رباعیات خیام
نویسنده: عمر خیام
گوینده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات موسسه فرهنگی و هنری ماهور
غیاثالدین ابوالفتح عمربنابراهیم، معروف به خیام نیشابوری، فیلسوف، ریاضیدان، منجم و شاعر پرآوازهی ایرانی در حدود سال ۴۴۰ هجری قمری در نیشابور چشم به جهان گشود. جانش شیفته و سرش پرشورتر از آن بود که به یک منزل بسنده کند، آنچنان که منازل دانش و حکمت را یکان یکان گشت و از هر کدام بهرهای بسزا برد. گفتهاند بیشازهمه به فلسفه اشتغال داشت. علاقهمند به فلسفهی یونان و پیرو حکمت شیخالرئیس بوعلیسینا بود. او در ریاضیات و نجوم هم سرآمد دوران شد. اما آنچه در شهرت امروزیاش سهم بیشتری دارد، رباعیهای بینظیر اوست. رباعیاتی که برایش شهرتی جهانگیر به ارمغان آورد. اشعار نغزی که نسلهاست ورد زبان خرد و کلان است. ورد زبان کسانی که شاید تنها اشتراکشان اشعار خیام باشد. او در موسیقی نیز صاحب رساله و پژوهشهای درخور است.
خیام نیشابوری در قرن پنجم و ششم هجری و در دورهی حکومت سلجوقی زیست. او را فردی صریحالهجه با تفکری آزاد و البته عاقبتاندیش و مدبر خواندهاند. با وجود تعصبات و سختگیریهای فراوان در خراسان و دیگر مناطق ایران در آن ایام، از بیان عقاید فلسفی خود فروگذار نکرد. تنگنظران همدورهاش نیز سکوت نکردند و تا توانستند، به او تاختند. مخالفانی که تا تکفیر خیام و اتهام الحاد به او نیز پیش رفتند. به گفتهی برخی، در پی این هجمههای پیدرپی فضا برای خیام آنچنان تنگ و تاریک میشود که سفر حجی را تدبیر میکند. پس از حج، مدتی به بغداد میرود. دانشدوستان آن دیار بزرگش میدارند و از او بذل حکمتش را میطلبند؛ اما خیال وطن هواییاش میکند و به نیشابور بازمیگردد. خیام را فردی کمحرف خواندهاند. ظاهرا او بیش از آنکه دل در گرو زمینیان و معاشرت با آنان داشته باشد، سر در آسمان داشتهاست؛ و این عجیب نیست برای آنکه که رموز حکمت در سینه و زخم کینه بر جان دارد. آسمان وسعت بیمانندی دارد برای غرقشدن و پناهبردن از هجوم افکار رنگبهرنگ و دشمنان تنگنظر.
دشمن به غلط گفت که من فلسفیم ایزد داند که آنچه او گفت نیم
لیکن چو در این غم آشیان آمدهام آخر کم از آنکه من بدانم که کیم
یکی از اشعار خیاماز خیام، رسالاتی چند باقی مانده که مضمون و موضوع برخی از آنها فلسفی است. در میان اشعار خیام نیز میتوان صبغهی فلسفی فکر او را دریافت، رگههایی از شک و بدبینی، که به گفتهی صادق هدایت، یک جنبهی عالی و فلسفی دارد. اما از میان تمام آن شک و تردیدها یک یقین بزرگ رخ مینماید. یقین به این لحظهای که در آن نفس میکشیم. غنیمتی که آن را نمیتوان با هیچ گنج دیگری تاخت زد.
امروز تو را دسترس فردا نیست واندیشهی فردات بهجز سودا نیست
ضایع مکن این دم از دلت شیدا نیست کاین باقی عمر را بها پیدا نیست
یکی از رباعیات خیامجبر و اختیار مسئلهی اساسی دیگری است که خیام نیشابوری در رسالهای جداگانه بدان پرداختهاست. او در این رساله جبر مطلق را رد کرده اما قائل به اختیار مطلق هم نیست. گرچه اشعاری از او بهجا مانده که از زنجیر دامنگیر اجبار بر دستوپای آدمی میگوید. برخی این اشارات گاه و بیگاه به جبر را ابزار او برای ازمیان برکندن دیوارهای تعصب و عداوت میان آدمیان دانستهاند و بر آن «جبر علمی» نام نهادهاند؛ وجه دیگرش دعوت به تواضع علمی است. در هزارتوی علم و فلسفه اگر چراغ تواضع همراه آدمی نباشد، کار به سقوط در چاه ویل حماقت و خودپسندی میکشد.
این بحر وجود آمده بیرون ز نهفت کس نیست که این گوهر تحقیق بسفت
هر کس سخنی از سر سودا گفتند زآن روی که هست کس نمیداند گفت
یکی از اشعار خیامخیام در ابواب دیگر هستیشناسی نیز رسالاتی دارد. رسالهای در وجود، مکتوباتی در پاسخ به سوالات دگران از حکمت خداوند در خلق عالم، موجودیت اشیاء و دیگر غوامض فلسفی، از آن جمله است. او علاوهبر تالیف در فلسفه، خطبهالغراء ابنسینا را نیز ترجمه کردهاست.
خیام در روزگار خود به عنوان منجمی ریاضیدان شناخته شده و از اشعار خیام کمتر سخنی به میان آمده است. عروضی در چهارمقالهی خود، کهنترین کتابی که از خیام نام برده، او را منجم خواندهاست. جرج سارتن، تاریخدان علم او را یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی و اولین کسی میداند که تحقیقات منظم علمی در معادلات درجه اول، دوم و سوم بهعمل آورده است. بهگفتهی سارتن، رسالهی جبر و مقابلهی خیام، یکی از مهمترین آثار قرون وسطایی و احتمالا برجستهترین آنها در این زمینه است. یکی از مهمترین دستاوردهای علمی خیام، تنظیم تقویم جلالی است. این تقویم در دورهی حکومت ملکشاه سلجوقی و وزارت خواجه نظامالملک طوسی بهدست آمد. خدمتی بزرگ که آشفتگی تقویمی را از میان برد.
کهنترین کتابی که از خیام به عنوان شاعر نام برده، خریدهالقصر است. عماد اصفهانی این کتاب را در سال ۵۷۲ هجری و در حدود ۵۰ سال پس از وفات خیام نیشابوری به رشتهی تحریر درآورد. در روزگاری که این شاعر میزیست، کمتر از اشعار خیام سخنی به میان آمده و این میتواند دلایل مختلفی داشته باشد. صادق هدایت خشکمغزیها و تنهایی خیام را در این امر موثر میداند.
در صحت انتساب اشعار به خیام نیز تاکنون بحث و جدال فراوانی صورت گرفتهاست. وجود رباعیهایی که در مضمون هیچ تناسبی با هم ندارند، نشان از مجعول بودن برخی از آنها دارد. بزرگانی همچون هدایت و فروغی و قاسم غنی کوشیدند تا از آن میان، سره از ناسره برگیرند. سیدعلی میرافضلی نیز از جمله پژوهشگرانی است که به پالایش رباعیات منسوب به خیام پرداخته و حاصل کار خود را در کتابی باعنوان «رباعیات خیام و خیامانههای پارسی» در اختیار مخاطبان قرار داده است.
احمد شاملو نیز مجموعهای از رباعیات سه تن از بزرگان ادب پارسی (از جمله خیام) را در کتاب ترانهها، تصحیح و جمعآوری کرده است. جدای از این اثر ارزشمند، خوانش بینظیر شاملو از رباعیات خیام با آن صدای دلنشین، جانبخش و روحافزاست.
بخشی از کتاب صوتی رباعیات خیام را بشنوید.
رباعیات خیام
نویسنده: عمر خیام
گوینده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات موسسه فرهنگی و هنری ماهور
کتاب رباعیات خیام را میتوانید از طاقچه بهصورت رایگان دریافت کنید.
ترانههای خیام به انتخاب و روایتِ صادق هدایت
نویسنده: عمر خیام
انتشارات: طاقچه
زندهیاد صادق هدایت از تاثیرگذارترین نویسندگان و الهامبخش بسیاری در داستاننویسی نوین پارسی، یکی از مهمترین دوستداران و مصححین رباعیات خیام است. هدایت از آغاز جوانی به خیام نیشابوری و اشعارش علاقهمند میشود. گویی روح پرتلاطم و جان تلخکامش مرهمی در اشعار خیام مییابد و بدان دل میبندد. او سالها در تدوین رباعیات خیام و نگاشتن مقالاتی دربارهی اشعارش کوشید. هدایت در نهایت در سال ۱۳۱۳ کتاب ترانههای خیام را منتشر کرد. کتاب با مقدماتی از خیام و احوالات و فلسفهی او آغاز میشود
هدایت در بخشی از کتاب که در آن صحبت از فلسفهی خیام میشود، اینگونه از او میگوید: «خیام ترجمان این شکنجههای روحی شده: فریادهای او انعکاس دردها، اضطرابها، ترسها، امیدها و یاسهای میلیونها نسل بشر است که پیدرپی فکر آنها را عذاب دادهاست.» پس از این مقدمات رباعیات را در هشت سرفصل دستهبندی میکند و هر آن رباعی را که به موضوع سرفصل مربوط است، ذیل آن میآورد. تقسیمبندی جالبتوجه و دلنشینی با عناوین: راز آفرینش، درد زندگی، از ازل نوشته، گردش دوران، ذرات گردنده، هرچه باداباد، هیچ است و دم را دریابیم.
نوروزنامه؛ اثر منثور حکیم عمر خیام
نویسنده: عمر خیام
انتشارات: طاقچه
نوروزنامه، اثری منثور از حکیم عمر خیام است. عدهای در صحت انتساب آن به خیام تشکیک کردهاند؛ اما زندهیاد مجتیی مینوی با برشمردن دلایلی این اثر را متعلق به خیام نیشابوری دانستهاست. مینوی در سال ۱۳۱۲ نوروزنامه را تصحیح کرد و منتشر نمود. خیام در نوروزنامه از پیدایش جشن نوروز و آیینهای نوروزی نوشتهاست. این کتاب به سبک قرن پنجم هجری نگاشته شده و بنیان آن بر اساطیر است.
امروزه در میان شاعران پارسیگوی، خیام نیشابوری، سهم بیشتری از شهرت برده و اشعارش را بسیارانی ترجمه کردهاند. آنکه در رقمزدن این شهرت نقشی بیبدیل داشت، ادوارد فیتزجرالد، شاعر و مترجم قرن ۱۹ بریتانیایی است. او با نگارش ترجمهای آزاد از اشعار خیام، نگاه بسیاری از غربنشینان را به این شاعر ایرانی جلب کرد. از دیگر اندیشمندانی که به ترجمه و معرفی خیام در خارج از مرزهای ایران پرداختهاند میتوان به کریستینسن اشارهکرد. او سعی کرد رباعیات اصیل خیام را از مجعولات بازشناسی کند. ژوکوفسکی استاد زبان فارسی دانشگاه سنپترزبورگ نیز در سال ۱۸۹۷ میلادی مقالهای مهم، مستدل و علمی با عنوان «عمر خیام و رباعیات گردنده» نگاشت. ادوارد هرون الن نویسنده و ادیب انگلیسی دیگر اندیشمندی است که رباعیات خیام را ترجمه کردهاست. این کتاب را از لینک زیر میتوانید دریافت کنید.
بسیاری دیگر از ادبا و اندیشمندان غیرفارسیزبان تاکنون به ترجمه و تصحیح و ارائهی برداشت خود از رباعیات خیام پرداختهاند. در سینمای داستانی و مستند نیز آثاری چند از زندگانی و احوالات خیام ساخته شدهاست. فیلم عمر خیام به کارگردانی ویلیام دیترله محصول سال ۱۹۵۷ از آن جمله است.
تاریخ درگذشت عمر خیام را مابین سالهای ۵۰۹ تا ۵۱۷ هجری دانستهاند. او در خاک نیشابور رخ در نقاب خاک کشید و آرام گرفت. خیام پیش و پس از مرگش از بسیارانی حرمت دید و از بسیاران دیگری طعن و شماتت شنید. بعضی او را حجهالحق خواندند و بعضی دیگر همچون نجمالدین رازی صوفی، نیش و کنایهاش زدند و تکفیرش نمودند. سالها پس از سفر ابدیاش قدر او را به آن حد شناختهاند که حفرهای از ماه و سیارکی را به نام بلندش نامگذاری کنند؛ و در همین ایام دیگرانی هنوز سرسختانه به او و افکارش میتازند. خیام اما نشان داد که در قید طعن و تعریف نیست. اشعار خیام و فکر او از قیود و ثغور عبور میکند و وانمیماند. او بسیار ساده گفتهاست. اگر نور ماهتاب و گوشهی چمنی دست داد، بیقید و شرم از قضاوت دیدگان خردهگیر، تن به زمین و سر به آسمان بده. همان اولین ستاره که دیدی، ستارهی خیام است. همان که جوششی به جانش دمید و ذوق سرشارش گوهر کلام سفت و شاهکاری اینچنین آفرید.
مهتاب به نور دامن شب بشکافت می نوش دمی خوشتر از این نتوان یافت
خوش باش و بیندیش که مهتاب بسی اندر سر گور یک به یک خواهد تافت
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه