لوگو طاقچه
ریویونویسی چیست

چالش‌های مرورنویسی در طاقچه

1,986 بازدید

تا حالا شده اسم کتابی را در سایت یا اَپلیکیشن طاقچه جست‌وجو کنید و نتیجه را ببینید؟ وقتی صفحه‌ی کتاب مد نظر شما بالا می‌آید، با متنی مواجه می‌شوید که معرفی یا مرور آن کتاب محسوب می‌شود. شاید بپرسید مرور دقیقا چه متنی است و چه فرقی با نقد کتاب دارد؟ من، افسانه دهکامه، یکی از مرورنویسان طاقچه هستم که در این یادداشت شما را با ریویونویسی کتاب آشنا می‌کنم.

مرور چیست؟

مرور یا review به متن معرفی کتاب گفته می‌شود. این معرفی شامل توضیحی درباره‌ی آن کتاب، موضوع و محتوایش، سال چاپ، زبان مبدأ، نویسنده‌ی کتاب، فصل‌های کتاب و در صورت برنده‌شدن در مسابقه یا بردن جایزه، ذکر این نکات مهم است. مرورنویس مخاطب را به خواندن یا تهیه‌ی کتاب ترغیب می‌کند، تفاوت یا شباهت آن کتاب را با کتاب‌های دیگر نشان می‌دهد، خواننده را از سردرگمی نجات می‌دهد و درنهایت، به چرخه‌ی نشر و فروش کتاب کمک می‌کند. خوب می‌دانید که هرروز کتاب جدیدی چاپ و منتشر می‌شود، اینْ وظیفه‌ی مرورنویس است که به خواننده کمک کند از میان این همه کتاب،‌ کتاب مورد نظرش را پیدا کند.

مرورنویس در درجه‌ی اول می‌خواهد این اطلاعات مهم را با خواننده به اشتراک بگذارد؛ چون دانستن آن‌ها را برای او لازم می‌داند و معتقد است خواننده حق دارد پیش از خواندن یک کتاب، درباره‌ی چندوچون آن اطلاع کسب کند و با آگاهی، به سراغ خواندن آن برود. مرورنویس طاقچه می‌خواهد همراه خواننده باشد و در این راه به او یاری برساند تا پیش از خرید کتاب، از عمل خود مطمئن شود. شاید اصلا کتابی که خواننده می‌خواهد بخرد، برای او مناسب نباشد یا آن‌قدرها هم که فکر می‌کند جذاب نباشد، یا برعکس کتاب شگفت‌انگیزی باشد و خواننده اگر آن را بخواند، حسابی لذت ببرد. پس مرورنویس درواقع همان دوست خواننده است که برای او توضیح می‌دهد موضوع کتاب چیست و سفارش می‌کند آن را بخواند یا نه.

انواع نوشته‌ها درباره‌ی کتاب

نوشته‌های مختلفی درباره‌ی کتاب نوشته می‌شوند که از این قرار هستند: چکیده، خلاصه، گزارمان، معرفی و مرور، نقد، پشت جلد.

بستن تبلیغ

چکیده

چکیده را حتما در ابتدای مقالات علمی و پژوهشی دیده‌اید. چکیده درواقع ماحصل و نتیجه‌ی متن را نشان می‌دهد و هدف نویسنده از نوشتن کتابش را مطرح می‌کند. خلاصه که بیشتر برای رمان‌ها به کار می‌رود، همان‌طور که از نامش پیداست، خلاصه‌ی یک کتاب است. فرق خلاصه با اصل کتاب این است که کسی مجددا آن را می‌نویسد و سعی می‌کند اغلب اتفاقات مهم کتاب را قید کند و تنها حواشی را حذف کند. در خلاصه، حتما پایان کتاب مطرح می‌شود.

گزارمان

گزارمان کوتاه‌ترین معرفی کتاب است. گزارمان باید موجز و شامل مهم‌ترین قسمت معرفی آن کتاب باشد.

مرور یا ریویو

مرور که در این مقاله به صورت مفصل به آن می‌پردازیم، نوعی معرفی کتاب به صورت مفصل‌تر است. تفاوت معرفی و مرور در این است که مرور کمی از معرفی مفصل‌تر است و متن را به صورت تخصصی هم بررسی می‌کند. در مرور نباید به هیچ وجه پایان کتاب لو داده شود. همچنین مرورنویس قضاوت شخصی خود را در نوشته‌اش وارد نمی‌کند.

نقد

نقد مفصل‌ترین نوشته درباره‌ی کتاب است. نقدنویس تمام زوایا و جنبه‌های کتاب را بررسی می‌کند. ممکن است نقدنویس کتاب را از منظر خاصی نقد کند؛ برای مثال نقد جامعه‌شناسی یا نقد روان‌شناسی. نقدنویس باید درباره‌ی خوب‌بودن یا بدبودن کتاب قضاوت کند و آن را به بوته‌ی نقد بگذارد.

پشت جلد

پشت جلد هم همان نوشته‌ای است که عموما پشت کتاب‌ها می‌بینید. ممکن است قسمتی از کتاب پشت جلد بیاید یا موضوع آن.

تا اینجای کار درباره‌ی مرور خواندید و اینکه دقیقا مرور چیست و چه تفاوت‌هایی با بقیه‌ی نوشته‌ها درباره‌ی کتاب‌ها دارد. اما شاید بخواهید درباره‌ی مرورنویسی بیشتر بدانید، شاید بخواهید خودتان هم مرورنویس شوید یا اینکه اصلا بدانید مرورنویس‌ها در طاقچه چه چالش‌هایی دارند؟ پس آماده باشید که می‌خواهیم با ریزه‌کاری‌های مرورنویسان طاقچه بیشتر آشنا شویم:

 هرروز در طاقچه حجم قابل توجهی از کتاب‌های جدید به دست مرورنویسان می‌رسد. این کتاب‌ها در قالب ای‌پاب (همان فرمی که در اپ می‌بینید) یا پی‌دی‌اف‌ هستند. این کتاب‌ها یا کتاب‌های جدیدی‌اند که تازه به طاقچه راه پیدا کرده‌اند یا کتاب‌هایی هستند که داغ داغ از تنور ناشر درآمده‌اند و طاقچه هم همپای ناشر می‌خواهد آن‌ها را هرچه زودتر به دست خواننده‌ها برساند. ممکن است مرورنویس بعضی از این کتاب‌ها را قبلا خوانده باشد یا بداند چه موضوعی دارند یا اینکه اصلا روحش هم خبر نداشته باشد و این کتاب برای اولین بار به دستش رسیده باشد. بله، درست متوجه شدید. ممکن است مرورنویس کتابی را معرفی کند که اصلا نخوانده است. اینجاست که باید یاد بگیریم چطور درباره‌ی کتاب‌هایی حرف بزنیم که اصلا نخواندیمشان.

شیرجه به سمت کتابی که نخوانده‌ایم

هر کتابی تا وقتی باز نشود، مشخص نیست چه گفته‌هایی در دل خود دارد؛ درست مثل نامه‌ای که هنوز کسی بازش نکرده است. هر کتابی برای مرورنویس مثل نامه است که دوست دارد هرچه سریع‌تر گوشه‌ی پاکتش را پاره کند، نامه را دربیاورد و شروع به خواندن آن کند. اگر قرار باشد مرورنویس کتاب را به صورت کامل بخواند، شاید در طول ماه یکی دو تا مرور بنویسد! اما زهی خیال باطل. مرورنویس طاقچه باید روزانه تقریبا حدود بیست مرور بنویسد.

اما واقعا مرورنویس چطور وقتی کتابی را نخوانده معرفی می‌کند؟

حتما این جمله‌ی معروف را شنیده‌اید که «کتابی را که باید داوری کنم، هرگز نمی‌خوانم؛ چون خواندنش موجب پیش‌داوری می‌شود.» این جمله به‌نوعی هم درست است و هم درست نیست. گاهی اوقات حسی که از کتاب قبل از خواندن آن دارید، درست از آب درمی‌آید. مثل اینکه با آدم تازه‌ای روبه‌رو شده باشید و حس خوب یا منفی‌ای گرفته باشید و به مرور زمان، متوجه می‌شوید چقدر حستان درست بوده یا نه، چقدر پیش‌داوری‌ کرده‌اید! مرورنوشتن هم همین‌طور است. خیلی وقت‌ها حسی که از شکل و شمایل و حتی صفحه‌ی اول کتاب می‌گیرید، همان حسِ درست شماست که هرچه می‌گذرد، بیشتر پی به آن می‌برید. تمام این احساسات، تنها به یک عامل بستگی دارند و آن «تجربه» است؛ تجربه‌ی کتاب‌خوانی.

مرورنویس‌ها خواننده‌های حرفه‌ای کتاب‌ها محسوب می‌شوند. آن‌ها وقتی صفحات اول یک کتاب را می‌خواندند متوجه می‌شوند با چه کتابی سروکار دارند. درواقع این «تجربه‌ی» کتاب‌خوانی است که در مرحله‌ی اول، به کمک مرورنویس می‌آید. پس از آن، مرورنویس‌ها تا دلتان بخواهد، مرور خوانده‌اند. آن‌قدر مرور خوانده‌اند که دیگر می‌دانند برای چه کتابی چه مروری بنویسند. اینجا هم تجربه‌ی مرورخوانی به یاری مرورنویس می‌شتابد. نکته‌ی بعدی که در مرورنویسی به کار می‌آید این است که مرورنویس حتی سعی می‌کند اگر دانشی درباره‌ی آن کتاب دارد، آن را برای لحظاتی کنار بگذارد و خالی‌الذهن سراغ آن کتاب برود تا مبادا آن اطلاعات او را از نوشتن منصفانه درباره‌ی آن کتاب بازدارد.

مرورنویس‌ها حالا با تجربه‌ای که دارند شروع به نوشتن مرور می‌کنند. قبل از اینکه کتاب را بببیند نگاهی به اینترنت و گوگل می‌اندازند. در این جست‌وجو، باشگاه‌های کتاب‌خوانی و سایت ناشر در اولویت قرار دارند. ممکن است چند جمله‌ای درباره‌ی کتاب پیدا کنند یا اینکه جایی نظر خواننده‌ای را در باشگاه کتاب‌خوانی بخوانند یا حتی مصاحبه‌ای با نویسنده‌ی کتاب را در خبرگزاری‌ای بیابند. این‌ها منابع خوبی برای نوشتن مرور هستند و حکم شمعی در تاریکی را دارند. اما بهترین منبع برای مرورنویس الحق و الانصاف خود همان کتاب است و این سایت‌ها را تنها برای خالی‌نبودن عریضه نگاه می‌کند. در حقیقت، مرورنویس می‌بیند که چند خواننده از این کتاب تعریف کرده‌اند و آن را مثلا بهترین رمان قرن معرفی کرده‌اند یا برعکس، آن را افتضاحِ قرن لقب داده‌اند؛ اما هیچ‌کدام از این تعریف‌ها و تکذیب‌ها به این معنی نیست که واقعا این کتاب خوب یا بد باشد. مرورنویس نمی‌خواهد در نوشته‌اش مستقیما اشاره کند که این کتاب خوب است، آن را بخرید یا افتضاح است، تا می‌توانید از آن دوری کنید؛ بلکه می‌خواهد توضیح دهد که خواننده دقیقا با چه کتابی مواجه است و خود خواننده تصمیم بگیرد این کتاب به دردش می‌خورد یا نه. این شاید مهم‌ترین وظیفه‌ی مرورنویس باشد.

تورق می‌کنم، پس هستم

پس از دیدن سایت‌ها، مرورنویس سراغ خود کتاب می‌رود. اینجاست که مهم‌ترین عمل مرورنویس به یاری‌‌اش می‌شتابد: تورق. برای اینکه شروع به نوشتن مرور کتاب بکند، کافی است آن را ورق بزند. تورق کتاب‌ها بدون مطالعه‌شان، به هیچ وجه، آن‌ها و شما را از نظردادن دربار‌ه‌ی کتاب‌ها باز نمی‌دارد. شاید حتی این مؤثرترین روش برای جذبِ کتاب‌ها و درک قدر و ارزش آن‌ها بدون گمراه‌شدن با جزئیات، باشد.

مفهوم تورق‌کردن یا سطحی‌خوانی کتاب‌ها را می‌توان در دو معنای متفاوت فهمید: در حالت اول، تورق‌کردنْ عملی خطی است. مرورنویس کتاب را از ابتدا آغاز می‌کند؛ سپس خطوط یا صفحه‌هایی را به تناوب جا می‌اندازد و شاید به آخر کتاب برسد یا نرسد. در حالت دوم، تورق‌کردنْ عملی گردشی است: مرورنویس به جای مطالعه بر پای‌ی نظمی دقیق، در کتاب پرسه می‌زند؛ گاه در آخرِ کار به آغاز کتاب می‌رسد.

اینجاست که مرورنویس دستش می‌آید با چه کتابی طرف است؛ کتاب چند فصل دارد، قهرمان داستان چه کسی است، نویسنده چطور کتابش را بسط داده و… . حالا او شروع به نوشتن می‌کند. کتاب را معرفی می‌کند و اطلاعاتی را که به دست آورده است می‌نویسد. نکته‌ی مهم این است که مرورنویس اطلاعاتی را منتقل می‌کند که نتوان ردشان کرد. یعنی وقتی می‌گوید کتاب چهار فصل دارد یعنی واقعا چهار فصل دارد؛ اما مثلا اگر درباره‌ی قهرمان‌بودن شخصیت دختر فلان رمان شک دارد، سعی می‌کند با قاطعیت ننویسد که دخترْ قهرمان کتاب است؛ بلکه قید می‌کند که «یکی از شخصیت‌های اصلی کتابْ دختر است».

نکته‌ی مهم دیگر در مرورنویسی این موضوع است که هر کتابی را باید به سبک خودش خواند و معرفی کرد؛ مثلا نمی‌توان همان‌طور که کتاب‌های پروست را معرفی می‌کنیم، درباره‌ی داستان‌های عباس معروفی بنویسیم. هر کتابْ خودش مانند راهنما عمل می‌کند و می‌گوید که بهترین روش برای معرفی‌اش چه روشی است. برخی کتاب‌های فلسفی و جامعه‌شناسی مقدمه‌های مفصل و خوبی دارند؛ اگر این مقدمه‌ها کامل خوانده شوند، می‌توان به جمع‌بندی‌ای خوبی برای نوشتن مرور آن‌ها رسید.

برخورد، از نوع کتابخانه‌‌ای

شاید جالب باشد برای شما که مرورنویس هیچ‌گاه به‌راستی دربار‌ه‌ی کتابی به خودی خود حرف نمی‌زند؛ بلکه درباره‌ی مجموعه‌ای از کتاب‌ها حرف می‌زند که حالا در لوای یک کتاب به نمایش درآمده‌اند. این کتاب‌ها از درواز‌ه‌ی نام یک کتاب، هریک به‌سان نمادی گذرا برای برداشتی کلی از فرهنگ، به مرورِ کتاب راه می‌یابند. در واقع، کتابخانه‌های درون مرورنویس، همان‌ها که در گذر سالیان ساخته شده‌اند و پذیرای کتاب‌های نهانی‌ آن‌ها هستند، با کتابخانه‌های درون خوانندگان برخورد می‌کنند. مرورنویسان و خوانندگان صرفاً پناهگاهِ این کتابخانه‌های درون نیستند؛ بلکه خودِ این کتاب‌های انباشته هستند. این کتاب‌ها ذره‌ذر‌ه‌ی «کیستیِ آن‌ها» را ساخته‌اند؛ به همین دلیل وقتی مرورنویس مشغول نوشتن معرفی کتاب می‌شود یا وقتی کسی مرور کتابی را می‌خواند، این کتابخانه‌های درون باهم به گفت‌وگو می‌نشینند. برای مثال، وقتی مرورنویس درباره‌ی رمانی عاشقانه می‌نویسد، یک کوهْ رمان عاشقانه‌ی دیگر هم در ذهنش دارد. او می‌داند با توجه به تجربه‌ی خواندن این رمان‌ها، چطور درباره‌ی دختر یا پسر قصه بنویسد و کدام قسمت داستانْ مانند قلابْ خواننده را گیر می‌اندازد.

شرمنده نباش!

شاید اصلی‌ترین شرط برای مرورنویس درخصوص حرف‌زدن دربار‌ه‌ی کتاب‌هایی که نخوانده، این است که شرمنده نباشد. برای اینکه مرورنویس بدون شرمندگی دربار‌ه‌ی کتاب‌های نخوانده حرف بزند، باید خود را از بند تصویر «سواد فرهنگی بی‌نقص» که محصول نگاه خانواده و مدرسه و جامعه است، برهاند. درواقع، مرورنویسی موفق است که خود را از قیدِ «فرهیخته به‌نظررسیدن» رها کرده باشد. مرورنویس باید در وهله‌ی اول بداند که خواننده از او چه اطلاعاتی می‌خواهد؛ سپس این اطلاعات را «صادقانه» با او در میان بگذارد. مرورنویسْ همان فرد تیزهوش‌ و دوستدار کتابی است که زودتر به کتاب دسترسی پیدا می‌کند و به همین دلیل می‌تواند به بقیه بگوید در این کتاب چه حال و هوایی در جریان است. بعضی‌ها برای اینکه متوجه شوند لباسی خوب است یا نه، حتما باید آن را بپوشند؛ اما آن‌ها که باتجربه‌ترند، حتی با دیدن پارچه‌ی کتاب، نوع دوخت و شناخت خیاط لباس متوجه می‌شوند لباس خوب است یا نه. مرورنویس هم حکم همین دوست راهنما را دارد که قبل از پوشیدن به خواننده می‌گوید چه چیزی در انتظارش است. اگر خواننده بخواهد جدی‌تر و تخصصی‌تر درباره‌ی آن کتاب بخواند، می‌تواند به سراغ نقدهای آن کتاب برود.

اسپویل نکن!

یکی از چالش‌های مرورنویسان طاقچه این است که پایان داستان‌ها و رمان‌ها را لو ندهند. آن‌ها باید حواسشان جمع باشد که تا کجای داستان را لو بدهند. جوری خواننده را در تعلیق نگه دارند که برای فهمیدن ادامه‌ی داستان سراغ اصل کتاب بروند؛ اما جوری هم تعریف نکنند که دیگر لذتی برای شنیدن بقیه داستان نداشته باشند. برای مثال گریگوری سامسا یک روز صبح که از خواب بیدار شد دید به حشره‌ی بزرگی تبدیل شده است. هرچه بعد از این جمله بیاید ممکن است خطر اسپویل داشته باشد. اما مرورنویس باید مثل بندباز حواسش باشد کجا را تعریف کند و از چه قسمتی رد شود.

تحول در ۲۴ ساعت

کتاب‌های موفقیت و خودیاری از آن دسته کتاب‌هایی هستند که خیلی طرفدار دارند. آن‌ها اغلب محتوای شبیه به همی دارند فقط ممکن است نوع برخودشان با مسئله متفاوت باشد. مرورنویسان طاقچه سعی می‌کنند ماحصل این کتاب‌ها را در مرورشان قید کنند تا خواننده متوجه شود که این کتاب دقیقا می‌خواهد چه چیزی را به آن‌ها بیاموزد. درواقع اگر پایان رمان‌ها را لو نمی‌دهند، پایان این کتاب‌ها را لو می‌دهند؛ چون اتفاقا انتهای این کتاب‌ها برای خواننده مهم است و آن‌ها را ترغیب می‌کند که کتاب را بخوانند یا نه. برای مثال وقتی در انتهای کتاب نویسنده توضیح می‌دهد که چطور از شر استرس برای همیشه نجات پیدا کنیم، مرورنویس این جمله را قید می‌کند تا خواننده پی ببرد که قرار است فصل آخر، به این راز بزرگ و اکسیر حیات دست پیدا کند.

شازده کوچولو برای هزارمین بار

یکی دیگر از چالش‌های مرورنویسان طاقچه وجود کتاب‌های مشهور و شاهکار در نشرهای مختلف است. آن‌ها مجبورند برای یک کتاب مرورهای مختلف بنویسند؛ جوری که شبیه به هم نباشند؛ اما درباره یک کتاب هم حرف بزنند. اگر در یکی از مرورها شازده‌کوچولو از سیاره‌ی دیگری آمده است، در مروری دیگر، سیاره‌ای وجود دارد که میزبان شازده کوچولو می‌شود.

حالت اشباع و لبریزگیِ کتابی

حالتی در بین مرورنویسان طاقچه وجود دارد که به آن لبریزگیِ کتابی می‌گویند. در این حالت، مرورنویس به حالت اشباع رسیده و هر کتابی که می‌بیند حالش بد می‌شود. در این وضعیت، بقیه‌ی مرورنویسان سعی می‌کنند با آب سرد و حوله سراغ مرورنویس مربوطه بروند و عرقش را خشک کنند تا حالش جا بیاید. سپس به او استراحت می‌دهند تا به موقعیتِ جداماندگی و دورشدگی از کتاب برسد و پس از مدتی دوباره به آغوش کتاب‌ها برگردد.

اطلاعات پشت پرده

بعضی وقت‌ها اطلاعات پشت پرده و حاشیه از خود متن و اصل کتاب مهم‌تر است. مرورنویس‌های طاقچه مثل کارآگاه‌های خبره و زبده سعی می‌کنند بعضی اطلاعات را مثل مو از ماست بیرون بکشند و در طبق اخلاص برای خواننده‌ها عرضه کنند. شاید برای بعضی خواننده‌ها مهم باشد که فلان نویسنده درست پس از طلاقش این رمان عاشقانه را نوشته یا مثلا فلان نویسنده‌ی معروف در زمینه‌ی کسب‌وکار، درست بعد از ورشکستگی در فلان شرکتش این کتاب را نوشته است. به هر حال، خواننده‌ها حق دارند بدانند که این کتاب‌ها در چه شرایطی نوشته شده‌اند! جدای از این، اگر از کتاب فیلمی ساخته شده باشد هم مرورنویس به آن اشاره می‌کند. شاید خواننده‌ها دوست داشته باشند فیلمِ مربوطه را هم ببینند!

شیفتگان جایزه

بعضی خواننده‌ها عاشق این هستند که فقط کتاب‌هایی را بخوانند که جایزه برده‌اند یا در فهرست پرفروش‌ها بوده‌اند. هیچ اشکالی هم ندارد. مرورنویس‌ها سعی می‌کنند تمام این فهرست‌ها را بیرون بکشند و بگویند کتاب‌ها در کجا مورد تشویق قرار گرفته‌اند. شاید از نظر شما فلان جایزه در کورترین شهر دنیا اهمیتی نداشته باشد؛ اما برای مرورنویس طاقچه اهمیت دارد.

آیا خودت هم این کتاب را می‌خوانی؟

مرورنویس باید اول از همه با خودش صادق باشد. اگر از کتابی تعریف می‌کند آیا حاضر است خودش هم همان کتاب را بخواند؟ اگر از کتابی خوشش نمی‌آید آیا می‌تواند سلیقه‌ی خودش را مستقیم یا غیرمستقیم در مرورش دخیل کند؟ موفق‌ترین مرورنویس آن مرورنویسی است که خودش را پشت مرورش پنهان کند. یعنی خواننده متوجه نشود که مرورنویس چقدر از آن کتاب ذوق کرده یا چقدر از آن متنفر است. اگر واقعا کتابی را باارزش تشخیص می‌دهد و می‌داند چه شاهکاری است، بهتر است به توضیح نکات مثبت کتاب و ذکر چند تعریف از روزنامه‌های بزرگ دنیا اکتفا کند و بقیه‌ی مسیر را به خود خواننده و بعد، نقدنویس محول کند. شاید این سخت‌ترین کار نوشتن باشد که مرورنویس احساسات شخصی‌اش را حین نوشتن کنترل کند؛ اما به‌هرحال، این موضوع حرفه‌ای‌بودن او را نشان می‌دهد.

اول خواننده، بعد فروش

دو نوع نوشتن درباره‌ی کتاب وجود دارد؛ یکی برای فروش کتاب و یکی هم برای راهنماییِ خواننده. ممکن است بعضی کپی‌رایترها درباره‌ی کتاب‌ها بنویسند فقط برای فروش آن کتاب و البته به نفع ناشر. اما مرورنویس‌ها می‌نویسند برای خواننده و مخاطب. مرورنویس دوست دارد جوری بنویسد که اعتماد خواننده به او هیچ‌وقت خدشه‌دار نشود. همان‌طور که گفتیم، مرورنویس اطلاعات لازم را به خواننده می‌دهد اما در نهایت، این خود خواننده است که تصمیم می‌گیرد کتاب را بخرد یا نه. اگر از کتاب خوشش آمد که چه عالی، اگر هم آن را دوست نداشت، دوباره نزد دوستش (در اینجا، مرورنویس طاقچه) برمی‌گردد و از او می‌پرسد: «کتاب خوب در بساطت چی داری رفیق؟»

مرورنویس چه کتاب‌هایی می‌خواند؟

مروونویس برای آنکه در نوشتنش خلاقیت به خرج دهد و البته ذائقه‌اش را در نوشتن بپروراند، سعی می‌کند کنار نوشتن معرفی کتاب و خواندن کتاب‌های موردعلاقه‌اش، سری به کتاب‌هایی درباره‌ی نوشتن هم بزند. در اینجا چند نمونه از این کتاب‌ها را به صورت اختصار معرفی می‌کنم:

مجموعه گام به گام تا داستان‌نویسی حرفه‌ای

مجموعه‌ی ۱۰جلدی گام به گام تا داستان‌نویسی حرفه‌ای، کتاب‌های حرفه‌ای و مفیدی در راستای نویسنده‌شدن هستند. هر جلد این مجموعه را یک نویسنده نوشته و هر کدام موضوع خاصی دارند: الگوهای جهانی داستان، میانبرهای رمان، نویسندگی خلاق به زبان ساده، سبک شخصی در رمان، تکنیک‌های نویسندگان بزرگ و… .

خواندن این کتاب‌ها به مرورنویس کمک می‌کند تا ادبیات داستانی دنیا را بهتر بشناسد و بتواند ژانر آن‌ها را به‌درستی تشخیص دهد. درثانی، خواندن آن‌ها به طرز نوشتن مرورنویس و جذاب بودن آن هم یاری می‌رساند.

مثل هنرمندها بدزدید

مثل هنرمندها بدزدید

نویسنده: آستین کلئون

مترجم: مهسا ذوالریاستین

انتشارات: انتشارات پشوتن

خرید کتاب

در این کتاب با ۱۰ نکته درباره‌ی خلاقیت آشنا می‌شوید که کسی تا به حال به شما نگفته است. درواقع مرورنویسی مرورنویس خوب و موفق است که بتواند نکته‌ی درخشان یک کتاب را پیدا کند و بدزدد. هیچ چیزی در این دنیا تازه و جدید نیست. فقط شما باید راه بازگوکردن آن را پیدا کنید که با بقیه‌ی شیوه‌ها متمایز باشد. ممکن است هزاران سایت در اینترنت موضوع یک کتاب را توضیح داده باشند؛ شما باید به عنوان هزارویکمین معرفی، جوری مرور کتاب را بنویسید که با آن‌ها فرق کند و البته از بقیه‌شان هم بهتر باشد. هنرمند واقعی خوب می‌دزدد و آن هنر را متعلق به خودش می‌کند.

از دو که حرف می زنم، از چه حرف می زنم

از دو که حرف می زنم، از چه حرف می زنم

نویسنده: هاروکی موراکامی

مترجم: مجتبی ویسی

انتشارات: نشر چشمه

خرید کتاب

مرورنویس فقط پشت سیستم و در حال نوشتن نیست. اصلا مرورنویسی فقط شغلی در ساعات اداری نیست. بلکه ممکن است تمام ساعت‌های روز مرورنویس را درگیر کند. برای مثال می‌توانید با خواندن این کتاب از هاروکی موراکامی کمک بگیرید و ببینید وقتی مشغول دویدن هستید چطور به نوشتن خودتان کمک کنید. مثلا چه ایده‌هایی به ذهنتان می‌رسد و نظرتان درباره‌ی فلان کتاب جدید چیست؟

بخشی از کتاب صوتی از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم را بشنوید.

از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم

نویسنده: هاروکی موراکامی

گوینده: جمعی از گویندگان

انتشارات: رادیو گوشه

ادبیات جهان را چگونه بخوانیم

ادبیات جهان را چگونه بخوانیم

نویسنده: دیوید دمراش

مترجم: شبنم بزرگی

انتشارات: نشر چشمه

خرید کتاب

دیوید دمراش در این کتاب با زبانی ساده و فهمیدنی توضیح می‌دهد که چطور باید ادبیات جهان را بخوانیم و چطور بخشی از آن باشیم. شاید بهترین کتاب در برخورد با شاهکارهای ادبیات دنیا همین کتاب باشد. این کتاب به مرورنویس‌ها کمک می‌کند کتاب‌های بزرگ را چطور بخوانند و چطور معرفی کنند.

جهان مکتوب

جهان مکتوب

نویسنده: مارتین پوکنر

مترجم: علی منصوری

انتشارات: نشر بیدگل

خرید کتاب

این کتاب به ما توضیح می‌دهد چگونه ادبیات به تاریخ شکل داد. جهان مکتوبْ داستانِ ادبیات در شانزده پرده است؛ از هومر تا هری پاتر، از دن کیشوت گرفته تا مانیفست کمونیست و شرح می‌دهد چگونه این آثارْ تاریخ جهان را شکل دادند. خواندن این کتاب به مرورنویس کمک می‌کند درکی فراتر از خود کتاب‌ها به کتاب‌ها پیدا کند و بتواند به کتاب‌های بزرگ در بستری تاریخی نگاه کند.

بخشی از کتاب صوتی جهان مکتوب را بشنوید.

جهان مکتوب

نویسنده: مارتین پوکنر

گوینده: فروغ حداد

انتشارات: انتشارات شرکت توسعه محتوای لحن دیگر

راز نوشتن

راز نوشتن

نویسنده: استیون کینگ

مترجم: علی حاجی قاسم

انتشارات: انتشارات نگاه

خرید کتاب

خاطرات نویسندگاه بهترین منبع برای شناخت آن نویسنده‌هاست. خواندن کتاب‌هایی مثل از نوشتن که تجربه‌های استیفن کینگ از داستان‌نویسی اوست، به مرورنویس کمک می‌کند هم با فضای ذهنی کینگ آشنا شود و هم تکنیک‌های نویسندگی او را یاد بگیرد.

از نوشتن

از نوشتن

نویسنده: فرشته مولوی

انتشارات: انتشارات آگاه

خرید کتاب

«از نوشتن» کتابی درباره‌ی نوشتن است. فرشته مولوی، نویسنده، روزنامه‌نگار و مترجم ایرانی در این اثر از «نوشتن» به مثابه یک روش برای ابراز خود تا نوشتن به عنوان ابزار آفرینش ادبی سخن گفته است. کتاب از بیست و سه نوشته کوتاه تشکیل شده که در قالب سه بخش تقسیم‌بندی موضوعی شده‌اند: نگارش ادبی ناداستان، یادداشت و پست وبلاگ، جستار.

همه چیز درباره نویسندگی خلاق

همه چیز درباره نویسندگی خلاق

نویسنده: چارلی شولمن

مترجم: مهدی غبرایی

انتشارات: انتشارات سوره مهر

خرید کتاب

«همه چیز درباره نویسندگی خلاق؛ هر آنچه باید دربار‌ه‌ی نگارش رمان، داستان کوتاه، فیلم‌نامه، سفرنامه، نمایشنامه، شعر و مقاله و… بدانید» نوشته کرول وایتلی و چارلی شولمن است که نویسنده و مدرس مهارت‌های نویسندگی هستند. این کتاب، مقدمات و مبانی نویسندگی در حوزه‌ی نگارش رمان، داستان کوتاه، فیلم‌نامه، سفرنامه، نمایشنامه، شعر و مقاله را توضیح می‌دهد. کتاب همه چیز درباره نویسندگی خلاق در تمام مراحلِ کار راهنمای شماست. از آماده‌سازی خود برای نوشتن‌ در محیط کار و ذهنتان‌ تا رسیدن به سوژه‌ای بکر برای نوشتن نسخه‌ی پیش‌نویس و ویرایش آن.

رها و ناهشیار می نویسم

رها و ناهشیار می نویسم

نویسنده: ادر لارا

مترجم: الهام شوشتری زاده

انتشارات: نشر اطراف

خرید کتاب

اَدِر لارا جستارنویس، خاطره‌‌پرداز و مربیِ نویسندگی، در کتاب رها و ناهشیار می‌‌نویسم، سعی می‌کند فوت‌وفن نوشتن، ویرایش و انتشار جستار شخصی و خاطره‌ پردازی را به خوانندگان بیاموزد. نکاتی که نویسنده در کتابش مطرح می‌کند برای نوشتن هر مطلبی مفید و مؤثر است. شاید بد نباشد که بدانید چطور از ایده‌ی سوختن غذا روی اجاق گاز می‌توانید در نوشتن مرور فلان کتاب خاص استفاده کنید.

چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟

چگونه درباره کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم حرف بزنیم؟

نویسنده: پیر بایار

مترجم: مینا مزرعه فراهانی

انتشارات: انتشارات ترجمان علوم انسانی

خرید کتاب

پی یر بایار در این کتاب توضیح می‌دهد که چطور می‌توانیم درباره‌ی کتاب‌هایی که نخوانده‌ایم توضیح دهیم. البته مواجهه‌ی او در این کتاب، با کتاب‌های شاهکار و معروف دنیاست و ممکن است اطلاعات خواننده‌ی فارسی‌زبان درباره‌ی بعضی از آن‌ها کم باشد. همچنین مواجهه‌ی او با این مسئله، فلسفی است و سعی می‌کند به این روش توضیح دهد که دقیقا در معرفی کتابی که نخوانده‌ایم از دید فلسفی چه اتفاقی می‌افتد. اگر کسی از شما پرسید چرا کتابی را که نخوانده‌ای معرفی می‌کنی، می‌توانید پاسخ‌هایی را که این کتاب به صورت مستدل و دقیق بیان کرده، در جواب بگویید و البته طرف مقابل را قانع کنید.

چگونه مرور کتاب بنویسیم؛ مرورنویسی برای مشاوره‌ی خوانندگان

چگونه مرور کتاب بنویسیم؛ مرورنویسی برای مشاوره‌ی خوانندگان

نویسنده: برد هوپر

مترجم: علی‌رضا شفیعی نسب

انتشارات: انتشارات ترجمان علوم انسانی

خرید کتاب

اگر از این مقاله خوشتان آمد و تصمیم گرفتید مرورنویسی را شروع کنید، بهترین کتاب برای آشنایی با مرورنویسی و چندوچون آن، این کتاب است. برد هوپر در این کتاب به شما توضیح می‌دهد که چطور می‌توانید مرورنویس موفقی شوید. البته این کتاب هم مثل کتاب قبلی پر از مثال‌هایی درباره‌ی ادبیات دنیا و رسانه‌های آن طرف است؛ بنابراین ممکن است تا حدی برای خواننده‌ی فارسی‌زبان گیج‌کننده باشد؛ اما بعد از خواندن این کتاب می‌توانید شروع به خواندن مرورهای فارسی بکنید تا دستتان بیاید.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

چگونه مرور کتاب بنویسیم؟

در ۶ دقیقه بخوانید

1,986 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ

Avatar

افسانه دهکامه


اشتراک گذاری یادداشت
5 2 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین
جدیدترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه