لوگو طاقچه
زندگینامه نیکلای چائوشسکو

آنچه باید درباره نیکلای چائوشسکو بدانیم

6,371 بازدید

چشمان نیکلای چائوشسکو به دستان تیراندازان جوخه‌ی آتش خشک شده بود. باورش سخت بود، اسلحه‌ای که همیشه امتداد انگشت اشاره‌‌ی چائوشسکو و سینه‌ی دشمنانش را هدف ‌گرفته بود، حالا رو به سوی او داشت. او تا لحظاتی پیش از مرگ، ظاهر خود را حفظ کرد و کم نیاورد. چائوشسکو با دستان بسته صدایش را در پادگان تیرگوویشته آن‌چنان بالا برد که همه سخنانش را شنیدند: «من مشروعیت این دادگاه را به رسمیت نمی‌شناسم، هرکس این کودتا را صحنه‌سازی کرده، می‌تواند هرکسی را دلش می‌خواهد تیرباران کند. خائنان پاسخگوی رفتار خائنانه‌شان خواهند بود. رومانی زنده خواهد ماند و از خیانت شما آگاه خواهد شد». همسرش النا اما با سخنانش طاقت چائوشسکو را طاق و چشمانش را خیس کرد. هلنا فریادی خشم‌آلود سرداد: «هرکس حق دارد طوری بمیرد که آرزویش را دارد». النا فراموش کرده بود که سال‌هاست خاک رومانی از خون زنان و مردانی سرخ شده است که  نه آن‌گونه که ‌خواستند زندگی کردند و نه به دلخواهشان مردند. چائوشسکو اما احتمالا فراموش نکرده بود. او لحظاتی پیش از شلیک سربازان سابقش، رویش را از آن‌ها برگرداند تا دیوار آخرین تصویری باشد که در عمر ۷۱ساله‌اش می‌بیند. دیوار که استعاره‌ای تلخ از حکومت کمونیستی‌ چائوشسکو بود.

آغاز زندگی و ماجراجویی نیکلای چائوشسکو

روستای سکورنیچشت، شهرستان اولت، جنوب رومانی، جایی است که نیکلای چائوشسکو اولین تصاویرش را از جهان  به تاریخ ۲۶ ژانویه‌ی ۱۹۱۸ دید. پدرش دهقانی بود که به سختی زندگی خانواده‌ی پرجمعیتش را می‌چرخاند. نیکلای و هشت فرزند دیگر خانواده‌ی چائوشسکو، از فقر شدید و پدری سختگیر توامان در عذاب بودند. چائوشسکو تحصیلات ابتدایی‌اش را در روستای زادگاهش گذراند؛ کمی بعد در آغازین سال‌های نوجوانی راهی بخارست شد و برای گذران زندگی مجبور شد به عنوان کارگر در کارگاه کفاشی الکساندر سوندلسکو مشغول به کار شود. سوندلکو عضو حزب کمونیست بود که از دولت وقت رومانی اجازه‌ی فعالیت نداشت. چائوشسکوی نوجوان به واسطه‌ی سوندلکو با حزب کمونیست آشنایی پیدا کرد و در سال ۱۹۳۲ به عضویت آن درآمد. 

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

چائوشسکو، مبارزی بی‌پروا

سر پرشور چائوشسکو با زبان گرم منادیان اندیشه‌ی چپ که داعیه‌ی تغییر جهان و برپایی بهشت را در زمین به جای آسمان داشتند، پیوند خورد و باعث شد سال‌های نوجوانی او به مبارزاتش علیه حکومت فاشیستی رومانی گره بخورد. چائوشسکو اولین ‌بار سال ۱۹۳۳ در پانزده‌سالگی و در میانه‌ی درگیری خیابانی در جریان یک اعتصاب بازداشت شد. او یک سال بعد در حالی‌که مشغول جمع‌آوری امضا برای طوماری در اعتراض به محاکمه‌ی کارگران راه‌آهن بود، برای بار دوم به چنگال ماموران دولت فاشیست رومانی افتاد. چائوشسکو باز هم از پا ننشست و سال‌های میانی دهه‌ی ۱۹۳۰ میلادی برای او به دوره‌ی مبارزه‌ی خستگی‌ناپذیر علیه حکومت رومانی تبدیل شد. او در این سال‌ها در شهرهای مختلفی همچون بخارست، کرایووا، کامیولونگ، رامینکو و الچا، بارها در حین انجام ماموریت‌هایی مخفیانه، بازدداشت و روانه‌ی زندان شد. در گزارش‌های پلیس رومانی از چائوشسکو به عنوان تبلیغات‌چی خطرناک کمونیست یاد شده بود. چائوشسکو در ششم ژوئن سال ۱۹۳۶ در دادگاه براشوو به اتهام خرابکاری به دو سال زندان و به دلیل توهین به دادگاه به شش ماه اقامت اجباری در زادگاهش محکوم شد.

زندان برای نیکلای چائوشسکو نه‌تنها توبه‌گاهی برای برائت از اعمال خراب‌کارانه‌اش نشد، که محلی برای بازیابی دوباره‌ی افکار کمونیستی و محملی برای آشنایی با سران کمونیست هم‌حبس او شد. بلافاصله پس از آزادی، چائوشسکو باز هم دستگیر شد. او از سال ۱۹۴۰ تا ۱۹۴۳ چند زندان عوض کرد. گزارش‌ها از نقش پررنگ چائوشسکو‌ی جوان برای برقراری محافل فکری و جلسات خود‌انتقادی در زندان می‌گوید. اعتقاد راسخ او به مبارزه در آن دوره باعث شد جایگاهی ویژه نزد گئورگیو دژ یکی از رهبران جنبش کمونیستی رومانی پیدا کند. چائوشسکو عملا به بازوی قدرتمند گورگیو دژ در حفظ سیطره‌اش بر حزب کمونیست تبدیل شد.

آغاز دوران کامیابی نیکلای چائوشسکو

نیکلای چائوشسکو تمام طول جنگ جهانی دوم را در زندان گذراند. پایان جنگ آغاز نفوذ شوروی در رومانی و طلیعه‌ی حکمرانی تمامیت‌خواهانه‌ی سران کمونیستی بود که در زندان پایه‌های قدرت خود را محکم کرده بودند؛ ساختمان سختی که بر ویرانه‌های فاشیسم پس از جنگ جهانی دوم ساخته شد. چائوشسکو در سال ۱۹۴۷ با النا، زنی که هشت سال پیش از آن شناخته بود، ازدواج کرد، او در همان سال در قامت وزیر کشاورزی ظاهر شد تا سیاست‌های اشتراکی دولت رومانی را در کشاورزی پیاده کند. چائوشسکو پس از مدتی به معاونت وزارت دفاع که امیل بودنارانش جاسوس سابق شوروی در راسش بود، رسید. حالا او ژنرال چائوشسکو بود.

در آن سال‌ها حزب کمونیست رومانی به دو جناح طرفداران گورگیو دژ و مسکویی‌ها تقسیم می‌شد. گورگیو دژ که جناح طرفدار مسکو را سدی محکم در مسیر رهبری مطلقش بر حزب کمونیست می‌دانست بر آن شد که حزب را از این جناح به رهبری آنا پائوکر، استالینیست کهنه‌کار، پاکسازی کند؛ کاری که در سال ۱۹۵۲ به آن توفیق یافت. پس از این پاکسازی گورگیو دژ، چائوشسکو را فراخواند تا به کمیته‌ی مرکزی بپیوندد. در سال ۱۹۵۴ چائوشسکو عملا نفر دوم حزب کمونیست رومانی بود. گئورگیو دژ در نوزدهم مارس ۱۹۶۵ درگذشت.  چائوشسکو نزدیک‌ترین شخصیت حزب به او بود اما هنوز حرف‌وحدیث‌هایی درباره‌ی رهبری چائوشسکو وجود داشت. چائوشسکو هوشمندتر از آن بود که در این دعوا دست پایین را داشته باشد.

زمانی که درگیری‌ها میان اعضای کهنه‌کار حزب بالا گرفت، برای پایان دادن به غائله‌ای که می‌رفت بنیان‌کن شود، اعضای حزب کمونیست خود به چائوشسکو روی آوردند؛ گرچه نمی توان منفعت‌طلبی برخی از آن‌ها و تلاش‌شان را برای حضور در کابینه‌ی آتی رومانی در حمایت‌شان از نیکلای چائوشسکو نادیده گرفت. سه روز پس از مرگ گورگیو دژ، چائوشسکو همان پسر دهقان فقیر، زاده‌ی روستایی دورافتاده با زخم‌هایی برداشته از سال‌ها مبارزه و زندان، دبیرکل حزب کمونیست رومانی شد. جبینی روشن و عاقبتی افسانه‌وار که بیشتر به اسطوره می‌ماند تا داستانی برگرفته از واقعیت.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

چائوشسکو در ردای یک اصلاح‌طلب

نیکلای چائوشسکو در سال‌های آغازین زمامداری‌اش در رومانی، سیاست خارجی ویژه‌ای را در پیش گرفت. او سعی کرد استقلال رومانی را از شوروی حفظ کند و با پروپاگاندا به نمایش بگذارد؛ حرکتی که گورگیو دژ آن را آغاز کرده بود. مشی چائوشسکو اقتدار شوروی را بار دیگر به چالش کشید و او را به چهره‌ای محبوب در غرب تبدیل کرد. چائوشسکو از شرکت در تهاجمی که طرف‌های پیمان ورشو به چکسلواکی ترتیب دادند، خودداری کرد و در سخنرانی مهمی در ۲۱ اوت ۱۹۶۸ این اقدام را به شدت محکوم کرد.

چائوشسکو در رویای تبدیل رومانی به یکی از قدرت‌های جهانی بود. او روابطش را با آمریکا و اروپای غربی توسعه داد. رومانی اولین کشور عضو پیمان ورشو بود که آلمان غربی را به رسمیت شناخت و به صندوق بین‌المللی پول پیوست. چائوشسکو بسیاری از «اولین‌ها» را برای رومانی به ارمغان آورد، آن‌هم در زمانی که پدرخوانده‌ی شرق، شوروی، هنوز نفس می‌کشید. چائوشسکو بر آن بود خود را به عنوان رهبری اصلاح‌طلب در افکار عمومی جهان جا بیندازد. او در سال ۱۹۶۹ تلاش کرد میانجی رابطه‌ی آمریکا و چین شود. میانجی‌گری در درگیری‌های خاورمیانه نیز بخش دیگری از فعالیت‌های چائوشسکو و به عبارت دیگر، ظاهرسازی‌های او را تشکیل می‌داد.

چائوشسکو و آغاز مسیر سقوط

در پیش گرفتن سیاست‌های مستقل از شوروی برای نیکلای چائوشسکو بی‌عارضه نبود. بحران‌های نفتی دهه‌ی ۱۹۷۰ میلادی نیز قوز بالای قوز شد. توسعه‌ی بی‌حساب صنایع سنگین توسط چائوشسکو کاشتن بادی بود که به طوفان انجامید. هزینه‌های بالای انرژی و مصرف نابخردانه‌ی آن در صنعت، به گرانی نفت گره خورد تا چیزی به جز ضرر عاید حکومت چائوشسکو نشود. شوروی نیز از عرضه‌ی نفت ارزان به رومانی سر باز زد. رومانی همراه با این بحران نفتی با پروژه‌های احمقانه‌ی پالایشگاهی و پتروشیمی، بدون پشتوانه‌ی علمی مواجه بود. پروژه‌هایی که تا قبل از بهره‌برداری با شکست کامل مواجه شد. زیان‌ده شدن سرمایه‌گذاری‌های بی‌فایده‌ی چائوشسکو در برخی کشورهای جهان سومی برای رقابت با شوروی نیز بخش دیگری از مشکلات بی‌شمار رومانی در آن دوره بود.

نیکلای چائوشسکو مغروق باتلاق تملق

در میان بحران‌های بی‌شمار رومانی در شصتمین سالگرد تولد چائوشسکو در سال ۱۹۷۸، کتابی حجیم در تکریم او منتشر شد. کمونیست‌های رومانیایی نسخه‌ای از آن را تهیه کردند تا از خدمات بی‌شمار نیکلای چائوشسکو به عنوان مدیری هوشمند و رهبری اخلاق‌مدار آگاه شوند. در سال ۱۹۸۳ نیز نسخه‌ی انگلیسی کتاب به چاپ رسید و با شیوه‌ای ملال‌آور، مدال‌ها و القاب چائوشسکو را از نشان «صلیب حمام» بریتانیا و «کمربند کبیر» موریتانی تا «نشان پهلوی گردن‌آویز»، فهرست کرد.

مجیزگویی از چائوشسکو البته به خدمتکارانش در دولت رومانی محدود نمی‌شد. کیم ایل سونگ رهبر کره‌شمالی، او را رهبر برجسته‌ی خلق رومانی و مبارز برجسته‌ی جنبش کارگری و کمونیستی جهان خواند. ملکه الیزابت در ژوئن ۱۹۷۸ در کاخ باکینگهام از چائوشسکو و النا همسرش پذیرایی کرد و او را ستود. حتی برژنف رهبر شوروی دستاوردهای فوق‌العاده‌ی کارگران رومانی را ارج نهاد تا دل چائوشسکو را به‌دست بیاورد؛ ریچارد نیکسون و جیمی کارتر نیز در تمجید از چائوشسکو کم نگذاشتند، اما تمامی این تبلیغات و توصیف‌های مبالغه‌آمیز تغییری در زندگی روزمره‌ی مردم رومانی ایجاد نکرد.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

پایانی تلخ بر تلخی بی‌پایان حکومت چائوشسکو

آخرین سفر دیپلماتیک نیکلای چائوشسکو به ایران بود، سفری که اعتراض برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به وزیر خارجه‌ی وقت ایران در پی داشت. همزمان با این سفر اعتراضات ضددولتی در شهر تیمیشوارا آغاز شده و در حال پیش‌روی به شهرهای دیگر رومانی بود. حکومت چائوشسکو نیز سرکوب معترضان را در پیش گرفت؛ اما میخ آخر جایی بر تابوت چائوشسکو کوبیده شد که فکرش را هم نمی‌کرد.

صبح ۲۱ دسامبر ۱۹۸۹هزاران کارگر قابل اعتماد برای برپایی تجمعی در برابر ساختمان کمیته‌ی مرکزی بخارست سازمان‌دهی شدند. چائوشسکو با ژست‌های همیشگی بر بالکن کمیته حاضر شد تا یکی دیگر از نطق‌های تکراری‌اش را آغاز کند. دقایقی پس از آغاز سخنرانی چائوشسکو تجمع‌کنندگان با فریادهای خود سخنان او را قطع کردند. این بار فریادها نه از سر تحسین که از اعتراض بود. به آشوب کشیدن سخنرانی چائوشسکو ناخواسته از تلویزیون رومانی پخش شد. چائوشسکو را محافظانش از مهلکه فراری دادند. دامنه‌ی اعتراض‌ها گسترده‌تر و سرکوب‌ها بیش‌تر شد. خون‌های بیش‌تری بر زمین ریخته شد. نیکلای چائوشسکو و همسرش صبح ۲۳ دسامبر با هلی‌کوپتر از ساختمان کمیته‌ی مرکزی خارج شدند. فرار چائوشسکوها اما راه به جایی نبرد. تنها دو روز بعد در ۲۵ دسامبر ۱۹۸۹ چائوشسکو به همراه النا به جرم گردآوری غیرقانونی ثروت و نسل‌کشی به اعدام محکوم شد. محاکمه‌ و تیرباران ‌آن‌دو توسط جبهه‌ی نجات ملی رومانی، بسیار سریع انجام شد. سقوط رعدآسا بود.

‌‌

چائوشسکو؛ ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ

چائوشسکو؛ ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ

نویسنده: ادوارد بئر

مترجم: بیژن اشتری

نشر ثالث

اطلاعات بیشتر و خرید

ادوارد بئر روزنامه‌نگار و خبرنگار جنگی در سال ۱۹۹۱ کتابی را با عنوان چائوشسکو، ظهور و سقوط دیکتاتور سرخ منتشر کرد. نویسنده در این کتاب روایتی جذاب و پرجزئیات را از زندگی، دوران حکومت و در نهایت سقوط نیکلای چائوشسکو ارائه داده است.

این اثر حدود سی سال پس از انتشارش همچنان یکی از درخشان‌ترین منابع برای آشنایی با چائوشسکو و دوره‌ی سردمداری او در رومانی است.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

6,371 بازدید
برچسب ها

Avatar

محمدرضا نیکخواه


اشتراک گذاری یادداشت
3.3 3 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
1 دیدگاه
قدیمی ترین
جدیدترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه