناختهشده است. چند صفحهای که از این ترجمه بخوانید، به ظرافت مترجم در برگرداندن متن رمان پی میبرید. در ادامه دو بخش منتخب رمان را با برگردان صفری مرور میکنیم:
بخش اول
«نورا سید، ۲۷ ساعت قبل از این که تصمیم بگیرد بمیرد، روی کاناپهی زهواردررفتهاش نشسته بود و زندگی شاد مردم را در شبکههای اجتماعی مرور میکرد و منتظر بود اتفاقی بیفتد. سپس ناغافل واقعا اتفاقی افتاد.
کسی به هر دلیلی، زنگ درِ خانهاش را زد».
بخش دوم
«نورا اطلاعات او دربارهی الماسها را تصحیح نکرد. نورا به او نگفت که زغالسنگ و الماس هردو کربن هستند، اما زغالسنگ ناخالصتر از آن است که تحت هر فشاری بتواند الماس شود. ازنظر علمی، اولش زغالسنگی آخرش هم زغالسنگ. شاید درس واقعی همین بود».
در این دو بخش، روانی و دقت ترجمه هویدا است. در بخش اول «شبکههای اجتماعی» برای اشاره به معنی دقیق scrolling اضافه شده است. در ترجمهی صفری هم چیز خاصی اضافه بر متن اصلی رمان و تغییرات بزرگ دیده نمیشود. متن ترجمه روان و لحن درست است و ساختار رمانِ محبوب هیگ حفظ شده است.
ترجمهی امین حسینیون
امین حسینیون، دیگر مترجم کتابخانه نیمهشب است. ترجمهی او را نشر ثالث به چاپ رسانده است. حسینیون داستاننویس و نمایشنامهنویس هم است و اثر قریحهی ویژهی او در برگردانش از این رمان به چشم میآید. از سویی حجم ترجمهی حسینیون نسبت به دیگر ترجمههای فارسی این رمان بیشتر است. در این دو پارهی برگزیده از رمان، به این مورد پرداختهایم:
بخش اول
«نورا سید، بیستوهفت ساعت پیش از آنکه تصمیم بگیرد بمیرد، روی کاناپهی کهنسالش نشسته بود و با گوشی زندگی خوشحال آدمهای دیگر را بالاپایین میکرد و منتظر یک اتفاق بود؛ هر اتفاقی. بعد، ناگهان و بدون پیشزمینه واقعا اتفاقی افتاد. کسی در خانهی نورا را زد. چه دلیل عجیب و غریبی ممکن بود داشته باشد؟»
بخش دوم
«نورا دانش نیل در مورد الماس را اصلاح نکرد. به نیل نگفت که گرچه الماس و زغال هر دو کربن هستند، چون زغال بیش از حد ناخالص است، هر قدر هم فشارش بدهی الماس نمیشود. طبق نظر علم، اگر وقتی شروع میکنی زغال باشی، تا آخر زغال میمانی. شاید هم درس واقعی زندگی همین است».
در بخش اول، آنچه بیشتر به چشم میخورد تفاوت جملهی آخر پاراگراف نسبت به متن اصلی است؛ جایی که جملهی سوالی «چه دلیل عجیب و غریبی ممکن بود داشته باشد؟» اضافه شده است. در این برگردان، برخی واژهها و صفات متفاوت از سایر ترجمهها، برگردانده شده است؛ مثل صفت «کهنسال» برای کاناپه و «خوشحال» برای زندگی. این همان تفاوتی است که در ترجمهی حسینیون دیده میشود. تفاوتی ادبی که برای برخی خوانندگان بنا به سلیقهشان میتواند جذاب باشد.
ترجمهی نیما مانی
ترجمهی نیما مانی از رمان کتابخانه نیمهشب توسط نشر البرز منتشر شده است. ترجمهی مانی را هم با دو پارهای که برگزیدیم، بررسی میکنیم:
بخش اول
«نورا سید بیستوهفت ساعت پیش از آنکه تصمیم بگیرد بمیرد، بر روی کاناپهی زهواردررفتهی خودش نشست و زندگی شاد دیگران را در سرش کنکاش میکرد و منتظر بود تا اتفاقی بیفتد. سپس ناگهان واقعا هم اتفاقی افتاد.
یک نفر، به هر دلیل خاصی که بود، زنگِ در خانهاش را زد».
بخش دوم
«نورا اشتباه او را در مورد تشکیل الماس اصلاح نکرد. نگفت که بااینکه زغال و الماس هر دو از کربن ساخته شدهاند اما زغال آنقدر ناخالص است که هر چقدر هم فشار بر آن وارد شود به الماس تبدیل نمیشود. از لحاظ علمی تو بهعنوان زغال شروع میکنی و در آخر هم باز یک زغال هستی. شاید این درسی باشد که زندگی واقعی به ما میدهد».
در پارهی اول، مترجم، scrolling را به «در سرش کنکاش میکرد» برگردانده است. پیش از این دیدیم این کلمه یا به «نگاه کردن» برگردانده شده، یا به «بالا پایین کردن و تماشای شبکههای اجتماعی». دیگر تغییرات نسبت به متن اصلی، بهخصوص آنچه در پارهی دوم دیده میشود، جدی نیست و در کل ترجمه روان است.
ترجمهی مهسا قنبری
ترجمهی مهسا قنبری از کتابخانه نیمهشب را نشر ترنگ چاپ کرده است. در این ترجمه نیز نکتهای فراتر از ترجمههای منتشرشدهی قبلی نمیتوان دید. ترجمهی دقیقی است و اشکالات جدی در آن به چشم نمیخورد. دو بخش انتخابی کتاب مانند قبل برای مقایسه آورده شده است:
بخش اول
«نورا سید بیستوهفت ساعت قبل از اینکه تصمیم به مردن بگیرد، روی مبل راحتی فرسودهاش نشسته بود و در تصاویر شاد زندگی دیگران گشت میزد، در انتظار بود اتفاقی رخ دهد. و بعد، یکدفعه، واقعا اتفاقی رخ داد.
کسی به هر دلیل خاصی، زنگ خانهاش را زد».
بخش دوم
«نورا اطلاعات او از الماس را تصحیح نکرد. به او نگفت که هرچند زغال و الماس هر دو کربن هستند، زغالسنگ بیشازحد ناخالص است طوریکه تحت هیچ فشاری توانایی تبدیل شدن به الماس را ندارد. مطابق علم، بهعنوان زغالسنگ آغاز میکنی و در آخر نیز زغالسنگ خواهی بود. شاید این درس واقعی باشد».
ترجمهی مهسا صباغی
مهسا صباغی دیگر مترجمی است که کتابخانه نیمهشب را به فارسی برگردانده و نشر آذرباد برگردان او را منتشر کرده است. این ترجمه نیز روان است و میتواند رضایت مخاطبان را به دست آورد. دو بخش برگزیده از کتاب با ترجمهی صباغی از این قرار است:
بخش اول:
«نورا سید بیستوهفت ساعت قبل از اینکه تصمیم بگیرد بمیرد، روی کاناپه زهوار دررفتهاش نشسته بود و داشت توی موبایلش زندگی سعادتمندانه آدمهای دیگر را تماشا میکرد و منتظر بود اتفاقی بیفتد؛ و ناگهان، بهطور کاملاً غیرمنتظره اتفاقی افتاد.
یک نفر (به هر دلیل غیرعادی) زنگ دَر را نواخت».
بخش دوم
«نورا تلاش نکرد اشتباه او را در مورد الماس اصلاح کند. به او نگفت که باوجوداینکه آنها هر دو از جنس کربن هستند، زغال خیلی ناخالصتر از آن است که بتواند تحت هر فشاری تبدیل به الماس بشود. طبق این حقیقت علمی، اگر تو یکتکه زغال باشی تا آخر عمر همان تکه زغال خواهی ماند. شاید این یک درس زندگی بود».
در این نسخه نیز تغییری اساسی در ترجمه نسبت به متن اصلی دیده نمیشود و مفاهیم بهخوبی منتقل شده است.
ترجمهی فاطمه پیرهادی
ترجمهی فاطمه پیرهادی از کتابخانه نیمهشب را انتشارات امتیاز منتشر کرده است. دو بخش انتخابی از ترجمهی پیرهادی از این قرار است:
بخش اول
«نورا سید بیستوهفت ساعت پیش از اینکه تصمیم به مردن بگیرد، روی مبل فرسوهاش نشسته بود و در زندگی مردم سرک میکشید. او منتظر یک رویداد بود که ناگهان چنین شد و یک نفر به هر بهانۀ ناجوری، زنگ درِ خانهاش را را به صدا درآورد».
بخش دوم
«نورا تلاش نکرد اشتباه نیل را درست کند. او نگفت زغال و الماس با اینکه هردو از یک ماده ساخته شدهاند، اما زغال ناخالصتر از آن است که بتواند زیر هر فشاری تاب بیاورد و به الماس تبدیل شود. با توجه به قوانین علمی، تو اگر مانند زغال شروع کنی، همانگونه هم به پایان میرسی. شاید بهترین درسی که باید از زندگی یاد گرفتند همین نکته بود».
در این ترجمه scrolling به «سرک کشیدن» برگردانده است. در بخش دوم نیز جملهی «زغال و کربن هردو از یک مادهاند» یک تفاوت کوچک با متن اصلی دارد، ازآنجا که به این «یک ماده» در متن اشاره شده که همان کربن است. نکتهای بیشتر از این و متفاوتتر از آنچه پیشتر در مورد ترجمههای دیگر ذکر شد در این برگردان دیده نمیشود.
بهترین ترجمه کتابخانه نیمهشب از نظر کاربران طاقچه
از میان کتابهای الکترونیکی تا تاریخ انتشار این یادداشت در طاقچه، ترجمهی محمدصالح نورانیزاده از نشر کولهپشتی، بیشترین رأیدهنده و امتیاز را به خود اختصاص داده است. بعد از آن، ترجمهی مینا صفری از انتشارات میلکان، نسبت به سایر ترجمهها با استقبال بیشتری روبرو بوده است.
در بین نسخههای صوتی منتشرشده از کتابخانه نیمهشب نسخهی انتشارات آوانامه، با ترجمهی نیما مانی و گویندگی آرمان سلطانزاده و شیما درخشش و اثر صوتی منتشرشده توسط انتشارات ماهآوا با ترجمهی امین حسینیون و گویندگی نگین خواجهنصیر، بیشترین امتیاز را از شنوندگانشان در طاقچه کسب کردهاند.
امیدواریم این یادداشت و بررسی به شما کمک کند نسخهی متناسب با سلیقهتان را پیدا و مطالعه کنید.