صدا برای داد زدن نیست
نویسنده: الیزابت وردیک
مترجم: مریم عربی
انتشارات: انتشارات فنی ایران (کتاب های نردبان)
کنترل خشم موضوعی است که اگر والدین بتوانند به خوبی آن را به فرزندان خود آموزش دهند، هم خودشان و هم فرزندانشان شاهد اثرات ثمربخش آن خواهند بود. والدین آگاه حتما میدانند بهترین زمان آموزش و تربیت فرزند انسان در کودکی رقم میخورد؛ سنی که مغز کودک از انعطافپذیری شناختی و یادگیری زیادی برخوردار است و آمادگی دارد تمام آن چیزی را که در آینده به آن نیاز دارد فرا گیرد. همچنین، کودکی جدای از مسائل و دغدغههای بزرگسالی است و همانطور که پیشتر ذکر شد، بهترین زمان برای رشد هر چه بهتر مغز، ذهن و روان است. برای آموزش مهارتهای زندگی (که در این یادداشت منحصرا به کنترل خشم در کودکان میپردازیم) مهم است والدین دلسوز و مهربان گام اول را بردارند و به عنوان یک الگو و راهنمای خوب، مسیر حرکت را به فرزندان آموزش دهند.
بنابراین، عملکرد والدین اولویت اول در آموزش فرزندان است و در نتیجه، والدین با هدف آموزش فرزندان، خودشان نیز آموزش میبینند و روابط را بهبود میبخشند. با این مقدمه، در این یادداشت قصد داریم با معرفی کتاب با موضوع کنترل خشم شما را در نیل به این هدف همراهی کنیم. پس تا پایان همراه ما باشید.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی کتاب روانشناسی کودک» را هم بخوانید.
از زمانی که بچهها به دنیا میآیند، هیجان و نحوهی بروز آن بر تعامل آنان با والدین اثر میگذارد. نوزاد تازهمتولدشده از روش دیگری جز گریه، ما را از نیازش متوجه نمیسازد و جز لبخند و خندیدن، راه دیگری برای ابراز رضایت خود نمیتواند نشان دهد. پس بروز هیجان، یکی از اولین روشهای برقراری ارتباط نوزاد با والدین است.
ظاهرا این موضوع آسان به نظر میرسد اما مشکل از آنجایی شروع میشود که نوزاد به تمام ناخوشیها یک واکنش ثابت نشان میدهد: گریه کردن. به بیان دیگر، نوزادان به انواع رویدادهای ناخوشایند واکنش یکسان گریه کردن را نشان میدهند و این وظیفهی والدین است که تشخیص دهند آیا نوزاد گرسنه است یا یک محرک آزاردهنده وجود دارد یا … .
به مرور بچهها بزرگتر میشوند و خشم آنها نیز افزایش مییابد. یکی از علتهای این افزایش آن است که کودکان به مرور صاحب قدرت کنترل رفتار میشوند و میخواهند بدانند هر رفتار و واکنششان چه نتایجی در محیط به بار میآورد (همچون زمانی که یکی از ظروف شیشهای را به پایین میاندازند تا ببیند چه اتفاقی میافتد). در واقع، از آنجایی که بچهها تجربه زیستهی کمی دارند، تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا بفهمند برای مثال، خشمگین شدن و ابراز عصبانیت در این موقعیت چه نتیجهای دارد که بچهها در دو سالگی به درک این موضوع میرسند. به مرور با رشد زبان، بچهها میتوانند احساسات و هیجانات خود را توصیف کنند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «کتابهایی برای تقویت هوش کودک» را هم بخوانید.
همانطور که گفته شد، بچهها به شیوهی آزمایش و خطا، عواقب و پیامد رفتار خود را مشاهده میکنند. آموزش باعث میشود به کودکان کمک شود با احساسات و هیجانات خود آشنا شوند، جنس آن را بشناسند و بر روی آن اسم بگذارند. نتیجهای که در نهایت حاصل میشود، رهایی از سردرگمی است که این موضوع در نوجوانی و بزرگسالی بسیار کمککننده است؛ زمانی که بدانیم در درون چه احساسی داریم و چه اتفاقی آن را به وجود آورده است، سریعتر میتوانیم برای آن راهحلی بیابیم.
کودکان آمادگی لازم برای آموزشهای ضروری در این مورد را دارند اما زمانی محقق میشود که اولا آموزش مهیا باشد و دوما، به توصیهها به شکل ثابت (نه یک خط در میان) عمل شود تا نهادینه شود چراکه کودکان برای یادگیری به تکرار زیاد و صبوری نیازمند هستند. علاوه بر آن، متداولترین ابزار یادگیری کودکان به خصوص در سنین پایین تقلید و مشاهده است. یکی از موثرترین راهها برای آموزش به کودکان، کتاب داستان و بازی است. در آموزش بچهها تا جایی که میشود باید از آموزش ساده، راحت، سریع و عینی استفاده نمود. کتابهای داستان به شکل ماجراگونه در مورد شخصیتها و رویدادها صحبت میکنند که کمک میکنند تا کودکان از رفتار آنها الگوبرداری کنند. بنابراین، والدین میتوانند به هنگام خرید کتاب داستان یا حتی بازی، هدفمندانهتر عمل کنند. برای مثال در ادامه برای کنترل خشم در کودکان کتابهایی پیشنهاد میشود.
صدا برای داد زدن نیست
نویسنده: الیزابت وردیک
مترجم: مریم عربی
انتشارات: انتشارات فنی ایران (کتاب های نردبان)
در کتاب «صدا برای داد زدن نیست» کودک میآموزد چگونه خشم خود را مهار کند و از کلام مناسب برای بیان خواستهاش استفاده کند.
امان از دست عصبانیت
نویسنده: تیئری روبرت
مترجم: فراز پندار
انتشارات: انتشارات فنی ایران (کتاب های نردبان)
کتاب «امان از دست عصبانیت» از تیئری روبرت یکی از کتابهای قرمز نردبان در زمینه آموزش مهارتهای زندگی کودکان و نوجوانان است.
من عصبانیام
نویسنده: ایزابل توماس
مترجم: هایده کروبی
انتشارات: انتشارات فنی ایران (کتاب های نردبان)
«من عصبانیام» نوشته ایزابل توماس یکی از کتابهای مجموعه مهارتهای زندگی نشر فنی ایران برای کودکان است که با زبانی ساده و همراه تصاویری جذاب، نکاتی را درباره انواع احساسات مختلف همچون اضطراب، خشم، نگرانی، شرم، ترس و… برای کودکان شرح میدهد. هدف این مجموعه آشنا ساختن کودکان با احساسات گوناگون و موقعیتهای هیجانی مختلفی است که ممکن است خیلی از آنها را برای اولین بار در زندگی تجربه کنند. مطالب ساده و آموزنده این کتابها، کودک را با این احساسات آشنا میکنند و شیوههای برخورد درست در موقعیتهای گوناگون هیجانی و عاطفی را به آنان آموزش میدهند.
روزی که درک عربده کش به شهر آمد
نویسنده: ماری کاسانوا
مترجم: شیدا رنجبر
انتشارات: انتشارات پرتقال
درک عربدهکش خطرناک است و همه از او میترسند، او قرار است به شهر بیاید و همه ترسیدهاند، درک عصبانی است بلند حرف میزند و اول به یک مغازه میرود، میگوید چیزی میخواهد تا آرامش کند اما مغازهدار او را به مغازه دیگری میفرستد و هیچکس نمیداند درک چه میخواهد. سامی دنبال او میرود و میداند او چه میخواهد. به او میگوید میتواند آرامش کند و او را با خود به کتابخانه میبرد. درک اول نمیداند برای چی آنجاست اما دوشیزه جنی راه آرامش شدن درک بلد است و او را نجات میدهد.
کتابهایی که پیشتر به آنها اشاره شد، هر کدام به بخشی از آموزش کنترل خشم در کودکان تاکید میکنند. برای مثال، در کتاب «من میتوانم عصبانی نشوم»، با یک بیان همدلانه، کودک میآموزد که در حین خشمگین بودن میتواند عصبانی نشود و به بیان احساس بپردازد. در کتاب «من خوش اخلاقم» نوشتهی دبی واگن باخ نیز به افکار منفی پرداخته میشود که مولد خشم و عصبانیت هستند و بنابراین به کودک میآموزد که به چرایی عصبانی شدن پی ببرد. موارد فوقالذکر، به عنوان نمونه ارائه شده است و شما میتوانید کتابهای بیشتری در این زمینه تهیه نمایید.
هر احساسی به علتی بروز میکند و این موضوع وابسته به سن نیست. بنابراین، مهم است قبل از به جریان انداختن سیل قضاوتها و سرزنشها، در مورد چرایی رفتار پرخاشگری، از آنها بپرسیم. بنابراین، بهتر است والدین از قبل خود را برای چنین موقعیتهایی آماده سازند که در این راستا، کتاب «فرزندپروری با کفایت (با رویکرد طرحواره درمانی)» نوشتهی جان و کارن لوییس و ترجمهی موحد پیشنهاد میشود. هدفی که این کتاب دنبال میکند، ارائهی آموزش لازم، نه صرفا برای فرزندان، بلکه برای والدین است. بر طبق چیزی که در ابتدای کتاب اشاره شده است، فرزندپروری چیزی جز والدپروری نیست و در واقع به واسطهی آشنایی با طرحوارهها (تلههای زندگی)، مشکلات رفتاری والدین در تربیت فرزند را هویدا میسازد.
ما در دورهای از زمان زندگی میکنیم که همه چیز به سرعت تغییر میکند و اطلاعات به شکل راحت و سریع در دسترس است؛ بله، زندگی مدرن گفته میشود. با مروری کوتاه بر ۲۰ سال گذشته میتوانیم این سرعت تغییرات را ببینیم. فرزندان ما نیز در این دوره زندگی میکنند و همانطور که میدانید، کودکان از بدو تولد به سرعت با تکنولوژی آشنا میشوند، با آن کار میکنند و از همه مهمتر، نوع رفتار آنان نسبت به کودکی والدینشان بسیار هوشمندانهتر است (مطمئنا این استعداد را در نوع صحبت کردن آنها دیدهاید). بنابراین، کودکانِ الان نمیتوانند با دانش قدیمی والدین سازگار شوند چون شرایط به سرعت در حال تغییر است و اطلاعات گذشته کارآمد نیستند (حتی عقاید و طرز فکر افراد را نیز تحت تاثیر قرار گرفته است).
باید اعتراف کنیم اگر والدین به این تغییرات آگاه و هشیار نباشند، کنترل تربیت از خانواده به بیرون از خانواده منتقل میشود و این برای امنیت کودکان تهدیدآمیز است. پس شرایط تربیت، قدری برای والدین سختتر میشود و ضروری است که والدین تحت آموزشهای به روز قرار گیرند تا بهتر بتوانند با دنیای فرزندان تعامل برقرار کنند.
گاهی اوقات بزرگسالان تلاش میکنند با خنثی کردن پرخاشگری کودک از آن جلوگیری کنند که گاهی این کار سودی برای کنترل خشم در کودکان نخواهد داشت و کودک به پرخاشگری خود ادامه میدهد. از طرفی برخی عصبانیتها و دعواهای کودکی صرفا جنبهی یادگیری دارند. بچههای همسن به واسطهی تعاملی که با یکدیگر برقرار میکنند، به مرور قوانین اجتماعی، بخشش، همدلی و… را یاد میگیرند. بنابراین، نباید آنها را به خاطر دعوا بر سر یک اسباب بازی محبوب سرزنش کرد، چراکه همین جر و بحثها تمرینی برای تعاملات پیشرفتهی بعدی است. آن چیزی که کودکان در این شرایط نیاز دارند، آموزش تعامل بدون خشونت است و بنابراین، باید بدانیم علت خشم کودک چیست و به چه چیزی معطوف میشود.
یکی از کتابهایی که به طور خاص به یکی از مسائل کودکان در مورد خشم میپردازد، کتاب «چشم و هم چشمی در کودکان» نوشتهی ادل بی فر و الین مازلیش است. شاید تعجب کنید، همیشه به نظر میرسد این موضوع صرفا مربوط به بزرگسالان باشد اما اینطور نیست. در واقع، بزرگسالانی که در چرخهی معیوب چشم و هم چشمی گیر میکنند، سرنخهایی از کودکی دارند.
یک نشانهی آشکار روانرنجوری عمیق که به دلیل جایگزین شدن احساس ارزشمندی حقیقی به جای ارزشمندی تنها در مقایسهی با دیگران (به خصوص در لحظهی شکست دادن آنها) حاصل میشود و یک سبک زندگی رقابتی را ایجاد میکند. رقابت و اثبات خویش دغدغهی ذهنی آنهاست و این رقابت جای همکاری را میگیرد، همدلی با دیگران را از بین میبرد و برتری طلبی اصل میشود که خود نیز رنج میبرند. همین موضوع امکان دارد در کودکی ایجاد شود ولی به شرط کمک والدین، میتواند در همان دوره از بین برود.
یکی از جاهایی که این چشم و هم چشمی دیده میشود، دعواهای خواهر-برادری است که نمیتوان گفت کاملا بد است؛ آنها در این زمینه سعی میکنند خود را بهتر کنند اما به شرطی که به یکدیگر ضرر و زیان وارد نکنند و ناراحتیهای عمیق ایجاد نشود. بنابراین، این موضوعِ حساس، به مدیریت، نظارت و راهنمایی والدین نیاز دارد. حتی در بزرگسالان نیز اگر دعوا به جاهای باریک بکشد و آسیب زننده باشد، کمک شخص سوم ضرورت دارد. با این حال، آگاهی تا جایی به کار میآید که به عمل ختم شود.
نکتههای داغ برای بچههای عصبانی
نویسنده: جری وایلد
مترجم: الهام پورمحمد
انتشارات: نشر کتاب چ
آخرین کتاب پیشنهادی ما به شما کتاب «نکتههای داغ برای بچههای عصبانی» نوشتهی جری وایلد است که با ارائهی راهکارهای عملی به کودکان کمک میکند تا از قدرت خشم خود به شکل درست و به جا و با کمترین آسیب استفاده کنند.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه